فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس مولفه های ارتباطی خانواده مبدا در زنان مطلقه و غیرمطلقه بود. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش همه زنان مطلقه و غیرمطلقه شهر تهران در سال 1395 بودند. نمونه شامل 300 زن (150زن مطلقه و 150 زن غیرمطلقه) بود که به روش نمونه گیری تصادفی از بین مراجعان به مراکز قضایی خانواده و خانه سلامت شهدای صادقیه منطقه 3 تهران انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از مقیاس خانواده اصلی (هاوستات و همکاران،1985) و پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر،2005) استفاده شد. داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. نتایج نشان دادند که زنان غیر مطلقه از نظر ابعاد الگوهای ارتباطی و تحمل پریشانی وضعیتی بهتر را برای خود گزارش کردند و رضایت خاطر بیش تری داشتند و زنان مطلقه نسبت به زنان غیر مطلقه از الگوهای ارتباطی آشفته تر و از نظر تحمل پریشانی در سطح پایین تری بودند.
سنخ بندی گرایش به ازدواج در بین دختران مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق سنخ شناسی گرایش به ازدواج بین دختران است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی، با رویکرد نظریه پردازی داده محور (نظریه مبنایی) و به کارگیری تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و تعاملی انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری، با 53 نفر از دانشجویانی که مجرد بودند، مصاحبه شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که در جامعه مورد مطالعه، هفت سنخ گرایش به ازدواج وجود دارد که شامل: گرایش محاط شده، گرایش سلسله مراتبی، گرایش خودپیروی عقلانی، گرایش خودپیروی عاطفی، گرایش برابرنگر، گرایش سیال و گرایش ضد ازدواج هستند. بر این اساس، دو سنخ گرایش محاط شده و سلسله مراتبی متاثر از گفتمان پیشامدرن و دارای ویژگی هایی چون پذیرش اقتدار مردسالار، تابعیت زنان و پذیرش الزام مذهبی و فرهنگی به ازدواج هستند. همچنین سنخ گرایشِ خودپیروی عاطفی (دارای ویژگی هایی چون رابطه محوری، عشق محوری و لذت گرایی) و برابرنگر (برابری در حقوق، آزادی در تعاملات، حق گزینش فردی و برابری جنسی) نیز متأثر از گفتمان مدرن است. در نهایت گرایش های خودپیروی عقلانی، سیال و ضد ازدواج نیز متاثر از گفتمان پسامدرن، دارای ویژگی هایی چون فردگرایی، عقلانیتِ سیال، شکنندگی، آزادی، عدم تعهد و تکثرگرایی هستند.
بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان سرپرست خانوار در معرض آسیب های مختلف روانشناختی و اجتماعی هستند که کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر بخشی مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان میبد بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع طرح های دوگروهی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان بی سرپرست تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان میبد تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از این افراد با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش طی دوازده جلسه دو ساعته، دو بار در هفته، تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای آموزش، به تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پرداختند. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون کوواریانس چند راهه (مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی در افزایش کیفیت زندگی شرکت کنندگان گروه آزمایش تاثیر معنی داری داشت. این تأثیر در هر چهار زیر مقیاس این متغیر نیز معنی دار بود. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که برای ارتقای کیفیت زندگی زنان بی سرپرست می توان از آموزش مهارت های زندگی استفاده کرد.
واکاوی شرایط زمینه ساز قصد و رفتار تک فرزندی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باروری زیر سطح جانشینی (حدود 2/1 فرزند) از سال 1385 تاکنون در ایران نگرانی هایی را ایجاد کرده است. باروری زیر سطح جانشینی معرف افزایش رفتار تک فرزندی است. بر این اساس سؤال تحقیق حاضر، این است که تفسیر و برداشت زنان و مردان شهر تهران از دلایل و انگیزه های تک فرزندی چیست و چه شرایط و عواملی زمینه ساز این تصمیم هستند. برای پاسخ به این سؤال ها، تعداد 14 مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با نمونه گیری هدفمند با زنان و مردان سنین مختلف در شرف ازدواج، همسردار بدون فرزند، همسردار با یک فرزند زیر 5 سال و افراد در پایان سنین باروری و دارای تک فرزند، ساکن شهر تهران انجام شد. مبنای نظری سؤال ها، نظریه های رفتار برنامه ریزی شده، گذار دوم جمعیتی و تئوری شناختی اجتماعی بود. مصاحبه های عمیق با روش استقرایی کدگذاری باز شده (تحلیل محتوایی متعارف) و کدهای باز بر اساس معانی مشترک ظاهری و مقایسه ی مداوم در قالب زیر طبقه ها و طبقه های فرعی و اصلی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که تصمیم تک فرزندی در واقع یک نوع راه کار یا استراتژی برای ایجاد نوعی تعادل بین شرایط فردی، زناشویی، خانوادگی و محیطی افراد است. این تصمیم حاصل تعامل بین برآیند نگرش ها، احساسات و مهارت های فردی به نفع تک فرزندی، فضای غیرحمایتی تعامل زناشویی برای فرزندآوری، فضای غیرحمایتی خانواده ی گسترده برای فرزن دآوری و فضای غیرحمایتی جامعه برای فرزند آوری است. بنابراین، در راستای تشویق باروری در نظر گرفتن پیچیدگی این تصمیم و رفتار ضروری است. مداخلات می توانند شامل ارتقای امنیت شغلی زنان، ارتقای کیفیت مراکز نگهداری کودکان، فرهنگ سازی هنجار فرزندآوری، افزایش احساس امنیت اجتماعی و اقتصادی خانوارها و تحکیم روابط در خانواده باشد.
نقادی و بازسازی نظریه سارا لانگه درباره شاخص های توانمندسازی زنانِ سرپرستِ خانوار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مسئله «توانمندسازی زنانِ سرپرستِ خانوار» از زاویه ترمیم و اصلاحِ شاخص های معطوف به ارزیابی عملکرد نهادهایی که موظف به توانمندسازی هستند، مطالعه شده است. در همین راستا «نظریه سارا لانگه» به سبب اینکه «غنی تر» و «شناخته شده تر» از سایر نظریه هاست، انتخاب گردیده و پس از «توصیف» شاخص هایی که در آن مطرح شده، مورد «نقادی» قرار گرفته است؛ به گونه ای که نگارندگان کوشیده اند تا براساس تجربه ها و مشاهدات شغلی خویش از خلأ و نیازهای زنانِ سرپرستِ خانوار در جامعه کنونیِ ایران، «نقص ها» و «کژی ها»ی شاخص های مندرج در این نظریه را بیابند. در مرحله بعدی، از نظریه لانگه عبور شده تا از متن این مباحث سلبی و ایجابی، شاخص هایی «کارآمد» و «بومی» برای سنجش عملکرد نهادهای حامی، طراحی و تعریف شوند. این مرحله را، هم می توان «بازسازی نظریه لانگه» قلمداد کرد، و هم می توان آن را «شاخص سازی مستقل و متفاوت» شمرد که البته تا حدّی در امتداد نظریه لانگه است. این شاخص ها در مقایسه با شاخص های لانگه، از لحاظ ضریب جامعیت، «چندبُعدی نگر» هستند، و از لحاظ انطباق با شرایط خاصِ فرهنگیِ ما، «بومی» و «محلّی» به شمار می آیند. داده های این مقاله با تکیه بر روش های «تحلیل اسنادی» و «مشاهده مستقیم» گردآوری شده اند، و آنگاه شاخص های موجود مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در نهایت شاخص های مطلوب ارائه شده است. بدین ترتیب، مفهوم توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به پنج بُعد تقسیم و سپس برای هر بُعد، تعدای شاخصِ عینی و عملیاتی تعیین شده است.
بررسی عوامل موثر بر جایگاه زنان در ساختار قدرت نهاد خانواده (نمونه موردی: زنان متأهل شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا چند دهه قبل شکل مسلط خانواده در ایران، خانواده ی گسترده تابع سنت و مذهب بود، که ریاست اصلی آن در اختیار پدر بود، اما تغییرات اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی با ایجاد تغییراتی در نقش های اجتماعی زنان، زمینه را جهت تغییر ساختار قدرت در خانواده را فراهم نمود و سیستم مردسالاری سنتی را با چالش هایی مواجه ساخت. موقعیت زنان نیز از نظر تحصیلات و پایگاه اقتصادی اجتماعی بهبود یافت و به دستیابی آنان در کنترل منابع و قدرت تصمیم گیری در خانواده منجر گردید .با توجه به اصل مشورت، این واقعیتی غیرقابل انکار است که اگر هر دو همسر در تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند، نتایج بهتری نیز حاصل خواهد شد. پژوهش حاضر با استفاده از رویه ی پیمایش و پرسشنامه در شهر شیراز، انجام می شود. جمعیت نمونه 600 نفر از زنان متاهل هستند که از طریق نمونه گیری طبقه بندی سهمیه ای انتخاب شدند. واکاوی داده ها با استفاده از تکنیک های رگرسیون تک متغیره، چند متغیره و F تست نشانگر آن است که بین میزان پذیرش ارزش های دینی در باب خانواده، دینداری، تحصیلات زن، شوهر و والدین، منزلت شغلی مرد با ساختار قدرت در خانواده ارتباط معناداری وجود دارد. از بین این عوامل ارزش های دینی در باب و تحصیلات مادر به ترتیب بیشترین تأثیر را بر ساختار قدرت در خانواده دارند.
اثر نابرابری جنسیتی بر رشد، بهره وری و باروری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مطالعه اثر نابرابری جنسیتی بر رشد بهره وری و باروری پرداخته می شود. برای این منظور از داده های پانل استانی در دوره زمانی 1391-1377 استفاده شده است. نتایج نشان می دهدکه افزایش بهره وری و باروری اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی استان ها داشته است. درحالی که نابرابری جنسیتی به طور کلی نابرابری جنسیتی بر رشد اثر منفی و معنادار داشته است. به علاوه نابرابری جنسیتی در آموزش از طریق کاهش سرمایه انسانی بر رشد اثر منفی و معنادار داشته است. همچنین مدل نمایانگر یک رابطه مثبت ومعنا دار بین نابرابری جنسیتی و باروری می باشد. مدل یک رابطه منفی بین دو جزء دیگر نابرابری جنسیتی یعنی نابرابری آموزشی ونرخ مشارکت زنان و باروری را نشان می دهد. باروری بالاتر با توجه به افزایش زمان اختصاص یافته به کار خانگی ذخیره انسانی اندوخته شده را کاهش و در نتیجه مشارکت زنان درکار بازاری را کاهش می دهد. از سوی دیگر افزایش نابرابری جنسیتی از طریق کاهش زمان اختصاص یافته به کار بازاری وتخصیص بیشتر زمان به کار خانگی موجب افزایش نرخ باروری شده است. توسعه اقتصادی از طریق تغییر در نهادهای اجتماعی منجر به فرصت های برابرتر برای زنان می شود که موجبات مشارکت بالاتر زنان در نیروی کار، کاهش نابرابری جنسیتی در آموزش و سلامت زنان را فراهم می سازد. از سوی دیگر توسعه اقتصادی با کاهش نابرابری جنسیتی قدرت تصمیم گیری زن در خانواده را افزایش می دهد که مشارکت بالاتر و در نتیجه کاهش باروری را به دنبال دارد. را به دنبال دارد.مشارکت بالاتر و در نتیجه کاهش باروری را به دنبال دارد.
تاثیر باورهای جنسیتی زنان شهر تهران بر ایفای نقش خانه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه تأثیر باورهای جنسیتی زنان شهری بر ایفای نقش خانه داری بود که با روش پیمایش، نمونه ای 200 نفره از زنان زنان متأهل و خانه دار سنین 20 تا 70 سال مرکز شهر تهران(منطقه 12) در سال 1391 مورد بررسی قرار گرفتند. روش این پژوهش از نظر هدف، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری، شامل تمام زنان متأهل گروه های سنی و منطقه یادشده بود. از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد و هر ناحیه از منطقه 12 شهر تهران به عنوان یک خوشه در نظر گرفته و حجم نمونه از 6 ناحیه از منطقه 12 شهرداری تهران با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و بدست آمد. ابزار پژوهشی پرسش نامه ای محقق ساخته بود که پس از اعتباریابی و پایایی سنجی، در خوشه های درنظر گرفته شده (نواحی منطقه 12 شهر تهران) اجرا شد. پرسش نامه یادشده، براساس بررسی دیدگاههای گوناگون مربوط به باورهای جنسیتی و نقش خانه داری طراحی و تدوین شد تا روابط بین متغیرها را در قالب تعداد 9 فرضیه مورد سنجش قرار دهد. یافته های پژوهش نشان داد باورهای زنان به سرپرستی انحصاری مرد در خانواده، تعهد به تربیت فرزند، الزام تمکین از شوهر، وظیفه مردان در تامین اقتصاد خانواده، فرهنگ مرد سالاری در خانواده و باورهای جنسیتی سنتی زنان با گرایش به ایفای نقش خانه داری آن ها رابطه دارد و هم چنین، بین باورهای جنسیتی و گرایش به ایفای نقش خانه داری زنان در سنین گوناگون، تحصیلات و طول مدت ازدواج مختلف، تفاوت وجود دارد. مقایسه نتایج ناشی از این پژوهش و بررسی چارچوب و مدل نظری این پژوهش، بیانگر همسویی نتایج با پژوهش های مشابه در مورد فرضیه های مطرح شده بود.
مطالعه کیفیت زندگی سرپرستان خانوار شهر زنجان در سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال مطالعه و بررسی جامعه شناختی کیفیت زندگی سرپرستان خانوارهای شهرستان زنجان می باشد. سوال اصلی تحقیق این بوده که وضعیت کیفیت زندگی خانواده ها و خانوارهای شهرستان زنجان چگونه بوده و عوامل موثر در تغییر کیفیت زندگی سرپرستان خانوارهای شهر زنجان چیست؟
روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر با روش کمی انجام و به شیوه پیمایشی اجرا گردیده است که ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه سرپرستان خانوارهای شهرستان زنجان می باشد که تعداد آنها 110943 خانوار می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 390 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردیده و سرپرستان آنها مورد بررسی قرار گرفته اند.
یافته های تحقیق: بر اساس تحلیل داده های جمع آوری شده، بین اغلب متغیرهای زمینه ای(همانند سن، سواد، تاهل و ... ) با متغیر سبک زندگی و مولفه های آن رابطه معنادار وجود داشت. همچنین بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، کیفیت زندگی و سبک زندگی و مولفه های آن رابطه معناداری وجود داشت.
تبیین شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به الگوی همسرگزینی در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه گذشته نوسازی اثرات غیر قابل انکاری بر رخساره زندگی اجتماعی انسان از جمله خانواده و ازدواج گذاشته است. با توجه به ماهیت متفاوت اجتماعات انسانی، انتظار نمی رود که تغییرات در همه جوامع به طرز یکسانی ظاهر شده باشد. هدف از این مقاله بررسی و تبیین شکاف در رفتار و نگرش زنان در خصوص الگوی همسرگزینی در بستر اقتصادی اجتماعی و فرهنگی شهر کوهدشت است. ساکنان این منطقه از نظر ترکیب قومی و فرهنگی لُر و لَک هستند. فقر مطالعات در زمینه الگوهای همسرگزینی در میان زنان این گروه قومی ضرورت این مطالعه را اجتناب ناپذیر می سازد. داده ها حاصل پیمایشی است که در فروردین 1392 بر نمونه ای بالغ بر 395 زن دست کم یکبار ازدواج کرده ساکن در خانوارهای معمولی شهر کوهدشت انجام شد. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های خوشه ای چند مرحله ای، تصادفی و تصادفی سیستماتیک است. نتایج نشان می دهد که نگرش بیش از نیمی از زنان، متفاوت از تجربه آن ها در خصوص انتخاب همسر است. بر پایه این بررسی، پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان، وضعیت اشتغال، سن ازدواج، پایبندی به ارزش های خانواده بزرگ و استقلال زنان، بیشترین تأثیر را در تبیین شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به الگوی انتخاب همسر دارند. نتایج بیانگر این واقعیت است که ترکیبی از مشخصه های اقتصادی اجتماعی، جمعیتی و عوامل و زمینه های قومی فرهنگی تبیین بهتری از شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به الگوهای همسرگزینی به دست می دهد.
بررسی مقایسه ای بهزیستی روان شناختی و دل زدگی زناشویی و ابعاد آنها در زنان شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به حضور روزافزون زنان در عرصه اجتماع و اهمیت سلامت روانی آنها و ارتباط آن بازندگی زناشویی، این تحقیق با هدف مقایسه بهزیستی روان شناختی و دل زدگی زناشویی زنان شاغل و غیر شاغل در سال 1393 انجام شده است.
روش: به همین منظور تعداد 175 نفر از معلمان ابتدائی شاغل در مدارس شهر کرج و 175 نفر زنان خانه دار شهر کرج به صورت خوشه ای و تصادفی انتخاب شده است. سپس آنان با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و دل زدگی زناشویی پاینز مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون تی مستقل برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: تحلیل های آماری گویای آن بود که زنان شاغل بهزیستی روانشناختی بالاتری برخورداربودند (p<0/01)؛ ولی در دلزدگی زناشویی این تفاوت در زنان خانه دار بیشتر بود (p<0/05). همچنین زنان شاغل در همه مولفه های بهزیستی روانشناختی به غیر از مولفه های رشد شخصی و خود مختاری از زنان خانه دار وضعیت بهتری داشتند. مقایسه ابعاد دلزدگی زناشویی نشان داد زنان شاغل فقط در بعد دلزدگی روانی تفاوت معنی داری با زنان خانه دار داشتند و در ابعاد دیگر تفاوت معنی داری بین این دو گروه وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد اگر شغل دارای ویژگی منفی مثل ساعات کاری طولانی و استرس و فشارهای زیاد نباشد تأثیرات مثبتی بر بهزیستی روان شناختی زنان دارد. از سوی دیگر اشتغال باعث خستگی و دل زدگی زناشویی بیشتری در زنان شاغل نشده بود، لذا فراهم نمودن زمینه های مشارکت اجتماعی و اشتغال زائی متناسب با شأن زنان در تأمین بهزیستی آنان مؤثر است.
سرمایه اجتماعی و هم زیستی اجتماعی (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر دوره پیش دانشگاهی شهر تبریز۱۳۹۰)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه هم زیستی اجتماعی و برخی از عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان دختر دوره پیش دانشگاهی شهر تبریز در سال تحصیلی ۹۱-۱۳۹۰ می باشد. هم زیستی محصول زندگی اجتماعی است و کارآیی یک جامعه را به شدت بالا می برد. هم زیستی حالتی ذهنی و رفتاری است و شامل به رسمیت شناختن موجودیت گروه دیگر با وجود تفاوت هایشان در ابعاد، هدف ها، ارزش ها، ایدئولوژی ها و حوزه های دیگر با به رسمیت شناختن و ارزش گذاردن به دیگران، شخصیت دادن به اعضای گروه دیگر، عدم برتری انگاری گروه خود و آمادگی برای همکاری، مراوده و رقابت با دیگران است. متغیرهای مختلفی بر هم زیستی اجتماعی اثر می گذارند و در این پژوهش متغیرهای حمایت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و روابط خانوادگی متغیرهای مستقل مورد مطالعه هستند. مطالعه از نوع پیمایشی بوده و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه، پیش دانشگاهی شهر تبریز (۵۸۶۶ نفر) می باشد که از میان آن ها یک نمونه ۳۶۰ نفری از طریق فرمول کوکران و به شیوه خوشه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد میانگین هم زیستی اجتماعی (۷/۶۷) بوده که بالاتر از متوسط است. همچنین، رابطه متغیر هم زیستی اجتماعی با سرمایه اجتماعی (۳۰۵/۰)، حمایت اجتماعی (۳۵۹/۰) و رابطه خانوادگی (۱۳۴/۰) مستقیم، معنادار و مثبت بوده است؛ اما تفاوت میانگین هم زیستی اجتماعی مشاهده شده دانش آموزان براساس خاستگاه زندگی والدینشان معنادار نبوده است.
تحلیل سرمایة اجتماعی شبکة زنان روستایی در راستای توانمندسازی جوامع محلی (منطقة مورد مطالعه: روستای بزیجان، شهرستان محلات، استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی، یکی از مفاهیم اساسی توسعه اجتماعی محسوب می شود. درواقع، ظرفیت سازی و توانمندسازی روستاییان و تشکل ها، از پیش شرط های توسعة پایدار است. در این پژوهش، سرمایه اجتماعی شبکة زنان روستایی، از طریق تکمیل پرسشنامة تحلیل شبکه ای و مصاحبة مستقیم با اعضای گروه های توسعة روستایی زنان بررسی می شود. این پژوهش، در روستای بزیجان از توابع شهرستان محلات استان مرکزی صورت گرفته است. روستای بزیجان، تحت پوشش پروژة الگوی ایرانی مشارکت و توانمندسازی جوامع محلی است. پژوهش با رویکرد شبکه های اجتماعی انجام گرفت. در این راستا، کارگاه های مشارکتی بسیج منابع اجتماعی در روستا برگزار شد که خود زمینه ساز تشکیل گروه های توسعة زنان روستایی بود. به منظور تحقق توانمندسازی اجتماعی باید مؤلفه های سرمایه اجتماعی مانند مشارکت و اعتماد در میان افراد تقویت شود. در این راستا، پیوندهای اعتماد و مشارکت میان 78 زن عضو در گروه های توسعة روستایی (تمامی اعضا) در منطقة مورد بررسی با استفاده از شاخص های کمی سطح کلان شبکه بررسی شد و سرمایه اجتماعی زنان در مراحل مختلف پیش از اجرای پروژه، مرحلة گروه بندی و مرحلة تشکیل صندوق اعتباری خرد سنجش شد. نتایج نشان می دهد میزان سرمایه اجتماعی و به تبع آن، سرعت گردش پیوندهای اعتماد و مشارکت پیش از اجرای پروژه در حد متوسط بوده و طی مراحل تشکیل صندوق اعتباری خرد افزایش یافته است. از این رو، می توان گفت که اجرای این پروژه- که بر تقویت سرمایه اجتماعی تأکید دارد- میزان سرمایه اجتماعی را در شبکة روابط زنان روستای بزیجان افزایش داده است.
سالخوردگی جمعیت: یک مسئله ی اجتماعی جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالخوردگی جمعیت پدیده ای جدید در بسیاری از کشورهای جهان است، هر چند که بین مناطق مختلف جهان در این زمینه تفاوت هایی وجود دارد. به طوری که شدیدترین میزان کاهش باروری و سریع ترین نرخ های سالخوردگی جمعیت در کشورهای در حال توسعه در حال رخ دادن است. در ایران نیز کاهش چشمگیر نرخ باروری در دهه ی هفتاد و تداوم و تشدید آن در دهه ی هشتاد ترکیب سنی جمعیت را در آینده ی نزدیک سالخورده می کند. سرعت و شدت زیاد کاهش باروری در ایران با شیب تندتری از سایر کشورها مشاهده می شود. در ایران، در سال 1394 حدود 10 درصد جمعیت بالای 60 سال سن داشته اند. در 35 سال آینده یعنی سال 1429، درصد سالخوردگی جمعیت ایران به 33 درصد افزایش خواهد یافت. آنچه این روند را در ایران مسئله آمیز می کند، نبود یک سیاست جامع جمعیتی و سند سالمندی است. اکنون نیز در صورت بی توجهی و سهل انگاری و فقدان برنامه ریزی، در آینده ی نزدیک نیز با مشکلات انبوه جمعیت سالخوردگان به ویژه زنان مواجه خواهیم شد. در این مقاله تلاش می ش ود پدیده ی سالخوردگی در ایران در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. در ادامه، برای درک صحیح و درست از نگرانی های موجود میان کارشناسان در خصوص سیاست گذاری و اجرای سیاست های جمعیتی، پس از مرور مهم ترین مطالعات انجام شده در زمینه ی سالخوردگی جمعیت، به ابعاد و شاخص های سالخوردگی جمعیت اشاره می شود.
سزارین انتخابی واکاوی تجربه ی زیسته ی نمونه ای از زنان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، گرایش زنان ایرانی به وضع حمل از طریق سزارین به اندازه ای عمومیت یافته که این پدیده از سطح یک رفتار شخصی فراتر رفته و توجه پژوهشگران حوزه ی علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. در این نوشتار، برخی زمینه های مرتبط با شکل گیری گرایش زنان باردار به انجام دادن سزارین غیردرمانی و تجربه ی زیسته ی آنها در این خصوص تحلیل شده است. بدین منظور در چارچوب پارادایم تفسیری و با بهره گیری از روش کیفی با 15 نفر از زنانی که در زمان تحقیق در بیمارستان لاله شهر تهران تحت عمل سزارین قرار گرفته بودند، مصاحبه شد. نتایج، بیانگر آن است که ترس از درد و عوارض زایمان طبیعی که در طول دوران بارداری توسط اطرافیان و پزشک معالج برساخته می شود، موجب می شود زنان باردار بدون ضرورت درمانی یا پزشکی خاصی سزارین غیردرمانی را انتخاب کنند. نکته ی مهم این است که پزشک معالج هیچ یک از مشارکت کنندگان در تحقیق نسبت به آموزش هایی که زنان باردار را از نظر جسمانی و روانی برای زمان طبیعی آماده سازد یا نسبت به آن مطلع سازد، راهنمایی نکرده اند. در مجموع به نظر می رسد، افزایش آگاهی درباره ی سودمندی و عوارض منفی هر دو نوع زایمان، بهبود کیفیت زایمان طبیعی، آشنایی با روش های جدید زایمان طبیعی مانند زایمان در آب و تحت پوشش بیمه های درمانی قرار گرفتن، توسعه ی فرهنگی طب سنتی و طب مکمل، ایجاد قواعدی برای نظارت بر سزاری نهای غیر درمانی و در نهایت توانمندشدن شناختی، شخصیتی و جسمانی زنان می تواند گرایش به سزارین را تعدیل کند.
تعیین کننده های رفتار باروری زنان گروههای مذهبی شیعه و اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در میزان باروری تا چه حد مؤثّر است و باروری زنان در میان زیر گروه های مختلف مذهبی به چه صورت است؟ برای پاسخ به این سؤالات، داده ها با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه ساخت یافته در مورد 362 زن شیعه و سنّی در شهر سرپُل ذهاب انجام گرفت، جمع آوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین باروری این دو گروه مذهبی از زنان وجود دارد؛ هر چند میزان باروری در هر دو گروه کم است. این معنی داری توانایی فرضیه الهیات ویژه را در تبیین تفاوت باروری میان زیرگروه های مختلف جمعیّتی آشکار می کند. تحلیلهای چند متغیّری نشان داد که ترکیبی از ویژگیهای فرهنگی، اقتصادی اجتماعی و جمعیّتی سهم تعیین کننده تری (39 درصد در مقابل 1/20 درصد) در تبیین باروری زنان سنّی در مقایسه با زنان شیعه دارد. هم چنین، تحلیل چند متغیّری نشان داد که با کنترل تمام متغیّرهای مستقل، مذهب تأثیر معنادار خود را حفظ کرده است؛ هر چند شدّت این رابطه با کنترل دیگر متغیّرها کاهش یافته است. بر اساس این نتایج در سیاستگذاریهای جمعیّتی آینده، سیاستها باید بیشتر معطوف و متمرکز بر زنان ازدواج کرده تک فرزند و بویژه بدون فرزند باشد که در نمونه مورد بررسی و در میان زنان شیعه مذهب (28/8 درصد بدون فرزند) نمایانتر است. بنابراین، سیاستهای دولت باید با خواسته ها و منافع زنان و خانواده ها همسو باشد.
اهمیت سنجی شاخص های حکم روایی خوب شهری از دیدگاه زنان مطالعة موردی: شهر زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی گسترش روزافزون شهر ها، بشر برای مدیریت و ادارة آن ها راهی جز زمینه سازی برای توسعة دموکراسی نداشته است و در این راه به شکل تازه ای از حاکمیت دست یافته است که برخی آن را در حد اختراع و ابداع جدید در برقراری نظام اجتماعی نوین دانسته اند. هدف مقالة حاضر، بررسی مؤلفه های حکم روایی خوب شهری از دیدگاه زنان در شهر زابل است که با روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتاب خانه ای و بررسی های میدانی و نیز بهره گیری از شیوة AHP انجام شده است. برای انتخاب شاخص های حکم روایی شهری نیز از میان شاخص های 24 گانة سازمان ملل متحد، پنج شاخص کلی و مهم (مشارکت، تساوی، اثر بخشی، پاسخ گویی، و امنیت)، که هستة اصلی این شاخص ها را تشکیل داده و از طرف همة سازمان ها پذیرفته شده، انتخاب شده است. نتایج به دست آمده اهمیت و اولویت بندی شاخص های حکم روایی خوب شهری در سطح شهر زابل از نظر زنان را به این صورت نشان می دهد که شاخص امنیت در رتبة اول، تساوی در رتبة دوم، مشارکت در رتبة سوم، پاسخ گویی در رتبة چهارم، و اثربخشی در رتبة پنجم قرار دارد
بررسی روایی مدیریت زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از متدینان به استناد روایتی از پیامبر (ص) مبنی بر «لن یفلح قوم ولوا امرهم امراة» دو مدعا را مطرح می کنند: اول عدم مشروعیت مدیریت زنان و دوم ناکارآمدی مدیریت آنها. سؤال این است که آیا با استناد به این روایت می توان ناکارآمدی مدیریت زنان را نتیجه گرفت؟ با بررسی روایت، چنین استنتاج می شود که «روایت لن یفلح» به لحاظ سندی اطمینان آور نیست و برساخته و متأخر از زمان پیامبر (ص) و مخالف قرآن است. ضمن آنکه با انگیزه ی شخصی ابوبکره به منظور فرار از شرکت در جنگ جمل صادر شده است. حتی با فرض پذیرش سند و قضیه ی خارجیه دانستن آن و اغماض از داستان ملکه ی سبا، مفاد این روایت تنها می تواند ناکارآمدی زنان را در سطح حکومت و زمامداری ثابت کند و به هیچ وجه توان اثبات ناکارآمدی زنان برای مدیریت های پایین تر از زمامداری را نخواهد داشت. هر چند که این گونه مدیریت ها نیز برای زنان رجحان ندارد مگر در موارد ضروری. اولویت زنان انجام دادن وظایف همسری و مادری برای حفظ بنیان خانواده است. روش تحقیق، کتابخانه ای و بهره گیری از شیوه ی اجتهاد حوزوی است.
فراتحلیل 4 دهه پژوهش در حوزه مشارکت زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
مسئله مشارکت زنان از سرفصلهای مورد توجه در عرصه های پژوهشی کشور طی دهه های اخیر محسوب می گردد. نگاهی کلان و جامع به کم و کیف این عرصه و ارائه تحلیلی از نحوه ی بازنمود مشارکت زنان در پژوهش ها، رسالتی است که این مقاله به دنبال تحقق آن بوده است. در این پژوهش با فراتحلیل 29 پایان نامه، 212 کتاب و123 مقاله که به ترتیب از پایگاه های اطلاعاتی ایران داک، کتابخانه ی ملی و سایت نورمگز استخراج شده، به این یافته ی مهم و اساسی در حوزه زنان نائل آمدیم که حوزه مشارکت زنان، در بدنه ی نخبگانی و دانشگاهی از بعد از انقلاب تا کنون از روند مشخصی که ذیل آن بتوان به ارائه مدلی نظامند از کم و کیف مشارکت زنان در تمامی حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست یافت، برخوردار نبوده و به صورت مشهودی تحت تأثر فضاهای گفتمانی دولتهای حاکم بوده است و متأسفانه نگاه جزئی و موردی داشتن نسبت به مشارکت زنان در عرصه های محدود(اقتصادی-سیاسی) منجر به غفلتی مهم در شکل گیری نگاهی همه جانبه به این حوزه گردیده است.