فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
10 - 19
حوزههای تخصصی:
To analyze the relationship between teachers’ freedom and their required pedagogical content knowledge (PCK), I consider emergent curriculum as an extreme end of curricula with a lot of freedom and autonomy for teachers as opposed to a conventional prescribed curriculum in which teachers have less autonomy. In examining teachers’ pedagogical content knowledge from predetermined curriculum toward emergent curriculum, I argue that required PCK is evolving. At the extreme level of teachers’ freedom some substantially new aspects of PCK are needed. One of the most relevant aspects of pedagogical content knowledge for the emergent curriculum curricular knowledge. In emergent curriculum, the teacher acts as a curriculum developer as well, because curriculum is not determined in advance. Curricular knowledge requires teachers to be expert in fields of learning that are not necessary for teachers in other kinds of curriculum. In addition to substantive PCK, teachers of emergent curriculum have to be both philosophers and artists to be qualified enough to make decisions about curricular issues.
Identifying Factors Affecting Educational Policy-Making Based on Third Millennium Characteristics(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
121 - 131
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to identify the factors affecting educational policy-making based on the third millennium characteristics. Methodology : This study was applied in terms of purpose and qualitative in terms of implementation of the data foundation type. The research population was the documents in 2009 to 20019 and educational policy-making experts in 2019, among which 15 were chosen according to the original saturation principle with purposive sampling method. The research tool was a semi-structured interview, whose validity was confirmed by experts and evaluated with proper triangulation method and its reliability was obtained by an internal agreement method of 0.83. For data analysis, content analysis method was used in MAXQDA12 software. Finding : The findings showed that the factors affecting educational policy-making had 9 dimensions, 39 components and 209 indicators, including educational stakeholders, psychological factors, economic factors, technological factors, legal factors, social factors, cultural factors, belief and ideal factors, and political factors. Also, the third millennium education has 6 dimensions, 33 components and 74 indicators, including the characteristics of philosophy and training goals, characteristics of curriculum, educational system characteristics, environmental characteristics and educational space, characteristics of teachers and characteristics of principals and policymakers. In general, for factors affecting educational policy-making based on the third millennium was identified with 15 dimensions, 72 components and 283 indicators. Conclusion : Considering the factors affecting educational policy-making based on the third millennium characteristics, the dimensions and components identified in the present era can be promoted.
مواجهه معلمان با اجرای برنامه های درسی در آموزش مجازی و ارایه راهکارهای آنان برای بهینه کردن فرایند یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
121 - 153
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش مجازی یکی از مهم ترین دغدغه های اصلی معلمان در مبحث یاددهی- یادگیری است و این مهم با شیوع یکباره ویروس کرونا و پایداری آن درهم تنیده شده است. پژوهش حاضر با هدف مواجهه معلمان دوره ی ابتدایی با آموزش مجازی و راهکارهای مطرح شده برحسب تجربه زیسته معلمان ابتدایی برای بهینه شدن آن صورت گرفت. برای انجام این پژوهش، رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی اتخاذ گردید. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، شامل تمامی معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان قشم بوده است که انتخاب آن ها به صورت هدفمند و مصاحبه ها به صورت نیمه ساختاریافته و هم چنین با اشباع نظری، تعداد 15 نفر انتخاب شده اند. مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه با کدگذاری هفت مرحله ای کلایزی مشخص گردید. یافته های این پژوهش شامل دو مضمون فراگیر، شش مضمون سازمان دهنده و 54 مضمون پایه بود. نتایج حاکی از آن است که معلمان دوره ی ابتدایی دچار ابهام در نقش ها و کارکردهای آموزش مجازی هستند و راهکارهای اتخاذ شده از سوی آن ها به نوعی بازتاب دهنده ی تعمیم فهم و ادراک آن ها از یادگیری در آموزش حضوری به مجازی می باشد. لذا در این راستا ضروری است بستری جهت تفهیم معلمان ابتدایی نسبت به نقش ها و کارکردهای آموزش مجازی و همچنین محدودیت های آن جهت یادگیری دانش آموزان ابتدایی فراهم گردد.
جستاری پیرامون «نظریه عملی» شوآب و دلالت های آن برای آزادسازی تصمیم گیری درباره برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۲
127 - 158
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا ابعاد مختلف نظریه «عملی» در قلمرو برنامه درسی از طریق مراجعه مستقیم به آثار ژوزف شوآب به عنوان بنیان گذار این نظریه، مطرح شده و سپس دلالت های این نظریه برای یکی از موضوعات بحث برانگیز برنامه ریزی درسی، یعنی آزادسازی تصمیم گیری درباره برنامه درسی از سیطره تشکیلات مرکزی، موردبررسی قرار می گیرد. به طور طبیعی، پاسخگویی به نیازهای مناطق مختلف از سوی یک مرکز ملی برنامه ریزی درسی ممکن نیست. برای اینکه برنامه درسی با شرایط محیطی مناطق مختلف کشور سازگار شود بایستی این مناطق بتوانند برحسب ظرفیت های خود به جریان تصمیم گیری ها ورود پیدا کنند. این مباحث در «نظریه عملی» شوآب با بحث تصمیم گیری مبتنی بر موقعیت های تربیتی عملی مرتبط است.
واکاوی مؤلفه های سواد فرهنگی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
197 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های سواد فرهنگی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه است. داده ها بر اساس یک طرح پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی و با استفاده از گام های هفت گانه سندلوسکی و باروس (2006) جمع آوری شده اند. انتخاب نمونه با استفاده از ملاک های پذیرش و عدم پذیرش و برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی [1] صورت گرفت سپس با درنظرگرفتن میزان ارتباط با موضوع پژوهش منابع اولیه غربال و تعداد 26 منبع برای بررسی نهایی انتخاب شد، در ادامه با استفاده از تحلیل محتوای و کدگذاری باز و محوری منابع منتخب مورد تحلیل قرار گرفت. جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از ضریب توافق بین دو کدگذار استفاده شد که مقدار 76/. به دست آمد. نتیجه این تحلیل شناسایی 4 بعد و 14 مؤلفه بود. بعد خودآگاهی فرهنگی شامل سواد چندفرهنگی، مهارت های عملی، مهارت های آکادمیک، آشنایی با نمادها و مهارت های زندگی بود. بعد تفکر انتقادی شامل تفکر سطح بالاتر و استدلال صحیح، تقسیم بندی دانش، بستر استفاده و فرایند است. بعد مسئولیت پذیری مشتمل بر دو مؤلفه مسئولیت پذیری فردی و مسئولیت اجتماعی و مدنی بوده و بعد رهبری تأثیرگذار شامل الزامات فرهنگی جوامع آینده و نقش های تأثیرگذار جهانی است. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی برای برنامه ریزان، پژوهشگران و دست اندرکاران حوزه تعلیم وتربیت در بعد فرهنگی باشد. [1]- CASP
نقش عوامل جمعیت شناختی در استفاده دانش آموزان متوسطه از فناوری اطلاعات و ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۱
93 - 128
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تعیین نقش عوامل جمعیت شناختی در استفاده از فناوری با روش علی-مقایسه ای و مشارکت 300 دانش آموز متوسطه اول شهرستان سنندج انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های جایگاه اجتماعی-اقتصادی و آشنایی با فناوری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر در متغیرهای اولین سن استفاده، مدت زمان استفاده از اینترنت در روزهای تحصیلی هفته و مدت زمان استفاده آموزشی از ابزارهای دیجیتال و در میان پایه های تحصیلی در اولین سن استفاده و مدت زمان استفاده آموزشی از ابزارهای دیجیتال تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین، بین دانش آموزان مدارس خاص و عادی در متغیرهای اولین سن استفاده و مدت زمان استفاده از اینترنت در روزهای تحصیلی هفته خارج از مدرسه و بین طبقات اجتماعی-اقتصادی در متغیرهای اولین سن استفاده، مدت زمان استفاده از اینترنت در روزهای تحصیلی هفته خارج از مدرسه، مدت زمان استفاده آموزشی و عمومی از ابزارهای دیجیتال در مدرسه و خارج مدرسه تفاوت معناداری مشاهده شد.
Assessing Faculty Members’ Curriculum Orientations: A Case Study of University of Kurdistan(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
42 - 52
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study is to measure the dominant curriculum orientation of faculty members at University of Kurdistan. In terms of purpose, this is applied study, and in terms of data collection methods, it is a descriptive survey. The target population consisted of all faculty members who were teaching during the 2014-2015 academic year at University of Kurdistan. To collect the data, the census method was employed due to the limited number of the participants. The data collection tools were the “curriculum orientations inventory (COI)” developed by Cheung and Wong (2002) and modified by Mahlios, Rice and Thomas (2004). The results of the study showed that cognitive process and academic rationalism were the most dominant orientations of the faculty members. The results also showed that there is a positive relationship between the faculty members' curriculum orientation and their expertise.
تاثیر آموزش اریگامی بر خلاقیت دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه 18 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۸
85 - 106
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش اریگامی بر خلاقیت دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه 18 شهر تهران انجام گرفته است. روش اجرای پژوهش روش نیمه تجربی است. جامعه آماری این پژوهش کل دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه 18 شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 را شامل می شود. بدین منظور 45 نفر دانش آموز پسر پایه پنجم 20 نفر گروه کنترل و 25 نفر گروه تجربی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ساخت اشکال به شیوه اریگامی طی 16جلسه45 دقیقه ای آموزش داده شد.ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون خلاقیت تصویری تورنس (فرم B)بوده است که در گروه آزمایش و کنترل به صورت پیش آزمون و پس آزمون به اجرا در آمد و داده های جمع آوری شده با روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل آماری قرار گرفت..یافته های این پژوهش تاثیر آموزش اریگامی را در پرورش مولفه های خلاقیت شامل سیالی،انعطاف پذیری و اصالت تأیید کرده است اما تاثیر آموزش اریگامی برمولفه بسط مورد تایید قرار نگرفت.
واکاوی عناصر برنامه درسی روش تحقیق در دانشگاه های برتر جهان: مطالعه موردی رشته روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه عناصر برنامه درسی روش تحقیق در دوره تحصیلات تکمیلی رشته روان شناسی در دانشگاه های برتر جهان است. در این پژوهش بر اساس نمونه گیری هدفمند 13 طرح درس روش تحقیق از 13 دانشگاه برتر جهان در رشته روان شناسی انتخاب و بر اساس هدف، محتوا، روش تدریس، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. روش پژوهش حاضر کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوا است. نتایج پژوهش نشان می دهد دانشگاه های مورد مطالعه در آموزش درس روش تحقیق اهدافی از قبیل آشنایی با روش های مختلف تحقیق برای درک پدیده های روان شناسی، یادگیری نحوه طراحی و انجام تحقیق در پژوهش های روان شناسی، ارتقای مهارت های تفکر انتقادی و یافتن و خواندن تحقیقات علمی روان شناسی را دنبال می کنند. در مباحث مربوط به روش تحقیق کمّی، انواع روش های تحقیق کمّی، ابزار و اندازه گیری و تفسیر و نوشتن گزارش پژوهش و در مباحث پیرامون روش تحقیق کیفی، انواع روش های تحقیق کیفی و ابزار جمع آوری داده های کیفی (مصاحبه و مشاهده) از اهمیت بیشتری برخوردار بودند. در مباحث مشترک بین هر دو رویکرد، ماهیت علم و مبانی فلسفی تحقیق و اخلاق در پژوهش، از اهمیت ویژه ای برخوردار بودند. رایج ترین روش برای تدریس درس روش تحقیق ترکیب روش سخنرانی با روش مسئله محور و پروژه محور است و مهم ترین فعالیت یادگیری انجام پروژه های تحقیقی فردی و گروهی در طول ترم است. دانشگاه های مورد مطالعه از شیوه های مختلفی به منظور ارزشیابی درس استفاده می کنند که رایج ترین شیوه، ارزشیابی بر اساس تکالیف انجام شده در طول ترم و آزمون کتبی است.
طراحی الگوی برنامه درسی سواد مالی برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر طراحی الگوی برنامه درسی سواد مالی برای دانش آموزان دوره ابتدایی بود. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شد. با 12 نفر از اساتید و متخصصان رشته برنامه ریزی درسی و آموزش ابتدایی، اقتصاد و امور مالی دانشگاه های شهر تهران با مرتبه علمی دانشیاری و استادی در سال 1399 مصاحبه انجام شد. جهت تعیین اعتبار یافته ها از روش ممیز بیرونی استفاده شد. مدل پیشنهادی مشتمل بر پنج عامل شامل زمینه های برنامه درسی، اهداف، محتوا، روش و ویژگی یادگیرندگان طراحی شد و بنیاد نظری آن را «منطق تایلر» تشکیل می دهد. حاصل این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی معتبری جهت آموزش سواد مالی برای دانش آموزان دوره ابتدایی بود که دارای 21 شاخص به عنوان اهداف، 26 شاخص برای محتوا، 19 شاخص برای روش تدریس و 8 شاخص برای روش های ارزشیابی برنامه درسی می -شد. الگوی طراحی شده می تواند راهنمای فرایند برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه درسی باشد.
Identifying the Effective Components on Managing the Challenges of Thesis Writing based on the Lived Experiences of PhD Students in Islamic Azad University(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۳, ۲۰۲۱
32 - 43
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of present research was identifying the effective components on managing the challenges of thesis writing based on the lived experiences of PhD students in Islamic Azad University. Methodology : This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was phenomenological from type of qualitative. The research population was students and graduates of the PhD period of humanities fields at the Islamic Azad University in 2020-21 academic years. The research sample according to the principle of theoretical saturation was determined 12 people which were selected by purposive sampling method. Data were collected by semi-structured interviews whose validity by 15 professors was obtained by the relative content validity coefficient method 0.866 and its reliability by the Holsti coefficient method was obtained 0.865. Finally, the data were analyzed by open, axial and selective coding method in MAXQDA-18 software. Findings : The results showed that for managing the challenges of thesis writing based on the lived experiences of PhD students were identified 67 indicators in 13 sub-components and 3 main components. The main components were included administrative-organizational solutions (with three sub-components of maximum use of virtual systems, modification of the thesis doing process and financial assistance), solutions (with three sub-components of increase study, proper planning and strengthening skills) and educational strategies Conclusion : The results of this study have practical implications for graduate officials and planners, and they can use the identified components to properly manage the challenges of thesis writing and improve them in the higher education system.
ارزیابی تطبیقی سطح استدلال هندسی دختران و پسران پایه نهم بر اساس نظریه فن هیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
157 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سطح استدلال هندسی دانش آموزان پایه نهم بر اساس نظریه فن هیلی در یکی از مباحث هندسه، یعنی مبحث استدلال و اثبات در هندسه و ویژگی های آنها بوده است. این پژوهش، به روش زمینه یابی انجام گرفت. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان پایه نهم مدارس دولتی شهرستان بابل و اعضای نمونه شامل 470 نفر است که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری، آزمونی محقق ساخته با 10 سؤال بود. روایی صوری و محتوایی آزمون، توسط چند نفر از استادان ریاضی و آموزش ریاضی و همچنین، چند تن از معلمان باتجربه مقطع متوسطه اول، تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش، بیانگر این است که سطح غالب تفکر هندسی دانش آموزان پایه نهم در مبحث استدلال و اثبات، در سطح اول فن هیلی است. همچنین، یافته ها نشان داد که دانش آموزان پسر عملکرد بهتری نسبت به دانش آموزان دختر در سطوح فن هیلی داشته اند که این تفاوت از نظر آماری تنها در سطح اول معنی دار بود. یافته های این پژوهش می تواند در بازبینی فرایند آموزش هندسه، مورد استفاده دبیران ریاضی، سیاست گذاران آموزشی و مؤلفان کتب درسی قرار گیرد.
مبانی عصب- فرهنگی یادگیری و رشد: به سوی یک برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود پیشرفت فزاینده دانش بشری درباره مبانی عصب- فرهنگی یادگیری و رشد انسان، کاربردها و دلالت های برخاسته از این دانش جدید برای نظریه و عمل برنامه درسی و تدریس همچنان به عنوان حوزه ای مغفول باقی مانده است. در همین راستا، مقاله حاضر با روش مرور تلفیقی، ضمن جمع بندی یافته های پژوهش علوم اعصاب فرهنگی در حوزه یادگیری و رشد، به معرفی بینش ها و پیام های این یافته ها برای بهبود فهم یادگیری و کاربردهای آن در برنامه درسی مدارس می پردازد. نتیجه مرور مطالعات اخیر حاکی از آن است که مغز پیوسته خودش را با محیط فرهنگی سازگار می کند و ساختار و کارکرد خود را منطبق با آن تغییر می دهد. بر اساس یافته های این مطالعات، تفاوت های عصبی و رفتاری میان فرهنگ ها برخاسته از تعامل منحصر به فرد میان عوامل مختلف ژنتیکی، فیزیولوژیکی و فرهنگی است. همچنین یافته های اخیر در حوزه مغز و فرهنگ بیانگر آن است که تجربه فرهنگی نقش مهمی در شکل دهی و رشد مکانیزم های مغزی زیربنای شناخت دارد و رشد هیجانی نیز به شکلی بنیادی تحت تاثیر کیفیت محیط فرهنگی واقع می شود. این بینش های تازه ایده ای را پشتیبانی می کند که به عنوان «برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ» شهرت یافته است. رویکرد پاسخگو به فرهنگ بر این ادعاست که احترام به جهان بینی های متفاوت معلمان و دانش-آموزان از بافت های فرهنگی متفاوت باید در کانون توجه برنامه های درسی مدارس قرار گیرد. برنامه ریزان درسی و سیاستگذاران تربیتی باید نه تنها موجودیت فرهنگ های متعدد را بپذیرند، بلکه به تنوع فرهنگی به دیده احترام نگریسته و فرصت هایی فراهم نمایند تا افراد درون فرهنگ های مختلف در شناخت و رشد فرهنگ خود و سایر فرهنگ ها سهیم شوند.
گونه شناسی تجارب دینی دانش آموختگان دبیرستانی و میزان انطباق آن با اهداف اعتقادی نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر ماهیت تجربه دین داری و انواع آن و همچنین میزان انطباق تجارب مذکور با اهداف اعتقادی نظام آموزش و پرورش رسمی کشور را از منظر دانش آموختگان این نظام بررسی کرده است. این پژوهش به صورت کیفی و به روش پدیدارشناسانه انجام شد. دوازده دانش آموخته نظام با روش نمونه گیری هدفمند از بین خانواده های دین دار و غیر دین دار انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه نیمه سازمان یافته و عمیق انجام شد. آنگاه متن مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش در قسمت توصیف تجارب دین داری حول محور ابعاد سه گانه دین داری (اعتقادات با سه زیر مقوله خدا، معاد، نبوت، اخلاق و احکام) تنظیم و برای تعیین میزان انطباق آن با اهداف اعتقادی نظام، مقوله های حاصل با مقوله های موجود در اهداف نظام آموزشی که بر اساس مؤلفه های دین رسمی نام گذاری شدند، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که در گونه های دین داری انواع خاصی از دین داری با محوریت باور قلبی به خدا، گرایش به مسائل اخلاقی با منشأ درونی و فطری و تبعیت از عقل در فروع دین (به جای تبعیت از علمای دینی) در میان دانش آموختگان سطح دیپلم رایج است.
شناسایی و بررسی مولفه های دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده دانش پداگوژی محتوا، در سه بعد «دانش جمعی پداگوژی محتوا»، «دانش شخصی پداگوژی محتوا» و «دانش در عمل پداگوژی محتوا»، دریچه ای به قلمرو دانش حرفه ای آموزشگران است. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفه های دانش شخصی پداگوژی محتوا است که نقش مهمی در فهم و جهت گیری آموزشی آموزشگران در موقعیت های واقعی کلاس درس فراهم می کند. در این پژوهش برای شناسایی و بررسی مؤلفه های دانش شخصی پداگوژی محتوا، از رویکرد کیفی استفاده و به شیوه هدفمند یازده نفر از آموزشگران انتخاب شدند. جمع آوری و تحلیل داده ها از طریق مصاحبه و مشاهده کلاس، به طور هم زمان، صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد عناصر و مؤلفه های سازنده دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران شامل پنج مؤلفه اصلی: «هدف از پداگوژی محتوا»، «قلمرو محتوا»، «محتوا و پداگوژی»، «محتوا و برنامه درسی» و «محتوا و ارزشیابی» است. بر اساس تفسیر آموزشگران از مؤلفه های شناسایی شده، آموزشگران در دو گروه دیسیپلین محور و زمینه محور دسته بندی شدند.
Pattern of Managing the Challenges of Thesis Writing in the Educational-Research Field(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۳, Issue ۱ , ۲۰۲۲
50 - 60
حوزههای تخصصی:
Purpose: Thesis writing always has been associated with many challenges in different fields and areas and based on this, the present research was conducted with the aim of presenting a pattern of managing the challenges of thesis writing in the educational-research field. Methodology: The current research in terms of implementation method was qualitative and in terms of purpose was applied. The research population was students and graduates of the PhD period of humanities fields at the Islamic Azad University in 2020-21 academic years, which from them number of 12 people were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation and with the purposeful sampling method. Data were collected by semi-structured interviews whose validity by 15 professors was obtained by the relative content validity coefficient method 0.84 and its reliability by the Holsti coefficient method was obtained 0.83. Finally, the data were analyzed by methods of open, axial and selective coding and thematic analysis in MAXQDA-18 software. Findings: The findings showed that managing the challenges of thesis writing in the educational-research field had 74 indicators, 13 components and 4 dimensions. The educational gap dimension has includes three components of computer and software training gap, the lack of familiarity with new research methods and the gap in the practical thesis writing course, choosing the subject dimension has includes three components of lack of paying attention to interdisciplinary subjects, lack of suitable guide for choosing subject and not lack of paying attention to students' interests, cooperation of professors dimension has includes five components of back-promising, restrictions on the selection of supervisors, scientific disability of supervisors, lack of access to professors and lack of commitment and responsibility and educational content dimension has includes two components of lack of access to first-hand sources and lack of easy access to content. Finally, pattern of managing the challenges of thesis writing in the educational-research field was drawn using the theme network method. Conclusion: According to the results of this research, planning it seems necessary to managing the challenges of thesis based on the identified dimensions, components and indicators.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های تغییر بینش دبیران برای آموزش کارآفرینانه به منظور ارائه یک مدل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
205 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تعیین ابعاد و مؤلفه های الگوی تغییر بینش دبیران با هدف آموزش کارآفرینانه بوده است. روش مقاله حاضر کیفی از نوع پدیدار شناسی بوده است. محیط پژوهش شامل کلیه کارشناسان آموزش متوسطه آموزش و پرورش شهر اصفهان بوده است. نمونه گیری نظری تا حد اشباع بوده است. ابزار تحقیق شامل مقالات و مصاحبه با کارشناسان به تعداد 23 نفر بود. برای تأمین روایی ابزار تحقیق از روش تأییدپذیری و برای اعتباریابی از روش همگرایی مصاحبه های انجام شده استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون و کُدگذاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، ابعاد و مؤلفه های تغییر بینش دبیران با هدف آموزش کارآفرینانه مبتنی بر کُدگذاری باز، محوری و انتخابی، شامل 7 بُعد: بهره وری در تدریس، اخلاق آموزشی، رشد حرفه ای، زودبازده سازی برنامه درسی، درس پژوهی، تأمل بر برنامه درسی، آینده پژوهی) و 110 گویه بوده است. این مقاله نشان داد، برای تغییر بینش معلمان جهت آموزش کارآفرینانه، می توان از الگوی بدست آمده از این تحقیق استفاده کرد.
بازنمایی معنایی پدیده افت تحصیلی دانش آموزان شاهد و ایثارگر و ارائه مدلی پارادایمیک: تحقیقی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بازنمای معنایی پدیده افت تحصیلی دانش آموزان شاهد و ایثارگر و ارائه مدلی پارادایمیک بود. روش شناسی انجام این پژوهش، کیفی و مشارکت کنندگان شامل کلیه دانش آموزان دارای افت تحصیلی در مدارس شاهد، معلمان و مدیران مدارس شاهد، کارشناسان آموزشی بنیاد شهید شهرستان و ناحیه 1و 2 سنندج، اداره کل آموزش و پرورش کردستان و والدین دانش آموزان شاهد دارای افت تحصیلی که براساس قاعده اشباع نظری 40 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها با روش نظریه زمینه ای و با کمک نرم افزار Maxqda تحلیل شد ند. براساس نتایج شرایط علی پدیده افت تحصیلی شامل کمبود عاطفی؛ هدایت تحصیلی ضعیف و انگیزه پایین و شرایط زمینه ای شامل تلاش و پشتکار پایین؛ سهل گیری آموزشی و رهاشدگی تحصیلی و شرایط مداخله گر شامل ضمانت استخدامی؛ ساختار حمایتی ضعیف نهاد و برخورداری از مزایای ایثارگری بودند. مقوله هسته تعیین شده نیز عبارت از افت تحصیلی به مثابه « پذیرش شکست در مقابل موفق شدن» بود.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی ریاضی دبستان مبتنی بر رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی ریاضی دبستان مبتنی بر رویکرد شناختی انجام پذیرفت. روش پژوهش از نوع آمیخته می باشد.در بخش کیفی ابتدا طبق یافته های به دست آمده از پژوهش زادشیر و همکاران(1401) ، ویژگی های عناصر دهگانه برنامه درسی ریاضیات با رویکردشناختی استخراج شد ویژگی های عناصر الگوی مورد نظر تدوین و الگوی اولیه طراحی گردید. در بخش کمی با روش پیماشی جهت اعتباربخشی به الگوی طراحی شده از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید و برنامه طراحی شده از نظر متخصصان علوم شناختی، آموزش ریاضی و برنامه ریزی درسی اعتبارسنجی شد. و پس از بررسی نظرات متخصصان درباره الگوی طراحی شده، الگوی نهایی طراحی شد. در گام آخر جهت اعتباربخشی به الگوی طراحی شده، داده های بدست آمده از بخش کمی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده حاکی از وجود اعتبار الگوی طراحی شده را دارد.
DEMATEL-Based Interpretive Structural Modeling for the Entrepreneur University among the Top Universities in the North Iran(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۲ , ۲۰۲۱
1 - 13
حوزههای تخصصی:
Purpose : The present study aimed to present an interpretive structural model based on DEMATEL for the Entrepreneur University among top universities in the northern region of Iran. Methodology : This study was applied in terms of objective and combined (qualitative and quantitative) in terms of implementation method. The research population in the qualitative section were documents and texts of the Entrepreneurship University and experts in this field that 35 documents and texts and 30 experts were selected as samples according to the principle of theoretical saturation by purposive sampling method. The research population in the quantitative section consisted of the same 30 experts who rated the components. The research tools included text review, semi-structured interview, and 77-item researcher-made questionnaire that their psychometric indices were confirmed. Data were analyzed by Delphi methods and interpretive structural modeling based on DEMATEL in SPSS-23 and LISREL. Findings: The results showed that the Entrepreneurship University included 77 concepts, 24 sub-components in 6 main components. So that among the 6 main components, three components of infrastructure (with four sub-components), management (with five sub-components), and communication with the population (with four sub-components) were identified as effective variables, and three components of services (with three sub-components), knowledge-based entrepreneurship (with five sub-components) and output and outcome (with three sub-components) were identified as affected variables. The results of DEMATEL-based interpretive structural modeling showed that in the first level with 10 components, the component of commercialization of knowledge and research and revenue generation from advanced technology, in the second level with 7 components, the component of entrepreneurial research, R&D, and dissemination of academic results, in the third level with 14 components, the component of entrepreneurial research, R&D and dissemination of academic results, and in the fourth level with 1 component, the core component of strong leadership and change in structural and managerial dimensions were at a higher level. Conclusion : According to the results of the present study, planners and higher education professionals can take advantage of the results of this study and plan for the improvement and growth of the Entrepreneur University through the effective components identified in it.