فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۳۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
The academic general curriculum is of great importance alongside the specialized curriculum; this field is not only limited to the subject of human knowledge and scientific disciplines, but is also related to the development of personal capabilities, such as the creativity and intellectual abilities, transfer of cultural heritage and values, and the evaluation of committed and accountable citizens. The present study aims to investigate the various areas of the Global Citizenship Education (GCE) in the academic general curriculum in Iran. This is an applied research wherein, a qualitative content analysis method, the thematic analysis (themes), has been applied to the two levels of the selected documents (the law on the goals, duties and organizations of the Ministry of Science, the comprehensive scientific map of Iran, and Iran's sixth development plan) and syllabuses of the general courses approved by the Supreme Council of the Cultural Revolution. The data collection tools included content analysis, note-taking, and a checklist. A descriptive-analytic method was applied to interpret and analyze the data. Based on the research findings, the level of contents associated with globalization has a significant degree of severity and weakness from one course to another in terms of the qualitative aspect. It is certain that most of the contents related to the components of globalization often have indirect links and regarding the positive, negative, and neutral aspects, it can be claimed that the neutral aspect is of considerable significance compared to the other aspects. The qualitative content analysis of the documents and syllabuses of the general courses was done and subsequently, the obtained scheme indicates that the existing approach to the GCE in Iran is a combination of political and civic education approaches, cultural transfer, and the neo-liberal approach, and hence, the educational system should try to train global citizens with an Iranian–Islamic identity. Among the important points in the analysis of the documents is a lack of distinction between globalization and internationalization.
چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی-یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی – یادگیری صورت گرفت تا جایگاه شناسایی این مبانی در حوزه نظر و عمل مشخص گردد. رویکرد پژوهش توصیفی -تحلیلی و از نوع کیفی و اسنادی بود. داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل متن و برگرفته از متون منابع مختلف،با استفاده ازتهیه فرم وفیش برداری جمع آوری شد.برای پاسخ به سوال پژوهش شش سوال معرفت شناسانه در راستای انواع الگوهای تدریس مطرح شد. نتایج نشان داد معرفت در الگوهای تدریس اطلاعات پردازی به صورت نسبی و ذهنی بوده ونوع معرفت در الگوهای تدریس این خانواده به صورت معرفت حسی، تجربی معرفت عقلانی و بخشی هم معرفت شهودی قابل دسته بندی می باشد. نتایج در بخش مکاتب فلسفی پشتیبان کننده این الگوها شامل مکاتب کلاسیک (ایدآلیسم و رئالیسم)، مکتب پراگماتیسم، طبیعت گرایی، اگزیستانسیالیسم و پست مدرنیستم (سازنده گرایی فردی و اجتماعی) بود.
طراحی الگوی برنامه درسی هویت دینی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله تحلیلی- استنباطی حاضر به دنبال طراحی الگوی برنامه درسی هویت دینی در دوره اول متوسطه بود. جامعه پژوهشی شامل متن کامل ترجمه تفسیر المیزان بود که با توجه به منطق انتخاب آن از نمونه گیری صرف نظر شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد که هویت دینی فرهنگ عینیت یافته اسلامی در وجود انسان است که اگر بخواهیم برای آن الگوی برنامه درسی طراحی کنیم اهدافش شامل سه نوع بینشی (شناخت دایره هستی و پدیدآور، شناخت مقصد و سرانجام، شناخت راه و راهبران زندگی، شناخت خویشتنِ خویش)، گرایشی و کنشی، محتوایش تابع سازمان دهی درهم تنیده/مارپیچی می باشد. "توجه دادن به نشانه های ربوبیت خداوند در آفاق و منظومه هستی، دعوت به تأمل در خود، تبیین، استدلال و احتجاج، استفهام، مشاهده، تمثیل، تذکر و عمل معلم" هم ازجمله روش های یاددهی-یادگیری مورد تأکید در الگو هستند. رویکرد کلی ارزشیابی نیز "فرایندی" است که با در نظر گرفتن استلزامات دینی و نوع نگاه ویژه به نیت، همت و زحمات دانش آموز و همچنین بهره گیری از سه ضلع معلم، دانش آموز و والدین نارسایی های احتمالی را مشخص می کند و بیشتر در خدمت یادگیری می باشد.
تأثیر آموزش مبتنی بر ایفای نقش بر اشتیاق به برقراری ارتباط و عملکرد تحصیلی در درس جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
287 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر تدریس به شیوه ایفای نقش بر عملکرد تحصیلی و اشتیاق به ارتباط در درس جامعه شناسی در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر یزد بود. پژوهش حاضر، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر یزد بودند که به طور تصادفی یک مدرسه و تعداد 49 دانش آموز پسر انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در نهایت پس از ریزش آزمودنی ها 17 نفر به عنوان گروه کنترل و 19 نفر به عنوان گروه آزمایش مورد تحلیل قرار گرفتند. گروه کنترل به شیوه مرسوم و مبتنی بر سخنرانی و گروه آزمایش به شیوه ایفای نقش آموزش دیدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس اشتیاق به ارتباط مک کروسکی و آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد تحصیلی دانش آموزان در تدریس مبتنی بر ایفای نقش در مقایسه با تدریس سنتی به صورت معنی داری افزایش یافته است. اما روش تدریس ایفای نقش در مقایسه با روش تدریس سنتی بر متغیر اشتیاق به ارتباط تأثیر معنی داری نداشت. بنابراین بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که معلمان درس جامعه شناسی به منظور بهبود کیفیت یادگیری به جای استفاده از روش های تدریس سنتی، تدریس خود را به شیوه ایفای نقش اجرا کنند.
طراحی و اعتباربخشی الگوی بومی برنامه درسی سواد انتقادی در دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی بومی برنامه درسی سواد انتقادی در دوره دوم متوسطه انجام شد. نمونه آماری در بخش کیفی 17 نفر از اساتید مطالعات برنامه درسی و متخصصان علوم اجتماعی و سیاسی و در بخش کمی 207 نفر از اساتید، دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد مطالعات برنامه درسی بودند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته الکترونیکی بود. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از کدگذاری سه گانه اشتراوس و کوربین (1990) و در بخش کمی از روش های آمار توصیفی و استنباطی در قالب نرم افزارهای SPSS و AMOs استفاده شد. نتایج نشان داد که هفت عامل یادگیری اخلاق گرا، یادگیری خودراهبر، یادگیری تأملی، ادراک مسأله، راهبردهای یاددهی یادگیری تعاملی، محتوای تعاملی چندوجه نمای رسانه ای و رویکرد ارزشیابی ساختن گرا، تبیین کننده ویژگی های الگوی بومی برنامه درسی سواد انتقادی دوره دوم متوسطه بودند که در صورت کاربست می توانند موجب تقویت بینش، نگرش و مهارت نقادانه دانش آموزان شده و اعمال فرهنگی، اجتماعی، سیاسی آنان را سامان دهند.
تحلیل برنامه ی درسی کاوشگری موسیقایی در برنامه ی درسی فلسفه برای کودکان (فبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر،بررسی امکانات کاوشگری موسیقایی برای یادگیری به شیوه ی فبک بود. پرسشهای پژوهش عبارت اند از کاوشگری موسیقایی چیست؛چه امکاناتی برای آموزش موسیقی فراهم می کند.روش شناسی پژوهش،کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است.مقاله با کاربرد مؤلفه های دانش موسیقایی به طراحی سه شیوه ماهیت هستی شناختیِ اثر موسیقایی؛موسیقی چونان اثر زیباشناختی؛موسیقی بمثابه کنش اجتماعی به استخراج مفاهیم از محرکها پرداخت.شیوه ی گردآوری اطلاعات،کتابخانه ای با بررسی سبک های موسیقی کلاسیک جهانی1900تا1950میلادی و پس از1950بود.محرک ها:دو اثر از جان کیج،اثری از کلود دبوسی، اثری از پندرسکی بود.کاوشگری موسیقایی،روش تجهیز دانش آموزان به توانایی های زبانی و شناختی،با ترکیبی از تحلیل های تکنیکی و تجربه های زیباشناختی است؛نتیجه ی یادگیری موسیقی با کاوشگری به دانش آموزان می آموزد چگونه موسیقی بمنزله ی یک پدیده ی اجتماعی عمل می کند؛با ارائه ابزاری از جمله مفاهیم و واژگان موسیقایی به آنها مهارت و قدرت گفتگو پیرامون آثار موسیقایی می بخشد. برای نهادینه کردن مفاهیم تاریخی در ذهن و افزایش توانایی دانش آموزان در آهنگسازی یا تنظیم،فعالیت هایی با تلفیق کاوشگری اجتماعی و موسیقایی پیشنهاد می شود.
Pedagogical Content Knowledge and Emergentism: Making the Case for the Philosophical and the Aesthetic(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
10 - 19
حوزههای تخصصی:
To analyze the relationship between teachers’ freedom and their required pedagogical content knowledge (PCK), I consider emergent curriculum as an extreme end of curricula with a lot of freedom and autonomy for teachers as opposed to a conventional prescribed curriculum in which teachers have less autonomy. In examining teachers’ pedagogical content knowledge from predetermined curriculum toward emergent curriculum, I argue that required PCK is evolving. At the extreme level of teachers’ freedom some substantially new aspects of PCK are needed. One of the most relevant aspects of pedagogical content knowledge for the emergent curriculum curricular knowledge. In emergent curriculum, the teacher acts as a curriculum developer as well, because curriculum is not determined in advance. Curricular knowledge requires teachers to be expert in fields of learning that are not necessary for teachers in other kinds of curriculum. In addition to substantive PCK, teachers of emergent curriculum have to be both philosophers and artists to be qualified enough to make decisions about curricular issues.
رابطه ذهن آگاهی با رفتار غیرمولد تحصیلی: نقش واسطه ای خودپنداشت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
178 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای خودپنداشت تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و رفتار غیرمولد تحصیلی بود. شرکت کنندگان 209 دانش آموز (113 پسر و 96 دختر) دوره متوسطه اول بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس رفتار غیرمولد تحصیلی ریمکوس (2012)، مقیاس ذهن آگاهی دروتمن و همکاران (2018) و سیاهه خودپنداشت تحصیلی چن و تامپسون (2004) را تکمیل کردند. به منظور پاسخ گویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر رفتار غیرمولد تحصیلی معنادار نبود؛ اما اثر مستقیم ذهن آگاهی بر خودپنداشت تحصیلی و اثر مستقیم خودپنداشت تحصیلی بر رفتار غیرمولد تحصیلی معنادار بود؛ همچنین، اثر ذهن آگاهی بر رفتار غیرمولد تحصیلی با واسطه گری خودپنداشت تحصیلی معنادار بود. به طور کلی یافته های این پژوهش، نقش ذهن آگاهی و خودپنداشت تحصیلی را در تبیین رفتار غیرمولد تحصیلی نشان می دهند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور کاهش رفتار غیرمولد تحصیلی دانش آموزان، باید به ذهن آگاهی و خودپنداشت تحصیلی آنها توجه شود.
روش تدریس تفکر جانبی در برنامه درسی دوره ابتدایی
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
84 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی روش تدریس تفکر جانبی در دوره ابتدایی است. لذا ابتدا کلیاتی درباره تفکر در مدارس طرح شد و ضرورت و اهمیت پرورش تفکر و تعقل در برنامه درسی ملی مطرح و سپس تعریف تفکر از دیدگاه های مختلف بررسی و تفکر جانبی از دیدگاه ادوارد دوبونو تعریف گردید. و مقایسه ای بین تفکر سنتی و تفکر جانبی انجام گرفته و سپس تکنیک های تفکر جانبی شامل ، پو، شکل های هندسی و سهمیه ها، طرح و تردید نسبت به فرضیات شرح داده و برای آن ها نمونه هایی آورده تا در کلاس درس در دوره ابتدایی استفاده شوند. پو تحریک ایده ای است که تفکر را به جایی جدید منتقل می کند که ایده ها یا راه حل های جدید در آن یافت می شود. با استفاده از سهمیه ها، به تعیین تعداد مشخص راه حلهای بدیل که باید تولید شوند، پرداخته می شود. بدین ترتیب فرد تلاش خود را صرف تولید راه حلهای گوناگون و نه پریدن بر روی یک نتیجه، می کند. اشکال هندسی ایجاد راههای متفاوت را مورد تفهیم قرار می دهد. در خلق طرح، دانش آموز به ساخت طرحهای بصری می پردازد و می تواند برای انجام دادن امور، روشهای مختلفی بکار ببرد. تردید نسبت به مفروضات کوشش در تجدید ساخت و تغییر ساخت هر الگویی می باشد در نهایت نشان داده شد که این روش های تدریس می تواند خلاقیت را در دانش آموزان رشد و تقویت نماید و در این راستا معلم در راهنمایی آنان نقش بسزایی دارد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی تلفیقی سواد انرژی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۹
89 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی تلفیقی سواد انرژی در دوره اول متوسطه است. با توجه به اهمیت نقش انرژی در زندگی و نقش محوری آموزش و پرورش در آموزش انرژی، طراحی الگوی تلفیقی سواد انرژی می تواند به رشد دانش، نگرش و مهارت و توانایی دانش آموزان کمک نماید. بدین منظور، در پژوهش حاضر دو پرسش اساسی مورد بررسی قرار گرفت: الگوی مطلوب برنامه درسی تلفیقی سواد انرژی در دوره اول متوسطه چه ویژگی هایی دارد؟ الگوی پیشنهادی از نظر متخصصان حوزه مطالعات برنامه درسی و آموزش محیط زیست تا چه میزان معتبر است؟ جهت پاسخ به این سوالات از روش ترکیبی (کیفی و کمی) استفاده شده است. در مرحله اول، برای طراحی الگو و شناسایی عناصر الگو از روش کیفی از نوع تحلیلی-استنباطی و در مرحله دوم برای اعتبارسنجی و اطمینان از کارآمدی الگوی برنامه درسی از روش کمی استفاده شده است. الگوی پیشنهادی با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند در اختیار 12 نفر از متخصصان حوزه مطالعات برنامه درسی و آموزش محیط زیست قرار گرفت و داده ها با استفاده از آمار توصیفی مورد تحلیل قرار گرفتند. الگوی برنامه درسی تلفیقی سواد انرژی براساس عناصر نه گانه کلاین طراحی گردید که مقوله های اصلی در الگوی مطلوب شامل مفاهیم پایه، اصول و اصطلاحات انرژی، منابع انرژی، انرژی و محیط زیست، وضعیت انرژی در ایران و جهان، انرژی و فناوری، مدیریت انرژی، انرژی و امنیت می باشند. نتایج اعتبارسنجی نشان داد که الگوی پیشنهادی از نظر متخصصان مطالعات برنامه درسی و آموزش محیط زیست مناسب بوده و این افراد در سطح بالایی الگوی پیشنهادی را تأیید کردند.
بررسی مقایسه ایی تاثیرات دو روش تدریس مشارکتی و رقابتی درس تربیت بدنی بر مشارکت ورزشی دختران دارای اضطراب اجتماعی اندام: نقش تعدیل کننده عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
289 - 314
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان نگرانند که دیگران در خلال تمرینات ورزشی ظاهر بدنی آنها را چگونه ارزیابی می کنند. هدف این پژوهش بررسی تدریس مشارکتی و رقابتی بر مشارکت ورزشی دانش آموزان دختر دچار اضطراب اجتماعی اندام است. از 120 دانش آموز دختر راهنمایی، نمونه گیری خوشه ای و سپس به صورت تصادفی به سه نمونه 40 نفره تقسیم شدند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس و کوواریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t زوجی، باکس، گرین هاوس – گیزر و ماچلی تحلیل شد. در پیش آزمون و پس آزمون تمامی افراد پرسشنامه انگیزش ورزشی و اضطراب اجتماعی اندام را تکمیل کردند. پس از 14 جلسه یک پس آزمون به عمل آمد. نمونه های انتخاب شده، در پیش آزمون که ش امل عوام ل آم ادگی جس مانی و حرکتی ب ود، ش رکت کردن د. هر دو شیوه تدریس بر دانش آموزان دارای اضطراب اندام موثر بود ولی تأثیر تدریس مشارکتی مثبت است. روش رقابتی منجر به افزایش مشارکت ورزشی و البته اضطراب شد. تدریس مشارکتی در کاهش اضطراب اجتماعی اندام و افزایش مشارکت ورزشی موثرتر از تدریس رقابتی است.
واکاوی رویکردهای یاددهی-یادگیری به منظورارائه الگوی مناسب شاگردپروری در دانشگاه فرهنگیان
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
3 - 26
حوزههای تخصصی:
تدریس را تعامل استاد-دانشجو در کلاس درس گویند که با هدف ایجاد یادگیری پایدار انجام می گیرد. این فرایند در سال های اخیر دارای رویکردهای زیادی شده است. انتخاب رویکرد مناسب تدریس-یادگیری از سوی استاد در کلاس درس وابسته به عوامل زیادی است که از جمله این عوامل ،دانشجو می باشد. از سوی دیگر دیدگاه استاد و فلسفه تربیتی او در انتخاب و اجرای رویکرد تدریس-یادگیری تاثیر زیادی دارد. انتظار می رود در نظام تعلیم و تربیت اسلامی و به طور ویژه در دانشگاه فرهنگیان، رویکرد تدریس و یادگیری با توجه به ویژگی های این نظام و دانشگاه انتخاب، اجرا و ارزیابی شود. این موضوع ازآن جا اهمیت مضاعف پیدا می کند که شاگردپروری به عنوان مرکز ثقل فرایند تدریس-یادگیری در دانشگاه فرهنگیان مورد توجه بزرگان تعلیم وتربیت قرارگرفته و اخیرا نیز از سوی رهبر انقلاب مورد تاکید واقع شده است. بر این اساس،در پژوهش حاضرکه به شیوه توصیفی-تحلیلی تدوین شده، ضمن معرفی رویکردهای یاددهی-یادگیری و رویکردهای گوناگون تدریس-یادگیری،الگوی مناسب این فرایند در دانشگاه فرهنگیان درسه بخش طراحی، اجرا و ارزیابی،تدوین و معرفی گردیده است.
شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای مجازی برنامه درسی رسمی در دوران شیوع جهانی بیماری کرونا (از دیدگاه معلمان و مدیران شاغل در مدارس شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ژانویه 2020 با شیوع کرونا، طرح اجرای مجازی برنامه های درسی رسمی در کشور و شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای این طرح، ضروری به نظر رسید. مقاله حاضر به لحاظ نوع و روش کاربردی و آمیخته است. برای پاسخ به سوال اول و دوم روش سندکاوی و روش توصیفی - پیمایشی استفاده شد. ابزار اندازه گیری نیز پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی آن طبق نظر متخصصان تأیید شد. جامعه آماری پژوهش را مدیران و معلمان مدارس شهر تهران تشکیل داده و نمونه آماری به حجم 350 نفر انتخاب شد. به منظور پاسخ به سوالات از روش آماری آزمون خی – دو استفاده شد. نتایج پژوهش چنین نشان داد که از دیدگاه مدیران و معلمان مدارس پنج مانع اصلی به ترتیب: موانع آموزشی، موانع فرهنگی و اجتماعی، موانع زیرساختی و فنی، موانع مدیریتی و سازمانی و موانع مالی به عنوان موانع اصلی اجرای طرح مذکور در دوران شیوع این بیماری شناسایی شدند.
بررسی سازگاری محتوای آموزشی شکل های هندسی در دوره پیش دبستانی با اهداف راهنمای برنامه این دوره در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای آموزش شکل های هندسی دوره پیش دبستانی با توجه به «محور تشخیص و تمیز اشیاء و اَشکال و ویژگی های آن ها» از راهنمای برنامه پیش دبستانی، منتشر شده در سال 1396 بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از گونه اَسنادی بود. ابتدا 10 معیار تحلیل فعالیت های آموزش هندسه از سه سطح نظریه بازبینی شده فن هیلی توسط کلمنتس و باتیستا، شامل «پیش تشخیصی»، «وفق دهنده» و «تحلیل» استخراج شد. سپس پنج کتاب از سه منبعِ کتابنامه رشد آموزش و پرورش، بخش نامه سازمان بهزیستی و توصیه مراکز پیش دبستانی انتخاب و فعالیت های مربوط به شکل های هندسی آن ها بر اساس معیارهای مستخرج، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد بالاترین درصد فراوانی فعالیت های آموزشی به معیارهای سطح یک (وفق دهنده) و کمترینِ آن به معیار سطح صفر (پیش تشخیصی) اختصاص یافت. درمجموع، محتوای شکل های هندسی کتاب های آموزشی پیش دبستانی نیاز به بازنگری دارد و توصیه می شود فعالیت های آموزشیِ سطح بالا به کتاب های پایه های بالاتر انتقال یابد.
مبانی فلسفی زیرساز فرهنگ برنامه درسی تربیت برای کار و بقا و ارزیابی سازواری فلسفی آن: چالش ها و افق ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
109 - 132
حوزههای تخصصی:
با اهمیت یافتن مسائل اقتصادی در حیات ملت ها، تربیت حرفه ای نیز به عنوان یکی از مسائل تعلیم و تربیت تلقی گردید. از سوی دیگر، دیدگاه های برنامه درسی چنانچه بر مجموعه ای مغشوش از نظرات فلسفی روییده باشند، دیر یا زود، دچار اضمحلال خواهند شد و این عدم انسجام به صورت رخنه ای در دیدگاه، به تدریج وسعت خواهد یافت و از عدم انسجام نظری به نوعی ناکارآمدی و اغتشاش عملی نیز منجر خواهد شد. این مقاله نخست با روش تحلیل مضمون، به استخراج مضامین اصلی فرهنگ برنامه درسی حرفه ای می پردازد و سپس با تحلیل فرا رونده ی این مضامین، ردپای سه مکتب پراگماتیسم، ساختارگرایی و نظریه انتقادی به عنوان پشتوانه های فلسفی این فرهنگ آشکار می سازد. در نهایت سازواری و انسجام فلسفی مکاتب پشتیبان فرهنگ برنامه درسی با روش پژوهش ترکیبی مورد بررسی قرار گرفت. در این فرهنگ، ترکیب پراگماتیسم و ساختارگرایی خواستار ثبات است درحالی که ترکیب پراگماتیسم و نظریه انتقادی، تحول و تغییر را می طلبد. همچنین دو ویراست از پراگماتیسم در این ترکیب به ظهور می رسد که یکی برای فرد و دیگری برای جمع، اصالت قائل است. در نهایت با ترکیب سازوار این نظریه ها، سه ویراست معتبر فلسفی افقی جدید پیش روی این فرهنگ فرا می نهد. ویراست حرفه گرایی تحول خواه، حرفه گرایی محافظه کار و حرفه گرایی فرد گرا، گونه هایی از این فرهنگ اند که هر یک در درون مبانی فلسفی خویش، دارای سا زواری اند و می توانند بدیل های فرهنگ ناسازوار کنونی به شمار روند.
مطالعه چگونگی «آموزش شهروندی» در برنامه ی درسی: سنتز پژوهی مطالعات انجام شده در دو دهه ی اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش سنتز پژوهی چند مورد از پژوهش هایی است که حول موضوع آموزش شهروندی در برنامه های درسی در کشورهای مختلف انجام شده است. برای این منظور با استفاده از روش سنتز پژوهی، تحقیقات انجام شده در سطح بین الملل، در خصوص میزان توجه و اختصاص مفاهیم مربوط به آموزش شهروندی در برنامه های درسی، به صورت نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شده اند. در مرحله غربالگری، 11 پژوهشی که این ویژگی ها را داشته اند، انتخاب و ترکیبی از یافته های آنها بر اساس اصول تلفیق، بازاندیشی و بازآرایی داده ها، ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل مهم محیطی که در ساختار کلی برنامه های درسی آموزش شهروندی به آن پرداخته شده عبارت از سنت تاریخی؛ موقعیت جغرافیایی؛ ساختار اجتماعی-سیاسی؛ سیستم اقتصادی و روندهای جهانی است. همچنین نتایج نشان می دهد که آموزش شهروندی در برنامه های درسی برخی از کشورها، مبتنی بر بیان ارزش های فرهنگی جزئی و همچنین قوانین ملی و در برخی دیگر حالت خنثی نسبت به ارزش ها داشته اند. نهایتاً اینکه نتایج بیانگر آن است که آموزش شهروندی در برنامه های درسی، از سه لایه تشکیل می شود: آموزش در مورد شهروندی؛ آموزش از طریق شهروندی و آموزش برای شهروندی.
طراحی الگوی زیرساخت های تدوین برنامه درسی غیرمتمرکز مبتنی بر آمایش سرزمین در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۸
141 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی زیرساخت های تدوین برنامه ی درسی غیرمتمرکز مبتنی بر آمایش سرزمین در دوره ی ابتدایی بود. نوع پژوهش کیفی و روش آن راهبرد نظری ه ی داده بنی اد و جامعه ی آماری پژوهش صاحب نظران آموزش و پرورش و اساتید برنامه ی درسی بوده اند. برای گردآوری داده ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، با 15 نفر از صاحب نظران آموزش و پرورش و اساتید برنامه ی درسی به عنوان نمونه ی آماری تا اشباع نظری داده ها مصاحبه ی نیمه ساختار یافته به عمل آمد. برای پایایی مصاحبه ها به روش پیاده سازی عینی و دقیق گفتار مصاحبه شوندگان عمل شد. الگو دارای دو بخش عوامل اصلی و شاخص های آن ها بوده و از شاخص هایی تشکیل شده که هسته و قلب این مدل می باشند و مبنای ارزیابی برنامه ی درسی غیرمتمرکز مبتنی بر آمایش سرزمین قرار می گیرند. الگو دارای 8 عامل اصلی زیرساخت های انسانی، زیرساخت های فرهنگی، نظام مدیریت منطقه ای، زیرساخت قانونی و حقوقی، سیاست های محیط کلان، تفویض اختیار، انطباق برنامه درسی با آمایش سرزمین، حمایت اجتماعی و زیرساخت های مالی بوده که منجر به تحقق پیامد های آموزشی و پرورشی ودر قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی؛ محوری؛ زمینه ای؛ مداخله ای؛ راهبردی و پیامد ها ارائه شده است.
آموزش انتقادی: رویکردی کارآمد در تهیه و تدوین کتاب های آموزش زبان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۳
151 - 178
حوزههای تخصصی:
اهمیت کتاب های آموزش زبان انگلیسی در نظام های آموزشی انکارناپذیر است. در این بین، به دنبال طرحِ رویکردهایی انتقادی در حوزه زبانشناسی کاربردی، عرضه کتاب های تدوین شده در کشورهای انگلیسی زبان موسوم به مرکز به کشورهای غیرانگلیسی زبان موسوم به حاشیه، با بحث هایی جدی همراه شده است. ناسازگاری های فرهنگی و اجتماعی بین محتوای این آثار با باورهای فرهنگی و اجتماعی کشورهای مصرف کننده سبب شده تا این کتاب ها نه صرفاً منبعی برای آموزش واژگان و دستور، بلکه کالاهایی با بار فرهنگی، معرفی گردند. با توجه به اهمیت این موضوع در جامعه ایران که با کاستی هایی جدی در تدوین و انتخاب کتاب های درسی در نظام آموزش رسمی و غیررسمی روبروست و نیز با توجه به اهمیت زبان انگلیسی و پرهیز از هرگونه مواجهه منفعلانه در رد یا پذیرش بی چون و چرای آن، در این مقاله در چارچوب رویکرد انتقادی با ارائه راهکارهایی کاربردی، با تأکید بر دو مؤلفه محتوا و ساختار، توسل به آموزش انتقادی در تدوین کتاب های درسی به عنوان یکی از شیوه های کارآمدِ متناسب با فضای جامعه ایران و تأمین کننده نیازهای فراگیران پیشنهاد می گردد.
Identifying Factors Affecting Educational Policy-Making Based on Third Millennium Characteristics(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
121 - 131
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to identify the factors affecting educational policy-making based on the third millennium characteristics. Methodology : This study was applied in terms of purpose and qualitative in terms of implementation of the data foundation type. The research population was the documents in 2009 to 20019 and educational policy-making experts in 2019, among which 15 were chosen according to the original saturation principle with purposive sampling method. The research tool was a semi-structured interview, whose validity was confirmed by experts and evaluated with proper triangulation method and its reliability was obtained by an internal agreement method of 0.83. For data analysis, content analysis method was used in MAXQDA12 software. Finding : The findings showed that the factors affecting educational policy-making had 9 dimensions, 39 components and 209 indicators, including educational stakeholders, psychological factors, economic factors, technological factors, legal factors, social factors, cultural factors, belief and ideal factors, and political factors. Also, the third millennium education has 6 dimensions, 33 components and 74 indicators, including the characteristics of philosophy and training goals, characteristics of curriculum, educational system characteristics, environmental characteristics and educational space, characteristics of teachers and characteristics of principals and policymakers. In general, for factors affecting educational policy-making based on the third millennium was identified with 15 dimensions, 72 components and 283 indicators. Conclusion : Considering the factors affecting educational policy-making based on the third millennium characteristics, the dimensions and components identified in the present era can be promoted.
شناسایی و اعتبارسنجی فرایندها و بروندادهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای از دیدگاه دبیران و دانش آموزان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
233 - 263
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی و اعتبارسنجی فرایندها و بروندادهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای از دیدگاه دبیران و دانش آموزان شهر اصفهان می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری داده ها طرح ترکیبی اکتشافی (متوالی- ابزارسازی) است. شرکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی شامل صاحب نظران حوزه سواد رسانه ای و برنامه درسی که 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب شدند می باشد. در بخش کمّی نیز دبیران درس تفکر و سواد رسانه ای و دانش آموزان پایه دهم شهر اصفهان بودند که تعداد 210 نفر دبیر و 385 نفر دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری و روایی مصاحبه و پرسش نامه از روایی محتوایی و برای پایایی پرسش نامه، از ضریب آلفای کرانباخ (96%) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد شاخص های مطلوب این برنامه درسی از اعتبار لازم برخوردار می باشند به علاوه در مقایسه با شاخص های مطلوب، وضعیت موجود فرایندهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای در مقوله «استفاده از روش های جدید تدریس» پایین تر از حد انتظار ارزیابی شد. بنابراین، بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، به منظور بهبود فرایندها و بروندادهای درس تفکر و سواد رسانه ای و تحقق اهداف و رسالت های آن، لازم است مسئولین، برنامه ریزان و متولیان نظام آموزشی شیوه های تدریس این درس را مورد بازنگری قرار دهند و به محتوا و موضوعاتی همچون پرورش تفکر انتقادی در دانش آموزان و نیز نحوه مدیریت و استفاده صحیح از رسانه ها توجه بیشتری مبذول دارند