فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب ریاضی پایه هشتم براساس میزان توجه به ارتباط بین دانش مفهومی و دانش رویه ای است، که برای انجام این پژوهش از شیوه تحلیل محتوا استفاده گردیده است. جامعه آماری، کتاب ریاضی پایه هشتم چاپ 1397 و کل محتوای این کتاب، تحلیل شد. ابزار پژوهش، فرم های تحلیل محتوای محقق ساخته است که به منظور اعتباریابی و روایی صوری و محتوایی ابزار از نظرات و دیدگاه های صاحب نظران، استادان آموزش ریاضی و معلمان باسابقه ریاضی استفاده شد. همچنین، جهت اعتبار نتایج، ضریب توافق 81% از فرمول پایایی ویلیام اسکات به دست آمد. نتایج نشان داد که در تهیه محتوای کتاب توجه کمی به برقراری ارتباط بین دانش مفهومی و رویه ای شده و در این بین بیشترین توجه به ارتباط بین دانش مفهومی و رویه ها در فعالیت ها و کاردرکلاس ها است، که البته این تعداد نیز چندان درخور توجه نیستند. بیشترین بخش مسائل کتاب نیز به دانش رویه ای اختصاص یافته است. در مجموع می توان گفت که محتوای کتاب نگاهی افراطی به آموزش رویه ها دارد. لازم است که مؤلفان و دست اندرکاران آموزشی در ارائه محتوا با توجه به نیازهای جامعه و دانش آموزان، فرصت هایی برای رشد و پرورش همه جانبه آنان فراهم نمایند.
اثربخشی اجرای برنامه درسی تلفیقی هنر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی اجرای برنامه درسی تلفیقی هنر بر عملکرد دانش آموزان پایه ششم است. در این پژوهش روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه ششم شهرستان نظرآباد در سال 97_ 96 بود. 60 نفر (30 گروه آزمایش و 30 گروه کنترل) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش، به صورت تلفیقی با هنر و گروه کنترل، بدون تلفیق طی 12 جلسه درس را گذراندند. داده ها با استفاده از آزمون عملکردی محقق ساخته جمع آوری و عملکرد یادگیری، مشتمل بر حیطه های شناختی و عاطفی، گردآوری شد. روایی صوری و محتوایی ، از طریق 9 صاحب نظر تأیید شد. پایایی از آلفای کرونباخ انجام شد و عدد 73/0 به دست آمد که نشان دهنده دامنه اعتبار خوبی است. تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه (ANCOVA) انجام شد. به طور کلی عملکرد تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنادار داشت؛ یعنی اجرای این برنامه درسی توانست سبب افزایش نمره عملکرد گروه آزمایش در حیطه شناختی و حیطه عاطفی (سطح دریافت) شود. اما در سطح ارزش گذاری حیطه عاطفی عملکرد مثبتی به دست نیامد.
الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی تقسیم کسرها مبتنی بر برنامه ریزی درسی مدرسه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
255 - 281
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی، اجرا و اعتباریابی الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی تقسیم کسرها، مبتنی بر برنامه ریزی درسی مدرسه محور است. روش انجام پژوهش، روش ترکیبی با طرح اکتشافی از نوع مدل تدوین ابزار است، که به منظور کشف مؤلفه های دانش تخصصی و طراحی الگوی برنامه درسی، توسعه دانش تخصصی در تقسیم کسرها در دو بخش انجام شد. در بخش اول پژوهش، با بررسی منابع و مصاحبه با متخصصان آموزش ریاضی با روش کیفی تحلیل محتوا و از طریق کدگذاری داده ها، مؤلفه های دانش تخصصی در تقسیم کسرها شناسایی شدند، و به وسیله پرسش نامه محقق ساخته با روش آماری نسبت روایی محتوا اعتبار آن ها تأیید شد. بر اساس مؤلفه های تأیید شده، و از طریق مصاحبه با متخصصان برنامه ریزی درسی، و آموزش ریاضی با روش دلفی، الگوی برنامه درسی پیشنهادی طراحی و اعتبار آن از طریق پرسش نامه محقق ساخته، با استفاده از آزمون آماریt تأیید شد. در بخش دوم پژوهش، الگوی برنامه درسی طراحی شده در قالب یک برنامه آموزشی با طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش در این بخش کلیه دانشجومعلمان آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بودند، که دو گروه از آن ها به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این بخش، تقسیم کسرها در گروه آزمایش بر اساس الگوی طراحی شده و در گروه کنترل با روش متداول، توسط پژوهشگر آموزش داده شد، و عملکرد آزمودنی ها در حیطه های دانشی، مهارتی و نگرشی از طریق پیش آزمون و پس آزمون با روش های آماریt و تحلیل کواریانس اندازه گیری و مقایسه شدند. یافته های پژوهش نشان داد که طراحی الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی، باعث ارتقاء دانش و مهارت دانشجومعلمان، و نگرش مثبت آن ها نسبت به تقسیم کسرها شده است.
تبیین مدلی برای تدریس مبحث ساده کردن عبارت های جبری در پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی مبتنی بر نظریه ساخت وسازگرایی، برای تدریس مبحث ساده کردن عبارت های جبری و بررسی تأثیر آن بر یادگیری دانش آموزان پایه هشتم انجام شد. روش این پژوهش ترکیبی بود؛ بدین ترتیب که برای تبیین مدل طراحی شده، یک گروه کانونی در سه جلسه تشکیل شد و 15 معلم ریاضی داوطلب در یکی از شهرستان های شرقی ایران، شرکت کردند. در بخش کمّی، 60 دانش آموز پایه هشتم همان شهرستان به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با توجه به طرح آزمایشی، به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. پس از گرفتن پیش آزمون، به گروه آزمایش، مبتنی بر مدل آموزشیِ اعتباربخشی شده و به گروه کنترل، به روش سنتی تدریس شد و در پایان، داده ها از طریق یک پس آزمون جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که روش طراحی شده مبتنی بر ساخت وسازگرایی، مناسب تر از روش های سنتی بود و تأثیر مثبتی بر یادگیری دانش آموزان پایه هشتم گذاشت.
چالش های اجرای ارزشیابی توصیفی درس ریاضی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین چالش های اجرای ارزشیابی توصیفی برای درس ریاضی در دوره ابتدائی، بخشی از یک طرح پژوهشی بود که در این مقاله به آن پرداخته شده است. این پژوهش به رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد و در آن، 24 معلم داوطلب دوره ابتدائی شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، یک جلسه هم اندیشی و یادداشت های میدانی و تعامل بین پژوهشگران جمع آوری شد. این کار، به قصد مثلثی سازی (همسوسازی) جهت اعتبار داده ها و اعتماد یافته ها انجام شد. پس از چند مرحله کاهش نظام وار داده ها، چالش های شناسایی شده در چهار مقوله اصلی «چالش های سیاست گذاری»، «چالش های اجرایی - آموزشی»، «چالش های مفهومی» و «چالش های فرهنگی - اجتماعی» برچسب گذاری شدند. نتیجه گیری این پژوهش، ارائه تصویر روشن تری از چگونگی اجرای طرح ارزشیابی توصیفی از دید معلمان دوره ابتدایی است که مجریان اصلی آن هستند و ضرورت دارد سیاست گذاران، برای رویارویی اصولی با این چالش ها، چاره اندیشی نمایند.
The Effectiveness of Social Media Network- Telegram on Teaching English Collocations to Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
20 - 29
حوزههای تخصصی:
Technology has a profound influence on schooling in the 21st century and educators are being challenged to incorporate technological innovation to assist students in their learning. Accordingly, the face of learning is changing in general and new technologies are offering students and teachers with tools and occasions unconceivable before. In this respect, this study aimed to investigate the impact of Telegram (as a mobile technology) on collocation learning and retention of Iranian EFL learners. Participants of this study included 120 EFL learns (in two experimental (N= 60) and control (N=60) groups) who received different treatments over the study. Analyzing the results showed that there was a significant difference between the performances of experimental and control groups, of course, in favor of experimental group who confirming the effect of Telegram on improving collocational knowledge. This study implies that using social media network- Telegram has various pedagogical benefits and it can be very promising in EFL instruction.
تبیین عناصر برنامه درسی برای توانمندسازی شغلی کودکان کم توان ذهنی (سنتز پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه تبیین عناصر برنامه درسی برای توانمندسازی شغلی کودکان کم توان ذهنی است. رویکرد مورد استفاده، کیفی و از نوع سنتز پژوهی است. نتایج این مطالعه نشان داد که اهداف کلی آموزش کودکان کم توان ذهنی را می توان در چهار دسته؛ رشد همه جانبه کودکان کم توان ذهنی؛ برقرار نمودن روابط مفید و مؤثر با دیگران؛ پذیرش مسئولیت اجتماعی؛ کفایت اقتصادی تقسیم کرد؛ و به تبع این اهداف محتوای برنامه درسی برای کودکان کم توان ذهنی ارائه گردید؛ همچنین نتایج نشان داد که یک روش تدریس نمی تواند جوابگوی نیازهای همه جانبه کودکان کم توان ذهنی باشد، بنابراین معلمان می توانند از روش های تدریس مختلف استفاده کنند و روش سنجش عملکردی همراه با ارزشیابی ملاک مرجع مؤثرین روش ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان کم توان ذهنی می تواند باشد.
مطالعه فراترکیب دستاوردهای برنامه روایت پژوهی برای معلمان و دانشجومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت پژوهی یکی از رویکردهای توسعه حرفه ای معلمان و دانشجومعلمان است. هدف از این پژوهش، مطالعه دستاوردهای برنامه روایت پژوهی برای معلمان و دانشجومعلمان بود. این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب انجام گرفت. بر اساس الگوی هفت مرحله ای، ابتدا سؤال پژوهش تنظیم می شود. سپس در گام دوم، پژوهشگر بر اساس کلمات کلید مشخص به جستجوی نظام مند مقالات منتشر شده در مجلات علمی، منابع عمومی، و سایت های معتبر می پردازد. گام سوم، جستجو و بررسی متون مرتبط است. در این مرحله، با توجه به هدف پژوهش، مقالات مرتبط، انتخاب و سایر مقالات حذف می شوند. گام چهارم، استخراج اطلاعات مقالات و گام پنجم، تجزیه و تحلیل و ترکیب یافته های کیفی است. در گام پنجم، یافته ها کدگذاری و طبقه بندی می شوند. گام ششم، کنترل کیفیت و گام هفتم ارائه یافته هاست. جهت کنترل کیفیت از روش توافق بین دو کدگذار استفاده می شود. بر اساس مراحل فوق، در این پژوهش با توجه به محدودیت پژوهش های داخلی، پایگاه های داده های خارجی (ساینس دایرکت، گوگل اسکولار، اسپرینگر، تیلور اند فرانسیس، اریک، و امرالد) مورد مطالعه قرار گرفتند. ب ازه زمان ی متون مورد بررسی «از س ال 1980 تا 2017» بود. در گام نخس ت، پایگاه ه ای داده ب ا اس تفاده از واژگان و اصطاح ات کلی دی خاص جس تجو ش دند و تمام ی مق الات و متون ب ر اس اس ارتب اط عن وان مقال ه ب ا آنه ا جم ع آوری ش دند. 150 سند (مقاله، کتاب و پایان نامه) یاف ت ش د ک ه از ای ن تع داد، 60 سند، متناس ب ب ا س ؤالات پژوه ش بودند. اسنادی که ارتباط ی ب ا س ؤالات نداش تند، ط ی ای ن مراح ل کن ار گذاش ته ش دند و در نهای ت، مرتبط تری ن اسناد ب رای اس تخراج پاس خ س ؤال، مش خص شدند. یافته ها، کدگذاری، طبقه بندی و مضمون یابی شدند. در نتیجه ترکیب یافته ها 2 مقوله اصلی، و 15 مفهوم استخراج گردید. پس از انجام مراحل پژوهش فراترکیب، نتایج مطالعه نشان داد که 1). روایت پژوهی به معلمان و دانشجومعلمان امکان می دهد تا هویت حرفه ای خود را تغییر دهند و خلاق، تولید کننده و محقق شوند (از طریق تغییر دادن نقش معلم به عنوان خالق و سازنده دانش، تغییر دادن نقش معلم به طراح و سازنده برنامه درسی، تغییر دادن نقش معلم به معلم محقق)؛ 2). روایت پژوهی به معلمان امکان می دهد دانش، مهارت و نگرش های حرفه ای خود را توسعه دهند (از طریق برقراری ارتباط بین نظر و عمل، توسعه درک و فهم، کسب دانش معلمی، درک تدریس، حل مسائل تدریس، برنامه ریزی برای آینده بر اساس تجارب گذشته، دستیابی به یادگیری معنی دار، درگیری و موفقیت یادگیرندگان، ترغیب خودتأملی و کمک به یادگیری حرفه ای، شناسایی و درک تجربه افراد، توسعه نگرش ها، و توسعه مهارت های عمومی شخصی).
Examining the Philosophical Foundations of the Model of Teaching Gifted Students in Finland and Presenting the Model(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
85 - 99
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted with the aim of examining the philosophical foundations of the model for identifying and educating gifted students in Finland and providing a model for elementary students. The method of the present study was correlational in terms of data collection and descriptive research in terms of method and applied research in terms of purpose. The population and the sample of the present study were Finland, which were selected using purposive sampling. In the construction of the tools, the theoretical content of the pattern of identifying and educating gifted students in Finland was first analyzed using the content analysis method. Then, using the results of a qualitative study based on the data foundation approach (exploratory) and the Delphi method, resulting from interviews with 7 education professionals who had experience in Finland and were familiar with its education system in elementary school. Existing components were developed. The questionnaire consisted of 54 initial questions and 57 final questions on a five-point scale. The reliability of this tool was calculated using Cronbach's alpha of 0.89. The results of factor analysis showed that the pattern of education of gifted students in Finland was obtained with 8 factors, which were the lack of formal exams and training, intelligence, teacher independence and stability, human and positive communication, complete teacher autonomy in choosing curriculum, Up-to-date educational technology, kind and optimistic teachers and students. Since the philosophical basis of Finland is to educate gifted students of existentialism and the school of constructionism. Therefore, it is suggested that a humane approach based on student needs and problem-oriented approach to education and give real value to students and teachers.
تأثیر شیوه آموزشی ژانرمدار بر مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه پایه پنجم ابتدایی در درس زبان فارسی در شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
241 - 257
حوزههای تخصصی:
آموزش مهارت های نوشتاری به دانش آموزان دوزبانه همواره یکی از مهم ترین وظایف نظام آموزشی در مقطع ابتدایی بوده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شیوه آموزشی ژانرمدار بر مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه پایه پنجم ابتدایی در درس زبان فارسی مدارس ابتدایی شهر ارومیه انجام شده است. روش تحقیق آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر ارومیه در سال تحصیلی 98-1397 بودند که ابتدا مدرسه مورد نظر با شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب، سپس در این مدرسه بعد از کسب نظر موافق مدیر و معلم، یک کلاس به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید. دانش آموزان این کلاس (30 نفر) به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از شروع برنامه مداخله، آزمون محقق ساخته مهارت نوشتن با تأیید روایی و پایایی، شامل (شرح حال نویسی، خلاصه نویسی، خاطره نویسی و گزارش نویسی) برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس متغیر مستقل (شیوه آموزشی ژانرمدار) در 10 جلسه 45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل با استفاده از روش سنتی آموزش دیدند. پس از پایان آموزش ها، آزمون فوق مجدداً برای هر دو گروه به عنوان پس آزمون اجرا گردید. داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت نوشتن با استفاده از تدریس به شیوه ژانرمدار در مقایسه با روش معمول کلاسی به طور معناداری باعث افزایش مهارت نوشتن در دانش آموز شد. با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که شیوه آموژشی ژانرمدار می تواند به طور مثبت و معنا داری مهارت نوشتن دانش آموزان دوزبانه را بهبود بخشد.
تجربه و معنای زندگی خوب در برنامه درسی غیررسمی( مورد: اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه های جدید برنامه درسی، تجربه های غیررسمی و زیست شده دانش آموزان همچون تجربه های رسمی و طرح شده ارزشمند هستند. هدف اصلی این پزوهش بررسی تجربه و معنای زندگی خوب در برنامه درسی غیر رسمی است. بدین منظور تجربه و معنای زندگی خوب نزد دانش آموزان با و اسطه گری اینستاگرام بررسی شد. برای دستیابی به این هدف روش نظریه مبنایی مناسب دانسته شد و با 7 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. یافته ها در نه مقوله : شهرت، افراط و تقلید، احساس ذهنی خوشایند، تجربه غرق شدگی، افت تحصیلی، روابط خانوادگی، آسیب جسمی و روحی، یافتن مسیر شغلی و کسب مهارت ها و چهار طبقه مفهومی جهت گیری ها، رفتارها، تجربه ها و عملکردها قرار گرفتند که نشان دهنده تجربه و معنایی لذت گرا و خواسته محور از زندگی خوب نزد دانش آموزان است.
تبیین مفهوم اقدام پژوهی در تلفیق هنر در دوره ابتدایی به منظور پیاده سازی برنامه های آموزش هنری جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اجرای برنامه درسی جدید، آموزش هنر به حاشیه رانده شده است. بدین منظور باید فعالیت های علمی طرح ریزی شود که در آن فرد تلاش کند تا وضعیت نامطلوب موجود را به وضعیتی نسبتاً مطلوب تغییر دهد (اقدام پژوهی). هدف از این مطالعه تحقیق در مورد چالش های معلمان کلاس های ابتدایی در هنگام اجرای برنامه درسی آموزشی هنر و همچنین تبیین مفهوم اقدام پژوهی در تلفیق هنر به منظور پیاده سازی برنامه های آموزش هنری جدید است. روش مطالعه تلفیقی و بر اساس اقدام پژوهی بود. با به کار گیری هنرهای مختلف (تلفیق هنر) و بهینه سازی شرایط اجرای آن (اقدام پژوهی) مشخص شد که دانش آموزان به تغییر برنامه هنری برای چند محوری بودن آن علاقمند هستند و نتایج رضایت بخشی هم در زمینه آموزش و فراگیری آن ایجاد شد. پیاده سازی برنامه درسی جدید بر مبنای تلفیق هنر باعث افزایش مشارکت و بهره مندی از تاثیرات متفاوت و موثر تلفیق هنر شد.
شایستگی های شغلی مبتنی بر رویکرد صنایع خلاق در آموزش عالی صنایع دستی ایران: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آموزش شایستگی های شغلی متناسب با رویکرد صنایع خلاق در آموزش عالی صنایع دستی ایران بود که با طرح ترکیبی اکتشافی متوالی مدل ابزارسازی انجام گردید. بخش کیفی با رویکرد چند روشی کیفی، به شیوه های تحلیل محتوا و پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. در این بخش، با روش نمونه گیری هدفمند، 17 نمونه از دانش آموختگان این رشته در مصاحبه شرکت کردند و 8 مضمون، استخراج شد. بخش کمی، با روش پیمایشی انجام شد. بعد از تأیید مقیاس نهایی، با نمونه گیری خوشه ای و در دسترس، از دانشجویان سال آخر هر دو مفطع رشته صنایع دستی147 نمونه در ارزیابی شرکت کردند. عملکرد برنامه درسی کارشناسی و کارشناسی ارشد این رشته در آموزش شایستگی های شغلی در همه عناصر استخراج شده، پایین تر از میانگین معیار بود و پیشنهاد می شود در برنامه های آموزش عالی صنایع دستی ایران، واحدهای درسی متناسب با شایستگی های شغلی مورد نیاز به صورت اصولی، برنامه ریزی شود.
تحلیل تطبیقی ساختار بیانیه ی فلسفه ی تدریس دانشگاه فرهنگیان با دانشگاههای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی عناصر موجود در کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان آن را با دو دانشکده علوم تربیتی دانشگاه های منتخب مورد مطالعه تطبیقی قرار داده است. هدف تحلیل ساختار مفهومی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان و مقایسه ی آن با دانشگاه های منتخب جهت بررسی نقاط قوت و ضعف می باشد. این پژوهش بر اساس روش جرج ال بردی مورد توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه قرار گرفت و تفاوت ها و تشابهات این بیانیه ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه این که ساختار بنیادی و کلی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان از جمله اهداف آموزشی ، تدریس و ارزشیابی و همچنین ارزیابی مداوم بیانیه ی فلسفه ی تدریس جهت یادگیری مستمر و مداوم، تفاوت های اساسی را نشان می دهند پیشنهاد این مقاله بازنگری ساختار این کارنما در هدف، آموزش، کاربرد و تدوین راهنمای جامع برای دانشجویان برای اجرای بهتر و دقیق تر کارنمای معلمی می باشد.
رابطه گرایش به تفکر انتقادی و ادراک از مؤلفه های برنامه درسی با باورهای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
203 - 231
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه گرایش به تفکر انتقادی و ادراک از مؤلفه های برنامه درسی با خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان انجام شده است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران بود. برای انتخاب نمونه آماری نیز از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جامعه بهره گرفته شده است. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس، ادراک دانشجویان از مؤلفه های برنامه درسی طاطاری و باورهای خودکارآمدی تحصیلی زاژکوا، لینچ و اسپنشاد بود که روایی و پایایی آن ها تأیید شدند. داده های جمع آوری شده با بهره گیری از نرم افزار SPSS 22 در قالب آمار توصیفی و آزمون های پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که بین مؤلفه های گرایش به تفکر انتقادی با باورهای خودکارآمدی تحصیلی (مؤلفه های اطمینان به توانایی خود در انجام تکالیف در کلاس درس، اطمینان به توانایی خود در انجام تکالیف بیرون از کلاس، اطمینان به توانایی خود در تعامل با دیگران در دانشگاه و اطمینان به توانایی خود در مدیریت کار، خانواده و دانشگاه) رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین، یافته ها حاکی از ارتباط مثبت معنی دار ادراک از مؤلفه های (روش، محتوا و ارزشیابی) برنامه درسی با باورهای خودکارآمدی و مؤلفه های آن بود. بااین حال یافته های برآمده از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که مؤلفه های روش و محتوا از متغیر ادراک از برنامه درسی، همچنین مؤلفه درگیری ذهنی از متغیر گرایش به تفکر انتقادی از قابلیت تبیین باورهای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان برخوردار بودند. بنابراین باورهای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان از طریق مؤلفه های تفکر انتقادی و ادراک از مؤلفه های برنامه درسی تبیین پذیر است.
شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
258 - 289
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمّی، از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیأت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه محیط های یاددهی و یادگیری اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمّی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمّی از طریق پرسش نامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسش نامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد نه شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های محیط های یادگیری بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری محیط های یاددهی و یادگیری دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمّی نشان داد میانگین توجه به شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
بازنمایی مولفه های هویت ملی (بعد اسلامیت و ایرانیت) در کتاب های درسی فارسی (بخوانیم و بنویسیم) دوره ی آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بازنمایی بعد اسلامیت و ایرانیت هویت ملی در محتوای کتاب های درسی فارسی بخوانیم و بنویسیم دوره ی ابتدایی است که از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی بهره گرفته شده است. کتاب های درسی فارسی دوره ی ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تحلیل شدند. یافته های این پژوهش، در بعد ایرانیت ۶ مقوله ی اصلی و در بعد اسلامیت ۱۳ مقوله بوده، که حاکی از آن است ایدئولوژی حاکم در قالب گفتمان مسلط در تالیف کتاب ها تاثیرگذار بوده است. همچنین نظر به اینکه زمینه ی کتاب های که مورد بررسی قرار گرفته اند از نظر محتوا فارسی است و باید به ادبیات فارسی مربوط به کشور ایران بپردازد اما این پیشینه ی پر بار ادبی به حاشیه رفته است. بازنمایی بعد اسلامیت حاکی از غالب بودن هویت اسلامی و اهمیت ویژه این بعد هویتی است؛ در نتیجه هویت ملی توازن خود را از دست داده و در معرض سوءگیری ایدئولوژیک قرار گرفته است.
ارتقای عملکرد هنرستان های فنی و حرفه ای استان آذربایجان غربی به مثابه سازمان های کارآفرین مبتنی بر مدل پارادایمی نظریه برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی مناسب برای اجرای کارآفرینی در هنرستان های فنی و حرفه ای استان آذربایجان غربی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده ها بود. به این منظور از مطالعه تطبیقی، سندکاوی و یافته های پژوهشی و مصاحبه با صاحبنظران استفاده شد. در بخش مصاحبه، نمونه گیری از نوع هدفمند بود و تا حد اشباع داده ها ادامه یافت که در مجموع با 12 نفر مصاحبه شد. در نهایت الگوی مناسب در شش مقوله با مفاهیم اصلی و فرعی حاصل شد که از جمله، تغییرات درونزاد و برونزاد و جمعیت شناختی، اقدامات مشارکتی، ویژگی های فردی، تسهیل کننده های سازمانی، اقتصادی، فرهنگی، انگیزش و نگرش، نیروی انسانی، چالش های دانش آموختگان، برنامه درسی، نیروی انسانی، سیاستگذاری، فضا و امکانات تأیید شد. با توجه به نتایج حاصل پیشنهاد می شود روند سیاستگذاری و قوانین مرتبط با تولید و درآمدزایی هنرستان های فنی و حرفه ای با انعطاف پذیری بیشتری تعریف و در تعیین رشته ها به نیازهای محلی توجه گردد.
Identifying the Components of the Fourth Generation University to Improve the Quality of Education and Research in Islamic Azad Universities(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
110 - 121
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this research was identifying the components of the fourth generation university to improve the quality of education and research in Islamic Azad universities. Methodology : This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative section was expert professors of educational sciences in Mazandaran province in 2019 year which according to the principle of theoretical saturation, 15 of them was selected by snowball sampling method. The research population in the quantitative section was faculty members of Islamic Azad universities of Mazandaran province in 2019 year with number of 1487 people which according to Cochran's formula, 305 people were selected by cluster sampling method by observing the ratio of the number of faculty members in university units. For data collection in the qualitative section were used from text review and semi-structured interview and in the quantitative section were used from 83 items researcher-made questionnaire that their psychometric indices were confirmed. Data were analyzed by methods of open, axial and selective coding and exploratory factor analysis in Maxqda2018 and SPSS-22 software. Finding : The findings of the qualitative section showed that the fourth generation university to improve the quality of education and research had 83 open codes, 16 axial codes or component and six selected codes or categories, which were included categories and components of causal conditions (with three components of scientific-social responsibility, environmental dynamics and organizational mission), contextual conditions (with three components of organizational values and structure, facilities and equipment and motivation), axial phenomenon (with one component of the role play of fourth generation university), interventions conditions (with three components of relationship with industry, organizing educational content and library empowerment), strategies (with four components of inclusive quality management, development of fields and mutual cooperation, faculty members participation in decision-making and interaction and teamwork) and outcomes (with two components of quality of educational and quality of research). The findings of the quantitative section showed that the fourth generation university to improve the quality of education and research had 16 components were included of scientific-social responsibility, environmental dynamics, organizational mission, organizational values and structure, facilities and equipment, motivation, role play of fourth generation university, relationship with industry, organizing educational content, library empowerment, inclusive quality management, development of fields and mutual cooperation, faculty members participation in decision-making, interaction and teamwork, quality of educational and quality of research which all of them had a good factor load and they together could explain 85.37% of the total variance. Conclusion : According to the results, higher education specialists and planners can design and implement programs to improve the quality of education and research in Islamic Azad universities by promoting the components of the fourth generation university.
تغییر برنامه درسی ریاضی مدرسه ای: چالش ها و تحقیقات مورد نیاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
107 - 128
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه ای در بسیاری از کشورها صورت گرفته است. هر چند بستر این اصلاحات، به طور قابل توجهی با هم متفاوت بوده اند، با این حال، تأمل و تحقیق در این اصلاحات، حقایق زیادی را آشکار می کند. به عنوان مثال، بررسی ها نشان می دهند که بسیاری از کشورها، تمایل زیادی دارند که استانداردهای برنامه درسی و محتوای منتخبی که در کشورهای پیشرفته مورد تأکید هستند را در برنامه درسی ملی خود بگنجانند. این گرایش در موضوع درسی ریاضی، با توجه به نقش و ماهیت ویژه ای که دارد، حتی بیشتر هم دیده می شود. در این مقاله، پس از بررسی مفهوم «اصلاح» و تمایز آن با «تغییر» برنامه درسی، عوامل اثرگذار در اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه ای از نیمه دوم قرن بیستم به بعد و چالش های متأثر از آنها، مورد تحلیل نظری قرار می گیرند. سپس با استناد به مطالعات بین المللیِ انجام شده، تحقیقات لازم در زمینه اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه مورد بحث قرار خواهند گرفت.