مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
نوجوانی
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
161 - 177
حوزههای تخصصی:
با توجه به مشکلات روان شناختی معلولان جسمی حرکتی به خصوص در سن نوجوانی و اهمیت توجه به آن به منظور افزایش میزان سلامت روان، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سرزندگی و تاب آوری دانش آموزان معلول جسمی حرکتی انجام شد. این پژوهش مطالعه ای شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل همتا بود. بدین منظور از جامعه دانش آموزان معلول دوره اول و دوم متوسطه شهر اصفهان، تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های سرزندگی دسی و تاب آوری کانر و دیویدسون بر روی هر دو گروه اجرا شد و گروه آزمایش ده جلسه45 دقیقه ای هفته ای یکبار، مداخله کوتاه مدت راه حل محور را دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره، تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش گروهی درمان کوتاه مدت راه حل مدار بر سرزندگی و بعد تحمل عاطفه منفی دانش آموزان معلول تأثیر معنا دار دارد و بر تاب آوری کلی معنا دار نیست. به نظر می رسد؛ می توان از رویکرد کوتاه مدت راه حل محور جهت ارتقاء شاخص های روان شناسی مثبت نگر مانند سرزندگی و تحمل عاطفه منفی افراد دچار معلولیت جسمی حرکتی بهره جست.
مروری اجمالی بر ارتباط تجربه بدرفتاری در دوران کودکی و خودجرحی بدون هدف خودکشی در نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
161-170
حوزههای تخصصی:
طی دو دهۀ گذشته، اهمیت بالینی و پژوهش پیرامون خود جرحی بدون هدف خودکشی بهعنوان تخریب مستقیم و تعمدی بافتهای بدن که فاقد هدف و یا نیت خودکشی است روندی افزایشی داشته است. پژوهشها حاکی از شیوع بالای این رفتار در دورۀ نوجوانی است، رفتاری که به عنوان یک راهبرد جبرانی جهت مقابله با و مدیریت هیجانات منفی شدید مفهومپردازی میشود. آنچه دورۀ نوجوانی را کانون مطالعات این رفتار قرار میدهد تحولات جسمانی و روانشناختی در این دوره است که خود به عنوان عوامل پریشانیزا عمل میکنند، حال آنکه میزان این پریشانی میتواند متاثر از تاریخچۀ فرد نیز باشد. تعاملات اولیه با والدین و تجارب تحولی به عنوان عواملی معرفی شدهاند که بیشترین نقش را در پیشبینی رفتار خودجرحی در میان نوجوانان دارند. نوشتار حاضر با تاکید بر نظریههای تبیینی و کارکردی مروری اجمالی بر ارتباط تجربۀ بدرفتاری در دوران کودکی و رفتار خودجرحی از منظر مطالعات اخیر است. در پایان جستجویی پیرامون مطالعات داخلی انجام شد لیکن علیرغم شیوع چهار الی پنج درصدی در میان جامعۀ نوجوانان ایرانی، گویا مطالعۀ این رفتار از منظر پژوهشگران داخلی پنهان مانده است.
مقایسه کنترل شده اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
485-501
حوزههای تخصصی:
زمینه: هرچند مطالعات علت شناسی افسردگی نوجوانان بر دلایلی همچون تجربه وقایع منفی زندگی، مشکلات بین فردی ، کمبود مهارت های حل مسأله و کنار آمدن با چالش ها تأکید کرده اند، اما پیشینه درمان های بکاربسته در این حوزه به جای مجهز کردن آنان به مهارت های حل مسأله عمدتاً بر درمان های شناختی رفتاری با اصلاح باورهای ناکارآمد و منفی متمرکز بوده است. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان حل مسأله خلاق و درمان شناختی رفتاری در افسردگی و خلق و احساس نوجوانان بود. روش: با استفاده از یک کارآزمایه کنترل شده تصادفی ( RCT ) از بین نوجوانان دختر مدارس متوسطه اول شهر تهران با روش تصادفی چندمرحله ای دو مدرسه انتخاب شدند و توسط پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند و در مرحله بعد مجددا با پرسشنامه خلق و احساس (انگولد و همکاران، 2002) مورد ارزیابی قرار گرفتند و 96 نفر از آنها با افسردگی خفیف و متوسط شناسایی شدند و در سه گروه با شرایط مکانی و زمانی مشابه به صورت تصادفی گمارده شدند. نوجوانان گروه حل مسأله خلاق، در معرض تکنیک های حل مسأله خلاق با اقتباس از شکل گروهی پروتکل های آزبورن، 1956، 1975؛ اشتاین، 1975 و پارنز، 1979، در 12 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، گروه دوم تکنیک های اصلاح شناختی رفتاری را با استفاده از شکل گروهی مونوز و میراندا (2000) در همان زمان مشابه دریافت کردند و گروه گواه هم دقیقاً در معرض همان مقدار زمان و جلسات با آزمایشگر اما بدون هیچگونه مداخله مرتبط با افسردگی قرار گرفتند. همه گروه ها مجددا پس از پایان مداخلات و همچنین بعد از دو ماه مورد ارزیابی قرارگرفتتد. نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها : نتایج بهبود معناداری از تعامل بین درمان و زمان (0/05 > 0/001 P= ) در نمره افسردگی و خلق و احساسات در هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشان داد. همچنین بین میانگین های افسردگی دو گروه آزمایشی درمان حل مسأله خلاق 7/37 با درمان شناختی رفتاری 10/78 تفاوت معناداری با برتری اولی مشاهده شد و این برتری را بعد از دوماه پیگیری هم حفظ کرد (0/05 > 0/001 P= ). نتیجه گیری: با ملاحظه علت شناسی افسردگی در نوجوانی درمان حل مسأله خلاق یک کارآمدی منطقی در این مطالعه نشان داد، تکرار در نمونه های بزرگتر قبل از اینکه در موقعیت های مشاوره و روانشناسی به کار برده شود مورد نیاز است.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار در دختران 14 الی 18 ساله دارای گرایش به خودکشی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار در دختران 14 الی 18 ساله دارای گرایش به خودکشی بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش از نوع پژوهش های مداخله ای با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری حاضر شامل کلیه دختران 14 الی 18 ساله مراجعه کننده به کلینیک مشاوره و روان درمانی نوید مهر در منطقه 18 شهر تهران در طی دوره ی زمانی خرداد 1398 لغایت مرداد 1398 با افکار گرایش به خودکشی بر اساس پرسشنامه افکار خودکشی بک بود. برای انتخاب نمونه مورد مطالعه از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس با گمارش تصادفی در گروه ها استفاده شد. بدین منظور آزمودنی ها به صورت هدفمند انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش در یک دوره طرحواره درمانی که طی 8 جلسه 5/1 ساعته هفتگی به صورت گروهی برگزار شد، شرکت کردند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افکار خودکشی بک و فرم کوتاه مقیاس طرحواره های ناسازگار یانگ بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد طرحواره درمانی در تعدیل طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص / شرم، وابستگی / بی کفایتی، آسیب پذیری به ضرر و بیماری، گرفتار / خودتحول نیافته، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق و خویشتن داری / خودانضباطی دختران 14 الی 18 ساله دارای گرایش به خودکشی اثربخش می باشد.
اعتیاد به مثابه مواجهه مخاطره آمیز نوجوانی با چالش های هویتی و عرصه های نقش پرداز (مطالعه کیفی دلایل و شرایط مداخله گر اعتیاد به مواد مخدر در سطح شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
159 - 192
حوزههای تخصصی:
پنداشت ایلامی ها از اعتیاد به مثابه یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی مهم در استان است که این تحقیق سعی دارد به روش کیفی به دنبال پاسخ گویی به چرایی وقوع آن باشد. سوال اصلی تحقیق حاضر این است مصرف کنندگان در شهر ایلام چه روایت هایی را از چگونگی درگیری خود به مواد مخدر بیان می کنند؟ روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی از نوع گراندد تئوری است. میدان تحقیق شهر ایلام است. نمونه های تحقیق را 25 نفر از مردان ساکن مراکز ترک اعتیاد (19 تا 38 ساله) تشکیل دادند که وقت و توانایی شرکت در تحقیق را داشتند. مهمترین مقولات بدست آمده از تحقیق عبارتند از: اعتیاد به مثابه شورش علیه خانواده؛ اعتیاد به مثابه ضدیت با مدرسه؛ گرایش به مواد حرکتی برای استقلال؛ همنوایی با دیگران مهم؛ تجربه دوگانه دسترس پذیری آسان به مواد و غیر آسان به فضاهای فراغتی؛ معناسازی جذاب برای مواد؛ تجربه دلپذیر آغازین و ناسازگاری با انگاره های پیشین؛ اهمال و تأخیر در وقوف خانواده به مصرف فرزند؛ فقر و جداگزینی مکانی از خانواده؛ قصور خانواده در برخورد منطقی؛ مفیدیت کنشگری عاطفی و تلاش معتاد برای ترک و تکرار چرخه طرد و حذف شدگی در جامعه. مقوله هسته نیز «مواجهه مخاطره آمیز نوجوانی با چالش های هویتی و عرصه های نقش پرداز» است که پوشش دهنده سایر مقولات است.
بررسی ترس از جاماندن و افسردگی در میان نوجوانان دارای اعتیاد به تلفن همراه هوشمند، در معرض خطر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نوجوانان دارای اعتیاد به تلفن همراه هوشمند، در معرض خطر و عادی از نظر ترس از جا ماندن و افسردگی انجام شد. در این پژوهش ۳۸۲ دانش آموز دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش را تکمیل کردند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ ( یانگ، ۱۹۹۸ )، مقیاس افسردگی نوجوانان کوتچر (لیبلانک، المودوار، بروکس و کوتچر، ۲۰۰۲) ، مقیاس ترس از جا ماندن ابل(ابل، بوف و بور2016) و نسخه کوتاه مقیاس اعتیاد به تلفن همراه هوشمند(کوون،کیم، چو و یانگ، ۲۰۱3) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون مانووا انجام شد. نتایج بررسی اثر متغیر گروه (نوجوانان دارای اعتیاد به تلفن همراه هوشمند، در معرض خطر و عادی) با استفاده از آزمون لامبدا ویلکز روی ترکیب خطی خرده مقیاس های ترس از جاماندن حاکی از وجود اثر معنی دار گروه (17/0 =2 η ؛ 001/0 P< ، 40/25=(728و6) F ) بود و بین گروه ها در خرده مقیاس های عزت نفس (05/0 P< ، 79/3=(2، 366) F )، تعامل اجتماعی (001/0 P< ، 08/15=(2، 280) F ) و اضطراب اجتماعی (001/0 P< ، 37/72=(2، 366) F ) تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده گردید. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که نوجوانان دارای اعتیاد به تلفن همراه هوشمند و در معرض خطر، میزان بالاتری از ترس از جا ماندن و افسردگی نسبت به گروه عادی تجربه می کنند.
مقایسه اثربخشی موقعیت انگیزشی فعال و غیرفعال ایجاد شده توسط همسال بر ریسک پذیری و حساسیت به پاداش نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه تأثیرپذیری تشویق آشکار و ناآشکار ایجاد شده توسط همسال مجازی بر حساسیت به پاداش و ریسک پذیری نوجوانان است. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان دختر و پسر 13 تا 17ساله ا ی که در سال تحصیلی 1399-1400 در دبیرستانی در شهر ساری مشغول به تحصیل بودند، بود . از جامعه مورد مطالعه 150 دختر و 150 پسر به شیوه هدفمند انتخاب و آزمون خطرپذیری بادکنکی (لجوئز و همکاران، 2002) را به تنهایی به اتمام رساندند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه ذیل قرار گرفتند و برای بار دوم این آزمون را به اتمام رساندند؛ ولی این بار با حضور مجازی یک همسال ناآشنا آزمون را انجام دادند. سه گروه مورد نظر شامل 1)موقعیت انگیزشی آشکار 2)موقعیت انگیزشی ناآشکار 3)گروه کنترل بودند. آزمودنی هایی که در دو گروه انگیزشی آشکار و تاآشکار بودند، همچنان که آزمون خطرپذیری بادکنکی را به انجام می رساندند در معرض موقعیت انگیزشی قرار گرفتند ولی گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت . تحلیل داده ها به روش کوواریانس نشان داد همسالانی که در گروه انگیزشی ناآشکار بودند نسبت به گروه انگیزشی آشکار و کنترل، ریسک پذیری و حساسیت به پاداش بیشتری نشان دادند (05/0 p < ) . همچنین یافته ها نشان دادند تفاوت جنسیتی بین دو گروه ناآشکار و آشکار که تحت تأثیر جنسیت مورد بررسی قرار گرفته بود مشاهده نشد (05/0 < p ) . بنابراین به مشاوران مدارس پیشنهاد می شود که ریسک پذیری در دختران را دست کم نگیرند و مداخلات آموزشی با تمرکز بر تأثیر تشویق ناآشکار در برنامه نوجوانان گنجانده شود.
نیازهای نوجوانان در رابطه والد - فرزندی، یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
63 - 80
حوزههای تخصصی:
نوجوانی یکی از دوره های مهم زندگی است. پژوهش حاضر به بررسی نیازهای نوجوانان 11-14 ساله ایرانی در رابطه با والدین شان می پردازد. این پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری بود. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های باز نیمه ساختار یافته با نوجوانان 11 تا 14سال دبیرستان های شهر تهران در طول زمستان1397 صورت گرفت. برای تعیین حجم نمونه از روش رسیدن به اشباع استفاده شد. 24 نوجوان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع مصاحبه با آنها ادامه یافت. سپس مکالمات ضبط و دست نویس شده با استفاده از تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل محتوایی قرار گرفته است.حاصل این تحلیل 6 مضمون اصلی شامل نیاز به محیط دلگرم کننده و مشوق، دادن آزادی های با نظارت برای کسب هویت، نیاز به پذیرفته شدن بی قید و شرط، پرداختن به عواطف و هیجانات و رابطه امن و دردسترس با والدین بوده است که هر یک بین 4 تا 6 مضمون فرعی را نیز در بر گرفتند. مصاحبه با نوجوانان، به 6 نیاز اساسی آنان در رابطه با والدین شان رسید. یافته های این مطالعه نشان داد که از منظر نوجوانان، داشتن رابطه خانوادگی همراه با امنیت، صمیمیت، شادی، پذیرش وآزادی از مهمترین نیاز هایی است که در این دوره زندگی دارند و به رسمیت شناختن این نیاز ها از سمت والدین می تواند به نوجوانان کمک کند تا عبور سالمی همراه با رضایت و سلامت روان از این دوره زندگی داشته باشند. همچنین به روانشناسان و مشاوران و سایر افراد و سازمان هایی که با نوجوانان و مسائل آنها در ارتباط هستند برای طراحی پروتکل های مداخلاتی جهت بهبود رابطه والد و نوجوان کمک می کند.
تأثیرات آموزش آنلاین بر الگوهای هویتی - تربیتی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ایجاد بحران هویت در دانش آموزان به دلیل استفاده از فضای مجازی در امر آموزش از منظر اریکسون می باشد. روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی با استفاده از نظریه بحران هویت اریکسون می باشد. وی اولین کسی هست که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم به سوی تبدیل شدن به فردی ثمربخش تشخیص داد. در این دوره احساس تعلق فرهنگی، درک اخلاقی و خود انگاره مردانه و زنانه در سال های نوجوانی اصلاح می شوند.آموزش الکترونیکی به دانش آموزان این امکان را می دهد در مطالعه مستقل و انعطاف پذیر باشند، مهارت های فنی، تفکر انتقادی و مهارت های شناختی خود را تقویت و به مربیان می آموزد که باید به روز باشند. معایب این آموزش کاهش تعاملات میان مربی و فراگیر، عدم کارایی در مورد دروس عملی و بیشتر می توان به عنوان مکمل تدریس حضوری باشد. آنچه این مقاله در پی آن است دغدغه کلان تری است که به آن اشاره می شود. یافته های این پژوهش با استفاده از نظریه اریکسون نشان می دهد که با توجه به حساسیت سن دانش آموزان در این مقطع زمانی و عدم برنامه ریزی و فرهنگ سازی قوی به منظور استفاده از فضای مجازی به نظر می رسد که این فضا به دلیل تنوع الگوهای ارائه شده، ناشناس بودن هویت اصلی افراد، پیچیده بودن و فضای متنوع آن دچار بحران هویت می شوند.
شیوع شناسی و کارکردهای رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان شهر سنندج
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارزیابی و واکاوی مشکلات دوره نوجوانی دارای اهمیت بسیار است. یکی از رفتارهایی که سبب نگرانی های عمومی درباره سلامت نوجوان شده است، رفتارهای خودآسیب رسان است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان همه گیری رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان دختر و پسر و کارکردهای این نوع رفتارها انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی بود. جامعه ی پژوهشی شامل کلیه ی نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله ی شهر سنندج در سال ۹۹-۱۳۹۸ بود که از این میان نمونه ای با حجم ۱۳۳۴ نفر (۶۸۶ دختر و ۶۴۸ پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده مقیاس رفتارها و کارکردهای خودجرحی کلونسکی و گلن بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، مجذور خی و آزمون تی مستقل و نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده گردید. یافته ها: نرخ همه گیری رفتارهای خودآسیب رسان در میان دختران و پسران به ترتیب ۹/۶ و ۷/۱ درصد بود. الگوی رفتارهای خودآسیب رسان دختران نسبت به پسران غیرقابل مشاهده تر (۰/۰۰۹<P، ۶/۳۷=Χ۲) و نامنظم تر (۰/۰۰۱<P، ۱۴/۳۶=Χ۲) بود. از میان رفتارهای خودآسیب رسان، به ترتیب، زخمی کردن عمدی خود، بریدن عمدی قسمت هایی از بدن خود، انجام رفتارهای خودشکست دهنده و خودگویی های آزاردهنده دارای بیشترین فراوانی بود. همچنین رفتارهای خودآسیب رسان دختران در مقایسه با پسران بیشتر دارای کارکرد درون فردی بود (۰/۰۵<P، ۲/۱۸=T). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که دختران نوجوان در مقایسه با پسران رفتارهای خودآسیب رسان بیشتری را تجربه کردند و نرخ همه گیری رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان رو به افزایش است که باید به آن توجه جدی نمود.
اثربخشی تمرین های ذهن آگاهی بر مولفه های تحول مثبت در نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تأثیر منفی گسترده اضطراب در دوران نوجوانی، همراه با یافته هایی که نشان می دهد بیشتر اختلالات اضطرابی اولین بار در دوران کودکی یا نوجوانی است، نیاز به مداخله متمرکز بر نوجوانان را در این زمینه برجسته می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرین های ذهن آگاهی بر مولفه های تحول مثبت نوجوانی در نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان 13-11 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره آوین تهران در سال 1399-1398 دارای اختلالات اضطرابی که توسط روان پزشک مورد ارزیابی و تشخیص قرار گرفته و به روان شناس ارجاع داده شده اند، تشکیل دادند. از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند (15 نفر در هر گروه). به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی Geldof و همکاران (2014) و مقیاس اضطراب کودکان Spence (2007) استفاده شد. گروه آزمایش تحت هشت جلسه هفتگی 60 دقیقه ای آموزش تمرین های ذهن آگاهی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و با نرم افزار SPSS-22مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که نسبت F تحلیل کواریانس تک متغیری برای مولفه های تحول مثبت در همه مولفه ها بین گروه های آموزش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنادار دارد. بنابراین تمرین های ذهن آگاهی بر تمام مولفه های تحول مثبت تأثیر معناداری دارد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن تمرین های ذهن آگاهی در مولفه های تحول مثبت پیشنهاد می شود چنین برنامه آموزشی به صورت بخشی از درمان های مدون مراکز مشاوره کودکان و نوجوانان دربیاید و با برگزاری کارگاه های آموزشی درمان گران در این زمینه از دانش کافی برخوردار باشند.
تدوین برنامه درمانی شناختی- اجتماعی اختلال های اضطرابی و ارزیابی اثربخشی آن بر نشانه های اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب اجتماعی، ترس از موقعیت های اجتماعی و عملکردی است. این نگرانی به احساسات اضطرابی، افکار و احساسات منفی، هم در موقعیت های واقعی و هم در پیش بینی موقعیت های اجتماعی منجر می شود. هدف از انجام این پژوهش تدوین برنامه درمانی شناختی- اجتماعی اختلال های اضطرابی و ارزیابی اثربخشی آن بر نشانه های اضطراب اجتماعی است. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جلسه پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را نوجوانان 13 تا 15 سال با اختلال اضطراب اجتماعی و مادران آنها در منطقه 5 شهر تهران در سال 1397 تشکیل می دادند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 32 نوجوان از جامعه آماری مذکور، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب اجتماعی برای نوجوانان (لاجرکا و لوپز، 1998) استفاده شد. گروه مداخله برنامه درمانی شناختی- اجتماعی اختلال های اضطرابی را در 12 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کرد، ولی به گروه گواه آموزشی داده نشد. در پایان هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های درمان و گواه در اختلال اضطراب اجتماعی و مؤلفه ها ی آن وجود دارد (0/001>P). همچنین نتایج آزمون تی همبسته نشان داد تأثیر برنامه درمانی شناختی- اجتماعی در مرحله پیگیری نیز در اختلال اضطراب اجتماعی و مؤلفه های آن اثربخش و پایدار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برنامه مداخله ای تدوین شده با تأکید بر توانمندی های فرد، افزایش آگاهی، بینش و تغییر سبک زندگی نوجوانان باعث بهبود نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی در نوجوانان شده است.
اثربخشی آموزش شناختی- اجتماعی آدلر بر تعامل مادران و نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۶۰۰-۱۵۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های مختلف حاکی از تاثیر برنامه شناختی- اجتماعی آدلر بر کاهش اضطراب کودکان و نوجوانان و بهبود روابط با والدین بوده است. اما بسیاری از این درمان های شناختی- اجتماعی آدلری فقط جنبه های محدودی از این نظریه را به کار برده اند، علاوه بر آن آموزش های اثربخشی بر روی مادر و فرزند به شکل همزمان انجام نگرفته است. هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی برنامه کاملی از نظریه شناختی- اجتماعی آدلر بر مادران و فرزندان نوجوان دارای اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: این مطالعه یک پژوهش کاربردی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 15 سال دارای اختلال اضطراب اجتماعی و مادران آنها بود که دارای پرونده در کلینیک آوای قاصدک در منطقه 5 شهر تهران در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 32 نفر مادر و نوجوان شناسایی و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (16 نفر آزمایش و 16 نفر گواه) گمارش شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش مقیاس رابطه والد- فرزند (فرم مادر) بود که قبل از اجرا، بعد از اجرا و یک ماه بعد از اجرا توسط نوجوانان تکمیل شد. نوجوانان و مادران گروه آزمایش طی 12 جلسه (هشت جلسه با نوجوانان و یک جلسه با مادران، سه جلسه مادران و نوجوانان) در برنامه جامع شناختی- اجتماعی آدلر شرکت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که تعاملات مادر- فرزند (عاطفه مثبت، آزردگی، همانندسازی، ارتباط) گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با گروه گواه به طور معنادار )01/0(p< افزایش یافت. نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به اثربخشی برنامه شناختی- اجتماعی آدلر بر نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی و همچنین بهبود ارتباط مادر- فرزند تحقیقات گسترده تر با نمونه های بیشتر بر خانواده و کودکان و نوجوانان مورد نیاز است.
مقیاس کوتاه الکترونیکی مشکلات سلامت روانی نوجوانان متوسطه یکم- نسخه معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۱
127 - 152
حوزههای تخصصی:
اهمیت شناسایی تغییرات سلامت روان دانشآموزان و ضرورت غربالگری با استفاده از ابزارهای دقیق و معتبر متناسب با ویژگیهای بومشناختی جامعه ایران، محققان این پژوهش را بر آن داشت تا به منظور تهیه نسخه کوتاه مقیاس الکترونیکی مشکلات سلامت روانشناختی- فرم معلم برای دانشآموزان دوره متوسطه یکم اقدام نمایند. جامعه آماری این پژوهش را دانشآموزان دوره یکم متوسطه سیویک استان کشور تشکیل می دهد. در هر استان دو شهر به روش نمونه گیری هدفمند، در هر شهر دو مدرسه به شیوه تصادفی ساده انتخاب و کلیه دانش آموزان دوره متوسطه یکم وارد گروه نمونه شدند. نمونه دانش اموزی مشتمل بر 11484 دانش آموز (6403 دختر و 5081 پسر) بود. تحلیل آیتم ها نشانگر ویژگی های روان سنجی مناسب برای بخش اعظمی از آیتم ها بود. نتایج تحلیل عامل تاییدی نیز نشان داد که مدل هشت مولفهای با چهل آیتم مبتنی بر دیدگاه متخصصان بهترین برازش را با داده ها نشان می دهد. ضرایب مسیر استاندارد آیتم ها بین 34/0 تا 87/0 بدست آمد که نشانگر روایی واگرای مناسب و همچنین شاخص میانگین واریانس استخراج شده (بین 46/0 و 73/0) آیتم ها نیز نشان-دهنده روایی همگرای آن ها است. اعتبار خرده مقیاس ها نیز براساس ضریب اعتبار ترکیبی (بین 83/0 تا 93/0) و آلفای کرونباخ (بین 80/0 تا 93/)0 مطلوب حاصل شد. به عبارت دیگر مقیاس کوتاه از انسجام درونی لازم برخوردار است. همبستگی بین مولفه ها و با نمره کل در دامنه قابل قبولی بود. مقایسه ساختار عاملی گروه های دختر و پسر حاکی از برازندگی مناسب و معادل برای هر دو گروه است. این یافته نشانگر تغییرناپذیری ساختار ابزار در این دو گروه بود و شواهدی برای یکسانی مفاهیم و سازه مورد سنجش است. لذا می توان نتیجه گرفت ویژگیهای روانسنجی حاکی از مناسب بودن فرم کوتاه پرسشنامه سلامت روانشناختی برای استفاده در فرایند غربال گری در جامعه دانشآموزان متوسطه یکم جامعه ایران است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای افکار خودکشی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان نوجوان شهر ساوجبلاغ در سال 1398 بودند که از میان آن ها تعداد 60 نفر داوطلب واجد شرایط براساس خط برش مقیاس افکار خودکشی بک (1979) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) وارد مطالعه شدند و در دو گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی و یک گروه گواه به صورت تصادفی تقسیم شدند به طوری که در هر گروه 20 نفر قرار گرفتند. آزمودنی ها برای پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس افکار خودکشی بک (1979) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند. 6 جلسه درمان شناختی رفتاری براساس پروتکل مداخله ای لیهی (2017) و 6 جلسه درمان ذهن آگاهی براساس پروتکل مداخله ای بوردیک (2014) هر کدام به مدت زمان هر جلسه 90 دقیقه برای 2 گروه آزمایش برگزار شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر، نرم افزار SPSS و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. یافته ها: تحلیل آماری نشان داد که درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی به افزایش معنادار تحمل پریشانی (0/044=P) و کاهش معنادار افکار خودکشی (0/001>P) در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان برای بهیود افکار خودکشی و افزایش تحمل پریشانی نوجوان دارای افکار خودکشی، از درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی سود جست.
کاوشی کیفی در عوامل سوق دهنده دختران نوجوان به خودارضایی از منظر الگوی تربیت جنسی خانواده محور مبتنی بر رشد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانی دوره پرمخاطره ای در رشد جنسی است و احتمال بروز خودارضایی یا عادت آسیب زای پیش روی دختران و خانواده هاست که گاه زیست زناشویی آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد لیکن مطالعات ایرانی اندکی در خصوص خودارضایی دختران در دست است، لذا این مطالعه با جهت گیری پیشگیرانه و تربیتی برای کاوش در خودارضایی دختران نوجوانان انجام شد. روش: این مطالعه به روش کیفی و در بستر تعامل مشاوره ای با خانواده ها و دختران دارای شکایت خودارضایی طی سال 1397 تا 1399 انجام شد. در این مطالعه از روش نمونه گیری در دسترس 4 نوجوان دختر 14تا17 ساله وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند گردآوری شدند. یافته ها: یافته های این مطالعه 3 مقوله اصلی و 19 مقوله فرعی را در پاسخ به سؤال عوامل سوق دهنده به خودارضایی، نشان داد که به ترتیب اولویت عوامل محیطی-ارتباطی (نظیر چالش های ارتباطی با والدین، استرسورهای خانوادگی ، ارتباطات نامحدود با جنس مخالف)، عوامل روان شناختی (مانند تخیلات جنسی، و باروهای نادرست در مورد خودارضایی ، آسیب دیدگی در فضای مجازی و اعتیاد به پورنو گرافی) و عوامل اجتماعی( نظیر محیط اجتماعی آسیب رسان، سطح تحصیلات و رفاه مادی) می شوند. نتیجه گیری: واکاوی تجارب شرکت کنندگان حکایت از آن دارد که به ترتیب عوامل ارتباطی-خانوادگی، روانشناختی و اجتماعی بر سوق دادن دختر نوجوان به خودارضایی مؤثر بوده است و به نظر می رسد توانمندسازی خانواده می تواند نقش محوری و تعیین کننده در این عوامل داشته باشد، بدین جهت پیشگیری از ابتلا به خودارضایی یا ترک آن نیازمند الگوی تربیت جنسی خانواده محور برگرفته از مبانی علمی در چهارچوب وسیع و غنی آموزه های دینی و فرهنگی است تا در قالب برنامه های آموزش خانواده در مدارس، رسانه ملی و کلینیک های مشاوره بتواند به سلامت جنسی نوجوانان کمک نماید.
بررسی تغییرات مختلف جسمانی، شناختی و اجتماعی دوره نوجوانی از دیدگاه های مختلف و مشکلات و اختلالات روانی این دوره
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر بررسی تغییرات مختلف جسمانی، شناختی، اجتماعی دوره نوجوانی از دیدگاه های مختلف و اختلالات این دوره می باشد. هدف اصلی پژوهش بررسی تغییرات مختلف نوجوان از دیدگاه های مختلف روانشناسی رشد و بررسی اختلالات روانی و مشکلات اجتماعی نوجوانان در این دوره می باشد. در این پژوهش از کتاب های دانشگاهی موجود در این زمینه و تجربیات شخصی نویسنده در برخورد با نوجوانان استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان داده است که با ورود به دوره نوجوانی، انسان با یک سری تغییرات بنیادی و اساسی در زمینه جسمی و روانی روبرو می شود. این تغییرات ناشی از زمینه ژنتیکی و عوامل محیطی و اجتماعی نوجوان است. دیدگاه های مختلف با تاکید بر این دو عامل این تغییرات را تشریح می کنند. خانواده، مدرسه، گروه همسالان و ... در ایجاد این تغییرات بصورت بهنجار و ناهنجار بسیار تاثیر گذار هستند. برخورد ناصحیح خانواده، مدرسه و همسالان با نوجوان و تغییرات جسمی روانی او می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات و اختلالات این دوره باشد. ما در این پژوهش به اختلالات این دوره پرداخته ایم.
بررسی رابطه طرح واره جنسیتی و سازگاری اجتماعی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین طرحواره جنسیتی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر وپسر دبیرستان های شهرستان جویم بود. روش : روش تحقیق توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر و پسر پایه اول دوره دبیرستان دخترانه و پسرانه دبیرستان های جویم است که 283 نفرهستند و 105 به عنوان حجم نمونه با فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار پژوهش پرسشنامه طرحواره جنسیتی بم (1976) و سازگاری اجتماعی کالیفرنیا تورپ و همکاران (1936) است که روایی و پایایی مطلوبی داشت. یافته ها: نتیجه تحلیل واریانس در ارتباط با سازگاری اجتماعی و نقش های جنسیتی نشان می دهدکه (48 /10 = f) معنادار می باشد،همچنین نتایج تحلیل واریانس دو طرفه نشان داد که میزان سازگاری اجتماعی دو جنس در نقش های جنسیتی (18/583=f) معنادار می باشد. نتیجه آزمون t مستقل برای بررسی میزان سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دختر و پسر نشان داد که t بدست آمده برابر (35/3) معنی دار است. نتیجه آزمون خی دو برای بررسی رابطه سازگاری اجتماعی با نقش های جنسیتی در دانش آموزان دختر نشان داد که خی دو بدست آمده برابر با 7 معنی دار نمی باشد. نتیجه آزمون خی دو برای بررسی رابطه سازگاری اجتماعی با نقش های جنسیتی دانش آموزان پسر نشان داد خی دو بدست آمده برابر با 81/1 معنی دار نمی باشد. با توجه به آنچه که نتایج نشان داد، بین طرحواره جنسیتی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر رابطه وجود دارد.بنابراین اصلاح یا استحکام طرحواره های جنسیتی جهت دستیابی به سازگاری اجتماعی دانش آموزان اهمیت دارد.
تدوین مدل نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی در میان دختران نوجوان بود. نوع پژوهش حاضر توصیفی، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دختران نوجوان شهر اصفهان بودند که 567 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود، پایگاه هویت آدامز، سبک های دلبستگی کولینز و مقیاس تاییدطلبی وایزمن و بک استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین داده ها نشان داد که پایگاه هویت موفق، سبک دلبستگی ایمن و تاییدطلبی بر نگرش به تصویر بدنی اثر مستقیم و پایگاه هویت و سبک های دلبستگی با میانجی گری تایید طلبی بر نگرش به تصویر بدنی تاثیر غیر مستقیم داشتند. بنابراین در زمینه نگرش به تصویر بدنی بایستی متغیرهای پایگاه هویت، سبک دلبستگی و تایید طلبی مورد توجه قرار گیرد.
ارائه مدل ساختاری رابطه سبک های فرزند پروری ادراک شده با رفتارهای پر خطر از راه میانجی گری تاب آوری و تنظیم هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
101 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانی از بحرانی ترین دوره های زندگی می باشد. دوره رشد سریع جسمی وتحولات عاطفی و روانی است. بیش ترین ناسازگاری های رفتاری در این دوره نمود می یابد.گرایش به رفتارهای پرخطر یکی از ناسازگاری های رفتاری دوران نوجوانی بشمار می رود.
مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است.جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان لنگرود می باشد که در سال تحصیلی 1400-1399مشغول به تحصیل بودند. شرکت کنندگان در پژوهش 265 نفر از دانش آموزان مدارس گوناگون لنگرود بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.داده ها با استفاده از مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(IARS)،پرسش نامه سبک های فرزندپروری بامریند،مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون(CD-RIS)) و پرسش نامه ی تنظیم هیجان جان و گروس(2002)گردآوری شد. برای بررسی برازش مدل پیشنهادی پژوهشگر از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سبک های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیر به واسطه تنظیم هیجان و تاب آوری بررفتار پرخطر اثر معنی داری دارد.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، سبک فرزندپروری مقتدرانه منجر به کاهش رفتارهای پرخطر می شود.