فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۱٬۹۸۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
آگاه شدن از هرگونه مشکل، تاخیر رشدی یا متفاوت بودن کودک بر روی سلامت روان والدین تأثیر منفی قابل ملاحظه یی چون استرس و اضطراب می گذارد، از این رو هدف مطالعه ی حاضر بررسی رابطه دلبستگی به خدا با تاب آوری و سلامت روان والدین کودکان با نیازهای ویژه بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع همبستگی توصیفی است. جامعه متشکل از والدین دارای کودک با نیازهای ویژه در شهر تهران در سال 94 می باشد. 200 والد دارای کودک با نیازهای ویژه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه ی دلبستگی به خدا(بک و مک دونالد، 2004)، مقیاس تاب آوری، پرسش نامه ی سلامت عمومی گلدنبرگ(GHQ) می باشد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین پناهگاه امن(163/0=r)، پایگاه امن(163/0=r) و ادراک مثبت از خدا(277/0=r) با تاب آوری و پناهگاه امن(192/0-=r)، پایگاه امن(171/0- =r) و ادراک مثبت از خود(205/0- =r) با سلامت عمومی همبستگی معناداری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد ضریب پیش بینی ادراک از خدا و پناهگاه امن برای تاب آوری به ترتیب 096/0 و 135/0 بود. همچنین ادراک از خود و پناهگاه امن به ترتیب 6/5 درصد و 5/8 درصد از واریانس متغیر سلامت عمومی را تبیین کرد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اهمیت متغیر دلبستگی به خدا را در پیش بینی تاب آوری و سلامت روان در والدین دارای کودک با نیازهای ویژه آشکار ساخت.
تدوین مدل ساختاری برای هوش معنوی بر اساس ویژگی های شخصیتی و بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی در پیش بینی هوش معنوی جهت تدوین مدل ساختاری در دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر بود. نمونه ای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش طبقه ای منظم انتخاب و به سه پرسشنامه هوش معنوی کینگ(2007)، مقیاس جامع بهزیستی کیز(1998) و فرم کوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتNEO-FFIپاسخ دادند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازه گیری شده در الگوی مفهومی، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که نمرات بالا در هوش معنوی از طریق نمرات پایین در روان رنجورخویی و نمرات بالا در برون گرایی و وجدانی بودن پیش بینی شد. در این الگو متغیرهای بهزیستی نقش متغیر میانجی را به عهده داشتند و روان رنجورخویی، برون گرایی و وجدانی بودن با میانجی-گری بهزیستی ذهنی توانستند تغییرات هوش معنوی را پیش بینی کنند. در این مدل وزن های رگرسیونی مربوط به اثرات مستقیم معنادار نبودند اما وزن های رگرسیونی مربوط به اثرات غیر مستقیم و کل متغیرها معنادار بودند و متغیرهای پیش بینی کننده الگو 25% از واریانس هوش معنوی را تبیین کردند نتایج پژوهش حاضر نقش ویژگی های شخصیتی را در بهزیستی ذهنی و هوش معنوی مورد تأکید قرار می دهد.
تدوین برنامه آموزشی شُکر مبتنی بر مفهوم شکر اسلامی و بررسی کارآمدی آن در رضایت از زندگی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
100 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین و عرضه الگوی شکرگزاری مبتنی بر آموزه های اسلامی و بررسی اثربخشی آن بر رضایت از زندگی بررسی شده است. فرض این پژوهش آن است که افزایش میزان قدردانی، باعث افزایش رضایت از زندگی و پیش بینی کننده آن است. در این پژوهش، پس از بررسی منابع و به دست آوردن مؤلفه های شکرگزاری و مفهوم قدردانی، برنامه آموزشی شش جلسه ای تدوین شد. با اجرای مصاحبه و گرفتن پرسش نامه های قدردانی و رضایت از زندگی، 19 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه قرآن و حدیث قم انتخاب، و به دو گروه 7 و 12 نفره تقسیم شدند. گروه 7 نفره، برنامه آموزشی شکرگزاری تدوین شده را دریافت کردند و گروه کنترل در انتظار دریافت مداخله قرار گرفتند. هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسش نامه شش گویه ای قدردانی مک کاله و همکاران (2002) و رضایت از زندگی دینر (1985) بود. مقایسه هر دو گروه با استفاده از مدل آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. تحلیل و مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل نشان داد شرکت کنندگان در گروه آزمایش از نظر قدردانی و رضایت از زندگی افزایش مثبت و معناداری را تجربه کرده اند که در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل افزایشی دیده نشد و حتی این افزایش پس از گذشت چهل وپنج روز نیز باقی ماند نتیجه: مداخله و برنامه آموزشی شکرگزاری مبتنی بر آموزه های اسلامی دارای اثربخشی معناداری است و می تواند میزان رضایت از زندگی و قدردانی افراد را افزایش دهد
مقایسة اثر بخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسة اثربخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان دانشگاه «پیام نور» سمیرم است. آزمودنی های این پژوهش از طریق فراخوان و از میان کسانی که از طرف روان شناس بالینی قبلاً تشخیص افسردگی گرفته بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شدند. ابزار تشخیصی افسردگی آزمون «افسردگی بک» (BDI-II) است و برای سنجش معنویت، از شرح حال دینی و روایی (RSHI) استفاده شده است. آزمودنی هایی که دارای ملاک های مناسب برای گروه های درمان بودند به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. دو گروه درمانی در هشت جلسة شرکت کردند و گروه کنترل (فهرست انتظار) در هیچ گونه گروه درمانی شرکت نکرد. در پایان، مداخلات درمانی هر سه گروه بار دیگر با آزمون ا«فسردگی بک» (BDI-II) ارزیابی شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ، معنویت درمانی و طرحواره درمانی به طور معناداری در بهبود افسردگی دانشجویان مؤثر بوده است. در مقایسة دو روش درمانی نیز تفاوت معنا داری به چشم می خورد و معنویت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به طرحواره درمانی در بهبود افسردگی نشان می دهد.
بررسی نقش تمایزیافتگی و عوامل شخصیت در میزان تحول روانی معنوی دانشجویان متأهل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش تمایز یافتگی و عوامل شخصیت در میزان تحول روانی- معنوی است. برای دستیابی به این هدف، 220 نفر از میان متأهلین دو دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به کلیه گویه های پرسش نامه های جمعیت شناختی، تمایزیافتگی، شخصیت و تحول روانی- معنوی پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغیره انجام شد. پس از تحلیل یافته ها، نتایج حاصل از همبستگی پیرسون حاکی از رابطه معنادار مثبت بین تمایزیافتگی، مقبولیت و وظیفه شناسی، با تحول روانی- معنوی و همچنین رابطه معنادار منفی بین روان آزرده خویی با تحول روانی- معنوی بود. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که تمایزیافتگی و عامل مقبولیت در شخصیت، نقش پیش بینی کننده برای تحول روانی- معنوی دارند. به نظر می رسد، هرچه متأهلین از سطح تمایزیافتگی بیشتری برخوردار باشند و مقبولیت و وظیفه شناسی بیشتری داشته باشند، در سطوح بالاتری از تحول روانی- معنوی جای می گیرند و هرچه درجه روان آزرده خویی آنها بیشتر شود، سطح تحول روانی معنوی کاهش می یابد.
نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه تصور از خدا با کارکرد خانواده(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کارکرد خانواده جنبه مهم محیط خانواده است که سلامت جسمانی، اجتماعی و هیجانی اعضاء آن را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که با هدف بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه تصور از خدا و کارکرد خانواده صورت گرفت. بدین منظور 386 معلم از معلمان استان خراسان جنوبی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تصور از خدا مقیاس تاب آوری و مقیاس کارکرد خانواده استفاده شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که بین همه خرده مقیاس های تصور از خدا با تاب آوری رابطه معنادار مثبت و با کارکرد ناسالم خانواده رابطه معنادارمنفی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد کارکرد خانواده توسط تصور از خدا قابل پیش بینی است و 19.3درصد از کارکرد خانواده را تبیین می کند. طبق نتایج ، سه خرده مقیاس تصورحضور،محبت و خیرخواهی عمده این واریانس را تبیین می کند. نتایج حاصل از بررسی فرضیه اصلی پژوهش نشان داد که تاب آوری رابطه هریک از سه خرده مقیاس حضور،محبت و خیرخواهی با کارکرد خانواده را واسطه گری جزئی می کند.
روان درمانگری چندبعدی معنوی: فعال سازی عمل معنوی و اثربخشی آن بر مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر تبیین «عمل» به عنوان حوزه کنش وری درمان چندبعدی معنوی و بررسی اثربخشی آن بر ابعاد مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب بوده است. روش پژوهش عبارت بوده است از تحلیل متون دینی، و بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی به روش نیمه تجربی با گروه کنترل به صورت گروهی، با استفاده از ابزارهای پرسش نامه ساختاریافته چندبعدی زندگی و آزمون اضطراب بک، که بر روی گروه نمونه مراجعان مضطرب مراکز مشاوره انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بر اساس تحلیل متون دینی (قرآن، حدیث)، آنچه هویت انسان را می سازد به طور کلی، تحلیل و فعال سازی «عمل» و به شکل مثبتِ غایی، «عمل معنوی» مراجعان است. عملِ محاسبه پذیر عملی است که امکان مدیریت اجزا و مراتب آن به شکل ارادی وجود دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از روان درمانگری چندبعدی معنوی از طریق تنظیم و تعدیل عمل یا کنش وری ارادی انسان و عوامل مربوط به آن و فعال سازی عمل معنوی (به ویژه بازخورد توحیدی و عقل خداسو)، مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب نسبت به گروه کنترل در ابعاد هفت گانه (رفتاری، عاطفی، حسی، تصویرپردازی ذهنی، شناختی، روابط و بیولوژی/سبک زندگی) به طور معناداری کاهش یافت (P<0/0001). همچنین، اضطراب گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت (P<0/0001). مشاهدات بالینی و گزارش های مراجعان نشان داد بازخورد توحیدی، عقل خداسو را فعال و کنش وری انسان را متعادل می کند و به سطح «عمل معنوی» تعالی می بخشد. در این سطح کنش وری انسان هدفمند، باارزش و معنادار شده و با کاهش اضطراب، به اعمال انسان وحدت می بخشد. نتیجه اینکه با تنظیم عمل انسان در ابعاد مختلف و تعادل بخشی به آن می توان بر مشکلات زندگی افراد مضطرب، که از دید فاعلی خارج از کنترل اند، غلبه کرد. منطق این درمان برای مشکلات در ابعاد مختلف ایجاب می کند آن را درمانی فرا تشخیص تلقی کرد.
پیش بینی خودتعیین گری مذهبی توسط سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خودتعیین گری مذهبی توسط سبک های دلبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان دختر و پسرپایه پیش دانشگاهی(18 تا 21 سال) شهرستان زاهدان در سال تحصیلی90-1389 بود. نمونه ی پژوهش شامل 346 که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نظر پژوهش از پرسش نامه خودتعیین گری مذهبی ریان و همکاران و مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی کولینز و رید استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفت. نتایج همبستگی نشان داد سبک دلبستگی ایمن با خود تعیین گری مذهبی خودپذیر همبستگی مثبت دارد، سبک دلبستگی اضطرابی با خود تعیین گری مذهبی خودپذیر همبستگی معکوس دارد و سبک دلبستگی اجتنابی همبستگی مثبت با خود تعیین گری درون فکنی شده نشان می دهد. براساس رگرسیون گام به گام، سبک دلبستگی اجتنابی به میزان 012/0 واریانس سبک خودتعیین گری مذهبی درون فکنی شده راتبیین می کند و سبک دلبستگی اضطرابی به میزان 037/0 واریانس سبک خود تعیین گری مذهبی خودپذیر را تبیین می کند. بنابر این، هر چه انگیز های مذهبی درونی تر می شود تضاد سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با آن بیشتر می گردد.
نگاهی به سلامت معنوی در گزاره های نهج البلاغه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
59-65
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با توجه به سخنان امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه، تلاش شده تا به مفهومی از سلامت معنوی دست یابیم؛ برای این مقصود به جستجو در کاربرد واژه ی سلامت در این مجموعه پرداخته ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که سلامت در دو بُعد مادی(جسمی) و غیرمادی(اخلاقی و روحی)، مورد توجه قرار گرفته است و از آنجایی که واژه ی «معنویت» در این کتاب شریف به کار برده نشده، به ناچار به کلام تفسیرکنندگان نهج البلاغه رجوع کردیم و دریافتیم که این واژه به طور شایع در جنبه های عرفانی، اخلاقی و عبادی، به کار رفته است و تا حدودی نیز این کاربرد را در سخنان اندیشمندان غیراسلامی می توان مشاهده نمود. سپس در پایان، این احتمال که سلامت معنوی، مجموعه یی از «باورهای صحیح با رعایت ارزش های اخلاقی» باشد را تقویت نموده ایم.
مقایسه ی سازگاری اجتماعی، خود نظم دهی و باورهای دینیِ زنان معتاد و عادی شهر ارومیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
53-63
حوزههای تخصصی:
اگرچه آمار دقیقی از میزان جمعیت زنان معتاد در کشور ما وجود ندارد؛ براساس برخی پژوهش ها، 6/9 درصد معتادان کشور را زنان تشکیل می دهند. وزارت بهداشت نیز در آمار خود از وجود یک زن معتاد به ازای هر هشت مرد معتاد، گزارش می دهد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی میزان سازگاری اجتماعی، خودنظم دهی و باورهای دینی زنان معتاد و عادی شهر ارومیه است. مواد و روش ها: طرح این پژوهش، توصیفی از نوع علّی - مقایسه یی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه ی زنان معتاد مراجعه کننده به مرکزهای ترک اعتیاد و همه ی زنان عادی شهر ارومیه در سال 94 - 95 است که از بین آنان 200 نفر (100 زن معتاد و 100 زن عادی)، بر اساس جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سازگاری اجتماعی، خود نظم دهی و باورهای دینی استفاده شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری (20- SPSS) و روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس چندمتغیّری) تحلیل شده است. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت نموده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد بین میزان سازگاری اجتماعی، خودنظم دهی و باورهای دینی این دو گروه، تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P)؛ بدین صورت که سازگاری اجتماعی، خودنظم دهی و باورهای دینی زنان عادی، بیشتر از زنان معتاد است. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که به کارگیری تدابیری ویژه، برای افزایش میزان سازگاری اجتماعی، خودنظم دهی و باورهای دینی زنان معتاد، برای ترک اعتیاد و جلوگیری از بازگشت آنان، امری ضروری به نظر می رسد.
عوامل تسهیل کننده و بازدارنده ی رعایت حجاب کامل توسط دانشجویان: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
14-24
حوزههای تخصصی:
رعایت حجاب، یک ارزش اسلامی و تکلیف الهی مورد تأکید است و در محیط دانشگاه ضرورت آن بیش از پیش احساس می شود. بد حجابی، پدیده یی اجتماعی است که برای پی بردن به عوامل آن، باید جوانب اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن بررسی شود. هدف از این پژوهش، تبیین عوامل تسهیل کننده و بازدارنده ی رعایت حجاب کامل برای دانشجویان بوده است. مواد و روش ها: این مطالعه، بخشی از مطالعه یی است که به روش گراندد تئوری انجام شده. داده ها با مصاحبه ی نیمه ساختار یافته از 12 دانشجوی ترک حجاب کرده، 11 نفر دانشجوی با حجاب، سه استاد مشاور، دو معاون فرهنگی و سه نفر از اعضای خانواده ی دانشجویان ترک حجاب کرده، جمع آوری شد. مشارکت کنندگان با نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند و تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مقایسه ی مداوم کوربین و اشتراوس(2008) انجام شد. یافته ها: تقیّد به معنویات، که عاملی تسهیل کننده در رعایت حجاب دانشجویان است، با اخلاق مداری، دین مداری و خوف و رجا، انتزاع شد؛ و تردید در باورها، که عاملی بازدارنده در رعایت حجاب کامل دانشجویان شناخته شد، با سه زیرطبقه ی فطرت گریزی، باورهای دینی سطحی و شناخت دینی ناکافی، انتزاع شد. نتیجه گیری: رعایت حجاب کامل، با تقیّد به معنویات تقویت می شود؛ و تردید در باورها، حجاب را تضعیف می کند؛ بنابراین به منظور ترویج و توسعه ی حجاب لازم است به شرایط زمینه یی و علّی رویارویی با حجاب توجه کرد و برای تقویت باورها و ارزش ها، اقدام های لازم به عمل آورد.
نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند. از بین این دانشجویان 377 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و با استفاده از فرم کوتاه پرسش نامه سبک زندگی اسلامی، پرسش نامه استعداد اعتیاد دانشجویان و مقیاس نگرش سنج مواد مخدر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی با میزان تمایل آن ها به مصرف مواد و نیز مؤلفه های استعداد اعتیاد رابطه منفی داشته (01/0>P) و 23% از واریانس تمایل دانشجویان به مصرف مواد و 45% از واریانس استعداد اعتیاد دانشجویان با سبک زندگی اسلامی تبیین می شود. از بین مؤلفه های سبک زندگی اسلامی، مؤلفه مالی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین تمایل دانشجویان به مصرف مواد و مؤلفه اخلاقی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین استعداد اعتیاد در دانشجویان محسوب می شوند. بحث و نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به سبک زندگی اسلامی در دانشجویان و انجام اقدامات لازم برای ترویج و ارتقای آن به منظور پیشگیری از گرایش دانشجویان به آسیب های اجتماعی به خصوص مصرف مواد را به دنبال دارد.
بررسی تجربی مراحل تحول ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تجربی مراحل تحول ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان بر مبنای پژوهش نظری نوذری (1389) و با روش مقطعی انجام شده است. مؤلفه های ایمان به خدا در پژوهش حاضر عبارتند از: شناخت خدا، شناخت نظام معنایی، عاطفه ایمانی و التزام ایمانی. داده های پژوهش بر پایه روش بالینی و از طریق مصاحبه انفرادی نیمه ساخت یافته با 198 دانش آموز (دختر و پسر) 7 تا 17 ساله شهر قم-که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند- گردآوری و توسط پنج کارشناس نمره گذاری شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که با افزایش سن، سطح ایمان به خدا نیز افزایش و دگرگونی می یابد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، روند تحول ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان دارای مراحل ذیل است: ایمان حسی نامتمایز، ایمان مفهومی آموخته شده، ایمان انتزاعی سطح اول، ایمان انتزاعی کامل.
سلامت معنوی در بستر عوامل اجتماعی معنویت افزا از نگاه نهج البلاغه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
55-62
حوزههای تخصصی:
سلامت معنوی بُعدی از سلامت انسان است که در بستر عامل های مختلفی می تواند رشد کند. در متن های اسلامی به ویژه در نهج البلاغه می توان این عوامل را استخراج نمود. یکی از عامل های رشد دهنده ی سلامت معنوی، عامل های اجتماعی است. این پژوهش با هدف جستجوی عوامل اجتماعی معنویت افزا از نگاه نهج البلاغه انجام شده است . مواد و روش ها: این مطالعه از نوع تحلیل محتوا است و براساس آموزه های فردی و اجتماعی نهج البلاغه؛ با محوریت زمینه هایِ معنویت افزای اجتماعی انجام شده است. در این پژوهش، اسناد و متن های اسلامی، ازجمله نهج البلاغه و نرم افزارهای علوم اسلامی بررسی شده است؛ همچنین در سایت نشریات کشور، با توجه به کلید واژه ی«نهج البلاغه»، 500 مقاله بررسی شد که از این تعداد، 97 مقاله تکراری؛ و بقیه ی مقاله ها مربوط به موضوع های مختلف اجتماعی، اخلاقی، ادبی، تربیتی و غیره بود که از این تعداد، چهار مقاله مربوط به حیطه ی سلامت و چهار مقاله به نوعی مربوط به موضوع معنویت بود؛ و تنها یک مقاله به موضوع سلامت معنوی در نهج البلاغه ارتباط داشت که تا حدّی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: بر اساس پژوهش حاضر، معلوم شد که حاکمیت دین و رهبری جامعه در هدایت افراد به سوی ارزش های اخلاقی و معنوی نقش پر رنگی دارد؛ و در کنار آن، مبارزه با فقر و بهره مندی جامعه از رفاه نسبی و نیز نفی تبعیض و نابرابری های اجتماعی و اجرای عدالت، بستری را برای حرکت جامعه به سوی ارزش های معنوی فراهم می کند. نتیجه گیری: با توجه به آنچه بیان شد می توان چنین نتیجه گرفت که معنویت، همان گونه که جنبه ی فردی دارد، می تواند جنبه ی اجتماعی نیز داشته باشد؛ به تعبیر دیگر، هم می توان از جامعه ی معنوی سخن گفت و هم از جامعه ی مادی و غیر معنوی . رفتارهای مذهبی ازجمله موضوع هایی است که در ایجاد معنویت تأثیر گذار است. بر این اساس، هنگامی می توان از جامعه ی معنوی سخن گفت که رفتارهای مذهبی در جامعه ی ما فراگیر شود .
تبیین رویکردهای موجود درباره تربیت معنوی کودکان و نقد آنها با تأکید بر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین رویکردهای موجود درباره مفهوم تربیت معنوی کودکان و نقد آنها با تأکید بر آموزه های اسلامی است.در بخش نخست، تاریخچه تربیت معنوی کودکان به اختصار ارائه می شود؛سپس با طرح سه جهان بینی عمده درباره نوع رابطه میان دین و معنویت، به تبیین تربیت معنوی کودکان با تأکید بر آراء اندیشمندان مذکور پرداخته می شود. جهان بینی های مذکور عبارت اند از: جهان بینی دینی، جهان بینی فارغ از دین و جهان بینی غیردینی (سکولار). با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت در جهان بینی دینی، معنویت بر ارتباط شخصی با حقیقت و تبعیت از آن و تربیت معنوی کودکان، بر هدایت دانش آموز به سوی کسب دانش شخصی، پویا، آمیخته با عشق و خلاقیت تأکید می کند؛ در رویکرد فارغ از دین، معنویت یک سازه رشد شخصی و ناظر به نوعی سبک تفکر و مفروضاتی است که افراد برای توجیه رفتارشان دارند و تربیت معنوی کودکان، پرورش رویکردی شناختی نسبت به معانی فرهنگی را در کانون توجه قرار می دهد.در جهان بینی غیردینی، معنویت ناظر به درک احساسات زیباشناختی و ساخت معنا در ارتباط کودک با خود و محیط و تربیت معنوی نیز به فرآیند پرورش هویت از طریق معناسازی و روایت سازی کودک است.در بخش دوم مقاله، جهان بینی های فوق با تأکید بر آموزه های اسلامی نقد می شوند. برخی از مهم ترین نقدهای وارد بر این جهان بینی ها عبارت اند از: وجود ابهام در حقیقت، خطر پیروی از افراد به جای حقیقت، محدود ساختن تربیت معنوی به پرورش یک بعد و تغافل از سایر ابعاد، سطحی نگری درباره دین و... در پایان نیز کلیاتی درباره الگوی پیشنهادی خود با عنوان الگوی اسلامی تربیت معنوی کودکان مطرح می شود. روش انجام این تحقیق،سنتزپژوهی و کاوشگری فلسفی انتقادی است.
از خداآگاهی تا خودمهارگری؛ آزمون یک مدل با کاربرد تحلیل مسیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف شناسایی رابطه و مدل ارتباط علّی بین خداآگاهی و خودمهارگری با میانجی گری خودآگاهی و حرمت خود در میان زنان و مردان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که از روش تحلیل مسیر، برای تجزیه و تحلیل داده های چهار مقیاس خداآگاهی، خودکنترلی، خودشناسی انسجامی و حرمت خود که به-طور هم زمان بر روی 322 نفر از دانشجویان جامعة المصطفی و جامعة الزهرا با روش نمونه گیری خوشه ای اجرا شده بود، استفاده شد. یافته ها حاکی از وجود رابطه معنادار و مثبت بین خداآگاهی و خودمهارگری با میانجی گری خودآگاهی و حرمت خود و برازش مطلوب مدل علّی ارائه شده و الگوی تحلیل مسیر خداآگاهی تا خودمهارگری از طریق میانجی-گری خودآگاهی و حرمت خود بود. بنابراین، تأثیر خداآگاهی و ذکر و یاد خداوند در خودمهارگری از طریق فرایندهای خودآگاهی و حرمت خود، تبیین پذیر است.
ساختار مفهومی هویت بر پایه منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف ساختار مفهومی هویت در منابع اسلامی انجام شد. بدین منظور، با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، هویت در منابع اسلامی معادل یابی و مؤلفه های ساختاری آن استخراج گردید. سپس، برای بررسی روایی محتوایی، معادل ها و مؤلفه های هویت در اختیار کارشناسان علوم حوزوی، که دارای تخصص روان شناسی یا علوم تربیتی بودند، قرار گرفت. یافته ها نشان داد پس از بررسی ۵۶۱ مفهوم از منابع اسلامی، نخست ۱۷ مورد و در نهایت، ۷ مفهوم فطرت، شاکله، سجیه، ایمان، تسلیم، معرفت نفس و هویت فلسفی، بیشترین هماهنگی را با سازه هویت نشان داد و بر پایه شواهد نظری و دیدگاه متخصصان، «معرفت نفس» مناسب ترین معادل برای هویت معرفی شد و ۱۶ مؤلفه ساختاری برای آن استخراج گردید. بر پایه درجه بندی متخصصان، ۹ مؤلفه باورها، ارزش ها، اهداف، گرایش ها، شناخت اکتسابی، ویژگی های پایدار، احساس هشیارانه، خودارزشمندی و خودپایی، به عنوان مؤلفه های نهایی ساختار هویت معرفی شد. بنابراین، هویت در منابع اسلامی پاسخ به سؤال کیستی فرد است که جنبه های گوناگون خود را شامل می شود.
مفهوم شناسی تطبیقی عزت نفس در قرآن و روانشناسی انسان گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بینش قرآن، هدف از آفرینش انسان دست یابی به کمال دانسته شده و آن در گرو کسب عزّت نفس است. از مفهوم عزّت نفس به معنای ارزیابی و ارزشیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندیِ خویش و کارایی مفید برای خود و جامعه یاد شده است. روان شناسان در تبیین مفهوم عزّت نفس، با توجه به ارزشمندی وجود انسان هرآنچه موجب ارزش و پیشرفت و موفقیت او باشد را به عنوان ابزار و عامل ارتقاء عزت نفس بیان کرده اند و در این راستا بیشتر به نقش عوامل محیطی و مادی اشاره نموده اند اما از منظر قرآن عزّت واقعی در ارتباط با خداوند معنا پیدا می کند « والعِزَّهُ للهِ جَمیعاً» و انسان، با ایمان و عمل صالح در سایه تقوای الهی به این مهم دست می یابد. با چنین نگرشی تأیید الهی میزان کرامت و عزت واقعی انسان است و شرایط تأثیرگذار محیطی و مادی تنها ابزار و وسایل مقدماتی برای نیل به این اوصاف است. پژوهش حاضر برآن است تا ضمن واکاوی و تبیین مفهوم عزت نفس از منظر قرآن و روانشناسی، به روش توصیفی و تحلیلی مؤلفه ها، ابعاد و جلوه های عزت نفس را مبتنی بر آموزه های وحیانی ارئه دهد.
تدوین مدل علّی بهزیستی ذهنی بر پایه جهت گیری دینی با واسطه گری امیدواری، اضطراب مرگ و معنای زندگی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
32 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش های پیشین گویای رابطه مثبت دین، معنویت، و دینداری با بهزیستی و سلامت روانی است. پژوهش حاضر به بررسی چگونگی رابطه دین با بهزیستی ذهنی می پردازد. این پژوهش به برازش یک مدل علّی بهزیستی ذهنی بر اساس دین می پردازد که در آن، دین از طریق امید، هدف در زندگی، و اضطراب مرگ بر شاخص های بهزیستی ذهنی اثر غیرمستقیم دارد. ۴۷۲ دانشجو به این پرسشنامه ها پاسخ دادند: «مقیاس شادی فاعلی»، «مقیاس رضایت از زندگی»، «مقیاس حرمت خود روزنبرگ»، «مقیاس تجدید نظر شده جهت گیری دینی»، «آزمون هدف در زندگی»،« مقیاس امیدواری»، و «مقیاس اضطراب مرگ تمپلر». یافته ها نشان داد شاخص های دینداری با شادی، رضایت از زندگی، حرمت خود، امیدواری، و هدف در زندگی رابطه مثبت دارند. رابطه دینداری برونی فردی با اضطراب مرگ مثبت بود. نتایج تحلیل مسیر، برازش مدل پیشنهادی را تائید کرد. به طور خاص، نقش های واسطه ای دو متغیر امید، و هدف در زندگی در رابطه دین با بهزیستی ذهنی تائید شدند. تلویحات نظری یافته های پژوهش به بحث گذاشته شد.