فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش بازیهای مجازی خشن و غیرخشن در مقایسه با بازیهای حرکتی رایج بر زمان واکنش، هماهنگی، چابکی و ویژگی های روانشناختی نوجوانان بود. روش مطالعه از نوع پس رویدادی علی مقایسه ای است که سه گروه از شرکت کنندگان نوجوان با دامنه سنی12تا 17ساله در این مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند ازمدارس دولتی انتخاب شدند. براساس سابقه بازی در سه گروه بازی های رایانه ای خشن، بازی های رایانه ای غیرخشن و بازی های حرکتی ورزشی قرار گرفتند. اضطراب توسط پرسشنامه اضطراب کتل، پرخاشگری توسط پرسشنامه باس و پری و برای بررسی مهارتهای حرکتی از آزمون نلسون برای زمان واکنش اندام فوقانی و از آزمون ضربه زدن اندام فوقانی برای چابکی اندام فوقانی استفاده گردید. از روش آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها تفاوت معنی داری بین مهارت هماهنگی و پرخاشگری کاربران بازیهای مجازی و بازیهای حرکتی ورزشی نشان داد و متغیر پرخاشگری به نفع نوجوانان مشارکت کننده بازیهای حرکتی ورزشی نسبت به دو گروه بازی های مجازی (022/0=p) کمتر بود و نوجوانان بازیهای حرکتی ورزشی در متغیر هماهنگی نمرات بهتری (023/0=p) بدست آوردند. نتایج پژوهش حاضر تاییدی بر تاثیر نوع ویژگیهای بازی بر ویژگیهای جسمانی و روانی نوجوانان می باشد.
نگاهی نقادانه بر «بازی زبانی شک» و «یقین» در فلسفه ویتگنشتاین دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین دوم هر نوع شناختی را در قالب بازی های زبانی مطرح می کند. او در عین حال معتقد است که هیچ بازی زبانی ای بدون وجود یقین امکان پذیر نیست. یقین امری است بیرون از بازی های زبانی، اما قوام هر نوع بازی زبانی متکی بدان است. حتی شک کردن از نظر او در قالب یک بازی زبانی شکل می گیرد که آن نیز مستلزم یقین و دارای قواعد خاص خود است. در نظر ویتگنشتاین یقین، و نیز شک مطلق و همچنین شناخت مطلق بی معناست. اما شک نسبی، یا به بیان خود او شک معقول، واجد معناست و می تواند یک بازی زبانی پدید آورد. این نوع بازی زبانی، همچون بازی های زبانی دیگر، مبتنی بر چیزی است که ویتگنشتاین آن را "جهان-تصویر" یا نظام "گزاره های لولایی" می نامد. "گزاره های لولایی" در نظر ویتگنشتاین بر اساس تجربه های زیسته آدمیان و توافق جمعی ایشان بر سر آن ها به وجود می آیند. "لولا"ها به این اعتبار عینی اند، ولی هرچند او با عنوان "گزاره" از آن ها یاد می کند، از جنس گزاره در معنای معمول این اصطلاح نیستند: از آن ها در ارائه دلایل و استدلالات استفاده نمی شود؛ بلکه در گفتمان های راجع به علت ها (و معلول های شان) به کار می روند. در این نوشتار اولا به ویژگی های شک نسبی و قواعد بازی زبانی شک و نیز به ویژگی های یقین و نظام "گزاره های لولایی" پرداخته شده است و ثانیا با طرح برخی ناسازگاری های درونی در استدلالات ویتگنشتاین و نیز نشان دادن کاستی هایی در دیدگاه او از منظر عقلانیت نقاد، رویکرد او مورد نقد قرار گرفته است.
چالش عقل و ایمان در سنّت اسلامی: پژوهش موردی امام محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزد متفکران مسلمان چالش حقیقی بین عقل و ایمان نیست، در حالی که در فلسفه دین پساکانتی تردیدهای جدی در عقلانی بودن آموزه های دینی پیش می آید. این پژوهش، که با رویکرد برون دینی و با روش تحلیلی- انتقادی به بررسی آثار غزالی پرداخته، به این نتیجه گیری رهنمون شده است که غزالی دغدغه ایمان دارد، و نه عقل؛ زیرا او تنها مؤمن را سعادتمند و نجات یافته از آتش دوزخ می داند. عقلانیت مستقل از بندگی و دین برای او موضوعیتی ندارد. غزالی عقل فیلسوفان را از دستیابی به حقایق امور قاصر می داند. ولی معتقد است عقل صوفیان و پیامبران، که از آن تعبیر به قلب می شود، قادر به درک حقایق است و هیچ تعارضی با ایمان و دین ندارد. تنها عقل ناقص بشری است که احکامی صادر می کند که ممکن است با آموزه های دینی متعارض باشد. در پژوهش های پیشین غزالی را ایمان گرا نامیده اند. نوآوری پژوهش حاضر در این است که با تعمق در آثار او شواهدی از عقل گرایی او یافته است. با این حال هیچ تفسیری از عقل گرایی غزالی خام تر از این نیست که با عقل گرایی به معنای دکارتی مقایسه شود. غزالیِ صوفی همچون فیلسوف به مسئله عقل و ایمان ننگریسته و در نهایت، به دلیل خشیت از خدا، ایمان را بر عقل مقدم کرده است.
استراتژی مفاهیم پدیداری و استدلال چالمرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیزیکالیست ها به استدلال های آنتی فیزیکالیستی مبتنی بر شکاف های معرفتی/تبیینی پاسخ های متعددی داده اند. یکی از مهم ترین این پاسخ ها به استراتژی مفاهیم پدیداری معروف شده است. طرفداران این استراتژی شکاف تبیینی میان حقایق فیزیکی و پدیداری را می پذیرند، اما با توسل به ویژگی های خاص مفاهیم پدیداری درصددند تا تبیینی از چرایی وقوع این شکاف ارایه دهند، تبیینی که با فیزیکالیسم سازگار باشد. چالمرز استدلالی به شکل یک دوراهی علیه این استراتژی ارایه کرده است. او ادعا می کند دنبال کردن هر دو حالت این دوراهی به شکست استراتژی منجر می شود. در این مقاله، استدلال چالمرز را توضیح می دهم. با تمرکز بر حالت دوم سعی می کنم نشان دهم که یکی از مقدمات استدلال او با اشکال روبه روست؛ هم چنین، استدلال می کنم که با پی گیری حالت دوم، حتی اگر یکی از شرط هایی که او برای موفقیت استراتژی لازم می داند برآورده نشود، استراتژی می تواند موفق باشد.
مکتب تفکیک و انکار عقل ذاتی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰۵
5 - 26
حوزههای تخصصی:
وجود عقل در ذات و سرشت انسان و بالندگی آن با رشد و نمو حیات انسانی مورد پذیرش همه متألهان است که انسان در پرتو آن به شناخت خدا، پیامبران و آموزه های دینی نایل می آید؛ لکن بیشتر تفکیکیان منکر عقل باطنی و متصل انسان شده و به جای آن، به عقل منفصل و بیرونی معتقد شدند که حقیقت آن نور خارجی اعطایی خداست. نویسنده با روش توصیفی و انتقادی نظریه تفکیکیان و ادله عقلی مدعایشان را طرح و به نقد آن می پردازد و روشن می شود که نظریه آنان هم در مقام تصور با ابهامات عقلی مواجه است و هم ادله شان قابل جرح بوده و ادله عقلی و نقلی بر خلاف آن تأکید دارند.
ضرورت مطلقه و نسبت آن با امکان فقری در اندیشۀ ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۶
213 - 230
حوزههای تخصصی:
در این مقاله جهات در منطق ابن سینا، انواع ضرورت و ضرورت مطلقه و همچنین رابطه معنای منطقی و فلسفیِ جهات بررسی می شود. در ادامه، تفسیر ملاصدرا از ضرورت مطلقه و تعبیر آن به ضرورت ازلی موردبحث قرار می گیرد و نتایج فلسفی ای که صدرا از طرحِ این ضرورت گرفته برجسته می شود و مشخص می گردد که ضرورت در هلیات بسیطه از نوع ضرورت ازلی و ضرورت در هلیات مرکبه از نوع ضرورت ذاتی است. همچنین برهان پذیری قضایای ضرورت ازلی به بحث گذاشته می شود. در ادامه، به نظر ابتکاری ملاصدرا دربابِ امکان فقری پرداخته خواهد شد. وجود در معنای امکان فقری عین فقر است و تمام وجودات در این معنی عین تعلق اند. بنابر مبانی حکمت متعالیه، ازآنجاکه تشکیک در وجود راه دارد، ممکن فقری مقول به تشکیک است. از نظر استاد مهدی حائری یزدی، ابتکار ملاصدرا در طرح امکان فقری درواقع تکمیل بحث ضرورت مطلقه در ابن سیناست. براین اساس، به طرح و بررسی و گسترش نظر ایشان نیز پرداخته خواهد شد.
تأثیر الهیات عملی اسکاندیناوی بر ملت سازی و دولت سازی رفاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت، ملت و رفاه در سوئد، نروژ، فنلاند و دانمارک، اگرچه وام دار جنبش قانونی اساسی، جنبش حقوق مدنی، جنبش شهروندی و... بوده است، با این حال شدیداً با سنت های اجتماعی گره خورده است، که از جمله آنها جنس خاصی از هویت دینی است. الهیّات عملی اسکاندیناوی به سبب این که توانسته بود، بر خلاف فرانسه و انگلستان و اروپای قاره ای، مانع از منازعهٔ دولت-کلیسا شود، سنت های اجتماعی متعددی را تبدیل به الگوهای سیاسی کرد. به سبب درهم تنیدگی دولت-کلیسا و سایر نیروهای اجتماعی که در حد واسط این رابطه قرار می گرفتند (از جمله دهقانان آزاد و کارگران)، ایدهٔ دولت رفاه یا (حتی با تسامح) کلیسای رفاه در اسکاندیناوی شکل گرفت، ایده ای که سبب صورت بندی دولت نیز شد. بنابراین می توان گفت دولت-ملت سازی و علاوه بر این دولت سازی رفاه در اسکاندیناوی به واقع دولت-ملت و دولت سازی با پیکربندی دولت-کلیسا به عنوان یکی از جلوه های دولت، در کنار دولت-دهقانان و دولت-کارگران بوده است. بنابراین شکل خاصی از همبستگی بین نیروهای سیاسی و اجتماعی در جامعه اسکاندیناوی شکل گرفت که بازتاب همه این نیروها در دولت نوردیک تبدیل به مدل خاص همبستگی و حکمرانی در این جامعه شد. از این رو ناسیونالیسم اسکاندیناوی مدل منحصربه فردی از ناسیونالیسم را ارائه می دهد. سؤالی که اینجا شکل می گیرد این است که الهیات عملی اسکاندیناوی چه تأثیری بر شکل گیری دولت رفاه در سوئد، نروژ و دانمارک داشته است؟ الهیات عملی لوتری به واسطه تأثیرش بر تعریف ملت به عنوان منبعی برای هویت ملی، از یک سو، و به واسطه خوانش هایی شبیه به رسالت کار، رسالت بهره وری و رسالت تولید، از سوی دیگر، منبعی برای دولت سازی رفاه در منطقه اسکاندیناوی بوده است.
رابطه علم ادراک حسی با تجربه ادراک حسّی: بررسی مواجهه برج با مک داول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
199 - 218
حوزههای تخصصی:
یک پرسش اساسی در فلسفه ادراک حسّی ناظر به تعیین رابطه علم ادراک حسّی با تجربه ادراک حسّی است. در این مقاله به جای پاسخ به این پرسش، به ردیابی آن در متن مواجهه برج با مک داول پرداخته می شود. مک داول از فصل گرایی معرفت شناختی دفاع می کند. برج در سوی مقابل استدلال می کند که فصل گرایی با بنیاد علوم تجربی ناسازگار است. مک داول در مقام پاسخ استدلال می کند که تفکیک علمی و تفکیک معرفت شناختی اگرچه متفاوت هستند، اما ناسازگار نیستند. افزون بر این، علم اساساً درباره تجربه ادراک حسّی نیست؛ بلکه شرایط امکان آن را توضیح می دهد. برج با ردّ این دیدگاه، مک داول را متّهم می کند که بنا دارد دیواری میان علم و فلسفه بکشد. بررسی مفصّل این مواجهه نشان می دهد که این تقابل دست کم در هسته خود معطوف به موضوعی فراتر از ارائه یک نظریّه مناسب برای تجربه ادراکی است. این گونه به نظر می آید که این دو به نمایندگی از دو نظریّه رقیب در فلسفه ادراک حسّی اساساً به دو سنّت فلسفی با چارچوب نظری متفاوت تعلّق دارند. در نهایت به نظر می توانیم نتیجه بگیریم که ارزیابی نهایی و قطعی در خصوص این دو نظریّه عمده در فلسفه ادراک حسّی، در گروی تعیین موضع در خصوص طبیعت گرایی در فلسفه است.
تأملی در باب تفسیر کاهیل از نکته اخلاقی و فرهنگی رساله ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
389 - 419
حوزههای تخصصی:
بر اساس رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین، گزاره های علوم طبیعی کل گزاره های معنادار زبان اند، و بنابراین گزاره اخلاقی وجود ندارد، چرا که سخن گفتن از اخلاقیات معیار معناداری گزاره ها -که عبارت است از تاییدپذیری تجربی- را تامین نمی کند. به علاوه، ویتگنشتاین در جایی رساله منطقی فلسفی را واجد نکته ی مهم اخلاقی می داند. به نظر می آید بین این ادعای اخیر ویتگنشتاین از یک سو، و بی معنا دانستن اخلاقیات از دیگر سو، تعارضی وجود دارد. در برابر این تعارض ظاهری، سعی می کنیم در باب این که نکته اخلاقی رساله منطقی فلسفی چیست تامل کنیم. در پاسخ به مساله مذکور به تفسیر کِوین کاهیل از ویتگنشتاین توجه خواهیم کرد. از نگاه ویتگنشتاین فرهنگ مدرن مانع از چیزی است که او آن را تجربه حیرت از وجود جهان می خواند. کاهیل نکته اخلاقی رساله منطقی فلسفی را در ارتباط با همین نگاه ویتگنشتاین به فرهنگ مدرن تفسیر می کند. در پایان این بررسی، این مسائل را مرور می کنیم که اولا به فرض صحت تفسیر کاهیل، رساله منطقی-فلسفی در معرض چه انتقادی قرار خواهد گرفت، و در ثانی استناد کاهیل در تفسیر رساله به دیگر آثار ویتگنشتاین تا چه حد قابل دفاع است.
برون گرایی و درون گرایی معرفتی در سنت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
181 - 201
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های متداول برای واکاوی دیدگاه معرفتی اندیشمندان سنت اسلامی، معرفت شناسی آثار آنها در مقام توصیف و جایگذاری مبادی علوم اسلامی در قالب معرفت شناسی معاصر است. در این مقاله مسئله حجّیّت ذاتی قطع و مباحث متفرع بر آن برای روشن ساختن زیرساخت های معرفتی اصولی و اخباری به عنوان دو نحله ی فکری شاخص سنت اسلامی با معرفت شناسی معاصر تطبیق داده خواهد شد. به نظر می رسد هم زمان با رشد مباحث معرفت شناختی در اروپا و نزاع بر سر چگونگی پاسخ به مسئله گتیه، رگه های از اعتقاد به درون گرایی در اصولی ها و برون گرایی در اخباری ها بدون ارتباط بین سنت اسلامی و فلسفه غرب در آن زمان قابل مشاهده باشد؛ درون گرایی و برون گرایی معرفتی در سنت اسلامی رنگ و بویی کاملاً دین مدارانه داشته و برخلاف فلسفه غرب هر دو گروه تنها درصدد شناخت و دست یابی به احکام الهی بوده اند؛ اعمال لوازم معرفتی این دو ریکرد در سنت اسلامی موجب تقویت سازوکارهای استنباط احکام الهی از ادله آنها خواهد شد. ما در این مقاله در صدد ارائه تصویری از لوازم هر کدام از دیدگاه های معرفتی و به تبع آن ضرورت اصلاح در برخی قواعد اصولی هستیم. اهمیت قبول تفاوت بین آثار تکوینی قطع (محرکیت) با آثار شرعی آن (صدق و توجیه) در اصولی گری و لزوم توسعه اعتماد گرایی در اخباری گری از مهمترین یافته های این تحقیق به حساب می آید.
ابداعات فلسفی ملاعبدالله زنوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاعبدالله در باب الاهیات بالمعنی الأخص اقوال متفاوتی دارد و بارزترین ویژگی وی ارائه تقریرهای تازه و کم نظیر از مبانی صدرایی و نقد حکیمانه آراء ملاصدرا و دیگر حکمای اسلامی، ارائه نظریاتی جدید در چندین مسئله فلسفی است که در این مقاله تبیین می گردد؛ مثلا در باب توحید صفاتی و انتزاع صفات متعدد و کثیر ایشان قائل است که نسبت اسماء الاهی به وجود صرف، که همان حقیقت واجب است، از قبیل نسبت ماهیات ممکن به وجودات امکانی است. وی همچنین مسئله معقول ثانی نبودن وجود را ایشان بداین نحو تقریر می نمایند: محل نزاع بر سر این است که آیا وجود دارای افرادی متحقق است که باالذات موجودند یا آنکه وجود حقیقتی ندارد و از معانی اعتباری و مفهومات انتزاعی و معقولات ثانیه است؛ یعنی درواقع اصالت وجود را در مقابل معقول ثانی قرار داده است. ملاعبدالله زنوزی در بیان قاعده الواحد و تحقیق این مهم، بحث را بطور کلی این گونه بیان می کند که از بسیط حقیقی و وجود واحد به وحدت اطلاقی دو معلول در رتبه واحد صادر نشود و تقریر برهان هشتم بنابر مرام صدرالحکماء در اسفار اربعه و اقامه برهان هفتم بر نفی تعدد واجب به بیانی شیوا، و تقریر برهان هشتم بنابر گفته شیخ الرئیس در شفاء و صاحب اسفار در کتاب مبدأ و معاد و تضعیف کلام ابن کمونه و اشاره بوجوه اشکال بر کلام شوارق مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه می گیرد که بر نفی تعدد واجب و تقریر این مسأله که دو قوی و دو وجود صرف در نهایت قوت و صرافت، وجود خارجی ندارند. شماره ی مقاله: ۱۱
فقه با انگاره قبول نظامات شرعی و لزوم استنباط آنها و انگاره انکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰۳
5 - 24
حوزههای تخصصی:
وجود نظامات عام و کلی شرعی جدا از احکام بی شمار به صورت خُرد و اتمیک در شریعت مطهر اسلام، مورد بحث و گفت وگوست. موافقان وجود نظام نیز در یک تقسیم کلان به دو گروه تقسیم می شوند: گروهی که استنباط احکام شرعی به صورت اتمیک و جزیره ای را برای استنباطِ آنچه در صحن استنباط لازم است، کافی می بینند، با این انگاره که متکفل استنباط در همین مرحله از استنباط به نظام های شرعی می رسد. گروه دیگر حداقل به دو استنباط معتقد است. با این توضیح که متکفل استنباط در مرحله اول به استنباط احکام به صورت فازی و غیر سیستمی (فقه الاحکام) می پردازد و در مرحله دوم به استنباط نظام ها (فقه النظریات) روی می آورد. فرضیه لزوم سه مرحله از استنباط (استنباط اتمیک، استنباط خرده نظام ها، استنباط کلان نظام ها یا کلان نظام واحد) نیز قابل طرح است. انگاره نویسنده اصرار بر قبول نظامات (خرد وکلان) است؛ لکن بر تعدد استنباط و مرحله ای کردن آن پای نمی فشارد، بلکه راه صحیح را استنباط تک مرحله ای می داند؛ لکن در همان مرحله باید همه عناصر به حق دخیل در استنباط دیده شود.
یادآوری رنج های اولیای الهی در مقام تسلّی سوگوار: با نگاهی ویژه به مصائب حسین بن علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان درمانگران و محققان معتقدند که بسیاری از افراد در دوره سوگ، زمانی که شخصی با از دست دادن عزیز خود احساسات و شرایط جدیدی را تجربه می کند، پنج مرحله روانی را از سر می گذارند. یکی از آن پنج مرحله را «خشم» نامیده اند. در این مرحله فرد سوگوار خشمگینانه به دنبال پاسخ پرسش هایی است که پس از فقدان عزیزش برای او به وجود آمده اند. او که خود را مستحق چنین رنجی نمی بیند، از خود و دیگران می پرسد چرا خداوند عزیزش را از او گرفته است؟ چرا زندگی را به کام او تلخ می کند؟ حالت روانی ای که فرد در مرحله خشم تجربه می کند و پرسش هایی که به تبع این شرایط برای او مطرح می شوند رابطه او با خداوند را دچار چالش می کند. این وضعیت از نظر فیلسوفان دین نیز دور نمانده است. طبق یک تقسیم بندیِ کلاسیک، فیلسوفان دین مسئله شر را در دو ساحت بررسی می کنند: نظری و وجودی. پرسش های فرد سوگوار و رنجی که به زعمِ او در قالب شری گزاف بر او رخ می نماید در ساحتِ وجودی شر مطرح می شود. حالاتی که در این ساحت تجربه می شود شک یا عدم باور به وجود خدا در فرد را تقویت می کند. بعضی از فلاسفه نظیر آلوین پلانتینگا معتقدند که بحث های فلسفی در ساحت وجودی شر نتیجه بخش نیست، بلکه به طور عملی باید مراقبت هایی معنوی صورت پذیرد. در همین راستا بحث های دامنه داری به نام الهیات شبانی در مسیحیت وجود دارد. به نظر می رسد که یادآوری رنج ها و مصیبت هایی که اولیای الهی متحمل شده اند به جهت دهی نگرش فردِ سوگوار کمک می کند. به بیان دیگر او با تأمل در این یادآوری ها می تواند معنایی برای سوگ خود بیاید و خاطرش کمی تسلی یابد. مصائب و رنج های حسین بن علی علیه السلام در ماجرای عاشورا را می توان بدین منظور یادآوری کرد. به نظر می رسد که در روایات و سنت عملی شیعیان مؤیداتی برای این نگاه به ماجرای عاشورا وجود دارد.
نقد چارچوب نظری تفکیک معنویت از قدرت جسمی و قدرت ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اهل معنویت معتقدند برای رسیدن به خدا و آخرت نیازی به داشتن قدرت جسمی و ذهنی نیست. بسیاری از اهل ورزش معتقدند داشتن قدرت جسمی بدون داشتن معنویت ممکن و مطلوب است. بسیاری از اهل دانش دنیوی نیز معتقدند برای داشتن قدرت ذهنی نیاز به داشتن معنویت ندارند. موضوع این مقاله رویکرد تفکیک معنویت از قدرت جسمی و قدرت ذهنی است. مسئله ما این بود که چارچوب نظری این تفکیک چه بوده و چه نقدهایی بر آن وارد است. ضرورت کار در این است که نبود یا کمبود معنویت موجب نقص در دو قدرت دیگر یا عملکرد منفی آنها می شود. روش ما استخراج پیشفرض های چارچوب نظری این تفکیک و سپس نقد آنهاست. دستاورد مقاله این است که این تفکیک دارای دو دسته پیشفرض است: فلسفی و الهیاتی. پیشفرض های فلسفیِ آن تفکیک ذهن از عین، تفکیک مادی از مجرد و تفکیک عقل از قلب است. اولی حاصل این فرض نادرست است که ذهن در بدن است و بدن ما جدا از سایر موجودات عینی است. دومی مبتنی بر این مبنای نادرست است که مرز ماده مشخص است و می توان موجود غیرمادی را از آن جدا کرد. سومی بر این اساس است که عقل منبعی برای شناخت است و قلب جایگاه احساسات. پیشفرض های الهیاتی آن، مجردِ محض دانستن خدا و تفکیک دنیا از آخرت است. اولی حاصل این مبنای نادرست است که خدا موجودی محدود به عالم مجرد است و در عالم ماده نمی تواند حضور داشته باشد. دومی مبتنی بر عدم فهم رابطه دنیا و آخرت یعنی رابطه ظاهر و باطن است. نوآوری این مقاله در استخراج این پیشفرض ها و نقد آنهاست.
اکسل هونت و نزاع برای به رسمیت شناسی در سطح خانواده: چالش ها و محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
205 - 224
حوزههای تخصصی:
گرچه نظری ه به رسمیت شناسی اکسل هونت، فیلسوف پیش گام نسل سوم مکتب فرانکفورت، در مجموع نظریه ای دیگرپذیر تلقی شده، اما در سال های اخیر با انتقادات بسیاری مبنی بر ایدئولوژیکی بودن و عدم پذیرش راستین دیگری در درون ساختار خود مواجه شده است. با وجود این ، بسیاری از این انتقادات تنها به سطوح دوم و سوم به رسمیت شناسی معطوف بوده اند؛ چراکه کنش سیاسی و رهایی بخش از نظر هونت، تنها در این سطوح ممکن است. در نتیج ه چنین امری، نهاد خانواده و سطح نخست به رسمیت شناسی همواره دارای منطق درونی مستقل، پیشاسیاسی و با مخمصه های ایدئولوژیکی متفاوت با دیگر سطوح فرض شده است؛ اما این مقاله می کوشد تا صورت بندی متفاوتی از سطح اول به رسمیت شناسی و معضلات آن ارائه دهد؛ صورت بندی ای که ضمن نگاهی متفاوت و واقع گرایانه تر به رابط ه والد و فرزند، به بازتولید ساختارهای سلطه در اجتماع نیز توجه جدی کند. بدین ترتیب، مقاله از طریق بررسی مخمصه های ایدئولوژیکی مطرح شده از سوی منتقدان، استدلال می کند که ضرورت دارد هم مخمصه مورد بحث و هم راه حل های احتمالی خروج از آن به نحوی در هم تنیده و در ربط درونی با سطوح سه گانه نظریه هونت پیش رود.
عدالت در اندیشه اجتماعی فیلسوفان مسیحی قرون وسطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
95 - 116
حوزههای تخصصی:
در اندیشه مدرن، عدالت به طور عمده فضیلتی برای ساختارها و نهادهای اجتماعی دانسته می شود. در اندیشه کلاسیک، عدالت مجمع همه فضائل یا بالاترین آن دانسته می شده است و در عین حال، فضیلتی برای جامعه و فضیلتی برای انسان بوده است. مسئله پژوهش حاضر بررسی مفهوم عدالت در اندیشه اجتماعی فیلسوفان مسیحی قرون وسطاست. همچنین به دنبال آن است که مفهوم و کارکرد عدالت در فلسفه قرون میانه را در نسبت با نهادهای اجتماعی بازیابد. بر این اساس، با تأکید بر اندیشه اجتماعی پنج فیلسوف نامدار این دوره، جنبه هایی از اهمیت یابی مفهوم عدالت واکاوی شده است. در میان فیلسوفان مسیحی، آگوستین به عنوان آغازگر فلسفه نوافلاطونی و آکویناس به عنوان اوج فلسفه ارسطویی مدرسی مورد توجه قرار گرفتند. علاوه بر این، آنسلم به عنوان متأله برجسته مسیحی، اکهارت به عنوان چهره شاخص در عرفان مسیحی و نهایتاً مارسیلیه به عنوان فیلسوف سیاسی تجدیدنظرخواه در سلطه دنیوی کلیسایی بررسی شدند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی سامان گرفته است، نهایتاً تعاریف و دلالت های عدالت در اندیشه این پنج متفکر قرون وسطایی را در نسبت با پنج مقوله «تعریف عدالت»، «ساحت عدالت»، «تقسیمات عدالت»، «تحقق عدالت در جامعه» و «نسبت عدالت و قانون» دسته بندی کرده ایم. آنچه در نتیجه مشخص است، این است که اندیشمندان نوافلاطونی عمدتاً به عدالت از منظر فردی نظر داشته اند و به موازات بازخوانی دیدگاه های ارسطویی، توجه به عدالت از منظری اجتماعی پررنگ تر می شود.
The Work of Reconciliation
حوزههای تخصصی:
بررسی مبنایی اصالت وجود و اصالت ماهیت در تبیین ماهیت نداشتن واجب الوجود؛ باتکیه بر دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
177 - 155
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر تبیینِ نقش اصالت وجود و اصالت ماهیت در تعیین ماهیت پذیری و یا عدم ماهیت پذیری واجب الوجود است؛ پرسش اصلی عبارت است از اینکه به پشتوانه کدام یک از مبانی؛ اصالت وجود یا اصالت ماهیت؛ می توان تفسیرِ متقن و مبرهن تری از عدم زیادت وجود بر ذات واجب و عدم ماهیت پذیری واجب الوجود اقامه نمود. با روش توصیفی تحلیلی پس از واکاوی تمایز یا عدم تمایز میان اقتضاپذیری و علیت ذاتِ واجب الوجود و همچنین با تکیه بر حیثیت تقییدیه و یا تعلیلیه مشخص خواهد شد کدام یک از مبانی در اثبات نزاهت حق تعالی از ماهیت کارآمدتر است. اما با توجه به دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی در نگاه اولیه اختلاف مبنایی در تفسیر نزاهت حق تعالی از ماهیت مطرح شده است اما آنچه در این نوشتار بدان پرداخته شده این است که انتقاد علامه طباطبایی نسبت به ساختار یکی از استدلال های ملاصدرا در راستای ماهیت ناپذیری حق تعالی از ماهیت وارد شده و با توجه به مبنای اصالت واقعیت، نیز می توان محتوای نظر علامه را در موافقت با نظر ملاصدرا دانست.
ارزیابی معضل جفت شدگی نفس و بدن از منظر صدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
91 - 119
حوزههای تخصصی:
معضل جفت شدگی این است که چرا و چگونه ممکن است یک نفس خاص به بدنی خاص تعلق پیدا کند یا از آن متکون شود؟ براساس عدم پاسخ به این سوال ادعا می شود تعامل علی میان نفس مجرد و بدن مادی ممکن نیست. نگارنده پس از ارائه تبیینی جدید از تفاوت معضل جفت شدگی با چالش علیت ذهنی، این معضل را دارای سابقه ای طولانی در فلسفه اسلامی دانسته و به ارزیابی دیدگاه ملاصدرا در حل این معضل پرداخته است. به نظر نگارنده، تقریر نحوه ترکیب اتحادی نفس و بدن از منظر ملاصدرا در حل این معضل نکته ای کلیدی است. براین اساس بادرنظرداشتن چند مبنای دیگر انسان شناختی صدرایی، به دو تقریر از ترکیب اتحادی نفس و بدن از منظر صدرا، پرداخته و اثبات شده است که تقریر تغایر وجودی نفس و بدن از منظر صدرا که نفس و مراتب آن را دارای دو وجود متغایر می داند، در حل این معضل ناتوان بوده و تنها راه حل این معضل، این تقریر از صدراست که نفس و مراتب آن با یک متن وجودی موجودند. این تحقیق، با ابزار کتابخانه ای و روش تحلیلی انتقادی نوشته شده است.
مواجهه انتقادی شناخت گرایان با نظریه ناشناخت گرایی هیر با تأکید بر مفاهیم قوی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
85 - 98
حوزههای تخصصی:
پرسش از امکان ارزش صدق وکذب در گزاره های اخلاقی، مبتنی بر نوع پاسخ به آن، بحث شناخت گرایی و ناشناخت گرایی را در فلسفه اخلاق بنا می نهد. ریچارد مروین هیر، به عنوان یکی از طرفداران ناشناخت گرایی، با طرح نظریه توصیه گرایی، ازسویی امکان ارزش صدق وکذب گزاره های اخلاقی را نفی می کند و ازسوی دیگر، شروط چهارگانه ای را برای اخلاقی بودن گزاره ها برمی شمرد که عبارت اند از: توصیه ای بودن، ساختار منطقی داشتن، تعمیم پذیری و دارای اصول بودن. درمقابل، شناخت گرایان که طی چند دهه به نقد این دیدگاه پرداخته اند، با استفاده از مسئله مفاهیم قوی اخلاقی که آنها را تأثیرپذیر از جهان می دانند، می کوشند توصیه گرایی هیر را با چالش روبه رو کنند. نگارندگان ضمن تردید در مسئله مفاهیم قوی اخلاقی به عنوان نقدی بر توصیه گرایی، آن را تمایل به نوعی نسبیت گرایی می پندارند که خود مورد تشکیک است. علاوه براین، نگارندگان بر این باورند که نظریه هیر با اشکالاتی مهم مواجه است که امکان تبدیل بی وجه جملات خبری به توصیه ای و جامع ومانع نبودن شروط پیشنهادی او برای اخلاقی بودن گزار ه ها، از زمره آنها محسوب می شود.