فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
51 - 78
حوزههای تخصصی:
اسلام سیاسی قرائتی از اسلام مبتنی بر ضرورت تشکیل حکومت (بر اساس شریعت) است. به عبارت دیگر، اسلام سیاسی به مرجعیت دین (و شریعت) در امور سیاسی و اجتماعی اعتقاد دارد. در مقابل اسلام سیاسی، اسلام غیرسیاسی وجود دارد که چنین دغدغه ای ندارد، هرچند به نوعی تعامل یا مداخله (نهاد) شریعت در سیاست اعتقاد داشته باشد. از آنجاکه اسلام سیاسی می تواند قرائت میانه رو داشته باشد، می توان بین این اصطلاح و بنیادگرایی تمایز قائل شد. اسلام سیاسی و بنیادگرایی همواره با مسئله زن روبرو بوده است. این مسئله فرع رویارویی این دو جریان با مدرنیته تلقی می شود. بنیادگرایان و تا حدی اسلام گرایان، نتوانسته اند هم نهادی سازوار از رویارویی سنت و تجدد و به شکل خاص مسئله زن، به دست دهند. برخی اندیشمندان بنیادگرایی دینی را با سه خصیصه معرفی کرده اند: طرحی برای کنترل زنان، رد کثرت گرایی و سعی در ادغام دین و سیاست . تفاوت اسلام سیاسی و بنیادگرایی در این زمینه آن است که اسلام سیاسی می تواند میانه رو و غیر رادیکال باشد و به درجاتی تجدد را برتابد. در پاسخ به این سؤال که دیدگاه اسلام سیاسی و بنیادگرایی نسبت به نقش و جایگاه زنان چیست و چه تفاوتی بین این دو گفتمان وجود دارد، فرضیه مقاله بر آن است که اسلام سیاسی شیعی، برخلاف بنیادگرایی سنی، سعی دارد نقش زنان در جامعه را برجسته کند؛ و بدین جهت، از قرائت هایی که به این برداشت کمک می کنند استقبال می نماید. تلقی این گفتمان نسبت به مسئله زن، تابعی از مسئله رویارویی با گفتمان تجدد است. اسلام سیاسی انقلابی بر مفاهیم ذیل ابتناء دارد: دیگرسازی نسبت به غرب، توسل به ابزارهای سیاسی و نظامی برای رسیدن به منافع ملی تعریف شده، ضدیت با صهیونیسم و کسب قدرت از طریق انقلاب. این نوشتار با ترجیح مبانی زمینه گرایانه (نسبت به روش متن گرایانه)، درصدد است از اصطلاحات روش و نظریه گفتمان بهره برد.
صورتبندی منابع قدرت در میراث تمدنی اسلامی: مطالعه موردی احادیث شیعه
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
7 - 31
حوزههای تخصصی:
نظریه قدرت از مسائل مهمی است که در تمدن سازی نوین اسلامی مورد پرسش گفتمان های رقیب قرار می گیرد. قدرت عمدتا ًشامل توانایی های قابل سنجش و مؤثر در اعمال اراده یکی بر دیگری است. در آموزه های فکری شیعه می توان نظریه ای را صورت بندی کرد که قدرت را بر بستر ارزش های فرهنگی تعریف می نماید. در این مقاله رابطه ارزش های فرهنگی در زندگی روزمره به عنوان منبع قدرت در اندیشه سیاسی شیعه بررسی می شود. از آنجا که «حدیث» پس از قرآن کریم مهمترین منبع فهم نظام فکری شیعه است در این پژوهش ارزشهای فرهنگی مطرح شده در روایات ائمه(ع) و رابطه آنها با مساله قدرت بررسی شده است. ابتدا تمام روایات مرتبط با قدرت جمع آوری شده و با روش نشانه شناسی روایاتی که دلالت بر ارتباط ارزش های فرهنگی و قدرت دارند تحلیل شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در روایات شیعه ارزش های فرهنگی منبع اصلی قدرت هستند. ارزشهای فرهنگی از طریق معنادهی زندگی روزمره به مثابه پرکتیس های اجتماعی عمل می کنند، قدرت در تملک سلطه گران نیست بلکه در سطح اجتماع منتشر است و همه اعضای جامعه به طور مشترک مقابل اعمال قدرت و مانع از شکل بندی فضای اجتماعی به نفع قدرت مخالف ارزشهای شیعه می شده است.
مطالعه تطبیقی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در عراق و سوریه (بازه زمانی 2011-2021)
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
383-416
حوزههای تخصصی:
دولت ها در بین الملل جهت پیشبرد منافع ملی خود در رقابت هستند و سعی در ارتقای قدرت و توان ملی خود دارند، مفهوم قدرت یکی از مفاهیم اصلی و کلیدی روابط و سیاست بین الملل است. تا مدت ها در نظریه های قدرت ملی از طریق قدرت سخت اندازه گیری می شد. اما تحولات مفهومی و افزایش سهم و نقش سایر شاخص ها و معیارها همچون جنبه های فرهنگی و ناملموس باعث شکل گیری نگاهی جدید به قدرت گردید با مفهوم قدرت نرم .ایران بعد از انقلاب تلاش نمود وجهه خود را در بین الملل به عنوان یک قدرت نرم نشان دهد، از جمله کشورهایی که در محیط راهبردی ایران قرار گرفته اند کشورهای عراق و سوریه هستند. گرچه با ظهور گروه های تروریستی ایران مجبور به بهره گیری از بخش های از قدرت سخت در این کشورها شده است اما به طور کلی رویکرد ایران جهت رابطه و نفوذ در این کشورها، مبتنی بر رویکرد نرم بوده .با توجه به اینکه دو کشور مورد بحث، در زمینه های مختلف دارای تفاوت های عدیده ای هستند قاعدتاً ایران نمی تواند با راهبردها و سیاست هایی مشابه در پی نفوذ و گسترش عمق استراتژیک خود در این کشورها باشد. مقاله حاضر تلاش شده در چارچوب های نظری قدرت نرم، این تفاوت ها و تشابهات مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
گفتمان دولتشهری و تکوین اندیشه سیاسی در یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
229 - 264
حوزههای تخصصی:
تلاش برای رمزگشایی از پیچیدگی های اندیشه سیاسی یونان باستان به عنوان خاستگاه دانش سیاست، همچنان مورد توجه اهل فن است، به طوری که از نظرگاه های مختلف به تدقیق در چگونگی شکل گیری و شرایط ظهور اندیشه سیاسی و ماهیت و چیستی آن در یونان باستان پرداخته شد و بسته به نظام تحلیلی اندیشمندان، عوامل مختلفی چون نظام حکمرانی، فرهنگ و جغرافیا در شکل گیری و برساخت اندیشه سیاسی در یونان باستان اهمیت پیدا می کند. در همین راستا هدف این پژوهش «تحلیل نقش و جایگاه نظام دولتشهری در تکوین اندیشه سیاسی یونان باستان است». سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از «ظهور نظام دولتشهری چه تأثیری در شکل گیری اندیشه سیاسی در یونان باستان داشته است؟ فرضیه پژوهش بدین نحو مطرح می شود که: « نظام دولتشهری نه صرفاً به عنوان یک نظام سیاسی بلکه در قامت یک گفتمان مسلط نه تنها به مناسبات سیاسی روزمره در یونان باستان تعین می بخشید؛ بلکه نقشی انکارناپذیر در نضج تفکر سیاسی و ماهیت آن داشته است. به بیان دیگر، اندیشه سیاسی به عنوان یک دانش تاریخی از قواعد چگونگی شکل گیری و تحول در گفتمان ها پیروی می کند». در همین راستا روش شناسی پژوهش شاهد سه مرحله در شکل گیری گفتمان دولتشهری و در نتیجه تکوین اندیشه سیاسی در یونان باستان هستیم. مرحله نخست ظهور بحران در گفتمان سلطنت (مونارک). مرحله دوم شکل گیری و تثبیت گفتمان دولتشهری به عنوان گفتمان هژمون، مرحله سوم مفصل بندی عناصر گفتمانی اندیشه سیاسی که حول یک دال مرکزی (دولتشهر) معنا پیدا می کنند. لازم به ذکر است نگارنده از تحلیل گفتمان به عنوان روش و چارچوب نظری پژوهش بهره می برد.
Constructivist Analysis of Russia's Military Invasion of Ukraine (2022); Investigating Putin’s Identity Model and Cognitive Actions(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۸, Issue ۴, Autumn ۲۰۲۴
841 - 876
حوزههای تخصصی:
Constructivism theory believes that the power, security and survival of a nation are often shaped by the identity structures and perceptions of its agents, which in turn define the threats and opportunities that it faces. After the collapse of the Soviet Union, Russia suffered an identity crisis and tried to regain its position as a "great power" by adopting the Eurasian identity model. The background of the research showed that realist, geopolitical and traditional investigations cannot correctly and fully explain the way in which the Eurasian identity was formed and its impact on Russia's military actions in Ukraine. As a result, this study tries to answer the question of how Russian identity and perception-based motivations in Russia's attack on Ukraine can be understood through constructivism theory. The main hypothesis is that constructivism provides insights into the main reasons for Russia's military invasion of Ukraine, which can analyze certain factors in this war, which cannot be understood through traditional theories. The findings of this paper confirm that Russia's attack on Ukraine was aligned with its role as a Eurasian power and Putin's identity visions. This article uses a qualitative research method using field and library sources to analyze the hypothesis.
تدوین چهارچوب راهبردی تاب آوری کالبدی در برابرخطر زلزله؛ نمونه موردی: منطقه 12 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
119 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد به ارائه چهارچوب راهبردی، جهت ارزیابی ظرفیت تاب آوری کالبدی بپردازد. به همین منظور از ترکیب روش کیفی و کمی برای پیشبرد اهداف پژوهش استفاده شده است، به طوری که در بخش کیفی، به شناسایی شاخص ها با بهره گیری از مرور ادبیات پرداخته شده است و در بخش کمی نیز دسته بندی شاخص ها بر اساس اهمیت آن ها با استفاده از معادلات تفسیری ساختاری انجام شد و سپس، وزن نسبی هر یک از شاخص ها از طریق فرایند تحلیل شبکه تعیین شد. یافته های پژوهش، سیزده شاخص کلیدی را در سه گروه به ترتیب اولویت دسته بندی می نماید؛ به طوری که شاخص های «نسبت نزدیک ترین همسایه (Ĉ1)»، «میزان مستقیم بودن مسیر پیاده (Ĉ3)»، «نسبت استحکام غالب اسکلت ساختمان های موجود در هر بلوک (Ĉ4)»، «نسبت میانگین مساحت بلوک به طول بلوک (Ĉ5)» در گروه اولویت اول، شاخص «نسبت نوع خاک (در عمق 30-40 سانتی متری) به اندازه پاکت حجمی بلوک (Ĉ12)»در گروه اولویت دوم و بقیه شاخص ها در گروه اولویت سوم قرار می گیرند. بر اساس چهارچوب به دست آمده، دو محله بازار و هرندی در منطقه دوازده شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج کلی نشان می دهد که 93/85 درصد بافت محله بازار و 36/79 درصد محله هرندی، با در نظر گرفتن زلزله 6 مرکالی، در شرایط با تاب آوری بسیارکم قرار دارند. نهایتاً، سیاست های پیشنهادی براساس شاخص هایی با بیشترین وزن نسبی ارائه شد که می تواند به تصمیم گیرندگان شهری بینشی شفاف تر در جهت آمادگی در مدیریت بحران ارائه دهد.
Social contract" by Thomas Hobbes in the field of Theoretical Controversies about the basis of Government Legitimacy
منبع:
International Journal of Political Science, Vol ۱۳, No ۴ , ۲۰۲۳
131 - 147
حوزههای تخصصی:
Thomas Hobbes's theory of "social contract" provided a new basis for the establishment of the gov-ernment, which had fundamental differences with the theories before it. In such a way that he con-sidered the government "constitutional" and not "natural". According to him, before the govern-ment, people lived in a natural state, which is a kind of a state of war, and according to the natural law and the rule of reason, they should have left this state and entered a state of peace. A state of peace requires the "establishment" of the government to provide security. Based on this, the citizens establish the government through agreement and contract and transfer all their rights to it in order to end the war situation and be the final judge of the affairs. This theory of Hobbes was proposed in the field of religious and political ideological controversies, which its roots go back to the late Mid-dle Ages and the conflict between the church and the kingdom regarding the basis of the legitimacy of the government. On this basis, without paying attention to the context of Hobbes's discussion, it is not possible to get a precise understanding of his theory and intention in the "Social Contract" plan. Our goal in this article is to read Hobbes's theory "context-centered" and we use Quentin Skinner's approach. As a result, our question is, in what context was Thomas Hobbes's "social con-tract" about the basis of government legitimacy formed, and what was his intention in proposing it? Our hypothesis is that Thomas Hobbes, in the field of disputes between the church and the kings, based on the two main theories of the absolute authority of the Pope (controversy of installation) and the divine right of kings, to transition from the state of religious-political wars in England, pro-posed a "social contract" and provided a new basis of legitimacy for the establishment of the state.
تبیین ژئواستراتژیکی ظرفیت های روابط همسایگی ایران با جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
539 - 515
حوزههای تخصصی:
ژئواستراتژی نوعی سیاست خارجی است که عمدتاً توسط عوامل جغرافیایی هدایت می شود. برخلاف ژئوپلیتیک که وضعیت موجود را براساس عوامل جغرافیایی مورد تبیین قرار می دهد، ژئواستراتژی براساس ویژگی های جغرافیایی که می توان از آنها به عنوان تعلقات و وابستگی های فضایی بحث کرد، در تعریف و هدایت استراتژی کلان کشور در سیاست خارجی، جهان بینی جامع و دقیق تری برای پیشبرد اهداف کشور در مناطق در مناطق مختلف و دستیابی به موقعیت برتر و یا موقعیت برد-برد در برابر رقبای دیگر ارائه می دهد. هدف ژئواستراتژی، رسیدن به بالاترین و پایدارترین سطح از منافع ملی در ابعاد مختلف است. در چارچوب این دیدگاه، نتایج این پژوهش توصیفی-تحلیلی از یک سو نشان می دهد کشور آذربایجان در ابعاد مختلفی فرصت های ژئواستراتژیکی گسترده برای نفوذ و نقش آفرینی قدرتمند ایران در قفقاز جنوبی و نیز فراتر از آن به ارمغان می آورد که چنین فرصت هایی را از بُعد تنوع و عمق آنها حتی به سختی می توان در بین سایر همسایگان ایران مشاهده کرد. از سوی دیگر، به سبب تأثیرگذاری عوامل سیاسی و ژئوپلیتیکی، برخی از فرصت های موجود به محدودیت تبدیل می شود که می توان بازتاب آن را در حضور ضعیف ایران در قفقاز جنوبی مشاهده کرد. بدین معنی که ایران به رغم فرصت های گسترده موجود، نمی تواند در سطح ژئواستراتژیکی برای پیشبرد منافع خود از آنها کمک بگیرد.
رویکرد احتمالی دولت دوم ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران: تحلیل و پیش بینی ها
حوزههای تخصصی:
سیاست های ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ تحت تأثیر رویکرد «فشار حداکثری» قرار داشت که بر اساس تحریم های اقتصادی گسترده، کاهش تعاملات دیپلماتیک و تقویت ائتلاف های ضدایرانی در سطح بین المللی استوار بود. مقاله حاضر به تحلیل و پیش بینی رویکرد احتمالی دولت دوم ترامپ می پردازد. سؤال اصلی این پژوهش آن است که با توجه به سیاست های گذشته دولت ترامپ و تحولات داخلی و بین المللی، چه رویکردهایی ممکن است از سوی دولت دوم ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ شود؟ فرضیه اصلی مقاله این است که دولت دوم ترامپ احتمالاً سیاست های مشابه دوره اول خود را در قبال ایران، به ویژه درزمینه تحریم ها، فشار حداکثری و محدودسازی توافقات دیپلماتیک ادامه خواهد داد، اما با توّجه به شرایط جدید منطقه ای و جهانی، تغییرات استراتژیک و تاکتیکی نیز محتمل خواهد بود. این پژوهش باهدف پیش بینی رویکردهای آتی دولت ایالات متحده در قبال ایران، به بررسی جامع عوامل مؤثر بر سیاست گذاری در این حوزه می پردازد. در این راستا، سیاست های پیشین دولت آمریکا، نظرات و تحلیل های اندیشکده های تأثیرگذار بر سیاست خارجی این کشور، تحولات منطقه ای و بین المللی مرتبط، و همچنین متغیرهای داخلی ایران و ایالات متحده مورد تحلیل قرار می گیرند. روش تحقیق در این پژوهش کیفی از نوع تحلیلی، با استفاده از منابع مختلف کتابخانه ای، مقالات، سایت های اینترنتی...) است.
جایگاه توانمندسازی جامعه عشایری در قانون برنامه های اول تا هفتم توسعه
منبع:
ذخایر انقلاب (عشایر) دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
7 - 24
حوزههای تخصصی:
ارزیابی برنامه های توسعه، یکی از روش های علمی شناخته شده برای درک و شناخت اندیشه، روش و رویکرد حاکم بر فرآیند برنامه ها است. نظر به اهمیت سیاست ها و قوانین برنامه های توسعه، هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل قوانین برنامه های توسعه، پس از انقلاب اسلامی مبتنی بر تسهیل کننده های توانمندسازی جامعه عشایری است که از این رهگذر، بستر لازم برای ارتقاء کیفیت زندگی و توسعه پایدار جامعه عشایری ایران فراهم خواهد شد. روش بررسی در پژوهش حاضر، اسنادی و کتابخانه ای است؛ به طوری که در ارتباط با تسهیل کننده های توانمندسازی جامعه عشایری در برنامه های توسعه بعد از انقلاب به نقد و بررسی سیاست های دولت پرداخته شده است. همگام نبودن سطح راهبرد سیاست گذاری و سطح راهبرد عملیاتی و اجرایی، غالب بودن رویکرد بالا به پایین و غیرمشارکتی در برنامه های توسعه، نامولّد بودن روش های توانمندسازی و کالبدی محور بودن برنامه های توسعه از یافته های این پژوهش است. تغییر و اصلاح رویکرد حاکم بر فرآیند برنامه ریزی و مدیریت توسعه عشایری از طریق انتخاب سیاست های اجتماعی و اقتصادی مناسب دولت و به کارگیری روش های مناسب توانمندسازی مولّد جامعه محلی و توجه بیشتر به عملیاتی ساختن مواد قانونی در برنامه های توسعه از پیشنهادات این پژوهش است. در پژوهش حاضر، توانمندسازی جامعه عشایری در برنامه های توسعه از طریق دو رویکرد برنامه ریزی "عقلایی گرایی فن محور" و "ارتباطی و مشارکتی" مورد واکاوی قرار گرفت.
درآمدی بر الگوی مدیریت راهبردی دانش در تراز تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل و ارائه یک الگوی جامع برای مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی می پردازد و بر اهمیت این مدیریت به عنوان ابزاری کلیدی در تحقق تمدن نوین اسلامی تأکید می کند. در عصر حاضر، انقلاب اسلامی با چالش های پیچیده و متنوعی مواجه است که نیازمند یک رویکرد منسجم و مبتنی بر دانش است. در این راستا، دانش های وارداتی غربی که بر مبانی مادی و غیرالهی بنا شده اند، قادر به تأمین نیازهای واقعی انقلاب اسلامی نیستند. از این رو، ضرورت تولید و مدیریت دانش هایی که ریشه در اصول توحیدی و اسلامی دارند، امری حیاتی به شمار می آید. این پژوهش با استفاده از روش های کیفی، داده های مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب و ادبیات مدیریت دانش را مورد بررسی قرار می دهد. الگوی پیشنهادی شامل سه بعد اصلی است: تولید دانش، توزیع دانش و کاربست دانش. این ابعاد به گونه ای طراحی شده اند که به تحقق اهداف کلان انقلاب اسلامی، از جمله خودسازی، جامعه سازی و تمدن سازی یاری رسانند. علاوه بر این، الگوی مدیریت راهبردی دانش شامل سه رکن کلیدی می شود: ارکان جهت ساز، قابلیت ساز و اجرایی. این ارکان نه تنها به هدایت و توسعه ظرفیت های لازم برای تولید و توزیع دانش کمک می کنند، بلکه بر اجرای مؤثر این دانش در تراز انقلاب اسلامی تأکید دارند و به هم افزایی و انسجام در فرآیند مدیریت دانش می پردازند. نتیجه گیری مقاله نشان می دهد که برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و توسعه تمدن نوین اسلامی، مدیریت راهبردی دانش باید به طور جامع و منسجم با مبانی اسلامی عمل کند. این مدیریت نه تنها باید به تولید دانش های نوین بومی بپردازد، بلکه باید از تجربیات گذشته نیز بهره برداری کرده و این دانش ها را به طور مؤثر در سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی به کار گیرد. با اتخاذ این رویکرد، می توان به آینده ای روشن و پایدار برای جامعه اسلامی دست یافت.
A Historical Perspective on the Role of Seminary in Instituting Religious Culture in Iranian Society: From Formation to Present(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The seminary institution has long been influential in Iranian society and is recognized as a driving force behind Islamic culture. Consequently, it has played a significant role in the spiritual and ethical life of the community. At certain points in history, the seminary has taken on the banner of the fight against tyranny and colonialism, leaning on a religious culture. The present study aims to examine the historical role of the seminary in institutionalizing religious culture in Iranian society over the last century. The researcher focuses on the seminary before the Islamic Revolution, employing a descriptive-analytical approach and relying on an analysis of historical documents to interpret the collected data. The framework governing this research is derived from a definition of culture that aligns with the study's objectives. The findings indicated that the seminary has not only preserved its intrinsic mission of deepening religious understanding but has also worked to convey and disseminate Islamic teachings within society.
ارتباط هویت ملی و مسئولیت پذیری اجتماعی با نگرانی محیط زیستی دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
7 - 26
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش مشکلات محیط زیستی در کشورمان، نگرانی مردم در این حوزه افزایش یافته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نگرانی محیط زیستی دانشجویان دانشگاه شیراز و ارتباط آن با متغیرهای هویت ملی و مسئولیت پذیری اجتماعی بود. در پژوهش حاضر، از نظریه استرن و گیدنز به عنوان چهارچوب نظری استفاده شد. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ساختمند بود. نمونه موردمطالعه، 386 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی، از گونه خوشه ای انتخاب شدند. برای ارزیابی پایایی پرسشنامه از هماهنگی درونی ابزار به روش آلفای کرونباخ و جهت ارزیابی اعتبار آن از تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد نگرانی محیط زیستی با هویت ملی و ابعاد آن (فرهنگی، تاریخی، سیاسی و سرزمینی) ارتباط مثبت و معناداری در سطح 99 درصد دارد. مسئولیت پذیری اجتماعی ارتباط مثبت و معناداری در سطح 99 درصد با نگرانی محیط زیستی داشت. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد به ترتیب متغیرهای مسئولیت پذیری اجتماعی و هویت ملی بیشترین اثر را بر نگرانی محیط زیستی دانشجویان داشتند. درمجموع، متغیرهای واردشده به رگرسیون چندگانه 64 درصد از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین نموده اند. تقویت روحیه و هویت ملی و مسئولیت پذیری اجتماعی، به تقویت میزان توجه افراد به محیط زیست خواهد انجامید.
آمریکا و جنگ افغانستان؛ روایت سازی هالیوود از نشانگان جنگ و سیاست در «ماشین جنگ» و «پاسگاه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
115 - 145
جنگ آمریکا در افغانستان از مهم ترین حوادث دوران پسا کمونیسم در دهه ۲۰۰۰میلادی بود ه است که تاثیرات عمیق و گسترده ای بر ساختار نظام بین الملل و همچنین سیاست خارجی آمریکا گذاشته است. اساساً جنگ افغانستان که به نوعی در قالب جنگ های فرسایشی بوده است؛ بر فضای سیاسی و رسانه ای این کشور اثرگذار بوده است و موجب شکل بخشی بر الگو های رفتاری آمریکا در قبال افغانستان می باشد. در این میان، ایالات متحده آمریکا با همراهی جریان هالیوود به عنوان کاتالیزور قدرت ساز این کشور به جریان بازنمایی مبارزه و جنگ برای امنیت و صلح کمک کرده است. جریان بازنمایی رسانه ای هالیوود در دوران جنگ با تروریسم در کشور هایی چون افغانستان اساساً در راستای نظم سازی آمریکا محور بوده است. باتوجه به این نکته، سوال اصل این پژوهش این است که روایت سازی سینمای هالیوود از جنگ آمریکا در افغانستان حاوی چه نشانگانی می باشد و اساساً چه هدفی را دنبال می کند؟ هدف این نوشتار تحلیل جنگ آمریکا در افغانستان از منظر چارچوب بندی نشانه شناسی و برساخته سازی خود و دیگری است و چنین هدفی براین فرض استوار است که فیلم هایی مانند ماشین جنگ و پاسگاه سعی در نظم سازی آمریکایی در افغانستان دارند. از این منظر روش شناسی مقاله فوق بر مبنای نشانه شناسی رسانه ای با روایتی روابط بین المللی ضمن رجوع مستقیم به آثار نام برده در جهت تحلیل سوال اصلی گام بر خواهد داشت.
تمدن سازی به مثابه اصلی ترین کارکرد نهاد اجتماعی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده از قدیم الایام یکی از اصلی ترین نهادها در هر جامعه و فرهنگی بوده است و هیچ تمدن انسانی بدون وجود این نهاد شکل نگرفته است. در جامعه ایران نیز نهاد خانواده جایگاهی بی بدیل داشته و دارد اما در عصر حاضر به سبب تغییرات ارزشی و پیدایی نهادهای مدرن یا شیوه های جایگزین، نهاد خانواده و کارکردهایش دچار آسیب شدند که به تبع آن آسیب های متعددی بر جامعه بار شده است لذا ضروری است تا با بازاندیشی در کارکردهای اصلی این نهاد و برشمردن مسائل بار شده بر این کارکردها، به سمت حل آسیب های بوجود آمده در جامعه حرکت کرد؛ بر این اساس این مقاله در پی پاسخگویی به این سوال است که کارکردهای اصلی و صورت بندی مسائل کارکردی نهاد خانواده چیست؟ روش اصلی این پژوهش، مبتنی بر روش کیفی است که برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه با کارشناسان و خبرگان این حوزه بهره برده است و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون(شبکه مضامین) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد نهاد خانواده دارای کارکردهایی متعالی است که حاصل این کارکردها به اصلی ترین کارکرد نهاد خانواده یعنی تمدن سازی منجر می شود. مسائل کارکردی خانواده نیز در 7 محور مسئله زوجیت، مسائل و بحران های تربیتی، مسئله نظارت وکنترل اجتماعی، مسئله هویتی، مسئله آرمش و امنیت اخلاقی، مسئله کمیت جمعیت جمع بندی می شود که در مدلی مفهومی در صورت عدم اتخاذ راهکاری مناسب جهت کنترل این مسائل، منجر به فروپاشی خانواده و در نهایت فروپاشی جامعه و عدم شکل گیری تمدن انسانی می شود.
یمن؛ حمایت از فلسطین در رویاروئی ژئوپلیتیک مقاومت اسلامی با نظام سلطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
41 - 66
حوزههای تخصصی:
رژیم صهیونیستی به عنوان عامل نظام سلطه به منظور رصد منطقه خاورمیانه و مدیرت دولت های منطقه در جریان عملیات طوفان الاقصی مورد حمله غافلگیرانه حماس در جنوب اراضی اشغالی قرار گرفت.تداوم حملات وحشیانه ارتش اسرائیل به نوار غزه با آسودگی خیال از هرگونه واکنش بیرونی و با اتکا به حمایت های همه جانبه امریکا و چند کشور اروپایی، ،سبب انتقال بحران به فراسوی مرزهای فلسطین اشغالی و تشکیل ائتلاف منطقه ای نانوشته میان محورهای مقاومت علیه اسرائیل برای پایان دادن به تسلط غرب در خاورمیانه و متحد شدن گروه های مقاومت منطقه در دفاع از مبارزات آزادی خواهانه مردم فلسطین گردید.در این بین مداخله رسمی یمن در جنگ در قالب عملیات دریایی علیه شناور های صهیونیستی یا حامل کالا و اقلام متعلق به صهیونیست ها از منظر نظامی و ژئوپلیتیکی،نقطه عطف بسیار مهمی تلقی می شود؛چه آن که نه تنها تصویرسازی ای نو از قابلیت های محور مقاومت و غلبه بر مسافت هاست، بلکه نوعی قدرت گستری سرزمینی، ژئوپلیتیکی مقاومت اسلامی در مواجهه با قدرت هژمونیک نظام سلطه نیز به شمار می رود.این پژوهش در صدد سنجش صحت فرضیه زیر می باشد: "ورود انصارالله یمن به حمایت از حماس که به معنای باز شدن جبهه سوم (بعد از حزب الله) است،ضمن آن که نوعی رویاروئی ژئوپلیتیک با نظام استکباری حامی رژیم صهیونیستی بشمار می رود،با معطوف ساختن بخشی از توان پدافندی و عملیاتی اسرائیل به خود و در نتیجه تضعیف عملیات علیه جبهه اول و دوم، سبب یکپارچگی و وحدت در جبهه مقاومت نیز شده است."
صورت بندی مبانی نظری نفوذ از منظر اطلاعاتی (مکاتب، سطوح، رویکردها، حوزه ها و ابزارها و تکنیک های عملیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
67 - 102
حوزههای تخصصی:
نفوذ در ارتباطی متقابل، به عنوان یکی از ابزارهای کسب، حفظ و افزایش قدرت قلمداد گردیده است که همواره با تغییر ماهیت و کارکرد قدرت، شاهد تغییر ماهیت و کارکرد آن، هستیم. مفهومی که در طول تاریخ، شاهد دگرگونی و تکامل ماهیتی و کارکردی آن، در قالب مبانی و مولفه ها به صورت متفاوت و متناوب هستیم. در این نوشتار سعی شده است با یک روش توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و اسنادی به شناخت رابطه قدرت و نفوذ و متناسبا و ارزیابی جنبه های مختلف نفوذ و ارائه یک مبنای نظری جامع و کارآمد از منظر اطلاعاتی پرداخته شود. سوال این پژوهش به این صورت است که نفوذ از منظر اطلاعاتی بر چه مبانی و صورت بندی نظری استوار است؟نتیجتا در این پژوهش مبانی و صورت بندی نظری نفوذ به این صورت است که نفوذ در طول تاریخ به تناسب ارتباط با قدرت و تغییرمندی ماهیت و کارکرد آن، در سه مکتب سنتی و نوین و فرا نوین تکامل یافته است و دارای سطوح عملیاتی سخت، نرم و هوشمند است و بر پایه سه رویکرد عملیاتی تدافعی، تهاجمی و تهاجمی – تدافعی قرارگرفته است و همچنین نفوذ دارای محیط و حوزه های عملیاتی مختلفی اعم از سیاسی- امنیتی- نظامی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است که همواره به تناسب محیط و حوزه عملیاتی در قالب تکینکها و ابزارهای عملیاتی متناوب از سوی یک بازیگر در قبال دیگری اعمال گردیده است.
رویکرد دولت ایالات متحده به حق تعیین سرنوشت و گذار به دموکراسی در تونس و بحرین (2011-2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات پیرامون رابطه سیاست خارجی آمریکا با حقوق بشر و تحولات دموکراتیک ملت ها بیانگر شواهد ضد و نقیض است. در این زمینه، ادبیات زیادی این ایده را ترویج می دهند که دولت آمریکا حامی حقوق بشر و دموکراسی است. تحولات سیاسی در خاورمیانه در دهه 2010 زمینه مناسب و سختی برای آزمون این رابطه بوده است تا بدانیم رویکرد دولت ایالات متحده آمریکا نسبت به حق تعیین سرنوشت و گذار به دموکراسی در تحولات سیاسی در دو کشور تونس و بحرین در دهه 2010 میلادی چگونه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتارهای دولت آمریکا در این زمینه یکسان و مبتنی بر ارزشهای دموکراتیک نبوده است بلکه با توجه به میزان منافع دولت آمریکا در طیف بندی خاصی قرار می گیرد: در جایی که رابطه دولت آمریکا با نظام سیاسی حاکم حسنه است رفتار دولت آمریکا با میزان منافع خود و عمق انقلاب متغیر است. چنانکه سیاست آمریکا در فرایند انقلاب در تونس مبهم و دوپهلو بود به محض اینکه شکست نظام سیاسی مستقر پدیدار شد آهنگ حمایت از ارزش های دموکراتیک نواخته شد. لازم به ذکر است پژوهش اخیر از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری کتابخانه ای استفاده کرده است.
تدوین مؤلفه های شهر اسلامی مبتنی بر اسناد بالادستی؛ رویکردی تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانبینی جهان شمول اسلامی، انسان و زندگی او را در هیچ عرصه ای فراموش نکرده و بر اساس اصول توحیدی، نیازهای واقعی او را در تمامی ابعاد مادی و معنوی در نظر گرفته است؛ از طرفی دیگر، شناخت مؤلفه های شهر اسلامی در اسناد بالادستی (گام دوم انقلاب، الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت، برنامه جامع سبک زندگی اسلامی- ایرانی) می تواند در تبیین جایگاه شهر اسلامی مؤثر باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و رویکرد استدلال منطقی و همچنین جمع آوری اطلاعات با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. در این پژوهش، پژوهشگران به دنبال تدوین مؤلفه های شهر اسلامی از منظر اسناد بالادستی بودند. لذا با بررسی نظرات اندیشمندان و پژوهشگران، ابعاد و مؤلفه های شهر اسلامی بر اساس اصل توحید شناسایی و معرفی گردید. پس از مطالعه اسناد 3گانه، مؤلفه های مرتبط با شهر اسلامی شناسایی و تبیین گردید و در انتها نیز ازآنجایی که اسناد بالادستی به عنوان سند راهبردی شکل دهنده ی اصول همه جانبه برای کشور می باشند، مؤلفه های شهر اسلامی در اسناد بالادستی با نظام های سه گانه شهر اسلامی انطباق گردید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که با برقراری ارتباط بین مؤلفه ها به سه اصل ترویج توحیدباوری در اخلاق و معنویت، ترویج توحیدباوری در مظاهر و نمودهای کارکردی و درنهایت ترویج توحیدباوری در مظاهر و نمودهای کالبدی دست یافته شد که منجر به ارائه ی یک مدل مفهومی و اجرایی شهر اسلامی با توجه به اصل توحیدی و معرفی شاخص کلان پیاده سازی آن شده است.
امنیت انرژی ایران پس از جنگ اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
89 - 116
حوزههای تخصصی:
مهم ترین موضوع در خصوص جنگ اوکراین باتوجه به جایگاه مهم روسیه در بخش انرژی و اوکراین در ترانزیت، تأثیر این رخداد بر روی انرژی و قیمت آن است. این موضوع موجب افزایش قیمت حامل های انرژی و نگرانی کشورهای مصرف کننده در زمینه تأمین انرژی شد. کشور ایران نیز باتوجه به دارا بودن ذخایر غنی نفت و گاز، به ویژه پس از جنگ اوکراین موردتوجه کشورهای مصرف کننده انرژی قرار گرفته است. در همین راستا در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از چهارچوب نظری امنیت انرژی تلاش شده است که به این سؤال پاسخ داده شود که تأثیر جنگ اوکراین بر امنیت انرژی ایران چگونه خواهد بود؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که جنگ اوکراین به لحاظ امنیت انرژی فرصت هایی از منظر ژئوپلیتیک مانند تقویت نقش ترانزیتی ایران و چالش هایی به لحاظ سیاسی و اقتصادی مانند دو قطبی شدن بیشتر فضای بین المللی و پیداشدن رقبا در زمینه صادرات انرژی را برای ایران به دنبال داشته است. یافته های پژوهش نشان دهنده این موضوع است که با توجه به تاثیر منفی جنگ اوکراین بر روند انتقال انرژی روسیه به اروپا و ضرورت تنوع بخشی اروپا به منابع انرژی خود، ایران فرصت یافته است تا جایگاه خود در زمینه صادرات انرژی در منطقه و در جهان را بهبود ببخشد.