فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری مطلوب در برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی مناطق دوزبانه از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
79 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تبیین ویژگی های شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی در مناطق دوزبانه از دیدگاه معلمان استان چهارمحال و بختیاری بود. روش: پژوهش حاضر از نظر نوع تحقیق، ترکیبی است. روایی پرسشنامه از طریق نظرات متخصصان و کارشناسان بررسی و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 93/0 برآورد شده است. جامعه آماری در بخش کمی، مشتمل بر 968 نفر از معلمان ابتدایی استان چهارمحال و بختیاری در مناطق دوزبانه شهرستان های شهرکرد، بِن، سامان و بخش های بلداجی و جونقان بود و 275 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز نمونه آماری شامل 40 نفر از معلمان برتر استانی در دوره ابتدایی بود و از مصاحبه نیمه ساختارمند برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که معلمان در تبیین ویژگی های شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی در مناطق دوزبانه، بیشترین اولویت را به روش های پرسش و پاسخ، بحث گروهی و ایفای نقش و کمترین اولویت را به روش های آموزش برنامه ای می دهند. همچنین، کمبود رسانه های آموزشی و دیداری شنیداری و عدم تنوع در به کارگیری شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری، از مهم ترین علل ضعف شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری از دیدگاه معلمان بود. از سوی دیگر، بهره مندی از نرم افزارهای آموزشی در تدریس و تدوین کتاب راهنمای تدریس به عنوان مهم ترین دلایل قوت شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری مطلوب از دیدگاه معلمان بود. همچنین بین دیدگاه های معلمان از لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی (جنس، مدرک تحصیلی و میزان سابقه) تفاوتی وجود نداشت.
بررسی جدیدترین تحولات روش شناسی کیفی پژوهش در حوزه آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
155 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی جدیدترین تحولات نظری و روش شناسی کیفی در حوزه آموزش وتدریس بود. در این راستا، مجله بین المللی تحقیقات کیفی در آموزش موردبررسی قرار گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوای اسنادی و جامعه آن تمام 12 شماره اخیر مجله (2016-2017) بود. این مجله در حوزه بین المللی دارای جایگاه کیو 2و اچ ایندکس23 است. تمام مقالات موردبررسی به صورت سرشماری مورد تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل یافته ها از فراوانی و درصد فراوانی استفاده شد. روش های پژوهش با توجه به مجموع روش های استفاده شده در هریک از مقالات، به دو دسته کیفی و پساکیفی تقسیم شدند. یافته ها : نتایج نشان داد از میان روش های کیفی، مردم نگاری دارای بیشترین فراوانی بود. هم چنین، مجموعه ای از روش های نوین ازجمله شعرپژوهی، دیفرکشن، عکس- صدا، غیربازنمودی در مقالات استفاده شده است. دانش آموزان و معلمان در جامعه آماری بالاترین درصد را به خود اختصاص داده اند. ازاین رو در همین حوزه استفاده معلمان و کادر آموزشی از روش های نوآورانه پژوهش می تواند کمک شایانی به بهبود یادگیری و کاربردی شدن پژوهش های جدید کند.
تاثیر روش آموزش معکوس بر یادگیری درس کاروفناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر به کارگیری روش آموزش معکوس بر یادگیری درس کاروفناوری پایه هشتم(دوره اول متوسطه) بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون برای گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه هشتم متوسطه اول، شهرستان بهارستان، ناحیه یک استان تهران بودند که به شیوه نمونه گیری چند مرحله ای یک مدرسه دخترانه به عنوان نمونه انتخاب شد و دو کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروه کنترل(26 نفر) و گروه آزمایش(26نفر) تعیین شدند. ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته ای است که روایی آن مورد تایید جمعی از دبیران این رشته و متخصصان علوم تربیتی قرار گرفت و ضریب پایایی آن براساس ضریب آلفای کرانباخ 79/0 بدست آمد. مدت ده جلسه 2 ساعته روش تدریس معکوس و سنتی اجرا شد و سپس پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی کوواریانس و آزمون تی تحلیل شد. یافته های پژوهش، به لحاظ آماری نشانگر آن است که شیوه تدریس معکوس در یادگیری دانش آموزان نسبت به روش تدریس سنتی( توضیحی) موثرتر بوده است. به گونه ای که گروه آزمایش در آموزش به شیوه معکوس دارای میانگین نمره بالاتری نسبت به گروه کنترل هستند. بنابراین به معلمان پیشنهاد می شود برای تدریس دروس مختلف به ویژه برنامه های درسی در سطح نگرش و مهارت به شیوه آموزش معکوس توجه بیشتری داشته باشند و تا حد امکان در تولید فیلم های آموزشی و ایجاد بانک های اطلاعاتی تلاش نمایند.
اثر بخشی برنامه آموزشی بار شناختی بر کارایی یادگیری مفاهیم جبر در دانش آموزان دختر پایه هفتم شهرتهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: کارایی یادگیری مبتنی بر تلاش ذهنی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است و در سیستم تحصیلی سنتی برنامه های درسیبدون توجه به اثرات بار شناختی طرح ریزی می شوند، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی بار شناختی برکارایی یادگیری مفاهیم جبر در دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر تهران در سال تحصیلی 1395-1394 انجام گرفت. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مدارس دولتی پایه هفتم منطقه 6 شهر تهران در سال تحصیلی 1395-1394 تشکیل دادند 56 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دو مدرسه انتخاب شدند. برنامه آموزشی مبتنی براثرات بار شناختی به مدت 4 هفته و درمجموع 8 جلسه اجرا شد. میزان اثربخشی برنامه آموزشی با آزمون مفاهیم جبر، مقیاس درجه بندی ذهنی بار شناختی و اندازه های کارایی پاس و مرینبوئر ارزیابی شد. داده های پژوهش با مدل تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس و آزمون t مستقل با استفاده از نرم افزار Spss-20 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه آزمایشی، پیشرفت تحصیلی بالاتر (0/001> P و 18/71=F ) و بار شناختی پایین تر (0/001> P و 15/70= ( F از دانش آموزان گروه کنترل داشتند. همچنین یافته ها نشان داد کارایی یادگیری گروهازمایشی بالاتر از گروه کنترل می باشد ( 0/07< P و 4/031 =t ) . نتیجه گیری: از آنجایی که ترکیب بار شناختی ادراک شده و پیشرفت تحصیلی تعیین کننده میزان کارایی یادگیری بود، می توان با طراحی برنامه آموزشی مبتنی براثرات بار شناختی، نتایج یادگیری را افزایش و بار شناختی ادراکی را در دانش آموزان به حداقل رساند.
ابزاری برای کسب مهارت خواندن
حوزههای تخصصی:
دو طرح ساده/ باز هم ضرب، باز هم بازی
حوزههای تخصصی:
تبیین رابطه ساختاری بین هیجانات اساتید و مدیریت کلاس با میانجی گری خودکارآمدی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
130 - 107
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل در زمینه ی روانشناسی تربیتی دستیابی به شرایطی است که عملکرد یادگیرندگان را بهبود و ارتقاِء دهد. بدون تردید تنها یک روش صریح و روشن برای بهبود عملکرد یادگیرندگان وجود ندارد. اما مطالعات متعدد به انجام رسیده محققان را قادر ساخته اند تا کارامدترین عوامل تعیین کننده در عملکرد دانش آموزان را شناسایی کنند. بدون تردید مدیریت صحیح کلاس درس یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن رابطه هیجانات معلم بر مدیریت کلاس با نقش میانجی خودکارآمدی انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری و جامعه آماری کلیه اساتید دانشگاه فرهنگیان با 7000 نفر که نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی با تخصیص 400 نفربه عنوان حجم نمونه و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هیجان معلم چن(2016)، (پایایی768/0)، مدیریت کلاس ولفگانگ و گلیکمن (1986)، (798/0) و خودکارآمدی معلم بندورا ( 1977)، (پایایی 886/0) استفاده گردید. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون سوبل با استفاده از نرم افزار AMOS 24تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس یافته ها شاخص های برازندگی مدل مورد تایید قرار گرفت. هیجان معلم تاثیر منفی و معنی داری (129/0-) در سطح معنی داری5 0/0 بر مدیریت کلاس داشت. و میانجی گری خودکارآمدی با مقدار آماره سوبل 5/683- و سطح معنی داری 0/001 ، تاثیر هیجان بر مدیریت کلاس را بهتر کرد. کلید واژه ها: خودکارآمدی، هیجانات معلم، مدیریت کلاس، اساتید دانشگاه فرهنگیان.
طرز تدریس جغرافیا
حوزههای تخصصی:
معلم و روش کلاس داری
منبع:
پیوند ۱۳۷۹ شماره ۲۵۶
حوزههای تخصصی:
تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر نظریه هوش موفق بر سبک تدریس، افزایش احساس کارآمدی و نظریه های ضمنی هوش در معلمان مدارس دخترانه و پسرانه مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
213 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش معلمان با هدف افزایش کیفیت تدریس و بالا بردن سطح آموزش حائز اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر نظریه هوش موفق بر سبک تدریس، افزایش احساس کارآمدی و نظریه های ضمنی هوش در معلمان مدارس دخترانه و پسرانه مقطع ابتدایی است. روش: با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ی سه مرحله ای، 60 نفر از معلمان مدراس دخترانه و 60 نفر از معلمان مدارس پسرانه در شهر یزد در به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و پرسشنامه «بررسی ماهیت هوش» ، «پرسشنامه سبک تدریس بر اساس هوش موفق استرنبرگ» و «مقیاس احساس کارآمدی معلمان» در اختیار نمونه ها قرار گرفت. پس از ارزیابی اولیه، 40 نفر از مربیان مدارس دخترانه و 44 نفر از مربیان مدارس پسرانه معتقد به نظریه ذاتی هوش به گونه تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به این ترتیب برنامه آموزشی مبتنی بر نظریه هوش موفق در گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیری بررسی شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه آموزشی بر سبک تدریس با ضریب اتا 78/0، افزایش احساس کارآمدی با ضریب اتا 67/0 و تغییر نظریه های ضمنی هوش با ضریب اتا 71/0 در معلمان مدارس دخترانه و برنامه آموزشی بر سبک تدریس با ضریب اتا 72/0، افزایش احساس کارآمدی با ضریب اتا 78/0 و تغییر نظریه های ضمنی هوش با ضریب اتا 65/0 در معلمان مدارس پسرانه موثر بوده است.
نقش تکلیف شب در فرآیند یادگیری و دیدگاه ها
منبع:
پیوند ۱۳۷۰ شماره ۱۴۹
حوزههای تخصصی:
روشی برای پرورش مهارت ها
حوزههای تخصصی:
رابطه مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی و تعامل معلم-دانش آموز با سواد هیجانی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
79 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی رابطه مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی معلمان و تعامل معلم-دانش آموز با سواد هیجانی دانش آموزان ابتدایی در سال تحصیلی 98-1397 انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کل معلمان ابتدایی شهرستان ملایر بود (548=N). حجم نمونه 247 معلم ابتدایی بود که به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند؛ هر معلم به صورت تصادفی، پرسشنامه های مربوط به 3 دانش آموز کلاس خود را تکمیل می کرد. داده ها با استفاده از مقیاس مدیریت کلاس اجتماعی- هیجانی، مقیاس ارتباط معلم-دانش آموز و ابزار ارزیابی سواد هیجانی نسخه معلم گردآوری شد. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس مدیریت کلاس اجتماعی- هیجانی، ارتباط نزدیک معلم-دانش آموز، تعارض معلم-دانش آموز و سواد هیجانی به ترتیب برابر با 89/0، 71/0، 77/0 و 79/0 بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام استفاده شد. یافته ها: حاکی از رابطه مثبت مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی و ابعاد آن با سواد هیجانی بود. همچنین بین نزدیکی معلم-دانش آموز با سواد هیجانی رابطه مثبت و بین تعارض معلم-دانش آموز با سواد هیجانی رابطه منفی وجود داشت (۰۱/۰>p). براساس نتایج رگرسیون سهم مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی (258/0=بتا) و نزدیکی معلم-دانش آموز (113/0=بتا) در پیش بینی سواد هیجانی مثبت و معنی دار بوده است (۰۱/۰>p). با توجه به یافته ها پیشنهاد می شود که مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی به معلمان آموزش داده شود و ارتباط معلم-دانش آموز نیز در برنامه های ضمن خدمت معلمان گنجانده شود.
آموزش و پرورش در سالهای اول دبستان
منبع:
پیوند ۱۳۶۴ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
بررسی انگیزه ورود به حرفه و عوامل مؤثر بر انگیزه معلمان زبان انگلیسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
93 - 119
حوزههای تخصصی:
به منظور واکاوی «انگیزه معلم»، و با بهره گرفتن از روش های تحقیق کیفی، پژوهش اخیر به بررسی انگیزه ورود به حرفه ، و عوامل مؤثر بر انگیزه معلمان زبان انگلیسی ایرانی می پردازد. یافته های به دست آمده از تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های نیمه ساختمند و پرسشنامه های کیفی نشان می دهد که دلایل بیرونی شامل: فقر اقتصادی خانواده، ترس از بیکاری، انتخاب از سر ناچاری، اجبار خانواده، معافیت از خدمت سربازی، مناسب بودن برای بانوان و تعطیلات زیاد، به ترتیب، مهم ترین دلایل پیوستن معلمان به این حرفه می باشد. علاقه به تدریس و علاقه به زبان انگلیسی مهم ترین دلایل درونی، و خدمت به جامعه تنها دلیل نوع دوستانه برای انتخاب حرفه گزارش شده است. میزان بالای تمایل به تغییر شغل (19/74 درصد)، ترک حرفه (58 درصد)، و بازنشستگی زود هنگام (58/72 درصد) در معلمان، حاکی از نارضایتی شغلی معلمان است. همچنین، براساس یافته های پژوهش، حقوق و مزایا، احترام و جایگاه اجتماعی، سیاست های اداری/ آموزشی، شرایط و محیط کاری، دانش آموزان، خود کارآمدی و توسعه حرفه ای، منابع و امکانات آموزشی، بازخورد مدیران، والدین، و همکاران، زبان انگلیسی، استقلال معلم، نقش معلم در سیاست گذاری، و کمک به جامعه و دانش آموزان از مهم ترین عوامل مؤثر بر انگیزه (شامل شش درون مایه بیرونی، پنج درون مایه درونی و یک درون مایه نوع دوستانه) در معلمان است. در پایان راهبردهایی برای به کارگیری و ایجاد انگیزه در معلمان زبان انگلیسی ارائه شده است. نتایج این تحقیق دربردارنده موارد ارزشمندی برای سیاست گذاران در حوزه تربیت معلم و آموزش و پرورش در سطوح مختلف می باشد.
تصمیم دبیران تربیت بدنی به استفاده از فناوری در آموزش (کاربرد مدل تئوری رفتار برنامه ریزی شده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
211 - 193
حوزههای تخصصی:
جهت اندازه گیری و درک عواملی که بر تصمیم یک فرد به استفاده از فناوری تاثیر می گذارند، مدل ها و نظریه های مختلف توسعه یافته اند. در این میان، تئوری رفتار برنامه ریزی شده (TPB)حمایت گسترده ای را به عنوان یک مدل قوی جهت توضیح تصمیم افراد به استفاده از فناوری دریافت کرده است. جامعه آماری این پژوهش 28161 دبیر ورزش استان کردستان بودند که از بین آنها 205 نفر به صورت داوطلبانه به پرسشنامه پاسخ دادند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تصمیم به استفاده از فناوری با استفاده از تئوری رفتار برنامه ریزی شده بهره گرفته شد. می شود روابط معنادار می باشند و مدل پژوهش می تواند یک الگوی مناسب را به دست داده و روابط بین ابعاد و متغیرها را به خوبی نشان دهد. این مطالعه اهمیت نظری درک معلمان (یعنی سهولت درک شده ، سودمندی ادراک شده ، کنترل رفتاری درک شده) و فناوری نگرش را در پیش بینی قصد آینده خود از استفاده از فناوری تأیید می کند و همچنین نشان می دهد که عوامل محیطی (یعنی انتظار مدیریت و پشتیبانی فنی) همچنین نقش مهمی در تأثیرگذاری بر فناوری فناوری آنها ایفا می کند.
طراحی الگوی تلفیقی برنامه درسی دوره متوسطه اول و اعتبارسنجی آن از منظر متخصصان برنامه درسی و دبیران ذیربط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
209 - 237
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر هدفی دوگانه دارد. نخست، شناسایی و استخراج مؤلفه های برنامه درسی تلفیقی و دوم، اعتبار سنجی الگوی نظری پیشنهادی از منظر متخصصان برنامه درسی و دبیران دوره متوسطه اول. روش: این پژوهش با توجه به ماهیت ترکیبی و از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است که در انجام آن، از روش تحقیق زمینه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل کلیه ی متخصصان برنامه درسی عضو ثابت انجمن مطالعات برنامه درسی ایران (500 نفر) و دبیران دوره متوسطه اول که در سال تحصیلی 97 - 1396 به عنوان دبیر موظف به تدریس اشتغال دارند (183000 نفر). برای انتخاب نمونه هادرمورد متخصصان برنامه درسی با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند 35 نفر و در مورد دبیران با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای و در نهایت با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند 178 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقّقْ ساخته بود که روایی آن از طریق روش دلفی و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ (89/0) در مورد کل پرسشنامه و بیش از (83/0) در مورد زیرگروه های مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها: تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها با استفاده از آزمون کای اسکوئردرآلفای 05/0 بیانگر آن است که اولاً براساس دیدگاه دو گروه مورد بررسی تمامی مؤلفه های مربوط به عناصر چهارگانه (جدول1) و الگوی نظری پیشنهادی (شکل 1) مناسب و مطلوب بوده است. ثانیاً، دو گروه مورد بررسی در مورد معتبربودنِ الگوی نظری برنامه درسی تلفیقی اتفاق نظر داشته اند.
بررسی اثربخشی روش آموزش خواندن براساس نظریه یادگیری مغز محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
149 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر ارائه روش تدریس آموزش خواندن در دبستان، بر اساس نظریه یادگیری مغزمحور و مقایسه اثر بخشی آن با روش رایج کلی کلمه آموزی است. روش: طرح تحقیق، طرح آزمایشی از نوع پس آزمون با گروه کنترل معادل بود. جامعه مورد مطالعه فراگیران پایه ی پیش دبستانی، شهر مشهد بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند پس از اجرای تست هوش وکسلر ِکودکان و بررسی پرونده بهداشتی آنان جهت اطلاع از سلامت بینایی، شنوایی و تاریخ تولد آن ها، در دو گروه همگن قرار گرفتند. گروه ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل انتساب شدند. سپس روش آموزش مغز محور برای شروع خواندن با استفاده از بسته ی آموزشی محقق ساخته بر روی گروه آزمایش و روش کلی کلمه آموزی (روش رایج) بر روی گروه دیگر به اجرا درآمد. برای جمع آوری اطلاعات، از آزمون تشخیصی خواندن نیلی پور و شیرازی ) (Nilipour& Shirazi, 2011 و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داده است که روش آموزش خواندن بر اساس روش مغز محور نسبت به روش رایج، به طور معنی داری بر بهبود عملکرد خواندن (05/0≥P، 04/74=F)، دقت خواندن (05/0≥p، 19/94=F)، سرعت خواندن (05/0≥p ، 16/17=F) و همچنین در درک مطلب خواندن فراگیران (05/0≥P، 26/11=F) تاثیر داشته است. بنابراین روش آموزش مغز محور می تواند بر بهبود روش های آموزش خواندن در مرحله شروع خواندن تاثیر بیشتری داشته باشد.