با استقرار حاکمیت قاجاریه، آشنایی با علوم جدید در شکلی جدی آغاز گردید ، زیرا این دوران مقارن با ترقی شگفت آور ملل مغرب زمین بود که قدرت آنها به دلیل بهره گیری از علم و صنعت جدید روز به روز شکوفاتر می گردید ؛ ضمن آنکه با بروز تحولات شگرف در اروپا، رقابتی میان دول اروپایی در اروپا پدید آمد که این رقابت پس از اندک زمانی به سایر نقاط جهان ، از جمله آسیا، کشانیده شد. در این میان ، ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و سوق الجیشی خود ناخواسته به عرصه بازی های سیاست جهانی گام نهاد. نتیجه رقابت دول اروپایی و ارتباط تنگاتنگ میان ایران و آنها آن بود که ایران در مسیر آشنایی با عناصر تمدن غرب قرار گرفت و موج دانش نو به سوی دروازه های ایران پیشروی نمود . این دیپلماسی حاکم بر روابط دول اروپایی با یکدیگر و با ایران ، چنانکه خواهیم دید ، ناخواسته راه هایی را برای آشنایی ایرانیان با مدنیت غرب و علوم جدید و انتقال آن به ایران گشود . در این مقاله ، نویسنده می کوشد نحوه نخستین آشنایی جدی ایرانیان را با علوم جدید و اینکه آشنایی اولیه با علوم و فنون غربی از چه راه هایی تحقیق پذیرفت ، بررسی کند. =
مجادلات کلامی در سده های دوم و سوم هجری چنان بالا گرفت که انسجام فکری جامعه اسلامی را تهدید نمود. یکی از عمده ترین موضوعهایی که در این روزگار، مسلمانان را ? در رد و قبول _ دو بخش نمود، مساله خلق قرآن بود. منازعات و مجادلاتی که بر سر این موضوع در گرفت، سرانجام منجر به دخالت دستگاه خلافت و اتخاذ سیاست محنه از سوی مامون گردید. این سیاست بی سابقه و بی نظیر در تاریخ اسلام - که او چهار ماه پیش از مرگش به اجرای آن فرمان داد - از سوی جانشینانش، معتصم و واثق پی گرفته شد و قریب به شانزده سال اساس کار دستگاه خلافت در رویایی با اهل حدیث قرار گرفت. این اقدام بی سابقه مامون، توجه بسیاری از پژوهشگران حوزه تمدن و فرهنگ اسلامی را به خود جلب نموده، و موجب پدید آمدن آرا و فرضیه های گوناگون پیرامون این حادثه شده است. این مقاله می کوشد تا در تبیین انگیزه های مامون از اتخاذ سیاست محنه، ابتدا سه فرضیه: 1- متاثر بودن خلیفه از معتزله؛ 2- تاثیرپذیری او از تشیع؛ 3- اقتدارگرایی خلیفه در برابر اهل حدیث، را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و سپس با تضعیف دو مفروض نخست، به تقویت فرضیه سوم روی آورد تا در پرتو بررسی داده های تاریخی، نتایج منقّحی را به دست دهد.
آنچه میخوانید، گزیده نامه شیخ فضلالله نوری به آیتالله سیدمحمد کاظم یزدی(صاحب عروه) است که در محرم 1327 یعنی حدود 6 ماه پیش از قتل شیخ و یک ماه پس از ترور نافرجام وی نگاشته شده است.
اسنادی که از کشف حجاب برجای مانده، بسیار زیاد است. در غالب این اسناد رد پای خشونتورزی در بیحجاب کردن زنان قابل ملاحظه است و در بینشان اسنادی به چشم میآید که در زمره نوادر و عجایب دوران جای میگیرند، از جمله اسنادی که نشان میدهند دولت پهلوی اول مایل بوده تا از مذهب و مبلغان مذهبی برای کشف حجاب بهره جوید. برای نمونه در هفتم دیماه 1314 یعنی یک هفته پیش از اعلام رسمی کشف حجاب، والی ایالت خراسان در نامهای محرمانه به حکومت نیشابور، حکم ریاستالوزرا مبنی بر چگونگی کشف حجاب را ابلاغ کرد.
انقلاب اسلامی ایران به اعتراف بسیاری از صاحب نظران دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که باعث تمایز آن از سایر انقلابها شده است. از آن جمله می توان به مساله فرهنگی و ایدئولوژیک حاکم بر افکار عمومی حاضر در جریان انقلاب اشاره کرد. مسلماً در بحث علت یابی وقوع انقلابات عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مدنظر قرار می گیرد، اما در مقاله حاضر سعی شده است در جهت تحدید موضوع بر عامل فرهنگی انقلاب تمرکز شود و از آن جایی که ایدئولوژی شیعه نسبت به سایر ایدئولوژیهای حاضر در دوران انقلاب نقش پر رنگ تری را ایفا کرده است. بنابراین پرداختن به این موضوع شایسته به نظر می رسد.
در این مقاله با پرداختن به نظریات حامدالگار، نیکی آر.کدی و میشل فوکو چهارچوب نظری مناسب تدوین شده و سپس با الهام از نظریات مذکور در عناصر فرهنگی دخیل در وقوع انقلاب اسلامی به بررسی ارزشها، ایدئولوژی شیعه، نقش رهبری، نقش سایر علما و روحانیون و نقش دانشگاهیان و روشنفکران در جریان وقوع انقلاب پرداخته شده است.
در این مقاله، تلاش شده تا با عنایت به اینکه انقلاب اسلامی اساساً بر اساس غالب نظریه ها، یک انقلاب فرهنگی و اندیشه ای و ماحصل مبارزات گفتمانی و هژمونیک شدن یک گفتمان در تقابل با گفتمانهای دیگر بوده است و با توجه به این مساله مهم که تلاش امام خمینی برای گفتمان سازی و کسب اعتبار برای این گفتمان و تبدیل آن از اسطوره به پنداره یکی از مهم ترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی بوده است، با استفاده از نظریه و روش تحلیل گفتمان به این سؤال اصلی پاسخ دهد که: «چرا گفتمان سیاسی امام خمینی در میان گفتمانهای متعدد رایج در آستانه انقلاب توانست هژمونیک شود؟»
در پاسخ به این سؤال، نظریه تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه همراه با مفاهیمی از نورمن فرکلاف و روث وداک به عنوان چهارچوب نظری انتخاب گردیده است و با مبنا قرار دادن این نظریه، فرضیه این مقاله در پاسخ به سؤال فوق بدین شرح است: «گفتمان سیاسی امام خمینی به دلیل داشتن توان به کارگیری ""رویه های طرد و برجسته سازی""، ""ایفای نقش عاملان سیاسی""، ""اعتبار"" و ""در دسترس بودن""، در آستانه انقلاب اسلامی در ایران هژمونیک شد.»