فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
105 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر در فرار دختران از خانه در ایران با مرور سیستماتیک بود. جامعه آماری، یافته های منتشرشده در خصوص فرار دختران از خانه از سال۱۳۹۰ تا سال ۱۴۰۲مقالات فارسی در پایگاه های اطلاعاتیسیویلکا، گوگل اسکولار ، اس-آی-دی و مگیران بود و تعداد مقالات در مجموع 369 بود. نمونه پژوهش، 11 مقاله مرتبط با دختران فراری با کلید واژه های فرار، دختران، خانه، منزل و خانواده بود که وارد پژوهش شد و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. روش پژوهش مروری نظام مند یا سیستماتیک بود. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مختلفی مانند عوامل خانوادگی (سبک تربیتی نادرست، تنش ها، والدین سالاری و نیازهای مالی)، عوامل فردی (اختلالات رفتاری و تجارب آزاردهنده) و عوامل اجتماعی و فرهنگی (کارکرد نادرست جامعه، عملکرد نامطلوب مسئولین و رسانه) بر فرار دختران از منزل تاثیر دارد. فرار دختران از منزل یک پدیده اجتماعی-فرهنگی است که مشکلات و پیامدهای منفی دارد. فرار دختران از منزل می تواند به دلایل مختلفی مانند فقرفرهنگی، اقتصادی، تربیتی و...رخ دهد. درنهایت فرار دختران از خانه یک آسیب اجتماعی برای همه جوامع است که تأثیرات نامطلوبی بر جامعه ، خانواده و دختران می گذارد.
کاربست جایگاه زن در رمان «حبیبی داعشی» براساس رئالیسم اجتماعی لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
33 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله، در تلاش است تا رمان «حبیبی داعشی» از هاجر عبدالصمد را مورد تحلیل و بررسی قرار داده ، قلمرو واقعیت و زندگی اجتماعی را بکاود. هاجر عبدالصمد نویسنده مصری است که تا قبل از «حبیبی داعشی» رمان دیگری نداشت و ابتدا با انتشار نسخه الکترونیکی این رمان پا به عرصه ادبیات نهاده است؛ رمانی واقع گرا، با بیانی ساده و بدون کلمات پرطمطراق. نویسنده تلاش نموده است تا از پدیده جدیدی به نام داعش در قالب رمان پرده بردارد و به نقد زشتی ها و فروکاهی های جامعه در خصوص قشر زنان و البته در رویارویی با داعش، زبان بگشاید و آنها را در قاب رئالیسم عرضه کند. شخصیتی که از هر یک از آنها به نمایش گذاشته شده این است که هرکدام علاوه بر ویژگی های فردی خاص، نماینده طبقه خود نیز هستند و آنان همواره در حال تغییرند و ایستا نیستند. این مقاله می خواهد آسیب پذیری آنها را در جدال با داعش و با بهره گیری از دیدگاه های رئالیستی به تصویر بکشد.
روش ها: با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی مؤلفه های مهم شخصیت زنان در این رمان پرداخته شده و هدف این است تا زمینه ای برای شناخت هرچه بیشتر نویسنده و بررسی سنجش شخصیت ها و ارزیابی رمان و آثار رئالیستی با موضوع داعش که نوظهور است، فراهم شود؛ بنابراین، این مهم را اساس قرار داده و به بررسی شخصیت زنان در این رمان بر اساس مؤلفه های رئالیستی لوکاچ پرداخته ایم.
یافته ها: در این پژوهش نشان داده شده که زنان از هر طبقه و قشری که باشند در معرض تهاجم و خشونت هستند و جهل و ناآگاهی زندگی انسان را به ورطه نابودی می کشاند. این پژوهش بررسی شیوه پرداخت شخصیت ها در رمان حبیبی داعشی بر مبنای رئالیسم لوکاچ و تعاریف ارائه شده از شخصیت رئال در دیدگاه او را در کانون توجه قرار داده است. یافته ها نشان داد که این داستان کاملا منطبق با رئالیسم است و شخصیت ها در آن هرکدام وجوهی از واقع گرایی را از خود به نمایش گذارده اند.
طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. رویکرد پژوهش کیفی و جامعهآماری این پژوهش را خبرگان و اساتید حوزه مدیریت آموزشی بودند که در خصوص موضوع پژوهش تجربه و آگاهی لازم را داشتند؛ این افراد حداقل یک پژوهش (مقاله پژوهشی، سخنرانی، طرح پژوهشی، تألیف و ترجمه کتاب) در حوزه تبعیض جنسیتی در آموزش وپرورش به چاپ رسانده بودند. همچنین برخی مدیران و معلمان زن که در مورد موضوع پژوهش علاقه مند بودند.روش : به منظور شناسایی این افراد ) خبرگان و اساتید( از روش نمونه گیری هدفمند و در مورد مدیران و معلمان زن، از روش گلوله برفی استفاده گردید. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت تعداد 17 نفر (11 استاد و 6 مدیر و معلم) به عنوان نمونه مشخص شد. جهت بررسی داده های بخش کیفی از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. از نرم افزار Max QDA نسخه Pro به منظور تحلیل و کدگذاری مصاحبه های انجام شده استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 6 مؤلفه ی کلی عوامل مدیریتی، نگرش مدیران آموزش و پرورش، نگرش جامعه، نگرش فردی، نگرش خانواده و قوانین کلان از عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان می باشد. توجه به عوامل شناسایی شده، می تواند راه گشای مناسبی برای رفع تبعیض های جنسیتی در مدارس دخترانه باشد.
تجربه زیسته مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی: مطالعه پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. جامعه آماری تمام مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود که در سال 1401 به بخش روانپزشکی بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش 20 نفر از مادران بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت مادران این کودکان گردآوری شد. داده ها به روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی (2002) تحلیل شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته مادران در قالب پنج مضمون اصلی و نوزده فرعی طبقه بندی گردید. مضمون های اصلی شامل مسائل فردی کودک، مسائل خانواده، مسائل اجتماعی، فرهنگی و هیجانی، مسائل درمانی و مسائل مدرسه بودند. هم چنین نتایج به دست آمده از تحلیل تجارب زیسته مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی حاکی از وجود مجموعه ای مشکلات از جمله تفاوت های فرهنگی و تجربیات وابسته به فرهنگ و میزان تحصیلات شرکت کنندگان اشاره کرد. دسته ای دیگر از این مشکلات به دلیل دانش کم مادران و محیط آموزشی است. مشکلات کودکان موجب اختلال در کارکرد طبیعی خانواده می شود و روابط اجتماعی ، فرهنگی و تعاملات آن ها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. بنابرین آگاه سازی مادران از ماهیت اختلال و آموزش الگوهای تعاملی با این کودکان می تواند از مشکلات پیش رو در این خانواده ها جلوگیری کند.
رضایتمندی زوجین در زنان: نقش پیش بینی کننده انطباق پذیری و احساس مثبت به همسر
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کننده انطباق پذیری و احساس مثبت به همسر با رضایتمندی زوجین در زنان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی با روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دبیران زن شهر کرج تشکیل داده بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 171 نفر انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های احساسات مثبت به همسر، مقیاس ارزیابی انطباق پذیری خانواده و مقیاس رضایتمندی زوجین استفاده شده بود. یافته ها نشان دادند که بین احساس مثبت به همسر و انطباق پذیری با رضایتمندی زوجین در زنان رابطه مثبت معنادار وجود دارد (0٫001>p). همچنین انطباق پذیری و احساس مثبت به همسر حدود 85 درصد از واریانس رضایتمندی زوجین در زنان را پیش بینی می کنند؛ بنابراین می توان بیان داشت که رضایتمندی زوجین در زنان از طریق احساس مثبت به همسر و انطباق پذیری قابل دستیابی است.
نقش های مؤثر والدینی در گرایش نوجوانان دختر به حجاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، پرداختن به نقش های موثر والدینی در'گرایش نوجوانان دختر به حجاب اسلامی است. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. 30 نوجوان دختر بین سنین 13 تا 16 سال بر اساس معیار ورود به پژوهش انتخاب شدند. با استفاده از روش تحلیل مضمون از داده های بدست آمده سه مضمون فراگیر «نقش والدینی»، «نقش مادری» و «نقش پدری» و 16 مضمون سازمان دهنده «مرزهای مشخص ولی-فرزندی»، «مرزهای مشخص پوششی»، «روش های تشویقی و بازدارنده»، «نگاه قرآنی نسبت به حجاب»، «تنظیم رابطه با اقوام و مراسمات»، «الگوسازی»، «ایجاد جو شاد منزل»، «آگاهی بخشی درباره حجاب»، «نظارت بر فضای مجازی» و «ایجاد فضای اعتماد متقابل«، «ارتباط عاطفی با نوجوان»، «ارتباط منطقی با نوجوان»، «نقش محافظ و حامی» و «آشنایی با مسأله حجاب»، «حساس در امر تربیت» و «ارتباط مؤثر با نوجوان» و 39 مضمون پایه احصا شد. نتایج نشان داد علاوه بر نقش والدینی، هر یک از پدران و مادران نقش منحصر به فردی در اقبال دختران نوجوان به حجاب دارند و زمانی که والدین در کنار یکدیگر زمینه روانی را در فرزند خود ایجاد کرده و در امر تربیت همسوئی داشته باشند، حجاب مورد اقبال قرار می گیرد.
رابطه بین کنترل عواطف با سازگاری زناشویی: نقش واسطه ای صمیمیت زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در ارتباط بین کنترل عواطف با سازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش حاضر همبستگی از نوع الگویابی تحلیل مسیر و نمونه موردنظر شامل 220 زوج بود که به صورت پیمایش اینترنتی و روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز و همکاران(1997)، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر(1976) و پرسشنامه تامپسون و واکر (1989) بود. داده های گردآوری شده به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS تحلیل شد. نتایج نشان داد کنترل عواطف اثر غیرمستقیم به واسطه ی صمیمیت زناشویی بر سازگاری زناشویی زوجین دارد. زوجینی که توانایی خوبی در کنترل عواطف دارند، تعاملات صمیمانه مطلوب تر و صمیمیت بیشتری را در رابطه تجربه می کنند، این امر موجب می گردد همسران در مواقع بحرانی بهتر بتوانند شرایط را تحمل کنند و قدرت انطباق بیشتری از خود نشان دهند، یعنی به واسطه صمیمیت ایجاد شده در رابطه سازگاری زناشویی نیز افزایش می یابد. در تدوین مداخلات روان شناختی برای افزایش سازگاری زناشویی باید به نقش عوامل تاثیرگذار از جمله کنترل عواطف و صمیمیت، توجه ویژه مبذول شود.
الگوی ساختاری سبک زندگی ارتقادهنده سلامت براساس خود شفقت ورزی، رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی: نقش واسطه ای استرس ادراک شده در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
51 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و خود شفقت ورزی با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت باتوجه به نقش میانجی گری استرس ادراک شده در زنان شاغل بود.
روش : این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شاغل در سازمان ها و اداره های دولتی استان تهران در سال 1401 بود. درنهایت در پژوهش حاضر 400 زن (168 مجرد و 232 متأهل) به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به فرم های مقیاس رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی، مقیاس شفقت به خود فرم کوتاه، پرسش نامه استرس ادراک شده و نیمرخ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که شاخص های برازندگی حاصل از تحلیل از برازش قابل قبول مدل ساختاری با داده های گردآوری شده حمایت می کنند. رابطه بین استرس ادراک شده و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت منفی و معنادار و رابطه بین خود شفقت ورزی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت مثبت و رابطه بین رضایت از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت مثبت و معنادار و رابطه بین ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت منفی و معنادار بود. رابطه غیرمستقیم بین خود شفقت ورزی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت از یک سو رابطه غیرمستقیم بین رضایت از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت از سوی دیگر مثبت و معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر این موضوع است که در زنان شاغل استرس ادراک شده رابطه بین رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و خود شفقت ورزی با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت را به صورت معنادار میانجی گری می کند.
تاثیر آموزش هوش هیجانی بر هراس اجتماعی و احساس محبوبیت زنان کارمند
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر هراس اجتماعی و احساس محبوبیت زنان کارمند بوده است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان کارمند آموزش و پرورش شهرستان زهک در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از این جامعه نمونه ای به حجم 40 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای هدفمند انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. سپس هر دو گروه در مرحله پیش و پس آزمون پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن، پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و پرسشنامه احساس محبوبیت معدندار آرانی و پاریاد را تکمیل، و در این اثناء شرکت کنندگان گروه آزمایش در طی 8 جلسه، 90 دقیقه ای، به مدت 2 روز در هفته در معرض آموزش های هوش هیجانی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش هوش هیجانی به طور معنی داری منجر به کاهش میانگین نمرات هراس اجتماعی و افزایش میانگین نمرات احساس محبوبیت در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان مطرح کرد که آموزش هوش هیجانی بر احساس محبوبیت و هراس اجتماعی زنان کارمند موثر است.
خوانش آیکونولوژیک شخصیت لیلی در نقاشی های لیلی و مجنون باتوجه به دلالت های اجتماعی دوره قاجار ازمنظر اروین پانوفسکی (1892-1968 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی با تأثیرپذیری از ادبیات و تاریخ ایرانی، یکی از نمودهای ارتباط هنر و ادبیات است که در فرهنگ ایرانی همواره جایگاه ویژه ای داشته است. مطالعه این آثار می تواند به خوانش های جدیدی در زمینه مطالعات تصویر با توجه به دلالت های اجتماعی منجر شود. صحنه دیدار«لیلی و مجنون» از شاخص ترین صحنه های داستان عاشقانه درخمسه نظامی است که توسط هنرمندان ایرانی بارها به تصویر درآمده است. هدف از این پژوهش خوانش آیکونولوژیک و پی بردن به واکاوی شخصیت لیلی درچند نقاشی دیدار لیلی و مجنون با یکدیگر است که چند نمونه آن در دوره قاجار مورد بررسی قرارمی گیرد. سؤال پژوهش به این شرح است برمبنای خوانش آیکونولوژی از منظر پانوفسکی؛ شخصیت لیلی توسط هنرمندان دوره قاجار چگونه بازنمایی شده است؟ روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای بوده است. شیوه تحلیل آثار برمبنای خوانش آیکونولوژیک از منظر پانوفسکی(1892-1968 م) برمبنای شخصیت لیلی دراین نقاشی ها است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد شخصیت لیلی بر مبنای خوانش آیکونولوژیک درنگاه نخست؛ متأثر از ظاهر زنان در دوره قاجار و بازتاب آن درتصاویر درآرایش و پوشش بوده است .
طراحی و آزمون مدل ساختاری تأثیر صفات تاریک شخصیتی بر کیفیت زندگی زناشویی با تحلیل نقش واکنش پذیری عاطفی و باورهای مذهبی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون مدلی برای تأثیر صفات تاریک شخصیتی بر کیفیت زندگی زناشویی با تحلیل نقش واکنش پذیری عاطفی و باورهای مذهبی مشترک در بین دانشجویان متأهل است. روش پژوهش، همبستگی با رویکرد مدل ساختاری و متکی بر حداقل مربعات جزئی (PLS) می باشد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان متأهل الزهرا تهران در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 510 نفر بوده و از این تعداد، 230 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی (لیچر و کارمات)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیتی (جوناسون و وبستر) و پرسشنامه واکنش پذیری عاطفی (ناک و همکاران) می باشد. تحلیل مسیر نشان می دهد که صفات تاریک شخصیتی به صورت مستقیم بر واکنش پذیری عاطفی اثر مثبت و بر کیفیت زندگی زناشویی اثر منفی دارند. باورهای مذهبی مشترک اثر منفی بر واکنش پذیری عاطفی و مثبت بر کیفیت زندگی زناشویی دارند. صفات تاریک شخصیتی از طریق متغیر میانجی واکنش پذیری عاطفی بر کیفیت زندگی زناشویی اثر می گذارند. باورهای مذهبی مشترک در رابطه بین صفات تاریک شخصیتی و کیفیت زندگی زناشویی اثر تعدیل کننده و کاهنده دارند، درحالی که در رابطه بین صفات تاریک شخصیتی و واکنش پذیری عاطفی و همچنین رابطه بین واکنش پذیری عاطفی و کیفیت زندگی زناشویی اثر معناداری ندارند. بر اساس نتایج حاصل، می توان گفت صفات تاریک شخصیتی نقش مهمی در تضعیف کیفیت زندگی زناشویی ایفا می نمایند و می توان با تقویت باورهای مذهبی مشترک زوجین، آثار منفی این صفات را بهبود بخشید.
آینده نگاری تغییرات جمعیتی در جمهوری اسلامی ایران با رویکرد دفاعی - امنیتی در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات جمعیتی در جمهوری اسلامی ایران طی سه دهه گذشته، ناشی از عوامل مهم جمعیت شناسی همچون باروری، مرگ ومیر و مهاجرت بوده است. این تغییرات تحت تأثیر فاکتورهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، فناورانه و سیاسی، زمینه ساز چالش های متعددی شده که امنیت ملی کشور و توان دفاعی و نظامی را تهدید خواهد نمود. لذا پژوهش حاضر با هدف آینده نگاری تغییرات جمعیتی در جمهوری اسلامی ایران با رویکرد دفاعی - امنیتی در افق 1420 انجام گردید. پژوهش از نوع بنیادی با رویکرد کیفی است. نمونه آماری پژوهش شامل 23 نفر از اساتید دانشگاهی، خبرگان و مدیران عالی در مشاغل اجرایی و تصمیم گیر در حوزه جمعیت شناختی می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که 38 پیشران بر تغییر و تحولات جمعیتی اثرگذارند که از این بین با برگزاری دو مرحله دلفی و کسب نظر خبرگان و جانمایی نظرات به کمک ماتریس ویلسون، 11 پیشران با بالاترین احتمال اثرگذاری شناسایی شد که شامل افزایش سن ازدواج جوانان، به تعویق انداختن زمان فرزندآوری پس از ازدواج، دگرگونى رویکردهاى زنان نسبت به نظارت زاد و ولد، جلوگیرى از زاد و ولد در خانواده ها یا کنترل اجباری، اشتغال زنان در مشاغل مردانه، تحولات فناورانه، آموزش کنترل بارداری زنان، تغییر سبک زندگی خانواده ها، نرخ بالاى بیکاری، کمبود مسکن و ازدیاد مهاجرت از روستا به شهرها هستند. همچنین پنج شگفتی ساز نیز شناسایی شد که شامل تغییر ارزش هاى فرهنگى و اجتماعى خانواده ها، شبکه های اجتماعی، افزایش سطح تحصیلات دانشگاهی، افزایش خانوارهای خویش سرپرست و تمایل به مهاجرت از ایران بود.
بازجستی در طلاق قضایی ناشی از عسر و حرج معنوی زوجه با تأملی در آراء قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
134 - 167
حوزههای تخصصی:
عسر و حرج معنوی مشقت ها و سختی هایی است که به روح، روان و حیثیت فرد وارد می شود. با توجه به اینکه این نوع از عسر و حرج غالبا در طلاق قضایی ناشی ازعسر و حرج زوجه مورد غفلت قانونگذار قرار گرفته است، پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی همراه با گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته، با مداقه در کتب فقهی و حقوقی مرتبط و چندین دادنامه کوشیده است مصادیق عسر و حرج معنوی را که حرج معنوی ناشی از مسائل روانی، حرج معنوی ناشی از مسائل مالی و حرج معنوی ناشی از رویه قضایی می باشد وغالبا از سوی زوج و رویه قضایی بر زوجه عارض می گردد را احصاء و تاثیر عسر و حرج معنوی بر طلاق را بررسی کند. باتوجه به ادله قاعده لاحرج، در تمامی مصادیق مذکور عسر و حرج معنوی می تواند برای زوجه حق درخواست طلاق قضایی ایجاد کند. در پایان نیز دو پیشنهاد در خصوص اصلاح رویه قضایی و لزوم آموزش های کاربردی افراد قبل و بعد از ازدواج مطرح شده است.
رابطه بین سبک های دلبستگی با پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان با نقش میانجی گری خودکارآمدی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین سبک های دل بستگی با پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان با میانجی گری خودکارآمدی و تاب آوری بود. پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان با پرونده فعال در بخش انکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و امام حسین (ع) تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد 250 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، مقیاس تجدیدنظر شده سبک های دل بستگی بزرگ سالان، مقیاس تاب آوری و مقیاس خودکارآمدی عمومی بود. تحلیل آماری داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد سبک های دل بستگی (ایمن و ناایمن اجتنابی) بر پریشانی روان شناختی اثر مستقیم و معنادار دارد. خودکارآمدی دارای اثر مستقیم و معنادار بود و توانست در رابطه بین سبک های دل بستگی (ایمن و دوسوگرا) با پریشانی روان شناختی نقش میانجی معنادار ایفا کند. تاب آوری دارای اثر مستقیم و معنادار بود و توانست در رابطه بین سبک های دل بستگی (ایمن و دوسوگرا) با پریشانی روان شناختی نقش میانجی معنادار ایفا کند. با توجه به نقش میانجی معنادار خودکارآمدی و تاب آوری، می توان با به کارگیری مداخلات مؤثر دل بستگی محور مانند درمان هیجان مدار از بروز پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان کاست.
Examining the Presentation of the Balanced Family Model in the National Media(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
121 - 151
حوزههای تخصصی:
Projecting an Islamic-Iranian balanced family model is a way of dealing with the domestic problems in the existing Iranian families. As a strategic theoretical basis, this can be best undertaken by the national media (TV and radio), which serve as a major subcategory of the cultural system of the country and a pervasive source of informatics and awareness-raising. In this regard, the present study seeks to examine the application of the Islamic-Iranian balanced family model advertised in the national media. The study is a qualitative one conducted on the basis of the grounded theory. In the first step, the national policy statements of the Islamic Republic of Iran and those of the national media are examined in the field of family. In the second step, structured and semi-structured interviews are performed with seven senior experts and executives of the national media so as to find practical ways of creating a balanced family and identify the challenges involved in the presentation of the corresponding model. To deal with these challenges, certain solutions are also recommended. Future research in this field may focus on how applied the balanced family model is in the TV and radio programs and then compare the results with the findings on the media in other countries.
ارائه الگوی شکاف جنسیتی در شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکاف جنسیتی از گفتمان های اساسی معاصر در سازمان ها می باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه ها و ارائه الگوی شکاف جنسیتی در حوزه منابع انسانی است. هدف این پژوهش، کاربردی و از نظر روش، کیفی و بر اساس رویکرد، داده بنیاد است. مشارکت کنندگان، 55 نفر از زنان شرکت ملی گاز ایران بوده، که با توجه به اشباع نظری و با توجه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. طبق یافته ها، ناکارآمدی مدیریتی، تبعیض در سازوکارهای حمایتی، عدم فرصت سازی برای زنان، بی عدالتی در برخورداری از امکانات، بی عدالتی در استخدام، بی عدالتی در ساختار سازمانی و بی عدالتی در ارتقا سازمانی به عنوان عوامل علی، مشکلات زندگی شخصی زنان، ناکارآمدی ساختار کلان و قوانین و مقررات تبعیض آمیز به عنوان عوامل زمینه ای، ضعف در فرهنگ جامعه و فرهنگ سازمانی به عنوان عوامل مداخله گر و اصلاح فرهنگ جامعه و فرهنگ سازمانی، اصلاح فرایندهای ارتقاء، بهره مندی برابر از امکانات، برابری سازمانی، فرصت سازی برای زنان، توسعه سازوکارهای حمایتی، مدیریت حرفه ای، توجه به زندگی شخصی زنان، برابری در استخدام، باز تدوین قوانین و مقررات و کارآمدی ساختار کلان به عنوان راهبردها و کاهش بازده سازمانی، کاهش تعهد سازمانی و کاهش بهره وری سازمانی به عنوان پیامدها مشخص گردید. طبق یافته ها، شکاف جنسیتی تحت اثر عوامل مختلفی هستند، ولی عوامل مذکور در تعامل با ادراک تبعیض آمیز در حمایت گری سازمانی از زنان شکل می گیرند.
رابطه سبک های هویت و سبک های دلبستگی با پایبندی مذهبی : نقش واسطه ایی کارکرد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش هدف این است که میزان پایبندی مذهبی دختران دانشجو با توجه به تأثیری که سبک های دلبستگی و سبک های هویتی ایفا می-نمایند و با توجه با کارکرد خانواده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری انجام قرار گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه الزهرا (سلام الله علیها) بوده است و با استفاده از نمونه گیری غیرتصادفی از نوع در دسترس 387 مورد بررسی قرار گرفتند که از این میان 287 نفر مجرد و 31 نفر متأهل بودند. بر اساس یافته های این پژوهش رابطه ی بین سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد با پایبندی دینی به ترتیب با مقدار 283/0=r ، 552/0 = r و 396/0 = r به صورت مثبت و معنادار می باشد (05/0≥p). رابطه بین ابعاد کارکرد خانواده با پایبندی دینی با مقدار 453/0 = r؛ مثبت و معنادار می باشد. در نهایت اینکه رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با پایبندی مذهبی با مقدار 410/0 = r به صورت مثبت و معنادار و رابطه ی سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با پایبندی مذهبی به ترتیب با مقدار 283/0 = r ، 254/0 - = r و 252/0 - = r به صورت منفی و معنادار می باشد (05/0 ≥p). با توجه به این یافته های ذکر شده این نتیجه به دست آمد که سبک های هویتی و سبک های دلبستگی بر روی میزان پایبندی مذهبی دختران دانشجو اثرگذار است و این اثرگذاری با توجه به میانجی گری کارکردهای خانواده نشان داده شده است.
مقایسه ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس در زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس در زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی بود. روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری را کلیه زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به مراکز زیبایی خصوصی شهر تبریز در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه آماری شامل 100 نفر (50 نفر) از زنان متقاضی جراحی زیبایی و (50 نفر) زنان غیرمتقاضی بود که به منظور مقایسه با گروه هدف، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های پنج عاملی نئو کاستا و مک کری (1992)، روابط چندبعدی بدن-خود کش (1997) و عزت نفس روزنبرگ (1965) مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چندمتغییره (مانوا) استفاده شد. آزمون فرضیه های پژوهش نشان دادد که بین زنان متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی از منظر ابعاد پنجگانه شخصیت و مولفه های آن (روان رنجورخویی، برون گرایی، انعطاف پذیری) تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p>)، اما بین ابعاد توافق پذیری و باوجدان بودن تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>p)، همچنین در متغیر تصویر بدنی و مولفه های آن (اهمیت دادن به دیگران، مسئولیت پذیری، شجاعت، پذیرش خود) (05/0p>) و عزت نفس و مؤلفه های آن () (05/0p>) تفاوت معنی دار وجود ندارد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که زنان متقاضی جراحی زیبایی از نظر ابعاد پنج گانه شخصیت، تصویر بدنی و عزت نفس تفاوتی با زنان غیرمتقاضی ندارند.
دلایل اعتقادی و اجتماعی استفاده از نقاب در بین زنان بلوچ اهل سنت: مطالعه موردی شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاب یکی از رایج ترین پوشش های زنان مسلمان است که در برخی کشورهای مسلمان از جمله ایران، افغانستان و پاکستان استفاده می شود. آنچه در این خصوص اهمیت دارد توجه به پیام های موجود در این نوع پوشش در میان زنان مسلمان است. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه دلایل اعتقادی و اجتماعی استفاده از نقاب در میان زن مسلمان بلوچ در منطقه بلوچستان بود. مطالعه حاضر با روش پژوهش کیفی و با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی در سال 1398 انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 1۲ نفر از زنان نقاب پوش با نمونه گیری هدفمند جمع آوری شدند. اطلاعات جمع آوری شده کدگذاری، دسته بندی و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد، مضمون اعتقادی با سه مفهوم فرعی محافظت از توجه مردان، کسب سعادت و رضایت الهی و عفت و حیای عمومی بود. مضمون اجتماعی شامل هفت مفهوم عادت واره، پیروی از ساختار سنتی خانواده، همرنگی با جماعت، احساس قدرت، احساس آزادی، کسب عزت و احترام و احساس امنیت و آرامش بود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقاب فقط یک پارچه نیست بلکه می تواند وسیله مهمی برای انتقال معنا، هویت و ارزش های افراد باشد. نقاب صرفاً دارای معنای شخصی و مذهبی نیست بلکه نشان دهنده هویت جمعی نیز هست.
رابطه شفقت با خود و ارزیابی شناختی با عادات استرس زا در زنان مبتلا به مولتیپلاسکروزیس
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات عمده در جوامع امروزی ناشی از سبک زندگی صنعتی، ارزیابی های ناکارآمد در مواجهه با چالش ها و تنش هاست که به بروز استرس منجر می شود لذا شناسایی عوامل مولد استرس در بیماری های مختلف از منظر بالینی اهمیت زیادی دارد پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین ارزیابی شناختی و شفقت با خود در عادات استرس زا در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به عنوان یک مطالعه کاربردی – مقطعی، در دسته پژوهش های توصیفی-همبستگی قرار می گیرد. مصاحبه شوندگان شامل ۱۳۰ زن مبتلا به ام.اس. (عضو انجمن ام.اس. استان البرز) تعیین گردید. در تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون و نرم افزار SPSS و جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه شفقت با خود، استاندارد سنجش استرس کودرون و آزمون ارزیابی شناختی گروس و جان استفاده گردید. متغیرهای عادات استرس، ارزیابی شناختی و شفقت به خود با نمره معناداری (p≤0.01) در معادله رگرسیون اثرگذار هستند. متغیرها 5/43% واریانس عادات استرس را تبیین می کنند و پیش بینی عادات استرس زا بر اساس نامهربانی به خود با ضریب بتای 637/0 رابطه مستقیم دارد. همچنین مهربانی به خود و عادات استرس رابطه مثبت و شفقت به خود و عادات استرس رابطه منفی معنادار در سطح 01/0 دارند. ارزیابی شناختی و ابعاد آن نیز در سطح 05/0 معنادار هستند. توصیه می شود درمان هایی مبتنی بر شفقت، آموزش مدیریت هیجان، تمرین های ذهن آگاهی، تکنیک های آرمیدگی و شناسایی افکار خودآیند منفی و ج ایگزینی افکار مثبت، ش بکه های حمای ت اجتم اعی که در مدیریت استرس کارساز هستند برای کنترل استرس افراد مبتلا به ام.اس، آموزش های مدیریت هیجان و ارزیابی های شناختی اجرا شود.