در بحبوحه نهضت ملی شدن نفت، مناطق نفت خیز جنوب از جمله خوزستان کانون توجه قرار گرفت. علاوه بر وجود صنعت نفت در این مناطق که بحث بر سر در اختیار گرفتن آن به اوج رسیده بود، اعتصابات کارگران شرکت نفت در اواخر 1329 ش و اوایل 1330 ش سبب شد تا موضع گیری هایی در این زمینه صورت گیرد. در اسفند 1329 ش مبلغی از حقوق کارگران شرکت نفت کسر گردید که سبب شد جرقه اعتصابات در این مناطق زده شود. کارگران در مقابل کسر حقوق خود، شرکت نفت را مسئول ایجاد آشوب در مناطق نفتی میدانستند. حزب توده با سیاست دوگانه سعی میکرد کارگران را متشکل کند و جبهه ملی و سران آن سعی در ایجاد آرامش در مناطق نفتی داشتند. شرایط بد اقتصادی و معیشتی از جمله زمینه های ایجاد تحرکات کارگری در مناطق نفت خیز جنوب به شمار می آمد و در این میان موقعیت حساس این مناطق به دلیل مبارزه برای ملی کردن نفت سبب شده بود تا تحولات این مناطق مورد توجه قرار بگیرد. اما این پژوهش ضمن بررسی این اعتصابات؛ در پی یافتن پاسخ این سوال است که: چه زمینه هایی سبب شکل گیری اعتصابات کارگران صنعت نفت در خوزستان بود و رویکرد جبهه ملی و حزب توده در مقابل این اعتصابات چه بوده است؟ به نظر می رسد اقدام شرکت نفت در کسر حقوق کارگران و به دنبال آن سر باز کردن نارضایتی ها از شرکت نفت که سبب فعالیت حزب توده در میان کارگران نیز شده بود، سرانجام به متشکل شدن کارگران منجر شد.. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نگارنده کوشیده با استفاده از ابزارهای گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسناد، داده های موردنیاز را جمع آوری کند.
نخستین سازمان ها و گروه های سوسیال دموکرات ایران دراواخر قرن سیزدهم ه.ش پا به عرصه سیاسی گذاشتند. یکی از عوامل مهم در شکل گیری و تأسیس این سازمان ها رشد تمایلات سوسیالیستی و گسترش آن در بین ایرانیان، تحت تأثیر مهاجرت به روسیه و قفقاز بود. در این راستا حزب دموکرات ایران به عنوان یکی از احزاب، متأثر از اندیشه سوسیال دموکراسی روسیه و نظریات کارل کاتسکی اقدام به تدوین مرامنامه خود نموده و فعالیت خود را رسماً از مجلس دوم شورای ملی آغاز کرد. از این روی ضرورت بررسی جریان شناسی سیاسی این حزب از اهمیت خاصی برخوردار است، لذا پژوهش حاضر سعی دارد تا بااستناد برمنابع و اسناد و با روش توصیفی- تحلیلی به این سؤالات پاسخ گوید: حزب دموکرات ایران تا چه حد توانسته در روند دموکراسی سازی جامعه ایران موفق عمل کند؟ یا چه عواملی باعث ناکارآمدی حزب در رسیدن به اهداف و برنامه های خود در جامعه شده است؟ نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد؛ علل داخلی و خارجی مانند: عدم انطباق مرامنامه حزب دموکرات در بسیاری از موارد باشرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران به عنوان علل داخلی، و دخالت های کشورهای مثل روسیه و انگلیس به عنوان علل خارجی که مانع از رسیدن حزب به اهداف اساسی خود شده است. با این اوصاف، تاکنون هیچ پژوهشی به جریان شناسی سیاسی حزب دموکرات ایران از این منظر نپرداخته است.