فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Aim: The present study aims to investigate the discursive practice and rhetoric of hope in higher and lower-sharing people. Method: participants comprised 17 mothers married for 10 to 25 years with at least two children selected through purposive sampling. The present research was conducted with a qualitative approach and an interpretive paradigm. In-depth interviews were used to collect data and data analysis was done using discursive analysis. In order to discourse analyze in the field of discursive psychology, the discursive practice and rhetoric of the hope discourse and sharing were investigated. Findings: Higher-sharing participants enjoyed a wider discourse scope and higher dynamic and active relationships. They cared about the family environment peace, the harmony of spouses in their life route, raising children, and providing a suitable environment for their development, and used rhetoric that were harmonious and appropriate to the content in their words and behavior. Conclusion: Higher-sharing participants enjoyed a more hopeful rhetoric than the lower-sharing participants.
Comparing the Effectiveness of Reality Therapy and Emotion-Focused Therapy on the Symptoms of Love Trauma in women with Love Failure(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research was conducted to compare the effectiveness of reality therapy and emotion-oriented therapy on the symptoms of love trauma in women with love failure. This study was a type of applied and quasi-test research using the pre-test-post-test plan with a follow-up test. The statistical population of the research was all the people who were referred to Aramandish and Chaman clinics in Tehran in 2022, 45 people were selected as a statistical sample based on purposeful sampling. 15 people were in group experiment 1 (reality therapy), 15 people were in experiment 2 (excitement) and 15 people were in the control group. The data collection tool was Love Trauma Inventory (LTI), Rosse (1999). Data analysis was done through the analysis of variance tests with repeated measures. The findings showed that reality therapy and emotion-oriented intervention have a significant effect on the symptoms of emotional failure. The results also showed that there is no significant difference between the two groups of experiments 1 and 2 (reality therapy and emotional therapy). Therefore, it can be concluded that both reality therapy and emotion-oriented interventions can be used for emotional failure syndromes.
پیش بینی بلوغ عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی همدلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هیجانات و عواطف انسان نقش مهمی در سلامت روان ایفا می کنند. در این رابطه، بلوغ عاطفی مهارتی است که هیجانات را در برابر خواسته های محیطی مدیریت می کند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بلوغ عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجیگری همدلی در دانشجویان صورت گرفت.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از بین آن ها 353 نفر به روش نمونه گیری دردسترس وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1990)، پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) و مقیاس همدلی هیجانی متعادل مهرابیان و اپستین (1972) استفاده شد. جهت بررسی نقش متغیر میانجی روش مدل یابی معادلات ساختاری به کار گرفته شد.
یافته ها: یافته های حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین طرحواره های ناسازگار اولیه با بلوغ عاطفی و همدلی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بلوغ عاطفی با همدلی دارای همبستگی مثبت و معناداری است. یافته های حاصل از مدل معادلات ساختاری بیان کرد رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و بلوغ عاطفی به طور بی واسطه برقرار است و همدلی نمی تواند این رابطه را میانجیگری کند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر بلوغ عاطفی می تواند بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر رویکرد زوج درمانی هیجان مدار بر بهبود رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۲۳۹-۲۱۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر رویکرد زوج درمانی هیجان مدار بر بهبود رضایت زناشویی بود. روش: روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه شاهد می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه سعادت آباد در سال 1400 تشکیل دادند. برای نمونه گیری ابتدا به صورت در دسترس با همه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره امین پژوه و مرکز مشاوره بینش مصاحبه شد. پس از انجام مصاحبه مبنی بر خودافشاگری زناشویی، 47 زوج دارای تعارض تشخیص داده شدند که همه داوطلب شرکت در جلسات درمانی بودند. از میان آن ها 32 زوج به صورت تصادفی در گروه آزمایش (16 زوج) و کنترل (16 زوج) گمارش شدند. برای آزمون فرضیه از تحلیل کوواریانس در محیط شد. یافته ها: همان طور که در جدول 11-4 ملاحظه می شود نسبت F تحلیل کواریانس برای عمکرد خانواده (2/26F= و 001/0P=)، و برای رضایت زناشویی (3/37F= و 001/0P=)، به دست آمدند. این یافته ها نشان می دهند که در متغیرهای وابسته شامل عملکرد خانواده و رضایت زناشویی بین گروه های گواه و آزمایش تفاوت معنی دار دیده می شود. بنابراین، فرضیه اصلی پژوهش در سطح(001/0)تأیید می شوند. اندازه مجذور اتا نشان می دهد که 31 درصد از تغییرات درون گروهی به وسیله آموزش راهبردهای مدیریت هیجان بر رضایت زناشویی تبیین می شود، همچنین آموزش راهبردهای هیجان مدار توانسته است، بین کلیه خرده مقیاس های رضایت زناشویی، بجز خرده مقیاس حل تعارض، تاثیر معناداری ایجاد کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت راهبردهای مدیریت هیجان بر رضایت زناشویی تاثیر دارد در نتیجه از این آموزش می توان در مداخلات زوج درمانی استفاده کرد.
طراحی الگوی ساختار-تفسیری(ISM) عوامل مؤثر بر پیشتازی مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۶)
101 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری پیشتازی مسیرشغلی انجام گرفت. روش: روش پژوهش کیفی و با استفاده از روش الگو سازی تفسیری-ساختاری (ISM)است. جامعه پژوهش در بخش بررسی متون شامل کلیه مقالات، پایان نامه ها و کتب مربوط از سال 1996 تا 2023 بود. در بخش مصاحبه با متخصصان، جامعه پژوهش شامل متخصصان رشته مشاوره شغلی و روانشناسان صنعتی و سازمانی (اعم از اعضای هیات علمی و مشاوران شاغل در مراکز مشاوره) در سال 1402 بودند. در این پژوهش داده ها با استفاده از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه مقایسه زوجی و مصاحبه با متخصصان گردآوری شد و با استفاده الگوسازی ساختاری-تفسیری و تحلیل میک مک(MICMAC )مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که 10 عامل بر پیشتازی مسیرشغلی اثر گذار است و بر اساس الگوی تفسیری-ساختاری، در بردارنده سه سطح متغیرهای مستقل یا کلیدی، ارتباطی و وابسته است. متغیررفتارهای پیشتازانه به عنوان متغیر مستقل و کلیدی، دارای بیشترین نفوذ و کمترین وابستگی درمقایسه با متغیرهای مطرح در سطوح دیگر در الگو بود. نتیجه گیری: پیشتازی در مسیرشغلی مستلزم مجهز شدن به رفتارها، شناخت ها و مهارت های ویژه ای است که به فرد قابلیت کنترل، هدایت و پیشبرد موفقیت آمیز مسیر شغلی را می دهد. لذا توجه به این مهارت ها و کسب شایستگی های مرتبط با آنها زمینه ساز ارتقاء تعالی مسیرشغلی در دنیای امروز را فراهم می کند.
بررسی نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی در رابطه بین رشد مسیر شغلی و رسالت حرفه ای با تعارض شغل- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی در رابطه ی بین رشد مسیر شغلی و رسالت حرفه ای با تعارض شغل- خانواده در بین معلّمان شهرستان فارسان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری در این پژوهش تمامی معلّمان شهرستان فارسان در سال تحصیلی 1402-1401 که تعداد آن ها 1340 نفر بودند. بر اساس قاعده ی " کلاین" از این تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای نمونه گیری در معادلات ساختاری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی (CAAS)، پرسشنامه ی رسالت شغلی (CVQ)، پرسشنامه ی رشد مسیر شغلی (CDI-A-SF) و مقیاس تعارض کار- خانواده (WCFS) گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل تعارض شغل-خانواده بر اساس رسالت حرفه ای و رشد مسیر شغلی با نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی برازش مطلوبی دارد. عوامل رشد مسیر شغلی رابطه ی مستقیمی با تعارض شغل-خانواده داشته است (01/3-= t ، 29/0-=β و 01/>p)؛ عوامل رسالت حرفه ای رابطه ی مستقیمی با تعارض شغل-خانواده داشته است (34/2-= t و 22/0-=β و 05/0>P) همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که رسالت حرفه ای و رشد مسیر شغلی با نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی رابطه ی غیر مستقیمی با تعارض شغل- خانواده دارند (05/>P). در این راستا ایجاد زمینه برای رشد مسیر شغلی و افزایش رسالت حرفه ای در کنار افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی در معلّمان مدارس زمینه را برای کاهش تعارضات شغل- خانواده فراهم می کند.
نقش خودکارآمدی شغلی در رابطه بین بازاریابی داخلی و جوّ توسعه منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
175 - 206
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش خودکارآمدی شغلی در رابطه بین بازاریابی داخلی و جوّ توسعه منابع انسانی در بین کارکنان شعب شرکت بیمه پاسارگاد استان تهران انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از حیث روش، از نوع توصیفی_ پیمایشی است. از میان 197 نفر از جامعه آماری این پژوهش، حداقل 130 نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش در دسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. در نهایت، 137 پرسش نامه جمع آوری شد. برای اندازه گیری متغیر ها، از سه پرسش نامه استاندارد، بازاریابی داخلی مری و همکاران (2013)، خودکارآمدی شغلی پت و همکاران (1999) و جوّ توسعه منابع انسانی رائو و آبراهام (1986) استفاده گردید. به-منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار های SPSS و Smart PLS، با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، خودکارآمدی شغلی کارکنان توانسته است به عنوان نقش میانجی در رابطه میان بازاریابی داخلی و جوّ توسعه منابع انسانی نقش مؤثری ایفا نماید. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که کارکنان دارای خودکارآمدی بالا، دید مثبت تری نسبت به جوّ توسعه ای منابع انسانی دارند، زیرا خودکارآمدی شغلی، شاخص های بازاریابی داخلی را به جوّ توسعه منابع انسانی پیوند می دهد.
مدل یابی روابط ساختاری مهارت های تدریس معلمان بر اساس رفتار شهروندی سازمانی با میانجیگری توانمند سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه منابع انسانی، مهمترین و ارزشمندترین سرمایه های سازمانی هستند که بر موفقیت و بالندگی سازمانها تاثیر میگذارند. توانمند سازی معلمان به دلیل نقش و اهمیتی که در فرآیند تعلیم و تربیت دارند، می تواند نقش بسزایی در بهبود بخشی فعالیت های نظام آموزشی داشته باشد و باعث شکل گیری نظام آموزشی موثر، باداوام و با کیفیت شود، لذا پژوﻫﺶ حاضر ﺑﺎ ﻫﺪف تدوین مدل ﺳﺎﺧﺘﺎری مهارت های تدریس معلمان بر اساس رفتار شهروند سازمانی با میانجی گری توانمند سازی اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. روش: پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی است. ﻧﻤﻮﻧﻪ ﭘﮋوﻫﺶ 380 معلم شاغل در دبیرستان های کلان شهر کرج در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های تدریس حاجی زاده(1390)، توانمند سازی اسپریتزر(2012) و رفتار شهروندی سازمانی دیپائولا و همکاران(2004) استفاده شد. با به کارگیری نرم افزارهای PASW و LISRE از تحلیل مدل معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی با داده ها برخوردار است و مهارت های تدریس با میانجیگری توانمند سازی اثر غیر مستقیم و معناداری بر رفتار شهروندی سازمانی دارد. همچنین غیر از مؤلفه تکنولوژی آموزشی بقیه ابعاد مهارت های تدریس، اثر مستقیمی بر توانمند سازی معلمان دارند. نتیجه گیری : با توجه با یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای رشد رفتار شهروندی سازمانی در معلمان باید به توانمند سازی آنها توجه داشت و برای رشد توانمند سازی باید مهارت هایی مانند طراحی، ارزشیابی و روش تدریس را تقویت نمود.
تجارب پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
281 - 309
حوزههای تخصصی:
یکی از آداب فرهنگی ایرانیان، رودربایستی است: نوعی احساس کم رویی و خجالت، مرتبط با حفظ وجهه که در مواقعی که افراد احترام زیادی برای طرف مقابل قائلند، به چشم می خورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین انجام شد. در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکت کنندگان شامل 14 زن با صمیمیت زوجی پایین بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند ملاکی و گلوله برفی؛ با استفاده از مقیاس صمیمیت انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و صوت مصاحبه ها واژه به واژه پیاده سازی گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناختی هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. تحلیل تجربه پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین منجر به استخراج 11 مضمون اصلی گردید که عبارتند از: ادراک مشارکت کنندگان از مفهوم رودربایستی، حوزه های بروز، دلایل رودربایستی از دید افراد تجربه کننده، نحوه بروز، پیامدهای شناختی، پیامدهای عاطفی، پیامدهای رابطه ای، پیامدهای جسمانی-روا ن شناختی، پیامدهای مثبت، عوامل موثر و نتایج کنارگذاشتن رودربایستی. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که پدیده رودربایستی به دلایل متفاوت و در ابعاد مختلفی از روابط صمیمانه زنان با همسرانشان و در قالب های متنوعی رخ می دهد و رخداد این پدیده و نیز کنارگذاشتن آن موجب ایجاد طیفی از پیامدهای مثبت و منفی برای آنان می گردد. پیشنهاد می شود با توجه به نتایج این پژوهش برنامه ای تدوین گردد تا در فرایند زوج درمانی در بستر فرهنگی، نوع تعاملات زوجین مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته و مداخلات متناسب انجام گیرد.
ارائه الگوی قلدری سازمانی در کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
81 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: مرور نظام مند پژوهش ها حاکی از آن است قلدری در سازمان ها و بخصوص نیروی پلیس به یک معضل اساسی تبدیل شده است. از این رو هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل معادلات ساختاری قلدری سازمانی در کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش حاضر متشکل از کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 290 نفر از کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. همه آن ها پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کرده اند. سپس داده ها به روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و LISRELV8.80 مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد الگوی مفهومی قلدری سازمانی در ستاد فرماندهی نیروی انتظامی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین روابط بین متغیرها مطلوب بدست آمد. نتیجه گیری: در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان از الگویی مناسب جهت قلدری سازمانی در نیروی انتظامی بوده و به کارکنان، سرپرستان، مدیران و سایر متخصصان در حوزه نیروی انتظامی، آگاهی و استفاده از این مدل جهت برخورد و مقابله با قلدری سازمانی پیشنهاد می شود.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی در دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی در دانش آموزان دختر انجام شد. روش: جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی دختران دبیرستانی منطقه 2 تهران بود، که از این میان 30 نفر از دانش آموزان دختر که بین رده سنی 12 تا 18 سال بوده و علاقمند شرکت در پژوهش بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در ۲ گروه 15 نفره (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند که گروه آزمایش، 12 جلسه آموزش درمان هیجان مدار را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1996) و پرسشنامه کمال گرایی بشارت (1382) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده تحلیل واریانس با اندازگیری مکرر بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مقایسه میانگین ها نشان داد مداخله در تغییر نمرات باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی موثر عمل کرده است. تفاوت ها از پس آزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0<P). به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت اثربخشی درمان هیجان مدار بر باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی در دانش آموزان دختر اثر داشته است و این اثربخشی در طول زمان ثبات دارد.
پیش بینی اخلاق کاری بر اساس صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، با میانجیگری سازگاری شغلی در کارکنان قوّه قضاییه
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
79 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف طرّاحی یک الگوی آماری به منظور پیش بینی اخلاق کاری و سازمانی بر اساس صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، با میانجیگری سازگاری شغلی، در میان کارکنان قوّه قضاییه انجام شده است. جامعه تحقیق، شامل کلّیه کارکنان قوّه قضاییه بود. از این جامعه، تعداد 76 نفر، به روش نمونه گیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطّلاعات،شامل پرسشنامه اخلاق کاری گریگوری پتی، سیاهه پنج عاملی شخصیت مک کری و کاستا، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور، پرسشنامه طرحواره های شناختی ناسازگار اوّلیه یانگ و پرسشنامه سازگاری شغلی دیویس و لافکوئیست بود. داده های حاصل از تحقیق، به شیوه تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس مورد تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس یافته های تحقیق، هر یک از مفاهیم صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، به طور مناسبی پیش بینی کننده اخلاق کاری بودند و متغیّر سازگاری شغلی، در رابطه میان هر یک از متغیّرهای صفات شخصیت، سبک های دلبستگی، طرحواره های شناختی و اخلاق کاری میانجی گری می کند. در مجموع، الگوی ارائه شده در پژوهش حاضر، به لحاظ مبانی نظری در روان شناسی معاصر، مورد تأیید می باشد و قابلیت کاربرد در گزینش کارکنان و مشاوره شغلی را دارد.
اثربخشی درمان کوتاه مدت راه حل محور بر کیفیت ارتباط والد فرزندی، سازگاری هیجانی و سبک های حل تعارض مادران دختران درگیر شکست عاطفی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
105 - 127
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی درمان کوتاه مدت راه حل محور بر کیفیت ارتباط والد فرزندی، سازگاری هیجانی و سبک های حل تعارض مادران دختران درگیر شکست عاطفی شکل گرفت. این پژوهش از انواع مطالعات نیمه تجربی می باشد که آزمودنی ها به شیوه در دسترس از تمامی مادران دارای دختر درگیر شکست عاطفی که شامل 30 نفر بودند بصورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت برنامه مداخله ای کوتاه مدت راه حل محور قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. قبل و پس از برنامه مداخله ای هر دو گروه پرسشنامه کیفیت رابطه والد فرزندی، سبک تعارض و سازگاری هیجانی را تکمیل کردند. با توجه به یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که درمان کوتاه مدت راه حل محور توانسته بر کیفیت ارتباط والد فرزندی، سازگاری هیجانی و سبکهای حل تعارض مؤثر واقع شود و به عنوان یک گزینه مداخله ای موثر مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی با نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر بهزیستی و انطباق-پذیری شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی با نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر بهزیستی و انطباق پذیری شغلی کارکنان انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت داوطلبانه و از میان کارکنان داوطلب برای مشاوره مسیر شغلی انجام شد و سپس افراد انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی و گروه سازه گرا) و یک گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). داده ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی مسیر شغلی (محقق ساخته) و انطباق پذیری شغلی (ساویکاس و پورفلی، 2012) به دست آمد و جهت بررسی داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی (گرایش مرکزی و پراکندگی) و از روش های آمار استنباطی شامل آزمون تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی بر بهزیستی شغلی کارکنان موثر بوده است اما نظریه سازه گرایی مسیر شغلی تاثیر معناداری بر بهزیستی شغلی کارکنان نداشته است امّا هر دو مداخله مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی و نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر انطباق پذیری مسیر شغلی کارکنان تاثیرگذار بودند. می توان نتیجه گرفت که مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی بر انطباق پذیری و بهزیستی مسیر شغلی و نظریه سازه گرایی بر انطباق پذیری مسیر شغلی تاثیرگذار بوده و می توان از این دو رویکرد جهت ارتقای سلامت و بهزیستی و نیز انطباق پذیری هر چه بهتر کارکنان استفاده کرد.
تأملی بر وضع موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: مورد مطالعه دانشگاه های غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی غرب کشور، از طریق طراحی و اعتباریابی یک ابزار روا و پایا می باشد. روش: این پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی است که در دو بخش کیفی و کمی، انجام شده است. در بخش کیفی مشارکت کنندگان، 25 نفر از خبرگان و مطلعان کلیدی بودند که به صورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب و مصاحبه شدند. برای شناسایی مجموعه نشانگان و ابعاد غنای شغلی، داده های این بخش در سطوح باز و محوری کدگذاری شدند. مجموعه شناسایی شده به روش خود بازبینی، ارزیابی شاخص های مقبولیت و کنترل از سوی اعضا، اعتباریابی شد(اعتباریابی کیفی). سپس نشانگان تبدیل به گویه های یک پرسشنامه 24 گویه ای در مقیاس 5 درجه ای لیکرت شدند که روایی محتوایی آن با استفاده از روایی متخصصان بررسی شد. در بخش کمی، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 324 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های غرب کشور(ایلام، کرمانشاه، کردستان و همدان) انتخاب شده و پرسشنامه طراحی شده در بخش کیفی را تکمیل کردند. داده های این بخش، ابتدا به منظور تعیین روایی سازه پرسشنامه(اعتباریابی کمی)، با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، و همچنین تعیین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی(آلفای کرونباخ) تحلیل شد. سپس برای ارزیابی وضع موجود، داده ها با استفاده از آزمون t تک نمونه ای تحلیل شد. یافته ها: در بخش کیفی مجموعه نشانگان(24 نشانگر) غنای شغلی در قالب ابعاد آموزشی، پژوهشی، خدمات تخصصی، فردی و سازمانی شناسایی و اعتباریابی شد. همچنین روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تایید شد. در بخش کمی روایی سازه و پایایی پرسشنامه تایید شد و همچنین یافته های ارزیابی وضع موجود در مجموع نشان داد که غنای شغلی اعضای هیات علمی وضعیت مطلوبی ندارد. نتیجه گیری: این پژوهش ضمن اینکه ابزار جدیدی را برای استفاده پژوهشگران علاقه مند به حوزه غنای شغلی اعضای هیئت علمی معرفی می کند، می تواند نگاه دست اندرکاران، تصمیم سازان و مدیران آموزش عالی را به بهبود غنای شغلی اعضای هیئت علمی موشکافانه تر کند.
تدوین مؤلفه های بخشایش زوجین با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«بخشایش زوجین» یکی از عوامل مؤثر بر تحکیم بنیان خانواده می باشد. هدف پژوهش حاضر ارائه مؤلفه های بخشایش زوجین بر اساس منابع اسلامی بود. این پژوهش از جهت روش توصیفی- تحلیلی است که با جمع آوری، طبقه بندی و تحلیل اطلاعات از آیات و روایات به تدوین مؤلفه های «بخشایش زوجین» پرداخت. در این پژوهش جامعه آماری منابع اسلامی شامل قرآن و جوامع حدیثی رتبه اول و دوم بر اساس طبقه بندی دانشگاه قران و حدیث است. یافته ها نشان داد سازه «بخشایش» نسبت به همسر بر اساس آموزه های اسلامی دارای 8 مؤلفه است: 1. ارزیابی مثبت ثانویه؛ 2. توجّه به آثار بخشایش؛ 3. توجّه به رضایت خداوند و اهل بیت؛ 4. نگرش مشفقانه و همدلانه؛ 5. مثبت نگری و انعطاف پذیری؛ 6. عشق و ابراز محبت؛ 7. خودمهارگری؛ 8. مناجات با خدا. مؤلفه های بخشایش در بین زوجین با رویکرد اسلامی، ابعاد معنوی گسترده ای دارد و نسبت به مدل های رقیب، برای معنویت جایگاه ویژه ای قائل است. یافته های این پژوهش بستر مناسبی برای تدوین مقیاس و بسته آموزشی «بخشایش زوجین» فراهم کرده است.
مقایسه اثربخشی رویکردهای هیجان مدار و روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر سازگاری زناشویی زنان متاهل با تجربه ترومای پیچیده دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان های هیجان مدار و روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر سازگاری زناشویی زنان با تجربه ترومای پیچیده دوران کودکی انجام شد. جامعه پژوهش را زنان متاهل دارای سابقه ترومای پیچیده دوران کودکی و روابط زوجی آشفته در شهرکرد در سال 1400 تشکیل می دادند. نمونه گیری پژوهش از طریق فراخوان و به صورت داوطلبانه انجام شد. پس از بررسی ملاک های ورود به نمونه، در نهایت شش نفر انتخاب و به شکل تصادفی در هر مداخله قرار گرفتند. پس از اجرا، رویکردها مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش مورد منفرد تحلیل شدند. نتایج تحلیل دیداری بین دو موقعیت مداخله و خط پایه شامل داده های ناهمپوش، تغییرات میانه و میانگین، تغییرات سطح نسبی و مطلق، بیانگر اثربخشی هر دو درمان بر سازگاری زناشویی بود. تغییرات میانه و میانگین برای درمان های هیجان مدار و روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بیانگر اثربخشی هر دو رویکرد بر افزایش سازگاری زناشویی در اواسط و پایان جلسات درمانی بود. همچنین تغییرات سطح نسبی برای هر دو درمان نشان دهنده افزایش سازگاری زناشویی در مراحل اولیه درمان بود. نتایج در مورد تغییرات مطلق برای روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و درمان هیجان مدار بیانگر آن بود که هر دو درمان توانسته اند منجر به تغییرات فوری در نمره سازگاری زناشویی شوند. درصد ناهمپوشی نیز برای هر دو درمان بیانگر اثربخشی بالای این دو درمان برای سازگاری زناشویی بود. با توجه به مقادیر به دست آمده از تغییرات میانه، میانگین، تغییرات سطح و شاخص درصد داده های ناهمپوش، نتایج نشان دهنده آن است که درمان هیجان مدار نسبت به روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در افزایش سازگاری زناشویی موثرتر عمل کرده است.
شناسایی مؤلفه های گرایش به مصرف سیگار در جوانان از دیدگاه متخصصان؛ یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۷۸-۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های گرایش به مصرف سیگار در جوانان از نگاه متخصصان حوزه اعتیاد و سیگار بود. روش : در این مطالعه از رویکرد کیفی و شیوه تحلیل مضمون استفاده گردید. شرکت کنندگان شامل متخصصان حوزه اعتیاد و سیگار (درمانگران، پژوهشگران، اساتید و مدرسان) در سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند گزینش شدند. نمونه گیری با استفاده از ابزار مصاحبه (نیمه ساختار یافته) به منظور دریافت داده ها تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرده و در ادامه اطلاعات جمع آوری شده با روش کدگذاری (فرعی و اصلی) تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل یافته ها منجر به استخراج 85 مفهوم اولیه، 37 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی گردید که بر اساس آن، مقولات اصلی گرایش به سیگار در جوانان عبارت بودند از: 1. نقش مؤثر خویشاوندان در مصرف 2. جو نا کارآمد خانواده مستعدکننده مصرف 3. انگیزه بخشی گروه های همتا در مصرف 4. سر نخ دهی رسانه در مصرف سیگار 5. تأثیر پذیری از شخصیت های مشهور 6. تسهیل گری جامعه در مصرف 7. شرایط مساعد مکان تفریح عمومی برای مصرف 8. دسترسی آسان به سیگار 9. تحریف شناختی از سیگار 10. علل روان شناختی نا کارآمد 11. واکنش معکوس به بازدارنده های سطحی در مصرف 12. ضعف مهارت های انطباقی 13. تلقی جذابیت رفتاری 14. سطحی نگری رسانه ها در مورد آسیب های مصرف 15. مصرف تفننی. در نهایت ترکیب مقولات اصلی منجر به استخراج دو مضمون هسته ای از جمله مؤلفه های میان فردی برون فردی و مؤلفه های درون فردی گرایش به سیگار در جوانان گردید. نتیجه گیری : پژوهش حاضر نشان داد که جوانان متأثر از عوامل میان فردی برون فردی هم چون رسانه ، خانواده، جامعه و جو همتایان با علایق مشترک و یا ابعاد درون فردی مثل ناراحتی های روان شناختی، تأثیرپذیری از شخصیت های مشهور فیلم و یا ضعف های مهارتی، بیشتر احتمال دارد تا به سمت مصرف سیگار و ادامه آن گرایش پیدا کنند.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی بوئنی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری در تنظیم هیجان مادران تک فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۱۴۸-۱۲۴
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی خانواده درمانی بوئنی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری در تنظیم هیجان مادران تک فرزند انجام گرفت. روش: این پژوهش توصیفی از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران تک فرزند پیش دبستانی مهدکودک های کرمانشاه در سال 1399 بودند. تعداد 45 نفر به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، به تعداد برابر 15 نفر گمارده شدند. داده ها در مراحل پیش آزمون-پس آزمون با مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (گروتز و رومر، 2004) گردآوری شد. اعضای دو گروه آزمایش پس از اجرای پیش آزمون بطور جداگانه در هشت جلسه هفتگی 5/1 ساعته خانواده درمانی بوئنی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد اثر خانواده درمانی بوئنی و اثر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری در تنظیم هیجان در افراد معنادار است (05/0 >P). همچنین، تفاوت در دو درمان برای ابعاد عدم پذیرش هیجانی، دشواری در انجام رفتار، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود و عدم وضوح به ترتیب میزان آماره F؛ 771/4، 461/4، 524/3، 399/3 و 720/5 معنادار بود (05/0 > P). نتایج آزمون بونفرونی نشان داد با توجه به اندازه تفاضل ها، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هم سنجی با مداخله دیگر بر دشواری در تنظیم هیجان و مولفه های مربوط به آن بیشتر بود (05/0 >P). نتیجه گیری: روان شناسان، در هنگام مواجه با مشکلات تعامل مادر و فرزند، مادر را از نظر سطح تنظیم شناختی هیجان و سایر متغیرهای روان شناختی موثر بر تنظیم هیجان ارزیابی و روش های درمانی موثر را در صورت وجود مشکل به کار گیرند.
بررسی نقش میانجی مهارت های ارتباطی در رابطه میان سبک های دل بستگی با بی رمقی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازوکار رابطه سبک های دل بستگی با بی رمقی زناشویی در پژوهش های پیشین مورد غفلت واقع شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مهارت های ارتباطی در رابطه بین سبک های دل بستگی با بی رمقی زناشویی انجام شده است. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش همه افراد متأهل شهر همدان در سال 1399 بود. افراد نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 327 نفر متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های دل بستگی (Collins & Read, 1990)، مهارت های ارتباطی (Queendom, 2001) و بی رمقی زناشویی (Pines, 1996)، پاسخ دادند. به دلیل شیوع ویروس کرونا، پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی تهیه شد و در گروه ها و کانال های شبکه های اجتماعی مجازی قرار داده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر نشان داد سبک دل بستگی ایمن با مهارت ارتباطی (60/0β=)، سبک دل بستگی اضطرابی با مهارت ارتباطی (29/0-β=) مهارت ارتباطی با بی رمقی زناشویی (34/0β=)، سبک دل بستگی اجتنابی با بی رمقی زناشویی (99/0β=) و سبک دل بستگی اضطرابی با بی رمقی زناشویی (52/1β=) رابطه معنی داری داشتند (01/0> P). همچنین، یافته ها نشان داد مسیر غیرمستقیم سبک دل بستگی ایمن و اضطرابی با میانجی گری مهارت ارتباطی با بی رمقی زناشویی معنی دار است (01/0> P). از سوی دیگر اثر غیرمستقیم سبک دل بستگی اجتنابی با میانجی گری مهارت ارتباطی معنی دار نبود. نتایج نشان می دهد در یک رابطه زناشویی میزان مهارت ارتباطی هر یک از زوجین و نوع سبک دل بستگی که در افراد شکل گرفته، در بی رمقی زناشویی زندگی مشترکشان مؤثر است.