فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی میزان تاثیر آموزش مبتنی بر وب بر اساس نظریه ی سازنده گرایی بر میزان رضایت و یادگیری شرکت کنندگان در دوره های آموزش مداوم پزشکی بود. این پژوهش به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه مقایسه انجام شد. جامعه پژوهش به تعداد 1750 نفر شامل تمامی پزشکان تحت شمول آموزش مداوم که در تابستان 1391 در30 دوره آموزش مداوم مبتنی بر وب ثبت نام کرده بودند، بود. با روش نمونه گیری تصادفی، دوره ""پروفیلاکسی آنتی بیوتیک در دندانپزشکی"" با حجم 40 نفر انتخاب گردید و با استفاده از جدول اعداد تصادفی افراد در دو گروه 20 نفری آزمایش و مقایسه گمارش شدند. ابزارهای گردآوری داده ها، یک آزمون مدرس ساخته بود که پس از احراز روایی محتوایی و پایایی با فرمول کودریچاردسون 80/0 در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید، ابزار دیگر پرسشنامه محقق ساخته رضایت سنج بود که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 93/0 و روایی محتوایی آن توسط متخصصان تعیین شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آنکووا و مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه کلی پژوهش نشان داد که: بین پس آزمون گروه های آزمایش و مقایسه پس از اجرای دوره طراحی شده با رویکرد سازنده گرا، تفاوتی معنادار مشاهده گردید. هم چنین فراگیران در گروه آزمایش رضایت بیش تر و میزان یادگیری بالاتری نسبت به گروه مقایسه داشته اند. استفاده از نظریه سازنده گرا به دلیل ایجاد محیط یادگیری جذاب، تعاملی و مشارکتی و هم چنین به دلیل توجه به نیازها و ویژگی های فراگیران در این مدل، آموزش را از اثربخشی بالاتری برخوردار می گرداند.
تدوین برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای در راستای بسط امنیت اجتماعی:یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای جهت ارتقاء انتظام و امنیت اجتماعی کاربران رسانه بود. بر اساس طرح کیفی و با استفاده از روش مطالعه موردی، مفاهیم و عناصر لازم برای تدوین برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند از طریق نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری با متخصصان و اساتید گروه علوم ارتباطات و رسانه و علوم اجتماعی در پنج دانشگاه تهران، علامه طباطبایی، شیراز، امام حسین (ع)، سوره و پژوهشگاه امام صادق (ع) انجام گرفت. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار Nvivo از طریق فن تحلیل مضمون، تحلیل و یافته ها در قالب شبکه مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی و سازماندهی شدند. برای اعتبار یابی داده های کیفی از روش همسوسازی نتایج حاصل از شبکه مضامین و تحلیل اسناد استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای در ابعادی مانند محتوا، منطق، اهداف، روش ها و محیط یادگیری، به عنوان مضامین سازمان دهنده می باشند. این مضامین دارای ابعاد و سطوح مختلف و دارای مضامین پایه متنوعی هستند که در تدوین برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای بایستی مد نظر قرار گیرند.
در مسیر تربیت: سیاست گذارى آموزشى در مدارس علوم و معارف اسلامى
حوزههای تخصصی:
رابطه بین خودکارآمدی و تعهد سازمانی با کیفیت تدریس اعضای هیئت علمی در منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده این پژوهش، مطالعه رابطه بین خودکارآمدی استادن و تعهد سازمانی آنان با کیفیت تدریس آنان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش، شامل 2181 نفر اعضای هیئت علمی تمام وقت و نیمه وقت واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای طبقه ای تعداد 436 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته سنجش کیفیت تدریس با 27 عبارت در مقیاس لیکرت و آلفای کرونباخ 861/0، پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مه یر، و پرسشنامه خودکارآمدی معلمان شوارتزر و همکاران بود. در این پژوهش برای مشخص کردن سهم عوامل خودکارآمدی و تعهد سازمانی استادان بر کیفیت تدریس از رگرسیون چندگانه و مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. هم چنین از تحلیل واریانس یکطرفه برای بررسی نقش عوامل جمعیت شناختی استادان استفاده شد. نتایج نشان دادند که خودکارآمدی با ضریب 42/0 و تعهد سازمانی با ضریب 22/0 به صورت مستقیم مثبت و معناداری باکیفیت تدریس رابطه دارند. از میان ابعاد تعهد سازمانی، تعهد عاطفی و تعهد مستمر از قدرت پیش بین کنندگی بالایی برای کیفیت تدریس برخوردار می باشند. هم چنین ارتباط متقابل مثبت و معنادار بین تعهد سازمانی و خودکارآمدی آنان با ضریب 12/0 بود. هم چنین عوامل جمعیت شناختی استادان تأثیری در خودکارآمدی و تعهد سازمانی استادان نداشتند.
نقش خودارزیابی در پیش بینی توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مطالعه نقش خودارزیابی در پیش بینی توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری را کلیه کارکنان شرکت ها و اتحادیه های مصرف تعاونی تشکیل دادند که مشتمل بر 255 نفر بوده اند. نمونه تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران 155 نفر انتخاب گردیده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است که در برگیرنده
1- پرسشنامه خودارزیابی جاج و بونو (Judge & Bono,2003)، 2- پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر (Sprietzer,1995) و 3- پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر (2004 Meyer & Alen)، می باشند. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ برای هر یک ار آنها به ترتیب خودارزیابی 73/.، توانمندسازی 82/. و تعهد سازمانی 76/. بدست آمده است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری ЅРЅЅ و با کمک آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر همبستگی مثبت میان متغیرهای تحقیق می باشند یعنی میان خودارزیابی و توانمندسازی، خودارزیابی و تعهد سازمانی و توانمندسازی با تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
حوادث مدرسه ای و راه های پیشگیری از آن ها
منبع:
پیوند ۱۳۷۹ شماره ۲۵۶
حوزههای تخصصی:
عوامل تاثیرگذار بر بیگانگی از کار، روابط و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین عوامل موثر بر بیگانگی از کار در بین مدرسین دانشکده و آموزشکده های فنی حرفه ای است که، به کاهش شکاف مطالعاتی ایجاد شده کمک کند. در این پژوهش نوع روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع علی است. به دلیل فقدان یک ساختار جامع برای درک بیگانگی از کار، عوامل متعددی همچون ویژگی های ساختاری تمرکز و رسمیت، ویژگی های کاری استقلال، تنوع شغلی، جو چالش و خلاقیت، معنادار بودن کار، خود بیانگری یا اظهار وجود، کیفیت روابط کاری و درک عدالت با ابعاد رویه ای و توزیعی به عنوان عوامل تبیین کننده ی بیگانگی از کار با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد پژوهش قرار گرفته اند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش، مدرسین دانشکده و آموزشکده های فنی حرفه ای استان گیلان با مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا 492 نفر است که 436 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها جهت آزمون فرضیات، از پرسشنامه ای استفاده شده که توسط نیر و وهرا (2010)، برای سنجش این متغیرها تدوین شده است. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیگانگی از کار در بین این نمونه وجود دارد، اما میانگین میزان بیگانگی از کار، کمتر از میانگین مورد انتظار است و مهم ترین و مؤثرترین عوامل پیش بینی کننده ی بیگانگی از کار در این نمونه به ترتیب عدم درک معنای کار و پس از آن عدم قابلیت کار برای خود بیانگری یا اظهار وجود، مناسب نبودن جو چالش و خلاقیت در محیط کار، کیفیت پایین روابط کاری و ویژگی ساختاری تمرکز در سازمان است.
روزآمد کردن تربیت
منبع:
پیوند ۱۳۸۰ شماره ۲۶۸
حوزههای تخصصی:
تأثیر روش تدریس دیداری با استفاده از پاورپوینت، فیلم و عکس بر مبنای الگوی مدیریت آموزش بر یادگیری مفهومی
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش تدریس دیداری با استفاده از پاورپوینت، فیلم و عکس بر مبنای الگوی مدیریت آموزش بر یادگیری مفهومی دانش آموزان در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی استفاده شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر رشته علوم انسانی منطقه 1 و 2 شهر تهران بود که در سال تحصیلی 97-1396 در حال تحصیل بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی مورگان از بین 1300 دانش آموز دختر مشغول به تحصیل در رشته علوم انسانی 297 دانش آموز تعیین شد. الگوی مدیریت آموزش بر اساس تدریس دیداری در درس تاریخ برای گروه آزمایش و روش تدریس متداول و سنتی برای گروه کنترل به کار گرفته شد. در مرحله اول، معلومات قبلی دانش آموزان با استفاده آزمون پیشرفت تحصیلی درس تاریخ در خصوص وضع جاری اندازه گیری شد و پس از اجرای الگوی مذکور برای گروه آزمایش، پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. داده های جمع آوری شده از آزمون t زوجی بیانگر تأثیر قابل توجه الگوی مدیریت آموزش بر اساس تدریس دیداری بر یادگیری مفهومی در درس تاریخ دانش آموزان در گروه آزمایش بود. لازم است با آشنایی و پشتیبانی مدیران مدارس ساختار و فضای مناسب برای اجرای الگوی مدیریت آموز در فرایند تدریس ایجاد شود.
گفتگو با مدیر دبیرستان مولوی
حوزههای تخصصی:
نسل جوان دانش آموز رسالت مربی و معلم
منبع:
تربیت ۱۳۷۴ شماره ۱۰۵
حوزههای تخصصی:
رابطه بین راهبردهای رهبری مثبت گرا با سرمایه های روانشناختی معلمان مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال سوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
141 - 167
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر" بررسی و ارزیابی رابطه بین راهبردهای رهبری مثبت گرا با سرمایه های روانشناختی معلمان"می باشد.به این منظور جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه معلمان ابتدایی منطقه 14 تهران بود که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تدریس بوده اند، که از بین آن ها 270 نفر به عنوان نمونه بر اساس فرمول کرجسی و مورگان انتخاب گردید. سپس داده ها از طریق دو پرسشنامه جمع آوری شدند. روش تحقیق پژوهش توصیفی -پیمایشی بوده و با استفاده از روش های همبستگی و مدل معادلات ساختاری(SEM) است که به صورت میدانی اجرا شده است. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که ارتباط مثبت و معناداری بین رهبری مثبت گرا و ابعاد آن با سرمایه های روانشناختی موجود در مدارس مربوطه وجود دارد. نتایج همچنین نشان دهنده تاثیرگذاری رهبری مثبت گرا و ابعاد آن بر روی سرمایه های روانشناختی موجود در مدارس در میان معلمان می باشد. نتایج همچنین نشان دهنده تاثیرگذاری رهبری مثبت گرا و ابعاد آن بر روی سرمایه های روانشناختی موجود در مدارس در میان معلمان می باشد. نتایج همچنین نشان دهنده تاثیرگذاری رهبری مثبت گرا و ابعاد آن بر روی سرمایه های روانشناختی موجود در مدارس در میان معلمان می باشد.
تدوین مدل هویت حرفه ای اعضای هیات علمی (مورد مطالعه: اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
217 - 242
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر طرح، جزء پژوهش های ترکیبی (کمّی و کیفی) است. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش، اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور در حوزه ی علوم تربیتی و آموزش عالی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند صاحب نظران کلیدی و در ادامه تکنیک اشباع نظری، 12 تن از اعضای هیات علمی دانشگاه های شیراز، تربیت مدرس، رازی کرمانشاه، یزد و علوم تحقیقات تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار"بررسی اسناد" و "مصاحبه نیمه ساختار یافته" استفاده گردید. با روش همسو سازی، اعتبارپذیری داده ها تایید شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. پس از آن اقدام به کدگذاری داد ه ها برای شناخت عوامل، ملاک ها و نشانگرهای الگو گردید. سرانجام یافته ی اصلی پژوهش، طراحی مدل هویت حرف های اعضای هیات علمی با 5 مضمون فراگیر 1)زمینه ای 2) شخصی 3) فرهنگی اجتماعی 4) حرفه ای و 5) سیاسی اقتصادی بود. بر اساس مدل مستخرجه از شبکه مضامین، پرسشنامه سنجش هویت حرفه ای اعضای هیات علمی تدوین شده و جهت تعیین روایی و پایایی در اختیار 30 نفر از اعضای هیات علمی قرار گرفت. روایی پرسشنامه از طریق تحلیل گویه با ضریب 86/0 – 69/0 و پایایی آن نیز با آلفای کرانباخ و ضریب 76/0 به تایید رسید. در بخش کمّی پژوهش، پرسشنامه تدوین شده در اختیار 331 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس که به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند قرار گرفت. نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که از نظر اعضای هیات علمی، عوامل حرفه ای، شخصی، فرهنگی اجتماعی، زمینه ای و سیاسی اقتصادی به ترتیب بیشترین تا کمترین میزان تاثیر را بر رشد هویت حرفه ای آنان دارا می باشند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نیز نشان داد که بین هویت حرفه ای اعضای هیأت علمی دارای مرتبه های علمی مختلف، تفاوت معناداری وجود ندارد.
طراحی الگوی فرآیند تربیت رسانه ای در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
60 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مفهوم تربیت رسانه ای و به دست آوردن راهبردهایی عملیاتی جهت اتخاذ شیوه هایی جدید در مدیریت مدرسه بود. این پژوهش کیفی بوده که با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری پژوهش، مدیران با سابقه آموزش و پرورش، اساتید دانشگاه در رشته های علوم تربیتی، ارتباطات و رسانه و متخصصان مجرب در حوزه سواد رسانه بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری در مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته به صورت رودرور و عمیق از تعداد 33 نفر به عنوان مشارکت کننده، داده ها جمع آوری گردید. پژوهشگر طی سه مرحله ی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی، تربیت رسانه ای رابه عنوان پدیده محوری مورد مطالعه قرارداد و شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر و پیامد ها و راهبردها را استخراج و دسته بندی نمود. جهت اطمینان از روایی و پایایی پژوهش، مصاحبه ها با بعضی ازافراد چندین بار تکرار و نتایج حاصل در چند مرحله به رؤیت چند تن از اساتید مجرب و مصاحبه شونده ها رسید و در این بین از گروه های کانونی شرکت کنندگان در پژوهش نیزچندین بار استفاده گردید. براساس نتایج به دست آمده از پژوهش، با توجه به رشد روزافزون قدرت رسانه و ابزارهای تکنولوژیک در زندگی روزمره ی دانش آموزان و اثرات شگرف رسانه در سبک، نوع و چگونگی یادگیری آنان، لازم بود که تغییراتی در نحوه و مدل تربیتی و آموزشی مدارس ایجاد گردد که در این پژوهش راهبردهایی کاربردی برای تحقق این مهم ارایه گردید.
رابطه جو و فرهنگ سازمانی با میانجی گری نقش توانمندسازی بر تعهد سازمانی کارکنان سازمان آموزش و پرورش استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف آزمودن الگویی از روابط جو و فرهنگ سازمانی با تعهد سازمانی با میانجی گری توانمندسازی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. نمونه این پژوهش شامل 162 نفر از کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان فارس بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های جو سازمانی، فرهنگ سازمانی و توانمندسازی و تعهد سازمانی می باشد. روایی و پایایی همه پرسشنامه ها در حد قابل قبولی به دست آمد، جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل میانگین و فراوانی و روش های آمار استنباطی شامل همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده گردید. نشان دادند که از بین مولفه های جو سازمانی (جو باز، جو بسته، بعد حمایتی، بعد دستوری، بعد تحدیدی، بعدهمکارانه، بعد صمیمی) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و تنها مولفه بعد تظاهر به کار با تعهد سازمانی رابطه معنی دار ندارد. تمام مولفه های فرهنگ سازمانی (خلاقیت و نوآوری، توجه به جزئیات، توجه به افراد، توجه به تشکیل گروه، تهورطلبی و ستیزه جویی و اثبات) رابطه مثبت و معنی داری با تعهد دارد به جز مولفه توجه به نتیجه که رابطه معنی داری با تعهد سازمانی ندارد. تمام مولفه های توانمندسازی (احساس شایستگی، احساس استقلال، احساس موثر بودن و احساس اعتماد) با تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنی دارد به جز مولفه احساس معنی دار بودن که رابطه معنی داری با تعهد ندارد.
اساسنامه و دستور تحصیلات دبیرستان فلاحت
حوزههای تخصصی:
مدرسه محوری گامی است به جلو؟
منبع:
لوح فروردین ۱۳۷۸ شماره ۴
حوزههای تخصصی: