فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
203 - 225
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی و اولویتبندی ابعاد شخصیت مدرس موفق در رشته حسابداری با استفاده از صفات شخصیتی پنج عاملی کاستا و مک کریدی (McCrae and Costa, 2003) و انتخاب مدرس برتر حسابداری از نظر صفات شخصیتی در یک دانشگاه سراسری بوده است. روش پژوهش پیمایشی–توصیفی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه ماتریسی استفاده شده است . بخش اول پرسشنامه شامل اطلاعات توصیفی پاسخ دهنده و بخش دوم پرسشنامه به گردآوری اظهارنظر مقایسه ای پاسخ-دهنده نسبت به صفات شخصیتی یک مدرس موفق رشته حسابداری در وهله اول و اظهارنظر مقایسه ای ایشان نسبت به وضعیت مدرسان حسابداری نسبت به یکدیگر از نظر هر صفت در وهله دوم پرداخته است. جامعه تحقیق اساتید حسابداری دانشگاه های سراسری ایران بوده که نمونه تحقیق از بین مدرسان مسلط به روش AHP و آشنا با گزینه های تحقیق انتخاب شد. در نهایت بااستفاده از تکنیک AHP، صفات شخصیت مدرس حسابداری موفق اولویت بندی شد و موفقترین مدرس حسابداری انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان داده است که شاخص برتر برای موفقیت در تدریس رشته حسابداری، شاخص باوجدان بودن است و شاخص آزرده گرا کمترین احتمال موفقیت را در تدریس این رشته دارد. همچنین در مجموع کل صفات شخصیتی، بالاترین اولویت برای موفقیت مدرس حسابداری به صفات کفایت و شایستگی ، فعال بودن و اعتماد داده شد و صفات افسردگی، آسیب پذیری و خصومت به ترتیب پایینترین اولویت را در موفقیت مدرسان حسابداری کسب کردند. در نهایت با روش AHP از بین چهار گزینه مدرسان حسابداری، مدرس برتر انتخاب و معرفی شد.
تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان با استفاده از داستان های بومی در رشد اخلاقی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
68 - 53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان (فبک) در رشد اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان مریوان در سال تحصیلی 96-1397 انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان مریوان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه ابتدایی پسرانه و دخترانه تعداد 316 دانش آموز انتخاب و به روش تصادفی ساده (هر گروه 158 دانش آموز) در گروه های آزمایش و کنترل قرار داده شدند. به تعداد 17 جلسه آموزش فلسفه برای کودکان ارایه گردید. داده های رشد اخلاقی با استفاده از پرسشنامه مهارت های اخلاقی (Naevaez, 2008) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش فلسفه برای کودکان در رشد اخلاقی دانش آموزان دختر و پسر تأثیر مثبت و معناداری دارد (f(1,314)=16/47, p
مدل بومی ارتقای آگاهی و نگرش معلمان استان کردستان نسبت به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
264 - 243
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی _تحلیلی است. برای شناسایی عوامل موثر بر نگرش و آگاهی معلمان نسبت به سند تحول بنیادین، پس از تحلیل محتوای کیفی و سندکاوی، برای انتخاب نمونه های مصاحبه از تکنیک گلوله برفی با مشارکت 100 نفر از معلمان و صاحبنظران در زمینه پیاده سازی سند تحول بنیادین، استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمهساختارمند در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند و با در نظر گرفتن شرایط علی، شرایط زمینهای و شرایط مداخلهگر، مجموعه راهکارها و راهبردهای عملیاتی در راستای ارتقای آگاهی و نگرش معلمان استان کردستان نسبت به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در قالب زیر نظامهای ششگانه سند تحول و به صورت یک مدل پیشنهاد شد. برای تامین روایی و پایایی نیز از رویکرد لینکلن و گوبا شامل مقبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تاییدپذیری استفاده شد. از جمله ویژگیهای این الگو می توان به بومی بودن، توجه به ویژگی های مخاطبان، علمی بودن، اختصاصی بودن، بدیع بودن و واقعنگری اشاره کرد.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر شیوه های حل مساله در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
21 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر شیوه های حل مساله در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 انجام شد. روش: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی حسابداری بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) استفاده شد. داده های گردآوری شده حاصل از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و t وابسته) و با استفاده از نرم افزار SPSS-V22 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش تفکر انتقادی بر مهارت حل مساله در بین دانشجویان مؤثر است و پایداری آن در طول زمان نیز ماندگار بوده است. نتیجه گیری : نتیجه آموزش تفکرانتقادی، ترکیب توانایی های دانشجو است که این نیز به ارتقای توانایی در حل مساله خواهد انجامید. بنابراین می توان اذعان داشت که با رشد و پیشرفت سطوح تفکرانتقادی به عنوان توانمندی و قابلیتی اثرگذار بر حل مساله، توانایی حل مساله نیز در دانشجویان ارتقا خواهد یافت. لذا توجه به آموزش تفکر انتقادی در افزایش توانایی حل مساله دانشجویان از ضرورت های این تحقیق محسوب گردیده و برگزاری دوره هایی در این خصوص در مراکز آموزشی، به ویژه دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی توصیه می شود. هدف :این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر شیوه های حل مساله در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 انجام شد. روش:روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی حسابداری بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) استفاده شد. داده های گردآوری شده حاصل از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و t وابسته) و با استفاده از نرم افزار SPSS-V22 تحلیل شد.یافته ها:یافته ها نشان داد آموزش تفکر انتقادی بر مهارت حل مساله در بین دانشجویان مؤثر است و پایداری آن در طول زمان نیز ماندگار بوده است.
جایگاه سبک های یادگیری در عناصر برنامه درسی پایه ی ششم ابتدایی: علوم تجربی و مطالعات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
115 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف تحلیل برنامه درسی علوم تجربی و مطالعات اجتماع پایه ششم ابتدایی بر اساس سبک های یادگیری وارک انجام پذیرفته است. روش: پژوهش توصیفی، از نوع تحلیل محتوا با بکارگیری روش آنتروپی شانون است. جامعه آماری شامل کلیه برنامه های درسی(هدف، محتوا، روش و ارزشیابی) پایه ششم ابتدایی است. نمونه آماری شامل برنامه های درسی علوم تجربی و مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی می-باشد. برای تحلیل برنامه های درسی موجود(قصد شده) با هر یک از سبک های یادگیری ابتدا اهداف مندرج در کتاب های درسی، سپس محتوا کتاب درسی و برای بررسی روش های پیشنهادی به تحلیل کتاب راهنمای تدریس پرداخته شد. در بخش ارزشیابی، سوالات مطرح شده در کتاب های درسی و راهنمای تدریس تحلیل گردید. ابزار پژوهش، چک لیست وارسی سبک های یادگیری وارک(1998) بود که براساس پیشینه و پرسشنامه وارک تدوین و روایی محتوایی آن توسط صاحبنظران رشته های برنامه درسی و روانشناسی تربیتی تأیید شد یافته ها: نتایج حاکی از آن دارد که سبک ارجح برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی سبک دیداری اما سبک مطالعات اجتماعی خواندن/ نوشتن می باشد.
مبانی ارزش شناسی تعلیم و تربیت چندفرهنگی
منبع:
تدریس پژوهی سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
85 - 95
حوزههای تخصصی:
تأثیر جذبه شخصیتی استادان بر درک دانشجویان از اثربخشی تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
33 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر هدفی دوگانه داشت نخست، شناسایی متغیرهای مداخله کننده در نتایج ارزیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس اعضای هیأت علمی و دوم، تبیین حیطه های تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان. روش: ازاین رو، با رویکردی کمی و راهبرد توصیفی- همبستگی، نمرات حاصل از اجرای یک پرسشنامه ارزیابی 12 سؤالی، بر روی250 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه کردستان، جمع آوری شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت و پارامترهای یک مدل فرضی از تدریس اثربخش و جذبه شخصیتی، در قالب ماتریس کوواریانس و با استفاده از روش برآورد بیشینه درست نمایی، مورد آزمون قرار گرفتند. با توجه به شاخص های به دست آمده از آزمون برازش مدل، نتایج نشان داد که مدل، برازش مطلوبی با داده های مورد بررسی دارد. همچنین، یافته ها گویای آن بود که تشخیص یک مدرس به عنوان شخصیتی پرجاذبه توسط دانشجویان، یک پیش بینی کننده مهم نمره ارزشیابی تدریس است. یافته ها چالشی را برای استفاده از ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس در تصمیم های مهم برای استخدام و ارتقای اعضای هیأت علمی ارائه نمود. از این رو پیشنهاد می نماید که نتایج ارزشیابی دانشجویان از تدریس اعضای هیأت علمی باید بااحتیاط تفسیر شود.
تأثیر آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی بر سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
54 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی بر سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان به انجام رسیده است. روش: این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی ناحیه 4 شهر اهواز در سال تحصیلی 97- 1396 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای یک مدرسه ابتدایی از بین تمام مدارس ابتدایی ناحیه 4 شهر اهواز به صورت تصادفی انتخاب شد و در مرحله بعد، 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب گردید و به صورت تصادفی در دو گروه (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. مداخله آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی برای گروه آزمایش اجرا شد، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت ننمود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون روی دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک، سازگاری اجتماعی بل و سازگاری هیجانی رابیو و همکاران بود. برای دست یابی به نتایج، از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: پیش از مداخله، میان میانگین نمرات سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی، دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد؛ پس از مداخله میان میانگین دو گروه در سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی تفاوت معناداری دیده شد به گونه ای که میانگین نمرات گروه آزمایش از نمرات گروه گواه بیش تر بود. نتایج نشان داد که آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی می تواند موجب بهبود سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان شود.
تأثیر روش آموزش ناسازی معنایی بر مهارت نوشتن خلاق دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
134 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی تأثیر روش آموزش مبتنی بر ناسازی معنایی بر مهارت نوشتن خلاق دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر سال اول دوره دوم متوسطه ناحیه دو همدان در سال تحصیلی 98-97 بودند که تعداد کل آن ها 1021 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای 32 نفر دانش آموز پسر پایه اول دوره دوم متوسطه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری آزمون محقق ساخته بود. این آزمون دارای 20 سؤال بود. برای سنجش روایی ابزار از روایی محتوی CVR استفاده شدوبراین اساس سؤالات در اختیار 12 نفر از معلمان رشته ادبیات فارسی قرار گرفت و.میزان روایی محتوایی 79/. محاسبه شد که براساس جدول لاوشه از روایی محتوایی لازم برخوردار بود. برای سنجش پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و میزان آن 81/. محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آماری کالموگروف- اسمیرونف، آزمون لوین و تحلیل کوواریانس استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین میزان مهارت نوشتن خلاق دانش آموزانی که به روش ناسازی معنایی آموزش دیده اند با مهارت نوشتن خلاق دانش آموزانی که به روش عادی آموزش دیده اند، تفاوت معنی دار وجود داشت. به عبارت دیگر روش آموزش ناسازی معنایی میزان مهارت نوشتن خلاق دانش آموزان را افزایش داده است.
نقش سواد برنامه ریزی درسی در عملکرد شغلی معلمان با میانجی گری جهت گیری تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
60 - 39
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش سواد برنامه ریزی درسی در عملکرد شغلی معلمان با میانجی گری جهت گیری تدریس انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی؛ از نظر طرح پژوهش کمی و روش مورد استفاده، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری شامل معلمان مدارس مقطع متوسطه اول شهرستان بابل در سال تحصیلی 1400-1399 که تعداد آن ها 1229 نفر بود که بر اساس جدول مورگان 291 معلم با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سواد برنامه ریزی درسی نوربخش(1391)، پرسشنامه عملکرد شغلی پترسون(1992) و پرسشنامه جهت گیری تدریس ساموئلوویچ (1999) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ برای سواد برنامه ریزی درسی نوربخش(87/0)، عملکرد شغلی پترسون(86/0) و پرسشنامه جهت گیری تدریس (91/0) به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری) با نرم افزار spss و pls استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، بین سواد برنامه ریزی درسی و عملکرد شغلی معلمان در سطح 01/0 معنادار است. بین مقیاس های سواد برنامه ریزی درسی و مقیاس تدریس محور در سطح 01/0 معنادار نمی باشد. بین مقیاس های سواد برنامه ریزی درسی با مقیاس یادگیری محور در سطح 01/0 معنادار است. بین جهت گیری تدریس با عملکرد شغلی معلمان در سطح 01/0 معنادار است. در نهایت مدل اثرگذاری پژوهش دارای برازش لازم است. همچنین سواد برنامه ریزی درسی از طریق ابعاد جهت گیری تدریس (یادگیری محور و تدریس محور) با عملکرد شغلی معلمان رابطه دارد.
زمینه ها و عوامل خلاقیت در تدریس معلمان خلاق در مدارس ابتدایی و متوسطه مناطق روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
88 - 114
حوزههای تخصصی:
اهدف: هدف این پژوهش مطالعه زمینه ها و عوامل خلاقیت در تدریس معلمان خلاق در مناطق روستایی استان کردستان بود. روش: در این پژوهش از رویکرد کیفی، استراتژی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. مشارکت کنندگان شامل 8 نفر از معلمان شاغل به تدریس در مدارس ابتدایی و متوسطه مناطق روستایی بودند که به صورت هدفمند و براساس سه معیار داشتن عملکرد و نتایج کاری درخشان(کارنامه آموزشی موفق)، کسب مقام در الگوهای برتر تدریس و احراز شایستگی حرفه ای و کسب عنوان معلم خلاق با توجه به ارزیابی مدیر مدرسه، همکاران و دانش آموزان، انتخاب گردیدند. جهت شناسایی زمینه ها و عوامل مؤثر بر خلاقیت معلمان مورد مطالعه، از مصاحبه نیمه ساختمند بهره گرفته شد و برای تحلیل یافته ها نیز با عنایت نظری بودن نمونه ها، همزمان با انجام مصاحبه ها تحلیل و تفسیر آنها با پیروی از مراحل تحلیل داده کلایزی انجام گرفت. نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که خلاقیت در تدریس معلمان روستایی را می توان متأثر از سه دسته از عوامل مشتمل بر عوامل فردی( تجربه و تحصیلات، علاقه و انگیزه، وجدان کاری) عوامل فرهنگی ( توجه به تفاوت های فرهنگی مناطق مختلف، محدویت های فرهنگی مناطق محروم) و عوامل اداری (ساختار، مدیر مدرسه و همکاران) دانست.
بررسی تأثیر شنود مؤثر بر عملکرد مربیان آموزش فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
39 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش بررسی تأثیر شنود مؤثر بر عملکرد مربیان آموزشگاه های فنی وحرفه ای می باشد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است که هدف آن تعین تأثیر شنود مؤثر مربیان آموزش فنی و حرفه ای و شناخت چگونگی این تأثیر بر عملکرد آنها می باشد در این تحقیق 6 فرضیه (شامل 2 فرضیه اصلی و 4 فرضیه فرعی ) مورد بررسی قرار گرفته و در آن از دو نمونه آماری استفاده شده است. نمونه اول پژوهش از جامعه آماری مربیان فنی و حرفه ای به تعداد 143 نفر در خصوص تعین میزان شنود مؤثر و نمونه دوم پژوهش از جامعه آماری کارآموزان به تعداد 403 نفر از اداره کل آموزش فنی و حرفه ای انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سنجش شنود مؤثر و پرسشنامه سنجش عملکرد مربیان استفاده گردید که روایی آنها توسط صاحبنظران تأیید و پایایی آنها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید گردید و همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، روش آزمون t، مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که میزان شنود مؤثر مربیان اداره کل آموزش فنی و حرفه ای بالاتر از سطح متوسط بوده و تأثیر مثبتی بر عملکرد مربیان فنی وحرفه ای داشته و این تأثیر بر برخی از ابعاد عملکرد مربیان بیشتر بوده است.
چالش های آموزش علم به زبان انگلیسی در مقطع ابتدایی شهر حلبچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
216 - 195
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش و پرورش کردستان عراق از 2015 برنامه آموزش علم به زبان انگلیسی را اجرا نموده است. تاکنون این برنامه در 11 مدرسه ابتدایی حلبچه اجرا شده است. با توجه به آثار این تغییر بنیادین بر کیفیت آموزش، بررسی چالش های چنین برنامه هایی اهمیت دارد. اما تاکنون چالش های پیاده کردن این برنامه بررسی نشده است. این پژوهش با هدف شناسایی چالش های اجرای این برنامه انجام شد. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. از معلمان، دانش آموزان و والدین آنها مصاحبه به عمل آمد. ملاک انتخاب جامعه داشتن تجربه مرتبط با بحث پژوهش بود. برای تعیین حجم نمونه از اشباع نظری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده نیز به روش سه مرحله ای کدگذاری (باز، محوری و منتخب) انجام شد. یافته ها: نظر مصاحبه شوندگان این است که اجرای این برنامه از آغاز تاکنون دارای چالشهایی است که حل نشده باقی مانده است و هیچکدام از معلمان، دانش آموزان و والدین آنها اجرای این برنامه را موفقیت آمیز و همراه با تجربه مثبت ارزیابی نکردند. تحلیل محتوای مصاحبه ها بیانگر ضعف در مراحل برنامه ریزی و پیاده سازی آموزش علم به زبان انگلیسی در مقطع ابتدایی شهر حلبچه است. نتیجه گیری: وزارت آموزش و پرورش کردستان عراق برنامه ریزی منطقی و بلند مدت برای آموزش علم به زبان انگلیسی تدوین ننموده است. عوامل اصلی و مجری آموزش در تدریس دروس ریاضی و علوم ابتدایی از ابعاد مختلف ناتوان و بدون انگیزه هستند. محتوای دروس نامناسب است و ابزارها و بودجه کافی برای تهیه تجهیزات آموزشی تهیه نشده است.
اثربخشی تدریس مبتنی بر ساختن گرایی اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی، تفکر انتقادی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
37 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش تبیین تأثیر تدریس مبتنی بر ساختن گرایی بر پیشرفت تحصیلی، تفکر انتقادی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی بوده است. روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری، کلیه ی دانش آموزان دختر در پایه ی ششم ابتدایی بود. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایدو مرحله ای استفاده شد. داده های پژوهش از طرق آزمون های تفکر انتقادی، پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی حاصل گردید. پایایی ابزار با استفاده از روش الفای کرونباخ محاسبه شد و ضریب آن در تفکر انتقادی 91/0 ، پیشرفت تحصیلی 92/0 و در انگیزش پیشرفت تحصیلی 0.94 بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده گردید. یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد که استفاده از طرح درس تولید شده بر مبنای نظریه ی ساختن گرایی اجتماعی، بر میزان پیشرفت تحصیلی، تفکر انتقادی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی در درس ریاضی تأثیر مثبت دارد.
طراحی الگوی محتوای آموزش کارآفرینی برای رشته های علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
169 - 150
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: محتوای آموزشی مناسب یکی ازعناصرمهم درآموزش اثربخش است .بنابراین هدف این پژوهش شناسایی انواع محتوای موردنیاز درآموزش کارآفرینی برای رشته های علوم انسانی در آموزش عالی بصورت یک الگوی مفهومی می باشد. روش شناسی: روش پژوهش کیفی ازنوع تحلیل مضمون است . حوزه مورد پژوهش شامل کلیه صاحبنظران حوزه کارآفرینی علوم انسانی شهراصفهان می باشد. بااستفاده ازروش نمونه گیری هدفمندازنوع گلوله برفی تعداد24 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند . مصاحبه های انجام شده طبق تحلیل مضامین آتراید استرلینگ و بانرم افزارمکس کیوداورژن 18 انجام گردید. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش شامل134 مضمون پایه ،6 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر و درقالب یک الگو ارایه گردید. الگوی مفهومی محتوای آموزش کارآفرینی تببین شده درسه سطح خودآگاهی ،خودکارآمدی وخودشکوفایی ترسیم گردید .خودآگاهی بعنوان اولین سطح محتوای آموزش کارآفرینی وابسته به ارایه شایستگی های فردی ،ادراکی و ارتباطی تعیین گردید. خودکارآمدی بعنوان دومین سطح وابسته به ارایه محتوای شایستگی های مدیریتی و شایستگی های حرفه ای تعیین شد. خودشکوفایی بعنوان سومین سطح وابسته به ارایه محتوای شایستگی های توانگری تعیین گردید. نتیجه گیری: الگوی مفهومی محتوای آموزش کارآفرینی تدوین شده نقش بسزایی درارایه یک آموزش هدفمند و همه جانبه در آموزش عالی بویژه برای رشته های علوم انسانی درآموزش عالی خواهدداشت .
تأثیر الگوهای تدریس بدیعه پردازی و دریافت مفهوم بر خلاقیت دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 90-91
منبع:
تدریس پژوهی سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
75 - 84
حوزههای تخصصی:
مدل یابی ساختاری سکوت سازمانی بر اساس ادراک از رفتارهای سیاسی و حسادت سازمانی با نقش میانجی سازگاری شغلی (مطالعه موردی:کارکنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
22 - 1
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختاری سکوت سازمانی بر اساس ادراک از رفتارهای سیاسی و حسادت سازمانی با نقش میانجی سازگاری شغلی کارکنان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی همبستگی از نوع مدل یابی علی(مدل یابی معادلات ساختاری) می باشد جامعه آماری کلیه کارکنان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی در سال 1398 که تعداد آنها 347 نفرمی باشند روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی که بااستفاده از جدول مورگان 216 انتخاب شدند..برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد استفاده شد.روایی محتوایی و سازه ای پرسشنامه ها تایید و پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 76/0،88/0،75/0 ،88/0بدست آمد به منظور ارزیابی روابط بین متغیر ها مکنون و اندازه گیری شده در الگوی مفهومی،از مدل یابی ساختاری داده ها با استفاده از نرم افزار PLS3 استفاده گردید.یافته های مطالعه حاضرحاکی از نقش معنی دار بین متغیرها،بجز رفتارسیاسی بر سازگاری می باشد و همچنین نتایج حاکی از تایید نقش میانجی سازگاری شغلی و در روابط علی بین حسادت سازمانی با سکوت سازمانی بود
بازنمایی تجارب دانشجویان از چالش ها و مشکلات تدریس اساتید در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
98 - 73
حوزههای تخصصی:
آموزش مجازی و تدریس در این فضا همراه با بروز پاندومی کرونا در یک سال اخیر، یکی از مهم ترین مسائل موردنظر و به نوعی موجود در سیستم آموزشی کشور به صورت عام و دانشگاه ها به صورت خاص بوده است. بر این اساس محققان در پژوهش حاضر به بازنمایی تجارب دانشجویان دانشگاه کردستان از چالش ها و مشکلات تدریس در فضای مجازی در یک سال اخیر پرداخته اند. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بوده و بر اساس روش داده بنیاد انجام یافته است. میدان تحقیق کلیه ی دانشجویان دانشگاه کردستان بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش 55 نفر از دانشجویان در هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری بوده که به صورت هدفمند موردبررسی قرارگرفته اند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش در فرآیند سه مرحله ای کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که چالش های دانشجویان در پنج دسته ی اصلی شامل موارد مربوط به تعاملات کلاسی، مدیریت کلاس درس، کنترل و ارزشیابی، زیرساخت های ارتباطی و پارازیت های محیطی دسته بندی می شوند. درنهایت مدل اصلی پژوهش بر اساس داده های حاصل از پژوهش و الگوی سیستمی نظریه داده بنیاد ارائه شده است.
نقش هم زمانی آموزش دروس پایه طراحی در ارتقای هوش هیجانی، خلاقیت و انگیزه تحصیلی دانشجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
139 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر روش های تدریس ترکیبی (آموزش هم زمان دروس پایه) و تفکیکی (آموزش مستقل دروس پایه) بر میزان هوش هیجانی، انگیزه تحصیلی و خلاقیت نوآموزان معماری در درس مقدمات طراحی معماری دو می باشد. روش : در این پژوهش از دو روش کمی و کیفی به صورت ترکیبی استفاده شده است. در بخش کمی، از روش پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده های کمی از طریق آزمون t دو نمونه ای مستقل به کمک نرم افزار Spss انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده های کیفی از طریق مشاهده آثار دانشجویان در طول ترم و پایان ترم و مبتنی بر نظریه های حاصل از مرور منابع کتابخانه ای، بر اساس نظریه زمینه ای انجام گردیده است. جامعه آماری در این پژوهش دو گروه 18 نفری از دانشجویان نیمسال سوم معماری می باشند که یکی با روش ترکیبی و دیگری با روش تفکیکی آموزش دیده اند. یافته ها : نتایج نشان می دهد که آموزش دروس پایه با استفاده از روش ترکیبی موجب ارتقاء قابلیت های فردی و اجتماعی نوآموزان شده و هوش هیجانی آنان را ارتقاء داده و با افزایش مهارت های فردی، انگیزه درونی و بیرونی نوآموزان افزایش می یابد و ذهن نوآموز توانایی بیشتری در خلق ایده های جدید داشته و قابلیت گسترش آن را به واسطه توانایی های کسب نموده، خواهد داشت.
واکاوی و شناسایی نقش فرهنگ معلمان در مواجهه با تغییرات برنامه درسی: مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
29 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی و شناسایی نقش فرهنگ معلمان در مواجهه با تغییرات برنامه درسی استان لرستان انجام شد. روش: تحقیق مورد استفاده ترکیبی و از نوع اکتشافی و از لحاظ هدف کاربردی است؛ نمونه مورد بررسی معلمان ابتدایی استان لرستان که در شیوه ی کیفی به صورت نظری و تا مرحله اشباع و در روش کمی به صورت تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در بخش کیفی، از مصاحبه و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار جمع آوری داده استفاده گردید. یافته ها: ننایج حاصل از تحقیق نشان داد که نوع تغییرات، ریشه تغییرات، عوامل تغییرات، نگرش تغییرات، خصیصه های فرهنگی، شاخص های هنجاری و فرهنگ مشارکت و ارتباط معلمان از نظر جنسیت، سابقه کاری، محل خدمت و مدرک تحصیلی با هم متفاوت می باشند. مواجهه با تغییرات برنامه درسی توسط ابعاد فرهنگ معلمان پیش بینی شد و بر اساس ضریب بتا (β)، ابعاد خصیصه های فرهنگی، شاخصه های هنجاری، فرهنگ مشارکت و ارتباط پیش بینی کننده معنادار مواجهه با تغییرات برنامه درسی معلمان بودند.از دستاوردهای این تحقیق شناسایی ارزش ها و اعتقادات بنیادین معلمان با فرهنگ متفاوت در ارتباط با تغییرات می باشد و این که فرهنگ در نگرش، نوع، عوامل و ریشه تغییرات در مناطق مختلف عامل موثری می باشد.