مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
حرکت
حوزههای تخصصی:
حرکت، یکی از مفاهیم بنیادین در معماری است که معماران از گذشته های دور تاکنون تلاش کرده اند آن را در آثار معماری خود به کارگیرند. به وجود آمدن گرایش های جدید در معماری باعث شده توجه به حرکت، در معماری عصر حاضر نیز امتداد یابد. این مقاله که منتج از پژوهشی با این عنوان است، با هدف بازشناسی ویژگی های مادی و معنوی مفهوم حرکت و تبیین کیفیت تجلی آن در آثار معماری تحلیل مرکز علوم شانگهای، چین است. نتیجه آن که حرکت در دو قالب حرکت فیزیکی و حرکت معنایی در معماری این مجموعه قابل شناسایی است. حرکت فیزیکی با معیارهایی چون جابه جایی در فضا و ایجاد حرکت در چشم و حرکت معنایی با تأثیرگذاری بر احساس مخاطب قابل تحلیل است. این مفاهیم به عنوان معیارهای طراحی در آثار تحلیل شده نیز قابل مشاهده است و نوعی پیوستگی میان مفهوم فیزیکی و معنایی حرکت در آن ها وجود دارد.
نقدهای سهروردی بر نظریه ابن سینا در موضوع حرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
723 - 736
حوزههای تخصصی:
این مقاله با عنوان « نقدهای سهروردی بر نظریه ابن سینا در موضوع حرکت» و با ماهیت کیفی و بدون فرضیه ها و متغیرها تدوین گردیده است. سؤال اصلی عبارت است از: چگونه نقدهای سهروردی بر نظریه ابن سینا در موضوع حرکت تبیین می شود؟ گردآوری داده ها کتابخانه ای، و روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است که از ابزار منطق صوری استفاده بعمل آمده و هدف آن بنیادی و نظری است. ابن سینا خروج تدریجی شیء از قوه به فعل را حرکت نامیده و آن را در چهار مقوله کم، کیف، أین و وضع جاری می دانست. قبل از ابن سینا و طبق فلسفه ارسطو، مقوله وضع در زمره پذیرنده حرکت قرار نداشت، ولی ابن سینا این مقوله را نیز به بحث حرکت اضافه نمود. سهروردی بجزء مقوله کم، با سه مقوله دیگر موافق بوده، و اعتقاد داشت مقدار جسم، که همواره در حال تغییر می باشد موضوع حرکت کمی است نه جسم مطلق. به همین دلیل، حرکت را شامل مقوله کم نمی دانست. وی همچنین، بدلیل طرد وجود هیولا، هیچگونه پیوندی میان حرکت هیولا با جسم و صورت قائل نشده است.
بررسی تطبیقی آیه «دحو الارض» با نگاه تفسیری علامه طباطبایی، مراغی و بانو امین اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آیات چالش برانگیز قرآن که در مورد آن آرای گوناگونی از سوی متقدمین و متاخرین مطرح شده است، آیه ی «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» (نازعات:30) است. این پژوهش با تاکید بر این آیه به تبیین آراء تفسیری علامه طباطبایی، مراغی و بانو امین اصفهانی می پردازد و هدف از آن مقایسه و ارزیابی نظرات سه مفسر معاصر در مورد آیه ی شریفه می باشد. یافته ها حاکی از آنست که علامه طباطبایی و بانو امین اصفهانی که معتقد به تقدم خلقت آسمان بر زمین می باشند، «دحوالارض» در آیه ی شریفه را ناظر بر خلقت و گسترش همزمان زمین می دانند، ضمن این که علامه در دیدگاه دوم خود آن را به حرکت زمین نیز تفسیر نموده است. اما مراغی که خلقت زمین را مقدم بر آسمان می داند، «دحوالارض» را مرحله ای جدا از خلقت زمین دانسته و آن را عبارت از بسط زمین جهت تمهید آن برای سکونت بیان داشته است. با توجه به قرائن لغوی، قرآنی و روایی که در ضمن این پژوهش بدان ها اشاره می شود، مقصود از «دحوالارض» در آیه ی شریفه نمی تواند ناظر بر خلقت و گسترش همزمان و حرکت زمین باشد بلکه آن صرفا بر بسط و گسترش زمین دلالت دارد.
تأمین حریم در خانه های سنتی ایران با فاصله گذاری زمانی در دستگاه ورودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورودی خانه های سنتی، همانند بسیاری از دیگر بناهای تاریخی ایران، فقط با یک در، بیرون را از درون جدا نمی کند و بیشتر ترکیبی از اجزا و اندام های فضایی است. این که یکی از اهداف این تمهید، تأمین حریم درونی بوده، بارها جویش شده است، ولی این پژوهش، به بررسی عاملی که کمتر در طراحی ورودی به آن پرداخته شده می پردازد: زمان. هدف بررسی فاصله ی زمانی موردنیاز برای ورود بود که چگونه بعدِ چهارم در طراحیِ دستگاه ورودی حضور دارد و چگونه توانسته در تأمین حریم خانه نقش داشته باشد. روش تحقیق، مقایسه ای تطبیقی است؛ ابعاد و تناسبات 37 نمونه از خانه های سنتی به عنوان متغیر مستقل برداشت شده و از طریق روابط کمی و آماری، ارتباط آن ها با متغیر زمان - به عنوان متغیر وابسته - بررسی شده است. یافته ها، وجود رابطه ی معنادار، میان مدت زمان موردنیاز برای ورود با مساحت و زیربنای عملکردی خانه را نشان می دهد که می تواند استفاده از نقش دستگاه ورودی به عنوان عامل تأمینِ امنیت فیزیکی را نشان دهد. همچنین همبستگی موجود بین زمان ورودی، پیچیدگیِ دستگاه ورودی و تزیینات خانه، می تواند نشانگر استفاده از عامل زمان، برای آماده سازی ادراکی و گوشزد تفاوت دنیای بیرون و درون، به واردشونده باشد. هر دو یافته، به طور واضح نشان می دهند فاصله زمانی ایجاد شده در دستگاه ورودی، به عنوان عاملی برای تأمین آمادگی ادراکی و حریم بیشتر درون فضای خانه های سنتی، موردتوجه طراح و معمار بوده است. این گونه می نماید که پتانسیل های استعاری و فضایی - زمانی آستانه ی ورود، به خوبی با زبان طراحی استفاده شده است تا الزامات حریم فیزیکی و معنوی خانه و خانواده تأمین شود.
بررسی ثبات یا حرکت در مجرَّدات از منظر آیات شریفه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
214-193
حوزههای تخصصی:
نظریه رایج در فلسفه، عدم امکان حرکت در مجردات است. مسئله این مقاله، بررسی دلالت ظاهر آیات قرآن بر امکان یا نفی حرکت در موجوداتی است که بر اساس تعریف و معیار فیلسوفان، می توان آنها را مجرد دانست. براساس یافته های تحقیق که با شیوه توصیفی تحلیلی به دست آمده، ظهور آیات قرآن دراین باره متفاوت است؛ ظاهر برخی آیات مانند: صافات: 164 و بقره: 32 و فاطر: 35 دلالت بر ثَبات مجردات دارند؛ و آیات دیگری مثل حمد: 1 و بقره: 31 و 33 دلالت بر امکان حرکت در برخی دارند. با توجه به تدرُّجی که در کسب وجود و کمالات در تربیت شونده هست، آیه شریفه بر وجود حرکت در تمام موجودات، از جمله مجرَّدات، دلالت دارد. همچنین برخی آیات بر افزایش علم گونه هایی از ملائکه و یا وقوع اشتباه و تنزُّل مرتبه و سپس توبه توسط ملائکه دلالت دارند. وقوع چنین اموری حکایت از امکان تغیُّر در ملائکه دارد. با توجه به اینکه تعریف «مجرد»، بر ملائکه مزبور قابل تطبیق است، می توان گفت: تغیُّر و حرکت در مجرَّدات امکان دارد.
تعیین ثبات درونی آزمون غربالگری عملکرد حرکتی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزمون غربالگری عملکرد حرکتی، از آزمون های مورد استفاده برای شناسایی عدم تقارن و محدودیت در حرکات پایه و بنیادی است. برای مدیریت زمان و اجرای سریع برخی از محققان پیشنهاد کرد ه اند تعداد تست های این آزمون کاهش یابد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ثبات و همبستگی درونی بین اجزای این آزمون بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. در این پژوهش آزمون غربالگری حرکتی با استفاده از کیت ویژه FMS روی 165 نفر از دانشجویان دختر و پسر 18 تا 25 سال دانشگاه شهید بهشتی اجرا شد. ثبات درونی آزمون که با روش آلفای کرونباخ اندازه گیری و قابل قبول بود. نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد بین اجزای درونی آزمون با همدیگر همبستگی پایین تا متوسط وجود دارد ولی همبستگی بالایی بین اجزای آزمون و نمره نهایی FMS مشاهده شد. همچنین نتایج همبستگی بالایی بین "چهار حرکت کوچک" (بالا بردن فعال پا، تحرک پذیری شانه، شنای پایداری، پایداری چرخشی) و نمره مجموع FMS و همبستگی جزئی بین "سه حرکت بزرگ" و نمره FMS را نشان داد. به نظر می رسد آزمون غربالگری عملکرد حرکتی ابزاری معتبر جهت ارزیابی عملکرد حرکتی است. بنابراین در صورت محدودیت زمانی در جوامع بزرگ همچون دانشجویان می توان از "چهار حرکت کوچک" به جای هفت حرکت استفاده کرد.
دوری بودن یا نبودن تعریف ماهیت و حقیقت زمان در اندیشۀ ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا درباره ماهیت زمان دو تعریف ارائه کرده که خواجه نصیر معتقد است مشتمل بر دور هستند. تعریف نخست در کتاب اشارات آمده و زمان بمعنای تقدّم و تأخّر غیرمجامع در نظر گرفته شده است. برخی از حکما همانند آقاحسین خوانساری معتقدند دوری بودن تعریف ابن سینا از ماهیت زمان در این کتاب، اشکالی بدنبال ندارد زیرا تصور زمان امری بدیهی است و وجود دور در تعریف امر بدیهی، ایرادی ندارد. تعریف دیگر وی در بخش طبیعیات کتاب شفا ارائه شده است. در این کتاب، ماهیت زمان بمعنای عدد حرکت، آنگاه که به اجزاء متقدم و متأخر تقسیم شود، دانسته شده است. این تعریف شیخ الرئیس بگونه یی است که زمان علاوه بر آنکه شامل کمّ متصل میشود ( یعنی مقدار حرکت) است، کمّ منفصل را نیز در بر میگیرد (یعنی زمان عدد حرکت خواهد بود). هدف نوشتار حاضر ارائه تصویری روشن از تعریف ماهیت زمان در دیدگاه ابن سینا بر اساس دو کتاب اشارات و طبیعیات شفا میباشد. نگارنده پس از جستجو در آثار ابن سینا با روش تحلیلی تطبیقی، به این نتیجه رسیده که برداشت خواجه نصیر از تعریف ابن سینا در مورد ماهیت زمان در کتاب شفا، دچار دور نبوده بلکه او درصدد ارائه تحلیلی دیگر از حقیقت زمان میباشد.
اثبات تغیّر در عوالم فوق طبیعت بر اساس دو مبنای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جریان تعامل فلسفه با آموزه های دینی، مسائل بسیاری تولید شده است. ازجمله مباحث جدیدی که در چند دهه اخیر مورد توجه بوده، مسئله تکامل برزخی و اخروی نفوس است. از یکسو، بر اساس مبانی و تصریحات جمهور فلاسفه و نیز ظاهر سخنان صدرالمتألهین، استکمال نفوس پس از مفارقت از بدن عنصری محال است. از سوی دیگر، ظاهر آیات و روایات بر استکمال نفوس در عوالم فوق طبیعت دلالت میکند. اینگونه اختلافات، محققان و اندیشمندان را به چاره اندیشی واداشته است. مقاله حاضر که به روش تحلیلی استدلالی نگاشته شده، میکوشد بر اساس اصول رایج فلسفی و نیز با التفات به رویکرد عرفانی ملاصدرا، به این پرسش که «آیا نفس پس از مفارقت از بدن تغیّر و حرکت میپذیرد؟» از دو راه متفاوت پاسخ دهد. بررسیها در این پژوهش نشان میدهد که بر اساس مبانی حکما، تغیّر احوالِ نفوس پس از مرگ، امری مقبول و از باب ترتب صور بر یکدیگر و اظهار ملکات و صور کسب شده در عالم طبیعت است. همچنین بر اساس خوانش عرفانی از حکمت متعالیه، تحولات عوالم فوق طبیعت، قطعی و از سنخ همین تحولات اینجهانی است، اما در این دیدگاه تحول و حرکت بمعنای رایج فلسفی نیست بلکه عبارتست از خروج از اجمال و کمون به تفصیل و ظهور. به این ترتیب، در پژوهش حاضر هم با تحفظ بر اصول فلسفی و هم با ارائه تعریفی جدید از حرکت، از ظواهر نقلی دال بر حرکت، تبیینی معقول ارائه شده است.
بررسی جایگاه آواها در حرکت بخشی به تصاویر ادبی صحنه های قیامت در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
خصایص صوتی هر زبان اولین بخش ماهیت همه زبا نهای بشری را تشکیل می دهد و چون از نظر زبان شناسان، زبان در اصل صداهایی است که بشر برای انتقال مفاهیم ذهنی خود انتخاب کرده است، لذا مباحث آواشناختی را اولین گام برای تفسیر آن تلقی می کنند. قرآن، معجزه بزرگ الهی، از منظر اصوات، کلمات و ترکیبها بی نظیر است و کوچکترین واحد صوتی، ارزش معنایی والایی دارد و مهمترین ویژگی اسلوبی قرآن این است که آواها تابع معانی و متناسب با اغراض آیات هستند و با توجه به حال و مقام، متنوع می گردند. این مقاله بر آن است تا خاصیت آوایی حروف به کاررفته در آیات قیامت را مورد کنکاش قرار دهد، چرا که در تصویرپردازیهای آیات قیامت، آواهای برخاسته از چیدمان حروف، نقش به سزایی ایفا می کنند و به صدای واقعی پدیده ها و وقایع موجود در قیامت دلالت می نمایند؛ به عنوان مثال زمانیکه از زلزله قیامت و شکسته شدن و فروریختن کو هها سخن گفته می شود، حروفی چون«قاف » و «کاف » کاربرد بیشتری می یابند تا صداهای مهیب این حوادث قابل حس و قابل درک گردد.
تحلیل مسیر جهت یابی در حرکات خیالی فارسی در چارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت خیالی نقش مهمی در زبان و شناخت داردکه بواسطه آن می توان به بررسی مسیر جهت یابی درحرکت خیالی از دیدگاه معنا شناسی شناختی پرداخت. حرکتی است که در آن، تصویری ممتد از حرکت شئ ثابت در ذهن ایجاد می شود. تالمی (2000a:103) با دیدگاه شناختی به معرفی انواع دسته بندی های حرکت خیالی در زبان انگلیسی در قالب چندین جمله می پردازد. بر این اساس، پژوهش حاضر در بررسی مسیر جهت یابی در حرکت خیالی ابتدا حرکت دار بودن جملات مورد بررسی را از دیدگاه گویشور فارسی زبان ارزیابی می کند و سپس عنصرحرکت دار جملات را ازدیدگاه آنان مشخص می نماید. برای نیل به این مقصود، شانزده جمله به طور تصادفی از هریک از دسته بندی های تالمی استخراج و ترجمه شدند. برای هر جمله، جمله ای مشابه به لحاظ معنایی و متفاوت به لحاظ حرکت خیالی ساخته شد و همراه نه جفت جمله پرکننده در اختیار شرکت کنندگان قرارگرفت تا جمله های حاوی حرکت خیالی و عنصر حرکتی مشخص شود. برای برای بررسی کیفیت روایی محتوای آزمون ترجیحی و میزان انطباق جمله های ترجمه شده با هدف پژوهش، ارزیابی و آزمون مقدماتی با پنج زبانشناس و هشت شرکت کننده صورت گرفت. در این پژوهش صدوپنج نفر دانشجو براساس روش نمونه گیری در دسترس شرکت کردند که طی دو مرحله به انتخاب جمله و واژه حرکت دار پرداختند. نتایج حاکی از آن است که 9/86 درصد از شرکت کنندگان، جملات حرکت دار را انتخاب کرده اند که گروه حرف اضافه ای با بالاترین میانگین بیشترین حرکت را برای شرکت کنندگان تداعی کرده است. همچنین، فعل مرکب پس از گروه حرف اضافه ای تداعی گر بیشترین حرکت برای شرکت کنندگان بوده است. با استناد به کثرت وقوع حرف اضافه وگروه حرف اضافه ای، مسیر تداعی گر بیشترین حرکت خیالی در زبان فارسی است.
صورت های افلاطونی و ارسطویی فلسفه فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شالوده های فلسفی پایداری که افلاطون و ارسطو بنا کردند، علاوه بر دنیای فلسفه، در رویکردهای نظری به هنر نیز تأثیراتی بر جا گذاشت. این مقاله درصدد است این تأثیرات را در حوزه ی فلسفه ی فیلم بررسی کند و با تقسیم سینما به دو جزء تصویر و حرکت، و دنبال کردن این دو جزء در هنرهای یونان باستان و توجه به شکل گیری فلسفه ی هنر افلاطون و ارسطو در مواجهه با این هنرها، دیدگاه صاحب نظران معاصر، یعنی یان ژاروی و کریستین متز را در زمینه ی ارتباط اندیشه-های این دو فیلسوف بزرگ با فلسفه ی فیلم ارزیابی کرده تا به رهیافتی نو در نگرش به صورت های افلاطونی و ارسطویی فلسفه فیلم دست یابد. گذر از ساحت فلسفه با تأکید بر هستی شناسی و شناخت شناسی، به نظریه ی هنر و از آنجا به فلسفه-ی فیلم توسط روش توصیفی-تحلیلی امکان پذیر شده است. نتیجه این پژوهش روشن می سازد که صورت افلاطونی فلسفه ی فیلم، تنها با تأکید بر وجه تصویری، واقعیت شکل گرفته بر پرده ی سینما را وانموده ی واقعیت اصیل قلمداد می-کند و بر این اساس سینما یکی از نظام های وهم آفرین خواهد بود. اما صورت ارسطویی، با توجه بیشتر به وجه حرکتی و کنش دراماتیک سینمایی، امکان بازنمایی واقعیت اصیل را، به شرط تبعیت از قواعد ژانر، فراهم می داند.
تقابل سکون / حرکت در سینمای عباس کیارستمی بر مبنای نظریه زیبایی شناسی سکون لورا مالوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لورا مالوی به عنوان منتقد روش سینمای کلاسیک هالیوود در بازنمایی تصویر زن، لحظه توقف زمان در فیلم و ثابت شدن تصویر سینمایی را بسیار مهم می داند. او در کتاب مرگ ۲۴ بار در ثانیه: سکون و تصویر متحرک به تحلیل حضور همزمان و متناقض سکون و حرکت در سینما می پردازد. سینمای عباس کیارستمی مطالعه موردی مالوی در این زمینه است و از آن به عنوان سینمای عدم قطعیت یاد می کند. در این پژوهش به این مسأله پرداخته شده است که مالوی چگونه سینمای کیارستمی را به عنوان سینمای تأخیر و سکون معرفی می کند، در حالی که استفاده از نماهایی از اتومبیلِ در حال حرکت ویژگی سبک شناختی سینمای کیارستمی است. روش تحقیق در این پژوهش روش کیفی است و رویکرد اصلی نیز تحلیل روان کاوانه بر مبنای نظریات ژاک لاکان است. نقد روانکاوانه لاکانی تحلیل روش های متجلی شدن امیال ناخودآگاه شخصیت یا نویسنده نیست بلکه تحلیل خود متن و رابطه متن باخواننده است. در تحلیل تقابل سکون و حرکت در آثار کیارستمی ، مفاهیم تکرار و بازگشت و تأثیر آنها بر خاطره تماشاگر و همچنین نگاه خیره دوربین بررسی شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نگاه دوربین کیارستمی در داخل اتومبیل حس اقامت گزیدن در حرکت و در نتیجه حضور چندوجهی در فضا و زمان را به بیننده منتقل می کند.
منابع و سرچشمه های سازنده حرکت در تئاتر گارجنیدزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولادیمیر استانیوسکی از کارگردانان سرشناس سالهای اخیر، مؤسس و کارگردان هنری کمپانی تئاتر گارجنیدزه لهستان است که اجراهای وی مورد توجه بسیاری ازهنرمندان و پژوهشگران سراسر جهان قرار گرفته است . بزعم بسیاری از نظریه پردازان و پژوهشگران حوزه تئاتر از جمله پال آلین ، اهمیت آثار استانیوسکی بیش ازهرچیز در حرکات بازیگران و فرم های حرکتی آن نهفته است . شناخت عوامل سازنده و ریشه ها و سرچشمه های شکل دهنده حرکات بازیگران گارجنیدزه می تواند به دانش بازیگران و کارگردانان و طراحان حرکات نمایشی بیفزاید و منجر به افزایش کیفیت آثار نمایشی گردد. براساس بررسی انجام شده، درزمینه موضوع این مقاله ، هیچ پژوهشی ثبت نشده است. سوال مقاله حاضر عبارت است از: تئاتر گارجنیدزه مواد خام و اولیه حرکات خود را از کجا و چه چیزهایی تهیه می کند ؟ روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های معتبراینترنتی جمع آوری شده است. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می توان به " هیرونومیا " و " ژستیکولیت" یونانی ، " ساماودا"ی هندی ، رفتار سرخپوستان " تاراموهارا"ی مکزیکی و زبان بدن کولی های لهستانی بعنوان بخشی ازسرچشمه های سازنده حرکات تئاتراستانیوسکی اشاره نمود . کلید واژه ها : بدن ، حرکت ، هیرونومیا ، تئاتر استانیوسکی ، گارجنیدزه ، لمس فاصله
جایگاه "خط منحنی" در نقوش ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۴۶
15 - 22
حوزههای تخصصی:
در نزد مردمانی که ذوق و سلیقه ی آنان در بیان احساسهایشان به شعر می انجامد ، بی شک در خامه ی هنرمندانی که از آن فرهنگ نمو یافته اند ، به رانش و رقصی پرحس، در طرح و خط هایشان نیز می نشیند. حال اگر قومی بر سر کلمه ای و خواستگاهی در طول قرن ها وفادار بماند ، می تواند پیوندهای نزدیک و علایق مشترکی را در نمود ترسیمی خود با آن احساس ها ، در طول دوره ها دنبال کند، که از یک روح مشترک حاصل آمده باشد. بروز این علاقه نسبت به نوع طرح خطی و چگونگی ترسیم خاص آن در بستر تاریخ است، که، به نماد و مشخصه ی قومی می رسد تا شناسنامه و پایه کلی و اساسی طرح های ایرانی گردد . در طرح ها و نقش های ایرانی گونه ای "رویش" و"حرکت" وجود دارد که به وسیله نوع خاصی از خط به بیننده القا می شود ، تا نقوش را برای مخاطب "فرازمانی" بنمایاند. انتخاب و بررسی این خط اساسی ، که در بستر قوس و منحنی شکل گرفته است می تواند نشان دهنده ی سلیقه خاص قومی و تباری یک سرزمین باشد . این پژوهش خواهان آن است که به پرسش های زیر پاسخ دهد . 1- آیا خط و طرحی ثابت که مناسب با سلیقه فردی و تباری ایرانیان باشد وجود دارد؟ 2- این طرح و فرم خطی از چه اجزایی تشکیل یافته و چه مفهومی را دربر دارد؟
رهیافت خلق مدام و تفسیر دینامیکی برگسون از زمان، شهود و حرکت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
113 - 133
فلسفه برگسون بر دو مساله اساسی زمان حقیقی یا "دیرند" و شهود (Intuition ) استوار گشته است و پیوند عمیقی میان مفاهیم سه گانه زمان، حرکت وشهود برقرارنموده است. وی متعلق شهود را حرکت تطور و فعالیت خلاق شور زیستی می داند ودرپاسخ به دیدگاههای مکانیستی وغایت شناسانه ،وجود جنبش خلاق خود انگیخته وخود جوش را پیش می نهد که دائما اشکال تازه ای از حیات را به وجود می آورد وخلق وخلقت را به صورتی پیش رونده به سطوح بالاتری از تکوین وتحول می رساند. در بررسی مساله حرکت ( motion) ابتدا به اثبات و تبیین اختیار و آزادی پرداخته است و برای بررسی آن به مساله زمان توجه نموده است. به عقیده برگسون مجادلاتی که میان قائلان به جبر ومخالفان آنان صورت گرفته بواسطه فهم نادرست از مفهوم دیرند و بعد، توالی و همزمانی ، چونی و چندی است و با بر طرف نمودن این اشتباه ، مجموعه شبهات مربوط به جبر واختیار و تعریف هایی که برای آن شده و خود مساله اختیار از میان خواهد رفت . برگسون با نظریه تکامل مخالف نیست بلکه با آن نظریه های علمی تکامل مخالف است که فعالیت خلاقانه زندگی را انکار می کنند و تکامل را در حد ترتیب بخشهای مادی می دانند. در این مقاله به تفسیر دینامیکی برگسون از سه بحث زمان ،شهود وحرکت و برآیندآن،که همان خلق مدام می باشد، خواهیم پرداخت.
بررسی رویکرد متکلمان اسلامی به طبیعت و حرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۱
۱۳۸-۱۲۱
مسئله حرکت در دو نظام فکری فلسفه و کلام اسلامی دو راه متفاوت را پیموده است. یک مسئله مهم در این میان، یافتن آن دسته از مبانی معرفتی، روشی و هستی شناسانه ای است که به شکل گیری رویکرد خاص متکلمان به طبیعت و حرکت منجر شده است. مسئله مقاله این است که رویکرد متکلمان اسلامی به پرسش از طبیعت و حرکت چیست و مبتنی بر چه اصول و روشی است؟ طبق یافته های مقاله از نظر آنان شناخت طبیعت همانا شناخت فعل الله و غایت آن معرفه الله است. بنابراین طبیعت شناسی، شناختی بالاصاله نیست بلکه شناختی آلی و نردبانی برای شناخت حق تعالی و تنزیه او از ماسوی است. معرفت شناسی سلبی متکلمان، زمینه اصلی باور به جسمانی بودن ماسوی الله و باور به جوهر فرد است. همچنین حرکت، امری واحد، متصل و تدریجی به معنای فلسفی آن نیست، بلکه برپایه نظریه جوهر فرد، اکوان اربعه و خلأ، حرکت امری گسسته و منحصر در حرکت انتقالی است. این مقاله به روش تحلیلی به مسئله پرداخته است.
تفسیر ساختاری از مبانی فلسفیِ «نظام فیض» به عنوان یکی از عوامل حرکت ساز بر بازیابی آرایه اسلیمی در عصر عباسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
43 - 61
مقاله بابیان این فرضیه که حرکتِ «ساختار ساختارها» عاملی بر جنبشِ ریزساختارهای تابعه و نظاماتی مانند آرایه های معماری است؛ به تفسیر موضوع می پردازد. برای این منظور، ضمن بررسی دوران زمامداری عباسیان، به عنوان عصری که حرکت ساختار ساختارها به حد مطلوبی از شکوفایی رسید؛ به نمودهایی از ساختارهای شکوفا در این عصر همچون فلسفه و نظاماتِ آن، به طور خاص «نظامِ فیض» می پردازد. هدف این تحقیق، تفسیر و بررسی نظامِ فلسفی فیض در قالبِ ساختاری محرکْ بر ریزساختارها و اختصاصاً به عنوان عاملی بر بازیابی اسلیمی است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که آیا رابطه ای بین مبانی فلسفی نظام فیض و آرایه اسلیمی قابل کاوش است؟ روش پژوهش، تاریخی-تفسیری است که در قالب استنباطی از نوع داده بنیاد به بیان موضوع می پردازد. داده های مورد استناد به صورت اسنادی و مروری، جمع آوری شده اند. نظام استدلال پژوهش، استقرایی-قیاسی است. الزام به شناخت جنبه های نظری، عملی و ساختاریِ رواج دهنده اسلیمی در عصر عباسیان به عنوان ضرورت اجرایی این تحقیق در نظر گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که شکوفایی ساختار ساختارها، عاملِ بر جنبشِ ساختارهای تابعه است. هنر و به طور خاص آرایه های معماری هم به عنوان یک ریزساختارِ متأثر از کلان ساختارها، به تأسی از نظامات مختلف به تکاپو و حرکت می آیند. منشأ اسلیمی در عصر عباسیان که بر دو ریشه پالمت و ساسانی قابل تمییز است، دارای شباهت هایی از جنبه های جوهری، صدوری و حرکتی با نظام فلسفی فیض است؛ که نتایج این تحقیق در سه مقام حرکتی به آن ها می پردازد. نهایتاً، این مقاله بیان می کند یکی از دلایلِ بازیابیِ اسلیمی در عصر عباسیان می تواند متأثر از حرکت سایر نظامات و ساختارها، بالأخص نظام فیض، به عنوان عاملی صورت ساز و حرکت آفرین در نظامِ اسلیمی بوده باشد. این موضوع با ارائه سه قالبِ فرمی در صورت اسلیمی تفسیر می گردد.
تأملی بر تفسیر حرکت بر اساس مبانی حکمت متعالیه در نگاه شارحان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مباحث مهم فلسفی، مبحث حرکت بوده است که مثبتین آن از یونان تاکنون همواره در تفسیر آن کوشیده اند. یکی از تفاسیر رایج آن در فلسفه اسلامی، تفسیر به «خروج تدریجی از قوه به فعل» است. اکنون سؤال این است که در نگاه شارحان معاصر بنا بر مبانی حکمت متعالیه، قوه و فعل چیست؟ و بنا بر هویت جدید قوه و فعل در حکمت متعالیه، حرکت چگونه تفسیر خواهد شد؟ در نوشتار حاضر با روش توصیفی – تحلیلی حاصل شد که بر پایه مبانی فلسفه صدرا و در نگاه شارحان معاصر حکمت متعالیه، قوه و فعل مفهومی انتزاعی و معقول ثانی فلسفی است که از مقایسه وجود ضعیف در حال حرکت با مرتبه بعدی آن، انتزاع می شود. با قرائت مذکور، تفسیر حرکت به معنای «خروج تدریجی از قوه به فعل» تفسیری معرفت شناسانه و حاکی از عالم اثبات و تعریف آن به «اشتداد در وجود»، تعریفی وجودشناسانه و حاکی از عالم ثبوت و واقع خواهد بود. تشریح و تبیین این نکات بنیادی، همان وظیفه ای است که این مقاله بر عهده گرفته است.
بررسی تطبیقی– انتقادی آرای ابن سینا و فخر رازی و ملاصدرا درباره حدوث و قدم طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
27 - 53
در این مقاله، بعد از بیان دقیق موضوع و مقصود از حدوث و قِدم، نظریات ابن سینا و فخر رازی و صدرالمتألهین شیرازی درباره حدوث یا قدم زمانی عالم طبیعت مطرح و تحلیل انتقادی شده است. برحسب ترتیب تاریخی ابتدا نظر ابن سینا، مبنی بر قَدم طبیعت، و یک دلیل آن که بر اساس قاعده طبیعیاتی - فلسفی «هر حادثی مسبوق به ماده و مدت است» اقامه شده است. سپس انتقادات غزالی و فخر رازی که مشابه یکدیگرند و پاسخ خواجه طوسی به فخر رازی تقریر شده و، در ادامه، نظر ملاصدرا که موافق ابن سینا است، حکایت شده است. در ادامه اشاره ای هم به نظر خاص ملاصدرا در مورد حدوث زمانی طبیعت بر اساس حرکت جوهری، صورت گرفته و تذکر داده شده که این نظر با هر یک از حدوث یا قدم طبیعت قابل جمع است. سپس دو مسئله جانبی مربوط به بحث: تسلسل بی نهایت معدات و مسئله محدد الجهات، مطرح شده و حل وفصل شده است. جمع بندی و نتیجه گیری مقاله نیز در پایان آمده و، درنتیجه گیری، نظرمتکلم مبنی بر حدوث زمانی طبیعت مبهم و ناکارآمد خوانده شده و نظر فلاسفه بر قدم طبیعت ترجیح داده شده است.
جستاری در مراتب ادراکی مسجد_مدرسه آقا بزرگ کاشان، براساس نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث معرفتی در معماری وام دار حرکت افراد در فضاست. ادراک با عنایت به مفهوم فلسفی حرکت و نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، اشاره به دریافت تدریجی افراد از فضاهای معماری دارد. بر همین اساس، ادراک عمیق و جامع از فضاهای مسجد_مدرسه، بدون حرکت امکان پذیر نمی باشد(به دلیل تنوع حرکتی در قالب دو کاربری نیایشی و آموزشی). برای دست یابی به درکی عمیق از این فضاها، می بایست ناظر در فضا حرکت کند، و پس از تجربه کردن حرکت های فیزیکی و ذهنی، مرتبه ادراکی خود را ارتقاء دهد. سئوال کلیدی این پژوهش، در قالب مورد پژوهی این است که، با توجه به تنوع دسترسی ها در مسجد_مدرسه آقا بزرگ کاشان؛ حرکت چگونه باعث ارتقا ادراک از مرتبه مادی به معنوی می شود؟ روش این پژوهش، توصیفی_تحلیلی و مورد پژوهی است، و نتایج آن نشان می دهد که، با وجود مسیرهای مجزا(برای کاربری نیایشی و آموزشی) در فضاهای مسجد_مدرسه، ناظر با حرکت در هر کدام از این مسیرها، سه نوع حرکتی(بصری، فیزیکی و ذهنی) را تجربه می کند، که در قالب چهار رکن در مسجد و سه رکن در مدرسه، ادراک ناظر را(هم راستا با مراتب ادراکی ملاصدرا)، از مرتبه حسی به خیالی، و سپس مرتبه عقلی هدایت می کند.