فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
87 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به بررسی تأثیر آموزش علوم تجربی با رویکرد درس پژوهی بر خودکارآمدی ادراک شده معلمان و نگرش دانش آموزان دوره اول متوسطه پرداخته است. روش : این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون انجام شد. جامعه آماری، دبیران و دانش آموزان دختر پایه هشتم شهرستان های استان تهران به روش خوشه ای چند مرحله ای با حجم نمونه ی120 دانش آموز (چهار کلاس 30 نفره) و 12 دبیر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به روش تصادفی قرار گرفت. پرسشنامه خودکارآمدی ادراک شده معلمان قبل از اجرای پیش آزمون توسط دبیران تکمیل گردید. سپس طرح توجیهی معلمان به مدت 5 جلسه با انتخاب 6 مبحث به مدت 6 هفته در کلاس درس اجرا شد. پیش آزمون نگرش قبل از اجرای طرح درس دوم با استفاده از پرسشنامه نگرش دانش آموزان نسبت به علوم از گروه آزمایش گرفته شد . در پایان اجرای دوره، پس آزمون با استفاده از پرسشنامه گرفته شد. در تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی(میانگین ، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده گردید. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که آموزش علوم تجربی با رویکرد درس پژوهی بر خودکارآمدی ادراک شده معلمان و نگرش دانش آموزان دوره اول متوسطه مؤثر است.
الگوی مشارکت والدین در فرایند آموزش مجازی مدراس ابتدایی: مطالعه کیفی در دوران همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
272 - 244
حوزههای تخصصی:
در دوران همه گیری کووید- 19 و غیر حضوری شدن آموزش، مشکلات زیادی برای والدین و دست اندرکاران آموزش به خصوص در مدارس ابتدایی به دلیل بی سابقه بودن شرایط پیش آمده و نبود تجربه قبلی و الگوی مدون ایجاد شد. هدف از این مطالعه کیفی کاوش تجارب والدین، معلمان، مدیران مدراس در این دوران به منظور ارائه الگویی تجربی از فرایند مشارکت والدین در آموزش مجازی دانش آموزان مدارس ابتدایی است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته با والدین، معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1399 و 1400 گردآوری شد. داده های به دست آمده در دو مرحله کدگذاری دور اول و کدگذاری دور دوم یا کدگذاری الگو بر اساس روش های کدگذاری اکتشافی مایلز و همکاران (2020) ، تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد عوامل سه گانه بهبود تجربیات آموزشی دانش آموزان، حمایت عاطفی و تعامل و ارتباط با محیط و مدرسه، والدین را به سوی «مشارکت در آموزش مجازی دانش آموزان» سوق می دهد. این مشارکت در دو بعد مراقبت آموزشی و نظارت و کنترل فرزندان نمود پیدا می کند. مشارکت والدین و اجتماع مدرسه در شرایط یکسانی رخ نمی دهد و متأثر از عوامل نهادی و زیرساختی، استفاده از توانایی های والدین در اجرای برنامه درسی و حمایت آن ها از یادگیری فرزندان است. شرکت کنندگان گزارش دادند کاربرد روش های تعاونی و کمک رسانی و روش های مبتنی بر فعالیت های اجتماعی منجر به درک مشارکت والدین به عنوان ضرورتی اجتماعی و مدنی شد و در بهبود فرایندهای تدریس و یادگیری دانش آموزان اثر داشت. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به عنوان چارچوبی برای مدارس و مؤسسات آموزشی در جهت استفاده از ظرفیت والدین خصوصاً در آموزش مجازی به عنوان راهبردی مکمل مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی در همه گیری کرونا
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
177 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی در همه گیری کرونا بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، در زمره پژوهش های کیفی و از نوع چندروشی بوده که برای واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی با یک فراترکیب، یافته های مطالعات جهانی و در ادامه به پشتوانه بهره گیری از پدیدارشناسی، تجارب زیسته معلمان در همه گیری کرونا را مورد کاوش قرار داده است. طرح فراترکیب با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو و طرح پدیدارشناسی با استفاده از الگوی هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختمند و مشارکت کنندگان در این بخش 14 معلم در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند که برای انتخاب آنان از رویکرد هدفمند ملاکی، تکنیک گلوله برفی و معیار اشباع نظری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های این بخش نیز با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. بر اساس نتایج دو طرح، تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از بازی های آموزشی در همه گیری کرونا در قالب سه مضمون اصلی مشتمل بر عملکرد دانش آموز، عملکرد معلم و عملکرد والدین شناسایی گردید. نتیجه اینکه استفاده از بازی های آموزشی در کلاس های درس می تواند بر کاهش مشکلات روان شناختی و افرایش اثربخشی یادگیری تاثیرگذار باشد.
بررسی اصول طراحی راهبردهای ارزشیابی مطلوب در میان دانش آموزان استعداد درخشان شهر اصفهان: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
25 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی راهبردهای ارزشیابی مطلوب در زمینه آموزش دانش آموزان استعداد درخشان در مقطع متوسطه دوم است. این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته اکتشافی است. جامعه تحقیق شامل کلیه دانش آموزان و معلمین استعداد درخشان شهر اصفهان است. روش: روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت موارد نوعی و در بخش کمی به صورت تصادفی ساده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته استخراج شده از مصاحبه ها است. روایی در بخش کیفی به روش چک کردن اعضا و در بخش کمی روایی و پایایی به وسیله روایی محتوایی، تحلیل عاملی تأییدی و آلفای کرانباخ بررسی و تأیید شده است. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تماتیک و در بخش کمی از آمار توصیفی و آزمون t تک گروهی استفاده شده است. یافته ها: نتایج بخش کیفی بیانگر این بود که اصول طراحی راهبردهای ارزشیابی مطلوب عبارتند از استفاده از آزمون های مستمر و آزمون های نهایی، ارزشیابی کاربردی، ارزشیابی پروژه ای، تأکید بر خلاقیت، اصول فنی آزمون سازی و توجه به یادگیری عمیق. در بخش کمی نتایج بررسی این مؤلفه ها بیان کننده این بوده که تمامی مؤلفه ها به غیر از آزمون نهایی دارای میانگین بالاتر از میانه بودند و نمونه مورد بررسی معتقد به استفاده از این اصول در ارزشیابی های خود بودند.
اثر تدریس الگومدار بر عملکرد انتظاری و عینی دانشجویان و ارزیابی آنان از استاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
160 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر تدریس الگومدار بر عملکرد انتظاری و عملکرد عینی دانشجویان و ارزیابی آنان از استاد درس انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی در نیمسال اول سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 995 نفر بود. ابتدا از بین جامعه آماری، تعداد 4 چهار کلاس به صورت تصادفی انتخاب و سپس تعداد 40 نفر داوطلب واجد شرایط که کمترین نمره را در عملکرد عینی کسب کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه (گروه آزمایش 20 نفر و گروه کنترل 20 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخله تدریس الگومدار لومن قرار گرفتند درحالی که در طول این مدت گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و به وسیله نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری برای همه آزمون ها 05/0 لحاظ گردید. یافته ها: نتایج نشان داد روش تدریس الگومدار لومن موجب افزایش نمره عملکرد عینی (005/0P˂ ،03/11 F=) و چک لیست ارزیابی از استاد در دانشجویان گروه آزمایش شد (010/0P˂ ،73/8 F=)؛ ولی، در افزایش نمره عملکرد انتظاری دانشجویان تأثیر نداشت (605/0P> ،61/2 F=). نتیجه گیری: تدریس الگومدار می تواند عملکرد درسی دانشجویان را بهبود ببخشد و بر کیفیت ارزیابی آنان از استاد تأثیر مثبت داشته باشد.
نقش فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی در فرایند یاددهی-یادگیری اثربخش در گروه های آموزش مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
165 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی وضعیت استفاده از فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی در گروه های آموزشی مهندسی براساس نتایج حاصل از گزارش های ارزیابی درونی می باشد. روش: به منظور انجام پژوهش حاضر از روش فرا-تحلیل استفاده شده و گردآوری داده ها از طریق تحلیل گزارش های نهایی ارزیابی درونی گروه های مذکور صورت گرفته است. در تدوین این پژوهش از نتایج گزارش های ارزیابی درونی 80 گروه آموزشی مهندسی دانشگاه های دولتی تابعه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که مجری طرح ارزیابی درونی بوده و در زمان تدوین پژوهش، گزارش آنها مورد تأیید بخش ارزشیابی آموزشی سازمان سنجش آموزش کشور بوده ، استفاده گردیده است. بر این اساس نشانگرهایی که در ارزیابی کاربرد فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی در عامل فرایند تدریس و یادگیری مورد استفاده قرار گرفته بودند در سه حوزه فناوری های اطلاعات و ارتباطات: 1-دانش و آگاهی، 2- مهارت و به کارگیری و 3- زیرساخت ها و امکانات بررسی شدند. یافته ها: تحلیل داده ها بیانگر این است که میزان آشنایی اعضای هیأت علمی با کاربرد فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در سطح مطلوب قرار داشته و آگاهی دانشجویان از تاثیر فناوری های اطلاعات در بالا بردن کیفیت تدریس دارای مطلوبیت نسبی می باشد، بنابراین دانش و آگاهی حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات با امتیاز (5/2) در سطح مطلوب بوده و مهارت و بکارگیری فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی با امتیاز (2) از مطلوبیت نسبی برخوردار می باشد. امتیاز محاسبه شده برای زیرساخت ها و امکانات فناوری ها (6/1) نشان دهنده سطح نامطلوب این حوزه می باشد. در نهایت برای بهبود و ارتقای کیفیت آموزشی و استفاده مؤثر از این فناوری ها پیشنهادهایی ارائه شده است.
بهره گیری از راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی و تعیین میزان اثربخشی آن بر یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
217 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی بهره گیری از راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی و تعیین میزان اثربخشی آن بر یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: دراین پژوهش از روش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر پایه پنجم دبستان با اختلال ریاضی در مراکز اختلال یادگیری خرم آباد در سال تحصیلی 96-97 بودند. بدین منظور از میان کلیه دانش آموزان مراکز اختلال یادگیری خرم آباد، 22 دانش آموز به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (11 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. به منظور جمع آوری داده ها از آزمون محقق ساخته یادگیری و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (1970) استفاده شد. در فرایند اجرا، گروه آزمایش به مدت 8 جلسه چهل وپنج دقیقه ای تحت طرح درس مبتنی بر راهبردهای تکیه گاه سازی آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS-V22 و تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که طرح درس مبتنی بر راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی بر یادگیری و انگیزه پیشرفت مؤثر است، به این صورت که منجر به افزایش یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی شده است
واکاوی تجارب زیسته دانشجویان از پدیده اضطراب امتحان: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
216 - 199
حوزههای تخصصی:
هدف: اضطراب امتحان پاسخی به شرایط مربوط به ارزیابی عملکرد دانشجویان است و تجارب دانشجویان در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجارب زیسته دانشجویان از پدیده اضطراب امتحان بود. روش ها: روش پژوهش انجام شده بر اساس رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی رشته های علوم تربیتی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 98-1397 بود. 9 نفر از دانشجویان از طریق نمونه گیری هدفمند جهت مصاحبه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شد و تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت و پس از ضبط مصاحبه متن آن ها تهیه شد و مضامین اصلی و فرعی استخراج گردید. جهت اعتباریابی داده ها از اعتبار گوبا و لینکلن و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده گردید. یافته ها: پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آن ها، یافته ها در سه مقوله اصلی؛ عوامل ایجاد کننده، پیامدها و راه های تقلیل و شانزده مقوله فرعی طبقه بندی شدند. مضامین فرعی عوامل ایجاد کننده شامل: استاد، والدین، مدیریت زمان، ترس از ارزیابی منفی دیگران، کمال گرایی، نظام ارزشیابی سنتی، اهمیت تکلیف؛ مضامین فرعی پیامدها شامل: افت تحصیلی، اهمال کاری، ناکارآمدی، افزایش اشتها، مشکلات فیزیولوژیکی و مضامین فرعی راه های تقلیل شامل ارتباط باخدا، لمس درمانی، تعیین اهداف تسلطی، افکار مثبت داشتن از توصیفات دانشجویان بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج کمک به یادگیری در دانشجویان برای مدیریت مؤثر اضطراب امتحان یک چالش اساسی بوده و نیاز به تلاش گروهی در تمام مراحل آموزشی دارد.
بررسی تأثیر آموزش فیزیک با رویکرد مدل سازی بر بهبود یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
272 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: تمام پیشرفت ها و دستاوردهای بشری محصول یادگیری است. با توجه به اهمیت آموزش علوم، استفاده از روش های نوین تدریس برای یادگیری مفهومی فراگیران ضروری است. یکی از این روش ها، روش تدریس با رویکرد مدل سازی است که در آن، برای تشریح مباحث درسی از مسائل دنیای واقعی استفاده می شود و دانش آموزان به صورت گروهی این مسائل را حل می کنند که می تواند به درک مفهومی مطالب منجر شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مفاهیم فیزیک به روش مدل سازی بر بهبود یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان است. روش: برای این منظور یک نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به حجم 40 نفر از جامعه آماری دانش آموزان پسر سال دوم تجربی شهرستان دامغان انتخاب شد و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای سنجش یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان از آزمون محقق ساخته که روایی و پایایی آن سنجیده شده، استفاده گردید. در تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، تحلیل استنباطی کواریانس، آزمون کلموگراف اسمیرنوف و خی دو استفاده شد. یافته: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش به روش مدل سازی بر بهبود یادگیری و اصلاح کج فهمی ها تاثیر مثبت دارد. در واقع نتایج تحقیق حاکی از آن است که با مدل سازی می توان فرآیند شکل گیری ساختار دانش در فراگیران را بهبود بخشید و میزان درک آنها را از مفاهیم علوم افزایش داد که می تواند برای مدرسان علوم تجربی و متولیان آموزش علوم حائز اهمیت باشد.
سنجش روابط علی بین ادراک دانشجویان ازکیفیت تدریس اعضای هیئت علمی و خودراهبری یادگیری آنان به روش مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
189 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، سنجش روابط علی بین ادراک دانشجویان از کیفیت تدریس اساتید و خودراهبری یادگیری آنان بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه اصفهان به تعداد 363 نفر در سال 96-1395 تشکیل می دادند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 186 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای متناسب با حجم بود. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه یادگیری خودراهبر Williamson (2007) و کیفیت تدریس Seraj (2002) استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه ها بررسی و تائید شد. نتایج: یافته ها نشان داد که یادگیری خودراهبری دانشجویان و کیفیت تدریس اساتید در حد متوسط به بالا می باشد؛ و دانشجویان کارشناسی ارشد نسبت به دانشجویان کارشناسی از راهبردهای یادگیری خودراهبر بیشتر استفاده می نمایند. همچنین نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که بین کیفیت تدریس و ابعاد آن با یادگیری خودراهبر دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله برانگیزش پیشرفت و شادکامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان خوی درسال تحصیلی 90-91
منبع:
تدریس پژوهی سال اول زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
35 - 42
حوزههای تخصصی:
طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران تربیتی در نظام آموزش ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
281 - 250
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای راهبران آموزشی انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات آمیخته -اکتشافی (روش تحقیق بخش کیفی-پدیدار شناسی و درکمی توصیفی-تحلیلی) بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی 19 نفر از راهبران آموزشی و معلمان به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 248 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است. به منظور تحلیل یافته های کیفی، از روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزری و برای تحلیل داده های کمی با استفاده از نرم افزار AMOS از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. به منظور بررسی اعتبار یافته های کیفی از روش های درگیری طولانی مدت و ممیزی بیرونی و به منظور اطمینان از پایایی از روش توافق بین دو کدگذار استفاده شد. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری و سازه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ موردبررسی قرار گرفت. تحلیل یافته های پژوهش منجر به شناسایی 35 مضمون پایه ای و 7 مضمون سازمان دهنده (مبتنی بر مدل شایستگی) که در 5 دسته مضامین فراگیر شامل؛ دانش، توانایی،مهارت، ویژگی و نگرش طبقه بندی شد. نتایج تحلیل کمی نیز نشان داد، مدل از برازش مناسبی برخوردار است.
پدیدارشناسی تجارب معلمان راهنمای کارورزی از طرح جدید کارورزی در دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
54 - 69
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربیات معلمان راهنمای کارورزی از اجرای طرح جدید کارورزی در دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی می باشد. روش: جامعه آماری این پژوهش کیفی شامل معلمان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان آذریایجان شرقی در سال تحصیلی1396- 1395بود. 11 نفر از معلمان از طریق نمونه گیری هدفمند جهت مصاحبه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شد و تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. پس از ضبط مصاحبه، متن آن ها تهیه شد. سپس با استفاده از نرم افزار مکس کیودا نسخه 10 (MAXQDA10) مضامین اصلی و مضامین فرعی استخراج گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پیشنهادی اسمیت استفاده گردید. یافته ها: یافته ها شامل 5 مضمون اصلی برداشت از کارورزی، نقش معلم راهنما، اهداف و ضرورت، نقاط قوت طرح جدید، پیشنهادات معلمان برای اجرای موفقیت آمیز طرح طرح می باشند بحث و نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که طرح جدید کارورزی باعث تلفیق هرچه بیشتر نظریه و عمل می شود که مهم ترین ثمره آن، انتقال تجارب معلم راهنما به دانشجو- معلم می باشد. همچنین با توجه به اظهار نظر و نتیجه مصاحبه با معلمان راهنما، ایجاد مدارس کارورزپذیر، انتخاب معلمان باتجربه به عنوان معلم راهنما از جمله مواردی می باشند که توجه و تاکید بر آنها در حین اجرای برنامه های کارورزی می تواند منجر به بهبود کیفیت دوره های کارورزی و افزایش قابلیت و توانایی های دانشجو- معلمان شود.
اعتبار سنجی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی عمومی برای دوره دوم متوسطه نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
42 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق اعتبار سنجی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی عمومی برای دوره دوم متوسطه نظری بود. روش ها: روش تحقیق از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) بوده که داده های آن به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری شامل متخصصان برنامه ریزی درسی و کلیه دبیران و کارشناسان دوره متوسطه نظری استان فارس می باشد. نمونه آماری در بخش کمی در دو مرحله انتخاب گردید در ابتدا 10 نفر از متخصصان برنامه ریزی درسی به صورت هدفمند انتخاب و سپس از بین کلیه دبیران و کارشناسان دوره متوسطه نظری استان فارس که در زمینه برنامه ریزی درسی صاحب نظر بودند 80 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری برای جمع آوری داده های، در مرحله کیفی شامل تحلیل محتوای قیاسی و در مرحله کمی پرسشنامه ای است که براساس یافته های بخش کیفی تدوین شده است که روایی صوری پرسشنامه مورد تأیید 15 تن از اساتید علوم تربیتی همچنین پایانی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 92/0 مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی با نظام مقوله بندی قیاسی و روش های کمی ازجمله تحلیل عاملی از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی های عناصر برنامه درسی شامل اهداف، محتوا، روش و ارزشیابی هستند که یافته ها مرتبط با عناصر اصلی هدف، محتوا، روش و ارزشیابی را مورد تأیید قرار داد. هم چنین ویژگی های عناصر برنامه درسی مبتنی بر شایستگی عمومی برای دوره دوم متوسطه نظری استخراج و طراحی شد. همچنین می توان نتیجه گرفت که فرایند، مراحل و چگونگی ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی عمومی برای دوره دوم متوسطه نظری، منتج از پژوهش های پیشین در رابطه با موضوع بود. الگوی مذکور پس از اعتباریابی توسط متخصصان و صاحب نظران و اعمال تعدیل ها، مورد تأیید قرار گرفت. نتایج این پژوهش می تواند در طراحی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی مورداستفاده قرار گیرد.
شناسایی و اعتباریابی شاخص های توسعه یافتگی آموزشی دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
147 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی شاخص های توسعه یافتگی آموزشی دانشگاه های دولتی شهر تهران بود. روش: این پژوهش یک پژوهش توسعه ای و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 96-95 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه پژوهش با توجه به حجم جامعه آماری، براساس جدول مورگان، تعداد 400 نفر از اعضای هیئت علمی این دانشگاه ها با روش نمونه گیری طبقه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی انجام شد. یافته ها: شاخص ها عبارت اند از: شاخص اعضای هیئت علمی دانشگاه با مؤلفه های فعالیت آموزشی اعضای هیئت علمی، فعالیت پژوهشی اعضای هیئت علمی و توانمندی های حرفه ای اعضای هیئت علمی با 17 نشانگر، شاخص دانشجویان دانشگاه با مؤلفه های امکانات آموزشی دانشجویان، وضعیت تحصیلی دانشجویان و وضعیت پژوهشی دانشجویان با 20 نشانگر و شاخص فرآیند آموزشی دانشگاه با مؤلفه های امکانات آموزشی و پژوهشی دانشگاه و وضعیت درآمدی دانشگاه با 20 نشانگر.
نقش دانش، نگرش و مهارت دبیران دوره متوسطه در بکارگیری فناوری اطلاعات در فرایند یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دانش، نگرش و مهارت در بکارگیری فناوری اطلاعات در فرایند یاددهی- یادگیری بود. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش دبیران دوره اول و دوم متوسطه شهر مریوان به تعداد 600 نفر بودند. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان و کرجسی 234 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه محقق ساخته دانش، نگرش و مهارت دبیران و بکارگیری فناوری اطلاعات در فرایند یاددهی- یادگیری استفاده شد که روایی صوری پرسشنامه ها توسط اساتید و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی اکتشافی مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 95/0 و 79/0 بدست آمد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطیبا استفاده از نرم افزار spss22 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که: بین دانش دبیران و بکارگیری فناوری اطلاعات، بین نگرش دبیران و بکارگیری فناوری اطلاعات رابطه و بین مهارت های دبیران و بکارگیری فناوری اطلاعات رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بر اساس دانش، نگرش و مهارت های دبیران می توان میزان بکارگیری فناوری اطلاعات را پیش بینی کرد.
چالش های به کارگیری یادگیری مشارکتی در تدریس دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
35 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف : تبیین چالش های به کارگیری رویکرد یادگیری مشارکتی در آموزش عالی انجام شده است. روش : این پژوهش یک مطالعه ی طولی است که حدود دو سال بر روی تجربیات یک مدرس دانشگاهی انجام شده است.داده های این پژوهش از طریق تأمل بر عمل و خودشرح حال نویسی مدرس و گفتگو با دانشجویانی که در کلاس مدرس حضور داشتند، در سه مقطع زمانی قبل، حین و بعد از عمل، جمع آوری و از طریق کدگزاری و مقوله بندی تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشانگر پنج چالش اصلی در حوزه های تعادل بین محتوا و روش، تناقضات فضای دانشگاهی، دشواری ارزشیابی از یادگیری، افزایش وظایف مدرس و عدم حمایت و نقش دانشجوبود. یافته ها : نتایج این پژوهش می تواند روشن سازد در صورتی که مدرسان دانشگاه بخواهند روش یادگیری مشارکتی را در تدریس خود به کار بگیرند، می بایست خود را برای مواجهه با کدام چالش ها آماده سازد. همچنین نتایج پژوهشگر به سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزش عالی نشان می دهد درصورتی که بخواهند رویکرد مشارکتی را در آموزش عالی توسعه دهند، به صورت عملی باید چه مسایلی را مورد حمایت قرار دهند.
نقش فرهنگ خوش بینی علمی در بهبود یادگیری فراگیران (مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
252 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آن است که سازه خوش بینی علمی و مؤلفه های آن در سازمان های آموزشی، در راستای نیل به یادگیری بیشتر فراگیران که منجر به عملکرد بهتر آنها می شود، واکاوی گردد. خوش بینی علمی در کلیه محیط های آموزشی؛ اعم از مدرسه، دانشگاه، سازمان ، جامعه و ...، قابل استفاده است و باوری مثبت در کادر آموزشی کلیه فضاهای آموزشی می باشد، مبنی بر اینکه آنها قادرند با تأکید بر یادگیری، با اعتماد به مشارکت فراگیران، با ایمان به ظرفیت و کارایی خود و فراگیران و با تلاش و پشتکار، سبب یادگیری بهتر فراگیران و ارتقای سطح دانش، مهارت ها و توانایی های آنها شوند. از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش فرهنگ خوش بینی علمی در بهبود یادگیری فراگیران است. روش پژوهش، از نوع پیمایشی است و جامعه آماری، فراگیران دوره های آموزشی مدیریتی مناطق 22گانه شهرداری تهران در سال 1398 هستند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 400 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته 24 سؤالی، استفاده شد. این پرسشنامه از طریق مصاحبه با خبرگان و نظرخواهی از آنها احصا شد. روایی ابزار، از طریق روایی صوری و پایایی آن، از طریق آلفای کرونباخ، محاسبه و کفایت ابزار، محرز گردید. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از آزمون های t تک گروهی و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادند که نقش فرهنگ خوش بینی علمی در بهبود یادگیری فراگیران بیشتر از حد متوسط است که مؤلفه کارآمدی گروهی بیش ترین تأثیر را بهبود یادگیری فراگیران دارد.
اثربخشی روش تدریس جیگ ساو و سنتی بر اضطراب- نگرش و عملکرد درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
79 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثربخشی روش تدریس جیگ ساو و سنتی بر اضطراب ریاضی، نگرش به ریاضی و عملکرد درس ریاضی دانش آموزان نهم متوسطه اول شهرستان سردشت با استفاده از روش تحقیق شبه آزمایشی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نهم متوسطه اول شهرستان سردشت به تعداد 682 نفر بود که 40 نفر در دو گروه 20 نفری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. روش: برای گردآوری داده ها از ﻣﻘیﺎس اﺿﻄﺮاب ریﺎﺿی ﺑﺎﻟﻮﮔﻠﻮ و زل ﻫﺎرت (2007)، مقیاس نگرش ریاضی فنما – شرمن (2000) و آزمون معلم ساخته عملکرد تحصیلی درس ریاضی استفاده شد و جهت آگاهی از میزان اثربخش بودن یا نبودن یادگیری مشارکتی از الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو استفاده گردید. مداخله تدریس ریاضی با روش جیگ ساو به مدت 12 جلسه گروهی (هر هفته دو جلسه) به صورت جلسات 40 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون آنالیزکواریانس یکراهه با رعایت پیش فرض ها تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو و سنتی بر اضطراب ریاضی، نگرش به ریاضی و عملکرددرس ریاضی تفاوت معناداری وجود دارد و نتیجه گیری می شود الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو به عنوان یکی از روش های مؤثر در مدارس جهت کاهش اضطراب ریاضی، نگرش مثبت به ریاضی و افزایش عملکرددرس ریاضی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد
تحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه ازنظر میزان توجه به مؤلفه های آموزش چندفرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
48 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تحلیل محتوای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه (پایه های هفتم ،هشتم ونهم) براساس مولفه های آموزش چند فرهنگی به منظور شناسایی میزان توجه به این مولفه هاست . در این پژوهش از روش توصیفی وتحلیل محتوا استفاده شده است.روش مورد استفاده برای توصیف داده ها فراوانی،درصدفراوانی،جداول وبرای تحلیل محتوای پژوهش، از آزمون مجذور خی تک متغیری استفاده شده و واحدتحلیل نیز صفحات(متن،تصاویر وفعالیت ها) کتاب می باشد.جامعه آماری شامل سه جلد کتاب تالیف سال 1395 با عنوان مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه بود ودر مجموع489 صفحه ازکتاب مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه راشامل می شدند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد که تفاوت کتاب های درسی مطالعات اجتماعی پایه هفتم، هشتم و نهم در میزان توجه به مولفه-های آموزش چند فرهنگی معنی دار می باشد. بی توجهی به تعدادی از مولفه ها در محتوای کتابها دیده می شود که نیازمند توجه در چاپ های بعدی می باشند. بر اساس یافته هایی به دست آمده در این پژوهش از میان ده مولفه آموزش چند فرهنگی بیشترین توجه به مولفه های شماره 1- انعکاس وپذیرش تنوع قومی، نژادی، محیطی، دینی و مذهبی در برنامه های درسی4- حمایت از حفظ و انتقال میراث فرهنگی وقومی 6 - تحکیم همبستگی وانسجام اجتماعی 8- آگاه سازی کودک از وجود سایر فرهنگها، جوامع و شیوه های زندگی 9- افزایش مهارتها تعاملی ( تحمل وبردباری افراد،تساهل ،همدلی ،اعتماد و...)در بین اقوام ونژادها شده است اما به پنج مولفه ی دیگر کمترین توجه مبذول شدهاست.