فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل کیفی از عوامل مؤثر بر عدم اقدام به ازدواج در پسران مجرد است. این مطالعه به بررسی عواملی می پردازد که باعث تأخیر در ازدواج پسران و موانع موجود در مسیر آن ها می شود. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش شامل پسران مجرد شهرستان کازرون بود که 15 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش استراوس و کوربین (1998) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها: در مرحله کدگذاری باز، 232 کد نهایی شناسایی شد. این کدها در مرحله کدگذاری محوری به مقولات کلیدی دسته بندی شدند و در نهایت در مرحله کدگذاری گزینشی، مقوله محوری پژوهش تعیین گردید که عوامل عدم اقدام به ازدواج در پنج بُعد کلی طبقه بندی شدند: عوامل علّی (مانند ترس از تعهد و مشکلات مالی) و عوامل زمینه ای (مانند تجارب منفی گذشته و باورهای فرهنگی) عوامل مداخله گر (مانند نگرش های فردی و هراس از آینده). نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که عدم اقدام به ازدواج در پسران، نتیجه ترکیبی از عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که در یک تعامل پیچیده با یکدیگر عمل می کنند. این نتایج می تواند در سیاست گذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های فرهنگی جهت کاهش موانع ازدواج و ارتقای سلامت روانی و اجتماعی جوانان مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم هیجان و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان فعال سازی رفتاری (BAT) بر تنظیم هیجان و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. روش شناسی: این مطالعه به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تهران بود. از میان داوطلبان، ۶۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۲۰ نفره (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جای گرفتند. گروه های آزمایشی به ترتیب تحت درمان ACT و BAT به مدت ۸ جلسه دو ساعته قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تنظیم هیجانی و پرسشنامه تبعیت از درمان بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط و آزمون های تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهبود معناداری در متغیرهای تنظیم هیجان و تبعیت از درمان داشتند (p<0.001). با این حال، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هر دو متغیر به طور معناداری بیشتر از درمان فعال سازی رفتاری بود. این برتری در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی ماند. همچنین در گروه کنترل هیچ تغییر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری تأثیر بیشتری بر بهبود تنظیم هیجان و افزایش تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ دارد. استفاده از این درمان می تواند به عنوان یک رویکرد مؤثر در ارتقاء مراقبت روان شناختی بیماران دیابتی توصیه شود.
Parental Smartphone Addiction and Child Behavioral Problems: The Mediating Role of Parenting Quality(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the direct and indirect effects of parental smartphone addiction on child behavioral problems, with parenting quality as a mediating variable. Methods and Materials: A descriptive correlational design was employed with a sample of 410 parents from Malaysia, determined according to the Morgan and Krejcie sample size table. Participants were recruited through schools and community centers and completed standardized measures assessing smartphone addiction, parenting quality, and child behavioral problems. Data were analyzed using SPSS-27 for descriptive statistics and Pearson correlations, and AMOS-21 for structural equation modeling (SEM). Model fit indices, including χ²/df, GFI, AGFI, CFI, TLI, and RMSEA, were used to assess model adequacy. Findings: Descriptive statistics revealed moderate levels of parental smartphone addiction (M = 32.47, SD = 6.81), relatively high parenting quality (M = 74.26, SD = 9.54), and mild to moderate child behavioral problems (M = 18.63, SD = 5.72). Correlation analyses showed that parental smartphone addiction was positively correlated with child behavioral problems (r = .36, p < .001) and negatively correlated with parenting quality (r = –.41, p < .001). Parenting quality was negatively correlated with child behavioral problems (r = –.44, p < .001). SEM confirmed partial mediation: parental smartphone addiction negatively predicted parenting quality (β = –.39, p < .001), which in turn negatively predicted child behavioral problems (β = –.41, p < .001). The direct path from parental smartphone addiction to child behavioral problems remained significant (β = .25, p = .001), while the indirect effect through parenting quality was also significant (β = .16, p < .001). Conclusion: The study highlights that parental smartphone addiction increases child behavioral problems both directly and indirectly through reduced parenting quality. Interventions should target reducing parental smartphone addiction and enhancing parenting practices to safeguard children’s behavioral health.
The Structural Model of Death Anxiety and Self-Acceptance Based on Differentiation with the Mediating Role of Self-Compassion in the Elderly(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to determine the fit of a structural model of death anxiety and self-acceptance based on psychological flexibility and differentiation, with the mediating role of self-compassion in the elderly. Methods and Materials: The research method was fundamental, descriptive, and correlational in nature. The statistical population consisted of all individuals aged 60 years and above residing in daily elderly care centers in Nowshahr and Chalous counties from February 2024 to August 2024 (N = 232). Due to the limited size of the population, a census method was used, and research questionnaires were distributed to all members of the population. Ultimately, due to damaged or incomplete questionnaires, data from 215 questionnaires were analyzed (n = 215). The research instruments included the Templer Death Anxiety Scale (1970), the Unconditional Self-Acceptance Questionnaire by Chamberlain and Haaga (2001), the Acceptance and Action Questionnaire-II (Bond et al., 2007), the Differentiation of Self Inventory by Skowron and Friedlander (1998), and Neff’s Self-Compassion Scale (2003). Data analysis was conducted using SPSS version 26 and LISREL 8 software. Findings: Pearson correlation analysis indicated a positive and significant relationship between differentiation and self-compassion (r = 0.645, p < .01); a negative and significant relationship between differentiation and death anxiety (r = -0.411, p < .01); a positive and significant relationship between differentiation and self-acceptance (r = 0.700, p < .01); a negative and significant relationship between self-compassion and death anxiety (r = -0.352, p < .01); and a positive and significant relationship between self-compassion and self-acceptance (r = 0.846, p < .01). Path analysis revealed that the indirect path from differentiation to death anxiety through the mediating role of self-compassion was statistically significant (β = -0.629, p < .01). Furthermore, the indirect path from differentiation to self-acceptance through self-compassion was also statistically significant (β = 0.861, p < .01). Conclusion: Thus, the structural model of death anxiety and self-acceptance based on differentiation with the mediating role of self-compassion demonstrated a good fit among elderly individuals residing in daily care centers in Nowshahr and Chalous. These findings may serve as a basis for developing comprehensive therapeutic models to enhance psychological well-being among the elderly. Keywords: Death Anxiety, Self-Acceptance, Differentiation, Self-Compassion, Elderly.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی در هویت تحصیلی با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه دهم و یازدهم شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 400 دانش آموز پایه دهم و یازدهم بود که به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی توسط لاگواردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه منزلت هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) و پرسشنامه انتظارات آموزشی ادراک شده والدین استفاده شد. به منظور بررسی مسیرهای مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (PLS3) استفاده شد. نتایج نشان داد انتظارات آموزشی والدین (95/9 = t)، الگوی همنوایی (89/5 = t) و الگوی گفت و شنود (17/9 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر نیازهای اساسی روانشناختی دارند. نتایج همچنین نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی بر هویت دنباله رو (92/28 = t) و هویت سردرگم(29/25 = t) تاثیر مستقیم، منفی و معناداری و بر هویت دیررس (09/39 = t) و هویت موفق (31/35 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین نقش میانجی دارد. بنابراین به منظور بهبود هویت تحصیلی دانش آموزان می توان به اصلاح الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی والدین پرداخت.
تأثیر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی کم شدت و اینتروال پر شدت بر توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی در دانشجویان کم تحرک در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه و حافظه از فرایندهای شناختی هستند که در امر یادگیری نقش بارزی را ایفا می کنند. شدت فعالیت های ورزشی می تواند نقش مهمی در عملکردهای شناختی داشته باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تأثیر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی کم شدت و اینتروال پر شدت بر توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی در دانشجویان کم تحرک در دوران کرونا بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجویان پسر دانشگاه فنی و حرفه ای شیراز در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود که تعداد ۵۱ نفر به عنوان نمونه در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون رنگ واژه استروپ و آزمون حافظه وکسلر بزرگسالان استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میان میانگین های پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل بود؛ بدین معنی که تمرینات تداومی کم شدت می تواند میزان توجه انتخابی (89/0=Eta،001/0=P،40/58=F)، حافظه فعال (75/0=Eta،003/0=P، 89/36=F) و کارکرد اجرایی (94/0=Eta،001/0=P، 66/62=F) را در دانشجویان کم تحرک بهبود بخشد (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرینات تداومی کم شدت میزان توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی را در دانشجویان کم تحرک بهبود می بخشد؛ بنابراین، فعالیت تداومی کم شدت در مقایسه با فعالیت اینتروال پرشدت، مؤثرترین فعالیت ورزشی در بهبود عملکردهای شناختی است.
تدوین و امکان سنجی پروتکل درمان پردازش اطلاعات هیجانی برای بهبود کارکردهای اجرایی و کیفیت زندگی در مدرسه در دانش آموزان با اختلال نقص توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، فرد را با مسائل و مشکلات زیادی روبرو می کند که زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد. ازاین رو برنامه درمانی که بتوانند به بهبود فرآیند کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در مدرسه، دانش آموزان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی کمک کند ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین و امکان سنجی پروتکل درمان پردازش اطلاعات هیجانی برای بهبود کارکردهای اجرایی و کیفیت زندگی در مدرسه در دانش آموزان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع رویکرد کیفی و روش اکتشافی بود. جامعه مورد مطالعه، کلیه متخصصان روانشناسی کودکان استثنایی ایران در سال 1403-1402 بودند. نمونه پژوهش 13 نفر بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. بعد از بررسی ادبیات موجود در زمینه پردازش اطلاعات هیجانی، جهت استخراج عوامل درمان، با این 13 نفر متخصص مصاحبه شد. به منظور اعتباریابی عوامل درمان از دو ضریب نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. مقدار CVR به دست آمده با جدول لاوشه مقایسه شد (54/0< (CVR و مقدار CVI بیشتر از 79/0 باشد قابل قبول است. جهت مقیاس امکان سنجی از چک لیست 50 سؤالی شلانی استفاده شد که شامل مؤلفه های مختلفی همچون مقبولیت و تناسب، کاربردپذیری و تقاضا، یکپارچگی، سازگاری، منابع و قابلیت اجرا و تعمیم پذیری می باشد. یافته ها: نتایج نشان داد نسبت روایی محتوایی در دامنه 85/0 تا 1 و شاخص روایی محتوایی بین 92/0 تا 1 بود. که پروتکل درمان از نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا مطلوبی برخوردار بود، همچنین نتایج امکان سنجی نشان داد میانگین تمام مؤلفه های درمان از میانگین کل بزرگتر بود، بنابراین امکان سنجی پروتکل مورد تأیید می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، مؤلفه های درمان و پروتکل پردازش اطلاعات هیجانی از روایی خوبی برخوردار بود و همچنین پروتکل پردازش اطلاعات هیجانی از مقبولیت و تناسب، کاربردپذیری و تقاضا، یکپارچگی، قابلیت انطباق، منابع و قابلیت اجرا و تعمیم پذیری خوبی برخوردار بود، می توان پروتکل پردازش اطلاعات هیجانی را برای مداخله بالینی مناسب ارزیابی کرد.
The Effectiveness of Mindful Self-Compassion Program on Distress Tolerance, Emotional Expression, and Psychological Flexibility in Individuals with Social Anxiety Disorder
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of the mindfulness-based self-compassion program on distress tolerance, emotional expression, and psychological resilience in individuals with social anxiety disorder.Methods: This study was a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design. Thirty individuals with social anxiety disorder were selected through purposive sampling in counseling centers and cyberspace, and they were randomly assigned to two experimental and control groups. At the beginning and end of the study, the two groups answered the questionnaires, including Social Phobia Inventory (SPI), Distress Tolerance Scale (DTS), Emotional Expressiveness Scale (EES), and Cognitive Flexibility Inventory (CFI). The experimental group underwent a mindful self-compassion intervention for eight weekly sessions, one session lasting 150 minutes, while the control group did not receive any treatment. Univariate analyses of covariance were employed to analyze the data using SPSS software version 27.Results: The results of ANCOVA analyses showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the post-test of distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility (p < 0.05). The results of the Bonferroni test showed that the experimental group had higher scores in the post-test of distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility than the control group (p < 0.05).Conclusion: Findings indicate that the mindful self-compassion program is effective in enhancing distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility for individuals with social anxiety disorder.
وضعیت سنجی اختلالات روانی در مراجعان مراکز خدمات روان شناختی و مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
199 - 220
حوزههای تخصصی:
وضعیت اختلالات و آسیب های روانی در افراد مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی می تواند هم نشان گر وضعیت روانی افراد جامعه و هم دیدگاه مردم نسبت به استفاده از خدمات روان شناختی و مشاوره باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف وضعیت سنجی اختلالات روانی در مراجعین مراکز خدمات روان شناختی و مشاوره شهر تهران به انجام رسید. تحقیق حاضر بر اساس هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت روش تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی - پیمایشی بود. جامعه تحقیق شامل مراجعین مرکز خدمات روان شناختی نسیم آرامش در شهر تهران بود. حجم نمونه در این تحقیق برابر با 300 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری دردسترس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد. ابزار پژوهش مشتمل بر آزمون اختلالات روان شناختی SCL90 بود. یافته های پژوهش نشان داد که نشانه های اختلال روانی افسردگی، وسواس اجباری، افکار پارانوئید و اضطراب بیشترین میزان شیوع را در میان مراجعان داشتند. ضمن این که زنان نسبت به مردان در مقیاس های شکایات جسمانی، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی و مقیاس کلی از وضعیت نامطلوب تری رنج می بردند. این نتایج گویای این است که عموم افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره در کشور ما از وضعیت روان شناختی چندان مطلوبی برخوردار نیستند و از سویی، زمانی به مراکز خدمات روانی رجوع می کنند که درگیر انواع اختلالات و آسیب-های روانی هستند و به عبارتی، رهایی از رنج های روانی نسبت به ضرورت رشد فردی در میان مراجعان مراکز روان شناختی اولویت دارد.
پیش بینی مهارت های حل مسأله براساس تفکرانتقادی و خودنظم بخشی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ملایر
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
10 - 20
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از تحقیق حاضر پیش بینی مهارت های حل مسأله بر اساس تفکر انتقادی و خودنظم بخشی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ملایر بود.مواد و روش ها: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر ملایر در سال تحصیلی 1403-1402 با جمعیتی برابر با 5350 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان برابر با 356 نفر برآورد گردیده و نمونه های آماری به شیوه خوشه ای- تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه استاندارد مهارت های حل مسأله کسیدی و لانگ (1996)، تفکر انتقادی ریکتس (2003) و خودنظم بخشی اسوالند و کارین (2006) استفاده شد.تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون رگرسیون خطی چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون و با بکارگیری نرم افزار SPSS نسخه 28 انجام شد.یافته ها: نتایج بدست آمده از سنجش فرضیه های تحقیق نشان داد که در یک مدل رگرسیونی هر دو متغیر تفکر انتقادی و خودنظم بخشی بر مهارت های حل مسأله دانش آموزان دختر اثرگذاری داشته اند و هر دو عامل پیش بین مثبت و در حد متوسط بوده است(05/0>P). اما در بررسی ارتباط منفرد هر یک از دو متغیر پیش بین با متغیر مهارت های حل مسأله نیز مشخص گردید که هم تفکر انتقادی و هم خودنظم بخشی به طور جداگانه ارتباطی قوی با مهارت های حل مسأله دارند (05/0>P).نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، برای افزایش مهارت های حل مسأله دانش آموزان، بکارگیری راه های تقویت تفکر انتقادی و خودنظم بخشی آنان، مفید به نظر می رسد.
رابطه بین کمال گرایی عاشقانه و بی ثباتی زناشویی: نقش تعدیلگر الگوهای ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
153 - 167
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بی ثباتی زناشویی یکی از عوامل ازبین رفتن بنیان خانواده ها در سه دهه اخیر بوده است و می تواند، زمینه ساز طلاق زوجین شود؛ ازاین رو بررسی عوامل مرتبط با این متغیر اهمیت بسزایی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلگر الگوهای ارتباطی در رابطه بین کمال گرایی عاشقانه و بی ثباتی زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان و مردان متأهل شهرستان گتوند استان خوزستان در سال ۱۴۰۱ بود که به روش نمونه گیری دردسترس ۲۰۳ نفر از این جامعه (۱۲۹ نفر زن و ۷۴ نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسش نامه الگوی ارتباطی کریستنسن و سولاوای (۱۹۹۱)، پرسش نامه بی ثباتی زناشویی ادواردز (۱۹۸۷) و پرسش نامه کمال گرایی عاشقانه مت و لافونتین (۲۰۱۲) بود. تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و از طریق مدل یابی معادلات ساختاری، تحلیل مسیر و تحلیل چند گروهی با استفاده از نرم افزارهای SPSS-26 و SMART PLS انجام شد . یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که الگوی ارتباطی اجتناب متقابل (0.145=β، 0.001p<)، توقع/کناره گیری (0.658 =β، 0.001p<) و کمال گرایی عاشقانه دگر محور رابطه مثبت معناداری دارند و رابطه منفی معناداری بین الگوی ارتباطی سازنده متقابل0.345-=β ، 0.001p<) و کمال گرایی عاشقانه خودمحور با بی ثباتی زناشویی وجود دارد. همچنین الگوهای ارتباطی نقش تعدیلگری را در رابطه بین کمال گرایی عاشقانه و بی ثباتی زناشویی ایفا کردند. نتیجه گیری: در مجموع باتوجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد، الگوهای ارتباطی و کمال گرایی عاشقانه دو عامل تأثیرگذار در بی ثباتی زناشویی هستند؛ بنابراین به مشاوران و روان شناسان خانواده پیشنهاد می شود، آموزش های لازم در این زمینه را به زوجین ارائه دهند.
نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین تکانشگری و اعتیاد به عشق در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
189 - 202
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین مسائل دوران دانشجویی، رابطه عاشقانه با جنس مخالف است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم رفتاری هیجان در رابطه تکانشگری و اعتیاد به عشق در دانشجویان انجام شد.
روش: روش این پژوهش، توصیفی-همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 360 دانشجوی کارشناسی دختر و پسر دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1403 بود که به صورت در دسترس از میان دانشجویان در سال تحصیلی 403-1402 انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های اعتیاد به عشق پی بادی (2005)، تکانشگری بارت (2004)، تنظیم رفتاری هیجان کرایج و گارنفسکی (2019) جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است )05/0 RMSEA=و 001/0< (P. همه ضرایب مسیر به جز مسیر تنظیم هیجان سازگار به تکانشگری و تنظیم هیجان ناسازگار به اعتیاد به عشق معنادار بود ) 001/0>(P. نتایج نشان داد تنظیم ناسازگارانه هیجان در رابطه ی تکانشگری و اعتیاد به عشق در دانشجویان نقش میانجی دارد ) 001/0>(P، ولی اثر غیر مستقیم تنظیم تکانشگری با میانجی گری تنظیم سازگارانه هیجان بر اعتیاد به عشق دانشجویان معنی دار نبود ) 05/0<(P.
نتیجه گیری: در این راستا می توان نتیجه گرفت تنظیم ناسازگار هیجان از طریق ایجاد چرخه های معیوب در روابط به عنوان یک متغیر میانجی عمل کرده و تکانشگری به واسطه ی تنظیم هیجان ناسازگار در اعتیاد به عشق دانشجویان نقش مهمی دارد.
اثربخشی پروتکل فراتشخیصی بر نظم جوئی هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اضطراب و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۱۳۱-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلالات اضطرابی و افسردگی به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مسائل سلامت روان نوجوانان است که ارتباط متقابل و دو سویه ای با عوامل فراتشخیصی از قبیل تنظیم هیجانی و مشکلات بین فردی دارد. درمان فراتشخیصی از جمله درمان های نوظهوری است که با هدف غلبه بر محدودیت های درمان های سنتی و تحت پوشش قرار دادن این عوامل فراتشخیصی طراحی شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر تنظیم هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اختلالات اضطرابی و افسردگی انجام شد. روش: جهت اجرای پژوهش از طرح نیمه تجربی به روش مورد منفرد استفاده شد. جامعه آماری شامل نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال 1403 بود که از میان آنان 3 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شیوه جلسات فردی و هفتگی 45 دقیقه ای مورد مداخله درمان فراتشخیصی (بارلو و همکاران، 2011) قرار گرفتند و در مراحل خط پایه، جلسات سوم و ششم با استفاده از مقیاس های مشکلات بین فردی و تنظیم هیجان بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها و ارزیابی کارایی درمان، از روش های ترسیم دیداری یا تحلیل نمودار گرافیکی، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج و بر اساس مقادیر شاخص تغییر پایا (96/1RCI≥.)، اثربخشی درمان فراتشخیصی برای ابعاد مشکلات بین فردی شامل دشواری در گشودگی، حمایت و مشارکت، درنظرگرفتن دیگران، وابستگی و همچنین متغیر تنظیم هیجان بین فردی برای هر سه آزمودنی به لحاظ آماری معنی دار بود، اما از نظر بالینی برای هیچ یک از آزمودنی ها معنی دار نبود. همچنین اثربخشی درمان فرا تشخیصی در مؤلفه های در نظرگرفتن دیگران (آزمودنی اول) و وابستگی (آزمودنی سوم) از نظر بالینی نیز معنی دار بود. با این حال، در مؤلفه مشکل در صراحت و مردم آمیزی، مداخله برای هیچ یک از آزمودنی ها معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از درمان فراتشخیصی به عنوان یک گزینه درمان مناسب در کنار سایر مداخلات موجود، جهت بهبود تنظیم هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اضطراب و افسردگی استفاده کرد.
روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال شخصیت یک الگوی پایدار از تجربه رفتار شخصی است که آشکارا با انتظارات اجتماعی و فرهنگی مغایرت دارد و در طول زمان باعث درماندگی فرد می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گری نظریه ذهن شناختی-عاطفی صورت گرفته است. روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات کاربردی با ماهیت توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی (سال 1403-1402) دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان از بین آن ها 303 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس همدلی بهر (EQ)، آزمون تشخیص لغزش (FPT) و فرم بزرگسالان آزمون چشم ها (ET-R) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS-3 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که دلبستگی به والدین بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر مستقیم ندارد؛ ولی بر نظریه ی ذهن شناختی و عاطفی این افراد تاثیر مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که دلبستگی به والدین با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: دلبستگی زیاد به والدین می تواند موجب فقدان رشد توانایی ذهنی سازی و همدلی در روابط بین فردی در بیماران اختلال شخصیت مرزی همراه باشد.
تدوین بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، مشکل ها و چالش های زناشویی افزایش چشمگیری یافته و آمار طلاق در مقایسه با گذشته رشد زیادی داشته است. بنابراین، هدف این مطالعه تدوین بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق بود. روش و مواد: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان روان شناسی و مشاوره شهرستان سبزوار در سال 1403 بودند که 12 نفر از آنان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار این مطالعه مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان درباره بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق بود؛ به طوری که پس از طراحی سازه مذکور برای آن به تفکیک هر جلسه هدف، محتوا و تکلیف خانگی طراحی شد. داده های حاصل از مصاحبه با روش های تحلیل مضمون و ضرایب نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی در نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان که بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق برای 10 جلسه 90 دقیقه ای طراحی شد و هر جلسه دارای هدف، محتوا و تکلیف خانگی ویژه خود بود. علاوه بر آن، نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق به ترتیب 76/0 و 83/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، بسته یکپارچه پیشگیری از طلاق مبتنی بر شفقت، بخشش و تحلیل رفتار متقابل در زوجین متقاضی طلاق می تواند در کنار سایر بسته های درمانی توسط روان شناسان، مشاوران و درمانگران به عنوان روشی موثر جهت بهبود ویژگی های روان شناختی در زوجین متقاضی طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
درمان تعارضات هیجانی زوجین بر اساس معیارهای حوزه پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
97 - 105
حوزههای تخصصی:
مدل یابی معادلات ساختاری عود مصرف مواد بر اساس منبع کنترل درونی و ادراک خطر با میانجی گری باورهای مرتبط با مواد مردان وابسته به مواد مخدر در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
39 - 56
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری عود مصرف مواد بر اساس منبع کنترل درونی و ادراک خطر با میانجی گری باورهای مرتبط با مواد مردان وابسته به مواد مخدر در حال ترک بود. روش: روش این مطالعه توصیفی- همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش مردان وابسته به مواد مخدر در حال ترک شهر سمنان در در بهمن ماه 1402 تا اردیبهشت ماه 1403 بودند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری هدفمند 386 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس پیش بینی عود مصرف (RPS) رایت (1993)، پرسشنامه منبع کنترل(LCS) راتر (1966)، مقیاس ادراک خطر (RPI) بنیتن و همکاران(1993) و پرسشنامه باورهای مرتبط با مواد (DBQ) بک و رایت(1993) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم منبع کنترلی درونی(0/61- =β و 001/0=sig) و ادراک خطر(0/71- =β و 0/001=sig) بر روی عود مصرف مواد معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که باورهای مرتبط با مواد در رابطه بین منبع کنترل درونی(66/0- =β و 0/001=sig) و ادراک خطر(0/57- =β و 0/001=sig) با عود مصرف مواد نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/06=RMSEA، 0/04= SRMRو 0/05>p) و 89 درصد از واریانس عود مصرف مواد تبیین می شود.
مقایسه مرزهای از هم گسسته خانواده در افراد با و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دانشجویان با و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه در مرزهای از هم گسسته خانوادگی در دانشگاه آزاد تهران اجرا شد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بوده است. شرکت کنندگان 200 دانشجو (150 زن، 50 مرد) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه آنها فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ(SF-YSQ) و پرسشنامه انسجام و انطباق خانواده (اولسون و همکاران، 1985) را تکمیل کردند. فرضیه ها با آزمون تی مستقل و تعدیل بن فرونی آزمون شدند. از نرم افزار SPSS26 برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که نمرات مرزهای گسسته خانوادگی در افراد با طرحواره محرومیت هیجانی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی / بیگانگی، نقص/ شرم(حوزه طرد و بریدگی)؛ طرحواره اطاعت(حوزه دیگر پیروی)،طرحواره بازداری هیجانی(حوزه گوش به زنگی) در مقایسه با افراد فاقد این طرحواره ها به طور معنادار بیشتر است. نمرات مرزهای گسسته خانوادگی در افراد با و بدون طرحواره رهاشدگی/ بی ثباتی(حوزه طرد و بریدگی)،طرحواره شکست، طرحواره وابستگی/ بی کفایتی،طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری،طرحواره خود در هم تنیده(حوزه خودگردانی مختل)، طرحواره استحقاق/بزرگ منشی، طرحواره خودانضباطی ناکافی(حوزه محدودیت های مختل)،طرحواره معیارهای سرسختانه (حوزه گوش به زنگی) تفاوت معنادار نداشتند. نتیجه گیری: پویایی های خانواده و طرح واره ها اثر متقابلی بر هم دارند. در طراحی راهبردها و مداخلات درمانی مؤثر روابط آنها را باید در نظر گرفت. مرزهای از هم گسسته خانوادگی در شکل گیری بعضی طرح واره ها نقش دارند که می تواند پیامدهای روان شناختی قابل توجهی برای افراد داشته باشد. تلویحات کاربردی یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
آسیب شناسی تأمین نیازهای معنوی همسران در چارچوب سلامت معنوی قرآن بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف : نیازهای معنوی از جمله نیازهایی هستند که در منظومه سلامت معنوی خانواده جایگاه ویژه ای دارند، به ویژه آنکه به تازگی سازمان جهانی بهداشت، بُعد معنوی را در کنار ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی سلامت قرار داده است که این امر نشان از تأثیر انکارناپذیر نیازهای معنوی در چارچوب بخشی به سلامت معنوی می باشد. تشکیل خانواده از دیدگاه اسلام می تواند فضای مناسبی را برای تأمین نیازهای معنوی همسران فراهم کند. بااین وجود، بیشتر همسران نسبت به نیازهای معنوی خود آگاهی لازم نداشته، و درنتیجه انگیزه و برنامه ای هدفمند برای تحقق آنها را هم ندارند. برخی مطالعات داخلی ثابت می کنند عدم تأمین نیازهای معنوی همسران زمینه آسیب به امنیت روانی آنان را فراهم می کند و خانواده از کارکرد حقیقی خود دور می شود. با این وصف، تاکنون پژوهشی به شناسایی نیازهای معنوی و مکانیسم اثرگذاری آنها بر سلامت معنوی خانواده و ثبات آن نپرداخته است. سلامت معنوی قرآن بنیاد، رویکردی نوین در مطالعات سلامت معنوی است که با ابتناء بر آیات قرآن در قالب مصادیقی مانند تزکیه، حیات طیبه، تقوا و سلام تجلی یافته است و گستره آن تا عالم آخرت و عوالم غیب و شهود و نیز روح، عقل، قلب و سرّ انسان را دربرمی گیرد. یکی از الزامات تحقق این رویکرد، توجه به تأمین نیازهای معنوی همسران و آسیب شناسی موانع پیش روی آن است. هدف از این پژوهش، بررسی آسیب شناسانه تأمین نیازهای معنوی همسران در بستر رویکرد سلامت معنوی قرآن بنیاد است. روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، ترکیبی از روش پژوهش مروری و تحلیلی و از جهت شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای صورت گرفت. پژوهش مروری نوعی از تحقیقات است که هدف آن، مطالعه مستقل و روشمند پیشینه پژوهش برای اکتشاف، توصیف، تلفیق، تبیین و یا نقد الگوها، روابط و روند های قابل مشاهده در پیکره دانش می باشد که با انجام پژوهش ها و منابع مرتبه اول، به راحتی امکان بررسی آن وجود ندارد. ابتدا با مرور پیشینه پژوهش های داخلی انجام شده در این زمینه، عوامل مؤثر بر تأمین نیازهای معنوی همسران استخراج و دسته بندی شد و در مرحله بعد، شواهد و مصادیق قرآنی مرتبط با هر یک از عوامل، ارائه و آسیب شناسی شدند. نتایج: بررسی پیشینه مرتبط و آیات قرآنی متناظر به دسته بندی سه گانه از عوامل مؤثر بر تأمین نیازهای معنوی همسران انجامید که عدم تأمین هر یک می تواند آسیبی در حوزه سلامت معنوی همسران به شمار رود و خانواده را دچار بی ثباتی کند. این عوامل عبارت اند از: کاستی های اعتقادی، کاستی های حوزه اخلاق و ارزش ها، و کاستی ها در زمینه فرهنگ و مناسبات اجتماعی. ضعف بینشی همسران از راه مکانیسم تأثیرگزاری بر سه حوزه مبدأ ادراک شده، معادباوری، و ضعف ادراک خود و دیگران به عدم تأمین نیاز اعتقادی همسران می انجامد. قرآن کریم همواره می کوشد تصاویری از رحمت، حکمت و عدالت الهی را در ذهن انسان ها تقویت کند. با شکل گیری این تصور در ذهن، دلهره و نگرانی از انسان زدوده می شود و انسان با مجهز شدن به امیدواری، به کار و کوشش بیشتر در زندگی تشویق می شود. همچنین آیات قرآن با اصلاح باورهای یقینی درباره معناداری مرگ، زندگی پس از مرگ و رسیدگی به اعمال انسان در حیاتی دیگر می توانند زمینه تعادل و اعتلای معنوی فرد را فراهم کنند. در حوزه ارزش ها، کاستی های اخلاقی، عیب جویی متقابل، ناآگاهی از حق و یاری گری معنوی و ضعف پنداره های ذهنی از ارزش های جنسیتی به عنوان موانعی در برابر تحقق نیازهای معنوی همسران و درنتیجه سلامت معنوی خانواده دانسته می شوند. ضعف تربیت دینی فراگیر (رسمی و غیررسمی)، عدم اشاعه فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، ضعف حیثیت اجتماعی، عدم تنظیم سطح عواطف و احساسات درون خانوادگی و ضعف ارتباط معنوی نیایش محور، آسیب های اجتماعی فرهنگی هستند که موجب بروز کشمکش های معنوی در همسران می شوند و برآورده شدن نیازهای معنوی همسران را با اختلال یا توقف روبه رو می کنند. قرآن کریم با بیان نمونه هایی از استکبار انسان بر وی زمین و فریب شیطان و ایجاد حسد در دل مومنان، تاکید می کند نعمت های مادی دنیا زودگذر و فانی هستند و به جای تمرکز همسران بر مواهب ناچیز دنیوی و افتادن در دام مقایسه های بی جا، باید به رزق خداوند چشم دوخت که برای انسان بسیار بهتر و پاینده تر است. عیب جویی، ناسپساسی، خشم و قهر، بدبینی و تهمت از جلمه کاستی های اخلاقی هستند که موجب عدم تأمین نیازهای معنوی یکدیگر و درنتیجه بی ثباتی خانواده می شوند. معارف قرآن کریم با توصیف همسران به عنوان لباس برای یکدیگر، ضمن فراهم کردن زمینه برای بخشش و ایجاد فضای صمیمی، از بروز بسیاری آسیب های اخلاقی دیگر در محیط خانه جلوگیری می کنند. همسران با بهره گیری از ارتباط معنوی مبتنی بر نیایش و دعا، می توانند در یاری دیکدیگر برای اشاعه دین الهی سهیم باشند و با رغبت به فرزندآوری، از یک سو دین الهی را گشترش دهند و از سویی دیگر حیثیت اجتماعی خویش را بهبود بخشند. بحث و نتیجه گیری : یافته های نظری این پژوهش با برخی یافته های مبتنی بر کارآزمایی بالینی بعد از مداخله معنوی همسویی دارند. پژوهش های اخیر در این زمینه مؤید اهمیت آموزش معنویت به زوجین و اثرات مثبت آن بر سلامت معنوی و ثبات زندگی زناشویی بوده اند. این تحقیقات حاکی از آن هستند که آموزش معنویت و توجه به نیازهای معنوی در زندگی زناشویی نه تنها بر سلامت روانی و روحی زوجین تأثیرگذار است، بلکه نقش مؤثری در تثبیت و تقویت بنیاد خانواده نیز ایفا می کند. این تحقیقات همچنین نشان می دهند که توجه به معنویت می تواند از عوامل اصلی در کاهش مشکلات روان شناختی مانند اضطراب و افسردگی در زوجین باشد. به طور خاص، مطالعات نشان داده اند مداخلات معنوی و تمرکز بر ارزش های مشترک مذهبی و معنوی، باعث افزایش همدلی، درک و حمایت متقابل بین همسران می شود که از عوامل مهم در پایداری رابطه زناشویی هستند. بخش مهمی از ثبات خانواده منوط به تلاش برای جلوگیری از بازگشت آسیب هایی است که در حوزه نیازهای معنوی همسران، سلامت معنوی خانواده را با اختلال روبه رو می سازد. با توجه به اینکه پیشگیری همواره مقدم بر درمان است، برنامه های پیشگیرانه و مراقبتی سلامت معنوی خانواده باید از سال ها قبل از تشکیل خانواده با جدیت پیگیری شوند؛ چنانچه آمادگی های لازم در جوانان برای تشکیل خانواده و سپس فرزندآوری تأمین شود، اما از مسئله مهم معنویت و توانمندی معنوی غفلت شود، منظومه سلامت انسان، ناقص و حرکت خانواده در مسیر هدایت الهی با اختلال روبه رو خواهد شد. تعارض منافع: نویسندگان اعلام می کنند که هیچ گونه تضاد منافعی مرتبط با تحقیق حاضر ندارند.
رابطه بین ابعاد دلبستگی مادر و تنظیم هیجان کودک: نقش واسطه ای باورهای غیر منطقی و عملکرد تأملی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
77 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد دلبستگی مادر و تنظیم هیجان کودک و نقش واسطه ای باور های غیرمنطقی و عملکرد تأملی مادر بود. روش: این پژوهش بر حسب روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی و همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش را کلیه مادران کودکان دبستانی شهر مشهد، در سال تحصیلی ۱۴۰۰ - ۱۳۹۹ تشکیل دادند. در نهایت ۳۰۸ مادر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در این پژوهش چک لیست تنظیم هیجانی (ERC)، پرسش نامه عملکرد تأملی والدینی (PRFQ)، پرسش نامه دلبستگی بزرگسال (RAAS) و پرسش نامه باور های منطقی و غیرمنطقی والدین (P-RIBS) مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل های آماری از نرم افزار SPSS. ۲۷ و AMOS. ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلبستگی اضطرابی و اجتنابی و باور های غیرمنطقی اثر مستقیم و منفی بر تنظیم هیجانی کودک دارند. دلبستگی اجتنابی در مقایسه با دلبستگی اضطرابی اثر مستقیم بیشتری بر تنظیم هیجانی کودک دارد. عملکرد تأملی نیز اثر مستقیم مثبت بر تنظیم هیجان کودک دارد. بررسی اثرات غیرمستقیم نیز نشان می دهد که اثر غیرمستقیم دلبستگی اضطرابی بر تنظیم هیجان کودک به واسطه باور های غیرمنطقی صورت گرفته و منفی است. اثر غیرمستقیم دلبستگی اجتنابی بر تنظیم هیجان کودک نیز به واسطه عملکرد تأملی مادر و به صورت منفی است. نتیجه گیری: دلبستگی اضطرابی و اجتنابی مادر با ایجاد بستری برای شکل گیری باور های شناختی ناکارآمد و ظرفیت تأملی پایین در او می تواند منجر به بد تنظیمی هیجانی در کودک شود؛ بنابراین نتایج پژوهش حاضر می تواند در آموزش والدین و روابط با فرزندان کاربرد داشته باشد.