"کتاب درسی، که یکی از مهم ترین مراجع و منابع یادگیری دانش آموزان در نظام های آموزشی محسوب می شود، در نظام آموزشی کشور ما نیز نقش مهمی دارد. به لحاظ این اهمیت و همچنین به سبب نقش محتوای کتب درسی در برانگیختن و تأمین نیازها و نیز تسهیل امر یادگیری دانش آموزان، در این پژوهش که مبنای نگارش مقاله حاضر است، محتوای کتب درسی دوره ابتدایی، از نظر پرداختن به ""سازه انگیزه پیشرفت"" و مولفه های آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در ابتدای مقاله پیشینه نظری و تجربی موضوع ارائه شده است. ابزار پژوهش دارای 5 مؤلفه اصلی و 125 مولفه فرعی است و پایایی آن براساس نسبت مولفه های مورد توافق به کل مولفه ها برابر 0.93 به دست آمده است.
با توجه به یافته ها و براساس داده های حاصل از فرم های تحلیل محتوا در پژوهش حاضر و نیز با عنایت به پژوهش هایی که قبلا در این زمینه انجام گرفته است، می توان چنین نتیجه گرفت که کتاب های ریاضی و علوم تجربی بیش از سایر کتب درسی به سازه انگیزه پیشرفت توجه نموده اند، کتاب های فارسی و دینی و قرآن تا حدودی به آن پرداخته اند، و کتاب های تعلیمات اجتماعی در توجه به این سازه ضعیف بوده اند. همچنین، در بین پایه ای تحصیلی دوره ابتدایی، می توان گفت کتاب های پایه های پنجم و چهارم در حد زیاد و کتاب های پایه های اول و دوم کم تر به سازه انگیزه پیشرفت توجه نموده اند.
علاوه بر این، در بین کتاب های دوره ابتدایی، بیش ترین توجه به سازه مذکور در کتاب های علوم تجربی پنجم، علوم تجربی سوم، تعلیمات اجتماعی چهارم، تعلیمات دینی و قرآن سوم، و ریاضی پنجم دیده شده است. و سرانجام، کتاب های آموزش قرآن اول، تعلیمات اجتماعی سوم، علوم تجربی اول، تعلیمات دینی و قرآن پنجم، و فارسی چهارم، در مقایسه با سایر کتاب های این دوره، کم ترین توجه را به سازه انگیزه پیشرفت نموده اند.
"
"
پژوهش حاضر با هدف بررسی کتاب ریاضی سال چهارم دبستان از نظر میزان انطباق محتوای آن با هدف های آموزشی تعیین شده توسط وزارت آموزش و پرورش، اصول برنامه ریزی درسی، اصول روان شناسی و مراحل رشد و یادگیری، کاربرد روش هلای جدید تدریس ریاضی و وسایل آموزشی (پیشرفته)، ویژگی های مطلوب کتاب های درسی، کاربرد آموخته های دانش آموزان از نظر معلمان پایه چهارم ابتدایی، به صورت توصیفی با استفاده از یک پرسشنامه نظرخواهی 57 سؤالی در یک نمونه 95 نفری از معلمان به اجرا درآمد. نتایج به دست آمده نشان داد که محتوای کتاب ریاضیات سال چهارم ابتدایی با هدف های آموزشی دوره ابتدایی، اصول تنظیم و سازماندهی محتوا و برنامه ریزی (مداومت، فزایندگی، وحدت)، اصول روان شناسی و مراحل رشد و یادگیری، کاربرد روش های تدریس ریاضی و وسایل آموزشی پیشرفته، ویژگی های مطلوب کتاب های درسی، نیازهای زندگی روزمره و شرایط اجتماعی جامعه و آموخته های دانش آموزان مطابقت دارد.
"
" نگارنده مقاله با توجه به اهمیت برنامه درسی در فرایند تعلیم و تربیت و لزوم ارتقای کیفی آن، با استفاده از رویکرد ارتقا و بهسازی فرایند به عنوان یکی از موضوعات اصلی در مدیریت کیفیت جامع به چگونگی ارتقا و بهسازی کیفیت در برنامه درسی پرداخته است. استفاده از استراتژی ارتقای فرایند ""FOCUS – SDCA"" و روش ها و قواعد آن، گام عملی برای دست یابی به فرایند مطلوب در برنامه درسی را امکان پذیر می سازد و نتیجه ان تغییر و بهسازی فرایند و ارائه خدمات بهتر به گیرندگان خدمات (دانش آموز) است.
"
معلم فردی آموزش دیده است که برای راهنمایی وجهت دهی تجارب آموزشی دانش آموزان رسماً مامور گردیده است .وی آخرین حلقه در فرآیند عملی سازی نظریه های تربیتی وواسطه نظام آموزش وپرورش ودانش آموزان است . کار معلم دارای ویژگی های نظام مندی وماهیتی کل گرایانه‘پیچیدگی‘عدم تعیین‘کثرت عمل‘محدودیت زمانی‘دخالت اخلاق وتعاملات اخلاقی‘ونیاز به عقلانیت است .برخی نظیر آیزنر تدریس را هنر و برخی نظیر دیوید کار آنرا باداوریهای اخلاقی که تدریس را به عقل عملی ملحق میسازد عجین میدانند.با این وصف‘اکثر صاحبنظران عمل معلم را نیازمند نظریه میشناسند واین نیاز را درجهات متفاوتی بیان مکنند.اما انچه باعث میشود که آموخته های معلمان مطابق اظهاراتشان در میدان عمل چندان کارآ نباشد عبارتنداز:1)معلمان عموماً نگرش واقع بینانه ای نسبت به نظریه ها ندارند؛2)معلمان نسبت به نظریه ها تعلق خاطر نمی یابند؛3)معلمان با موقعیتهایی که نظریه ها باید مورد استفاده قرار گیرند آشنایی کافی ندارند. برای رفع اشکالاتی از این دست است که موضوع تربیت معلم نیازمند توجهی عمیق و همه جانبه است .