مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف؛ کشورهای در حال توسعه به وسیله زمینه های استراتژیک توسعه مبتنی بر نوآوری هدایت می شوند و فعالیت های نوآورانه شرکت ها نیروی محرکه مهم توسعه پایدار در اقتصاد هستند. اندوخته مالی یک منبع انعطاف پذیر است که فراتر از نیازهای روزانه فعالیت های تجاری، تجمع منبع را فراهم می کند. چگونگی تأثیر منابع ارائه شده توسط اندوخته مالی بر سرمایه گذاری در فعالیت های نوآوری شرکت و تأثیر سهام داران نهادی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری در نوآوری شرکت ها از اهداف اصلی پژوهش حاضر می باشد. روش؛ این پژوهش کمی، توصیفی، نیمه تجربی و کتابخانه ای است. روش پژوهش از نظر محتوا و ماهیت از نوع همبستگی است. تجزیه و تحلیل آماری بر روی اطلاعات نمونه ای از شرکت های بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1396 تا 1401 با 481 مشاهده انجام شد. از رگرسیون چند متغیره با اثرات ثابت سال و صنعت، و نرم افزار استاتا ورژن 17 برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. نتایج؛ نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اندوخته مالی بر سرمایه گذاری در نوآوری تأثیر مثبت و معناداری دارد و سهامداری مؤسسات مقاوم به فشار تأثیر تعدیل کننده مثبتی بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری در نوآوری دارد و سهامداری مؤسسات حساس به فشار تأثیر تعدیل کننده بر رابطه بین اندوخته مالی و سرمایه گذاری نوآوری ندارد. نوآوری؛ این مطالعه ضمن بسط ادبیات نظری موجود، عوامل مؤثر بر سرمایه گذاری در نوآوری سازمانی را اصلاح و ویژگی های ناهمگن سرمایه گذاران نهادی را طبقه بندی و بررسی می کند.
بررسی نقش زیرساخت های گردشگری در توسعه گردشگری فرهنگی-میراثی (مطالعه موردی: مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری فرهنگی-میراثی بر وجه ممیز فرهنگ هر جامعه ای در نمایاندن هویت اجتماع آن حائز اهمیت می باشد. عدم رضایت بازدیدکنندگان از زیرساخت ها، ماهیت میراث را دچار اختلال می گرداند. از اینرو، اعتنا به مقوله زیرساخت های گردشگری در راستای ارتقاء آگاهی، یکی از زمینه های اثربخش در توسعه گردشگری فرهنگی-میراثی را فراهم می آورد. مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان بسبب سرمایه های فاخر واقع در شهرستان تکاب استان آذربایجان غربی، هرساله پذیرای گردشگران داخلی و خارجی می باشد، لیکن، از لحاظ کیفیت زیرساخت های گردشگری واجد تمرکز می باشد.روش بررسی: پژوهش حاضر در پی پاسخ پرسش "شاخص های بررسی میزان کیفیت زیرساخت ها در حوزه گردشگری فرهنگی میراثی کدامند؟" به نقش زیرساخت ها می پردازد. همچنین پاسخ به پرسش "از دیدگاه گردشگران وضعیت کیفیت هریک از زیرساخت های گردشگری فرهنگی-میراثی در منطقه میراث جهانی تخت سلیمان در چه سطحی است؟" در تبیین دستیابی به اصول توسعه گردشگری در این مجموعه ارزشمند مورد تفحص قرار گرفت. روش پژوهش بصورت آمیخته (کیفی-کمی) از نوع کاربردی با بهره گیری از پرسش های ساختاریافته در قالب پنج گزینه ای لیکرت در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت و 57 متغیر درونی و بیرونی 7 سطح در راستای بررسی معضلات در کیفیت زیرساخت ها شناسایی گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج، معادلات ساختاری نرم افزار LISREL نشاندهنده عدم رضایت گردشگران از کیفیت اطلاع رسانی، تبلیغات و همچنین کیفیت امکانات اقامتی- فراغتی در این وجوب اهتمام به زیرساخت ها را در توسعه گردشگری فرهنگی میراثی مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان توسط مراجع ذینفع معطوف می نماید.
The Social Network: Youth Film 2.0 by Neil Archer
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
387 - 390
حوزههای تخصصی:
Aurhor: Neil ArcherTitle: The Social Network: Youth Film 2.0Year of Published: 2023130ppIn EnglishISBN: 978-0367753115Dimensions: 13.8 x 0.76 x 21.6 cmCountry of Origin: IndiaPacker: RoutledgeCinema and Youth Cultures series
واکاوی اثربخشی آسایش حرارتی در مطلوبیت شکل گیری قلمرو فضایی (مطالعه موردی: پیاده راه صف (سپه سالار) تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
53 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انسان ها موجوداتی منزوی نیستند و همواره با محیط اطراف خود در ارتباط اند. آن ها، چه به صورت فردی و چه اجتماعی، فضایی برای خود طلب می کنند و مرزهایی تعریف می نمایند تا به حالت مطلوبی از این مفهوم دست یابند. می توان ادعا کرد که قلمرو نقش اساسی در زندگی انسان دارد و این امکان را فراهم می آورد تا انسان فضای اطراف خود را س اماندهی کرده و به آن هویت فردی یا جمعی ببخشد. تأمین ابعاد قلمرو در فضا نخسین گام در هویت بخشی به فضا و مکانمندی آن به شمار می آید. دستیابی به مطلوبیت در مفهوم ذهنی قلمرو، در گرو شفاف سازی شاخص های شکل گیری آن است که می توان برمبنای مفاهیمی از سوی نظریه پردازان، آن را تعمیم داد. فقدان آسایش حرارتی به عنوان یکی از عوامل شکل گیری قلمرو فضایی، باعث ایجاد حس ازدحام در فرد می شود. باتوجه به حداقل امکان شخصی سازی فضا توسط کاربر در فضاهای عمومی، این پژوهش فضای عمومی را به عنوان بستر مطالعه ی موردی انتخاب کرده است تا اثر بخشی آسایش حرارتی در قلمروهای فضایی آن بررسی شود. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، آزمون فرضیه ای است که در پی واکابی شاخص آسایش حرارتی در مطلوبیت شکل گیری قلمروفضایی، به عنوان پیش فرضی برای شکل گیری قلمرو انسانی است. همچنین، بررسی ارزش های پنهان شاخص های مؤثر در شکل گیری قلمرو در بستر مطالعه موردی، از دیگر اهداف این تحقیق به شمار می آید.روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نظر هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبردی استقرایی است و از نظر روش، رویکردی ترکیبی دارد. الگوی نظری و شاخص های شکل گیری، از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای استخراج شده اند. با شبیه سازی آسایش حرارتی مطالعه موردی تمرکز بر شاخص UTCI، محدوه های آسایش حرارتی در قلمروهای طراحی شده ارائه شده اند. برای پاسخ به این پرسش که آیا انسان از محدوده های فاقد آسایش حرارتی به عنوان قلمرو مطلوب استفاده می کند، از روش ردیابی مستقیم و نمونه گیری اشباع با قیاس تطبیقی استفاده شده است. نتایج نشان داد برخی از محدوده ها با توجه به عدم آسایش حرارتی، مورد استفاده کاربران قرار گرفته اند. در این مرحله از پژوهش به نتایج بسنده نکرده و در جهت کشف اهمیت و ارزش پنهان شاخص های شکل گیری قلمرو به روش آزمون T تک نمونه ای و همچنین در جهت دخالت جنسیت و بررسی افتراق ایشان از روش آزمون T دو گروه مستقل استفاده شد.نتیجه گیری: برخلاف فرض پژوهش، گام های پژوهش حاکی از آن بود که قلمروهای مطلوب آزمودنی ها در بستر مطالعه موردی فاقد آسایش حرارتی است. روش آزمون T در جهت کشف اهمیت و ارزش پنهان شاخص های شکل گیری به تفاوت تمایل زنان و مردان در اهمیت شاخص های شکل گیری قلمرو فضایی مطلوب اشاره دارد.
عوامل مؤثر بر انتخاب لباس اجتماع زنان با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز (مطالعه موردی: زنان 20 تا 30 ساله در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
57 - 75
حوزههای تخصصی:
مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعه شناسی بدن)، انسان را عاملی جسم مند تعریف می کند. به عبارتی بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین می شود. لباس یک تمهید دلالت گرایانه و متأثر از رخدادهای اجتماعی است که روی بدن قرار می گیرد. با اجتماعی شدن انسان، بدن او به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی تعریف می شود و برخی کردارهای بدنی اهمیت می یابند. مدیریت بدن فرد به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگی های ظاهری، رابطه مستقیمی با انتخاب نوع لباس دارد. سؤال پژوهش این است که عوامل مؤثر بر انتخاب انواع لباس اجتماع زنان، با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز چیست. هدف پژوهش، شناخت عوامل انتخاب لباس اجتماع زنان برای نمایش اندام مطابق با رویکرد مدیریت بدن است. روش پژوهش تحلیلی، همبستگی و پیمایشی و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری شامل زنان 20 تا 30 ساله در شهر تهران و تعداد نمونه 384 نفر است. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته به روش تصادفی ساده جمع آوری شدند. یافته ها نشان داد مدیریت بدن در ساختارهای اجتماعی متغیر است. گاهی انتخاب لباس اجتماع برای متناسب سازی با تفکر سایرین در جامعه و ابزار قدرت است و گاهی برای دستیابی به پذیرش های مثبت و همسو با فعالیت های اجتماعی است
آزمون رابطه عوامل دین داری با کج روی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
107 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: دین به مجموعه ای از باورها، مناسک و قواعد اخلاقی از سوی خداوند، اطلاق می شود که با نهادینه شدن آن در خلقیات و کردار انسانی، نقش کنترلی و پیشگیرانه پیداکرده، منجر به کاهش بزهکاری و کج روی اجتماعی می شود. هدف اصلی این پژوهش، آزمون رابطه عوامل دینداری با کج روی اجتماعی بود. روش: روش تحقیق حاضر، فراتحلیل کمّی و جامعه آماری آن، 80 مورد است که بر حسب ملاک ورود و خروج، 48 مطالعه برای فراتحلیل در فاصله زمانی 1383 تا 1403 انتخاب شدند. از دیدگاه نظری دورکیم، هیرشی و استارک، برای تبیین این رابطه استفاده شده است. بعد از ورود داده ها(ضریب همبستگی، حجم نمونه و سال پژوهش) به cma2، نتایج آزمون آماری d کوهن و f فیشر نشان می دهد که با افزایش میزان دینداری از گرایش به کج روی اجتماعی کاسته می شود و مقدار ضریب اثر نهایی آن برابر با 0.451 است. یافته ها: بین عوامل دینداری، از جمله: مشارکت در مناسک دینی(0.389)، باورهای دینی خانواده(0.208)، سبک زندگی دینی(0.412) و دینداری دوستان(0.277) با کج روی اجتماعی، رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: دینداری، قوی ترین متغیّر در تبیین رفتارهای کج روانه محسوب می شود. با تقویت الگوهای دینداری به طور رسمی و غیر رسمی(خلق سرمایه اجتماعی مذهبی) از طریق منابر، مساجد، مؤسسات علمی و سازمانی و همچنین سازمانهای مردم نهاد دینی(سمن) در جامعه می توان میزان آسیب و مسائل اجتماعی(خودکشی، سرقت، سوءمصرف مواد، طلاق و غیره) را کاهش داد.
نقش رسانه ای گرافیک در هماهنگ سازی الگوی تداعیِ معانی با اشکال بیان و انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هماهنگ سازی بین عناصر یک بیان هنری، عامل مهمی است که می تواند در نسبت میان زبان ادبی و تصویری و تقویت نقش رسانه ای آن ها نمود یابد. در این میان، گرافیک در قالب زبان تصویری، با وام گرفتن از برخی خصوصیات ادبیات، از قبیل برقراری نسبت با اشکال بیان و انواع ادبی، قابل توجه است؛ منظور از اشکال بیان، مقوله های اقتباسی از انواع علم بیان چون مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه می باشد و روایت تصویر نیز در انواع ادبیِ حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی قابل تعبیر بوده که از جمله وجوه اشتراک بین ادبیات و گرافیک به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های گرافیک به مثابه اثر ادبی، پرسش از چگونگی هماهنگ سازی میان فرم های کلامی و تصویری دارد. لذا به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و اسناد تصویری به شیوه کیفی و گزینش هدفمند، در تبیین نسبت میان گرافیک و ادبیات در هماهنگ سازیِ الگوهای تداعی معانی با اشکال بیان و انواع ادبی در قالب پوسترهای سینمایی اهتمام می ورزد. نتایج نشان می دهد که ابعاد روایی ایراد معنا در انواع ادب حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی به ترتیب در هماهنگی با اشکال بیان چون الگوهای تباین، مجاورت، مشابهت و تداعی آزاد نمود یافته و گویی گرافیک به مثابه اثری ادبی لب به سخن می گشاید.
Cultural Critique and Authority in the Digital Media Era: A Rhetorical Analysis of Instagram Vernacular Film Reviewers
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
107 - 125
حوزههای تخصصی:
Background: The emergence of amateur critics and vernacular reviewers as non-institutional cultural voices is one of the consequences of social media's development and widespread use.Aims: This study aims to better understand reviewers and their types by examining how they establish critical authority in comparison to institutional critics and their potential influence on cultural valuation.Methodology: This subject is explored through the rhetorical analysis of their linguistic strategies. The research draws theoretically on existing literature regarding cultural criticism and review in social media. Methodologically, it combines qualitative content analysis and rhetorical analysis, emphasizing identifying Aristotelian persuasive elements within the data, including ethos, pathos, and logos. The study sample consists of 350 Instagram posts gathered from 30 film review pages.Findings: The findings indicate that most reviewers adopt a consumer-oriented perspective, distancing themselves from institutional critics. They have also emphasized using Instagram's affordances, particularly its interactive and participatory features, to construct their cultural authority. Furthermore, they have employed rational and emotional appeals in alignment with presenting "summaries and supplementary movie information" and expressing "emotional appeal and affective experience of consumption". These strategies, along with the reviewers' focus on "addressing the audience's emotional needs", "personal growth and self-improvement", and "less dependence on institutional critics", reflect their disinterest in delving into deeper levels of critical evaluation and rhetorical directness in constructing their authority. In the final section of the article, the impact of reviewers on cultural valuation is further discussed, distinguishing three types: "film-style bloggers", "cinema influencers", and "critical reviewers".Conclusions: Based on the results, the first two types of reviewers demonstrate how Instagram’s platform-specific features primarily shape critical authority. While diverse reviewers enhance access to information, they often marginalize critical evaluation and cultural value in favor of consumerism and commercial competition. Only "Critical Reviewers" have successfully integrated critical evaluation with Instagram’s affordances through distinct rhetorical strategies, emphasizing the need to increase their numbers in the era of digital media.
اثربخشی آموزش اوریگامی (کاغذ تا) بر خودپنداره و مهارت اجتماعی و کمرویی کودکان فلج مغزی دوره اول و دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش اوریگامی بر خودپنداره و مهارت اجتماعی و کمرویی کودکان فلج مغزی دوره اول و دوم ابتدایی بود. روش پژوهش: روش پژوهشی طرح مورد منفرد همراه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان فلج مغزی ارجاع شده به مرکز خیریه دستان سبز یزدان در سال 1403-1402 در شهر اصفهان بود که 7 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. جهت بررسی از پرسشنامه های خودپنداره کودکان پیرز هریس (1969)، مهارت اجتماعی ماتسون (1983) و کمرویی چیک و بریگز (1990) استفاده شد. جهت اندازه گیری خط پایه به مدت 3 جلسه از مراجعین آزمون گرفته شد و در 3 جلسه از جلسات مداخله، متغیرها سنجیده شدند. یک ماه بعد از پایان مداخله، مراجعین یک جلسه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. داده ها با تحلیل دیداری نمودارها و همچنین با استفاده از /تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته: فرضیه تحقیق مبنی بر اینکه آموزش اوریگامی باعث بهبود خودپنداره، مهارت اجتماعی و کمرویی کودکان فلج مغزی دوره اول و دوم ابتدایی می شود تایید گردید. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود مشاوران و... آموزش اوریگامی را جهت بهبود خودپنداره، مهارت اجتماعی و کمرویی کودکان فلج مغزی دوره اول و دوم ابتدایی مورد استفاده قرار دهند.
اثربخشی برنامه آموزش فرزند پروری مثبت نگر بر نیم رخ ارتباط مادر - کودک و تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
۱۲۹-۱۱۸
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش فرزند پروری مثبت نگر بر نیم رخ ارتباط مادر - کودک و تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران کودکان کم شنوا انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک کم شنوای 4 تا 10 سال شهر سبزوار در سال 1402 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود (15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه گواه) که از جامعه آماری به شیوه در دسترس انتخاب شده و در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. گروه آزمایشی برنامه آموزش فرزند پروری مثبت نگر را دریافت کردند در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار قرارگرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس والد- کودک و پرسشنامه های تنظیم رفتاری هیجان و تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد برنامه مداخله فرزند پروری مثبت نگر بر نیم رخ ارتباط مادر- کودک و تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران کودکان کم شنوا تأثیر معناداری داشته است.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات سودمندی را در ارتباط با مداخله آموزش فرزند پروری مثبت نگر برای مادران کودکان کم شنوا فراهم می کند. مراکز مشاوران و روان شناسان در مراکز توانبخشی شنوایی می توانند برای بهبود نیم رخ ارتباط مادر - کودک و تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران کودکان کم شنوا از این مداخله بهره ببرند.
توسعه پایدار؛ تحلیل گفتمان پرسش بلاغی آیه ترجیعی سوره الرحمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۶ «ویژه پژوهش های حدیثی»
۱۲۵-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
سوره الرحمن با اشاره به آفرینش جن و انس، به بیان انواع نعمت های دنیوی و اخروی، و رحمت الهی در آسمان ها و زمین می پردازد. این سوره حاوی یک آیه بلاغی ترجیعی (برگردان، تکرار شونده) می باشد که قالب، مفهوم و تکرار آن از ابعاد و نظرگاه های متفاوت علوم مختلفی قابل تحلیل و بررسی است. پژوهش حاضر به پاسخگویی این پرسش پرداخته است که با توجه به چهارچوب مطالعاتی علم تحلیل گفتمان (مدل ون دایک) و فن بلاغت، پرسش استفهامی و آیه بلاغی ترجیعی «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» در بافت زمینه ای سوره الرحمن چه معنا، مفهوم و کاربردی دارد. به منظور پاسخگویی به سوال این مطالعه، روش تحقیق کیفی توصیفی پدیدار شناسی مورد انتخاب قرار گرفته و مدل مفهومی تحلیل گفتمان ون دایک به کار گرفته شد. نتیجه مطالعه نشان داد که رحمانیت الهی نه تنها عطای نعمات عام، بلکه آگاهی سازی و هشدار به بندگان برای تلاش برای بهره مندی مدام از آنهاست. موضوع و زمینه کلی سوره الرحمن به همراه آیه بلاغی ترجیعی و تکرار شونده آن اهدافی همچون اقرار گیری، بیدارسازی مکرر و مداوم بندگان به وجود و اهمیت برخورداری از نعمتها و آیات الهی، و همچنین هشدار و تاکید به لزوم مدیریت صحیح منایع طبیعی و محیط زیست را در راستای توسعه پایدار در بر دارد. به بیان دیگر، تکرار و پایداری پرسش بلاغی آن سوره در لابلای آیات و کل آن سوره، همراه با برشماری نعمات الهی و طبیعی که اشاره بر عام المنفعه بودن آنها برای کل موجودات تمام نسل ها نیز دارد، لزوم مدیریت صحیح توسعه پایدار در استفاده از منابع طبیعی و زیست محیطی را خاطر نشان می دارد.
A Critical Reading of the Elements of Iranshahri Political Thought in the Views of Javad Tabatabai(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Reflection on Javad Tabatabai's views concerning Iranshahri political thought, along with certain critical remarks, constitutes the central focus of the present article. This article initially addresses the position of the discourse on Iranshahri thought and political thought within the entirety of Tabatabai's research project. Subsequently, following brief references to the characteristics of Iranshahri thought as its foundations, the elements (sing. mofrad) of Iranshahri political thought, based on these foundations, are extracted and inferred from his works.The most significant elements of Iranshahri political thought, according to Tabatabai, can be identified as follows: 1. Ideal kingship possessing divine farr (charisma/glory). 2. The institution of vizierate. 3. The absolute, but not autocratic, nature of Iranshahri monarchy. 4. Realism, expediency, and the precedence of observing justice over Sharia (religious law). 5. Unity in diversity centered on the institution of kingship. 6. Tolerance. 7. The education of princes and future rulers. 8. Law as the will of God, enacted by the royal institution as God's representative on earth. 9. Religion as a part of national affairs and in service of national interests. 10. Emphasis on the disorders of the age as a negative aspect of the rearticulation of Iranshahri political thought in the Islamic era.The ahistorical nature, subjective interpretation (tafsir bi'l-ra'y), imposition of presuppositions onto historical reality, ideological character, and the disregarding or omission of events and ideas contrary to his viewpoint are the most significant shortcomings in Tabatabai's views on Iranshahri political thought.
اینترنت و تکنوژئوپلیتیک: الگوها و فرایندهای حکمرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
123 - 87
حوزههای تخصصی:
اینترنت به عنوان پدیده ای که عمده رشد و بقای خویش را مدیون توسعه دهندگان خصوصی است، نه تنها برای مرزهای ژئوپلیتیکی اهمیتی قائل نمی شود، بلکه در قامت پدیده ای نوظهور اغلب در جهت تضعیف این مرزهای سنتی حرکت می کند و دولت ها را با چالش حکمرانی و موازنه قوای سیاسی در مقابل ژئوپلیتیک اطلاعات مواجه می سازد، این روند با توسعه فناوری های اینترنت پایه سبب شکل گیری ادبیات جدیدی در روابط بین الملل و علوم سیاسی با محوریت تکنوژئوپلیتیک می شود که اشاره ای است به بستری جدید از روابط سیاسی که در قالب آن نقش دسترسی دولت به اطلاعات، ثروت و ارتباطات همچون رمزارزها، هوش مصنوعی و هک به عنوان منابع جدید قدرت سیاسی، مفاهیم محوری و سنتی این حوزه چون موقعیت فیزیکی، اندازه، آب وهوا و توپوگرافی کشورها را به چالش می کشد و سبب شکل گیری ادبیات جدیدی در زمینه فناوری و ژئوپلیتیک می شود. سؤال محوری پژوهش آن است که نسبت حکمرانی اینترنت و تحولات فناوری چگونه قابل توضیح است و الگوهای حکمرانی اینترنت چه سیر تحولی را طی کرده اند؟ نتایج این پژوهش که با استفاده از روش ترکیبی مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی و روش مقایسه ای صورت گرفته است، حاکی از آن است الگوی حکمرانی اینترنت از الگوی آنارشیستی تا حکمرانی چند ذی ربطی قابل تغییر است که رویکرد یکسویه ایالات متحده در استفاده فناوری های اینترنت پایه در ذیل مفهوم تکنوژئوپلیتیک به عنوان الگوی سلطه جدید، سبب مواجهه دو الگوی حکمرانی جهانی با محوریت ایالات متحده و متحدان و الگوی حکمرانی ملی با محوریت چین، روسیه و منطقه آسه آن در سطح ملی_منطقه ای شده است که الگوی حکمرانی چندذی نفعی در پی آن است که استانداردهای این دو الگوی حکمرانی را به یکدیگر نزدیک کند.
فهم بنیان های «اُدیپی» سیاست: الهیات سیاسی یا الهیات فرهنگی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
152 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، فهمِ سیاست از طریق عقده پدرکشی است. پیش فرض سیاست در دوره مدرن، از هابز تا اشمیت، رویکردی الهیاتی مبنی بر ایده «خدا» بود و با ایجاد تشابه ساختاری میان مفاهیم حاکم و خدا، برای حاکمیت حق مرگ و زندگی قائل بودند. در مقابل، این پژوهش بر آن است که با حفظ مفهوم خدا، ولی با گنجاندن ایده ادیپ، می توان تحولی در تحلیل و فهم الهیات سیاسی ایجاد کرد. به خصوص زمانی که سیاست را بر حسب ایده پدرکشی تحلیل کنیم. عقده ادیپ فرویدی بر این فرض است که «حق» مرگ و زندگی را باید در «رانه های» اعضای اجتماع جست. چون پدیده مرگ «امری درونی» و مرتبط با سائقه هاست. در ثانی، خاستگاه آن به واپس زنی «روانی-فرهنگی» سائقه های افراد برمی گردد. در این مناسبات میل به کشتن به سه صورت پدیدار می شود: صورت اول «پدر-والد» است، یعنی پدر، رقیب میل جنسی پسر و مانعی بزرگ برای آرزوها و امیال اوست. واپس زنی امیال توسط پدر، اسبابی برای قتل اش را فراهم می آورد. صورت دوم پدر، یعنی «پدر-خدا» در محیط فرهنگی اجتماع می باشد که کودک به دلیل حس درماندگی به پدری قادر و مطلق پناهنده می شود، هنگامی که خود را با او همسان می انگارد، همزمان او را به عنوان مانع فرهنگی قلمداد می کند و در ذهنش به شکل نمادین دست به قتل می زند. صورت سوم، پدر در نزد پسر در مناسبات سیاسی به شکل «پدر-شاه» بازنمایی می شود. وضع قانون و نظم از سوی حاکم، برای واپس زنی امیال کودک در حیطه عمومی و اسبابی برای قتلش از سوی کودک است. درواکنش بدان، رانه کودک از نیروگذاری روی ابژه جنسی صرف نظر می کند و معطوف به بدن خویش می شود تا از این طریق نهاد اید به تعادل برسد و اضطراب های سیاسی خود را تسکین بخشد.
تحلیل تطبیقی سیاست های خصوصی سازی بانکی در ایران و چین
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۳)
15 - 34
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر خصوصی سازی بانک ها به عنوان بخشی از اصلاحات ساختاری نظام بانکی ایران پیگیری شده است، اما نتایج آن فاصله زیادی با اهداف اعلام شده مانند ارتقای بهره وری و رقابت پذیری دارد. تجربه ایران نشان می دهد که خصوصی سازی شتاب زده بدون تقویت چهارچوب های نظارتی، نهادی و حکمرانی به جای کارایی، منجر به رهاسازی و انحراف نظام بانکی شده است. بانک های خصوصی شده اغلب به جای ایفای نقش توسعه ای، وارد فعالیت های بنگاه داری، سفته بازی و تأمین مالی اشخاص وابسته شده اند درحالی که نهادهای نظارتی نیز فاقد استقلال و اقتدار لازم برای مداخله مؤثر بوده اند. در این گزارش، با تکیه بر مطالعه تطبیقی با تجربه چین، نشان داده می شود که موفقیت در اصلاحات بانکی مستلزم رویکرد تدریجی، نهادپایه و همراه با پاک سازی ترازنامه ها، تقویت نهاد ناظر و ایجاد چهارچوب های استاندارد حاکمیت شرکتی است. چین اصلاحات خود را با جداسازی بانک مرکزی از بانک های تجاری، تأسیس نهاد نظارتی مستقل و حذف دارایی های سمی آغاز کرد و تنها پس از تثبیت این زیرساخت ها، وارد فرایند خصوصی سازی شد. همچنین، حضور بخش خصوصی به عنوان سهام دار خرد در بانک های سهامی چین بسیار پررنگ است. این گزارش پیشنهاد می دهد اصلاحات بانکی در ایران در سه محور دنبال شود: تقویت نهاد نظارت بانکی از طریق یکپارچه سازی قوانین نظارتی و بالا بردن استقلال نهاد ناظر، تجاری سازی واقعی بانک ها همراه با محدودسازی فعالیت های غیرتجاری و تعریف دقیق نقش بخش خصوصی در حوزه هایی مانند بانکداری دیجیتال و بانک های کوچک مقیاس. خصوصی سازی تنها زمانی موفق خواهد بود که در بستر اصلاحات نهادی، شفافیت مالی و پاسخ گویی ساختاری اجرا شود.
مطالعه تطبیقی ثمن شناور در کنوانسیون بیع بین المللی کالا1980 وین، حقوق ایران، عراق و انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
175 - 190
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عللی مانند وجود تورم، اهمیت وجود سرمایه گذاری و افزایش تولید سبب شده امروزه مبحث ثمن شناور به عنوان وسیله ای کمکی وارد عرصه معامله های داخلی و بین المللی گردد. هدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی ثمن شناور در کنوانسیون بیع بین المللی کالا1980 وین، حقوق ایران، عراق و انگلستان است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد قراردادهای فروش بین المللی کالا، 1980 یک قانون یکسان برای فروش بین المللی کالا ایجاد می کند. با این حال، یکنواختی متن گامی ضروری؛ اما ناکافی برای دستیابی به یکنواختی حقوقی ماهوی است، چون که تدوین و تصویب یک متن قانونی یکسان هیچ تضمینی برای کاربرد یکسان بعدی آن در عمل ندارد. نتیجه: نتایج پژوهش نشان می دهد که بر همین اساس، ثمن شناور در حقوق کشورهای عراق و انگلستان برخلاف کشور ایران پذیرفته شده است. همچنین باید عنوان نمود که نمی توان عدم تعیین ثمن به نحو مقطوع را همیشه سبب غرری بودن معامله و بطلان آن دانست.
تحلیل ساختار مالکیت در پرتفوی سهام سرمایه گذار ریسک پذیر و ریسک گریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه و سرمایه سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
99 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: رشد بلندمدت و مداوم اقتصادی نیازمند تجهیز و تخصیص بهینه منابع در سطح اقتصاد ملی است و این مهم بدون کمک بازارهای مالی بویژه بازار سرمایه گسترده و کارآمد امکان پذیر نیست. یکی از مباحث مهمی که در بازارهای سرمایه مطرح است و باید موردتوجه سرمایه گذاران اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی قرار گیرد، بحث انتخاب سبد سرمایه گذاری بهینه است. سرمایه گذاران سعی می کنند شرکت هایی را انتخاب کنند که جز شرکت های برتر و از رتبه بندی بالایی برخوردار باشند. هدف این پژوهش، تحلیل ساختار مالکیت در تشکیل پرتفوی بهینه سهام است. روش: بدین منظور از اطلاعات مالی 119 شرکت بورسی و با استفاده از الگوریتم قورباغه اقدام به تشکیل پرتفوی سهام شده است و ساختار مالکیت در پرتفوی سهام ریسک پذیر، ریسک گریز مورد مقایسه قرارگرفته است. یافته ها: نتایج نشان می دهد الگوریتم هوش مصنوعی قورباغه توانایی تشکیل سبد بهینه سهام را دارد و به طورکلی ساختار مالکیت در سبد سرمایه گذار ریسک پذیر و ریسک گریز تفاوت معناداری ندارد. نتیجه گیری: همان طور که انتظار می رود سبد بهینه سهام برای طیف افراد ریسک پذیر و ریسک گریز متفاوت است و افراد با توجه به روحیه سرمایه گذاری از بعد میزان ریسک پذیری می توانند اقدام به تشکیل سبد بهینه سهام متفاوت نمایند و انتظار بازده مدنظر را داشته باشند و ساختار مالکیت دولتی، خانوادگی، نهادی و مدیریتی در سبد سهام سرمایه گذار ریسک گریز و ریسک پذیر دارای محتوای اطلاعاتی نیست.
اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر پایستگی تحصیلی و نشاط ذهنی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان مهم ترین رکن نظام آموزش و پرورش کشور هستند. بررسی آموزش های روان شناختی با هدف ارتقای سطح سلامت روان دانش آموزان در تمامی جوامع توسعه یافته و در حال توسعه موضوعی بسیار مهم در نظر گرفته می شود. بدین ترتیب این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر پایستگی تحصیلی و نشاط ذهنی دانش آموزان انجام شد. روش : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر تهران بود که از مرداد تا آبان 1403 برای مشاوره به دو مرکز خدمات روان شناختی شهر تهران مراجعه کرده بودند. حجم نمونه تعداد 34 نفر دانش آموز از جامعه آماری مذکور بود که به شیوه نمونه گیری دردسترس و با رعایت ملاک های ورود و خروج و داوطلبانه انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (17 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش تحت آموزش برنامه نظریه انتخاب گلسر (1999) به مدت 10 جلسه قرار گرفتند در حالی که گروه گواه این آموزش را دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پایستگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2008) و پرسشنامه نشاط ذهنی (رایان و فردری ک، 1997) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و با نرم افزار 25SPSS- انجام شد. یافته ها: بین دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ پایستگی تحصیلی (518/14=F) و نشاط ذهنی (990/5 =F) در سطح 05/0 تفاوت معنادار آماری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به این نتیجه از پژوهش حاضر می توان گفت نظریه انتخاب به دانش آموزان کمک می کند با اتخاذ انتخاب های سازنده تر به میزان بیشتری از پایستگی تحصیلی و نشاط ذهنی دست یابند.
ارائه و مدل ارزیابی گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۱
445-465
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی یک پارادایم نسبتاً جدید مدیریتی است که در آن به ایجاد کسب وکار مسئولانه و متعهدانه تأکید می شود. یکی از مسائلی که امروزه در بسیاری از شرکت ها کمتر به آن پرداخته و مانع بزرگی برای رسیدن به پایداری شرکتی می باشد، توجه صرف به توسعه اقتصادی و مباحث مالی بدون توجه به مسئولیت اجتماعی شرکت است. شاید یکی از دلایل عدم توجه شرکت ها به این موضوع، نداشتن یک شناخت جامع از عوامل مؤثر بر مسئولیت اجتماعی خود و همچنین نبود یک مدل برای توسعه و اجرای آن است. از این رو، هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر گزارشگری مسئولیت اجتماعی شرکت ها می باشد. روش: در اجرای این پژوهش از روش کیفی و کمی استفاده شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل صاحب نظران، اساتید و کارشناسان در حسابداران رسمی ایران بود. ابراز گرد آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و بعد از انجام 11 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. سپس داده ها به روش کدگذاری گرند تئوری تجزیه و تحلیل شد. در بخش کمی 384 پرسش نامه بین کارکنان سازمان های حسابداری به صورت تصادفی ساده توزیع شد. سپس از نرم افزار SmartPLS برای تخمین و برآورد روابط در مدل گزارشگری مسئولیت اجتماعی شرکت ها استفاده شد. یافته ها: در این پژوهش براساس مدل پیشنهادی 12 کد اصلی استخراج شد که شامل: "استقرار استانداردهای حسابداری، استقرار قوانین و الزامات حسابداری، نیاز به شفافیت گزارشگری، توسعه اقتصادی، ارزیابی کیفیت گزارشگری، شایسته سالاری در استخدام مدیران، ارتباطات سیاسی و اقتصادی درون واحدی، اعمال کنترل بر سیاست های مالی و عملیاتی شرکت، فشار و رقابت بازار سرمایه" می باشند. نتیجه گیری: مدل و مفاهیم استخراج شده از پاسخ مشارکت کنندگان نشان می دهد که برای روی آوردن به گزارشگری مسئولیت اجتماعی شرکت ها دلایل و انگیزه هایی وجود دارد. همچنین مدل طراحی شده به خوبی نشان می دهد که انگیزه ها و دلایل روی آوردن به این سیستم در نتیجه پیاده سازی آن برآورده می شود.
نقش استعاره های مفهومی در فرایند پویای تدریس ریاضی (مطالعه موردی: رسم نمودار توابع در ریاضیات دبیرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۱۸۰-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش استعاره های مفهومی در فرایند پویای تدریس ریاضی انجام شده است. پژوهش حاضر تحلیلی از پدیده هایی ارائه می کند که در فرایند پویای تدریس و یادگیری ریاضی، برای بررسی، رسم و تفسیر نمودار های دکارتی توابع، در سطح دبیرستان مشاهده شده است. تمرکز اصلی این مطالعه بر گفتمان معلمان با دانش آموزان و شیوه تدریس و بیان معلمان استوار بوده است. علاوه بر آن، رفتار معلمان، به ویژه حرکات دست و بدن آنها هنگام رسم و توضیح نمودارهای توابع به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش دو پرسش اساسی مطرح شده است: اول اینکه معلمان از چه نوع استعاره هایی برای نمایش گرافیکی و رسم توابع برای دانش آموزان دبیرستانی استفاده می کنند؟ دوم اینکه آیا معلمان از استعاره هایی که در روند تدریس خود استفاده می کنند آگاه اند؟ چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریه شناخت بدن مند توسعه یافته است. یافته ها شامل عباراتی استعاری اند که معلمان هنگام تدریس بخش نمودارهای دکارتی توابع به کار برده اند. هریک از آنها در یک یا چند حیطه از دسته بندی استعاره های مفهومی- استعاره های جهتی، مانند «محور طولها افقی است»؛ استعاره های حرکت ساختگی، مانند «نمودار یک تابع به عنوان حرکت نقطه روی نمودار» و استعاره های هستی شناسی- طبقه بندی شده اند. همچنین در این پژوهش نشان داده شده است که معلمان نسبت به استعاره هایی که در روند تدریس خود به کار می برند، آگاه نیستند.