مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
33 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در ارتباط بین سبک های دلبستگی و نگرش به ازدواج انجام شد. این پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش، همبستگی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل دانشجویان مجرد دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 بود که ازاین بین 310 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سبک دلبستگی بشارت (1384)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه نگرش به ازدواج براتین و روزن (1998) جمع آوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار AMOS-26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد سبک دلبستگی ایمن با نگرش واقع گرایانه به ازدواج رابطه مثبت و سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با نگرش واقع گرایانه به ازدواج رابطه منفی و معناداری دارند. ارتباط مثبت معنادار بین راهبرد سازش یافته در تنظیم هیجان و نگرش واقع گرایانه به ازدواج مشاهده شد. همچنین راهبرد سازش نایافته با نگرش واقع گرایانه به ازدواج رابطه منفی معنادار و با نگرش بدبینانه به ازدواج رابطه مثبت معنادار داشت (01/0>p). همچنین یافته ها نشان داد تنظیم شناختی هیجان در ارتباط بین سبک های دلبستگی با نگرش به ازدواج نقش میانجی دارد. به طورکلی، می توان گفت افرادی که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند می توانند هیجانات خود را به درستی تنظیم کنند.
مقایسه مرزهای از هم گسسته خانواده در افراد با و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دانشجویان با و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه در مرزهای از هم گسسته خانوادگی در دانشگاه آزاد تهران اجرا شد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بوده است. شرکت کنندگان 200 دانشجو (150 زن، 50 مرد) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه آنها فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ(SF-YSQ) و پرسشنامه انسجام و انطباق خانواده (اولسون و همکاران، 1985) را تکمیل کردند. فرضیه ها با آزمون تی مستقل و تعدیل بن فرونی آزمون شدند. از نرم افزار SPSS26 برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که نمرات مرزهای گسسته خانوادگی در افراد با طرحواره محرومیت هیجانی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی / بیگانگی، نقص/ شرم(حوزه طرد و بریدگی)؛ طرحواره اطاعت(حوزه دیگر پیروی)،طرحواره بازداری هیجانی(حوزه گوش به زنگی) در مقایسه با افراد فاقد این طرحواره ها به طور معنادار بیشتر است. نمرات مرزهای گسسته خانوادگی در افراد با و بدون طرحواره رهاشدگی/ بی ثباتی(حوزه طرد و بریدگی)،طرحواره شکست، طرحواره وابستگی/ بی کفایتی،طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری،طرحواره خود در هم تنیده(حوزه خودگردانی مختل)، طرحواره استحقاق/بزرگ منشی، طرحواره خودانضباطی ناکافی(حوزه محدودیت های مختل)،طرحواره معیارهای سرسختانه (حوزه گوش به زنگی) تفاوت معنادار نداشتند. نتیجه گیری: پویایی های خانواده و طرح واره ها اثر متقابلی بر هم دارند. در طراحی راهبردها و مداخلات درمانی مؤثر روابط آنها را باید در نظر گرفت. مرزهای از هم گسسته خانوادگی در شکل گیری بعضی طرح واره ها نقش دارند که می تواند پیامدهای روان شناختی قابل توجهی برای افراد داشته باشد. تلویحات کاربردی یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
تحلیل تطبیقی نگارۀ ورود زلیخا و عزیز به مصر و استقبال از ایشان در نگارگری صفوی و گورکانی: مطالعه ای بر مبنای نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران صفوی و گورکانی از درخشان ترین دوره های اسلامی در ایران و هند به شمار آمده که با توجه به فرهنگ و زبان مشترک، تعامل و پیوند عمیقی در ادبیات و هنر داشته اند؛ لذا هنرمندان هندی تحت تأثیر و با اقتباس از هنر ایران دست به مصورسازی نسخ متعددی زده اند. هدف از این پژوهش خوانش روابط بینامتنی و بیش متنی نگاره های مرتبط با روایت ورود زلیخا و عزیز به مصر و استقبال از ایشان از منظومه یوسف و زلیخای هفت اورنگ جامی در دو نسخه صفوی و گورکانی، متعلق به موزه فریر و والترز بوده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با رویکرد تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی است.داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و وبگاه های اینترنتی گردآوری شده اند. برای تحلیل داده ها، از رویکرد ترامتنیت ژنت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که روابط بینامتنی میان نگاره ها به صورت صریح، پنهان و ضمنی وجود دارد. همچنین، اقتباس ها عمدتاً به شکل تراگونگی از نوع کاهش، افزایش و جایگزینی در قالب جایگشت نمود یافته اند. نگاره های صفوی و گورکانی، با وجود نظام نشانه ای یکسان، دارای روابط بینانشانه ای هستند که ریشه در پیوندهای عمیق بینافرهنگی و بینازمانی میان دو کشور دارد.
خوانش دو قطب استعاره و مجاز در نقاشی های قهوه خانه ای، نگاره های مکتب اصفهان و نقاشی سقاخانه ای با رویکرد نشانه شناسی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
185 - 201
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای، نوعی هنر عامیانه است که با گذر از نگارگری مکتب اصفهان و تحت تأثیر شرایط فرهنگی- اجتماعی، در عصر قاجار بروز و ظهور یافته است. در این میان، نقاشان قهوه خانه ای، از استعاره و تمثیل به عنوان ابزاری برای شکل دهی به تصاویر متفاوت از واقعیت استفاده کردند که در عین شباهت به نگاره های مجرد مکتب اصفهان، به گزینش اشکال طبیعت گرایانه در محور جانشینی همت گماشته اند. هدف از این مقاله، تشریح بُعد استعاره و مجاز در نقاشی قهوه خانه ای از منظر رویکرد نشانه شناسی یاکوبسن است. در این مقاله، نقاشی های قهوه خانه ای عصر قاجار با هدف پشت سر گذاشتن پارادایم های غالب نگارگری سنتی به شیوه تحلیل ساختاری متن موردبررسی قرار می گیرند. در پژوهش حاضر، این سؤال پاسخ داده شده که استعاره و مجاز چه تأثیری در شکل گیری و شکوفایی نقاشی های قهوه خانه ای و سقاخانه ای در دوران معاصر داشته است. روش تحقیق پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات موردنیاز برای تحلیل به شیوه کتابخانه ای و با توجه به نوع روابط جانشینی و هم نشینی در ساختار و ترکیب عناصر بصری نقاشی قهوه خانه ای در قیاس با نگاره های مکتب اصفهان و نقاشی سقاخانه ای تحقق یافته است. نتایج این مطالعه نشان داد نقاشی قهوه خانه ای در مقایسه با نگاره های مکتب اصفهان و نقاشی سقاخانه ای به صورت استعاره و مجاز شکل گرفته که به گفته یاکوبسن، مبتنی بر دو محور جانشینی و هم نشینی است و نقش محوری در خلق تصاویر مدرن و نقاشی قهوه خانه ای داشته است.
صورت بندی گفتمانی دانشگاه در سینمای ایران پساجنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
187 - 240
حوزههای تخصصی:
دانشگاه در ایران پساجنگ، نه فقط سازمان تولید دانش، بلکه میدان نبرد گفتمان هایی بوده که هویت آن را در تلاطم قدرت و سیاست بازسازی کرده اند. این پژوهش، باهدف رمزگشایی از صورت بندی گفتمانی دانشگاه در سینمای ایران، سه پرسش را دنبال می کند: در فیلم های سینمایی پس از جنگ، مسائل مربوط به نهاد دانشگاه و دانش آکادمیک، چگونه بازنمایی گفتمانی شدند؟ صورت بندی های گفتمانی ایجاد شده از چه نظم های متفاوتی پیروی کردند و چگونه می توان پیدایش آنها را برحسب شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ایران پس از انقلاب تبیین کرد؟ باتکیه بر تحلیل گفتمانی فوکویی، هشت فیلم از چهار دوره سیاسی پساجنگ با روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند: «دیگه چه خبر» و «پری» (سازندگی)؛ «شام آخر» و «به رنگ ارغوان» (اصلاحات)؛ «دل شکسته» و «دربند» (اصول گرایی)؛ «آااادت نمی کنیم» و «طعم شیرین خیال» (اعتدال). یافته ها از وجود نوعی سیاست حقیقت نانوشته در سینمای پساجنگ حکایت دارند که هدفش، نه بازنمایی معقول و درست دانشگاه و دانش آکادمیک، بلکه پرداختن به موضوعات فرعی و چه بسا تخریب گر نهاد دانشگاه بوده است. طی این دوره، دانشگاه به ندرت به عنوان مکانی برای تولید علم به تصویر درآمده است. فیلم ها یا دانشگاه را به صورت مکان سرگردانی روشنفکران یا تولید سوژه های انقلابی یا مولد آسیب های اجتماعی و روابط نامتعارف بازنمایی کرده اند. این بازنمایی ها، با به چالش کشیدن کارکرد علمی دانشگاه، سیاست گذاری را به سوی نظارت و گزینش سوق داده و نگاه جامعه را از شوق به سوءظن کشانده اند. این مطالعه، با نگاهی بومی و تیزبین، خلأ پژوهش های پیشین را پرکرده و دریچه ای به پیامدهای این گفتمان ها بر آینده آموزش می گشاید.
نقشه طراحی و کاربرد تناسبات در کتیبهکوفی محراب مسجد و قدمگاه توران پشت یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
16 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسجد و قدمگاه توران پشت، دارای محرابی سنگی است که اکنون در گالری فریر آمریکا نگهداری می شود. این محراب سنگی، دارای کتیبه هایی به خط کوفی و ثلث است. با توجه به تاریخی که در این محراب سنگی نوشته شده، این اثر متعلق به سال (۵۴۹ ه .ق) و دوره سلجوقی است. می توان گفت که دوره سلجوقی یکی از دوره هایی است که تنوع طراحی و توجه به جزییات در کتیبه های کوفی به اوج شکوفایی رسید. کتیبه کوفی این محراب سنگی، شامل آیات (۱۷) تا (۱۹) سوره آل عمران است. سؤال پژوهش پیش رو این است که نقشه طراحی و کاربرد تناسبات در این کتیبه کوفی چگونه است؟ این پژوهش با هدف یافتن نقشه طراحی به تحلیل تناسبات و اصول طراحی در کتیبه کوفی محراب سنگی مسجد و قدمگاه توران پشت می پردازد.روش پژوهش: این پژوهش به بررسی اصول طراحی و سیستم های تناسبات حاکم بر کتیبه کوفی محراب سنگی دوره سلجوقی (۵۴۹ ه.ق/۱۱۵۴ م) در مسجد و قدمگاه توران پشت یزد می پردازد. با استفاده از روش های کیفی و تاریخی-تحلیلی، یک نقشه طراحی ساختاریافته مبتنی بر واحدهای تناسبی (۱/۴۴ و ۱/۵۶) شناسایی شد که چیدمان، فرم حروف و نقوش گیاهی کتیبه را نظام مند می کند.یافته ها: در طراحی یا اجرای کتیبه کوفی محراب مسجد و قدمگاه توران پشت هنرمند کتیبه نگار از نقشه طراحی بر پایه تناسبات استفاده کرده است. که این موضوع بر بکارگیری ویژگی های بصری آن نیز تاثیر گذار بوده است.نتیجه گیری: تحلیل های پژوهش نشان می دهد که کتیبه کوفی محراب سنگی مسجد و قدمگاه توران پشت دارای نقشه طراحی است و این نقشه طراحی با توجه به تناسبات پایه ای و شکل گرفته است. براساس این تناسبات، خطوط راهنمای اصلی، خطوط راهنمای میانی و جدول بندی ها این کتیبه کوفی به صورت قاعده مند و با توجه به تناسبات پایه ای به اجرا در آمده است. طراحی و اتصالات حروف نیز براساس این نقشه طراحی صورت گرفته و هیچ کلمه ای خارج از این نقشه، طراحی نشده است.
واکاوی همدیدی و ماهواره ای گردوخاک در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
45 - 67
حوزههای تخصصی:
پدیده گردوخاک به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات جوی و زیست محیطی، استان کردستان واقع در غرب کشور را متأثر ساخته و هرساله خسارات زیادی را به زیرساخت های مختلف در این استان وارد کرده است. در این مقاله شرایط و منشاء شکل گیری رخدادهای گردوخاک در استان کردستان با میانگین 32 روز گردوخاکی در سال برای دوره آماری 1992 تا 2022 با استفاده از روش های تحلیل ترکیبی آماری – همدیدی و ماهواره ای مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور از داده های مشاهداتی 8 ایستگاه همدیدی، محصولات ماهواره ای، عمق نوری ذرات معلق (AOD) و داده های بازکاوی برای ترازهای مختلف جو استفاده شد. همچنین با استفاده از مدل HYSPLIT، مسیرهای انتقال ذرات گردوخاک رهگیری و در نهایت چشمه های عمده گردوخاک استان تعیین شد. بر اساس نتایج، فصول بهار با %40 و تابستان با %27 از بیشترین تعداد روزهای همراه با پدیده گردوخاک برخوردارند. پراکنش مکانی گردوخاک نشان داد با حرکت از غرب به شرق و از شمال به جنوب استان تعداد روزهای گردوخاکی کاهش می یابد. با توجه به بررسی های همدیدی در بیشتر موارد استقرار یک سامانه کم فشار بر روی عراق و سوریه و تقویت شرایط ناپایداری در سطح بیابان های این مناطق و همچنین قرارگیری منطقه مورد مطالعه در جلوی ناوه عمیق، زمینه انتقال گردوخاک به جو منطقه را فراهم می آورد. بر اساس نتایج پدیده گردوخاک در استان کردستان از 3 چشمه اصلی شامل رسوبات کف رودخانه ها و هورهای خشک شده در نواحی مرکزی و جنوبی عراق و بیابان های سوریه، اردن و شمال شبه جزیره عربستان منشاء می گیرد. بیشترین فعالیت این چشمه های گردوخاک نیز در فصل های بهار و تابستان است.
تحلیل و ارزیابی رقابت پذیری پتانسیل های ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی استان گیلان (مطالعه موردی: شهرستان ماسال، اولسبلنگاه، شاندرمن)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ژئوتوریسم شاخه ای از دانش توریسم است که محوریت آن را رفتارشناسی سیستم های سطحی زمین یا ژئومورفوسایت ها تشکیل می دهد و کوشش دارد ارزش های گردشگری-حفاظتی فرم ها و فرایندهای مسلط در یک مکان را شناسایی، حفاظت و بهره برداری کند. هدف از این پژوهش، ارزیابی و تحلیل رقابت پذیری پتانسیل های ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی استان گیلان (مطالعه موردی: شهرستان ماسال، اولسبلنگاه، شاندرمن) می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف توصیفی تحلیلی کاربردی بوده و برای ارزیابی مناطق موردمطالعه از مدل های ژئوتوریستی پاوولوا، کوبالیکوا و فیولت استفاده شده است. مدل پاوولوا به ارزیابی توان رقابت پذیری مناطق موردمطالعه می پردازد و مبتنی بر تشکیل فاکتورهای مثبت و منفی و محاسبات مرتبط با آن ها می باشد. مدل کوبالیکوا که بیش تر بر معیارهای علمی، آموزشی، اقتصادی، حفاظتی و افزوده تأکید دارد و در نهایت مدل فیولت که مناطق ژئوتوریستی را بر اساس چهار معیار منشأ شکل گیری، پراکندگی جغرافیایی، گردشگری و وضعیت دسترسی موردبررسی قرار می دهد. نتایج و یافته ها: بر اساس نتایج حاصله از مدل پاولووا در فاکتور مثبت رقابت پذیری، شهرستان ماسال با کسب بیش ترین امتیازات در زیرشاخص های ثروت طبیعی (9/4) و مناطق حفاظت شده (54/4) از توان رقابت پذیری بالایی در منطقه برخوردار است. هم چنین در بخش فاکتور منفی رقابت پذیری بخش شاندرمن در زیرشاخص عدم وجود زیرساخت های مناسب در منطقه با مقدار 33/4 دارای بالاترین امتیاز بوده و نشان از ضعف منطقه در این مورد می باشد. هم چنین با توجه به نتایج به دست آمده از مدل کوبالیکوا شهرستان ماسال با مقدار امتیاز (08/7) دارای بالاترین ارزش ژئوتوریسمی در منطقه بوده است. هم چنین نتایج به دست آمده از مدل فیولت نیز نشان می دهد شهرستان ماسال با دریافت مقدار امتیاز (04/5) از لحاظ مدیریتی و گردشگری در منطقه در وضعیت مطلوبی قرار دارد. بنابراین نتیجه گیری می گردد این منطقه دارای پتانسیل ها و توانمندی های بالای گردشگری و ژئوتوریسمی بوده و از لحاظ رقابت پذیری در سطح استان در رتبه برتر قرار دارد.
بررسی پاسخ اقیانوس به کم فشار حاره ای، مبتنی بر تغییرات دمای سطح دریا (مطالعه موردی: کم فشار حاره ای نیوار در خلیج بنگال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
113 - 132
حوزههای تخصصی:
پدیده های مختلفی می توانند باعث تغییر در دمای سطح دریا شوند که از جمله آنها می توان به ورود آب های شیرین، باد، تابش خورشید، جریان های اقیانوسی و تبخیر اشاره کرد. هدف از این مطالعه تعیین آنومالی دمای سطح دریا ناشی از عبور کم فشار حاره ای است. طی روزهای 22 تا 27 نوامبر 2020 کم فشار حاره ای نیوار در خلیج بنگال رخ داد. نیوار از یک منطقه کم فشار در خلیج بنگال سرچشمه گرفت. براساس گزارش سازمان هواشناسی هند و با استفاده از داده های مربوط به پارامترهای دمای سطح دریا، مولفه ی مداری باد و مولفه ی نصف النهاری باد از محصولات بازتحلیل ERA5 در تاریخ 21 تا 28 نوامبر 2020، به رصد کم فشار حاره ای نیوار پرداخته شد. داده های مذکور به صورت یک روز قبل، یک روز بعد و دوره زمانی رخداد نیوار، با گام زمانی سه ساعت و با قدرت تفکیک مکانی 0/25 درجه (تقریبا 30 کیلومتر) اخذ شدند. با توجه به اینکه دمای سطح دریا نقش مهمی در فرآیندهای اقیانوسی و تغییرات آب و هوایی دارد، تحلیل ها نشان داد که با عبور کم فشار نیوار، دما نسبت به روز قبل یک درجه سلسیوس تغییر داشته است. ارائه یک چارچوب کلی برای ارزیابی پاسخ اقیانوس به تغییرات کم فشار، می تواند پایه ای برای طراحی سامانه های اعلام هشدار و مدیریت بحران در مناطق ساحلی، از جمله سواحل جنوبی ایران باشد.
مدل شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی: رهیافت فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
فراگیر شدن گردشگری خانوادگی و مصرف روزافزون آن توسط خانواده ها، و همچنین نیازهای متنوعی که توسط گردشگران خانوادگی مطرح می شود، اهمیت تولید و گسترش دانش بنیادی از نحوه رفتار خانواده ها در گردشگری را برجسته می سازد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای شناخت و درک فضا و چرخه شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی در فرآیند برنامه ریزی و انجام سفر است. ماهیت روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر رهیافت فراترکیب بر اساس الگوی هفت گامی سندلوسکی و باروسو می باشد. تحلیل داده ها از طریق کدگذاری سه مرحله ای و دو کدگذار انجام شد. بر اساس مراحل فراترکیب، از 23 مقاله منتخب، 251 مفهوم، 40 زیر مؤلفه، 16 مؤلفه، شش محور اصلی و دو بستر، استخراج، کدگذاری و مدل سازی شدند. بستر بیرونی، با عنوان «فضای شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی» برای ابعاد "سبک زندگی خانوادگی" (با مؤلفه های: شهروندی خانوادگی و ساختار خانوادگی)، "فرآیند برنامه ریزی گردشگری" (با مؤلفه های: نقش آفرینی در خانه، حس مسیر، تجربه مقصد و دستاوردها و یادآوری) و "عناصر گردشگری" (با مؤلفه های: حمل ونقل، تغذیه، اقامت، فعالیت ها) و از طرفی، بستر درونی با عنوان «چرخه شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی» برای ابعاد "شکل دهنده ها" (با مؤلفه های: انگیزش و تعیین گرها)، "تجارب" (با مؤلفه های: اقدامات و نقش ها) و "نتایج" (با مؤلفه های: مزایا و بازخورد) در نظر گرفته شدند. به عنوان مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر، در راستای نامتعارف زدایی و باز اجتماعی سازی مبانی نظری رفتار گردشگر برای رفتار گردشگران خانوادگی، با یک دیدگاه خانوادگی و قرار دادن خانواده در مرکز پژوهش های رفتار گردشگر، مدل رفتار گردشگران خانوادگی با عنوان فضا و چرخه شکل گیری رفتار گردشگران خانوادگی ارائه گردید. این مدل، به عنوان یک ابزار مهم در صنعت گردشگری، به منظور درک بهتر تنوع فرهنگی و اجتماعی، نیازها، ترجیحات و رفتار خانواده ها و پوشش نسبی شکاف علمی خواهد بود.
مطالعه ی تطبیقی محلات شهری با رویکرد نوشهرسازی، موردمطالعه: محله پاچنار، گلشهر و مدیران شهر سمنان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوشهرسازی به عنوان یک جنبش معماری و شهرسازی در اواخر قرن بیستم و در واکنش به رشد بی رویه شهرها و حومه نشینی شکل گرفت. این رویکرد با الهام از شهرهای سنتی و تاریخی، به دنبال ایجاد شهرهایی پیاده محور و با حس تعلق اجتماعی قوی می باشد. این رویکرد بر ایجاد شهرهایی با مقیاس انسانی تأکید دارد؛ این امر بدان معناست که ساختمان ها و فضاهای عمومی باید به گونه ای طراحی شوند که با نیازها و ابعاد انسانی سازگار باشند. از سوی دیگر، این رویکرد در پی ایجاد تنوعی از کاربری ها و اختلاط مناسب میان آن ها است. در این میان توجه به حمل ونقل پایدار، حفظ و تقویت فضاهای سبز و عمومی، معماری و طراحی شهری باکیفیت، واحد همسایگی و پیاده مداری از دیگر اصول رویکرد نوشهرسازی می باشند. نظر به آنکه این رویکرد در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نظیر ایران، به عنوان یک رویکرد مؤثر در توسعه شهری مدنظر قرارگرفته است، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و مقایسه میان محله های شهری به منظور بررسی میزان انطباق آن ها با اصول نوشهرسازی، می باشد. مطالعه موردی پژوهش شهر سمنان انتخاب شده است که از سه ناحیه تشکیل گردیده و از هریک از نواحی، یک محله موردبررسی قرار خواهد گرفت. روش شناسی: رویکرد بکار رفته در پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و داده های بکار رفته در آن از طریق بررسی اسناد بالادست، مطالعات میدانی، پرسشنامه و طرح جامع سمنان به دست آمده اند. نظر به بررسی 10 شاخص رویکرد نوشهر سازی در سه محله گوناگون، از تکنیک های متفاوتی نظیر ضریب همگونی سیمپسون، واک اسکور، آزمون های آماری و روش های تصمیم گیری چند معیاره به منظور سنجش هر یک از شاخص ها استفاده شده است. نتایج و یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، محله گلشهر که در دوره پهلوی دوم بیشترین توسعه کالبدی خود را تجربه کرده است، انطباق مناسب تری با اصول نوشهر سازی دارد و پس ازآن محله مدیران و پاچنار، به ترتیب در رتبه های بعدی قرار می گیرند.
میزان انطباق الگوی توسعه روستایی استان لرستان با خصیصه های رویکرد سرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
185 - 232
حوزههای تخصصی:
مناطق روستایی لرستان رویکردهای برنامه ریزی متفاوتی را تجربه کرده اند. هدف اکثر این برنامه ها، رفع چالش های توسعه ای و پویایی فعالیت های اقتصادی بوده است لیکن در عمل موفقیت چندانی نداشته اند. حال آن که توسعه سرزمینی در نوع خود استراتژی جدیدی به توسعه روستایی است زیرا نگاه آن تحول تولیدی و تغییر نهادی- سازمانی است؛ براین اساس هدف از پژوهش حاضر ارزیابی سطح انطباق الگوی توسعه روستایی لرستان با ویژگی های مورد نظر این رویکرد بوده است تا میزان پوشش نظام برنامه ریزی منطقه از این رویکرد مشخص شود. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی و بعضاً توسعه ای است. ابزار گردآوری آن نیز اطلاعات اسنادی، کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و پرسش نامه بوده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای تحلیل آماری (پارامتریک) استفاده شده است. یافته ها نشان از آن است که خصوصیات ساختاری توسعه روستایی این استان به میزان خیلی کمی مطابق با ویژگی های رویکرد توسعه سرزمینی روستایی است؛ بنابراین نوع حاکمیت توسعه در قالب ابعاد ترویج کشاورزی، توسعه یکپارچه، بالا به پائین و پائین به بالا بوده است. در مقابل کمترین توجه این نظام به ابعاد توانمندسازی، بازیگرمحوری، هوشمندسازی و توسعه شبکه ای بوده است؛ لذا پیشنهاد می شود که در برنامه ریزی های آتی توسعه روستایی این استان، در درجه اول چهارچوب توسعه در قالب قلمروها طرح ریزی شود، سپس تأکید و توجه صرف به رفع کمبودهای داخلی، توسعه خدمات و تأمین نهاده های تولید، تأکید بر برنامه ها و طرح های افزایش تولید و از این دست مسائل کاهش یابد
تأثیر عرف اجتماعی بر نگرش مفسران و فقها در زمینه «عدالت جنسیتی» با تأکید بر نظر کارن بائر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
170 - 205
حوزههای تخصصی:
با گذر زمان و تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی هر دوره، تغییر نگرش مفسران و فقها اجتناب ناپذیر خواهد بود و دخالت دادن عرف و اقتضائات عصری در رویکرد تفسیری و استنباط های فقهی عالمان امری مسلم و حتی لازم به نظر می رسد. مباحث مربوط به «عدالت جنسیتی» و «سلسه مراتب جنسیتی» از مباحث چالش برانگیزی است که عالمان در هر دوره رویکرد خاصی را نسبت به آن اتخاذ کرده اند و بی تردید عرف جامعه می تواند بر نگرش عالمان به این مسائل اثرگذار باشد. کارن بائر در کتاب سلسله مراتب جنسیتی در قرآن: تفاسیر کهن، پاسخ های نو با اتخاذ این مبنا که برخی از آیات قرآن کریم مفهوم «سلسله مراتب جنسیتی» را دربردارند به بررسی تاریخی (درزمانی) تفاسیر مرتبط با آیات مذکور در منابع تفسیری سده های میانی تا مدرن پرداخته و ادعا می کند عرف اجتماعی بر شکل گیری نظریات تفسیری و فقهی مؤثر بوده است. در این پژوهش، ضمن ترجمه و دسته بندی اظهارنظرهای بائر، ادعای او در مورد تأثیر عرف اجتماعی بر تفسیر مفسران و استنباط های فقها به روش توصیفی-تحلیلی تبیین و نگرش عالمان نسبت به «عدالت جنسیتی» بررسی می شود. بر اساس نتایج مبتنی بر این تحقیق، در سده های میانی که عرف جامعه به برتری مردان متمایل بود، «سلسله مراتب جنسیتی» عین عدالت محسوب می شد؛ اما در دوره معاصر که عرف مقبول جامعه، تساوی زن و مرد است، «سلسله مراتب جنسیتی» ناقض عدالت در نظر گرفته می شود. در این میان، برخی عالمان تجدیدنظرطلب معتقدند در راستای عدالت جنسیتی، باید آیات ناظر بر سلسله مراتب جنسیتی بازتفسیر و احکام سنتی زنان با احکامی متناسب با عصر حاضر جایگزین شود. بی تردید، عرف اجتماعی می تواند به تفسیر دوباره آیات و تحول احکام منتهی شود؛ اما باید توجه داشت «عدالت جنسیتی» از منظر اسلام آن است که زن و مرد، با پذیرش تفاوت های طبیعی خود در نقش هایی متناسب با توانمندی های جسمی و روحی خویش قرار گیرند تا زمینه ساز سلامت خانواده و پویایی جامعه باشند.
رسیدگی به جرائم منافی عفت در بستر فضای مجازی در حقوق ایران و عربستان
حوزههای تخصصی:
با گسترش فضایِ مجازی و ظهورِ شیوه هایی نوین تعاملات دیجیتال، جرائم منافیِ عفت نیز وارد مرحله ای نوین و پیچیده شده اند که نظام های حقوقی سنتی در مواجهه با آن با چالش های نظری و فقهی و اجرایی روبه رو هستند. این مقاله با رویکردی تطبیقی، به بررسی نحوه رسیدگی به جرائم منافی عفت در بستر فضای مجازی در دو نظام حقوقی ایران و عربستان سعودی می پردازد. مسئله اصلی پژوهش، فقدان چارچوبی منسجم، به روز و کارآمد برای مقابله با اشکال نوپدید این گونه جرائم در زیست بوم دیجیتال است؛ جرائمی که از یک سو تهدیدی برای امنیت اخلاقی و روانی جامعه محسوب می شوند و از سوی دیگر در معرض تعارض با اصول حریم خصوصی و حقوق بنیادین کاربران قرار دارند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای با بهره گیری از منابع فقهی و حقوقی و مقررات موضوعه دو کشور بوده و ضمن بررسی مستندات قانونی، بر تحلیل تطبیقی ساختارهای دادرسی، ضمانت اجراها، استثنائات رسیدگی و چالش های فنی و قانونی تمرکز دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در ایران، با وجود جرم انگاری محدود و پراکنده در قوانین جزایی و رایانه ای، پاسخ نظام کیفری به این جرائم همچنان با خلأهای جدی درزمینه تعریف مفاهیم، اثبات جرم، رسیدگی الکترونیک و حفظ تعادل میان امنیت و حریم خصوصی روبه رو است؛ درحالی که عربستان با تصویب «قانون مبارزه با جرائم سایبری» و رویکرد تعزیری در پاسخ به مصادیق نوظهور، موفق به ایجاد سازوکاری نسبتاً منسجم تر شده است. درنهایت، مقاله پیشنهاد می دهد که تدوین مقررات مستقل، توسعه دادگاه های تخصصی سایبری و تقویت ظرفیت فنی و قضایی، پیش شرط هایی اساسی برای رسیدگی عادلانه و مؤثر به جرائم منافی عفت در فضای مجازی محسوب می شود.
واکاوی بحران حاشیه نشینی در مدیریت کلان شهری (با تأکید بر کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی از پیامدهای رشد سریع و ناهماهنگ برنامه های اقتصادی و افزایش دوگانگی های اجتماعی و اقتصادی است. ظهور و پیدایش حاشیه نشینی که آن را از فرزندان انقلاب صنعتی اروپا به شمار می آورند هم در جهان و هم در ایران از پیامدهای مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ درحال توسعه است.هدف از پژوهش حاضر واکاوی بحران حاشیه نشینی در مدیریت کلان شهری (با تأکید بر شهر تهران) در ابعاد مختلف و بررسی شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر و بررسی پیامدهای به وجود آمده براثر رشد و گسترش حاشیه نشینی برای سیستم مدیریت این کلان شهر و حاشیه نشینان و ارائه ی راهکارهایی جهت حل این معضل اجتماعی می باشد.دراین پژوهش به این سؤال پاسخ می گوییم که شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر در پیدایش و گسترش حاشیه نشینی چیست و چه راهکارهایی برای کاهش اثرات سوء و برطرف کردن این پدیده مطرح است؟ضروری به نظر می رسد که برای حل و رفع حاشیه نشینی تدابیری اندیشیده شود تا هم مشکلات ناشی از این پدیده به صورت بنیادی و ریشه-ای حل و رفع شوند و هم حاشیه نشینان بتوانند از زندگی و رفاه بالاتری برخوردار گردند.در این پژوهش تلاش شده تا این پدیده ی اجتماعی از جنبه های مختلف مورد مداقه قرار گیرد و به صورت خاص این معضل در تهران بررسی و جهت حل این مسئله راهکارهایی کارشناسانه ارائه گردد.در این راستا با بهره گیری از روش گرندد تئوری و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه کتبی با معاونان فرهنگی – اجتماعی مناطق 2، 4، 16، 18، 19، 20 و 21 شهرداری تهران 5 مقوله ی اصلی، 31 مقوله و 243 مفهوم به دست آمد.
شناسایی روندها و بینش های سفر مشتری در بازاریابی دیجیتال با رویکرد کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
298 - 322
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که کسب وکارها به طور فزاینده ای برای تعامل با مشتریان به پلتفرم های آنلاین متکی هستند، درک تفاوت های ظریف سفر مشتری دیجیتال برای توسعه استراتژی های بازاریابی مؤثر مهم است. هدف این تحقیق بررسی روندهای ادبیات سفر دیجیتالی مشتری از سال 2009 تا 2024 از طریق رویکرد کتاب سنجی است. این مطالعه به دنبال ارائه بینشی در مورد تکامل تحقیقات این حوزه و پیامدهای روندهای نوظهور برای محققان است. مبانی نظری تحقیق بر تعامل بین تئوری های رفتار مصرف کننده و پیشرفت های فناوری اطلاعات و ارتباطات استوار است. در مجموع 1275 مقاله از پایگاه استنادی اسکوپوس با پیروی از پروتکل پریزما برای اطمینان از فرآیند انتخاب دقیق بازیابی شد. پس از اعمال معیارهای ورود و خروج، 462 مقاله مرتبط تالیف شده توسط 1429 فرد در 261 منبع برای تجزیه و تحلیل شناسایی شدند. این مطالعه از VOSViewer و R Studio برای انجام تحلیل جامع از روند انتشار، شبکه های استناد و الگوهای هم نویسندگی استفاده کرد. یافته ها چندین موضوع برجسته را نشان می دهند، از جمله تأثیر فناوری تلفن همراه بر تعامل مشتری، نقش شخصی سازی در افزایش تجربه کاربر، و اهمیت تعاملات رسانه های اجتماعی در شکل دهی ادراکات مصرف کننده. علاوه بر این، مطالعه نویسندگان و مؤسسات کلیدی را که به طور قابل توجهی در این زمینه مشارکت داشته-اند، شناسایی و الگوهای همکاری و انتشار دانش را برجسته می کند. تکامل موضوعات تحقیقاتی نشان دهنده پیشرفت های تکنولوژیکی گسترده تر است، که نشان دهنده تعامل پویا بین تحقیقات دانشگاهی و کاربردهای بازاریابی عملی است. یافته ها بر ضرورت تطبیق استراتژی های بازاریابان در راستای روندهای دیجیتالی نوظهور و رفتارهای مصرف کننده تاکید می کند.
چارچوب برآورد نرخ تنزیل قراردادهای بیمه ای براساس استاندارد بین المللی گزارشگری مالی شماره 17(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
25 - 52
حوزههای تخصصی:
هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری در می ۲۰۱۷ استاندارد بین المللی گزارشگری مالی شماره ۱۷ (ابگم 17) را با عنوان قراردادهای بیمه منتشر کرد. ابگم ۱۷ اصول شناخت، اندازه گیری، ارائه و افشای قراردادهای بیمه صادره، قراردادهای بیمه اتکایی واگذاری و قراردادهای سرمایه گذاری دارای ویژگی های مشارکت اختیاری را تعیین کرده است. پیاده سازی سازی ابگم ۱۷ می تواند تأثیر به سزایی بر چارچوب مدیریت مالی، سود، حقوق صاحبان سهام، اندوخته ها، فرایندهای گزارشگری مالی و مدل های اکچوئری داشته باشد. ابگم ۱۷، رویکرد جدیدی را برای تعیین نرخ تنزیل تعهدات بیمه معرفی می کند. نرخ تنزیل جزئی کلیدی در محاسبه ارزش فعلی جریان های نقدی آتی مرتبط با قراردادهای بیمه است. هدف اصلی این پژوهش، تدوین چارچوبی برای برآورد نرخ تنزیل قرارداد بیمه طبق ابگم ۱۷ در ایران است. این پژوهش، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از مدیران مالی، اکچوئران، حسابرسان داخلی و مدیران ریسک است. در مجموع ۸۵ پرسش نامه معتبر دریافت شد. از آزمون مقایسه میانگین یک جامعه و تحلیل واریانس برای سنجش نظرات گروه های مختلف پاسخ دهنده در خصوص هدف پژوهش استفاده شده است. نتایج آزمون مقایسه میانگین یک جامعه نشان داد که به جز گزاره های انتخاب نرخ اوراق بدهی دولتی به عنوان نرخ بازار و انتخاب پرتفوی مرجع طبق دارایی های نظری، لحاظ شدن ویژگی های نقدشوندگی در قراردادهای بیمه ایرانی، وجود قیمت های قابل های مشاهده در ابزارهای مالی، استفاده از ورودی های مبتنی بر بازار برای تعیین نرخ تنزیل، استفاده از رویکرد بالا و پائین در تعیین نرخ تنزیل در ایران، تعیین سالانه نرخ تنزیل برای قراردادهای بیمه در ایران، حساس بودن نتایج ارزیابی تعهدات بیمه ای به نرخ تنزیل، منعکس کننده بودن ویژگی های قراردادهای بیمه ایرانی با ابگم 17، تعیین نرخ تنزیل توسط هیئت مدیره، سایر گزاره ها معنادار بوده است. همچنین نتایج پژوهش آزمون تحلیل واریانس و توکی نشان داد که بین نظرات گروه های مختلف پاسخ دهنده در خصوص گزاره های نقد شوندگی بیمه درمان، بیمه اموال و مسئولیت، استفاده از پرتفوی سفارشی به عنوان پرتفوی مرجع، سازگاری بین زمان سررسید دارایی های واقعی موجود در پرتفوی مرجع و تعهدات قراردادهای بیمه و استفاده از نرخ سود فنی یا نرخ علی الحساب برای محاسبه حق بیمه در بیمه های زندگی تفاوت معنادار وجود دارد.
بررسی تأثیر انسان سازی محتوای تبلیغاتی تولیدشده توسط هوش مصنوعی بر اعتماد و نگرش افراد در تبلیغات دیجیتال: نقش میانجی گری حضور اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی با سرعتی چشمگیر در حال تحول و پیشرفت است و اثرات مثبت آن در حوزه های مختلف به وضوح قابل مشاهده است. بااین حال، در سال های اخیر شاهد کاهش قابل توجه اعتماد عمومی به این فناوری در سطح جهان بوده ایم. آمارها نشان می دهند که اعتماد جهانی به هوش مصنوعی از ۶۲ درصد در سال ۲۰۱۹ به ۵۴ درصد در سال ۲۰۲۴ کاهش یافته است. این روند کاهشی، ضرورت بررسی عوامل مؤثر بر اعتماد به هوش مصنوعی را نمایان می کند. این مطالعه با استفاده از نظریه حضور اجتماعی به بررسی تأثیر انسان سازی محتوای تبلیغاتی تولید شده توسط هوش مصنوعی بر اعتماد افراد نسبت به این فناوری می پردازد، به طوری که در این فرایند، متغیر حضور اجتماعی به عنوان یک متغیر میانجی عمل می کند. پژوهش به صورت آزمایشی طراحی شده و داده ها از افراد ساکن در تهران از طریق پرسش نامه و به روش نمونه گیری غیراحتمالی جمع آوری شده است. در مجموع،152 پاسخ معتبر از شرکت کنندگان دریافت گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. یافته های تجربی این مطالعه نشان می دهد که لحن صمیمانه در متن تولیدشده توسط هوش مصنوعی به عنوان نمادی از انسان سازی، باعث افزایش حضور اجتماعی می شود. حضور اجتماعی نیز به نوبه خود تأثیر مثبتی بر اعتماد دارد و رابطه انسان سازی و اعتماد را میانجی گری می کند. علاوه بر این، اعتماد به محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی موجب بهبود نگرش مثبت مشتریان می شود. این نتایج پیامدهای کاربردی مهمی برای بازاریابان و توسعه دهندگان دارد و نشان می دهد که استفاده از لحن دوستانه در ارتباطات هوش مصنوعی می تواند اعتماد را تقویت کرده و نگرش مشتری را بهبود بخشد.
تحلیل سبک های مدیریتی در سازمان های آموزشی مبتنی بر نوع شناسی نسل ها (شکاف نسلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
173 - 199
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم آموزشی جهان، عرصه تاخت وتاز ورود نسل های پی درپی یادگیرندگان، یاد دهندگان و مدیران با نیازها و ترجیحات منحصربه فرد خود است. کارآمدی و سازش هوشمندانه سیستم آموزشی با تحولات، نیازمند شناسایی ترجیحات و رویکردهای مدیران با توجه به شکاف نسلی و تنوع میان آنان است. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی رفتار مدیران مدارس برحسب تنوع نسلی آن ها با روش پژوهش کیفی روایت پژوهی در بخش گردآوری داده ها و تحلیل تماتیک در بخش پردازش داده ها، با روش نمونه گیری هدفمند بر روی دوازده نفر از مدیران نسل ایکس و وای استان البرز و تهران صورت گرفته است. نتایج حاصله ی پژوهش در هشت مقوله ی اصلی از ابعاد کلی مدیریتی شامل نگرش سیستمی، تصمیم گیری، توسعه و ارتقای سیستم، مدیریت تعارض، مدیریت بحران، مدیریت سرمایه و اولویت ها و سبک های ترجیحی مدیران، حاکی از بالاترین میزان اشتراک هر دو نسل مدیران در بخش مدیریت دانش در توسعه ی سیستم است و در مقوله های اولویت و سبک های ترجیحی خود در مدیریت هیچ گونه اشتراک نظر و رویکردی گزارش نشده است، مطابق یافته ها بیشترین مقدار اشتراکات بین دو نسل، در بخش نگرش استراتژیکی، مدیریت بحران و مدیریت سرمایه معنوی و مادی بود.
بررسی تأثیر برجستگی برند بر کُری خوانی برند با تأکید بر خریدهای وسواسی، اشتیاق و اضطراب برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
31 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: برندها دارایی های مهم سازمان ها شناخته می شوند که می توانند بر ادراک و رفتار مصرف کنندگان تأثیرگذار باشند. در بازار پیچیده و رقابتی امروز، مصرف کنندگان با گزینه های متنوعی روبه رو هستند و برای تصمیم گیری زمان محدودی دارند. روابط نزدیک با مصرف کنندگان وفادار، سرمایه حیاتی برای شرکت ها محسوب می شود که از طریق خرید مستمر، ارتباط شفاهی و حمایت از برند، به تقویت جایگاه برند کمک می کنند. کُری خوانی برند، نوعی رفتار ارتباطی تحریک آمیز، شامل تحقیر برندهای رقیب برای ارتقای جایگاه برند خود است و می تواند برای برندها هم فرصت و هم تهدید باشد. دل بستگی به برند، شامل اشتیاق، برجستگی و اضطراب برند، در رفتارهای مصرف کننده، مانند خرید وسواسی و کُری خوانی نقش مهمی دارد. خرید وسواسی به عنوان نوعی اختلال رفتاری، تأثیرهای منفی روانی و اقتصادی دارد و در عصر دیجیتال با رشد فناوری هایی همچون تلفن همراه و اینترنت، این رفتار بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت گوشی های هوشمند و رقابت شدید برندهای مطرح مانند اپل، سامسونگ، هوآوی، شیائومی و اچ تی سی، بررسی تأثیر ابعاد دل بستگی به برند و خرید وسواسی بر کُری خوانی برند، در میان مصرف کنندگان گوشی تلفن همراه در تهران اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف پُرکردن شکاف های تحقیقاتی موجود، به بررسی این روابط می پردازد تا به بازاریابان و کسب وکارها در توسعه استراتژی های مؤثر کمک کند و در نهایت وفاداری و موفقیت برند را افزایش دهد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع روش تحقیق کمّی و از نظر نحوه گردآوری و تجزیه وتحلیل داده ها توصیفی هم بستگی است. جامعه آماری این پژوهش، مصرف کنندگان گوشی تلفن همراه، از برندهای آیفون، سامسونگ، هواوی، شیائومی و اچ تی سی در شهر تهران است. با توجه به اینکه جامعه نامعلوم بود، برای تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران برای جامعه نامعلوم استفاده شد و تعداد نمونه ۳۸۵ نفر به دست آمد. روش نمونه گیری در این تحقیق، نمونه گیری تصادفی، از نوع خوشه ای چندمرحله ای بود. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه بود و در این راستا، از پرسش نامه جاپوترا و همکاران (۲۰۲۲)، در مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. پایایی ابزار پژوهش، از طریق آزمون آلفای کرونباخ به تأیید رسید. روایی پرسش نامه نیز، از طریق روایی محتوایی و سازه ارزیابی و تأیید شد. فرضیه های پژوهش به کمک روش مدل سازی معادلات ساختاری، در بستر نرم افزارهای آماری اسمارت پی ال اس ۳ و اس پی اس اس آزمون شدند. یافته ها: داده های توصیفی نشان داد که بیشتر افراد در گروه سنی ۲۵ تا ۳۵ سال (1/48 درصد) بودند و به ترتیب گروه های سنی 35 تا 44 سال (4/31 درصد)، 45 تا 54 سال (3/14 درصد)، 55 تا 65 سال (4/4 درصد) و بالای 65 سال (8/1درصد) در رتبه های بعدی قرار گرفتند. از لحاظ سطح تحصیلی، بیشتر آنان کارشناسی (1/35 درصد) بودند و به ترتیب، کارشناسی ارشد (19درصد)، دیپلم (9/17 درصد)، کاردانی (9/11 درصد)، زیردیپلم (9/10 درصد) و دکتری (2/5 درصد)، در رده های بعدی قرار گرفتند. یافته های بخش استنباطی حاکی از آن است که اشتیاق به برند، بر خرید وسواسی و کُری خوانی برند تأثیر مستقیم و معناداری دارد. اثر برجستگی برند، بر اشتیاق به برند و اضطراب برند و خرید وسواسی مثبت و معنادار است. همچنین، خرید وسواسی و اضطراب برند، بر کُری خوانی برند تأثیر مستقیم و معناداری دارد. نتیجه گیری: برجستگی یک برند، بر رفتار مصرف کننده، به ویژه بر کُری خوانی برند تأثیرهای چشمگیری دارد. خریدهای وسواسی، اشتیاق و اضطراب برند، همگی تحت تأثیر میزان دیده شدن یک برند در بازار هستند. زمانی که یک برند برجسته است، مصرف کنندگان به احتمال زیاد خریدهای وسواسی انجام می دهند و ممکن است هنگام تعامل با یک برند معروف، احساسات شدیدتری مانند اشتیاق یا اضطراب را تجربه کنند. بنابراین، بازاریابان باید هنگام توسعه استراتژی های برندسازی برای تعامل مؤثر با مخاطبان هدف خود، تأثیر برجسته بودن برند بر رفتار مصرف کننده را در نظر بگیرند. این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای تحقیقات آینده در زمینه تأثیرهای مختلف برجستگی برند بر رفتار مصرف کنندگان و همچنین، بهبود استراتژی های بازاریابی برندها استفاده شود.








