فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
101 - 124
حوزههای تخصصی:
دولت جو بایدن در تداوم راهبرد اوباما و ترامپ، خروج آمریکا از افغانستان را یکی از اولویت های سیاست خارجی خود می دانست و به سرعت تا سپتامبر ۲۰۲۱، نظامیان این کشور را از افغانستان خارج کرد. هدف این مقاله بررسی راهبرد جهانی آمریکا در خروج از افغانستان و چرخش استراتژیک به شرق آسیا است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که چرا آمریکا بعد از تحمل هزینه های کلان مالی و نظامی، به حضور نظامی بیست ساله خود در افغانستان پایان داد؟ در پاسخ به سوال مذکور، این فرضیه مطرح شده است که «خیزش قدرتمند اقتصادی و نظامی چین در سایه احاله مسئولیت امنیت جهانی به آمریکا، تهدید بی سابقه ای را علیه هژمونی متصور جهانی آمریکا و نظم بین المللی مطلوب این کشور مطرح کرده است. بنابراین، از نظر تصمیم گیرندگان آمریکایی خروج نیروهای نظامی این کشور از افغانستان فرصتی استراتژیک برای روی آوردن به شرق آسیا و ایجاد ائتلاف جدیدی در منطقه آسیا و اقیانوسیه به منظور کنترل تهدید چین می باشد». مهمترین یافته تحقیق این است که آمریکا برای حفظ موقعیت هژمونیک خود در برابر تهدید چین، تلاش می کند با تقسیم بار عظیم مسئولیت امنیت جهانی بین شرکایش، راهبرد هژمونی اجباری را با تمرکز بر شرق آسیا در پیش بگیرد. شیوه جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و استفاده از مجلات تخصصی و منابع معتبر اینترنتی بوده است.
چشم انداز مناسبات سیاسی اقتصادی ایران و چین در پرتو سند جامع همکاری 25 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۶)
31 - 56
حوزههای تخصصی:
از آن جا که چین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، جایگاه ویژه ای داشته و به لحاظ مجموعه ای از عوامل، ظرفیت تبدیل شدن به یک قدرت تأثیرگذار را دارد، مقاله حاضر در صدد پاسخ به این سؤال اصلی است که دلایل عدم تحقق یک مشارکت راهبردی میان ایران و چین پس از انعقاد سند ۲۵ ساله جامع همکاری چیست؟ فرضیه اصلی تحقیق این است که از آن جا که چین در حوزه سیاست خارجی کاملا عمل گرایانه و منفعت محور عمل می کند، این تصور که انعقاد سند همکاری جامع موسوم به توافق ۲۵ ساله به معنای اتحاد و هم آهنگی کامل پکن با تهران در حوزه سیاست خارجی است، فاقد هر گونه چشم انداز روشن بر اساس گزاره های نوواقع گرایی است. یافته های مقاله حاکی از این است که اجرایی شدن سند مذکور در صورتی می تواند چشم انداز روشنی داشته باشد که روح حاکم بر سند منعقده اقتصادی باشد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر تحلیل توصیفی است و از روش اسنادی و کتابخانه ای برای گردآوری داده ها استفاده شده است.
نقش یابی قدرت های فرامنطقه ای در جنگ عراق علیه ایران، مبتنی بر نظریه رئالیسم
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۷
89 - 108
حوزههای تخصصی:
موقعیت جغرافیایی، سابقه تمدنی، مذهب تشیع و نیز اکتشاف نفت در قرن اخیر جایگاه ویژه ای را در جهان برای ایران ایجاد نمود. در دوران پهلوی با نفوذ گسترده قدرت های فرا منطقه ای، حکومت ایران به عنوان ژاندارم منطقه و متحد استراتژیک غرب به رهبری ایالات متحده شد. با وقوع انقلاب اسلامی، استکبار جهانی که منافع استراتژیک خود در منطقه را در معرض خطر می دید، از طریق نفوذ، تحریم، تهدید، کودتا، تحریکات قومی و در نهایت جنگ تحمیلی در راستای شکست انقلاب و اعاده نظم پیشین بر آمد. گسترش دامنه جنگ نیز زمینه ساز نقش های هر چه بیشتر قدرت های فرا منطقه ای و فشار بر ایران برای پایان دادن به جنگ شد. لذا چگونگی این نقش ها در جنگ و همچنین دلایل آنها در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهد گرفت. یکی از بهترین نظریه هایی که می تواند شرایط حاکم بر نظام منطقه ای و ساختار نظام بین الملل را در شرایط جنگ عراق علیه ایران بعد از انقلاب را تشریح نماید، نظریه نوواقع گرایی می باشد، که در این تحقیق از آن استفاده شده است.
تحلیل ابعاد زیست پذیری منطقه 12 شهرداری تهران با تأکید بر توسعه پایدار (مطالعه موردی: محله سیروس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
331 - 356
حوزههای تخصصی:
افزایش شهرنشینی و بالا رفتن جمعیت، مشکلات زیادی برای شهرها به وجود آورده است. تداوم رشد شهرنشینی با مسائل کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی منجر به عدم تحقق پایداری در شهرها شده است. علاوه بر این مشکلاتی دیگر مانند آلودگی های محیطی و عدم آرامش خاطر ساکنان موجب کاهش کیفیت زندگی در شهرها شده است. بنابراین زیست پذیری و توسعه پایدار امروزه در شهرها بسیار حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر تحلیل زیست پذیری محله سیروس با تأکید بر توسعه پایدار منطقه 12 شهرداری تهران می باشد. پژوهش حاضر ازنظر روش و ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و از حیث هدف پژوهش در دسته تحقیقات کاربردی قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان شهرداری منطقه 12 تهران و دفتر توسعه محله ای سیروس می باشد و روش نمونه گیری احتمالی و از نوع طبقه ای بوده است. دستاورد در پژوهش حاضر نشان دهنده تحلیل و شناخت زیست پذیری محله سیروس منطقه 12 شهرداری تهران با تأکید بر توسعه پایدار و ارائه مدل پیشنهادی بر اساس چهارچوب نظری پژوهش همچنین تحلیل داده ها طبق آزمون تی تک نمونه ای و مدل معادلات ساختاری است. نتایج یافته ها نشان می دهد که وضعیت زیست پذیری محله سیروس با تأکید بر توسعه پایدار در وضعیت نامطلوب و متوسط قرارگرفته است. نتایج مدل سازی معادله ساختاری نشان می دهد که عوامل کالبدی- محیطی با ضریب بتای 24/34 بیشترین تأثیرگذاری را بر زیست پذیری در محله مورد مطالعه دارد و عوامل مدیریتی با ضرب بتای 2/4 کمترین تأثیرگذاری را دارد.
چیستی و هستی جامعه و خصوصیات جامعه آرمانی در اندیشه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت و هستی جامعه ازجمله موضوعات مهمی است که دیدگاه های مختلفی درباره آن ارائه شده است. نوع نگاه به این موضوع مبنای مهمی است برای تصمیم های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی. در بین اندیشمندان مسلمان، آیت الله خامنه ای متفکری است که مبتنی بر آیات و روایات و باتوجه به تجربه های تاریخی جوامع مختلف و داده های میدانی، دیدگاه خاصی درباره این موضوع ارائه کرده است. مسئله پژوهش روشن سازی ابعاد گوناگون اندیشه ایشان درباره چیستی و هستی جامعه و ویژگی های جامعه آرمانی است. برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل محتوا استفاده شده و همه آثار فکری رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. با استنباط از مجموع مطالب گردآمده، می توان گفت آیت الله خامنه ای جامعه را مانند پیکره زنده می بیند که دارای زندگی و مرگ است و دچار تکامل و تنازل می شود. جامعه وجودی است مرکب و حقیقی، که ساخته می شود و بر اراده افراد تأثیر می گذارد، ولی اراده انسان تعیین کننده نهایی است که جامعه را می سازد و متأثر از مصنوع خود است.
چالش های سیاسی-اقتصادی فراروی هژمونی یوان چین در نظام پولی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
53 - 79
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه در حال ارتقای چین در اقتصاد جهانی، یکی از مهم ترین مسائل نظام پولی بین المللی، دگرگونی در هژمونی دلار و جایگزینی آن با یوان است. رژیم کنونی مبتنی بر دلار ضعف هایی مانند ناکارآمدی سیستم برتون وودز و بحران مالی سال 2007 را نشان داده است. چین به عنوان رقیب اقتصادی قدرتمند ایالات متحده برای ایفای نقش بین المللی نیازمند نفوذ و مشارکت در حکمرانی در همه حوزه های بین المللی به ویژه نظام پولی بین المللی است. این پژوهش با مفروض قرار دادن تلاش چین برای ایجاد هژمونی یوان، ارائه پاسخ به این پرسش را مدنظر دارد که چه چالش هایی فراروی آن هژمونی وجود دارد؟ بر همین اساس این نوشتار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از داده ها و آمارهای اقتصادی و همچنین با تمرکز بر رهیافت های سه گانه تحلیلی رژیم های بین المللی، معتقد است که چالش های موضوعی گوناگونی فراروی تغییر در رژیم پولی بین المللی از منظر رئالیستی، نئولیبرالی و شناختی قرار دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که بر اساس منطق رئالیستی دو چالش تداوم هژمونی کنونی ایالات متحده و بحران های امنیتی داخلی و خارجی چین، منطبق با رویکرد نئولیبرالی، چالش هایی مانند ضعف در مشارکت در حکمرانی جهانی، قدرت زیاد دلار در بازارهای بین المللی، عدم وجود نهاد های توسعه ای در شرق و سیستم اقتصادی نئومرکانتلیستی چین و در نهایت منطبق بر رویکرد شناخت گرایی، چالش های حقوق بشری، نگرش جهانی منفی نسبت به کمونیسم و زیربنای فرهنگی کنفوسیوسی آسیب زا به بین المللی شدن اقتصاد چین، به عنوان چالش های مهم در برابر هژمونی یوان برای دگرگونی در رژیم کنونی پولی بین المللی وجود دارند.
نقش آموزه های عاشورا در بسیج سیاسی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
187 - 210
حوزههای تخصصی:
در فرایند انقلاب ها، بسیج سازی نقشی اساسی دارد که خود نیازمند ایدئولوژی و شکل گیری نوعی باور جمعی است تا توده ها را تحت تأثیر قرار داده و آنها را برای کنش انقلابی آماده سازد. در انقلاب اسلامی ایران این امر بسیار پرقدرت و گسترده بود، به دلیل اینکه از پشتوانه ایدئولوژی شیعی و آموزه های غنی و متعالی آن برخوردار بود و لذا وجهه غالب این انقلاب به اذعان اکثر صاحب نظران بُعد معنوی و ایدئولوژیک آن است. در فرایند انقلاب اسلامی، فرهنگ و ارزش های نهضت امام حسین(ع) و الهام از آن قیام مقدس بسیار اثرگذار بود. نمادها و اسطوره های این نهضت عظیم با برجسته سازی و همانندانگاری رهبری انقلاب اسلامی (امام خمینی) به ابزار قدرتمندی در تهییج مردمی و بسیج انقلابی مبدل شد و ظرفیت هایی ایجاد کرد تا با قدرت مردمی، رژیم پهلوی را سرنگون و حکومت جمهوری اسلامی را جایگزین آن کند. این پژوهش با تحلیل محتوای پیام ها، سخنرانی ها و بیانات امام خمینی همچنین محتوای شعارها و قطعنامه های راهپیمایی ها در فرایند جنبش انقلابی و نشان دادن همانندسازی ها - با استفاده از نظریه های بسیج سیاسی به ویژه تئوری همسان انگاری گیرتز - به تبیین موضوع پرداخته است. نتایج نشان داد آموزه های شیعی ظرفیت هایی را ایجاد کرد تا امام خمینی آنها را به ایدئولوژی انقلاب مبدل نماید. از بین عناصر ایدئولوژیک شیعه، قیام امام حسین(ع) بیشترین تأثیر را در تبدیل این ایدئولوژی به بسیج سیاسی داشت.
راهبرد قانون گذاری دولت ها در جرم انگاری تروریسم
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
137 - 160
حوزههای تخصصی:
حوادث 11 سپتامبر 2001 نقطه عطفی برای ایجاد تحولات حقوقی بسیار گسترده ای جهت تصویب مقررات کنشی مقابله با تروریسم بود. لازم به ذکر است مؤلفه های مشترک در کلیه راهبردها و سیاست های ضدتروریسم مبتنی بر گسترش حدود وظایف و اختیارات نظام قانون گذاری ملی و کاهش پاسخگویی آنان بود به نحوی که برخی پرونده های مربوط به تنش میان آزادی های فردی و اقدامات نظام قانون گذاری ملی در کشورهای اروپایی، به دادگاه حقوق بشر کشانده شد. با این اوصاف، واکنش های تقنینی به تروریسم، موسوم به «قانون گذاری ضد تروریسم»، مؤید واکنش سریع به این اقدامات می باشد، که می تواند بیانگر میزان آمادگی و فعالیت دولت ها در برابر این پدیده باشد. علاوه بر این، واکنش های مزبور نشانگر عدم وجود فاصله بین قانون گذاری یک کشور و شعب اجرایی آن کشور است.
الگوی دیپلماسی فرهنگی در دیدگاه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی انقلاب اسلامی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
143 - 164
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی فرهنگی یکی از شاخه های دیپلماسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. این شاخه از دیپلماسی به دلیل اهمیت قدرت نرم در دوره پساجنگ سرد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. تصمیم سازان سیاست خارجی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تغییر نظم نرم افزاری منطقه ای و جهانی با استفاده از ابزارهای نرم قدرت و دیپلماسی فرهنگی و عمومی تاکید داشته اند. مقام معظم رهبری با توجه به وزن تاثیرگذاری بالا و نقش تعیین کننده در جهت گیری های کلان سیاست خارجی از جایگاه بالایی در منظومه گفتاری و رفتاری سیاست خارجی برخوردار هستند. دیدگاه ایشان در ارتباط با یکی از مهمترین شاخه های دیپلماسی خارجی که در این متن دیپلماسی فرهنگی است از اهمیت پژوهشی بسیار بالایی برخوردار است. سوال پژوهش پیش رو این است که دیدگاه مقام معظم رهبری در ارتباط با دیپلماسی فرهنگی چیست؟ فرضیه پژوهش حاضر جهت پاسخ به سوال مذکور این است که دیدگاه مقام معظم رهبری در ارتباط با دیپلماسی فرهنگی را می توان در سه دسته ایجابی، سلبی و یادگیری خلاصه نمود. روش پژوهش مقاله پیش رو توصیفی- تبیینی است و روش گرداوری مطالب کتابخانه ای و اسنادی می باشد.
مدل سازی ساختاری تفسیری مؤلفه های مدیریت جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۸
110 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر شناخت مولفه های مدیریت جهادی در نظر گرفته شد. با بررسی ادبیات و مطالعات موجود، منابع اسلامی و منویات مقام معظم رهبری نه مولفه شناسایی گردید که با استفاده از تحلیلی نوین تحت عنوان مدلسازی ساختاری تفسیری، جهت تعیین روابط میان مجموعه مولفه ها استفاده گردید. بعد از تعیین ماتریس و ترسم خطوط مرزی، مولفه ها بر اساس میزان نفوذ و وابستگی مشخص و دسته بندی شدند. مولفه های پیوندی شامل" کارایی، عدالت و برنامه محور” نیروی نفوذ و هم چنین نیروی وابستگی قدرتمندی دارند، این مولفه ها در حقیقت مولفه هایی هستند که بی ثباتند، به این معنا که انجام هرگونه اقدامی در مورد این مولفه ها علاوه بر اینکه مستقیماً بر سایر مولفه ها اثر می گذارد، می تواند در قالب بازخورد از سایر مولفه ها بر خود مولفه نیز اثرگذار باشد. مولفه های مستقل شامل“ اخلاص و هوشمندی” است که نیروی نفوذ قوی دارند، اما نیروی وابستگی آنها ضعیف است، که در واقع مولفه های کلیدی بوده و با ایجاد تغییر در آن ها می توان بر بقیه مولفه ها تاثیر گذاشت. “مولفه های وابسته شامل سخت کوشی و چالش با موانع” هستند که نیروی نفوذ ضعیفی دارند، با این وجود از نیروی وابستگی بالاتری نسبت به سایر مولفه ها برخوردار هستند. در واقع استخراج این مولفه ها نشان می دهد که علیرغم اینکه در نگاه عام، مفهوم مدیریت جهادی، معنای ساده انگارانه داشته اما در نگاه علمی، یافته نشان دادند که مبتنی بر شاخص های کاملا علمی مدیریتی بوده و می تواند به عنوان یک سبک نوین مدیریتی ارائه و پیاده سازی گردد.
بررسی روند عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل ( ۲۰۱۱ -۲۰۲۰)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 103
حوزههای تخصصی:
به دنبال فروپاشی امپراتوری عثمانی و تأسیس اسرائیل، بحران منطقه ای خاورمیانه به اوج خود رسید و مناقشه عربی-اسرائیل به یکی از مسائل اصلی خاورمیانه تبدیل شد. با این حال، برخی کشورهای عربی تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون ناسیونالیسم عربی، بحران های داخلی و منطقه ای، توازن قوا در منطقه، مسائل هویتی، وقوع انقلاب اسلامی ایران، شکل گیری ناآرامی های عربی از سال ۲۰۱۱ و در نهایت توافق هسته ای ایران با کشورهای ۱+۵ موسوم به برجام، همواره مواضع مختلفی مقابل اسرائیل داشته اند که نشئت گرفته از منافع ملی آن هاست. با توجه به مناقشه بنیادینی که از زمان تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میان اعراب و اسرائیل وجود داشته است، عادی سازی روابط آن ها، از همان پیمان صلح مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۸، اهمیت یافته است. این مسئله زمانی مورد توجه بیشتر قرار گرفت که تنها طی چند ماه عربستان سعودی، امارات، بحرین، سودان و مراکش اقدام به عادی سازی روابط با اسرائیل کردند. سؤال اصلی این است که «چرا اسرائیل و کشورهای عربی، به رغم اختلافات، به عادی سازی روابط پرداخته اند؟» در این پژوهش از روش تحلیلی-تبیینی برای پاسخ گویی به این سؤال و از منابع کتابخانه ای نیز برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد این دولت ها با توجه به وجود تهدید مشترک و منافع مشترک به عادی سازی روابط روی آورده اند؛ در واقع این اقدام آن ها ذیل نظریه نوواقع گرایی تبیین می شود. این دولت ها تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل داخلی، منطقه ای، بین المللی با محوریت منافع ملی و همچنین تلاش دونالد ترامپ در راستای طرح به اصطلاح «صلح خاورمیانه» اقدام به عادی سازی روابط با یکدیگر کرده اند و به منظور تأمین بهتر منافع ملی خود به سمت همکاری پیش رفته اند.
نظریۀ گزینش هستی شناسانه:چهارچوبی برای آینده پژوهی پدیده های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان جامعه بین المللی با رویکرد سیستمی به آن، متشکل از ذیل سیستم هایی است که تحلیل و آینده پژوهی کنش های آن ها از اهمیت بسیاری نزد متخصصان حوزه روابط بین الملل برخوردار است. رویکرد سیستمی برای تحلیل پدیده های عرصه بین الملل، مبتنی بر درک کلیت آن ها است. بر این اساس، درک منابع یا آن گونه که نوشتار پیش رو به آن اشاره می کند، ژن های سازنده سیستم های عضو سازمان جامعه بین الملل، برای فهم «ادراک»ها و «به گزینش»های آنان ضروری است. تلاش شد تا نظریه ای جدید برای تحلیل پدیده های عرصه بین الملل ارائه شود و به سیستم با رویکردی جامع نگریسته شده و عناصر مادی و معنایی آن در ارائه نظریه ای با عنوان «گزینش هستی شناسانه» مدنظر قرار گیرد. در ارائه این دستگاه نظری، به تمامی عناصر تحلیلی که می بایست برای ارائه دستگاهی نظری نسبت به آن ها اهتمام داشت، توجه شد؛ درواقع، مفاهیم انسان شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی ونیز سطوح تحلیل در ارائه دیدگاه سیستمی مذکور، مدنظر قرار گرفت. علاوه بر این، به «غایت» که حاصل برسازی مادی گرایانه و یا معنا گرایانه هویت ها، ایدئولوژی ها و اهداف سیستم ها است، توجه شد. در نوشتار پیش رو همچنین به چگونگی انحراف از غایت که بر درک، تحلیل و آینده پژوهی کنش های سیستم ها مؤثر بوده و نیز، فرآیندهای معنایی دگرگرایانه، توجه شده است. بر این باور است که با درک ادراک ها و به گزینش های غایت گرایانه سیستم ها، قادر خواهیم بود که نسبت به تحلیل و آینده پژوهی کنش های آن ها اقدام کنیم؛ بدیهی است که دستگاه نظری ارائه شده می بایست برای تحلیل پدیده های گوناگون مورداستفاده قرار گیرد که اهتمام نگارنده در آینده معطوف به این مهم خواهد بود.
اقتصاد سیاسی بازتولید بی ثباتی و منازعه در عراق پساصدام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق از جمله کشورهایی است که به صورت بالقوه طیف قابل توجهی از مولفه های تعیین کننده امنیت و حصول به توسعه متوازن نظیر جمعیت جوان و منابع سرشار هیدروکربوری را دارا است. با این حال فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی و امنیت پایدار این کشور درآغازین دهه های قرن بیست و یکم، به وضعیتی مخاطره آمیز و پرابلماتیک انجامیده است. عراق طی دو دهه اخیر و متعاقب فروپاشی رژیم صدام حسین، علیرغم فروش سالانه میلیاردها دلار درآمد نفتی و دریافت کمک های بین المللی با نارسایی تدارک خدمات عمومی نظیر قطعی گسترده برق، فقر و بیکاری فراگیر و تعارضات عمیق و مداوم بین نیروهای اجتماعی در عرصه اقتصاد سیاسی خود مواجه بوده است. پرسش آن است که بازتولید ناامنی و پیچیده شدن فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی در عراق پسا صدام چگونه قابل فهم است؟ فرضیه پژوهش با اتکاء به رویکرد اقتصاد سیاسی نهادگرای داگلاس نورث بدین صورت طراحی شده که الگوی روابط میان ائتلاف حاکم و نیروهای مسلح و توانمند عرب سنی، متعاقب تکوین نظم دسترسی محدود در این کشور، زمینه بازتولید ناامنی و شکل گیری وضعیت پیچیده فراروی توسعه اقتصادی- اجتماعی این کشور را فراهم نموده است. یافته های پژوهش نشانگر آن است که گذار از یک نظم محدود و سرکوب گر به نظمی محدود، شکننده و متکثر، فرآیند سیاست گذاری های توسعه ای در عراق پساصدام را به سمت اقدامات بخشی نگر، غیرفراگیر و منفعتی تقلیل داده است. برآیند این وضعیت تعارض بین میان دولت و نیروهای رانت جو به شکل منازعه و بازتولید ناامنی و بی ثباتی بوده است پژوهش حاضر به روش اسنادی و با استفاده از منابع و متون موجود صورت گرفته است.
Iranian Exceptionalism and US-Iran Relations (1979-2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Review of Foreign Affairs, Volume ۱۴, Issue ۳۷- Serial Number ۱, Winter and Spring ۲۰۲۳
1 - 22
حوزههای تخصصی:
Iranian exceptionalism has been a major factor in preventing rapprochement between the US and Iran. There are two major factions within the foreign policy establishment of the Islamic Republic representing “reconciliation discourse” and “resistance discourse”. These two can be seen as sub-discourses within the Islamic Revolution discourse engaged in a struggle over its “correct” interpretation. The reconciliation discourse emphasizes on “prudence”, while the resistance discourse emphasizes upon “conscientiousness”, both signifiers within the Islamic Revolution discourse. Both movements agree that these signifiers exist within the discourse, but they disagree about the primacy and centrality of one over the other. The “reconciliation discourse” seeks development as the main goal of Iran’s foreign policy, and, hence, considers reconciliation with the US to be a precondition to that goal. Its arguments imply that Iran is not an exceptional country. The resistance discourse, on the other hand, is deeply exceptionalist and deems resistance against the US and maximalist independence to be the main objectives of Iran’s foreign policy. This discourse strongly opposes mending ties with the US because such a move would be understood as a threat to Iran’s exceptionalism. These sub-discourses also perceive the US differently; the reconciliation discourse considers US to be dynamic and heterogenous, while the resistance discourse considers US to be unchanging and monolithic, and this disagreement also contributes to their policy toward the US, and this understanding is also closely intertwined with exceptionalism. Overall, the dispute over Iranian exceptionalism has made relationship with the US the main issue of contention within Iranian foreign policy discourses.
Hebrew-Arab Convergence and Its Implications for Security Arrangements in the Persian Gulf Region(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In recent decades, differences, competitions, increased distrust, and conflicts between the countries bordering the Persian Gulf, as well as the presence and influence of extra-regional countries, have made it impossible to achieve comprehensive and lasting security arrangements, and on this basis, Arab countries in the region have sought to place themselves under the protective umbrella of other powers. In this regard, and after the Islamic Revolution, the major conflicting interests of the Arab countries in the Persian Gulf region with the Islamic Republic of Iran have made the realization of a security order more difficult and faced it with serious challenges. Especially during the past two decades, simultaneous with the increase in Iran's regional power, with the support of the United States, a groundwork has been provided for reconciliation and rapprochement between the Zionist regime of Israel and the Arab states in the region. In this context, it seems that the policy of reconciliation and convergence in Tel Aviv may have implications and consequences for the establishment of security arrangements in the region. Accordingly, the main question of the research is: what impact can the convergence of the Israeli regime and the Arab countries of the Persian Gulf have on the process of achieving regional security arrangements? The research hypothesis is that the expansion and development of Tel Aviv's relations with the governments of the Arab countries in the Persian Gulf region can make it difficult to achieve an internal security order by complicating regional equations and intensifying security problems in the region. The research method is qualitative and with an analytical-explanatory approach, and the data have been collected from library and internet sources. The balancing of threats theory has also been used to explain the research topic.
تبیین جایگاه مردم و عدالت اجتماعی در اندیشه های سیاسی شهیدثانی و امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
107 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه مردم و عدالت اجتماعیی در اندیشه های سیاسی شهید ثانی و امام خمینی (ره) است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی می باشد و درصدد پاسخ به این سوال است که اندیشه های سیاسی امام خمینی(ره) و شهیدثانی در خصوصی جایگاه مردم و عدالت اجتماعی برچه مبنایی استوار است؟ قرابت های زیادی میان اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) و شهید ثانی و گاه تفاوت هایی نیز وجود دارد. یافته های تحقیق گویای آن است که دیدگاه های مشترک شهید ثانی و امام خمینی (ره) عمدتا ناظر بر تشکیل حکومت اسلامی و به تبع آن مردم سالاری دینی و مبتنی بر آموزه های اسلامی و نشأت گرفته از سیره پیامبر اسلام و ائمه معصومین می باشد. سیاست در اندیشه امام خمینی(ره) بر آمده از آموزه های قرآنی، روایات و مبتنی بر مبانی فقهی و اصولی، فلسفی، کلامی، و عرفانی می باشد. از نگاه امام خمینی (ره) و شهید ثانی سیاست حقیقی؛ آن سیاستی است که مد نظر انبیاء وائمه معصومین (علیهم السلام) بوده است. فقه سیاسی بخشی از فقه است که عهده دار سیاست و تدبیر امور جامعه اسلامی است. از آن رو که نظرات و افکار سیاسی امام خمینی و شهیدثانی توسط خودشان مدوّن نشده استخراج و تبیین شالوده های فکری و مبانی نظری ایشان در عرصه سیاست، دشواری های خاص خود را دارد.
دولت سازی؛ رویکردها، زمینه ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
99 - 116
حوزههای تخصصی:
موضوع این نوشتار بحث و تحلیل در خصوص دیدگاه های مرتبط با دولت سازی (State Building) است. در سه دهه پایانی قرن بیستم بحث های نظری مفصلی در خصوص مسیرها و فرایندهای دولت سازی توسط اندیشمندان و محققین حوزه دولت پژوهی مطرح شده است و همچنان در مسیر بسط و تعمیق هستند. نکته کانونی و مشترک همه این مباحث، متأخر بودن دولت (State) و ارتباط آن با تحولات عصر مدرن است. پرسش بنیادی در همه این نظریه ها عبارت از آن است که چه بسترها و زمینه هایی موجبات شکل گیری دولت ها را در ادوار جدید (از قرن شانزدهم به بعد) فراهم آوردند و نیز اینکه این تأسیس جدید که غالباً با هیبت و هیمنه خارق العاده ای هم همراه بوده، طی چه فرایندی پا به عرصه نهاده و چه تحولاتی را از سر گذرانده است. در این نوشتار تلاش شده است که ضمن بحث در خصوص متأخر بودن دولت و تفاوت آن با سایر مفاهیم هم ارز؛ حکومت و رژیم، گونه بندی ای از این دیدگاه ها طرح نموده و درونمایه هاو بنیان های نظری هر سنخ مورد بحث قرار گیرد. سه گونه ارائه شده (اثر جنگ های جدید بر دولت سازی، وجود بسترها و زمینه های جدید برای شکل گیری دولت و وجود بستر مناسب فرهنگی)، گر چه کاملاً از هم منفک نیستند، اما هر کدام استدلال های خاص خود را در خصوص دلایل و فرایند شکلگیری دولت در عصر جدید را طرح کرده اند.
تبیین سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران در پرتو روش شناسی پیتر وینچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
297 - 322
حوزههای تخصصی:
جهان اجتماع و انسانی، جهان فهم است و فهم بالاترین درجه شناخت پدیدهایِ اجتماعی و سیاسی محسوب می شود. در واقع بسیاری از سیاستگذاری هاو تصمیم گیری ها برای حل مسأله زمانی می تواند به سرانجام مثبت و تأمین منافع ملّی و انسجام اجتماعی و سیاسی منجر شود که در باب آن مسائل شناخت درست و راستینی انجام گیرد. شناخت درست و راستین زمانی میسر می شود که عاملان سیاست گذاری در تصمیم گیری به مرحله فهم از مسائل اجتماعی و سیاسی دست یابند. تحلیل و فهم پدیده ها و مسائل در قلمرو علوم انسانی در برخی از موضوعات از منظر معرفت شناسی اثباتی برای شناخت پدیده هاو مسائل را مبهم ساخته است. در این پژوهش سعی می گردد تا از منظر فرااثباتی و از چشم انداز فکری پیتر وینچ مسائل و پدیده های اجتماعی ایران مورد فهم و کنکاش قرار گیرد. با این فرض که فهم هر جامعه بر اساس اعتباریات همان جامعه امکانپذیر است. پدیده های علوم انسانی و اجتماعی از پیچیدگی های خاصی برخوردار هستند. این پیچیدگی، شناخت راستین پدیده هارا با دشواری های بسیاری روبرو بوده است. بررسی فهم مسائل سیاسی و فرهنگی جامعه ایران از نظر صاحبنظران و اندیشمندان جایگاه خاصی را در ایران به دنبال داشته است. در این پژوهش سعی بر آن است چگونه می توان از رویکرد روش شناختی برای فهم مسائل سیاسی و فرهنگی برای آگاهی بخشی به جامعه استفاده کرد؟ وینچ فیلسوفی است که با نگرش به قواعد و فهم اجتماعی با در نظر گرفتن اعتباریات آن جامعه مورد بازنگری قرار داده و از منظر معرفت شناسی فرااثباتی تبعیت نموده است.
روش شناسی علم دینی؛ نقدِ روش شناختیِ الگوی حکمی- اجتهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶
221 - 249
حوزههای تخصصی:
تحقق تمدن نوین اسلامی بدون عنصر دانش نو و آن نیز بدون مطالعات علوم انسانیِ اسلامی شدنی نیست. یکی از خلاء های مطالعات علوم انسانیِ اسلامی امروز مطالعات روش شناسی بوده و الگوی حکمی اجتهادی به عنوان یکی از روش های علوم انسانیِ اسلامی محل بحث و نقد و بررسی علمی است. از سوی دیگر، «نقد علمی»، تحلیل و ارزیابی امتیازات و کاستی های یک اثر علمی است و بر این اساس در مقاله پیش رو به نقد علمیِ "الگوی حکمی- اجتهادی علوم اجتماعی اسلامی"، و ارزیابیِ نقاط امتیاز و کاستی های آن پرداخته می شود. مواردی مانند: اهتمام به نظریه پردازی، اهتمام به مساله علم دینی، ضرب در سنّت فلسفی صدرایی و سنت اجتهادی، توجه به جنبه های روش شناختی، اهتمام به نظریه پردازی و به روزسازی الگو در ذیل نقاط قوت مطرح شده و همچنین نقاط ضعف به دو دسته نقاط ضعف ساختاری و محتوایی تقسیم می شوند مانند: فقدان تعریف جامع و مرزگذاری مفاهیم، عدم نظام مندی نسبت الگو با طبقه بندی علوم، پَرش های ساختاری، نحوه تلقی از علوم اجتماعی، اغتشاش مفهومی، معیار نظریه معرفت شناختی، و مسائل روشی. در این پژوهش از روش تحلیلی – انتقادی بهره بردیم و در نهایت بر این نکته تاکید شده که همواره نقدهای متدیک(روش شناختی) برنقدهای محتوایی مقدّم هستند چرا که از چگونگی شکل گیری ساختار علمی یک پژوهش سخن می گویند و تا چارچوبی روشمند تنظیم نشود، راهی به سوی سرزدن یک اندیشه، دیدگاه، یا نظریه علمی باز نخواهد شد.
بررسی و تبیین تهاجم نرم و سواد رسانه ای با تاکید بر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
174 - 193
حوزههای تخصصی:
مقام معظم رهبری در دهه چهارم انقلاب اسلامی در مانیفستی تحت عنوان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ضرورت شکل گیری تغییرات اساسی و توصیه هایی دراخلاق، اقتصاد، عدالت، مبارزه با فساد و عوامل شکل گیری تغییراتی مانند توانمند سازی نیروی انسانی در مواجهه با تهاجم نرم را به عنوان نقشه راه در پیاده سازی طرح تمدن اسلامی بیان کرده است. نقطه عطف این بیانیه، تهاجم نرم، جنگ رسانه ای و تاثیر آن درالقای ناامیدی، تحریف روایت ها، تغییر هویت و سبک زندگی بوده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به طرح این سوال پرداخت که رسانه های غربی با شاخصه های فراگیری و فرصت های متکثر با توجه به وضعیت سیاستگذاری داخلی چه تاثیری بر جوانان داشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد که پخش برنامه های جهت دار رسانه ها در حوزه شناختی بیشترین تاثیر را در تغییر رویکرد جوانان داشته است.یافته ها نشان می دهد برنامه های سبک زندگی، تغییر هویتی، یاس آفرینی، انگیزه سازی و تحریک تمایلات به دلیل ضعف سواد رسانه ای، بیشترین تاثیر را در منفعل سازی و ایجاد گسست در نسل امروز داشته و ضعف سیاستگذاری نهادها در ارتقای سواد رسانه ای نه تنها به تحکیم این جریان کمک فراوانی نموده، بلکه در توانمند سازی نیروی انسانی در مواجهه با تهاجم نرم رسانه ای به دلیل عدم تفکیک بین آموزش و فرهنگ سازی، فقدان خلاقیت و واکنشی بودن نسبت به موج فزآینده وسایل ارتباطی با گستردگی و تکثر محتوای تولیدی در پاسخگویی به مطالبات جوانان از عمکرد قابل دفاعی برخوردار نمی باشد