فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۷٬۹۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی دوران 37 ساله حکومت محمدرضا شاه پهلوی نشان می دهد که در میان ابعاد اندیشه باستان گرایی این حکومت، توجه، علاقه و دل بستگی به فرهنگ و تمدن هخامنشی از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده است. این موضوع که از آن می توان به پدیده هخامنشی گرایی یاد کرد، بسیاری از سیاست ها و راهبردهای پهلوی دوم را تحت تأثیر قرار داد. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که محمدرضا شاه پهلوی در سیاست گذاری های فرهنگی خود چه رویکردی به تاریخ و تمدن هخامنشی داشته است؟ یافته های این بررسی نشان می دهد محمدرضا شاه و کارگزاران فرهنگی اش سهم بسیار مهمی از سیاست ها و برنامه های فرهنگی حکومت پهلوی دوم را به احیا و ترویج فرهنگ و تمدن هخامنشی در عرصه داخلی و خارجی اختصاص داده بودند. مهم ترین تجلّیات هخامنشی گراییِ فرهنگی، در عرصه هایی همچون هنر نمایش، موسیقی؛ ساخت و طراحی آثار و نمادهای هخامنشی؛ نام گذاری هخامنشی بر روی مکان ها، رویدادها و سال ها؛ برگزاری نمایشگاه ها، کنگره ها، مسابقات و جشن ها به مناسبت بزرگداشت و یادبود هخامنشیان؛ تألیف، ترجمه و چاپ کتاب و مقاله در مورد هخامنشیان و ابداع تقویم شاهنشاهی با مبدأ هخامنشی بروز و ظهور کرد. باید گفت برجسته کردن تمدن هخامنشی از سوی محمدرضا شاه و توجه و علاقه خاص وی از میان سلسله های باستانی ایران به هخامنشیان، به دلیل کارکرد پویا و بالنده میراث خوش نام و موردتمجید این حکومت در عرصه فرهنگی، دینی، سیاسی، هنری و... جهانِ معاصر بود که حکومت پهلوی با تبلیغ و ترویج آنها می توانست برای ارتقای جایگاه ایران و سلطنت خود در عرصه داخلی و مناسبات جهانی استفاده کند.
برنامه های توسعه ای بنیاد فورد در ایران دوره محمدرضا پهلوی (1332-1343.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
323 - 361
حوزههای تخصصی:
موقعیت ویژه ایران در جنگ جهانی دوم و همسایگی با شوروی کمونیستی، ایران را در معرض نفوذ کمونیسم قرار داده و منافع آمریکا در خاورمیانه را دچار تهدید می کرد. خواست دوسویه ای در حکومت غرب گرای پهلوی دوم و آمریکای پس از جنگ جهانی، برای رساندن کمک های اقتصادی و سیاسی آمریکا به ایران و نفوذ سرمایه داری به ایران و منطقه، برای مقابله با شوروی کمونیستی وجود داشت. بنیادهای آمریکایی ازجمله بنیاد فورد در عرصه جنگ سرد به عنوان سربازان جنگ های ترکیبی و فرهنگی، وارد کشورهای در معرض نفوذ کمونیسم گردیدند تا طرح های اقتصادی و اجتماعی مختلفی را اجرایی نمایند. مسئله این پژوهش، بررسی فعالیت های بنیاد فورد، اهداف و نتیجه فعالیت های این بنیاد در ایران و همچنین بررسی نسبت سیاست ها و فعالیت های این بنیاد با سیاست خارجی دولت آمریکا در ایران می باشد که با روش تحلیل تحقیق تاریخی و برپایه منابع اسنادی انجام گرفته است. برپایه یافته های این پژوهش، برنامه ها و اهداف بنیاد فورد برای توسعه ایران در بُعد اقتصادی، حول محور توسعه اجتماعی و روستایی و خودکفایی و توسعه اقتصاد ارضی ایران و در بُعد سیاسی، ایجاد ثبات از طریق گسترش دموکراسی بود؛ درصورتی که هدف اصلی دولت آمریکا در کمک های مستمر مالی به رژیم پهلوی، تکیه بر انجام پروژه های پرزرق وبرق و ظاهری، برای گذار از بحران ها و جلب توجه طبقه متوسط مدرن شهری به حکومت پهلوی و ایجاد ثبات از هر طریق ممکن بود. این تناقض در سیاست رسمی دولت آمریکا و اهداف بنیاد فورد در ایران به خروج این بنیاد از ایران منتج گردید.
Archaeometric Study of Pottery Finds Obtained From the Surface Survey of Naderi Tepe (Southeast of Mashhad)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
29 - 47
حوزههای تخصصی:
Naderi Tepe is located in the southeast of Mashhad and is located next to a communication route. According to the typology, the wares of this site include the variety of species and the quantity of pottery pieces from the Chalcolithic to the historical period. During the study of this site, based on the obtained wares, 10 pieces of the sherds and two pieces of stone quern were analyzed by petrography and their thin sections were examined in order to find the minerals in them. The purpose of this experiment was to identify the components of each sherd, the difference in composition and materials between samples, determine the percentage of each composition, determine the temperature of pottery firing according to the available minerals, and investigate the origin of the raw materials that make up wares. In the laboratory, a thin section was prepared from the pottery and then studied with an optical microscope. The results of the studies show that the mineralogy of the sherds from the site shows the better quality and purer paste of the sherds produced from the middle Bronze Age to the end of this period, which shows the high skill of the potter in making and knowing the raw materials in the production of pottery. The results of this research can be the basis for the comparison of ware types in terms of construction techniques and compounds used in them in the surrounding areas, especially in the Mashhad Plain.
Archaeological Research to Delimit the Core Zone and Suggest the Buffer Zone for the Chiasi Site in Kuhdasht, Lorestan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
19 - 36
حوزههای تخصصی:
The ancient site of Chiasi, located in Kuhdasht, Lorestan province, boasts a diverse cultural sequence spanning from prehistoric times to the Islamic era. Initial information about this site was first published in Goff’s archaeological reports in 1971, which highlighted the presence of surface materials belonging to the Chalcolithic Age and the Uruk period. Unfortunately, Tepe Chiasi has suffered significant damage over time, primarily due to natural erosion and, more recently, human activities. As a result, many of its cultural contexts have been lost irretrievably. To prevent further destruction caused by urban development in Kuhdasht, extensive archaeological studies were conducted at the Chiasi site. The research project began with a systematic survey of the site, followed by the excavation with 18 trenches measuring 1.5 × 1.5m to delimit the core zone and suggest the protective buffer zone. The analysis of the collected data revealed a lengthy cultural sequence at the site, ranging from the Neolithic Age to the fourth and fifth centuries AH.
The influence of Iranian architectural style on the garden of Indian buildings in the Gorkan era (with emphasis on the garden-tombs of the Gorkan sultans)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The influence of Iranian architectural art on Indian architecture is a category that is as old as the cultural-civilization relations between Iran and India, and according to historical evidence, its history goes back to the third century BC, when we witnessed that in the capital of the Mauryan empire, Patliputra, There were influences of Iranian architecture.This flow after the emergence of Islam in the 7th century AH / 13 AD. And especially after the formation of Islamic states in India, it became more intense. The art of Iranian-Islamic architecture with its unique characteristics was used in the construction of large mosques in India, and while combining with Indian architecture, it benefited from Indian materials that were suitable for the climate there. In this regard, Indian architecture benefited from the accuracy and subtleties of Iranian architecture, and from the combination of those two new and independent styles emerged in the art of architecture, which became known as the Indo-Iranian style. Before the Gurkanians came to power, the Indian aspect of this style was more obvious, but in the Gurkanian era, its Iranian aspect prevailed. This style in the construction of the tombs of Gorkani sultans was widely inspired by the garden tradition of the Safavid era.
Reading Architectural Spaces Based on Historical Dialectical Models (Case study: Bernard Tschumi's architecture)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
71 - 89
حوزههای تخصصی:
This research focuses on the role of dialectics in architectural design and the interpretation of text and architectural spaces based on this approach. In today's constantly changing post-modern life, the issue of meaningful and identity-based design in architecture is a topic of discussion. Dialectics necessitates the creation of spaces derived from fundamental concepts of existence for human interaction with the environment and the continuous creation of events. As one of the acts of existence, dialectics can serve as a concept in phenomena and explain the method in categories. The research is conducted using descriptive, analytical, and phenomenological methods, and the various layers of conceptual existence are analyzed through analogical and inductive approaches. The concepts are then reviewed using the dialectical method, and the different modes of interaction between component layers are analyzed. The Swiss architect Bernard Tschoumi's works are examined and interpreted as a case study, and the three-level component concepts are explored. The case study is analyzed, and the results are extracted hermeneutically. The components of architectural design derived from dialectics are then read, and an effective dialectical model for text reading is developed, which has the ability to adapt and visualize the conceptual components that are influential in design. This process has the potential to provide identity to architectural spaces in today's continuously evolving life.
رویارویی مردم و بلدیه در خیابان کشی های اقتدارگرایانه شیراز دوره پهلوی اوّل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۶)
68 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی روند خیابان کشی های شیراز در دوران پهلوی اول و ارزیابی تأثیر مدرنیزاسیون اقتدارگرایانه بر بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این شهر.روش/رویکرد پژوهش: مطالعه مبتنی بر بازخوانی اسناد تاریخی، مکاتبات رسمی و تحلیل رویدادهای مرتبط با اجرای طرح های خیابان کشی به منظور بررسی پیامدهای اجتماعی و واکنش های عمومی به این تغییرات.یافته ها: اجرای طرح های خیابان کشی با هدف مدرن سازی، به تخریب گسترده منازل و اماکن کسب، و تهدید بناهای مذهبی منجر شد و نارضایتی عمومی را به ویژه در میان اقشار کم درآمد برانگیخت. اعتراضات ناشی از نگرانی های مربوط به نقض حقوق مالکیت، تهدید هویت تاریخی و از بین رفتن انسجام شهری بود. این اعتراضات توانست در مواردی باعث کاهش ابعاد تخریب و تعدیل برخی طرح ها شود.نتیجه گیری: خیابان کشی های شیراز نمادی از مدرنیزاسیون تحمیلی بودند که علاوه بر تغییرات کالبدی، شکاف عمیقی میان طرح های توسعه و نیازهای واقعی جامعه ایجاد کردند. پژوهش حاضر با تأکید بر تعامل و تقابل میان مقامات و مردم، ابعاد مختلف این تحولات و پیامدهای آن بر هویت شهری شیراز را روشن می سازد.
مقایسه تطبیقی دو مسجد جامع زواره و گناباد براساس تحلیل ساختار فضایی و عملکردی مساجد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۲۰۴-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
معماری مساجد در دوره های مختلف دستخوش تحولات گوناگونی بوده و هر دوره تاریخی ویژگی های خاص خود را نمایان کرده است. دوره خوارزمشاهی، دوره ای تاریخی است که محققان تاریخ معماری، به علت کوتاهی این دوره و حمله مغول، بعضاً ابنیه به جا مانده از آن را در شمار آثار سلجوقی یا ایلخانی آورده اند. با بررسی نمونه های دو دوره می توان دریافت، هرچند معماری خوارزمشاهی در استمرار معماری سلجوقی شکل گرفته، ولی پیروی کاملی از آن نداشته است. هدف پژوهش این است که با بررسی ویژگی های مسجد زواره و گناباد به عنوان بناهای شاخص دوران سلجوقی و خوارزمشاهی، به شباهت های معماری دو مسجد در دو دوره متوالی و تفاوت های معماری دو مسجد در دو اقلیم مختلف بپردازد. مسجد زواره به عنوان نمونه مطرح دوره سلجوقی در پایتخت سلجوقیان در شهر اصفهان واقع شده و مسجد گناباد همانند سایر مساجد خوارزمشاهی در منطقه خراسان قرار گرفته است. با مطالعه منابع کتابخانه ای، مبانی نظری به دست آمد و با استفاده از راهبرد توصیفی-تحلیلی به همراه روش مقایسه تطبیقی، ساختار فضایی و عملکردی دو مسجد موردتحلیل قرار گرفت. تحلیل تفاوت های موجود در دو مسجد، با مراجعه به منابع کتابخانه ای به روش استنباطی بررسی شد. براساس یافته های پژوهش، معماری دو مسجد، ویژگی های مشترکی هم چون: اهمیت جبهه جنوبی و ایوان های آن، نقش انتقال دهنده میانسرا از اتصال به وصول و استفاده از آجر دارند که در دوره سلجوقی و خوارزمشاهی دنبال شده است؛ اما این دو مسجد دارای تفاوت هایی در تعداد ایوان ها، نحوه جانمایی ورودی و شبستان و وجود و عدم وجود گنبدخانه و مناره، می باشند؛ در واقع، معماری مسجد گناباد به لحاظ فضایی و عملکردی، تشابهاتی با مسجد زواره دارد، اما در سازماندهی فضا دارای ویژگی های خاص خود است و باوجود مسجد زواره که با استفاده از گنبد و عناصر عمودی ابهتی کم نظیر دارد، از شیوه دو ایوانی و فاقد گنبدخانه که در اکثر مساجد خراسان رایج بوده، بهره برده است.
فرآیند زیست تخریب پذیری منسوجات فرهنگی-تاریخی و اثر نانومواد در حفاظت از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۴۱۲-۳۹۱
حوزههای تخصصی:
در سراسر جهان مواد گران بهایی که از منسوجات مختلف تهیه شده اند، در موزه ها، گالری ها و کتابخانه ها نگه داری می شوند. این منسوجات، ازجمله مهم ترین عناصر میراث فرهنگی در دوره های مختلف تاریخ یک کشور بوده و مبیّن زندگی بشر در گذشته، خلاقیت های هنری، تجارت بین الملل، توسعه کشاورزی، تحولات فناوری و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آن ها بوده است؛ بنابراین مطالعه آن ها و استفاده از روش های مناسب برای حفاظت و نگه داری از این منسوجات که میراث منحصربه فرد برای نسل های آینده می باشند، ضروری است. نحوه حفاظت و نگه داری از این منسوجات فرهنگی-تاریخی که یکی از متنوع ترین شاخه های حفاظت محسوب می شود، به عوامل متعددی ازقبیل: شرایط ذخیره سازی، سن منسوجات، نوع الیاف تشکیل دهنده آن ها و هم چنین دوره تاریخی استفاده از آن ها بستگی دارد. نمونه های متعدد منسوجات فرهنگی-تاریخی که تحت تخریب زیستی قرار گرفته اند و هم چنین اثرات مخرب انواع روش های حفاظت فیزیکی و شیمایی برروی این اشیاء، سلامتی انسان و محیط زیست، نشان می دهند که نیاز به مطالعه سازوکار تخریب انواع میکروارگانیسم ها روی این منسوجات و جدیدترین روش های حفاظت از آن ها وجود دارد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی زیست تخریب پذیری منسوجات فرهنگی-تاریخی و آخرین روش های حفاظت از آن ها می باشد. برای نیل به هدف پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. پرسش های پژوهش عبارتنداز: فرآیند و سازوکار زیست تخریب پذیری منسوجات چیست؟ فناوری های نانو در محافظت از منسوجات تاریخی از چه جایگاهی برخوردار می باشند؟ نتایج نشان داد که یکی از جدیدترین و کارآمدترین روش های حفاظت از منسوجات فرهنگی-تاریخی در مقابل فرسایش ناشی از عوامل زیستی، استفاده از نانومواد می باشد. این ذرات دارای خواص چندگان ه ای ازقبیل: خ ود پ اک کنندگ ی، آزادس ازی چ رک، حفاظت در براب ر اشعه ماورای بنفش، ضدمیکروبی و عملکرد طولانی مدت بدون به خطر انداختن خواص ذاتی منسوج می باشند، که می توانند در حفاظت از منسوجات فرهنگی-تاریخی و آهسته کردن فرآیندهای تخریب آن ها مفید باشند.
نشان های سنگ تراشان در مجموعه صفویِ باغ شاه و عباس آبادِ بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۲۶۳-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
شهر «اشرف»، «بهشهر» کنونی، در سال 1021ه .ق. به دستور «شاه عباس اوّل»، احداث و هم زمان، عمارت هایی در آن بنا شد. در کف سازی بناهای سلطنتی بهشهر از سنگ های تراش خورده استفاده شده که بر سطح برخی از آن ها، علائم حجاران دوره صفوی نقر شده است. باوجود اهمیت فراوان مجموعه نقوش مذکور، اما صرف نظر از یک اشاره کوتاه توسط دمورگان در اواخر قرن 19م.، تاکنون هیچ مطالعه مستقل و مفصلی درباره علائم حجاری مجموعه بهشهر صورت نگرفته است. در این پژوهش که براساس بررسی میدانی و مطالعات تکمیلی کتابخانه ای صورت گرفت، 266 بلوک سنگی علامت دار شامل 309 نشان مربوط به حجاران صفوی در مجموعه باغ شاه و کاخ عباس آباد بهشهر، شناسایی و مستندنگاری شد. هدف از این پژوهش، پاسخ به پرسش هایی درباره ماهیت و مفهوم علائم حجاری در مجموعه بهشهر، طبقه بندی آن ها و دستیابی به اطلاعاتی درباره ساخت و سازهای مجموعه مذکور از طریق مطالعه علایم حجاری است. برای دستیابی به این هدف، علائم مذکور مطالعه و طبقه بندی شده و برخی جنبه های ظاهری و مفهومی این نشان ها، از طریق مقایسه تطبیقی با نمونه های مشابه در ایران و سایر مناطق همجوار روشن شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که برخی از علائم حجاران در مجموعه صفوی بهشهر دارای نمونه های مشابه، حتی درمیان قدیمی ترین نمونه ها از دوران هخامنشی تا قاجار هستند. بیشینه علائم حجاران مجموعه بهشهر را می توان در گروه علائم هندسی و سپس ابزار و اشیاء و تعداد کمتری را هم می توان در گروه نقوش گیاهی یا جانوری طبقه بندی نمود. برخی از علائم هم شباهت هایی با الفبای ارمنی و گرجی دارند که احتمالاً حاکی از حضور حجاران این مناطق در ساخت مجموعه بهشهر است. بااین حال تقریباً هیچ یک از علائم حجاری پرتعداد مجموعه مذکور، را نمی توان با اطمینان نقوش مذهبی یا آئینی نامید.
ساختارشناسی ملاط های باستانی قلعه اوجان متعلق به دوران سلجوقی-ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۱۷۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
تأثیر اسارت و کوچ دادن مردم در فرهنگ و هنر اورارتو
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۲, July ۲۰۲۴
105 - 117
حوزههای تخصصی:
اورارتوها در حدود سده های نهم تا هفتم پ م در حوالی دریاچه وان، سوان و ارومیه حکومت می کردند. از آنها شواهد باستان شناختی و اسناد مکتوب همچون کتیبه های شاهی بر سنگ، لوح، گوی و فلز و همچنین کتیبه های روزمره و فرمان ها، نامه ها یا نبشته هایی از سوی افرادی به جز شاه هستند بر لوح، گوی و سفال به دست آمده است. هنر، فرهنگ، باور، سیاست و زندگی در زمان اورارتوها را با توجه به اسناد مذکور می توان تا حدودی شناسایی و پژوهش کرد. هنر اورارتوها را نیز می توان از روی اشیایی که از محوطه های اورارتویی به دست آمده مطالعه کرد. هنر اورارتو هم تحت تأثیر اقوام دیگر بود و هم بر آنها تأثیر گذاشته است. این تأثیرها حاصل نبرد، سفر، ازدواج، استخدام، و مهاجرت یا کوچ مردم میان اورارتوها و سایر اقوام و مناطق هستند. براساس کتیبه های شاهی اورارتویی می دانیم که مردم مناطقی که شاهان اورارتو بر آن غلبه می کردند همگی کشته نمی شدند بلکه تعداد بسیاری از آن مردم به اسارت گرفته شده و به ویژه به شهرهای تازه تأسیس اورارتوها برده می شدند تا به عنوان نیروی کار در آن شهرها خدمت کنند. این کوچ دادن اجباری مردم موجب می شد هنر و فرهنگ مردم از جایی به جایی انتقال یابد و این یکی از دلایلی است که فرهنگ و هنر اورارتو از مناطق دیگر تأثیر پذیرفته است. اسارت و کوچ دادن مردم در میان کتیبه های بسیاری از شاهان اورارتویی با ذکر اعداد و ارقام نیز قابل مشاهده است که البته گمان می رود این اعداد بیشتر به بزرگ نمایی شاهان می مانند تا واقعیتی که رخ داده است. در کتیبه های شاهی اورارتویی ذکر شده که هزاران تن زن، مرد و کودک و همچنین تعداد کمتری سرباز به اسارت گرفته شده اند و از منطقه ای که به دست اورارتوها به تازگی فتح شده بود به شهری که شاه فرمان می داده منتقل می شدند. این اعداد بزرگ به نظر می رسد به منظور تکریم شاه بیش از حدی نگارش شده اند که واقعاً اسیر گرفته شده بودند. اما استفاده از این نیروی کار در ساخت وسازها و تولید اشیاء و آثار انکارناپذیر است. در این نوشته تلاش شده تا اسارت و کوچ داده شدن تعداد فراوان مردم مناطق تازه فتح شده از سوی اورارتوها آورده و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن ها بر ساخت وساز، هنر و اقتصاد اورارتوها بررسی شود.
تحلیل اسناد موقوفات شاه زادگان ایالت مازندران در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۵)
82 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی محتوای اسناد موقوفات شاه زادگان قاجاری ایالت مازندران در دوره قاجار با هدف پی بردن به انواع موقوفات و چگونگی مصارف آن ها.روش: برای بررسی و تحلیل تعداد و نوع موقوفات، و اهداف و نیات واقفان از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. این روش به ما امکان می دهد تا به درک عمیق تری از تاریخ اجتماعی ایران و شناسایی الگوهای مشابه در دوره های تاریخی دیگر دست یابیم.یافته ها: موقوفات شاه زادگان قاجاری ایالت مازندران به ترتیب فراوانی شامل زمین، دکان و حمام بوده است. این موقوفات برای مصارفی چون عزاداری، تأمین هزینه های اولاد، اعانت به فقرا، سادات و مساکین، خیرات و مَبَرّات، اداره مدرسه علمیه، خرید کتب علمیه، تعمیر بقاع مشرفه و امکنه متبرکه، تعمیر قنطره و رباط، تعمیر آب انبار و تأمین روشنایی حرم حضرت عباس (ع) هزینه می شده اند. ازنظر ترتیب زمانی، 30 درصد از وقف های این شاه زادگان مربوط به دوره محمدشاه (1249-1264ق)، 60 درصد مربوط به دوره ناصرالدین شاه (1264-1313ق) و 10 درصد مربوط به دوره مظفرالدین شاه (1313-1324ق) است. ازنظر مکانی 8 وقف نامه مربوط به شهر ساری و 2 وقف نامه مربوط به شهر بارفروش (بابل امروزی) است.نتیجه گیری: از یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که شاه زادگان قاجاری در مازندران نقشی به سزا در توسعه امور خیریه و عام المنفعه ایفا کرده اند و تنوع مصارف موقوفات آنان نشان از توجه به نیازهای گوناگون جامعه ازجمله زمینه های مذهبی، اجتماعی، آموزشی، و زیرساختی داشته است. تعداد بیشتر وقف در دوره ناصرالدین شاه احتمالاً با ثبات نسبی و رونق اقتصادی آن دوره مرتبط بوده است و تعداد بیشتر وقف ها در ساری نیز اهمیت این شهر در آن زمان را نمایان می کند. درمجموع، این پژوهش تصویری از فعالیت های وقفی شاه زادگان قاجاری در مازندران و تأثیرات آن بر جامعه آن دوره را ارائه می دهد.
طراحی مدل «مدیریت راهبردی با رویکرد تعادل سازمانی» در آرشیو ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۶)
156 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای مدیریت راهبردی با رویکرد تعادل سازمانی در آرشیو ملی ایران است.روش شناسی: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته (کیفی-کمی) اکتشافی و برحسب روش گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری در بخش کیفی را ۱۵ نفر از نخبگان علمی و تجربی حوزه مدیریت تشکیل داده است که با در نظر گرفتن قانون اشباع، انتخاب شده اند. در بخش کمی نیز بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای، حجم نمونه 320 نفر از متخصصان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران انتخاب شده اند. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی بر مبنای تحلیل مضمون و کدگذاری نظری است. در ابتدا شبکه ی مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر از ادبیات، پیشینه و متون مصاحبه استخراج و مقوله بندی شده و با استفاده از نرم افزار MaxQda2018 کدگذاری صورت گرفته است. در ادامه برای تایید شاخص ها، مولفه ها و ابعاد و الویت بندی آن ها و سپس ارائه مدل و اعتبارسنجی مدل مدیریت راهبردی متعادل در آرشیو ملی ایران از آزمون های کولموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تاییدی و t تک نمونه ای با استفاده از نرم افزار لیزرل و اسمارت.پی. ال .اس استفاده شده است. یافته ها: از نتایج به دست آمده از تحلیل کیفی داده ها، 16 شاخص، ۱۸ مولفه و 5 بعد اصلی برای مدل مدیریت راهبردی متعادل به عبارت بازآفرینی مدل کسب و کار، مدیریت دانایی، نوآوری، رهبری و فرهنگ تعاملی شناسایی شده اند. مدل راهبردی ارائه شده برای آرشیو ملی ایران دارای یک چرخه تعاملی است که از بین ابعاد، بعد نوآوری در الویت اول و راس چرخه قرار گرفته است. از بین 18 مولفه نیز درک اقتصادی و سودآوری، نوآوری فرآیندها، فرهنگ تعاملی انتشار دانایی، رهبری فرایندهای کارآفرینی و یادگیری دوسویه دارای الویت اول ابعاد پنجگانه و در راس این چرخه قرار گرفته است.
تعامل هنر ایرانی و اندیشه های شیعی در مقابر برجی کجور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
313 - 335
حوزههای تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، هنر در خدمت اسلام درآمد و تعاملی بین هنر ایرانی و اندیشه اسلامی شکل گرفت که نمود آن را می توان در هنر معماری اسلامی ایران مشاهده نمود. مقابر یا آرامگاه های برجی شکل یکی از بارزترین نوع معماری فرهنگی و مذهبی گذشتگان است که از جنبه های گوناگون هنری، تاریخی، مذهبی و اجتماعی در معماری اسلامی نقش اساسی داشته است. این نوع بناها در فرهنگ و جامعه ایرانی سابقه ای طولانی داشته و به همین دلیل از تنوع نسبتاً بالایی نیز برخوردارند. مقابر و بقاع متبرکه بعد از مساجد، از مهم ترین عناصر اصلی معماری مذهبی را تشکیل می دهند که می توان زیبایی، ظرافت، و فنون و خلاقیت های معماری را در آن مشاهده نمود. در این پژوهش سعی بر آن است هنر ایرانی و اندیشه های شیعی در معماری بناهای یادمانی-مذهبی و هم چنین پیوند سیاست و مذهب در ظرف هنر بپردازد. منطقه باستانی کجور (رویان کهن) دربردارنده تعداد قابل ملاحظه ای از بنا های آرامگاهی دوران اسلامی است، که این بنا ها علاوه بر دارا بودن اصول کلی معماری اسلامی، دارای ویژگی های خاص منطقه ای نیز هست، که می توان به شناخت بهتر معماری بومی و کارکرد آن و هم چنین پیوند مذهبی و سیاسی متجلی در هنر معماری این منطقه یاری کند. پرسشی که در این پژوهش مطرح است، کارکرد بناهای مذهبی مقابر برجی شکل در دوران اسلامی کجور چه بوده است؟ و در پاسخ می توان چنین بیان کرد، این عناصر مذهبی افزون بر کارکرد تدفینی می تواند، کارکرد مذهبی-سیاسی نیز دارا باشد. روش تحقیق این پژوهش در بستر مطالعات براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی-تاریخی است. چگونگی گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش اسنادی (کتابخانه ای) است. نتایج حاصله از این پژوهش در تحلیل و بررسی تحولات معماری مقابر برجی شکل در منطقه کجور نشان دهنده آمیختگی هنر ایرانی، اسلامی و معماری بومی بوده است.
کانال آبیاری 7000 ساله در تپه پردیس؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
5 - 34
حوزههای تخصصی:
طی کاوش های دهه 1380 تپه پردیس ورامین، مجموعه یافته های جدید و گاه منحصربه فردی مشاهده و گزارش شد که توجه محققان داخلی و خارجی عضو یا همکار هیئت کاوش را به خود جلب کرد. در سال های بین این کاوش ها یا اندکی پس از پایان آنها، کاوشگران به ارائه دستاوردهای این مطالعات و انتشار تفسیرهای خود از این یافته ها پرداخته و تاکنون به تکرار فرضیات اولیه خود ادامه داده اند. چرخ سفالگری، کوره سفال پزی و کانال آبیاری ازجمله یافته های این کاوش ها بودند که به نظر می رسد کارکرد آنها در همان لحظه کشف تعیین شده و با گذشت زمان تردیدی در ذهن کاوشگران نسبت به ماهیت آنها ایجاد نشده است. بااین حال، ازآنجاکه هویت علوم انسانی و تجربی تغییرپذیری آنهاست، مردود شدن فرض ها و نتایج حاصل از کاوش تپه پردیس هیچ گاه نباید دور از انتظار باشد. ازجمله یافته های کاوش تپه پردیس برشی تقریباً مثلثی شکل در دیواره مجاور محل کاوش بود که به عقیده کاوشگران می تواند نمایانگر یک کانال آب باستانی باشد. بر این مبنا کاوشگران نتیجه گرفته اند که این پدیده، یک سازه مصنوعی و درواقع یک کانال آب برای آبیاری مزارع پیرامون تپه پردیس بوده است. در این مقاله با مروری بر سابقه انتقال آب از قدیم ترین زمان ها تا دوره های اخیر در ایران و نواحی پیرامونی اش و همچنین بررسی دقیق تر این پدیده می کوشیم ماهیت آن را روشن کنیم.
مطالعه فنی پیرامون نحوه ساخت و بازرسی خوردگی اشیاء فلزی عصر مفرغ مربوط به کاوش های گورستان شهر سوخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بقایای دولت شهری باستانی در محوطه ای باارزش از عصر مفرغ در شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان وجود دارد. در کاوش های گورستان محوطه شهر سوخته از یکی از گورهای حفاری شده در ضلع جنوبی محوطه 13 قطعه نمونه ی فلزی به دست آمده که تعداد چهار قطعه نمونه از آن در این پژوهش مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. اهداف این پژوهش، شامل مطالعه و بررسی روش ساخت، ریزساختارنگاری و بررسی عناصر متشکله، هم چنین شناسایی فرایند خوردگی و بررسی وجود خوردگی فعال آثار به دست آمده است. بدین منظور از روش های میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس (SEM-EDS) ریزساختارنگاری، رادیوگرافی و پراش پرتو ایکس(XRD) استفاده شده است. در نتایج به دست آمده، میزان متنابهی عنصر ارسنیک شناسایی شد؛ که نشان داد نمونه های مورد نظر، آلیاژ مس ارسنیکی است. هم چنین عناصر روی و سرب نیز شناسایی شد. می توان گفت با توجه به میزان عناصر شناسایی شده، نمونه های مورد مطالعه نسبتاً مشابه بوده و احتمالاً، منابع استحصال آن ها یکسان است؛ لیکن با توجه به خوردگی نسبتاً زیاد به قطعیت نمی توان به این نتیجه رسید. بررسی ریزساختاری نشان داد، روش ساخت در نمونه های مورد مطالعه مشابه یکدیگرند. اندازه دانه بندی ریز بوده و نشانه هایی از عملیات چکش کاری و تابکاری متناوب زیادی بر روی نمونه انجام گرفته است، مشاهده شد. هم چنین در بررسی های آسیب شناسی با میکروسکوپ الکترونی روبشی و متالوگرافی حفره ها و آخال ها و خوردگی بیرونی و داخلی در نمونه ها، مشاهده شده که محصولات خوردگی کوپریت، مالاکیت و تری هیدروکسی کلریدهای شامل پاراتاکامیت و آتاکامیت در آنالیزXRD شناسایی شد.
بازخوانی باغ شهر تاریخی رام هرمز براساس تطبیق عکس هوایی سال 1335 با اقوال شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
6 - 36
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایران علاوه بر شهرهای تاریخی شناخته شده، دارای تعداد زیادی شهرهای تاریخی فراموش شده است. عمده این شهرها بافت تاریخی منسجمی ندارند؛ ولی اسناد تصویری -و مهم ترین آن ها عکس های هوایی سال 1335ش- و هم چنین اقوال شفاهی، راوی این شهرهای تاریخی اند.هدف: بازخوانی این شهرها براساس مستندات، امکان احیاء سنت های اصیل زیست در اقلیم های مختلف سرزمین ایران را فراهم می کند. موضوع مقاله حاضر بازخوانی وضعیت اصیل شهر رام هرمز و نظام محله بندی آن است.روش/رویکرد پژوهش: در این مقاله از روش تحقیق تفسیری-تاریخی استفاده شده است. مستندات استفاده شده در این تحقیق عکس هوایی سال 1335 و اقوال شفاهی کسانی است که وضعیت اصیل شهر -پیش از مداخلات شروع شده از سال 1339- را به یاد می آورند. پیش برد تحقیق با انطباق اقوال شفاهی با وضعیت کالبدی مشهود در عکس هوایی انجام شده است.یافته ها و نتیجه گیری: شهر رام هرمز واقع در شرق استان خوزستان، یکی از شهرهایی است که سابقه تاریخی سکونت دارد. آب وهوای گرم و نیمه مرطوب و تابستان های طولانی بر ساختار این شهر تأثیری اساسی داشته و شهری احاطه شده با باغ های میوه و خانه هایی با فضاهای زیرزمینی متنوع را ایجاد کرده است. این شهر تا پیش از مداخلات قرن حاضر دارای ساختاری باغ شهری براساس پیوندهای کالبد شهر با باغات پیرامون خود بوده است. حاصل این تحقیق بازشناسی و ترسیم مرز محلات اصیل شهر و باغ های پیرامون شهر است.
بررسی نقش زن بر مهرهای ساسانی (با معرفی مُهری از موزه بوعلی سینا همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
105 - 124
حوزههای تخصصی:
مُهرها و گل مُهرهای ساسانی ازجمله اشیائی هستند که در تمامی سطوح جامعه و سازمان های اداریِ ادوار تاریخی، ازجمله عصر ساسانی کاربرد داشته و از این رو نقش به سزایی در درک ما از جنبه های مختلف تاریخی این دوره ایفا کرده اند. درمیان نقوش کنده کاری شده روی مهرهای ساسانی که حکایت از باورها و اعتقادات صاحبان آن ها دارد، تصویر زنان نیز به عنوان جمعیتی مهم از جامعه ساسانی روی مهرها نقش بسته است. مهرهای منقوش به نقوش زنانه، به نوعی از منابع مهم در واکاوی جایگاه زنان در این دوره به حساب می آیند و بازگوی نگرش جامعه به این قشر از مردم هستند. در این پژوهش سعی بر آن است که به بررسی نقش مایه های زن بر مهرهای ساسانی با معرفی مهری از موزه بوعلی سینای همدان پرداخته شود. نویسندگان بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مشاهده مستقیم مهر مذکور، ضمن توصیف نقش مایه های زنانه بر آن، به جنبه های نمادپردازانه و خوانش کتیبه این مهر می پردازند. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چه ارتباطی میان نقش روی مهر و دارنده مهر وجود دارد؟ کتیبه روی مهر تا چه اندازه بازگوی مفاهیم زنانه است؟ مالکیت مهرهای منقوش به نقش زنان احتمالاً در اختیار زنان بوده است و این نشان از استقلال فردی و برخورداری از جایگاه اجتماعی زن در آن دوره دارد؛ اگرچه در دوره ساسانی زنان نسبت به مردان کمتر وارد تجارت و سیاست می شدند، اما وجود مهرهای منقوش به نقوش زنانه نشان دهنده پذیرش حضور آن ها و هم چنین جایگاه حقوقی آن ها در امور اداری و اقتصادی این دوره است.
مواجهه روایت شناسی و باستان شناسی (تحلیل الگوهای روایی دست ساخته هایِ تمدن جیرفت بر پایه گونه شناسی روایت دیداریِ فرانس ویکهاوف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش آثار باستانی، نخستین گام پس از عمل کاوش است؛ از این رو، پرداختن به اشیائ باستانی به عنوان رکن اساسی علم باستان شناسی، به ویژه توجه به مسائل روش شناختی جهت تحلیل دست ساخته های تاریخی امری ضروری می نماید؛ به عبارت دیگر، لزوم به کارگیریِ ظرفیت های روش شناختی نو، با تأکید بر رابطه میان رسانه بصری و دست ساخته باستانی به عنوان منابع اطلاعاتی ارزشمند، کانون بحث حاضر را تشکیل می دهد. در همین راستا، در سه دهه اخیر روایت شناسی دیداری نیز به مثابه روشی نوپدید در تاریخ هنر معاصر، در کنار دیگر حوزه های بینارشته ای، جهت تحلیل معانی متون بصری و شناخت ژرف تر اسناد مکشوف باستانی موردتوجه قرار گرفته است. روایت شناسی دیداری از -مکتب نخست ویَن- سربرآورد؛ مبانی نظری آن، عمدتاً بر محور ایجاد تاریخ هنرِ علمی، صرف نظر از هرگونه داوری زیبایی شناختی، هم چنین تدوین یک روش دقیق تحلیلی که به وسیله آن بتوان کلیه دست آفریده های فرهنگی را مورد خوانش قرار داد استوار بود. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناسایی شیوه های مختلفی است که ازطریق آن آفرینندگان این آثار به خلق انواع روایت ها ی داستانی و انتقال معانی، به واسطه سه شاخص: «شخصیت»، «مکان صحنه» و «حرکت» پرداخته اند؛ بنابراین با استفاده از نظام گونه شناختی روایت تصویری «فرانس ویکهاوف» در مکتب وین، گونه های بنیادین روایت برروی شش نمونه مطالعاتیِ تمدن باستانی جیرفت مورد بررسی قرار گرفت. درنتیجه، پس از بررسی بسامد یا بیشینه گونه های پرتکرار درمیان نمونه های تصویری تمدن جیرفت، نشان داده شد که الگوهای روایت دیداری در این تمدن باستانی هم چنان از گستره نظام گونه شناختی ویکهاوف تبعیت می کنند. درنهایت به کمک تحلیل گونه شناختی، نمونه های موردمطالعه منطبق بر الگوهای روایی منفرد، تداومی و تکاملی ویکهاوف، در قالب یک جدول صورت بندی شد.