فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ی اثربخشی مشاوره و تدریس خصوصی تکمیلی بر پیشرفت تحصیلی، رفتار کلاسی و عزّت نفس دانش آموزان در خطر افت تحصیلی شهر سنندج صورت گرفت. روش:طرح این پژوهش از نوع آزمایشی به شیوه ی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی تحقیق دانش آموزان پایه ی اوّل دبیرستان شهر سنندج واقع در استان کردستان بود. از این جامعه، 88 دانش آموز به شیوه ی تصادفی ساده طیّ چند مرحله انتخاب شدند، به شیوه ی جایگزینی تصادفی، افراد در چهار گروه 22 نفری گماشته شدند. با ابزارهای پرسش نامه ی عزّت نفس، چک لیست رفتار کلاسی و نمره ی درس ریاضی میزان متغیّر وابسته ی آزمودنی ها اندازه گیری شد و بعد از مداخله ی گروهی بر سه گروه آزمایشی به میزان 10 جلسه، سرانجام میزان تغییر متغیّر وابسته در چهار گروه مجدّداً اندازه گیری شد. از تحلیل کواریانس چندمتغیّره برای بررسی میزان تأثیر پیش آزمون و روش مداخله ای استفاده شد. یافته ها:نتایج تحلیل ها نشان داد که بین آزمودنی های گروه های آزمایش و کنترل در متغیّرهای وابسته تفاوت معناداری وجود دارد. فرضیه های مبنی بر اثربخشی تدریس خصوصی تکمیلی، مشاوره ی تحصیلی و آمیخته ای از این دو رویکرد بر پیشرفت تحصیلی، رفتار کلاسی و عزّت نفس در میان دانش آموزان، تأیید شد. نتیجه گیری: اثر روش ترکیبی مشاوره ی تحصیلی و تدریس خصوصی تکمیلی بر کاهش افت تحصیلی، بالابردن عزّت نفس و بهبود رفتارهای کلاسی بیشتر از به کارگیری جداگانه روش های مذکور است.
بررسی اثر بخشی آموزش جنسی به شیوه رفتاری شناختی بر دانش، خودابرازی و صمیمیت جنسی زنان متأهل شهرستان مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت تکنولوژی موضوع سکس جایگاهی مهم یافته، اما تقریباً در تمام فرهنگ ها مسائل جنسی یک تابو قلمداد می شود. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش جنسی به شیوه شناختی رفتاری بر دانش، خودابرازی وصمیمیت جنسی زنان متأهل شهرستان مبارکه بود.
این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود که بر روی 26 نفراز زنان متأهل انجام شد. افراد به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند و برای گروه آزمون 6 جلسه 2 ساعته آموزش جنسی اجرا گردید. ابزارهای پژوهش: شامل پرسشنامه دانش جنسی آن هوپر، پرسشنامه خودابرازی جنسی دکتر ویلیام واسنل و پرسشنامه صمیمیت جنسی باگاروزی بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار spssو آزمون تحلیل واریانس چندراهه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج نشان داد که پس از آموزش جنسی، دانش، خودابرازی و صمیمیت جنسی در زنان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت. بنابراین آموزش جنسی می تواند با بهبود مؤلفه های پژوهش حاضر در بهبود روابط جنسی متعادل و سلامت خانواده نقش بسزایی داشته باشد.
پیش بینی خودگسستگی مذهبی دختران دانشجو بر اساس ابعاد مدل بافت نگر فرآیند و محتوای خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، پیش بینی خودگسستگی مذهبی دختران دانشجو بر اساس فرآیند و محتوای خانواده بود. گروه نمونه در این پژوهش شامل 365 دانشجوی دختر دوره ی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت و دانشگاه شیراز بود. از مقیاس فرآیندهای خانوادگی، مقیاس محتوای خانواده و مقیاس خودگسستگی مذهبی برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که متغیر فرآیند خانوادگی به طور معناداری قادر به پیش بینی خودایده آل مذهبی دختران دانشجو می باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که متغیر فرآیندهای خانوادگی به طور معناداری قادر به پیش بینی خودگسستگی از ایده آل های مذهبی و خودگسستگی از بایسته های مذهبی دانشجویان دختر می باشد. درمجموع نتایج این مطالعه نشانگر نقش خانواده در شکل گیری مفهوم خود در دختران بود.
اثر امنیت شغلی و عدالت سازمانی بر قصد ترک شغل: نقش واسطه ای اعتماد به مدیریت ارشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی برنامه آماده سازی شغلی به روش گروهی بر سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آماده-سازی شغلی به روش گروهی بر سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبائی تشکیل دادند. روش نمونه گیری داوطلبانه بود و 11 نفر در گروه آزمایش و 11 نفر در گروه کنترل قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک تصمیم گیری براساس الگوی دینکلیج، بود. این پژوهش یک طرح نیمه تجربی بود. در این پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد و آزمون مورد استفاده، آزمون نسبت بود. نتایج پژوهش نشان داد برنامه آماده سازی شغلی به روش گروهی بر سبک های تصمیم گیری دانشجویان دختر در سطح 5% تاثیر معنی دار دارد. و هم چنین برنامه آماده سازی شغلی به روش گروهی در سطح 5% باعث تبدیل سبک تصمیم گیری سردرگم و وابسته به سبک تصمیم گیری با برنامه شد ولی بر سبک تصمیم گیری شهودی و خودمحور در سطح 5% نتایج معنادار به دست نیامد.
هنجاریابی پرسشنامه افسردگی دانشجویان (USDI) در بین دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تهیه جداول هنجار مقیاس افسردگی دانشجویان بود. این پژوهش بر روی 240 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان که به شیوه نمونه¬گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، اجرا شد. داده¬ها به کمک روش¬های آمار توصیفی و رسم نمودار ارائه شدند و از توزیع نرمال برخوردار بودند. نمرات خام به¬دست آمده به نمرات Z و T و رتبه درصدی تبدیل شد و جداول هنجار برای مقیاس افسردگی دانشجویان محاسبه شد. به¬منظور تعیین پایایی این ابزار از دو روش همسانی درونی و بازآزمایی استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس¬های رخوت 75/0، شناختی-هیجانی90/0، انگیزش تحصیلی 83/0 و کل مقیاس 90/. به¬دست آمد که نشان از روایی مناسب این ابزار داشت. ضریب آلفای به¬دست آمده در روش بازآزمایی برای خرده مقیاس¬های رخوت 80/0، شناختی-هیجانی86/0، انگیزش تحصیلی 89/0 و برای کل مقیاس 88/. به¬دست آمد. برای محاسبه روایی همگرا و واگرا نیز به ترتیب از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی و مقیاس محقق¬ساخته علاقه به رشته تحصیلی استفاده شد و ضریب آلفای به¬دست آمده برای روایی واگرا برای خرده مقیاس¬های رخوت، شناختی-هیجانی و انگیزش تحصیلی به ترتیب 31/0- ، 29/0- و 31/0- به¬دست آمد. هم¬چنین روایی همگرا برای خرده مقیاس¬های رخوت، شناختی-هیجانی و انگیزش تحصیلی به ترتیب 74/0، 68/0 و 50/0 به¬دست آمد. از یافته¬های مذکور نتیجه¬گیری می¬شود، که مقیاس افسردگی دانشجویان ابزاری، پایا و روا برای سنجش اقسردگی دانشجویان دختر است.
نقش واسطه گری سبک های مقابله ای در رابطه ی هوش هیجانی با رضایت از زندگی در زنان دارای مشکلات خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین نقش واسطه گری سبک های مقابله ای در رابطه هوش هیجانی با رضایت از زندگی در زنان دارای مشکلات خانوادگی بود. جامعه آماری زنان مراجعه کننده به مراکز های مشاوره در سطح شهر شیراز بودند، که از بین مراکز ده مرکز به صورت تصادفی انتخاب شدند. و تمامی زنانی که در یک فاصله زمانی 3 ماهه (آبان تا آخر دی ماه) به دلیل مشکلات خانوادگی به این مراکز مراجعه کرده بودند و حاضر به همکاری شدند،150 نفر می شدند، که به عنوان نمونه آماری در این پژوهش شرکت داده شدند. طرح این پژوهش از نوع همبستگی بود. داده ها از راه پرسشنامه رضایت از زندگی دینر،پرسشنامه هوش هیجانی شاتوپرسشنامه سبک های مقابله ای موس و بیلینگز و الاه جمع آوری و مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها نشان داد سبک های مقابله ای نقش واسطه گری معناداری در رابطه هوش هیجانی و رضایت از زندگی ایفا نکرد.
اثربخشی آموزش برنامه ریزی عصبی کلامی بر سازگاری زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش برنامه ریزی عصبی کلامی بر سازگاری زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان می باشد. روش پژوهش، شبه تجربی بوده بدین منظور30 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به روش جایگزینی تصادفی در دو گروه قرار داده شدند (یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش) به گروه آزمایش آموزش برنامه ریزی عصبی کلامی توسط محقق داده شد. ابزار پژوهش در این تحقیق پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر می باشد. تجزیه تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. مقایسه میانگین نمرات پس آزمون سازگاری زناشویی در گروه های مورد مطالعه و تحلیل کو واریانس نمرات آزمون سازگاری زناشویی نشان داد، بین گروه آزمایش و گروه کنترل در تمامی خرده مقیاس های سازگاری زناشویی تفاوت معنا داری وجود دارد. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد سازگاری زناشویی بر اثر آموزش برنامه ریزی عصبی کلامی افزایش می یابد.
بررسی رابطه بین میزان فعالیت های پرورشی مدارس و ابعاد هویتی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمک به رشد ابعاد گوناگون هویت دانش آموزان، از جمله هویت فردی، هویت اجتماعی و هویت دینی از رسالت های محوری امور تربیتی یا پرورشی است. در سندهای اخیر وزارت آموزش و پرورش که حاصل بازاندیشی ها و طرح های تحولی دهه اخیر است به کرات و در بندهای مهم روی واژه «هویت» تأکید شده است. بنابراین حوزه ای از پژوهش های کاربردی می تواند به توصیف و پایش وضعیت ابعاد هویت دانش آموزان و همچنین تبیین و توصیف رابطه بین فعالیت های گوناگون حوزه تعلیم و تربیت و ابعاد هویتی دانش آموزان مربوط باشد. در همین راستا پژوهش حاضر برای بررسی رابطه بین فعالیت های پرورشی مدارس استان خراسان شمالی و ابعاد هویت فردی دانش آموزان طراحی و اجرا شده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 24 مدرسه بود که به شیوه تصادفی، مرحله ای انتخاب شدند. در بین این 24 مدرسه سهم متغیرهای جنسیت (دختر و پسر)، منطقه (روستایی و شهری) و مقطع (راهنمایی و دبیرستان) برابر بود. در هر مدرسه از بین کلاس های سوم، یک کلاس به عنوان خوشه انتخاب شد که در مجموع حدود 540 دانش آموز استان را شامل می شدند. به هر یک از این دانش آموزان چند پرسشنامه داده شد. پرسشنامه های مربوط به ابعاد هویت (فردی، اجتماعی و دینی). به مربیان پرورشی مدارس مذکور نیز پرسشنامه ای در جهت ارزیابی میزان فعالیت مدرسه در سال تحصیلی 89-90 ارائه شد. یافته های پژوهش در وهله اول نشان داد که دانش آموازن از بعد هویت فردی از وضعیت مطلوبی برخوردارند؛ اما در بعد هویت اجتماعی و دینی اگرچه میانگین نمره آنها بالاتر از متوسط بود اما با وضعیت مطلوب فاصله داشت. به گزارش مربیان پرورشی، سطح فعالیت پرورشی 34% مدارس بالاست و حدود همین مقدار در حد متوسط و پایین است؛ که نمی تواند خیلی مطلوب ارزیابی شود. در این میان، مدارس دخترانه از پسرانه، و مدارس شهری از روستایی عملکرد بهتری دارند. در رابطه با محور اصلی این پژوهش، تحلیل داده ها نشان داد که در حالت کلی، بین میزان فعالیت پرورشی مدرسه و سه بعد هویتی فردی، اجتماعی، و دینی، تنها بین فعالیت های پرورشی و هویت اجتماعی رابطه مثبت معنادار مشاهده شد و در دو مورد دیگر رابطه معناداری مشاهده نشد. بررسی همین رابطه به تفکیک متغیرها نشان داد که از مجموع24 رابطه، در 19 مورد رابطه معنادار مشاهده نشد، 3 مورد رابطه منفی را نشان داد و تنها در 2 مورد رابطه مثبت مشاهده شد. و این می تواند به معنای آن باشد که فعالیت های پرورشی سهم به سزایی در شکل گیری ابعاد هویتی دانش آموزان نداشته اند.توجه و نظارت بیشتر به مدارس پسرانه و روستایی از جمله پیشنهادهای پایانی این پژوهش است.
بررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین در زنان سردمزاج شهر بندر عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین از جمله عوامل مهمّی است که نه تنها بر سلامت روانی زوجین تأثیر می گذارد؛ بلکه استحکام خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد و تاکنون در مورد آن پژوهش های مختلفی صورت گرفته است. این پژوهش نیز با هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین درشهر بندرعباس انجام گرفته است. روش: روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. به این منظور از بین زوجینی که به دلیل مشکل سردمزاجی زن به مراکز مشاوره ای مداخله در بحران و کاهش طلاق و کلینیک های تخصّصی در شهر بندر عباس مراجعه کرده بودند با توجّه به ملاک های ورود به پژوهش، 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله ی شناختی – رفتاری به مدّت 8 جلسه ی90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت ننمود. ابزار های جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه ی صمیمیت زوجین و سردمزاجی زنان بود که روایی و اعتبار هر دو مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره و با بهره گیری از نرم افزار15 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل پس از مداخله ی شناختی- رفتاری تفاوت معنادار آماری وجود دارد ( 01/0p<)، و درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین در ابعاد مختلف به جز در بعد فیزیکی تأثیر دارد و میزان این تاثیر برسردمزاجی95%، برصمیمیت زوجین 96%، برصمیمیت عاطفی 87%، برصمیمیت عقلانی81%، بر صمیمیت جنسی 91% و بر صمیمیت اجتماعی- تفریحی60% ، صمیمیت ارتباطی92% ، صمیمیت مذهبی 83% ، صمیمیت روانشناختی 92% و در کل 86% می باشد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که از این روش درمان گری می توان برای کاهش سردمزاجی زنان و افزایش صمیمیت زوجین در ابعاد مختلف و بهبود روابط زوجین و در نهایت سلامت خانواده بهره مند شد#,
اثربخشی گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایتمندی، سازگاری، احساسات مثبت، و صمیمیت زوج های دارای تجربه طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی گروه درمانی به شیوه ی تحلیل رفتار متقابل در افزایش سازگاری زناشویی، احساسات مثبت زن و شوهر، رضایت زناشویی، صمیمیت و کاهش بی ثباتی ازدواج- احتمال طلاق، افسردگی و اضطراب زوج های دارای تجربه طلاق عاطفی بود. روش: پژوهش حاضر با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به کلینیک های خدمات روانشناختی و مشاوره شهرستان های مهر، لامرد و فیروزآباد جهت کمک های تخصصی در زمینه مسائل زناشویی در نیمه اول سال 1390 بود. نمونه ای 40 نفری (20 زوج) به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده در دو گروه (یک گروه مداخله ای و یک گروه کنترل) گمارده شدند. گروه آزمایشی تحت 18 جلسه 2 ساعته درمان به شیوه ی تحلیل رفتار متقابل قرار گرفت؛ گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. هر دو گروه کنترل و آزمایش که پس از ریزش به 8 زوج کاهش یافته بودند، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با استفاده از مصاحبه بالینی، شاخص رضایت زناشویی، مقیاس صمیمیت، شاخص بی ثباتی ازدواج- احتمال طلاق، پرسشنامه احساسات مثبت نسبت به همسر، مقیاس سازگاری زن و شوهر، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه اضطراب بک مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس (MANCOVA) انجام گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دهنده ی اثربخشی گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایتمندی، سازگاری، احساسات مثبت، و صمیمیت، و کاهش بی ثباتی ازدواج، افسردگی و اضطراب زوج های دارای تجربه طلاق عاطفی بود. و وضعیت زوج های گروه آزمایشی از لحاظ سازه های مورد اندازه گیری نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری بهبودی را نشان داد. نتیجه گیری: مداخله و آموزش تحلیل رفتار متقابل می تواند بعنوان برنامه ای در جهت پیشگیری و درمان طلاق عاطفی و افزایش مهارت زناشویی زوج ها قرار گیرد.
اثر بخشی آموزش اِسناد بر افزایش گذشت و بهبود اِسناد علّی و اِسناد مسئولیت زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش اِسناد بر افزایش گذشت و بهبود اِسناد علّی و اِسناد مسئولیت زوجین شهر اهواز است. روش: در این پژوهش از یک نمونه در دسترس زوجین شهر اهواز استفاده شد که به فراخوان پژوهشگر برای آموزش اِسناد پاسخ مثبت دادند. نمونه این پژوهش را 24 زوج تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه آزمایشی (12n=) و کنترل )12n=) گمارده شدند. فرضیه های پژوهش عبارتند از: 1- آموزش اِسناد سبب افزایش گذشت زوجین می شود ؛ 2- آموزش اِسناد سبب بهبود اِسناد علّی زوجین می شود؛ 3- آموزش اِسناد سبب بهبود اِسناد مسئولیت زوجین می شود. همه زوجین شرکت کننده در این پژوهش به وسیله مقیاس صفت گذشت (TFS) و مقیاس اِسناد ارتباطی (RAM) مورد سنجش قرار گرفتند. در این پژوهش برای تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی و روش آماری، تحلیل واریانس چند متغیّری (MANOVA) و تحلیل واریانس تک متغیّری (ANCOVA) نیز به کار بسته شد. یافته ها: نتایج بدست آمده فرضیه های پژوهش را تایید نمود و نشان داد که آموزش اِسناد به گونه معنادار سبب افزایش گذشت، بهبود اِسناد علّی و اِسناد مسئولیت زوجین می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بین زوجینی که آموزش اِسناد دیده اند (گروه آزمایش) و زوجینی که آموزش اِسناد ندیده اند(گروه کنترل)، از لحاظ افزایش گذشت تفاوت معناداری وجود دارد، بنابرین فرضیه ها تائید می گردد.
ارتقاء تعامل والدین و فرزندان با استفاده از آموزش روش های نوین فرزند پروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده اولین و مهم ترین نظام ارتباطی برای کودکان به شمار می رود و استفاده از شیوه های مناسب حل مسئله در این محیط می تواند تاثیر قابل توجهی بر رشد روانی و اجتماعی کودکان داشته باشد. این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله به والدین بر شیوه های تربیتی و تعاملی آنها با فرزندان شان انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. گروه نمونه شامل 28 نفر از مادران دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مدارس غیر انتفاعی شهر تهران بوده است که با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده بودند. مادران در کارگاه های آموزش تربیت فرزندان با روش حل مسئله شرکت کردند که هفته ای یک بار در 9 جلسه 2 ساعته برگزار شدند. قبل از شروع و بعد از اتمام هر کارگاه، والدین پرسش نامه روش های تربیتی والدین و سیاهه رابطه والد- کودک را تکمیل کردند. یافته های حاصل از تحلیل اندازه گیری های مکرر نشان داد شرکت در کارگاه آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله به افزایش میانگین روش تعامل بر اساس حل مساله و کاهش میانگین روش تنبیه و توبیخ در پرسش نامه روش های تربیتی والدین منجر شده است. داده های حاصل از سیاهه رابطه والد- کودک نیز نشانگر افزایش میانگین ایجاد محدودیت می باشد. آموزش مهارت حل مسئله به والدین می تواند باعث افزایش به کارگیری سبک تربیتی مبتنی بر حل مسئله و کنترل کودکان به وسیله والدین از راه ایجاد قانونمندی در خانواده شود.
اثربخشی آموزش معنا-محور بر عملکرد خانواده زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش معنامحور بر عملکرد خانواده زنان متاهل انجام گرفت. روش: روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 24 نفر از زنانی بودند که در سال 1390 به یکی از خانه های سلامت منطقه 7 شهرداری تهران به نام خانه مدیران مراجعه کرده بودندکه به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. متغیر وابسته در این پژوهش عملکرد کلی خانواده بود که با پرسشنامه سنجش خانواده ارزیابی گردید. متغیر مستقل نیز آموزش معنامحور بود که طی 10 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: پس از تعدیل نمره های پیش آزمون، اختلاف معنی داری بین آزمودنی های (803/160=(1،21)F)، 198/114=(1،21)F) دوگروه وجود داشت. نمرات میانگین تعدیل شده نشان داد که عملکرد کلی خانواده گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه پس از اجرای متغیر مستقل کاهش یافته است. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که معنا و تعامل خانواده ارتباط نزدیک و متقابل با هم دارند و داشتن معنای مشترک در زندگی زناشویی می تواند به عنوان روشی برای بهبود عملکرد خانواده زنان به کار رود.
تأثیر مشاوره گروهی مسیر شغلی به سبک رویکرد تصادفی برنامه ریزیشده بر پرورش مهارت های آمادگی فرصت¬یابی حرفه¬ای دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر مشاوره گروهی مسیر شغلی به سبک رویکرد تصادفی برنامه ریزیشده کرومبولتز بر پرورش مهارت های آمادگی فرصت¬یابی حرفه¬ای دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال 1387 بود که از طریق نمونه گیری در دسترس نمونه ای به تعداد 26 نفر به¬طور تصادفی از آن انتخاب شد که در دو گروه آزمایش و گواه هر کدام 13 نفر جایگزین شدند. هر دو گروه طی سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار استفاده شده در این تحقیق مقیاس آمادگی فرصتیابی حرفه ای بوده است. به¬منظور اجرای پژوهش، گروه آزمایش طی شش جلسه تحت مشاوره گروهی شغلی به سبک رویکرد تصادفی برنامه ریزیشده کرومبولتز قرار گرفت و گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. به¬منظور تأثیر ماندگاری مشاوره به فاصله 20 روز پس از جلسه آخر یک جلسه پیگیری برگزار گردید. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار spss-15 و تحلیل کواریانس استفاده و نتایج زیر حاصل شد: نتایج نشان داد که مشاوره گروهی مسیر شغلی به سبک رویکرد تصادفی برنامه ریزیشده، کنجکاوی دانشجویان را هم در مرحله پس آزمون (04/0 (P=و هم در مرحله پیگیری (001/0(P= و نیز خوش بینی دانشجویان را در مرحله پیگیری (04/0 (P=افزایش داده است ولی بر افزایش پشتکار، انعطاف¬پذیری و ریسکپذیری دانشجویان، مؤثر نبوده است.
عرفان اسلامی و دلالت های آن در حیطه ی روانشناسی ازدواج و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی به عنوان یکی از مهمترین و پرنفوذترین نحله های فکری مسلمانان در طول تاریخ، مکتبی است که به صراحت از عشق صحبت به میان می آورد. موضوع عشق مجازی و و حقیقی و نقش آن در معرفت و رشد و تعالی انسان و رسیدن انسان به خداوند، ازجمله ارکان بنیادی عرفان اسلامی به حساب می آید. از سوی دیگر چنین به نظر می آید که طریقت عرفان، سیر انفسی و کاملا فردی است و به تبع آن به مناسبات و روابط اجتماعی ارتباط چندانی ندارد. این در حالی است که تامل در مفهوم عشق و سیر آن از مجازی به حقیقی، اشتباه این برداشت را نشان می دهد. لذا با توجه به اینکه ازدواج و نهاد خانواده ازجمله مهمترین، گسترده ترین و نخستین شکل تعامل اجتماعی بشمار می رود، این پرسش قابل طرح است که بین عرفان اسلامی و ازدواج و خانواده چه نسبتی را می توان در نظر گرفت؟ با توجه به این مسئله، هدف از این مطالعه عبارت است از استنتاج تلویحات عرفان اسلامی در حیطه ی روانشناسی ازدواج و خانواده. با در نظر گرفتن این هدف، پرسش این مطالعه عبارت است از اینکه دلالت های عرفان اسلامی در حیطه ی روانشناسی ازدواج و خانواده چه هستند؟روش این پژوهش عبارت است از روش تحلیلی –استنتاجی که از زمره ی روش های مطالعات فلسفی به حساب می آید. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارند که مطابق با نگاه عرفان اسلامی، بنیان ازدواج و تشکیل خانواده، پدیدآیی عشق و رشد آن است. به دیگر سخن، ازدواج و خانواده محملی برای سیر عشق از مجاز به حقیقت می باشد. از سوی دیگر، عشق در ازدواج و خانواده، بستر مناسبی را برای آگاهی از خلال توجه به دیگری فراهم می آورد. خودشناسی نیز مقدمه ی آگاهی بشمار می رود.
درک معنایی طلاق و کشف پیامدهای مثبت آن (مطالعه ای کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در جهت کنکاش بیشتر پیرامون علل پنهانی طلاق و کشف پیامد های مثبت آن صورت گرفته است. هدف اصلی تحقیق جستجو پیرامون عللی است که تا به حال نامکشوف مانده است و یا کم تر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و برخلاف پژوهش های قبلی که عمدتاً در پی تحلیل جنبه های منفی آن بوده اند این تحقیق به دنبال بازیابی لایه های مثبت این موضوع برآمده است. روش: روش تحقیق حاضر از نوع روش کیفی و به شیوه ی Grounded Theory می باشد. نمونه گیری از نوع نمونه گیری نظری است. تعداد نمونه از طریق رسیدن به اشباع نظری انجام گرفته است. یافته ها: نتایج، نشان از وجود 3 دسته عوامل به عنوان مقولات اصلی و در عین حال مرتبط با هم برای به وجود آمدن پدیده ی طلاق می دهند که عبارتند از: ناهمخوانی تبیینی، ناهمخوانی معنایی و ناهمخوانی به روز شدن. نتیجهگیری: مهم ترین جنبه از جنبه های مثبت طلاق بر اساس این پژوهش شامل: بازیابی استقلال، رهایی از قید حیات ناجور و گسترش فردگرایی مثبت در جامعه ی مورد نظر است.
مقایسه هیجان خواهی و عملکرد خانواده در افراد مطلقه، در حین طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی دارد، پژوهش حاضر با هدف مقایسه هیجان خواهی و عملکرد خانواده در افراد مطلقه، در حین طلاق و عادی صورت گرفت. روش: روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش افراد مطلقه و در حین طلاق و عادی ساکن استان تهران بودند. نمونه پژوهش 451 نفر از افراد مطلقه و 402 نفر در حین طلاق بودند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبی با مراجعه به دادگاه های مختلف استان تهران انتخاب شدند. سپس 500 نفر از افراد عادی، با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای جهت مقایسه با دو گروه همتا شدند. شرکت کنندگان به ابزارهای سنجش عملکرد خانواده مک مستر و هیجان خواهی آرنت پاسخ دادند. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی شفه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که هیجان خواهی و عملکرد خانواده در افراد مطلقه، در حین طلاق و عادی در تمامی ابعاد در سطح خطای کمتر از 05/0 تفاوت معناداری دارند. بدین معنا که افراد مطلقه و در حین طلاق نسبت به افراد عادی هیجان خواهی بیشتری داشتند. همچنین کارکرد خانواده در افراد مطلقه و در حین طلاق از افراد عادی مختل تر بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که افراد مطلقه و در حین طلاق هیجان خواهی بیشتر و عملکرد خانواده پایین تری نسبت به افراد عادی دارند. لذا هیجان خواهی بعلت ایجاد شرایط تعارض در بین نظام اجرایی خانواده می تواند در افزایش خطر پذیری به سمت کسب لذت با تکالیف طبیعی زناشویی و خانواده تداخل نماید.
رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با استرس شغلی کارکنان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با استرس شغلی کارکنان دانشگاه است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شاغل دانشگاه مازندران در سال 90-1389 بودند که از میان آن¬ها 64 نفر به¬طور تصادفی انتخاب شدند. برای جمع¬آوری داده¬ها از مقیاس¬های هوش هیجانی سیبریا شرینگ (1999)، هوش معنوی جامع آمرام ودرایر (2007) با هنجار ایرانی و پرسشنامه استرس شغلی فیلیپ رایس (1992) استفاده شد. سپس داده¬های به¬دست آمده با استفاده از روش¬های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری (همزمان) تحلیل شد. یافته¬ها نشان داد مولفه¬های هوش هیجانی، (17 درصد) و مولفه¬های هوش معنوی (31 درصد) تغییرات مربوط به استرس شغلی کارکنان دانشگاه را تبیین می¬کنند. بر مبنای نتایج این پژوهش می¬توان گفت هوش معنوی بیشتر از هوش هیجانی می¬تواند پیش¬بینی¬کننده مناسبی برای استرس شغلی باشند. بنابراین به مسئولین دانشگاه پیشنهاد می¬شود که با برگزاری کارگاه¬های آموزشی در زمینه هوش معنوی و هوش هیجانی در کاهش استرس شغلی کارکنان دانشگاه کوشید.
رابطه فرهنگ سازمانی و انگیزش شغلی با رضایت شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و انگیزش شغلی با رضایت شغلی معلمان شهرستان تویسرکان در سال 1390 بود. از جامعه آماری پژوهش تعداد 200 معلم (100 مذکر و 100 مونث) به روش نمونه¬گیری چندمرحله¬ای انتخاب گردید. برای جمع¬آوری داده¬ها از سه پرسش¬نامه فرهنگ سازمانی، انگیزش شغلی و رضایت شغلی و برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و انگیزش شغلی با رضایت شغلی رابطه معنی¬داری وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای انگیزش شغلی، فرهنگ سازمانی و سن پیش¬بینی¬کننده معنی¬داری برای رضایت شغلی می¬باشد. مولفه¬های انگیزش شغلی در مقایسه با مولفه فرهنگ سازمانی متغیر پیش¬بینی-کننده معنی¬داری برای پیش¬بینی رضایت شغلی بودند.