فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
تدریس و معلم
مقایسه ی تأثیر روش آموزش بایبی و گانیه بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه ی تأثیر روش آموزش مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی بایبی و الگوی طراحی آموزشی گانیه بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان سال اول دبیرستان در درس علوم بود. تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه است. جامعه ی مورد مطالعه ی این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی اول دبیرستان شهر شیراز که در سال تحصیلی93-92 مشغول به تحصیل بوده اند، تشکیل می دهد. حجم نمونه در این پژوهش 54 نفر از دانش آموزان دختر پایه ی اول دبیرستان بودند که نمونه گیری به دلیل محدودیت اجرا به صورت نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت هرمنس و آزمون یادگیری محقق ساخته بود و به منظور محاسبه ی پایایی پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت، از آلفای کرونباخ استفاده شد، و میزان پایایی آن 87/. بدست آمد و به منظور محاسبه ی پایایی آزمون یادگیری از کودرریچاردسون20 استفاده شد و میزان پایایی آزمون یادگیری 73/. به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده از آزمون آماری کوواریانس استفاده شد و این نتایج حاصل شد که روش مبتنی بر الگوی گانیه و بایبی تفاوتی در میزان تأثیر بر میزان انگیزش ندارند، اما مشخص شد که بین روش های آموزشی گانیه و بایبی از نظر میزان یادگیری تفاوت معنا داری وجود دارد و روش مبتنی بر الگوی گانیه بر یادگیری دانش آموزان اثربخش تر است.
شاگردان مدارس یونان
تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر میزان بار شناختی بیرونی و مهارت حل مسئله در درس فیزیک بود. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی؛ و از نظر روش شناسی، در زمرة پژوهش های آزمایشی است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل می باشد. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان منطقة 5 در سال تحصیلی 92- 1393 درشهر تهران بود. نمونه های پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصافی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 30 نفر بود و در دو گروه آزمایش(15نفر) و گروه کنترل(15 نفر) به طور تصادفی قرار داده شدند. گروه آزمایش، در معرض متغییر مستقل(طراحی آموزشی درس فیزیک بر اساس الگوی چهار مؤلفه ای) قرار گرفت؛ و گروه کنترل با روش رایج آموزش دید. ابزار جمع آوری داده ها، مقایس اندازه گیری 9 درجه ای پاس(1992) بود که روایی صوری آن مورد تأیید استادان و متخصصان قرار گرفت و پایایی آن با روش بازآزمایی 85/0 به دست آمد. ابزار دیگر، آزمون محقق ساختة مهارت حل مسئله بود که روایی صوری آن توسط متخصصان و استادان مشخص شد و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی 79/0 به دست آمد. سپس، داده ها بااستفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل(برای میزان بار شناختی بیرونی) و تحلیل کوواریانس(برای آزمون مهارت حل مسئله) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای بر کاهش میزان بار شناختی بیرونی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تأثیر معنی داری دارد. همچنین، یافته ها معنی داری افزایش میزان مهارت حل مسئله در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان داد.
سخنی با والدین کودکان دبستانی
منبع:
پیوند ۱۳۷۵ شماره ۲۰۴
حوزههای تخصصی:
ارایه الگویی برای ارتقای توانمندی معلمان دوره ابتدایی، به منظور پرورش استدلال جبری و تفکر تابعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، به بررسی فرآیند تغییر ادراک معلمان دوره ابتدایی پایه های 3 تا 5 می پردازد که در دوره رشد حرفه ای «تفکر جبری، اساس ریاضیات ابتدایی» شرکت کردند. تفکر جبری به عنوان تفکر تابعی، اساس طراحی دوره و به کارگیری و تولید منابع در طول دوره بود. برای بررسی فرآیند تغییر و ارتقای معلمان، از مدل «پذیرش مبتنی بر دغدغه» (CBAM) به عنوان چارچوب نظری مطالعه، استفاده شد. این مدل ، روشی برای اجرا و مدیریت و ارزیابی برنامه های نوآوری است که در این پژوهش، از یکی از ابزارهای آن به نام «پیمایش دغدغه ها» جهت اجرا، مدیریت و ارزیابی کارآمدی این دوره آموزشی و تحلیل فرآیند تغییر معلمان، استفاده شد. این ابزار، توصیفی قدرتمند از میزان پویایی و درگیر شدن فرد را برای تغییر، فراهم می کند. بدین سبب از آن، به عنوان وسیله ای برای رتبه بندی دغدغه های شرکت کنندگان در سه بعد «خود»، «تکلیف» و «تأثیر» در هفت سطح آگاهی، اطلاعاتی، شخصی، مدیریت، پیامد، همکاری و تمرکز مجدد، استفاده شد. نتایج حاصل از به کارگیری مدل، تغییرات مؤثر در میزان آگاهی، مدیریت برنامه و تولید تکلیف های مناسب برای تحقق اهداف برنامه در معلمان را نشان داد. تعدادی از معلمان تا سطح «تکلیف» و «تأثیر» از مراحل دغدغه، ارتقا یافتند. در ضمن، بر اثر کار با معلمان و با تکیه بر مفهوم پردازی های آنان، الگویی برای پرورش تفکر تابعی به دست آمد.
توهم زدایی؛ رویکردی پربار ولی مورد غفلت در آموزش ما
حوزههای تخصصی:
از جزوه نویسی در دارالفنون تا مدارس هوشمند و بدون کاغذ
حوزههای تخصصی:
تجربه حرفه ای اساتید در ارتباط با پدیده تدریس اثربخش در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مطالعه ی حاضر، تبیین پدیده ی تدریس اثربخش در آموزش عالی بر اساس تجربه ی حرفه ای اساتید دانشگاه به منظور ایجاد یک چهارچوب مفهومی و توسعه ی مبانی پداگوژیکی و نظری تدریس در مراکز آموزش عالی است. رویکرد پژوهشگر در این بخش از پژوهش، رویکرد کیفی با استفاده از راهبرد پدیدار نگاری است. مشارکت کنندگان شامل 12 عضو هیئت علمی از اساتید دانشگاه کردستان بودند که از طریق نمونه گیری نوعی تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه سازمان یافته جمع آوری شدند. روش تحلیل داده ها تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محور و منتخب بود. یافته های مربوطه نشان داد که مقوله های اساسی تدریس اثربخش ازنظر اساتید شامل 1) مهارت های ارتباطی؛ 2) خصوصیات آموزش دهنده و آموزش گیرنده؛ 3) مهارت های آموزشی و 4) عوامل زمینه ای است.
موانع خلاقیت
منبع:
پیوند ۱۳۸۵ شماره ۳۲۶
حوزههای تخصصی:
توسعه آموزش از دیدگاه اساتید و دانشجویان؛ مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آموزش مجموعه فعالیت ها و تدابیری است که توسط معلم و فراگیر اجرا می شود و هدف آن کمک به فراگیر برای یادگیری بهتر مطالب است. محور توسعه آموزش، صاحبان فرآیند آموزش هستند و تجربیات آنان می تواند در تببین مفهوم توسعه آموزش نقش اساسی داشته باشد. هدف این مطالعه، تبیین توسعه آموزش از دیدگاه اساتید و دانشجویان به روش کیفی بود.
روش ها: این مطالعه کیفی در یکی از دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد و 11 نفر از اساتید و دانشجویان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه انفرادی نیمه ساختاریافته استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قراردادی استفاده شد. از نرم افزار MAXQDA 2007 برای دسته بندی، کدگذاری و طبقه بندی متون حاصل از مصاحبه ها استفاده شد.
یافته ها: ابتدا حدود 650 کد اولیه استخراج شد. این کدهای اولیه در 9 طبقه آموزش کارآمد، استفاده از تکنولوژی های روز، تحقق اهداف، تعامل و تعادل عناصر آموزشی، تغییر در نگرش و عملکرد دانشجو، تلفیق شیوه های مختلف آموزشی، رشد کمی و کیفی، توسعه یادگیری، یاددهی فرآیند آموختن ، دسته بندی شدند.
نتیجه گیری: توسعه آموزش، رشد و پویایی متعادل، همه جانبه و پایدار است.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
1 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. روش: این پژوهش از نوع رویکرد پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد کلاسیک انجام شد. جامعه آماری شامل معلمان و افراد متخصص و صاحب نظر در زمینه تربیت اخلاقی بودند که شیوه انتخاب آنها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 22 نفر که شامل 10 معلم و 12متخصص تربیت اخلاقی بودند مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده-های حاصل از مصاحبه در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و نظری تحلیل شد و الگو مفهومی بر اساس ترسیم نسبت بین مقولات اصلی شکل گرفت. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که الگوی مفهومی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دو بعد چرایی و ضرورت تربیت اخلاقی و چگونگی برنامه درسی تربیت اخلاقی و مشتمل بر مقولاتی مانند ضرورت و نیاز، رویکرد، اهداف، محتوا، روش های یاددهی-یادگیری، نقش نیروی انسانی، ارزشیابی، مواد و منابع، مکان و زمان شکل می گیرد. مرکز ثقل یا مقوله محوری این الگو، رویکرد شایستگی محور فراگیر آن است که بر اساس دو ویژگی اصلی آن یعنی توجه سازوار به ابعاد دانشی، بینشی و مهارتی و شمولیت قلمرویی آن به تمام زیست مدرسه ای سایر عناصر برنامه درسی را تحت تاثیر قرار داده است.
اولی ها و الگوها
منبع:
پیوند ۱۳۷۵ شماره ۲۰۴
حوزههای تخصصی:
اثربخشی معلمان کلاس های عادی بر فرایند آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیازهای ویژه به صورت اختلالات رفتاری- روانی، نارسایی های یادگیری و ناتوانی های جسمانی بر فرایند آموزش دانش آموزان اثر دارند. هدف از اجرای این پژوهش، تعیین اثربخشی معلمان کلاس های عادی بر فرایند آموزشی دانش آموزان با نیازهای ویژه و عوامل مؤثر بر آن می باشد. این پژوهش با رویکرد کیفی ، با استفاده از مصاحبه های بحث گروهی متمرکز با 10 معلم، 10 دانش آموز با نیازهای ویژه و 8 نفر از والدین کودکان با نیازهای ویژه انجام شده است. روش نمونه گیری مبتنی بر هدف تا رسیدن به اشباع داده ها بوده است. مصاحبه ها ضبط و نوشته شده و سپس تجزیه و تحلیل شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به ظهور مفاهیمی از اوصاف اثربخشی معلم چون اثرگذار ابدی، امنیت دهنده، تغییر دهنده مسیر زندگی شد. به عنوان عوامل تأثیرگذار سه عامل: الف- شناخت کامل معلم از نقش های خود در رابطه با این دانش آموزان ب- شناخت معلم از نیازهای ویژه دانش آموزان ج- درک موقعیت مناسب، نیز در فرایند آموزش این دانش آموزان تعیین گردید. یکی از بهترین حمایت ها از آموزش همگانی و پاسخ دهی به نیازهای ویژه رو به گسترش دانش آموزان، حمایت از معلمان کلاس های عادی و تقویت آنان به عنوان یک عنصر مهم در فرایند آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه جهت مدیریت بر سه عامل تأثیرگذار ذکر شده بر آن می باشد.
ELT educational context, teacher intuition and learner hidden agenda (a study of conflicting maxims)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study، first، attempted to explore the conflict or tension between EFL teacher intuition or concepts and the conception with a composite view assembled from learner's accounts of the distinctive features of Communicative Language Teaching (CLT)، and second to investigate the latter's ""hidden agenda"" (Nunan، 1998) of what ELT should be. On the other hand، role of educational context as an independent variable in determining such conflicting conceptions was also investigated. The study was carried out in the Iranian educational context conventionally categorized into three settings including; authoritarian، semi-democratic and democratic، given their varying existing educational policies and planning. Both the learner and teacher-participants (N=150، 45، respectively) answered three triangulating and already validated questionnaires (Brindly، 1984 and BALLI of Horwitz، 1987) attempting both the nature of language learning activities and their beliefs on CLT. Findings revealed that the learners hold variety of self-efficacy beliefs different from those of their teachers about learning language، many of which supported to be attributed to the educational context type and language planning and the pertinent administration policies. While both sides agreed in general on the virtues of CLT to language teaching، there were interesting differences in their perceptions mainly as to lesson purposes، classroom activities، and learning outcomes. The implications of the study would revolve around the (I) dependency of reflective teaching and learning on teacher's awareness of learner's needs، capabilities، potentials and preferences or in Richard's (1996) term of learner's"" maxims""، (II) necessity of teacher-learner cooperation in syllabus design، (III) significance of narrowing the gap between their maxims of instruction and learning، and (IV) awareness of the possible imposition of negative impacts like tension، anxiety and dissatisfaction on the learner's side resulting from any cognitive and intuitive mismatch on the teacher's side.
یک بازی ساده برای آموزش بخش پذیری 5 و 4
حوزههای تخصصی:
گرایشهای جدید در جامعه شناسی آموزش و پرورش فرانسه
حوزههای تخصصی: