ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
۱۱۸۱.

هرمنوتیک، فن عام فهم و تفسیر از نظرگاه اشلایرماخر(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴۰ تعداد دانلود : ۳۸۷۶
نوشته حاضر به معرفی آرا و اندیشه اشلایرماخر در علم هرمنوتیک می پردازد. علم هرمنوتیک تا پیش از قرن هیجدهم به سیاق تبار یونانی اش در خدمت تفسیر متن مقدس قرار داشت و با استفاده از شیوه معانی بیان و نقادی به همراه قواعد زبان شناختی و دستوری به فهم مدلول متن مقدس می پرداخت. اما اشلایرماخر در اوایل قرن نوزدهم هرمنوتیک را به عنوان فن عام تفسیر از محدوده متن مقدس خارج و آن را در فهم هر متنی به کار گرفت. او با تاثیرپذیری از رمانتیک ها و فقه اللغه ایها و روشنگران، تفسیر دستوری و روان شناختی را در فهم متن به کار گرفت. اما در نهایت با غلبه یافتن تفسیر روان شناختی بر جنبه دیگر تفسیر، به شیوه پیشگویانه و مقایسه ای در صدد بر آمد تا تفرد و نبوغ مولف را در سایه همدلی دریابد و از این طریق ذهنیت مولف را جهت فهم مدلول نهایی متن باز تجربه کند.
۱۱۸۶.

بررسی تطبیقی تأویل ملاصدرا و هرمنوتیک هیدگر ‏(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۱۸۷.

عقلانیت در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقلانیت عقل معرفت شناسی یقین هستی شناسی کوجیتو دکارت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۷۵ تعداد دانلود : ۲۲۴۷
در این نوشتار، تلاش شده است تا با تکیه بر آثار دکارت، عقلانیت در فلسفه او بررسی گردد. برای این منظور، نخست معانی عقلانیت بیان شده و پس از تعیین معنای مورد نظر، گزارشی از فلسفه دکارت به صورت تحلیلی ارایه گردیده و در ادامه، با متمایز ساختن «هستی شناسی» از «معرفت شناسی»، به بررسی عقلانیت، هم در نظام هستی شناسی و هم در نظام معرفت شناسی وی پرداخته شده است. دکارت در نظام معرفت شناسی خود، پس از طرح شک روشمند، به سوی شکاکیت، که مرحله ای از عدم عقلانیت است، سیر می کند، سپس بر اساس «کوجیتو» تلاش می کند تا از نظر معرفت شناسی، به قلمرو عقلانیت بازگردد. اما در نظام هستی شناسی، او نخست بر پایه «کوجیتو» به اوج عقلانیت، که همان اعتقاد به جوهر حقیقی واحد باشد، نزدیک می شود، ولی در ادامه و با گرایش به کثرت و اصالت ماهیت، از عقلانیت در نظام هستی شناسی فاصله می گیرد.
۱۱۹۴.

ملاحظاتی دربارة مقالة «تعبیرهای ارسطو از اصل تناقض»(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارسطو اصل امتناع تناقض وحدت درتناقض اصل این همانی گزاره های متناقض

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۹ تعداد دانلود : ۸۰۶
«تعبیرهای ارسطو از اصل تناقض» عنوان مقاله ای است، به قلم مؤلّفین در مجلّه پژوهش های فلسفی ـ کلامی، شماره 31 و 32 که عهده دار بررسی نظر ارسطو درباره اصل امتناع تناقض می باشد. سه نتیجه اساسی در این مقاله أخذ شده است: 1) ارسطوتعبیر واحدی از این اصل ندارد، 2) ناهم سازگاری برخی دیدگاه های ارسطو در این زمینه، 3) گزاره نما بودن این اصل بنا به تقریر ارسطو. در این نوشته سعی بر این است تا از دو جهت ایده های مطرح شده دراین موضوعات به چالش کشیده شده و ناکافی بودن دلایل پشتیبان آن ایده ها را نشان دهم؛ الف) نشان دادن تفسیر به رأی های قطعات ارسطو که حکم مقدمات را در کل استدلال های آن مقاله ایفا می کنند و ب) استدلال علیه ایده های اصل مطرح شده در مقاله.
۱۱۹۶.

مابعدالطبیعه به مثابة تأمل ثانویه در رازها از دیدگاه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۶۹۱ تعداد دانلود : ۹۶۶
از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز می‌گنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار می‌گیرند. به عقیدة وی، مهم‌ترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی می‌کردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیستند، دچار شکست و انحراف شدند.از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز می‌گنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار می‌گیرند. به عقیدة وی، مهم‌ترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی می‌کردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیستند، دچار شکست و انحراف شدند.
۱۱۹۷.

مواجهه منطق و روانشناسی از نگاه هوسرل

۱۱۹۸.

قضایای تحلیلی و ترکیبی (کاوشی در تعاریف قضایای تحلیلی و ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قضایای تحلیلی قضایای ترکیبی لوازم معنا اصل‌ عدم‌ تناقض حقایق اولیه عقل اصل هوهویت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۴۴۲۴ تعداد دانلود : ۱۵۶۳
تعاریف متعددی از قضایای (یا احکام) تحلیلی در فلسفه غرب شده است. تعریف لایبنیتز، هیوم، کانت، آیر، میل، فرگه و کواین از جمله مهم ترین تعاریف قضایای تحلیلی در فلسفه غرب است. این تعاریف به لحاظ مصداق در سه دسته اخص، خاص و اعم قرار می گیرند. برای دست یابی به تعریف صحیح، باید دید کدام تعریف با اهداف و مبانی این تقسیم سازگارتر است. در این مقاله، پس از تعیین اهداف و مبانی فیلسوفان غرب در این تقسیم، نشان داده شده است که هیچ یک از تعاریف فلسفه غرب با مبانی فلسفی آنها و با اهداف مورد نظرشان سازگار نیست؛ زیرا مهم ترین هدف این تقسیم تفکیک حقایق عقل از حقایق واقع یا تفکیک حقایق اولیه عقل از حقایق مشتقه عقل است که این هدف نسبت به قضایای حملی و شرطی از یک سو، و قضایای سالبه و موجبه از سوی دیگر، و قضایای صادق و کاذب و ... یکسان است. اما هیچ کدام از تعاریف نمی تواند همه انواع قضایا را در برگیرد. به علاوه، هر یک از تعاریف ارایه شده از فلاسفه غرب، دارای نارسایی ها و ضعف های دیگری است. از این رو، تعریف دیگری به عنوان تعریف مختار مولف ارایه شده است که به نظر می رسد هیچ یک از نارسایی های مذکور را ندارد. تعریف مختار اخص از تعریف اعم و اعم از تعریف خاص است، از این رو، مجموع تعاریف قضایای تحلیلی در چهار دسته اخص، خاص، عام و اعم قرار می گیرند.
۱۱۹۹.

خدا و دین از نظر هگل جوان

کلیدواژه‌ها: دین حیات هگل جوان الوهیت(خدا) ایجابیت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۴۴۸۴ تعداد دانلود : ۱۲۴۹
هگل جوان که وارث دین کانتی و روشن گری است دیدگاه نوینی را در خصوص دین ارائه می کند که از جهات مختلفی نقد دین کانتی است؛ از نظر هگل، دین کانتی برخاسته از کل وجود انسان نیست. هگل دین مورد نظر خود را دین ذهنی می خواند که برخاسته از صمیم روح و قلب است، در حالی که نقطه مقابل آن، دین عینی است که دست ساخته مفاهیم عقلی است. دین ذهنی هگل، توجهی به جاودانگی شخصی نفس ندارد؛ و کمال نفس در همین دنیا و در تشبه به خدا و وحدت با خدا حاصل می شود. به باور هگل، ما در بیان حقایق دینی با فقر زبانی مواجه ایم؛ زیرا اولاً: وجود خدا از سنخ سایر موجودات نیست و ثانیاً: روح را فقط روح درک می کند و کسی که بخواهد او را فقط با عقل درک کند، از درک الوهیت و از بیان آن عاجز خواهد ماند. برای این که کسی بتواند حقیقت الوهیت را درک کند، باید روحش تعالی یابد و از کرانمندی به سوی بی کرانگی حرکت کند. در بعُد سیاسی- اجتماعی نیز باید گفت کارکرد دین، متاثر از دین داری بیشتر افراد اجتماع است؛ اگر اکثریت مؤمن باشند، افراد دین دار در عشق و وحدت با یکدیگر زندگی می کنند، اما اگر اکثریت بی ایمان باشند، دین داران به انزوا روی می آورند. عیسی نیز به همین دلیل انزوا گزید. در نهایت، برای این که وحدت جامعه مومنان که به وسیله عنصر عشق با یکدیگر متحد شده اند به وحدتی کامل تبدیل شود و با عینیت نیز یگانه شود، به عنصری نیاز است که حلقه واصل این یگانگی شود و آن عبارت است از خیال. خیال که از یک سو با روح در پیوند است و از سوی دیگر، مصداق تام الوهیت را در شخص عیسی مشاهد می کند، می تواند پیوند میان عشق و عین را درک کند و این وحدت را تکمیل کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان