مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
یادگیری سازمانی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه رهبری تحول آفرین با خلاقیت با میانجی گری یادگیری سازمانی بود.روش شناسی: این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش تمامی معلمان مدارس متوسطه شهر کرمانشاه به تعداد 5900 نفر و نمونه آماری تعداد 360 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. ابزار پژوهش سه پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین باس و آولیو (2000)، یادگیری سازمانی نیفه (2001) و خلاقیت مقیمی (1388) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک های آماری و نرم افزارهای آماری SPSS وLISREL استفاده شد. در تحلیل توصیفی داده ها از جداول توزیع فراوانی، شاخص های مرکزی (نما، میانه و میانگین)، شاخص های پراکندگی(انحراف معیار و واریانس) استفاده شد. در آزمون فرضیات پژوهش از تکنیک های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تائیدی استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که رهبری تحول آفرین دارای اثر مثبت (2532/0) و معنادار بر خلاقیت در سطح 05/0 می باشد. یادگیری سازمانی دارای اثر مثبت (08/0) و معنادار بر خلاقیت در سطح 05/0 می باشد. رهبری تحول آفرین به واسطه یادگیری سازمانی (0432/0) و مقدار تی (12/2) دارای اثر مثبت و معنادار بر خلاقیت در سطح 05/0 می باشد.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، بکارگیری سبک رهبری تحول آفرین در سازمان، یادگیری سازمانی و خلاقیت کارکنان را افزایش می دهد.
تاثیر بداهه پردازی راهبردی بر مزیت رقابتی با حافظه سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
275 - 296
حوزههای تخصصی:
در محیط های پیچیده و دائماً در حال تغییر، شرکت ها اغلب ملزم به اتخاذ پاسخ های بداهه به برخی رویدادهای پیش بینی نشده هستند و گاهی اوقات برای حفظ یا پیشرفت نیاز به بداهه سازی راهبردی دارند. شکاف نظری این حوزه، مطالعه تاثیرات بداهه سازی راهبردی بر مزیت رقابتی است. در این مطالعه سعی بر آن است تا با ارائه مدل به بررسی تاثیرات بین بداهه پردازی راهبردی، مزیت رقابتی و نقش میانجی حافظه سازمانی پرداخت. تحقیق از نوع کاربردی و توصیفی است. از روش مدل سازی معادلات ساختاری برای تحلیل آماری استفاده شد. داده ها، پیمایشی و مقطعی و از نظر ماهیت کمّی می باشند. جامعه پژوهش مدیران ارشد و کلیدی در بانک بخش خصوصی و نمونه گیری تصادفی ساده است. روایی محتوای پرسشنامه با استفاده از نظر خبرگان و سنجش پایایی آن با محاسبه ضرایب آلفاکرونباخ مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند بداهه سازی راهبردی به طور مثبت بر مزیت رقابتی موثر است. نقش حافظه سازمانی در این رابطه نیز به تائید رسید و بداهه سازی راهبردی می تواند از طریق حافظه سازمانی بر مزیت رقابتی موثر باشد. افراد با جبران کمبود دیدگاه سنتی مبتنی بر منابع تا حدی، به بهبود درک بداهه راهبردی و به دستیابی به اهداف توسعه پایدار کمک می کنند.
تسهیم دانش و انگیزش شغلی معلمان: نقش میانجی یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
93 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تسهیم دانش با انگیزش شغلی معلمان با میانجی گری یادگیری سازمانی بود. روش تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان تبریز بودند.که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان به تعداد 330 نفر با استفاده از روش خوشه ای تعیین گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه های استاندارد یادگیری سازمانی نیفه (2001)، تسهیم دانش واندن هوف و وان وینن (2004) و انگیزش شغلی لوداهل کیچنر (2004) بود. داده ها از طریق آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و T تک نمونه ای و با استفاده از نرم افزار SPSS 26 تحلیل گردید. همچنین برای محاسبه الگوسازی معادله ساختاری از نرم افزار AMOS استفاده گردید. در این پژوهش طبق جدول ماتریس همبستگی بین تسهیم دانش، یادگیری سازمانی و انگیزش شغلی معلمان همبستگی مستقیم و معنادار وجود داشت. با توجه به نتایج تحلیل عاملی تأییدی و شاخص های ارزیابی، الگوهای اندازه گیری از برازش مطلوبی برخوردار بودند. با توجه به ضرایب استاندارد یادگیری سازمانی بر انگیزه شغلی (37/0β=)؛ تسهیم دانش بر یادگیری سازمانی (59/0β=) و تسهیم دانش بر انگیزه شغلی (16/0β=) تأثیر مستقیم و معنادار وجود داشت. از طرفی تسهیم دانش با نقش میانجی یادگیری سازمانی، اثر مثبتی بر انگیزش شغلی معلمان دارد.
تحلیل ساختاری اثر یادگیری از خطا و شکست سازمانی بر عملکرد نوآورانه با میانجی گری ظرفیت جذب دانش (مورد مطالعه: شرکت های تعاونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
233 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف: یادگیری از شکست و خطا، منبع دانشی پایدار برای سازمان هاست که خود منجر به افزایش ظرفیت جذب در کارکنان می شود. توانایی و انگیزه بالا که از عوامل مهم ظرفیت جذب کارکنان است، انتقال دانش در سازمان را تسهیل نموده و نوآوری سازمانی را بهبود می بخشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر یادگیری از خطا و شکست سازمانی بر عملکرد نوآورانه سازمان و نیز بررسی نقش میانجی ظرفیت جذب دانش است.روش شناسی پژوهش: این مطالعه ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها پژوهشی توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان شرکت های تعاونی شهر اهواز بوده که 348 نفر از آن ها به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و موردبررسی قرار گرفته اند. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استاندارد وانگ و الینگر [1]، مینباوا و همکاران [2]، رایبویک و همکاران [3]، ون دیک و همکاران [4] استفاده شده که روایی و پایایی آن با استفاده از روش اعتبار محتوا و آلفای کرونباخ (بالاتر از 0/7) تایید شده است.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SmartPLS-3 نشان داد که اگرچه یادگیری از خطاهای سازمانی تاثیر مستقیم و معناداری بر عملکرد نوآورانه دارد، اما به واسطه ظرفیت جذب دانش کارکنان، موجب افزایش بیش تر عملکرد نوآورانه می شود. به عبارتی ظرفیت جذب دانش کارکنان نقش تسهیل گری و میانجی در رابطه بین یادگیری از خطاهای سازمانی و عملکرد نوآورانه در سازمان ایفا می کند. هم چنین نتایج، تاثیر مثبت و معنادار یادگیری از خطاهای سازمانی بر ظرفیت جذب دانش و ظرفیت جذب دانش بر عملکرد نوآورانه را تایید نموده است.اصالت/ارزش افزوده علمی: تاثیر مثبت یادگیری از خطا بر عملکرد نوآورانه به طور مستقیم و نیز به واسطه ظرفیت جذب دانش نشان داد شرکت می تواند عملکرد خود را از طریق بهبود ظرفیت جذب دانش و تجربه اندوزی از خطاهای پیش آمده در شرکت بیش ازپیش بهبود بخشد.
رابطه بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی با نقش میانجی هوش سازمانی کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی (مورد مطالعه: منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی با نقش میانجی هوش سازمانی کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی بوده است.
روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری و از نوع هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد به تعداد 426 نفر در سال 1403بوده است. نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، به تعداد 202 نفر و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد ساختار سازمانی رابینز (1996)، یادگیری سازمانی پیتر سنگه (2001) و هوش سازمانی آلبرخت (2003) استفاده شده است. پایایی ابزارها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برای هر یک به ترتیب برابر 86/0، 83/0 و 89/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده های حاصله، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار ایموس استفاده شد.
یافته ها: جهت بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آمار استنباطی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی با نقش میانجی هوش سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: هوش سازمانی بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی کارکنان نقش میانجی دارد.
اثر رهبری خدمتگزار بر ماهیت نوآوری از طریق یادگیری سازمانی در سازمان های ورزشی غیر انتفاعی: نقش تعدیل کننده ظرفیت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ظرفیت سازمانی بر رابطه بین رهبری خدمتگزار و ماهیت نوآوری از طریق یادگیری سازمانی انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه جمع آوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. مدیران و کارکنان سازمان های ورزشی غیرانتفاعی (هیات های ورزشی شمال غرب)، جامعه ی آماری این تحقیق را تشکیل می دهند که تعداد150 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه استاندارد سبک رهبری خدمتگزار لو (2017)؛ پرسشنامه استاندارد نوآوری سازمانی پراساد و جونی (2016)؛ پرسشنامه استاندارد یادگیری سازمانی فام و اسوایرسزک (۲۰۰۶) و پرسشنامه استاندارد ظرفیت سازی عبدی (1396) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت پی ال اس 3 استفاده شد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد اثر رهبری خدمتگزار بر ماهیت نوآوری هم به صورت مستقیم و هم از طریق یادگیری سازمانی در سازمان های ورزشی غیرانتفاعی مثبت و معنادار است اما نقش تعدیل کننده ظرفیت سازمانی در مدل معنادار گزارش نشد.
شناسایی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
306 - 316
حوزههای تخصصی:
هدف: جانشین پروری فرآیندی است که در آن افراد مستعد برای تصدی مشاغل مدیریتی و پست های مهم و کلیدی سازمان انتخاب و تربیت می شوند. یکی از مشکلات بسیاری از سازمان های امروزی عدم تلاش و سرمایه گذاری برای جانشین پروری مدیران است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان و متخصصان دانشگاهی حوزه مدیریت منابع انسانی و مدیریت آموزشی آشنا به حیطه پژوهش شهر تهران در سال تحصیلی 1400 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 25 نفر محاسبه که این افراد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 79/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA-20 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی دارای 100 شاخص و 26 مولفه در 6 عامل نظریه داده بنیاد بود. پدیده محوری دارای یک مولفه جانشین پروری، شرایط علّی دارای شش مولفه خزانه استعداد، نظام ارتقاء کارآمد، مدیریت منابع انسانی، تفکر سازمانی، حمایت گری سازمان از تلاش فردی و حرفه مندی، شرایط زمینه ای شامل چهار مولفه ساختار سازمانی، فرهنگ و جو سازمانی، ثبات مدیریت و مقاومت در برابر تغییر، شرایط مداخله گر شامل پنج مولفه محیط سیاسی، محیط پیرامونی، محیط اجتماعی- فرهنگی، محیط بین المللی و محیط سیاست گذاری و قانونی، راهبردها شامل هفت مولفه آشناسازی مدیران، مشارکت، یادگیری سازمانی، اعتمادسازی، آینده نگری، استقلال آموزش وپرورش و بینش سیستمی و پیامدها شامل سه مولفه پیامدهای فردی، پیامدهای واحد و پیامدهای سازمان بود. در نهایت، الگوی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد ترسیم شد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی بسیاری برای سازمان آموزش وپرورش است و با توجه به الگوی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی، مدیران ارشد و مسئولان سازمان آموزش وپرورش می توانند گام موثری در راستای جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی بردارند.
مدیریت استعداد مبتنی بر عملکرد مالی و یادگیری سازمانی (ارائه خط مشی برای شرکت کرمان خودرو)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
79 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر مدیریت استعداد بر عملکرد مالی با نقش میانجی یادگیری سازمانی در شرکت کرمان خودرو بوده است. روش پژوهش بر مبنای هدف کاربردی، به لحاظ روش جزء تحقیقات توصیفی – پیمایشی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات از زمره تحقیقات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شاغل در شرکت کرمان خودرو که تعداد آن ها در بازه زم انی تحقیق 715 نفر بوده و بر همین اساس حجم نمونه 250 نفر در نظر گرفته شد. این تحقیق شامل 4 فرضیه بوده و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها بهره گیری شده است. برای بررسی فرضیه ها از تکنیک تحلیل عاملی و آزمون مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار لیزرل بهره برده شده و یافته های تحقیق نشان می دهد مدیریت استعداد بر عملکرد مالی و یادگیری سازمانی تأثیر مثبت و معنی داری داشته و یادگیری سازمانی بر عملکرد مالی تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد مدیریت استعداد بر عملکرد مالی با توجه به نقش میانجی یادگیری سازمانی تأثیر مثبت دارد.
ارائه مدل یادگیری سازمانی در سازمان تامین اجتماعی حوزه جغرافیایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، طراحی مدل یادگیری سازمانی در سازمان تامین اجتماعی شهر مشهد می باشد. روش تحقیق این مطالعه با استفاده از استراتژی تحلیل محتوا است. برای این منظور ابتدا مطالعات کتابخانه ای انجام و مبانی نظری و نظریه های گوناگون پیرامون موضوع بررسی شد. سپس به وسیله مصاحبه، دیدگاه افراد جامعه آماری گردآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در گام بعد به وسیله پرسشنامه بومی داده های حاصل از روش کیفی ارزیابی و مولفه های شناسایی شده در روش کیفی مورد تائید قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق کارکنان سازمان تامین اجتماعی شهر مشهد که دارای سابقه بالای 15 سال بودند. در بخش کیفی مصاحبه ها تا اشباع نظری ادامه یافت و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران نمونه آماری انتخاب شد. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، ابعاد یادگیری سازمانی شامل 7 بعد: یادگیری اجتماعی، یادگیری محیطی، یادگیری مشارکتی، یادگیری عملی، یادگیری دانشی، یادگیری بازخورد مدارانه و یادگیری فرهنگی است.
پیش بینی شایستگی دیجیتال بر اساس رضایت شغلی و یادگیری سازمانی در مدیران مدارس دوره متوسطه شهر کرج
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۲۲-۳۱۲
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی شایستگی دیجیتال بر اساس رضایت شغلی و یادگیری سازمانی در مدیران مدارس دوره متوسطه شهر کرج بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه مدیران مدارس استان کرج در سال تحصیلی 1402-1401 می باشند. جهت انتخاب حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 200 نفر از کلیه مدیران شهر کرج بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های یادگیری سازمانی چیوا و همکاران (2008)، شایستگی دیجیتال عبدالتیف (2017) و رضایت شغلی هرزبرگ و همکاران (1996) پاسخ دادند. نتایج نشان داد تنها رضایت شغلی توان پیش بینی شایستگی دیجیتال را دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که متغیر یادگیری سازمانی توان پیش بینی شایستگی دیجیتال را ندارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند موردتوجه سازمان آموزش وپرورش و مدیران قرار گیرد.
مدل هم افزایی سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی با روش تحلیل مضمون (شرکت ملی نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای پویای امروز، سازمان ها برای بقاء و رشد پایدار نیازمند بهره گیری از منابع و ظرفیت های درونی و بیرونی خود هستند. یکی از مهم ترین منابع درونی که تأثیر قابل توجهی بر عملکرد و اثربخشی سازمان ها دارد، سرمایه اجتماعی است. از سوی دیگر، یادگیری سازمانی به عنوان فرایندی مستمر و پویاست که در آن سازمان ها از تجربیات گذشته خود و دیگران برای بهبود عملکرد بهره می برند و این به سازمان ها کمک می کند تا با چالش ها و تغییرات محیطی سازگار شوند. هدف، ارائه مدل هم افزایی سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی در شرکت ملی نفت ایران است. پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. خبرگان شامل: اساتید هیئت علمی و همچنین مدیران ارشد بودند. مصاحبه شوندگان، 15 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به سطح اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای اطمینان از روایی و پایایی، یافته ها به تأیید مصاحبه شوندگان رسید. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش براون و کلارک با نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیودآ انجام شد. یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه شامل 1 مضمون فراگیر، 5 مضمون سازمان یافته و 10 مضمون پایه و 73 کد اولیه شناسایی شدند. نتایج این پژوهش می تواند به مدیران و سیاست گذاران شرکت ملی نفت ایران درجهت ارتقای عملکرد سازمان و ایجاد یک محیط یادگیرنده کمک کند.
بررسی تأثیر ابعاد استقرار سازمان مربی گرا بر یادگیری سازمانی در پردیس ها و مراکز آموزش عالی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
191 - 212
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تأثیر ابعاد استقرار سازمان مربی گرا بر متغیر یادگیری سازمانی در دانشگاه فرهنگیان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع کمی و از نظر روش، توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه فرهنگیان در استان های خراسان رضوی، شمالی و جنوبی با جمعیت ۳۹۸ نفر بودند که 196 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به صورت نسبی با بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان (1970) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی و برای آزمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری، بسته نرم افزار آماری در علوم اجتماعی و نرم افزار پی. ال. اس استفاده شد. میزان بار عاملی و مقادیر T و سطح معناداری آزمون معادلات ساختاری، نشان داد تنها، بُعد زمینه ایجاد سازمان مربی گرا دارای تأثیر معنادار بر متغیر یادگیری سازمانی می باشد و مابقی ابعاد تأثیر قابل توجهی بر یادگیری ندارند. لذا به منظور بهبود یادگیری سازمانی در دانشگاه فرهنگیان به عنوان یک سازمان مربی گرا باید بر روی بعد زمینه استقرار توجه شود و بر سایر ابعاد، سرمایه گذاری کمتری صورت گیرد.
سنتزپژوهی موانع انتقال یادگیری در آموزش های سازمانی؛ مقدمه ای برای برنامه ریزی آموزشی در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تغییرات سریع در دانش و اطلاعات انسانی و در نهایت تغییر اهداف سازمان ها، نیاز به همگام شدن نیروی انسانی احساس می شود که مهمترین راهکار در این راستا، آموزش است که دانش، مهارت ها و توانایی های کسب شده در یک برنامه آموزشی منجر به تغییر پایدار در نحوه انجام وظایف کاری می شود که به مفهوم انتقال یادگیری اطلاق می شود. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی و چارچوب بندی موانع انتقال یادگیری سازمانی بود.روش شناسی: استراتژی این پژوهش سنتزپژوهی و از طریق رویکرد کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اسناد و مدارک موجود در منابع پایگاه های استناد جهان اسلام، جهاد دانشگاهی و مگیران،گوگل اسکالر و ساینس دایرکت بود. نمونه گیری، هدفمند و نمونه شامل کلیه اسناد موجود در زمینه آموزش سازمانی، یادگیری سازمانی، انتقال یادگیری سازمانی، موانع انتقال یادگیری سازمانی، مهارت آموزی و آموزش های ضمن خدمت بود. جمع آوری منابع و اسناد تا زمانی که داده ها از لحاظ نظری اشباع نشد، ادامه یافت. از میان 247پژوهش دریافت شده، 70مورد بر اساس میزان تطابق با پژوهش حاضر انتخاب شدند. ابزار پژوهش چک لیستی برگرفته از مقالات مرتبط با کلیدواژگان بود. سپس تحلیل داده ها به شیوه استقرایی صورت گرفت و مضامین و عوامل تکرار شونده حذف و موانع اصلی و نهایی دسته بندی و برای هر دسته عنوانی کلی اتخاذ گردید. سپس عناوین کلی در اختیار اساتید صاحب نظر قرار گرفت و آنها صحت بعضی مقولات را تأیید و بعضی را رد کردند. مقولات تأیید شده به صورت منسجم درآمد و مرجع هر مقوله مقابل آن ذکر شد. یافته ها: یافته ها نشان داد اصلی ترین موانع انتقال یادگیری سازمانی؛ به ترتیب شامل عدم کیفیت آموزشی و مدیریتی مربیان، عدم وجود فرهنگ یادگیری، عدم وجود مدیریت تحول گرا و حمایتگر، حجم زیاد وظایف شغلی و چالش پذیری آنها، عدم مطلوبیت محتوای ارائه شده ، ارزشیابی نامطلوب، عدم نظارت یا نظارت نادرست بر کارآمدی دوره، زمان بندی نامناسب دوره ها و عدم آمادگی یادگیرنده می باشد. نتیجه گیری و پیشنهادات: با توجه به یافته ها پیشنهاد می شود؛ انتخاب مدرسین دوره های متناسب با شرایط یادگیرندگان و به صورت تخصصی صورت بگیرد ، سیاست ها و راهبردهای کلان آموزشی و مدیریتی از ابتدا بر اساس کاربست آموزش بنا شود و امتیازاتی که صرفاً مربوط به حضور و شرکت در دوره های آموزشی است، حذف گردد.نوآوری و اصالت: پژوهش حاضر برای اولین بار، به شناسایی تمامی موانع انتقال یادگیری سازمانی در سازمان های مختلف داخل و خارج کشور به صورت جامع با استفاده از استراتژی سنتزپژوهی پرداخته است.
تأثیر حمایت مدیریت ارشد بر کارآفرینی سازمانی (با نقش میانجی شایستگی متمایز فناورانه، ظرفیت جذب و یادگیری سازمانی) (شرکت های دانش بنیان حوزۀ تجهیزات پزشکی)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی سازمانی منبع مهمی از مزیت رقابتی سازمان ها را شکل می دهد، زیرا آنها بهره برداری از فرصت های جدید را امکان پذیر می سازند. در این بین حمایت مدیریت ارشد از فناوری، دارای تأثیر بسزایی است. در این تحقیق، چگونگی تأثیرگذاری حمایت مدیریت ارشد بر ایجاد شایستگی متمایز فناورانه، ظرفیت جذب و یادگیری سازمانی بررسی شده است. همچنین اثرات ظرفیت جذب و یادگیری سازمانی در توسعه شایستگی های متمایز فناورانه مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت تأثیر این متغیرها بر کارآفرینی سازمانی که منجر به بهبود عملکرد می شود، نشان داده شد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از منظر ماهیت از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل 124 شرکت دانش بنیان فعال در حوزه تجهیزات پزشکی مستقر استان تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران، 94 شرکت برای حجم نمونه درنظر گرفته شد و تحلیل داده ها با استفاده از روش pls انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل تجربی ما حاکی از این است که: (1) حمایت مدیریت ارشد بر ایجاد شایستگی های متمایز فناورانه و یادگیری سازمانی تأثیر مثبت می گذارد. (2) شایستگی های متمایز فناورانه، ظرفیت جذب و یادگیری سازمانی، بر کارآفرینی سازمانی، تأثیر مثبت می گذارد.
تأثیر اتحاد راهبردی بر یادگیری راهبردی با نقش آینده نگاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
185 - 208
حوزههای تخصصی:
در مکتب راهبرد یادگیری، اعضای سازمان هستند که راهبرد را یاد گرفته و آن فعالیتی است که از دل فرایندهای یادگیری ظهور می کند و بر همین اساس مورد توجه سازمان ها و شرکت های متعددی قرار گرفته است. سازمان ها با نگرش یادگیری به طراحی راهبرد، می توانند سرعت عمل و اثربخشی خود را برای مواجهه با تغییرات محیطی و آینده سازمان بهبود بخشند. هدف پژوهش، تعیین تأثیر موفقیت اتحادهای راهبردی بر توانایی یادگیری راهبردی شرکت های عضو در اتحادیه صنعت برق ایران در سال ۱۴۰۲ با تأکید بر نقش مهم آینده نگاری راهبردی است. این هدف در چارچوب سه سوال پژوهشی، مسیر تحقیق را روشن می سازد. از آزمون های آماری برای روشن شدن وضعیت تاثیر سازه های تحقیق بر یکدیگر استفاده به عمل می آید. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ۶۰۹ شرکت است که از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که اتحاد راهبردی بر یادگیری راهبردی و آینده نگاری راهبردی؛ و همچنین آینده نگاری راهبردی بر یادگیری راهبردی تأثیر مثبت و معنادار دارد. در نهایت آینده نگاری راهبردی رابطه بین اتحاد راهبردی و یادگیری راهبردی را میانجی گری می کند.
توصیف شبکه یادگیری سازمانی و تبیین عوامل موثر بر شکل گیری آن با استفاده از روش تحلیل شبکه (مورد مطالعه: شرکت برق منطقه ای خراسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
11 - 32
حوزههای تخصصی:
در سازمان های معاصر که بقا و رشد آن ها به چابکی و توانایی انطباق با تغییرات محیطی بستگی دارد، تسهیل فرآیند یادگیری و پیوند آن با فعالیت های روزمره کارکنان به چالشی اساسی برای رهبران تبدیل شده است. عدم اثربخشی فرآیندهای آموزش رسمی و ضرورت توجه به تعاملات اجتماعی کارکنان برای تسهیل یادگیری، نیاز به رویکردهای نوآورانه در زمینه یادگیری سازمانی را تقویت می کند. این پژوهش درصدد تبیین ساختار شبکه یادگیری سازمانی و شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری آن در شرکت برق منطقه ای خراسان است. برای دستیابی به این هدف با اتخاذ رویکردی کمی و به کارگیری شاخص های روشمند تحلیل شبکه اجتماعی در جایگاه روش پژوهش ساختار کلی شبکه یادگیری بر مبنای شاخص های توصیفی تحلیل شبکه اجتماعی احصا و موقعیت کنشگران در آن تبیین شد. جامعه آماری در این پژوهش متشکل از 327 از کارشناسان و مدیران شرکت برق منطقه ای خراسان می باشد. گردآوری داده های رابطه ای دراین جامعه با استفاده ازپرسش نامه تحلیل شبکه اجتماعی انجام شد. در این پژوهش از نرم افزار VOSviewer برای تحلیل داده های رابطه ای و طیف گسترده ای از شاخص های آماری تحلیل شبکه اجتماعی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از یافته های این پژوهش، شبکه یادگیری سازمانی شرکت برق منطقه ای خراسان پراکنده و از انسجام کافی برخوردار نمی باشد. درصد زیادی از کنشگران در موقعیت-های پیرامونی این شبکه قرار دارند و در جایگاه مصرف کنندگان دانش موجود ایفای نقش می کنند. همچنین نتایج حاکی از تحلیل عوامل موثر نشان داد که همسانی معاونت، جنسیت، تحصیلات و سابقه کاری کنشگران از متغیرهای مهم در شکل گیری شبکه یادگیری سازمانی به شمار می آیند، این در حالی است که اثر آموزش های سازمانی که با شیوه های مرسوم و سنتی در سازمان ها برنامه ریزی و اجرا می شود، در شکل گیری شبکه یادگیری سازمانی معنی دار نمی باشد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش پیشنهاد می شود که رهبران سازمان با تقویت ارتباطات میان حوزه ای، توسعه فرهنگ اشتراک دانش، ایجاد و توسعه اجتماعات کاری حرفه ای در قالب کمیته و کارگروه های تخصصی، زمینه سازی برای برقراری پیوند میان هادیان جریان یادگیری با سایر کنشگران، گامی اساسی در تقویت پیوند های مبتنی بر اشتراک دانش و تسهیل فرآیند یادگیری در سازمان بردارند.
نقش استراتژی وارد کننده فناوری اطلاعات بر زنجیره ارتباط پذیرش فناوری اطلاعات هوشمند و یادگیری سازمانی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری های اطلاعاتى هوشمند، دارایی استراتژیک مهمی برای سازمان ها به شمار می روند که می توان از آن ها برای بهبود عملکرد سازمانی و رقابت راهبردی استفاده نمود. با این حال پذیرش و انتشار فناوری های اطلاعاتى هوشمند، فرآیندهایی پیچیده هستند که تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارند. هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت بررسی نقش استراتژی واردکننده فناوری اطلاعات بر زنجیره ارتباط فناوری اطلاعات هوشمند و یادگیری سازمانی است. روش پژوهش: روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بوده است. بدین منظور تعداد450 پرسشنامه میان کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان توزیع گردید که از این میان تعداد 420 عدد بازگشت داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که استراتژی واردکننده فناوری اطلاعات، به طور مستقیم به تقویت یادگیری سازمانی منجر می شود و سازمان ها را قادر می سازد تا با تغییرات محیطی و فناوری های نوظهور سازگار شوند. با این حال، نقش تعدیلگر سواد رسانه ای در این فرآیند معنادار نبوده که ممکن است ناشی از عوامل دیگری مانند سطح بالای سواد رسانه ای کاربران یا تأثیر بیشتر متغیرهای سازمانی و فرهنگی باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد پذیرش فناوری اطلاعات هوشمند به عنوان یک عامل کلیدی در بهبود عملکرد سازمانی، تحت تأثیر متغیرهایی نظیر سودمندی درک شده و سهولت استفاده درک شده قرار دارد. پذیرش کاربران به عنوان یک متغیر اساسی، نقشی مهم در موفقیت استراتژی های فناوری اطلاعات ایفا می کند.کلیدواژه ها: فناوری اطلاعات هوشمند، استراتژی واردکننده فناوری اطلاعات، پذیرش فناوری اطلاعات، یادگیری سازمانی.
الگوی علی ارتباط توانمندسازی شناختی کارکنان با کیفیت زندگی کاری و جامعه پذیری سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی
منبع:
توسعه استعدادسال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
71 - 90
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علی بین توانمندسازی شناختی با کیفیت زندگی کاری و جامعه پذیری سازمانی با توجه به نقش میانجی یادگیری سازمانی در میان کارکنان دانشگاه ارومیه انجام شده است. به این منظور 123 نفر از کارکنان با توجه به دانشکده محل خدمت به صورت طبقه ای متناسب با حجم هر یک از دانشکده ها به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از چهار پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی کاری بر پایه مدل ریچارد والتون (1973) و جامعه پذیری سازمانی بر اساس مدل تائورمینا (1997) و توانمندسازی شناختی بر اساس مدل توماس و ولتهوس (1992) و یادگیری سازمانی بر اساس مدل نیف (2001)، استفاده شده است. داده های تحقیق با استفاده از الگو یابی معادلات ساختاری (PLS) تحلیل شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان دادند که کیفیت زندگی کاری و جامعه پذیری سازمانی اثر مستقیم و معنی دار بر توانمندسازی شناختی ندارند. اثر مستقیم کیفیت زندگی کاری و جامعه پذیری سازمانی بر یادگیری سازمانی معنی دار است. اثر غیر مستقیم کیفیت زندگی کاری و جامعه پذیری سازمانی بر توانمند سازی شناختی معنی دار است. بر اساس نتایج این پژوهش، تمرکز بر نقش واسطه ای یادگیری سازمانی در تبیین، پیش بینی و افزایش توانمندسازی شناختی کارکنان امری مهم و مؤثر در سازمان ها می باشد.
تأثیر هوش تجاری، یادگیری سازمانی و نوآوری بر عملکرد مالی شرکت های دانش بنیان واقع در پارک نوآوری دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر هوش تجاری بر عملکرد مالی از طریق متغیر واسطه ای نوآوری و یادگیری سازمانی است. جامعه آماری مطالعه شرکت های فعال در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران هستند، که برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ساختار یافته و مبتنی بر مطالعه یانگ و همکاران (2022) استفاده شده است. جهت بررسی پایایی پرسش نامه از آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و بار عاملی استفاده شد. بعلاوه، جهت تعیین روایی از روایی محتوای و سازه استفاده گردید. جهت بررسی مناسب بودن ساختار مدل مفهومی از معیارهای ضریب تعیین، شاخص ارتباط پیش بین و شاخص اندازه اثر استفاده شد. نتایج نشان داد که ابزار جمع آوری داده ها از پایایی و روایی لازم برخوردار می باشند. همچنین، مناسب بودن ساختار مدل مفهومی تأیید شد. جهت آزمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مجموع مربعات جزئی استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد که هوش تجاری بر یادگیری سازمانی، نوآوری و عملکرد مالی تأثیر مثبت و معنی دار دارد. همچنین، یادگیری سازمانی بر نوآوری و عملکرد مالی تأثیر مثبت و معنی دار دارد، نوآوری بر عملکرد مالی تأثیر مثبت و معنی دار دارد و در نهایت، یادگیری سازمانی و نوآوری نقش میانجی در رابطه بین هوش تجاری و عملکرد مالی ایفا می نماید. این مطالعه با سنجش تأثیر هوش تجاری بر عملکرد مالی از طریق متغیر واسطه ای نوآوری و یادگیری سازمانی توانست پنجره جدیدی بسوی محققان و دست اندرکاران برای بهبود عملکرد سازمانی بگشاید. بنابراین؛ نتایج این مطالعه می تواند برای مجامع علمی و دست اندرکاران مفید باشد.
تبیین اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ سازمانی بر سازمان هوشمند با ملاحظه نقش میانجی یادگیری سازمانی در فدراسیون های ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش مدیریت ورزش سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
72 - 90
حوزههای تخصصی:
فدراسیون های ورزشی به عنوان متولیان اصلی در رشد و توسعه رشته های ورزشی باید متناسب با نیازهای محیط ورزش، خود را به روزرسانی نمایند. این تحقیق با هدف بررسی ارتباط فناوری اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ سازمانی بر سازمان هوشمند با نقش میانجی یادگیری سازمانی انجام شده است. این مطالعه از جمله مطالعات کمی و ابزار جمع آوری اطلاعات آن پرسش-نامه بود. جامعه آماری این تحقیق متشکل از رؤسا، کارشناسان و مسئولان فدراسیون های ورزشی ایران بود. نتایج نشان داد که ICT، فرهنگ سازمانی و یادگیری سازمانی تأثیر معناداری بر سازمان هوشمند دارند. علاوه بر این رابطه فرهنگ سازمانی با سازمان هوشمند با نقش میانجی یادگیری سازمانی نیز معنادار گزارش شد، اما رابطه ICT با سازمان هوشمند با نقش میانجی یادگیری سازمانی معنادار نبود. در انتها با توجه به نتایج تحقیق می توان چنین نتیجه گیری کرد که فدراسیون های ورزشی نیز مانند سایر سازمان ها به منظور رشد و ارتقای خدمات خود به جامعه باید عوامل مؤثر بر هوشمند سازی را در نظر بگیرند، ارتباطات درون و برون سازمانی را بهبود دهند و بر شکل گیری فرهنگ یادگیری سازمانی تأکید نمایند.