فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به منظور تعیین رابطه ی فرسودگی تحصیلی با آسیب های تحصیلی، عملکرد تحصیلی و هوش انجام شد. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 150 نفر از دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهرستان شهرکرد بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه فرسودگی تحصیلی، آسیب های تحصیلی، هوش ریون (فرم بزرگسالان) و معدل آنان نیز به عنوان شاخصی برای عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. داده ها با روش آماری همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آسیب های مربوط به عادات تحصیلی و آسیب های مربوط به آمادگی تحصیلی، فرسودگی تحصیلی را به طور معناداری پیش بینی می کنند. همچنین خستگی هیجانی (اولین بُعد فرسودگی تحصیلی) توسط آسیب های مربوط به عادات تحصیلی، پیش بینی می شود. بدبینی نسبت به تحصیل (دومین بُعد فرسودگی تحصیلی)، توسط دو متغیر آسیب های مربوط به عادات تحصیلی و آسیب های ذهنی و عاطفی مربوط به تحصیل پیش بینی می شود. ناکارآمدی تحصیلی (سومین بُعد فرسودگی تحصیلی) توسط دو متغیر آسیب های مربوط به آمادگی تحصیلی و آسیب های مربوط به عادات تحصیلی، پیش بینی می شود. با توجه به این یافته ها، می توان گفت عادات غلط تحصیلی، عدم آمادگی تحصیلی و مشکلات عاطفی و ذهنی مربوط به تحصیل از عوامل بوجود آمدن فرسودگی تحصیلی است. بنابراین راهنمایی و مشاوره دانش آموزان در جهت غلبه بر عادات غلط تحصیلی، برنامه ریزی جهت افزایش مهارت های آمادگی گذر از راهنمایی به دبیرستان، و نهایتاً برنامه ریزی جهت کاهش مشکلات عاطفی و ذهنی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی روان شناسی مثبت گرای سلیگمن و رویکرد اسلامی مبتنی بر آموزه های قرآنی بر افزایش شادکامی زنان شاغل متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۶
33-58
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش گروهی روان شناسی مثبت گرای سلیگمن و آموزه های قرآنی بر افزایش شادکامی زنان شاغل متأهل بود. روش: این پژوهش با طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان شاغل متأهل آموزش و پرورش شهر آمل در سال تحصیلی 96-1395 بود که به روش نمونه گیری هدفمند با در نظر گرفتن نمره پایین شادکامی آکسفورد و ملاکهای ورود و خروج 75 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی ساده در 3 گروه 25 نفر (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارده شدند. هر دو گروه آزمایش 4 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی، تحت آموزش های روان شناسی مثبت گرا و آموزه های قرآنی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. داده ها با استفاده از طرح اندازه گیری مکرر و آزمون d کوهن تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر کدام از روش های آموزشی بر افزایش شادکامی زنان شاغل متأهل تأثیر معنا داری داشت (01/0 p< ). با این وجود، روش مبتنی بر آموزه های قرآنی در مقایسه با روان شناسی مثبت گرا مؤثرتر بود (01/0 > p ) . نتایج پیگیری نیز نشان داد روش های آموزش اثر ماندگاری داشته است (05/0 > p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش این نتیجه گیری به دست آمد که می توان از طریق آموزش مداخلات روان شناسی مثبت گرا و آموزه های قرآنی به افزایش شادکامی زنان کمک نمود.
اثربخشی برنامه مداخلهای اجتماع محور بازسازی زندگی بر سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
4-21
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی اثر بخشی برنامه مداخله ای اجتماع محور بازسازی زندگی بر سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه می پردازد. روش: جامعه این پژوهش را تمامی زنان مطلقه ای تشکیل می داد که در سال 1395 حد اکثر 5 سال از طلاق آنها گذشته باشد و در طول این مدت ازدواج دائم یا موقت نداشته اند. با توجه به ویژگی های نمونه، از نمونه گیری در دسترس استفاده شد و از میان متقاضیان تعداد 34 نفر به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از هر دو گروه خواسته شد تا مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (2004) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کنند. سپس برای گروه آزمایش 10 جلسه برنامه مداخله ای اجتماع محور بر اساس محتوای نور و همکاران (2016) به اجرا در آمد. در انتها نیز پس آزمون برای هر دو گروه به اجرا درآمد و نتایج با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که برنامه مداخله ای اجتماع محور بر تمامی خرده مقیاس های سازگاری پس از طلاق جز خشم و اعتماد اجتماعی تاثیرات معنادار آماری را نشان می دهد. همچنین این مداخله در گروه آزمایش افزایش معناداری را بر نمره کل سازگاری پس از طلاق ایجاد کرده است. نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص شد که برنامه مداخله ای اجتماع محور می تواند سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه را بهبود بخشد و بدین ترتیب، می توان از آن به عنوان مداخله در بهبود کیفیت زندگی و سازگاری زنان مطلقه استفاده کرد.
رابطه هوش هیجانی و جهت گیری مذهبی با اضطراب مرگ در کارکنان مرد بازنشسته ی شرکت صنایع فولاد شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
99 - 117
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی می تواند بر سطح اضطراب مرگ تأثیر بگذارند. برخی از مطالعات نقش هوش هیجانی و جهت گیری دینی را در اضطراب مرگ نشان داده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و جهت گیری دینی با اضطراب مرگ بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان مرد بازنشسته شرکت صنایع فولاد خوزستان بود که تعداد 300 نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. همه شرکت کنندگان پرسشنامه های هوش هیجانی و جهت-گیری دینی و مقیاس اضطراب مرگ را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری در سطح آلفای 01/0 استفاده شد. یافته ها نشان دادند که هوش هیجانی و جهت گیری دینی با اضطراب مرگ همبستگی منفی و معنی داری دارند. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سه متغیر جهت گیری مذهبی درونی، ارزیابی و ابراز هیجان و تنظیم هیجان از بین متغیرهای پیش بین توانستند اضطراب مرگ را پیش بینی کنند و در مجموع متغیرهای پیش بین 6/33 درصد از واریانس اضطراب مرگ را تبیین می کنند. نتایج مطالعه حاضر نشان داد با توجه به سنی که افراد بازنشسته در آن قرار دارند، افزایش هوش هیجانی افراد و افزایش باورهای دینی و سلامت معنوی افراد می تواند سطح اضطراب مرگ قشر بازنشسته را کاهش دهد. استفاده از معنویت می تواند یکی از راهکارهای مقابله ای در افراد بازنشسته باشد.
نقش مهارت انتخاب شغل در انگیزه تحصیلی دانشجویان دانشگاه شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
51 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انگیزه تحصیلی دانشجویان و نگرانی های مربوط به آینده شغلی آنها بسیار مهم و قابل توجه است و موسسات آموزش عالی در این زمینه نقش مهمّی ایفا می کنند. این پژوهش با هدف بررسی نقش مهارت انتخاب شغل در پیش بینی سطح انگیزه تحصیلی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه شهرکرد بود و نمونه شامل 40 نفر از دانشجویانی بود که فاقد انگیزه تحصیلی یا انگیزه تحصیلی پایین بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(20 نفر) و گروه کنترل(20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش هفت جلسه 90 دقیقه ای آموزش دید. ابزار پژوهش پرسشنامه انگیزه تحصیلی والرند و همکاران(1985) بود و داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد آموزش مهارت انتخاب شغل بر انگیزه تحصیلی درونی و بی انگیزگی معنادار بوده و بر انگیزه تحصیلی بیرونی معنادار نبود. بحث: آموزش مهارت انتخاب شغل بر افزایش انگیزه درونی و بی انگیزگی تحصیلی موثر بوده است.
درمان های یکپارچه نگر و زوج درمانی: هم سنجی اثربخشی رویکردهای یکپارچه نگر، زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر بخشایشگری زوج های دچار تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر از جمله درمان های یکپارچه نگر هستند که بر چرخه های منفی تعاملی پایدار در اثر آسیب پذیری هیجانی عمیق توجه دارند. پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر تسهیل بخشش زوج های متعارض به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به کلینیک روانشناختی مهرآوران شهر اهواز بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که شامل 6 زوج(12 نفر) از افراد مراجعه کننده به این کلینیک بودند که با توجه به نمره پرسشنامه سازگاری زناشویی جزء زوج های پریشان قرار می گرفتند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. پروتکل درمانی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در دو تا چهار مرحله خط پایه، 16 جلسه مداخله 60 دقیقه ای و پیگیری دو ماهه اجرا گردید و آزمودنی ها به مقیاس بخشش رنجش خاص زناشویی(پالیری، فینچام و رگیالیا،2009) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان، نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در متغیر بخشش کارایی بیشتری داشت. میزان بهبودی در متغیر بخشش در گروه متمرکز بر هیجان در مرحله پس از درمان و پیگیری 14/47 و 94/48 درصد و در گروه رفتاری یکپارچه نگر در مرحله پس از درمان و پیگیری 40/35 و 92/35 درصد بود. تبیین یافته ها حاکی از این بود که زوج درمانی متمرکز بر هیجان نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر از نظر اندازه تغییر، کلیت و ثبات ارجحیت دارد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان با زوج درمانی روایتی بر سازگاری و دلزدگی زناشویی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
77 - 101
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان با زوج درمانی روایتی بر سازگاری و دل زدگی زناشویی زوجین متعارض انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین ناسازگار مراجعه کننده به دادگاه خانواده، شوراهای حل اختلاف و مراکز مشاوره شهر تبریز در طول پاییز 1395 بودند.برای انتخاب نمونه آماری از بین زوجین واجد شرایط ورود به مطالعه 24 زوج (48 نفر) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین و سپس زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان و زوج درمانی روایتی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه های آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه های دل زدگی زناشویی پاینز و سازگاری زناشویی اسپانیر در دو مرحله پیش و پس آزمون استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری در برنامه SPSS انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که گروه دریافت کننده زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان نسبت به گروه زوج درمانی روایتی و گروه کنترل؛ و همچنین گروه دریافت کننده زوج درمانی روایتی نسبت به گروه کنترل میانگین نمراتشان در پس آزمون سازگاری زناشویی افزایش و در پس آزمون دل زدگی زناشویی کاهش یافته بود. با توجه به نتایج به دست آمده زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان با توجه به ماهیت تلفیقی خود و استفاده از مبانی و اصول اعتقادی نظریه های مختلف درمانی نسبت به زوج درمانی روایتی اثربخشی بیشتری بر افزایش سازگاری زناشویی و کاهش دل زدگی زناشویی زوجین متعارض دارد.
شناسایی و رتبه بندی مولفه های موثر بر بهسازی کارکنان (مطالعه موردی: دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، راهنمایی کاربردی در زمینه شناسایی و رتبه بندی شاخص های بهسازی کارکنان است که قصد دارد با استفاده از روش های آمار پارامتریک شاخص ها را شناسایی و توسط تکنیک AHP به رتبه بندی شاخص ها بپردازد. نگارنده در این مقاله ابتدا با استفاده از مستندات مرتبط و سپس با نظرسنجی از خبرگان، شاخص های ارزیابی توانمندی کارکنان، معیارها و زیرمعیارهای اولیه رتبه بندی آنها را شناسایی و تدوین کرده و به طراحی ساختار سلسله مراتبی اقدام ورزیدند. درپایان، با استفاده از پرسشنامه طراحی شده و سپس با استفاده از نرم افزار EXPERT CHOICE شاخص های ارزیابی توانمندی کارکنان با توجه به معیارهای تعیین شده، رتبه بندی شدند. هدف از تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی مولفه های موثر بر توانمند سازی کارکنان دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی تهران بوده است. بدین منظور از جامعه آماری به حجم 493 نفر، تعداد 216 نفر از کارکنان دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی تهران به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه تحقیق (محقق ساخته که روایی آن توسط اساتید محترم راهنما و مشاور مورد تایید قرار گرفته و پایایای آن توسط آلفای کرونباخ برابر با 98%، مورد تایید قرار گرفته است) پاسخ گفته اند (دلاور، 1396). در پایان نتایج به دست آمده از این پرسشنامه ها به کمک آزمون تی تک نمونه ای مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج نشان داد که تمام شاخص های توانمندسازی در انجام امور محوله ی کارکنان مؤثر است. نتایج همچنین نشان داد شاخص آموزش از همه اولویت بیشتری دارد و از زیر شاخص ها تخصص و فن دارای اولویت بیشتری است. واژگان کلیدی : آموزش، اقتصادی، انگیزشی، بهسازی، فرهنگی
مقایسه باورهای غیرمنطقی، مهارت های ارتباطی و سازگاری زناشویی در سه نسل از زنان تهرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای غیرمنطقی، مهارت های ارتباطی و سازگاری زناشویی در سه نسل از زنان تهرانی انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متاهل 21 تا 65 ساله شهر تهران در سه نسل 35-21 ساله، 50-36 ساله و 65-51 ساله و در نمونه ای به حجم 91 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، اجرا شد. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه استاندارد باورهای غیر منطقی جونز(1986)، مهارتهای ارتباطی جرابک(2004)، و سازگاری زناشویی اسپانیر(1978)، با اعتبار و روایی مناسب استفاده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS ، در سطح توصیفی از شاخص های فراوانی، شاخص های گرایش مرکزی، شاخص های پراکندگی و نمودار؛ و درسطح استنباطی نیز ضمن بررسی مفروضه های مورد نیاز، از تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی و تحلیل رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که از بین مولفه های باورهای غیر منطقی، مولفه بی مسئولیتی عاطفی، گروه زنان 65-51 ساله(نسل سوم) در مقایسه با زنان 35-21 ساله (نسل اول) نمره ی بیشتری را کسب نمودند. در مهارت های ارتباطی، مولفه ی اداره ی سرد تعاملات هیجان آمیز گروه زنان 65-51 ساله در مقایسه با زنان 35-21 ساله نمرات کمتری را کسب کردند. در سازگاری زناشویی، نمرات کل سازگاری نسل سوم نسبت به دو نسل دیگر کمتر و نمره نسل دوم نسبت به نسل اول هم همچنین بود. نتیجه گیری: با بالا رفتن مدت زندگی مشترک، باورهای غیرمنطقی افزایش یافته است و مهارت های ارتباطی کاهش می یابد و سازگاری زناشویی کاهش می یابد.
مقایسه اضطراب اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان شاهد و غیرشاهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحصیلات دانش آموزان یکی از شاخص های مهم در ارزیابی آموزش و پرورش هر کشور است و تمام کوشش ها و کشش های این نظام، در واقع برای رسیدن به این هدف مهم است. این پژوهش با هدف مقایسه اضطراب اجتماعی و عزت نفس در دانش آموزان شاهد و غیرشاهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی- مقطعی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان شاهد و غیرشاهد مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه بود. تعداد 100 نفر (50 نفر دانش آموز شاهد و 50 نفر دانش آموز عادی) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه اضطراب اجتماعی و عزت نفس بود. داده های پژوهش با استفاده رو روش های آمار توصیفی و تحلیل کواریانس با نرم افزار SPSS22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان مدارس عادی دارای نمره عزت نفس خانوادگی بالاتر از دانش آموزان مدارس شاهد و در ویژگی های عزت نفس تحصیلی و اجتماعی، دانش آموزان مدارس عادی دارای نمره پایین تری از دانش آموزان مدارس شاهد هستند. همچنین، داده ها نشان داد که دانش آموزان مدارس شاهد در اضطراب اجتماعی نمره بیشتری از دانش آموزان مدارس عادی دارند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه ریزان در مدارس و آموزش و پرورش لازم است به ویژگی های اجتماعی و اضطراب در بین دانش آموزان شاهد بیشتر توجه نمایند.
بازنمایی عوامل فردی مؤثر در احتمال آسیب طلاق: یک بررسی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش احتمال بروز طلاق از شوم ترین واقعیت ها و مخاطره آمیزترین پدیده هایی است که می تواند پویایی و سلامت هر جامعه ای را با تهدیدهای جدی همراه نماید، بدین منظور پژوهش حاضر با هدف شناسایی و بازنمایی شناسه های فردی اثرگذار در احتمال آسیب طلاق انجام شده است که با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی انجام شده است. میدان پژوهش دربرگیرنده همه زوج های در شرف ازدواج مراجعه کننده به مرکز بهداشت استان خراسان رضوی و همه درخواست کنندگان طلاق مراجعه کننده به مراکز مداخله بهزیستی است. شرکت کنندگان دربرگیرنده 15 زوج در شرف ازدواج، 20 زوج درخواست کننده طلاق که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. ملاک های ورود به این پژوهش در درخواست کنندگان ازدواج عبارت بود از: سن میان 18 سال تا 40 سال، تحصیلات سوم راهنمایی به بالا، ازدواج نخست و تمایل به مشارکت در پژوهش؛ در افراد درخواست کننده طلاق، افزون بر موارد فوق مدت زندگی زناشویی حداکثر 10 سال نیز لحاظ گردید. از فن مصاحبه، عمیق و نیمه ساختاریافته به منظور گردآوری داده ها استفاده شد. مصاحبه ها در یک دوره شش ماهه جمع آوری، ثبت و با به کارگیری راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد که سرانجام به شناسایی 579 کد اولیه، 25 مقوله فرعی و هفت مقوله اصلی اثرگذار در افزایش احتمال آسیب طلاق دربرگیرنده: خلق وخو، بلوغ فکری و روانی، مهارت های فردی، باورهای فردی، شیوه زندگی، مسائل شخصیتی و ویژگی ظاهری منتج گردید.
هم سنجی اثربخشی رویکرد خانواده درمانی بوئن و مدل مک مستر بر بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زوجین درخواست کننده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی خانواده درمانی بوئن و مک مستر بر بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده در زوجین درخواست کننده طلاق صورت گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین درخواست کننده طلاق ارجاع داده شده از سوی دادگاه خانواده به مراکز مشاوره شهر رشت در سال 1396 بودند. از این جامعه 48 نفر از زوجین با داشتن ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 16 نفره قرار گرفتند؛ ولی به دلیل افت آزمودنی ها، تعداد نفرات هر گروه به 10 نفر رسید. دو رویکرد خانواده درمانی بوئن و مک مستر در گروه های آزمایش به مدت 8 نشست 2 ساعته اجرا شد و گروه گواه، درمانی دریافت نکرد. پس از پایان نشست ها، از هر سه گروه پس آزمون و پیگیری سه ماهه گرفته شد. ابزارهای مورداستفاده مقیاس بی آلایشی واکر و تامپسون، تنظیم هیجان شناختی گارنفسکی و سنجش کارکرد خانواده اپشتاین بودند. برآیندهای تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد خانواده درمانی بوئن و مک مستر بر بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده تأثیر معنی داری داشته است (001/0>P). همچنین، برآیندهای آزمون تعقیبی نشان داد میان اثربخشی رویکرد بوئن و مک مستر، بر بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به یافته های پژوهش به مشاوران و روانشناسان پیشنهاد می شود متغیرهای بی آلایشی، تنظیم شناختی هیجان و کارکرد خانواده را در کار با زوجین درخواست کننده طلاق موردتوجه قرار دهند.
مقایسه افراد موفق در آزمون های استعدادی منطبق شده با ابعاد شغل با گروه گواه در عملکرد آنها در دوره آموزشی در سازمانهای کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزارش کارکنان مسئله اصلی برای تجارتهای کوچک می باشد که ریشه در اعتبار ملاکی دارد که وابسته به آمار استنباطی متمرکز بر نمونه های بزرگ است. در پژوهش حاضر با معرفی فن هولنبک و ویتنر(1988) پژوهشگر داده های تحلیل شغل که توسط ابزار PAQ و آزمونهای استعداد و شخصیت اساسی از سه مجموعه آزمونهای DAT، FIT و GATB جمع آوری شده است را برای دو ماتریس یعنی ماتریس آزمون و ملاک بر روی 5 نفر بکار برد که توسط این رویکرد توصیه شده اند و داده های آموزش آنها در برنامه آموزش بدو استخدام و پس از تغییر فناوری آنها را با 5نفر از کارکنان ضعیف تر(در آزمونهای استعداد) مقایسه کرد. آزمونهای آماری نشان دادند که 5نفر دارای عملکرد بهتر در آزمونهای استعداد منطبق بر تحلیل شغل نسبت به بقیه در دوره آموزشی برتری داشتند. ماهیت همزمان طرح در روش ذهنی ارزیابی عملکرد احتمالا از محدودیت های این تحقیق است.
بررسی رابطه بین ابعاد هوش معنوی با نگرش به آسیبهای اجتماعی در دانش آموزان دختر بجنورد
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی یکی از جنبه های کابردی مفهوم معنویت می باشد؛ به همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد هوش معنوی با نگرش به اسیبهای اجتماعی در دانش آموزان دختر متوسطه اول بجنورد می باشد. جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه اول که 2185 نفر میباشند, تعداد 360 نفر از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و با توجه به جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجرا از نوع همبستگی می باشد. ابزار پژوهش, پرسشنامه -های هوش معنوی دیویدکینگ (2008) و نگرش به آسیبهای اجتماعی تیمورتاش (1389) بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون, آزمون t, f فیشر و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد بیشترین میزان همبستگی برای بعد هوشیاری (از مولفه های هوش معنوی) و نگرش به آسیبهای اجتماعی می باشد (همبستگی خوب و معکوس) همچنین بین هوش معنوی کل و آسیبهای اجتماعی رابطه معنادار و معکوس برقرار بود (35/.-؛ 05/0≥ P)؛ از طرفی نگرش به آسیبهای اجتماعی به وسیله سه بعد هوش معنوی (هوشیاری, تفکر انتقادی, آگاهی متعالی) قابل پیش بینی است. بر این اساس قدرت پیش بین نگرش به آسیبهای اجتماعی بر مبنای زیر بعدهای هوش معنوی (هوشیاری, تفکر انتقادی, آگاهی متعالی) تأیید است . نتایج آزمون t مستقل نیز نشان می دهد که در متغیر نوع منطقه (3.06: t، 002/0:P) تفاوت معناداری میان دو گروه دانش آموزان شهری و روستایی وجود دارد و نتایج آزمون f فیشر نیز نشان می دهد که بین نگرش به آسیبهای اجتماعی دانش آموزان دختر با توجه به سن آنها (1.73: (3،357):f، 15/0: P) تفاوت معناداری وجود ندارد.
تأثیر آموزش خوددلگرم سازی شوناکر بر احساس تنهایی و بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
147 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوددلگرم سازی شوناکر بر احساس تنهایی و بهزیستی روان شناختی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 96-1395 بود. به منظور اجرای پژوهش غربالگری انجام گرفت که بر اساس نمرات به دست آمده 30 نفر از دانش آموزانی که نمره آنان در مقیاس احساس تنهایی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین و در عین حال نمره آنان در مقیاس بهزیستی روان شناختی یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بود به صورت تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جسله 90 دقیقه ای به مدت 2 ماه تحت آموزش خوددلگرم سازی قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس های احساس تنهایی راسل و همکاران (1980) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتایج نشان داد، آموزش خوددلگرم سازی موجب کاهش احساس تنهایی و افزایش بهزیستی روان شناختی درگروه آزمایش شده است. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت آموزش خوددلگرم سازی به عنوان یک مهارت می تواند باعث کاهش احساس تنهایی و بهبود بهزیستی روان شناختی دانش آموزان گردد. لذا، چنین برنامه ای به منظور کاهش احساس تنهایی و ارتقاء بهزیستی روان شناختی دانش آموزان جهت ایجاد و حفظ سلامت روانی بیشتر در آنان به مسئولین آموزش وپرورش توصیه می گردد.
اثربخشی رابطه درمانی والد-کودک(CPRT) برافزایش پذیرش والدینی مادران و کاهش رفتارهای مخل کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
163 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی رابطه درمانی والد-کودک (CPRT)، بر افزایش پذیرش والدینی مادران و کاهش رفتارهای مخل دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اهواز انجام شد. طرح پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل مادران دانش آموزان دختر 8 تا 12 ساله بودند. نمونه شامل 30 نفر بودند که صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. مادران در 10 جلسه آموزش رابطه درمانی والد-کودک بر اساس الگوی لندرث و براتون شرکت کردند. برای جمع-آوری اطلاعات از پرسشنامه ی پذیرش والدینی پروتر(PPAS)، و پرسشنامه ی رفتار کودک آیبرگ (ECBI) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کووایانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که رابطه درمانی والد-کودک منجر به افزایش پذیرش والدینی مادران و کاهش رفتارهای مخل کودکان در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه گردید. نتایج پیگیری نشان دادکه این اثرات تا یک ماه پس از اتمام جلسات رابطه درمانی والد-کودک تداوم داشت. سطح معنا داری (P
ساختار عاملی و همسانی درونی پرسشنامه شفافیت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم شفافیت سازمانی در سال های اخیر محبوبیت یافته است و به عنوان ضرورتی در جهت مبارزه با بی نظمی های فردی و سازمانی (فساد، تقلب و رسوایی مالی) مطرح شده است. با این حال اگرچه توصیه هایی برای شفاف تر شدن سازمان ها وجود دارد، اما همچنان بررسی های کافی پیرامون نحوه ادراک زیردستان از شفافیت سازمانی به عمل نیامده و تلاش خاصی در جهت اندازه گیری این سازه صورت نگرفته است. با این رویکرد، پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی پرسشنامه شفافیت سازمانی راولینز (2008) انجام گرفت. روش پژوهش به صورت توصیفی – پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ستادی اداره کل راه و شهرسازی استان کرمان بودند. با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 118 نفر از کارکنان، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و مرتبه دوم، ضریب آلفای کرونباخ و آزمون t تک نمونه ای صورت گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های پرسشنامه شفافیت سازمانی قابل تقلیل به چهار بعد مشارکت، اطلاعات بنیادی، پاسخگویی و پنهان کاری بود و پایایی این ابعاد نیز مورد تأیید قرار گرفت. سایر نتایج نیز نشان داد که از دیدگاه افراد نمونه، میزان شفافیت سازمانی اداره کل راه و شهرسازی استان کرمان، به لحاظ توصیفی در سطح متوسط بود.
رابطه امنیت شغلی و عدالت سازمانی با فرسودگی شغلی در کارکنان کمیته امداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
152-171
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه امنیت شغلی و عدالت سازمانی با فرسودگی شغلی در کارکنان کمیته امداد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی، طرح همبستگی بود و جامعه آماری شامل تمامی کارکنان کمیته امداد استان تهران(14000 نفر) در سال 95-1394 بود که از این میان 220 نفر نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امنیت شغلی نیسی(1381)، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ و جکسون(1981) و پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن(1993) استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سطوح امنیت شغلی و فرسودگی شغلی رابطه مثبت ومعنادار وجود دارد(05/0> P ). ابعاد عدالت سازمانی، عدالت توزیعی و عدالت رویه ای (05/0> P ) فقط برخی ابعاد فرسودگی شغلی را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: با ایجاد امنیت شغلی می توان فرسودگی شغلی را در کارکنان کمیته امداد کاهش داد وبا ایجاد عدالت سازمانی می توان میزان پیشرفت و موفقیت را در بین کارکنان افزایش داد.
تدوین الگوی بهزیستی روانشناختی مبتنی بر رهیافت های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی بهزیستی روان شناختی بر اساس رهیافت های نهج البلاغه بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوا بر پایه هرمنوتیک بود و ابزار مورداستفاده، حکمت ها و مواعظ کتاب نهج البلاغه بود که بر اساس روش هرمنوتیک حکمت های نهج البلاغه موردبررسی قرار گرفت. محققان ابتدا به مطالعه مبانی بهزیستی روان شناختی مبتنی بر دیدگاه امام علی (علیه السلام) اقدام کردند پس ازآنکه نیت مؤلف (امام علی (علیه السلام)) از طریق روش هرمنوتیک تأیید و نهایی شد و افق های مؤلف مشخص شد. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA در دو مرحله کدگذاری شدند در مرحله اول یا همان کدگذاری باز 139 کد استخراج شدند و سپس در مرحله دوم یا کدگذاری محوری، کدهای ساخته شده نزدیک به یکدیگر در هم ادغام شده و کدگذاری نهایی به صورت گزینشی استخراج شد. یافته های حاصل از کدگذاری نهایی در 10 مؤلفه شامل شکرگزاری، ارزشمندی، معرفت به خالق، یقین، سعه صدر، شجاعت، امیدواری، رضایتمندی، اطمینان و آزادی، به دست آمد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که آموزه ها و سخنان حکمت آمیز نهج البلاغه با عقل و استدلال همخوان هستند و در بسیاری از آموزه های نهج البلاغه توجه خاصی به ارتقای سلامت روان مبذول شده است. همچنین مؤلفه های استخراج شده از نهج البلاغه با سلامت روان رابطه مستقیم و معناداری دارد علاوه بر این مفاهیم استخراج شده، منطبق با نظریات بهزیستی روان شناختی مانند داینر، ریف، سلیگمن و برخی دیگر از پژوهش های انجام گرفته است.
نقش واسطه ای هیجان های پیشرفت در رابطه میان سبکهای اسنادی و ارزش تکلیف با فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
119 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای هیجانات پیشرفت در رابطه میان سبک های اسنادی، ارزش تکلیف، و فرسودگی تحصیلی در راستای ارائه یک مدل علّی برای روابط بین متغیرهای پژوهش بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه پژوهشی شامل دانشجویان دانشگاه الزهرا (س) تهران بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای به تعداد 300 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از نسخه کوتاه پرسشنامه هیجان های پیشرفت پکران، گوئتز و پری (2005)، پرسشنامه سبک اسنادی پیترسون، سیمل، بی یر، آبرامسون، متالسکی و سیلیگمن (1983)، پرسشنامه ارزش تکلیف پینتریچ و دی گروت (1991) و سیاهه فرسودگی تحصیلی سالملا آرو و همکاران (2009) استفاده شد. برای پردازش داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. شاخص های حاصل از نتایج، حاکی از برازش بسیار خوب در هر دو مدل بود.