مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
تصمیم گیری چند معیاره
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
560 - 596
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل بازخورد مشتری از طریق وبسایت های خطوط هوایی، به دلیل دقت زیاد و جامعیت آن در ارائه اطلاعات، بهتر از روش های مرسوم جمع آوری این بازخوردها از طریق پرسش نامه هاست. با بهره گیری از فناوری کلان داده، این وبسایت ها میلیون ها نظر مسافران را جمع آوری و تجزیه وتحلیل می کنند و اطلاعات دقیق تری از تجربه های مشتریان را ارائه می دهند. نظرهای آنلاین، به عنوان یک پلتفرم باز، امکان ارائه انتقادها و پیشنهادها به کارفرماها را فراهم می کنند و به دلیل حجم زیاد و انتشار گسترده، می توانند به عنوان منبع ارزشمندی برای تحلیل احساسات و نیازهای مشتریان استفاده شوند. بر این اساس، پژوهش حاضر یک چارچوب داده محور برای رتبه بندی خطوط هوایی پیشنهاد می کند که ترکیبی از روش های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) و تحلیل احساسات (SA) در سطح جنبه است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی کیفیت خدمات خطوط هوایی و رتبه بندی آن ها با استفاده از نظرهای ثبت شده در وبسایت SKYTRAX از تجربه مسافران بر مبنای احساسات کاربران است که در نظرهای آن ها مستتر است.
روش: چارچوب پیشنهادی شامل سه مرحله است. در مرحله ۱، پس از جمع آوری داده ها و پیش پردازش متن، ویژگی های خطوط هوایی با استفاده از الگوریتم تعداد صفت بالا (HAC) استخراج می شوند. در مرحله ۲، جهت گیری احساسات در هر خط هوایی شناسایی می شود تا نمره های عملکرد مربوط به هر خط هوایی محاسبه شود. در مرحله ۳، رتبه بندی خطوط هوایی با استفاده از روش تاپسیس، بر مبنای اعداد فازی شهودی و با توجه به نمره های حاصل از مرحله دوم انجام می شود. مجموعه های فازی شهودی (IFS) برای نمایش مؤثر نظرهای مشتری، از جمله عبارات مردد، در ماتریس تصمیم گیری استفاده می شوند. همچنین وزن معیارها با استفاده از روش آنتروپی تعیین می شود. در ادامه، برای نشان دادن جنبه کاربردیِ روش پیشنهادی، مدل ترکیبی در یک نمونه واقعی برای رتبه بندی خطوط هوایی منتخب خاورمیانه با استفاده از بررسی نظرهای آنلاین مشتریان (OCR) در وبسایت SKYTRAX آزمایش شده است. ۸۰۱۰ نظر که از ژانویه ۲۰۱۵ تا دسامبر ۲۰۲۱ در سایت SKYTRAX ثبت شده، جمع آوری شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از عملکرد 10 خط هوایی تجزیه وتحلیل شد و رتبه بندی بین آن ها صورت گرفت. نتایج نشان داد که خطوط هوایی کلاس اقتصادی با وزن 17/0 بیشترین اهمیت را دارد و از نظر مسافران، ویژگی هایی مانند خدمات مشتری، فضای پا، تأخیر در پرواز و بازرسی امنیتی با وزن 11/0 در مقایسه با سایر ویژگی ها، اهمیت یکسانی دارند. با توجه به نتایج، خط هوایی Middle East Airlines در بین ده خط هوایی (Saudi Arabian Airlines, Kuwait Airways, Oman Air, Iran Air, Egyptair, Royal Jordanian Airlines, Middle East Airlines, Pegasus Airlines, flydubai, Air Arabia) بهترین عملکرد را دارد؛ به این معنا که نزدیک ترین فاصله از راه حل ایدئال مثبت مجموعه فازی شهودی و دورترین فاصله از راه حل ایدئال منفی مجموعه فازی شهودی را دارد. در حالی که Pegasus Airlines نزدیک ترین فاصله به راه حل ایدئال منفی و دورترین فاصله از راه حل ایدئال مثبت را دارد و عملکرد آن در بین چهار خط هوایی کمترین است.
نتیجه گیری: این پژوهش به مدیران خطوط هوایی کمک می کند تا به دنبال زمینه های بهبود باشند و بتوانند برای دستیابی به مزیت رقابتی بهتر در بازار، عملکردشان را با رقبای خود مقایسه کنند. از داده های این پژوهش می توان به منظور ایجاد یک سیستم توصیه برای مسافران استفاده کرد تا به آن ها کمک کند خطوط هوایی ای را انتخاب کنند که به بهترین وجه انتظارات، خواسته ها و هدف سفرشان را برآورده کند. این می تواند عواملی مانند بودجه، مقصد و نوع کلاس پرواز را در نظر بگیرد و به درک بهتر نیازهای مشتریان برای مدیران خطوط هوایی کمک کند.
چگونه هدف نام تجاری سبز بر راهبرد انتخاب فناوری تأثیر می گذارد: مورد مطالعه انتخاب فناوری بایولیچینگ تانک کانه های سولفید مس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصری که با افزایش نگرانی های پایداری در ابعاد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی روبه رو است، ضرورت پذیرش فناوری سبز بیش از پیش مشهود است. الگوهای مصرف و تولید ناپایدار تهدیدهای مهمی برای رفاه جهانی به حساب می آیند. این تحقیق به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه اهداف برندسازی سبز سازمان ها بر استراتژی انتخاب فناوری آنها تأثیر می گذارد. این تحقیق در یک مطالعه موردی از صنعت مس، از طریق معرفی چارچوبی جهت ارزیابی فناوری های تولید و بررسی "بابک مس ایرانیان" به عنوان شرکت پیشرو در زمینه تولید سبز کاتد مس، فناوری های موجود در زمینه تولید سبز و همسویی آنها را با هدف برندسازی سبز سازمان ارزیابی می کند و بهترین فناوری را در این راستا شناسایی کرده و بر انتخاب این شرکت صحه می گذارد. نوآوری این شرکت در فناوری بایولیچینگ تانک برای تولید کاتد مس، نشان دهنده تعهد آن به شیوه های پایدار و از طرفی درنظر گرفتن سایر معیارهای ارزیابی از جمله بهره وری تولید می باشد. این تحقیق به ایجاد درک عمیق تری از رابطه پیچیده بین انتخاب فناوری و اهداف کسب وکار کمک می کند و جنبه ای حیاتی از استراتژی اداره کسب وکارها را روشن می کند.
مکان یابی مناطق صنعتی با تلفیق معیارهای فیزیکی و پویای سرزمین
منبع:
اکولوژی سرزمین سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
551 - 563
حوزههای تخصصی:
انسان با تهیه تدوین و اجرای طرح های بهره برداری و بهره وری از سرزمین پیش از پیدایش دانش آمایش در جهان، سعی در استفاده مطلوب از منابع سرزمین (آب و زمین) برای مصارف عمده انسانی داشته است. این گونه طرح ها به خاطر دخالت ندادن استعداد های طبیعی سرزمین در فرآیند بهره برداری اغلب دچار مخمصه شده، درنتیجه به دنبال اجرای این گونه طرح ها خرابی محیط زیست عاید انسان شده است. ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین به عنوان یکی از ابزارهای حرکت در راستای توسعه پایدار، به دنبال سنجش موجودی و توان نهفته سرزمین با ملاک ها و معیارهای مشخص و از پیش طرح ریزی شده است. رویکردها به برنامه ریزی فضایی همگام با پیچیده تر شدن جوامع دگرگون می شوند. هدف از این پژوهش مکان یابی مناطق صنعتی در شهرستان مبارکه با لحاظ معیار آلودگی هوا می باشد. برای انجام این کار با لحاظ نقشه پراکنش PM10 و NOx حاصل از نرم افزار AERMOD است به استانداردسازی و تعیین وزن معیارها و زیرمعیارهای اکولوژیک، فیزیکی و اقتصادی-اجتماعی کاربری صنعتی با استفاده از مدل AHP پرداخته شد و مطلوبیت ارزیابی توان منطقه با روش WLC به دست آمد. درنهایت بهترین لکه ها برای کاربری صنعتی با استفاده از روش TOPSIS تشخیص داده شد. نتایج این پژوهش شامل اولویت بندی گزینه های صنعتی باتوجه به آلودگی هوا بود که 4 گزینه شناسایی گردید که وزن گزینه اول 24/0، گزینه دوم 19/0، گزینه سوم 43/0 و گزینه چهارم 14/0 به دست آمد و درنتیجه بهترین لکه برای توسعه کاربری صنعتی مشخص شد. موارد فوق نشان می دهد که به منظور دستیابی به توسعه پایدار و درخور بهتر است به همراه استفاده از معیارهای اکولوژیک، اقتصادی-اجتماعی و فیزیکی پایدار در یک منطقه از فاکتور های فیزیکی پویا مانند آلودگی هوا نیز استفاده شود تا نتایج قابل قبول تر با کمترین خسارت به محیط زیست به دست آید.
تحلیل فضایی تاب آوری مسکن در برابر مخاطرات طبیعی با تأکید بر زلزله، مطالعه موردی: مناطق جنوبی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
153 - 177
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تهران به دلیل موقعیت جغرافیایی در نزدیکی گسل های فعال، تراکم جمعیت و عوامل محیطی در معرض آسیب های ناشی از زلزله قرار دارد. هدف این پژوهش، تحلیل تاب آوری مسکن در مناطق جنوبی تهران (مناطق 15، 16، 19 و 20) در برابر زلزله است. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده ها با روش های کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری و با استفاده از مدل بهترین-بدترین (BWM) و نرم افزارهای Excel و ArcGIS تحلیل شده اند. در ابتدا، 24 معیار کلیدی با مطالعه پیشینه تحقیق شناسایی و سپس وزن دهی و ضریب اهمیت آن ها با روش (BWM) تعیین شد. لایه های اطلاعاتی با بهره گیری از عملگر گامای فازی ترکیب شده و نقشه تاب آوری مناطق موردمطالعه تهیه شد. نتایج نشان داد که 43 درصد مناطق تاب آوری بسیار پایین و 12 درصد تاب آوری پایین دارند، درحالی که تنها 7 درصد از نظر کالبدی-محیطی تاب آوری بسیار پایین و 22 درصد تاب آوری بسیار بالا دارند. به طورکلی، 50 درصد مناطق جنوبی دارای تاب آوری بسیار پایین بوده و نیاز به مداخلات فوری دارند. نوآوری این پژوهش در تلفیق شاخص های اجتماعی-اقتصادی و کالبدی-محیطی، استفاده از روش (BWM) برای دقت در وزن دهی معیارها و بهره گیری از گامای فازی برای مدل سازی تاب آوری است. یافته ها بر اهمیت پرداختن به عوامل اجتماعی-اقتصادی در برنامه ریزی تاب آوری تأکید می کنند و پیشنهاد می کنند که یک رویکرد جامع، ترکیبی از شاخص های اجتماعی-اقتصادی و کالبدی- محیطی، برای افزایش تاب آوری مسکن در برابر زلزله در مناطق جنوبی تهران ضروری است.
پهنه بندی پتانسیل شدت بیابان زایی با استفاده از مدل های امتیازی مورا و آراس در زیر حوضه آبخیز یزد- خضر آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی پدیده ها به منظور شناخت و ارزیابی وضع کنونی، به عنوان پایه تصمیم گیری، از ملزومات مدیریت علمی منابع طبیعی می باشد، بنابراین در مدیریت عرصه های بیابانی نیز به منظور پیشگیری از پرداخت هزینه های گزاف تصمیم گیری نادرست نیاز به روش های قوی و مستدلی در شناخت وضع فعلی و روند توسعه می باشیم، براین مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی مناسب جهت پهنه بندی توزیع فضایی خطر بیابان زایی با استفاده از تکنیک های امتیازی مورا، آراس و استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی در زیرحوضه یزد- خضرآباد می باشد. از این رو در ابتدا پس از تعیین واحدهای کاری به روش ژئومرفولوژی، اهمیت شاخص ها در هر واحد بر مبنای روش دلفی به دست آمد و اهمیت شاخص ها نسبت به هم از روش آنتروپی شانون برآورد شد، سپس ماتریس تصمیم شکل گرفت و بعد از موزون سازی، پتانسیل شدت بیابانزایی با محاسبه ضریب مطلوبیت از روش امتیازی مورا و آراس برآورد شد. نتایج حاصل از تحلیل های صورت گرفته از هر دو مدل نشان داد که واحد اراضی کشاورزی کوهستانی و کشاورزی دشتی، واجد بیشترین پتانسیل بیابان زایی می باشند که 7135 هکتار (11/9 %) از کل منطقه مطالعاتی را در برگرفته اند. بیشترین اراضی منطقه، تحت تاثیر بیابانزایی با شدت نسبتاً متوسط (III) قرار دارد و ارزش کمی پتانسیل بیابانزایی برای کل منطقه از مجموع شاخص ها در کلاس متوسط (IV) به دست آمد.. بنابراین پیشنهاد می شود که در طرح های کنترل و کاهش اثرات بیابان زایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبه بندی به دست آمده مورد توجه قرار گیرد.
افزایش دقت محاسبات و کاهش مقایسات زوجی مبتنی بر خوشه بندی معیارهای تصمیم و روش بهترین- بدترین فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از موارد با توجه به ابهام ناشی از قضاوت های کیفی، کثرت معیارهای تصمیم و درنتیجه افزایش محاسبات، محققین با روش های مختلف اقدام به حذف تعدادی از معیارها بر اساس نظرات کارفرما می نمایند. درصورتی که ممکن است در شرایط واقعی حذف برخی از معیارهای به ظاهر کم اهمیت، درنهایت به نتایج ضعیف در انتخاب بهترین گزینه منجر گردد. این مقاله درصدد است، ضمن رفع این کاستی ها، یک رویکرد ترکیبی جدید جهت افزایش دقت در محاسبات و کاهش مقایسات زوجی برای تعیین اوزان بهینه معیارهای تصمیم ارائه نماید. ازاین رو، ابتدا معیارهای تصمیم بر اساس تلفیق نظرات تصمیم گیرنده و روش آنتروپی شانون امتیازدهی و با روش K-means خوشه بندی می شوند. سپس، فرآیند وزن دهی معیارهای هر خوشه به صورت مجزا با روش بهترین- بدترین فازی انجام می گیرد. به منظور اطمینان از صحت نتایج، چند مثال عددی نیز ارائه شده است. نتایج نشان می دهد که رویکرد ترکیبی پیشنهادی علاوه بر جلوگیری از حذف برخی از معیارهای تصمیم، منجر به افزایش دقت در محاسبات و کاهش مقایسات زوجی بین معیارها نسبت به روش بهترین- بدترین می شود. به عبارت دیگر، نتایج این رویکرد ضمن نیاز به داده های مقایسه ای کمتر، جواب های قابل اطمینان تری را نیز در اختیار تصمیم گیرنده قرار می دهد.
استراتژی های تحقیق و توسعه در صنعت خودروسازی داخلی با استفاده از تصمیم گیری چندمعیاره فازی
حوزههای تخصصی:
هدف: فرآیند تحقیق و توسعه در کسب و کار به شناسایی نیازها یا ظرفیت های موجود در هر کسب و کار می پردازد. در این فرآیند به امور دیگری همچون پیدایش اندیشه ها، بررسی نظرات و فرضیات، طراحی، تولید، معرفی و انتشار یک محصول، خدمت و انجام یک شیوه ی نوین در تولید یا ارائه خلاقانه یک محصول به روش ساده و آسان پرداخته می شود. اغلب کسب و کارها اعم از کوچک و بزرگ آن ها، واحدها و بخش های مختلف آن ها به انجام فرآیند تحقیق و توسعه نیاز دارند و برای ادامه حیات آنها الزامی است. کسب و کارها از آن به منظور پیشرفت و ترقی خود استفاده می کنند. مطالعه حاضر درصدد است تا ضمن شناسایی استراتژی های موثر بر تحقیق و توسعه در صنعت خودروسازی داخلی به مطالعه فرایندهای اجرایی تحقیق و توسعه داخل بر اساس اولویت آنها بپردازد.روش تحقیق: در مطالعه حاضر به منظور سنجش و ارزیابی وضعیت عوامل موثر؛ ابتدا استراتژی های مؤثر در مدیریت تحقیق و توسعه در صنعت خودرو سازی شناسایی می شوند سپس ضرایب وزنی مربوط به شاخص های شناسایی شده از طریق به کارگیری روش تصمیم گیری بهترین بدترین فازی (FBWM) تعیین و اولویت بندی آنها از روش تحلیل رابطه خاکستری فازی مثلثی با ارزش بازه ایی محاسبه می شود.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در عمل سه عامل استراتژی کسب و کار، سیاست های حمایتی و جذب سرمایه گذاری با ترکیب وزنی 0.375 بر شکل گیری وضعیت موجود تاثیرگذار هستند. در این مسیر انتخاب استراتژی تحقیق و توسعه مشترک گزینه مناسبی است که هزینه های این حوزه را سامان بخشی خواهد کرد.
ارزیابی خودروسازان چینی جهت انتخاب شریک تجاری با روش انتگرال چوکوئت و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فضای رقابتی بازار فعلی خودرو در ایران و جهان، شرکای تجاری نقشی کلیدی در موفقیت یا شکست هر سازمان دارند. درواقع بقا، رشد و توسعه کسب وکارهایی همچون صنعت خودرو منوط به انتخاب یک شریک تجاری استراتژیک خواهد بود. لذا برگزیدن یک شریک تجاری مناسب امری ضروری بوده و مستلزم به کارگیری یک روش دقیق تصمیم گیری است. در این پژوهش، یک روش ترکیبی تصمیم گیری چند معیاره با هدف انتخاب شریک تجاری، ارائه شده است. این روش ارزیابی و رتبه بندی قادر است برهم کنش میان معیارها را شناسایی کرده و در رتبه بندی مد نظر قرار دهد. در این پژوهش، ابتدا 22 متغیر متناسب با شرایط صنعت خودروسازی ایران به عنوان معیار و15 شرکت خودروساز چینی به عنوان گزینه انتخاب شدند. سپس تکنیک آنتروپی شانون جهت وزن دهی معیارها استفاده شد. در مرحله آخر نیز رتبه بندی گزینه ها با روش انتگرال چوکوئت صورت گرفت. در ادامه، اعتبارسنجی این تکینیک ترکیبی از طریق مقایسه با روش تاپسیس انجام شد و نتایج مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصل از پیاده سازی این تکنیک، نشان می دهد که ترکیب روش تصمیم گیری انتگرال چوکوئت و آنتروپی شانون یک روش ساده، نوین و در عین حال کاربردی جهت تصمیم گیری بوده و در دنیای واقعی قابل اجرا خواهد بود.