فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای ضمنی هوش و معرفت شناسی با جهت گیری هدف پیشرفت دانشجویان و نقش میانجی باورهای معرفت شناسی در رابطه بین باورهای ضمنی هوش و جهت گیری هدف انجام گرفت. در همین راستا، 384 دانشجو از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی از دانشکده های فنی- مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی انتخاب شدند . از پرسشنامه های باور ضمنی هوش دویک، باور معرفت شناختی بندیکس و همکاران و پرسشنامه جهت گیری هدف کریستوفر، به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد. از روش های آماری تحلیل رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد اثر مستقیم باور ضمنی افزایشی بودن هوش بر تبحرگرایی دانشجویان معنی دار ( p=0/01 ) است، و باور ضمنی ثابت بودن هوش، هم اثر مستقیم معنی دار ( p=0/01 ) و هم اثر غیر مستقیم معنی دار از طریق باور معرفت شناسی سریع بودن یادگیری بر تبحرگریزی دانشجویان دارد ( p=0/01 ). نتایج دیگر پژوهش نشان داد اثر مستقیم باور ثابت بودن هوش بر تبحرگرایی معنی دار نیست؛ اما اثر غیرمستقیم آن از طریق باور معرفت شناسی منبع دانش معنی دار ( p=0/01 ) است. سرانجام باور ضمنی ثابت بودن هوش و ساده بودن دانش اثر مستقیمی بر عملکرد گریزی دانشجویان دارد ( p=0/01 ).
مسائل و چالش های معنوی کودکان مبتلا به سرطان: تجربه والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سرطان از بیماری مزمن و از دومین علل اصلی مرگ در کودکان است. علاوه بر مسائل بالینی با خود چالش ها و بحران های معنوی به همراه دارد. در این راستا خانواده به عنوان یکی از اعضاء مراقب کننده از ایشان با این چالش ها مواجه هستند. در پژوهش حاضر در پی شناسایی تجربه والدین در مواجه با مسائل و چالش های معنوی کودکان مبتلا به سرطان هستیم.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و با روش تحلیل محتوا انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات تعداد 21 نفر از والدین به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به مدت 3 ماه مورد مصاحبه نیمه عمیق قرار گرفتند. داده ها به روش تجزیه و تحلیل مداوم مقایسه ای بررسی شد.
یافته ها: مفاهیم استخراج شده در 8 درون مایه اصلی سؤالات فلسفی، ایمان و امید، ارتباط با طبیعت، بازی و تفریح، عشق و حمایت اجتماعی، ابراز ترس و اضطراب، ابراز پرخاشگری، مکانیزم دفاعی و امید به آینده قرار گرفتند.
نتیجه گیری: در پژوهش حاضر تجربه والدین با ژرفای بیشتری مورد بررسی قرار گرفت. مواردی همچون سؤالات فلسفی مختلف، ایمان و امید و مورد عشق و حمایت اجتماعی قرار گرفتن عمده دغدغه والدین در ارتباط با کودکان مبتلا به سرطان بود. در این راستا لازم است آموزش های لازم برای توانمند کردن والدین جهت مراقبت معنوی از کودکان مبتلا به سرطان صورت گیرد.
رابطه بین متغیرهای پایبندی به حجاب، تصور از خود و سلامت روان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، درصدد شناسایی رابطه بین متغیرهای پایبندی به حجاب و تصور از خود و سلامت روان است. جامعه آماری، دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان رباط کریم است. حجم نمونه مورد پژوهش 385 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه 21 سؤالی پایبندی به حجاب، پرسش نامه 25 سؤالی تصور از خود و پرسش نامه 28 سؤالی سلامت عمومی است. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. داده ها براساس ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون دو متغیره همزمان تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین سه متغیر پایبندی مذهبی، تصور از خود و سلامت روان رابطه وجود دارد و افزایش پایبندی به حجاب، با بهبود تصور از خود و افزایش سلامت روان همبسته است. همچنین پایبندی به حجاب و تصور از خود می تواند 30/14 درصد از واریانس سلامت روان را تبیین نماید.
رابطه هوش معنوی با راهبردهای برخورد با تعارضات زناشویی و رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متأهل شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش معنوی با راهبردهای برخورد با تعارضات و رضایتمندی زناشویی در جامعه آماری دانشجویان متأهل شهر تهران می باشد. روش: برای انجام تحقیق حاضر نمونه ای به حجم 300 نفر از 5 دانشگاه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. از پرسشنامه های هوش معنوی ناصری، رضایتمندی زناشویی انریچ و راهبردهای حل تعارضات اشتراوس برای سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. داده های به دست آمده توسط آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد بین هوش معنوی و رضایتمندی زناشویی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین هوش معنوی با راهبردهای غفلت، خروج، سوءرفتار همبستگی منفی معنادار و نیز بین راهبرد کلامی و گذشت همبستگی مثبت معنادار وجود دارد و همچنین، بین رضایتمندی زناشویی و راهبردهای غفلت، خروج، سوء رفتار همبستگی منفی معنادار وجود داشت و بین راهبردهای کلامی همسران (غالباً مردان) با رضایت زناشویی همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مؤلفه های غفلت خود (به صورتی منفی)، شکیبایی، خودآگاهی، راهبرد کلامی همسر و خروج خود (به صورتی منفی) قادر به پیش بینی رضایتمندی زناشویی می باشند. نتیجه گیری: یافته ها همبستگی هوش معنوی را با رضایتمندی زناشویی و راهبردهای حل تعارضات زناشویی مورد تأیید قراردادند، به طوری که این یافته ها می توانند زمینه ساز پژوهش های آزمایشی باشند و سپس بر آموزش های خانواده و سلامت روان آنان اثرگذار باشند.
پیش بینی کنندگی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربة طلاق و افراد بدون تجربة طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربه طلاق و افراد بدون تجربة طلاق است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متقاضی شهر اصفهان (متقاضی طلاق و غیرمتقاضی طلاق) بود که 103 نفر از میان افراد متقاضی طلاق و 102 نفر از میان افراد غیرمتقاضی طلاق، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامة نگرش سنج مذهب، پرسش نامة تعهد زناشویی و پرسش نامة سبک زندگی به عنوان ابزار پژوهش، مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که افراد دارای تجربة طلاق و نیز افراد بدون تجربة طلاق، تنها نگرش مذهبی می تواند به طور معناداری سبک زندگی را پیش بینی نماید. بنابراین، می توان گفت: صرف نظر از تجربه یا عدم تجربة طلاق، نگرش مذهبی یکی از عوامل مهم مرتبط با سبک زندگی محسوب می شود.
نقش جهت گیری اجتماعی بر رفتار اخلاقی با توجه به نقش میانجی معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش جهت گیری اجتماعی بر رفتار اخلاقی با توجه به نقش میانجی معنویت انجام شده است. روش: در این راستا، 407 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رفتار اخلاقی لوزیر (1993)، جهت گیری اجتماعی هاریسون (2001) و پرسشنامه محقق ساخته در زمینه معنویت مبتنی برنظریه معنویت و عقلانیت ملکیان (1386) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با افزایش جهت گیری اجتماعی و معنویت بر میزان رفتار اخلاقی افزوده می شود از سویی، با افزایش جهت گیری اجتماعی بر میزان معنویت نیز افزوده می شود. یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که، جهت گیری اجتماعی به صورت مستقیم بر رفتار اخلاقی تأثیر می گذارد و یا این تأثیرگذاری به صورت غیرمستقیم با میانجی گری معنویت صورت می گیرد. از طرفی، داده های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که، مؤلفه های معنویت و جهت گیری اجتماعی می توانند به صورت ترکیبی بخشی از تغییرات رفتار اخلاقی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که در شکل گیری عمل اخلاقی عوامل عدیده ای نقش دارند که در این راستا می توان به جهت گیری اجتماعی و معنویت اشاره نمود. در این خصوص، اخلاق در متن اجتماع شکل می گیرد و تجارب معنوی فرد در رهگذر روابط بین فردی، موجب تجلی رفتار بر مبنای خصایل اخلاقی م ی شود.
رابطه دینداری و هوش معنوی و تأثیر آنها بر عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دینداری و هوش معنوی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان با توجه به تفاوت های جنسیتی بود. طرح پژوهش از نوع غیرآزمایشی یا توصیفی بود. نمونه پژوهش شامل 150 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان (70 دختر و 80 پسر) بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس سنجش دینداری (RAS) و پرسشنامه هوش معنوی (SIQ) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها نشان دهنده وجود تأثیر دینداری بر هوش معنوی و مؤلفه چهارگانه آن بود ( (p≤01 . دینداری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان تأثیر معناداری نداشت، در حالی که هوش معنوی پیش بینی کننده قدرتمندی برای عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. نمره های دانشجویان دختر در هوش معنوی و دینداری بالاتر از دانشجویان پسر بود. براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت دینداری می تواند به رشد هوش معنوی کمک کرده، آن را تسهیل کند.
بررسی وضعیت سلامت معنوی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
13-20
حوزههای تخصصی:
سلامت معنوی، یکی از ابعاد مهم سلامت در انسان محسوب می شود و به عنوان رویکردی مهم در ارتقای سلامت عمومی در نظر گرفته می شود. با توجه به اهمیت سلامت معنوی و نقش آن در ارتقای سلامت روانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی سلامت معنوی در کارکنان یکی از دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران صورت گرفته است. مواد و روش ها : این مطالعه ی مقطعی، بر روی 503 نفر از کارکنان یکی از دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران (دربرگیرنده ی سه بیمارستان تحت پوشش و دانشکده ها)، به روش نمونه گیری چند مرحله یی مرکب (برحسب درصد افراد شاغل در هر بخش/کارمند اداری یا درمانی)، در سال 1391 انجام شد. اطلاعات از طریق پرسش نامه های سلامت معنوی 20 سئوالی Paloutzianو Ellison بعد از تعیین روایی و پایایی آن ها به صورت خود ایفا تکمیل و جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS16 و آزمون های ANOVA و همبستگی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمره ی سلامت مذهبی و وجودی در کارکنان به ترتیب 97/52 و 09/48 بود. در مجموع 4/61 درصد کارکنان از نمره ی سلامت معنوی خوبی برخوردار بودند. بین سلامت معنوی و سن، سابقه ی خدمت، سابقه ی بیماری های اعصاب و روان، متوسط فعالیت جسمانی، وضعیت مسکن و شرکت در مناسک حج، ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری : برنامه ریزی برای ارتقای سلامت جسمی و به خصوص روانی، اجتماعی و حرفه یی کارکنان در اولویت قرار دارد. برای ارتقای سلامت در کارکنان توجه به ارتقای شغلی، سطح رفاه و درآمد، فعالیت جسمانی و سبک زندگی توصیه می شود.
رابطه شیوه های فرزند پروری ادراک شده با طرحواره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی رابطه شیوه های فرزندپروری ادراک شده با طرحواره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی صورت گرفته است. بدین منظور، 300 دانش آموز دختر مقطع دوم و سوم دبیرستان به شیوه نمونه گیری طبقه ای خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های ابعاد رفتاری والدین شیفر، فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و جهت گیری مذهبی آلپورت را تکمیل کردند. داده ها، با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که شیوه فرزندپروری با بُعد غالب محبت پیش بینی کننده معناداری برای سطوح پایین تر طرحواره های ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، نقص/ شرم، وابستگی/ بی کفایتی، خودتحول نیافته/ گرفتار، اطاعت، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی و خویشتن داری/ خودانضباطی ناکافی و جهت گیری مذهبی بیرونی و سطوح بالاتر جهت گیری مذهبی درونی است. همچنین نتایج نشان داد شیوه فرزندپروری با بُعد غالب کنترل نیز پیش بینی کننده معناداری برای سطوح بالاتر طرحواره های ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، نقص/ شرم، اطاعت و ایثار است.
مقایسه نوجوانان با نگرش مذهبی بالا و پایین از لحاظ سازگاری تحصیلی، عاطفی و اجتماعی و گرایش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور مقایسه نوجوانان با نگرش مذهبی بالا و پایین از لحاظ گرایش به اعتیاد و سازگاری عاطفی، تحصیلی و اجتماعی، 380 دانش آموز متوسطه شهر کرج از 3 منطقه آموزشی (با سطح برخورداری گوناگون) انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی، مقیاس گرایش به اعتیاد ایرانی و نگرش سنج مذهبی خدایاری بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد سازگاری و گرایش به اعتیاد در سطوح مختلف نگرش مذهبی متفاوت است. به طوری که افراد با نگرش مذهبی بالا از لحاظ سازگاری کلی، عاطفی، اجتماعی و تحصیلی از افراد با نگرش مذهبی پایین سازگارترند و همچنین گرایش به اعتیاد پایین تری نشان می دهند. با توجه به اثرات مفید نگرش مذهبی بالاتر بر افزایش سازگاری و کاهش گرایش به اعتیاد در نوجوانان، پیشنهاد می شود مسئولین آموزشی و تربیتی مدارس شرایط لازم را برای افزایش نگرش مذهبی در نوجوانان فراهم کنند. واژه های کلیدی : نگرش مذهبی، گرایش به اعتیاد، سازگاری
چالش گذار از تن به روان؛ بحثی در بنیادهای کمی سازی دین ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از مبانی و روش های روان سنجی برای اندازه گیری شناخت ها، رفتارها، هیجان ها، تجربه ها و پدیده های دینی، روندی است که در شاخه های علوم مرتبط با «مطالعه علمی دین» از قبیل روان شناسی و جامعه شناسی دین رایج است. پیش فرض ناگفته و کمابیش بررسی ناشده این روند، همسان انگاشتن خصیصه های روانی و خصیصه های منحصر به حیات دینی –خصیصه های روحی- است. در این گزارش، ضمن اشاره به شواهدی دال بر ناهمسانی خصیصه های روانی و خصیصه های روحی یا تردید معقول در همسان انگاشتن آنها، چارچوب کلی پژوهشی معرفی می شود: کمی سازی دین ورزی برای محقق شدن باید بر دو چالش گذار از تن به روان و گذار از روان به روح چیره شود و برای نیل به این مقصود از تأسیس یا تکیه بر بنیادهای چهارگانه هستی شناختی و معرفت شناختی ناگزیر است. در این مقاله چالش گذار از تن به روان که در مسأله دیرینه تن و روان ریشه دارد و به گونه ای روشمند و بسامان در ثنویت دکارتی صورتبندی شد و از طریق ایراد کمیت به یکی از مهمترین موانع تحقق اندازه گیری روانی بدل گشت، مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی رابطه ی منبع کنترل، صفات شخصیت، عزت نفس و جهت گیری مذهبی با رفتار مطلوب انضباطی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سازه های روان شناختی مانند منبع کنترل، صفات شخصیت، عزت نفس و جهت گیری مذهبی در ایجاد رفتار مطلوب انضباطی نقش مهمی دارند. این پژوهش با هدف بررسی روابط میان منبع کنترل، صفات شخصیت، عزت نفس و جهت گیری مذهبی با رفتار مطلوب انضباطی انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی–تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری شامل دانشجویان رشته های زبان انگلیسی، آموزش ابتدایی و مطالعات خانواده ی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال تحصیلی 93-1392 بودند. 200 دانشجو (134 دختر و 66 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. آن ها پرسش نامه های منبع کنترل، صفات شخصیت، عزت نفس، جهت گیری مذهبی و رفتار مطلوب انضباطی را تکمیل کردند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 و روش رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.
یافته ها: میان منبع کنترل درونی، پذیرش، سازگاری، وظیفه شناسی، عزت نفس، جهت گیری مذهبی درونی در سطح (01/0P<) و برون گرایی در سطح (05/0P<) با رفتار مطلوب انضباطی، رابطه ی مثبت و معنادار و میان روان رنجورخویی در سطح (05/0P<) با رفتار مطلوب انضباطی، رابطه ی منفی و معنادار وجود داشت. وظیفه شناسی، عزت نفس، روان رنجورخویی و جهت گیری مذهبی درونی در یک مدل پیش بین توانستند 46 درصد از واریانس رفتار مطلوب انضباطی را پیش بینی کنند و نیز سهم وظیفه شناسی در پیش بینی رفتار مطلوب انضباطی بیش از سایر متغیرها بود.
نتیجه گیری: مهم ترین پیش بینی کننده های رفتار مطلوب انضباطی، وظیفه شناسی، عزت نفس، روان رنجورخویی و جهت گیری مذهبی درونی بودند. برای افزایش رفتار مطلوب انضباطی نخست باید به آموزش وظیفه شناسی و عزت نفس پرداخت، سپس برای کاهش روان رنجورخویی راهکارهایی ارایه کرد و در نهایت به آموزش جهت گیری مذهبی درونی اقدام کرد.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری گروهی، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی (با مقیاس اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در اسلام آنچه موجب تحکیم پایه های علایق خانوادگی است، مطلوب و آنچه آن را متزلزل کند، نامطلوب است. براساس تعالیم قرآن، باید در اصلاح روابط زناشویی زوجین تلاش کرد؛ زیرا باورهای غیرمنطقی مرتبط با روابط زناشویی موجب شدت و تکرار تعارض های زناشویی می شود. بنابراین، این پژوهش به بررسی اثربخشی گروه درمانگری شناختی- رفتاری، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی می پردازد. بدین منظور، با استفاده از طرح پژوهش نیمه آزمایشی و کاربرد روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان داوطلب 30 زن با تعارض زناشویی در دو گروه جایگزین شدند. آزمودنی های دو گروه قبل و بعد از ارائه مداخله به گویه های پرسش نامه های تعارض زناشویی و رضامندی زناشویی (با مقیاس اسلامی) پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندراهه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که گروه درمانگری شناختی- رفتاری موجب کاهش تعارض زناشویی و افزایش رضامندی زناشویی و مؤلفه های آن شده است (05/0>P). بنابراین گروه درمانگری شناختی– رفتاری، در کنار آموزه های مذهبی با اصلاح شناخت با استفاده از فنون خاص، بدکارکردی رفتار و هیجان منفی را تعدیل کرده و به باز ارزشیابی منطق تفکر و درک دغدغه های ارتباط کمک می کند و از این طریق به بهبود سازه های هدف می انجامد.
بررسی نظریه های همسرگزینی و نقد آنها با تکیه بر منابع اسلامی و روان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آمار بالای طلاق زوجین در سال های آغازین زندگی، نشانگر این است که انتخاب ناصحیح یکی از عوامل مؤثر در ناسازگاری و عدم تفاهم همسران محسوب می شود. بر این اساس، انتخاب همسر مرحله ای سرنوشت ساز در زندگی هر فرد به شمار می رود. در خصوص همسرگزینی، دیدگاه های متفاوتی از سوی روان شناسان و جامعه شناسان ارائه شده و هر یک از این دیدگاه ها، انتخاب همسر را از منظر خاص خود بررسی کرده اند. بنابراین هدف این پژوهش، که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، بررسی نظریه همسان همسری، فرضیه همانندی، نظریه نیازهای مکمل و نظریه مبادله معرفی و سپس نقد آنها می باشد. در نقد دیدگاه های مذکور، علاوه بر استفاده از یافته های تجربی، منابع اسلامی نیز به کار گرفته شده است. به نظر می رسد در دیدگاه اسلامی، بر همسان همسری دینی و هماهنگی در میزان دین داری و نیز برخی خصوصیات اخلاقی از قبیل پاکدامنی تأکید و بر عدم اهمیت ابعاد دیگر همسانی تصریح شده است.
ارزیابی کیفی و کمی مفهوم خرد بر اساس تحلیل عاملی غیرخطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مفهوم خرد در میان عامه مردم بود. بدین منظور پژوهش حاضر در دو مرحله طراحی شد. در مرحله یک، یک پرسشنامه باز پاسخ به آزمودنی ها ارائه شد تا خردمندترین شخصی را که می شناسند نام برده و ویژگی های آن را بگویند. اطلاعات به دست آمده مورد تحلیل محتوا قرار گرفت. در مرحله دو، پرسشنامه به دست آمده از تحلیل محتوای مرحله یک به 558 آزمودنی داده شد. تحلیل عاملی انجام شده چهار عامل را نشان داد: درست کرداری و اخلاق مداری، کمال گرایی، اندیشمندی و مردم دوستی. دانش کامل تر در مورد خرد به طور بالقوه می تواند در درک موضوعاتی که روان شناسان جامعه به آن علاقه مندند، سودمند باشند.
بررسی رابطه میزان عمل به احکام دین با بهداشت روانی معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه میزان عمل به احکام دین با بهداشت روانی معلمان ابتدایی در سال تحصیلی 92_91 پرداخته است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان فراشبند است و نمونه پژوهش شامل 100نفر از معلم ابتدایی(50 نفر معلم زن، 50نفر معلم مرد) است که به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بودند از پرسشنامه معبد گلزاری برای اندازگیزی میزان عمل به احکام دین و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) برای سنجش بهداشت روانی. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش همبستگی بود.در این پژوهش مشخص شد بین میزان عمل به احکام دین با بهداشت روانی معلمان رابطه مثبت وجود دارد و بین میزان عمل به احکام دین با علائم جسمانی رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین بین میزان عمل به احکام دین با اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی رابطه معکوس وجود دارد. همچنین میزان عمل به احکام دین بین معلمان زن و مرد یکسان می باشد.
رابطه احساس قدردانی نسبت به خدا با شخصیت و کارکردهای مثبت روانی در ایران و لهستان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه احساس قدردانی نسبت به خدا با کارکردهای مثبت روانی و عامل های شخصیت بود. 226 دانشجوی ایرانی و 220 دانشجوی لهستانی به «پرسش نامه قدردانی نسبت به خدا»، «پرسش نامه شخصیت هگزاکو-60»، «مقیاس شادی فاعلی»، «مقیاس رضایت از زندگی»، و «مقیاس حرمت خود روزنبرگ» پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که در هر دو بافت، احساس قدردانی نسبت به خدا با نمره های بالا در شادی، رضایت از زندگی، حرمت خود، صداقت- فروتنی، و برون گرائی رابطه مثبت داشت. احساس قدردانی نسبت به خدا، پس از کنترل شخصیت نیز توانست مقادیر معناداری از تغییرات در کارکردهای مثبت روانی را پیش بینی کند. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که نقش مثبت قدردانی مستقل از شخصیت است و دارای عمومیت میان- فرهنگی می باشد.
کارآیی مدل آموزشی مبتنی بر معنویت بر بهبود مؤلفه های کیفیت زندگی در دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی میزان کارایی مدل آموزشی مبتنی بر معنویت بر بهبود مؤلفه های کیفیت زندگی در دانش آموزان بود. این پژوهش، از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 40 دانش آموز از میان 460 هزار دانش آموز دختر دبیرستانی شهرستان خرم آباد بود که طبق معیار نقطه برش در سطح نامطلوبی قرار داشتند، انتخاب شدند. 20 نفر برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه کنترل انتخاب شدند. مداخله مبتنی بر آموزش معنویت طی 8 جلسه نود دقیقه ای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات آزمون کیفیت زندگی روی دو گروه اجرا گردید. دو ماه بعد، مجداً آزمون کیفیت زندگی به عنوان دوره پیگیری بر روی هر دو گروه انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، نشان داد که بین میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (P<0/01)، به نحوی که مداخله مبتنی بر آموزش معنویت موجب بهبود مؤلفه های کیفیت زندگی در گروه آزمایش شده است. با توجه به تأثیر مثبت باورها و اعمال مذهبی در سلامت روان، استفاده از این ظرفیت ها در برنامه ریزی اقدام های بهداشت روانی، بخصوص در مورد دانش آموزان توصیه می شود.
بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و تصور از خدا در دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تصور از خدا است. بدین منظور 125نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، فرم کوتاه (SQ-SF) و پرسشنامه تصور از خدای لارنس (GIS) (لارنس، 1997، صادقی، 1384). یافته ها نشان می دهند که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تصور از خدا رابطه معناداری وجود ندارد. علی رغم عدم همبستگی معنادار میان نمره کلی طرحواره های ناسازگار با متغیر تصور از خدا، بین طرحواره های انزوای اجتماعی، معیارهای سرسختانه و اطاعت با متغیر تصور ازخدا رابطه منفی و معنادار وجود دارد. سایر طرحواره های ناسازگار رابطه معناداری را با تصور ازخدا نشان نمی دهند. بنابراین می توان گفت کسانی که فکر می کنند خداوند بسیار کنترل کننده است پاسخ های عاطفی منفی در مقابل خدا دارند. یعنی فردی که احساس دربند بودن و مختار نبودن می کند و احساس می کند که هیچ چیز تحت کنترل او نیست دیدگاه منفی نسبت به خدا شکل می دهد.