«کانون نشر حقایق اسلامی» از گروه های مذهبی مؤثر در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت و حوادث پس از آن است که در سال 1323 و توسط محمدتقی شریعتی در مشهد تأسیس شد. با شروع جنبش ملی نفت، فعالیت های این کانون از حالت فرهنگی صرف به تلاشی گسترده تر و حضور در عرصه سیاسی تبدیل شد. در آستانه انتخابات مجلس هفدهم، شریعتی در صدر فهرست انجمن های اسلامی شهر، که زیر عنوان «جمعیت های مؤتلف اسلامی» گرد هم آمده بودند، قرار گرفت و اعضای کانون وی بیش ترین تلاش را برای برگزیدن کاندیداهای همراه با دولت مصدّق انجام دادند. در اثنای اختلاف عقیده ای که میان آیت الله کاشانی و دکتر مصدّق، در ادامه مبارزات ملی، روی داد کانون، برخلاف بینش اسلامی و پشتیبانی پیشین خود از کاشانی، تا پایان کار خویش به حمایت از مصدّق پرداخت؛ زیرا تفکرات او را با برنامه های خویش هم سوتر می دید. سرانجام پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تا پیش از تابستان ۱۳۳۶، که کانون برای نخستین بار تعطیل شد، کانون به مرکز فعالیت های طرفداران مصدّق تبدیل شد. نویسندگان در این پژوهش، ضمن بررسی مقدمات جریان نهضت ملی، جایگاه و میزان تأثیر کانون نشر حقایق اسلامی را در نهضت ملی تحلیل کرده و به شناسایی علل اقداماتی چون تشکیل جمعیت های مؤتلف اسلامی و حضور فعالانه سیاسی کانون در عرصه مبارزات، تا پایان دولت مصدّق و نهضت ملی، پرداخته اند.
در ایران عصر سلاجقه، طنز، به عنوان خنده طعنه آمیز به مسائل گوناگون جامعه به کار می رفته است. در تاریخ نگاریِ مدرنِ ادبیاتِ ایرانِ اسلا می ، طنزپردازی به همان معنای امروزین «قصد نقد اجتماعی سیاسی»، فعالیتی ادبی تعریف شده است که عمدتا توسط شعرا در قالب یک نوع ادبی خاص انجام و ترویج می شده است. علی رغم این نگرش عمدتاً ادب انگارانه و ژانری به طنز، اگر مفهوم طنز را فراتر از معنای کنونی آن، «بیان هنری اجتماع نقیضین» درنظر بگیریم، آنگاه باید گفت معنا و موضوعات طنزآمیز در فرهنگ ادبی جامعه ایران دوره میانه چه جایگاه و تنوعی داشته است؟ مساله مقاله حاضر بررسی فرهنگ طنزپردازی در جامعه ایران اسلا می دوران حکمرانی سلجوقیان با توجه به انواع گروه ها و نیز شیوه های بیانی و کاربرد آن است که با روش تاریخی انجام گرفته است. دستاورد مقاله نشان می دهد علاوه بر شاعرانی که در تاریخنگاری مدرن ادبیات فارسی به مثابه مُرَوِّجان نقد اجتماعی در ژانر ادبی طنز برجسته شده اند، اقشار گوناگون جامعه شامل مردمان عادی، دلقکان، صوفیان، علما و کارگزاران حکومت نیز برای بیان طعنه آمیز موضوعات مختلف جامعه به شکلی خنده دار، شیوه های بیانی گوناگون طنزپردازی رایج در «فرهنگ ادبی عامه» را درباره طیف وسیعی از موضوعات به کار می بردند و مقصود خود را در قالب مفاهیم طنزپردازانه و شیوه های ادبی از تحقیر تا تحامق بیان می کردند.
با ورود اسلام به ایران، فرهنگ و تاریخ پیش از اسلام را گروه هایی از ایرانیان دانش دوست حفظ کردند که در باختر کهگیلویه و خاور ارجان، پیرامون قلعه جص می زیستند. بررسی قلعه جص و جایگاه علمی و فرهنگی آن از اهداف مهم این پژوهش است. قلعه ای که براساس منابع تاریخی، در حفظ تاریخ پادشاهان پیش از اسلام و آداب ورسوم ایرانی و علوم زرتشتی نقش مهمی داشت و از مهم ترین قلعه های اشغال شده توسط اسماعیلیان نزاری در سده پنجم قمری بود. این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: 1. موقعیت دقیق قلعه جص و کنشت مجوسان ارجان کجاست؟ جایگاه قلعه جص در تاریخ علمی و فرهنگی ایران چگونه بوده است؟ روش پژوهش تاریخی تحلیلی است و نتایج پژوهش نیز از راه بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای، با بهره بردن از داده های باستان شناختی و زبان شناختی و منابع نوشتاری کهن به دست آمده است. قلعه یا دژ جص که امروزه ساکنان منطقه آن را قلعه دِز می نامند، در آغاز دوران اسلامی محل نگهداشت و تدریس کتاب های علمی و تاریخی ایران، به ویژه پادشاهان پیش از اسلام، بوده است. موقعیت استراتژیک این قلعه که در مسیر ارتباطی اَرجان به اصفهان بود و وجود گروه های زرتشتی در پیرامون آن از مهم ترین علت های اشغال آن توسط اسماعیلیان بود. در نزدیکی این قلعه، کنشت مجوسان وجود داشت که باید محل این مکان را در بناهای موسوم به سه گنبدان دانست. از این دو مکان، یعنی قلعه جص و کنشت مجوسان، باید در حکم «پایگاهی علمی و فرهنگی» یاد کرد.