فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۹۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازشناسی عوامل لذت بری سعادت نگر و بررسی ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه پرسش نامه آن، بر اساس منابع اسلامی تدوین و انجام شده است. برای این پژوهش، با روش نمونه برداری تصادفی خوشه ای، 344 نفر از طلاب و دانشجویان انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسش نامه لذت بری سعادت نگر و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی پاسخ دادند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هماهنگی درونی فرم کوتاه پرسش نامه برابر با 89/0 و دارای 5 عامل است و پرسش نامه از روایی سازه قابل قبولی برخوردار است؛ با این تفاوت که روایی سازه آن بالاتر از روایی سازه فرم اولیه است. مجموع عوامل استخراج شده، واریانس بیشتری را تبیین می کنند و عوامل از نظر مفهومی با مؤلفه های مدل نظری هماهنگی بیشتری دارند. بین نمرات لذت بری سعادت نگر با مقیاس بهزیستی روان شناختی همبستگی معنادار مشاهده شد که نشان از روایی همگرای آن دارد.
پیش بینی تاب آوری روان شناختی بر اساس میزان پایبندی مذهبی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری روان شناختی زنان متأهل منطقه ی 9 شهر تهران بر اساس میزان پایبندی مذهبی، ناپایبندی مذهبی و دوسوگرایی مذهبی در آنان است. نمونه ای مشتمل بر 150 نفر از زنان متأهل که به مراکز فرهنگی و مشاوره ی منطقه ی 9 در سال 1393 مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و دو پرسشنامه ی پایبندی مذهبی جان بزرگی (1388) و تاب آوری روان شناختی کانِر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تاب آوری با پایبندی مذهبی (165/0) در سطح P<0/01 همبستگی مثبت داشت. این در حالی است که تاب آوری با دوسوگرایی مذهبی (37/0-) در سطح 01/P<0، ناپایبندی مذهبی (17/0-) و پایبندی کل (22/0-) در سطح P<0/05 همبستگی منفی داشت. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که دوسوگرایی مذهبی و پایبندی مذهبی مشترکاً 18 درصد و پایبندی مذهبی کل 48 درصد از واریانس تاب آوری روان شناختی را در سطح معناداری P<0/01 تبیین می کنند. در این میان ناپایبندی مذهبی به دلیل اینکه قدرت تبیین در پیش بینی تاب آوری را نداشته، از معادله ی رگرسیون حذف شده است.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد دینی بر کاهش افسردگی زندانیان زن استان قم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
افسردگی یکی از اختلالات روانی شایع به ویژه در میان زنان زندانی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد دینی بر کاهش افسردگی زندانیان زن صورت گرفته است. پژوهش حاضر بر اساس روش تحقیق دو گروهی پیش آزمون و پس آزمون و جامعة آماری زنان زندان مرکزی استان قم انجام شده است. شرکت کنندگان پس از پاسخ به پرسش نامه افسردگی بک (ابزار آزمون) به دو گروه 11 نفری (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. در روش مداخلة پژوهش نیز به گروه آزمایش مهارت های مقابلة اسلامی توکل، ذکر خداوند، صبر، دعا و مناجات، اعتراف و توبه، نماز و امیدواری به خداوند آموزش داده شد. پس از انجام پس آزمون برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از شاخص های توصیفی و آزمون کواریانس استفاده شده است. بر طبق یافته های پژوهش می توان گفت آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد دینی بر کاهش افسردگی موثر است.
الگوی مفهومی ابعاد تصور از خدا بر اساس اسماء حسنا مبنایی برای مطالعات سبک زندگی اسلامی و روان شناسی دین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین ابعاد تصور از خدا، بر اساس اسماء حسنا و ارائه الگویی مفهومی برای مطالعات مربوط به سبک زندگی اسلامی و روان شناسی دینی، انجام شده است. بدین منظور، آیات قرآن کریم و حدیث معروف پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، که در آن 99 اسم خداوند بیان شده، مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی و مبتنی بر روش تحلیل محتوی بود. نتیجه پژوهش نشان داد که تصور از خدا، بر اساس اسماء حسنا، به دو بعد کلی اشاره دارند: اول، اسمایی که منشأ آنها ملاحظه ذات خداوند، بدون در نظر گرفتن ِغیر می باشد و شامل ابعادِ ذات، تنزیه و عظمت و بزرگی می شوند. دوم، اسمایی که به ارتباط خداوند با جهان آفرینش اشاره دارند. این ارتباط، در دو زمینه است: 1. زمینه خلق: اسمایی که مربوط به آفرینش و ساختار عمومی آفرینش هستند. این اسماء ذیل ِابعاد دانایی، توانایی، کارآیی، کاردانی، حفاظت، هدایت و تسلط قرار می گیرند. 2. زمینه امر: اسمایی که به ربوبیت خدا و رابطه دوجانبه خدا و مخلوقات اشاره دارد. این اسماء ذیل ابعاد تدارک دهنده منافع و امکانات، بر طرف کننده موانع و آسیب ها، کنترل وحسابرسی، و استعانت و فریادرسی قرار می گیرند.
بررسی اثر مصرف خرما بر شروع زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
حاملگی طولانی مدت یکی از مهم ترین معضل های مامایی است که با پیامدهای مادری و جنینی مانند القای زایمان، مرگ و میر پری ناتال و افزایش میزان سزارین همراه است. در حال حاضر از روش های مختلفی برای پیشگیری از حاملگی طولانی مدت استفاده می شود. از جمله ی این روش ها می توان به روش های دارویی، مکانیکی و جراحی اشاره نمود. تاکنون روشی که صددرصد فاقد عوارض جنینی و مادری باشد، گزارش نشده است. تحقیق های اخیر نشان داده است که مصرف میوه ی خرما می تواند در شروع و پیشرفت زایمان اثرگذار باشد، به علاوه در قران کریم، احادیث و روایات به مصرف خرما در دوران بارداری، زایمان و پس از آن سفارش شده است. از این رو، پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر مصرف میوه ی خرما بر شروع زایمان در زنانِ نخست زای مراجعه کننده به مرکزهای منتخب پژوهش در شهر سمنان، در سال1392 انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شاهددار است که بر روی 110 زن باردار نخست زا و سن بارداری 38 هفته انجام شده است. نمونه های پژوهش ابتدا به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند و سپس بر اساس تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. به گروه مداخله، از سنّ حاملگی 38 هفته برای مصرف یک هفته، 49 دانه ی خرما داده می شد و از نمونه های پژوهش خواسته شد تا شروع دردهای زایمانی، روزانه هفت دانه خرما مصرف نمایند. اما در گروه کنترل، مداخله یی صورت نگرفت. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم های مصاحبه، مشاهده، معاینه، فرم ثبت حرکت های جنین و یادداشت خوراک بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss نسخه ی 18 و آزمون های آماری توصیفی و کمّی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنی داری، 05/0p < در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد میانگین طول مدت بارداری در گروه مداخله 16±4/39 و در گروه کنترل، 21±12/40 هفته بود. بین دو گروه مداخله و کنترل از نظر شروع زایمان اختلاف معنی داری مشاهده شد(001/0p < ). دیلاتاسیون و افاسمان دهانه ی رحم در زمان پذیرش، در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، به طور معنی داری بیش تر بود(0001/0p= و 001/0 = p). نتیجه گیری: نتیجه های این پژوهش نشان داد که مصرف خرما می تواند راهکاری مؤثر در شروع خودبه خودی زایمان، جلوگیری از حاملگی طولانی مدت و کاهش نیاز به القا باشد.
جایگاه طنز در سبک زندگی اهل بیت(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی جایگاه طنز به عنوان یک سبک رفتاری، در سبک زندگی اهل بیت(ع)، انجام شد و به دنبال یافتن پاسخ به این سؤال بود که «در سبک زندگی اهل بیت(ع)، طنز از چه قواعدی پیروی می کند و چه کارکردهایی دارد؟»؛ روش پژوهش عبارت بود از تحلیل نظریِ روایات امامان(ع) در باب طنز و رفتارهای طنزگونه آنان؛ نتایج نشان داد که: 1) ظنز مورد توجه آنان بوده است؛ 2) طنز در سبک زندگی آنان از چند قاعده کلی خارج نمی شود (الف. گفتمان حقیقت، ب. گفتمان عدالت، ج. عدم افراط و تفریط، د. عدم تمسخر و بی حرمتی به دیگران و ...)؛ 3) طنز در خدمت چند کاربرد صحیح قرار می گیرد (الف. اصلاح درک مخاطب از فرهنگ دینی، ب. تربیت انسان ها در حوزه بینش و منش، ج. القای خُلق مثبت، د. رشد فضایل اخلاقی، ﻫ . ایجاد ارتباط بین فردی به صورت همسو و مؤثر، و. تألیف قلوب).
آزارگری و مبارزه با آن از دیدگاه دین اسلام و روان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پدیده آزارگری و مبارزه با آن از نظر روان شناسی و اسلام بود. بدین منظور، منابع روان شناختی و دینی مرتبط با این موضوع مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بود که با بررسی متون دینی و روان شناسی، ارتباط این مفاهیم بررسی شد. نتایج نشان داد که در دین اسلام و روان شناسی، به انواع آزارگری ها (مانند مسخره کردن، فحش دادن، عیب جویی کردن، غیبت کردن، تحقیر کردن و کتک کاری های فیزیکی) پرداخته شده و به تأثیرات مخرب آن اشاره شده است. با تأمل در متون دینی، برنامه های خاصی برای مبارزه با آزارگری ارائه شده است. از جمله این برنامه ها، تقویت رفتارهای جرأت مندانه، آگاهی دادن افراد از پیامدهای رفتارهای خود، از بین بردن زمینه های تمسخر، واکنش مستقیم، و قطع رابطه با این افراد می باشند. بنابراین، لازم است برنامه ای برای مقابله با آزارگری با استفاده از رهنمودهای قرآنی و اسلامی در قالب داستان، رهنمودها و با نگرشی روان شناسانه برای اقدامات پیشگیرانه و متناسب با فرهنگ ما تدوین گردد.
رابطه حرمت خود با خودمهارگری اسلامی؛ با توجه به جنسیت و وضعیت تأهل(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو، با هدف شناسایی رابطة حرمت خود و خودمهارگری در میان زنان و مردان انجام شد. تعداد 433 نفر از دانشجویان مرتبط با نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و پرسش نامه های حرمت خود و پرسش نامة خودمهارگری اسلامی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و Z فیشر نشان داد که بین حرمت خود کلی با خودمهارگری کلی و مؤلفه های آن که شامل انگیزش خودمهارگری، خودنظارتگری، خودمهارگری هیجانی رفتاری، خودمهارگری جنسی و هدف پذیری است رابطة مثبت معناداری وجود دارد. . از سوی دیگر، تفاوت رابطة بین حرمت خود و خودمهارگری در گروه مردان و زنان نیز معنادار بوده، ولی تفاوت معناداری میان افراد متأهل در قیاس با افراد مجرد دیده نمی شود. بنابراین با افزایش حرمت خود افراد، می توان انتظار داشت که خودمهارگریِ مبتنی بر منابع اسلامی آنها نیز افزایش یابد که در این باره، متغیر جنسیت برخلاف متغیر وضعیت تأهل نیز می تواند نقش داشته باشد.
ساخت آزمون اولیه حضور قلب در نماز بر اساس منابع اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ساخت آزمون اولیه حضور قلب در نماز بر اساس منابع اسلامی است. ازاین رو محقق با استفاده از قرآن و روایات و تبیین مؤلفه ها و نشانه های سازه حضور قلب، در پی ارائه آزمونی است که حضور قلب را در نماز افراد بزرگسال اندازه گیری نماید. روش تحقیق به دو شیوه توصیفی و پیمایشی است. در روش توصیفی آموزه های دین جمع آوری و مؤلفه ها و نشانه های طبقه بندی شده سازه مورد تحلیل و ارزیابی 8 کارشناس دینی قرار گرفته است. در روش پیمایشی نیز ارزیابی روایی و اعتبار آزمون در نمونه 70 نفری از طلاب و دانشجویان شهر قم بررسی شده است. برای تحلیل داده ها از شاخص ها و روش های آماری متناسب با سؤال های پژوهش، شامل همبستگی پیرسون، اسپیرمن، ضریب دونیمه سازی گاتمن، ضرایب کندال، آلفای کرونباخ و آزمون خی دو، استفاده شده است. نتایج پژوهش روایی محتوای آزمون را با توجه به ارزیابی 10 نفر از کارشناسان در حد مطلوب نشان می دهد. ضریب همبستگی نظرات کارشناسان مثبت و معنادار است و ضریب تطابق کندال 369/0 است که در سطح 01/0 معنا می دهد. همچنین اعتبار اولیه آزمون با توجه به میزان آلفای کرونباخ 909/0، همبستگی دونیمه 790/0، ضریب دونیمه سازی اسپیرمن بروان 883/0 و دونیمه سازی گاتمن 867/0 محاسبه گردید. روایی سازه، همبستگی تک تک سؤالات با نمره کل، همبستگی مؤلفه ها با نمره کل و همبستگی مؤلفه ها با یکدیگر نیز محاسبه شد که روایی مطلوبی را گزارش می دهد.
امکان پذیری روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر «خیرباوری» در عاطفه مثبت و منفی افراد دارای نشانه های افسردگی: یک مطالعه تک آزمودنی خط پایه چندگانه
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
46 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه امکان پذیری روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری بر افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی بود.
روش کار: برای انجام دادن این پژوهش از طرح تک آزمودنی خط پایه چندگانه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به مرکز مشاوره ای در تهران مراجعه کرده بودند، ۳ نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین ۳ تا ۷ هفته جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی هامیلتون-۱۷، مقیاس عاطفه مثبت و منفی، و مقیاس جهت گیری شادکامی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و چهار ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری در ۸ جلسه از سوی پژوهشگر انجام گرفت.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد هر سه مراجع با شروع مداخله روند کاهشی را در تراز نمرات افسردگی هامیلتون (۷۴ درصد) و عاطفه منفی (۳۲ درصد) و روند افزایشی را در تراز نمرات عاطفه مثبت (۴۱ درصد)، احساس لذّت (۷۲ درصد)، مجذوب شدن (۷۰ درصد) و احساس معنا (۱۲۸ درصد) نشان دادند. بخش عمده ای از این نتایج در پایان دوره پیگیری نیز حفظ شد.
نتیجه: به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری، نوعی مداخله کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم افسردگی و عواطف منفی و افزایش عواطف مثبت است.
نقش ویژگی های تحصیلی و جنسیت در تغییرات هوش معنوی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای هوش معنوی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر به تفکیک جنسیت و پایه تحصیلی بود. بدین منظور 220 دانشجو به شیوه تصادفی منظم انتخاب شدند تا به پرسشنامه 24 سؤالی هوش معنوی کینگ SISRI (کینگ، 2007) که دارای چهار خرده مقیاس تفکر انتقادی وجودی (CET)، تولید معنای شخصی (PMP)، آگاهی متعالی (TA) و توسعه حالت هوشیاری (CSE) بود، پاسخ دهند. نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس چندمتغیره و تی نشان داد که هوش معنوی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد (05/0<P)، اما در مؤلفه تفکر انتقادی تفاوت معناداری میان دوجنس مشاهده شد (05/0>P) و میانگین مردان در این مؤلفه بالاتر از زنان بود. هم چنین تفاوت میانگین ها در مقاطع مختلف تحصیلی در هوش معنوی و مؤلفه های ایجاد معنای شخصی و آگاهی متعالی معنادار بود. اما در سایر مؤلفه های هوش معنوی تفاوت معناداری میان مقاطع مختلف تحصیلی یافت نشد. همچنین رابطه معناداری میان هوش معنوی و سن به دست نیامد.
رابطه روان بنه های ناسازگار اولیه و دینداری در میان همسران متعارض و غیرمتعارض(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات شایع در دنیای امروز خانوادهها، تعارضهای زناشویی است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و با روش همبستگی است که به منظور بررسی رابطه روانبنههای ناسازگار اولیه و دینداری درمیان همسران متعارض و غیرمتعارض انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را متأهلین فعلی استان سمنان تشکیل میدادند. از کل جامعه آماری، تعداد 782 نفر با استفاده از نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. دادهها با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و آزمون Z فیشر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج، ضمن به چالش کشیدن کارکرد روانبنههای ناسازگار اولیه و دینداری، نقش تعدیلکنندگی متغیر تعارض زناشویی را مورد تأیید قرارداد. بدین معنا که رابطه دینداری و روانبنههای ناسازگار اولیه در گروه همسران غیرمتعارض به میزان معناداری قویتر است.
نقش واسطه ای قدردانی معیار مرجع (شکرگزاری دینی) در رابطه بین قدردانی هنجار مرجع با رضایت از زندگی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قدردانی علاوه بر اینکه یکی از سازه های مورد توجه روان شناسی مثبت نگر است، از منظر دین نیز از جایگاه و منزلت والایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه ای شکرگزاری دینی در رابطه بین قدردانی هنجارمرجع و رضایت از زندگی بود. به این منظور 104 نفر از دانش پژوهان موسسه امام خمینی قم، به سه پرسش نامه «قدردانی هنجارمرجع»، «قدردانی معیارمرجع» و نیز «رضایت از زندگی» پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS و LISREL تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که با وجود همبستگی معنادار قدردانی معیارمرجع و قدردانی هنجارمرجع با رضایت از زندگی، مسیر مستقیم قدردانی هنجارمرجع به رضایت از زندگی معنادار نیست و قدردانی هنجارمرجع فقط به صورت غیرمستقیم و از طریق قدردانی معیارمرجع، رضایت از زندگی را تبیین می کند. نتایج این پژوهش، تبیینی منطقی را برای اهمیت نقش شکرگزاری دینی در موضوع رضایت از زندگی فراهم می آورد.
روش های اهل بیت(ع) در نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش عبارت بود از بررسی روش های اهل بیت(ع) در نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی؛ سؤال اصلی پژوهش این بود که: «چه راهکارها و روش هایی برای نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی از سیره و سخن اهل بیت(ع) قابل استخراج است؟»؛ برای رسیدن به این هدف، از روش تحلیل عقلی، راجع به محتوای احادیث اهل بیت (که با این مسئله مرتبط بودند) استفاده شد. دستاوردهای این پژوهش عبارت بود از هشت راهکار عمده تغییر فرهنگی از نگاه اهل بیت(ع): 1) تغییر نگرش؛ 2) توجه به آموزش های کاربردی، مصداقی، عینی و جزئی؛ 3) خودشناسی و تقویت شخصیت؛ 4) بازشناسی سبک زندگی پیامبران و اولیای الهی به عنوان الگو؛ 5) اصلاح رفتار مسئولان، متولیان فرهنگی و ذی نفوذان اجتماعی؛ 6) ترویج عزت فرهنگی، اقتصادی، اعتقاداتی (مثل تولی و تبری)؛ 7) عنایت ویژه به عدالت و نظم سیستمی و اکتفا نکردن به عدالت و تقوای فردی؛ 8) اجرای قانون در برخورد با مجرمان و نظم شکنان و قانون گریزان
بررسی تأثیر متقابل نماز بر مصرف مواد مخدر، سیگار و الکل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
36-45
حوزههای تخصصی:
اقامه ی نماز از اصلی ترین دستورهای دین اسلام به پیروان خود است و پیشوایان و بزرگان دین، این شکل از عبادت را، به شرط رعایت تمامی لازمه ها و آداب آن، از جمله ی مهم ترین راه های تحقق رفتار دین مدارانه در وجود انسان ها می دانند. اگر نماز به طور صحیح و کامل، با حفظ شرایط، حضور قلب و با توجه به روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلو بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد. نماز، در صورت داشتن شرایط، بازدارنده ی انسان از فحشا و منکرها است؛ و این در حالی است که بعضی از نماز ها به علت نداشتن شرایط و روح نماز، کم اثر هستند. تحقیق حاضر برای اصلاح این امر است تا ان شاء الله از اقامه ی نماز ها بهره ی بیشتری برده شود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلیِ مقطعی(Cross Sectional) است. محیط پژوهشی این تحقیق، دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی تبریز بوده است. در این مطالعه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تبریز (سال تحصیلی 86-87) مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه بود.پرسش های پرسش نامه درباره ی نماز و التزام به آن و نیز درباره ی مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر بود. روایی و پایایی پرسش نامه مورد تأیید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS و آزمون کای دو استفاده شد. نظرهای دانشجویان بر اساس درصد و نسبت محاسبه گردید و سطح معنی دار 5 درصد در نظر گرفته شد. یافته ها: التزام به برپایی نماز در این دانشجویان بالا بود. سن تجربه ی نماز در دانشجویان غیرمصرف کننده، در مقایسه با دانشجویان مصرف کننده، پایین بود و گویای آن بود که درصد زیادی در سنّ زیر 15 سالگی نماز را تجربه و آغاز کرده اند. افرادی که مصرف نداشته بودند در مقایسه با افراد مصرف کننده ی سیگار، الکل و مواد مخدر، خواندن نماز را فقط وسیله یی برای رسیدن به خدا تصور می کردند که از نظر آماری معنی دار نبود. افرادی که مصرف نداشتند، در مقایسه با افراد مصرف کننده ی سیگار، الکل و مواد مخدر، به شکل معنی داری خداوند متعال را شایسته و محترم برای عبادت می انگاشتند. افراد غیرمصرف کننده، در مقایسه با افراد مصرف کننده به طور معنی داری اعتقاد داشتند نماز خواندن در تمام بُعدهای زندگی مؤثر است. تعداد کمی از افراد غیرمصرف کننده، در مقایسه با افراد مصرف کننده ی سیگار، الکل و مواد مخدر ،به گویه هایی چون به نماز اعتقاد نداشتن، نماز را بی نتیجه دانستن و یا برای خواندن نماز بی حوصله بودن و وقت نداشتن، پاسخ مثبت دادند. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که بین سایر گویه های پرسش نامه و نماز خواندن دانشجویان، مصرف الکل، سیگار و مواد مخدر رابطه ی منفی و پایدارای وجود دارد.
پاسخگویی به بُعدهای چهارگانه ی سلامت
حوزههای تخصصی:
آموزش طبّ کنونی فقط به جسم؛ و به میزان کم تری به روان و مسایل اجتماعی می پردازد و ارتباطی با بُعد معنوی انسان برقرار نمی کند، پس هم بُعدهای سلامت بیماران را به طور کامل بررسی نمی کند و هم در مراقبت های پزشکی، سلامت کامل را برای انسان ها تأمین نمی کند، چون منشأ بسیاری از نارضایتی بیماران، افراد جامعه و نیز خود پزشکان از مراقبت های بهداشتی درمانی را می توان در این نکته جستجو نمود.
اثربخشی معنادرمانی بر امید به زندگی و کیفیت خواب در سالمندان مقیم مرکزهای شبانه روزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
11-18
حوزههای تخصصی:
امید نقش به سزایی در مقابله با مشکل های روانی و بیولوژیک در دوره های مختلف زندگی به ویژه دوره ی سالمندی دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر معنادرمانی گروهی بر امید و کیفیت خواب سالمندان است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر، از نوع تحقیق نیمه آزمایشی با پیش و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه ی آماری این پژوهش، مرکز سئول در شهر تهران، در سال 1393 بود و 30 سالمند براساس ملاک های ورود، انتخاب شدند. آن ها در دو گروه آزمایشی و کنترل، به صورت تصادفی شدند. گروه آزمایش، امید درمانی گروهی را در طول ده جلسه (هفته یی یک جلسه، هر جلسه به طور متوسط 75 دقیقه) دریافت کردند. تحلیل آماری با استفاده از تی وابسته و تحلیل کواریانس انجام شد. ابزار تحقیق عبارت بود از: شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ، پرسش نامه ی امید به زندگی میلر، پرسش نامه ی معاینه ی مختصر روانی. یافته ها: تفاوت معناداری بین امید به زندگی در سالمندان قبل و بعد از مشاوره ی گروهی وجود دارد(p<0.0.5). در نمرهای میانگین کیفیت خواب سالمندان، قبل و بعد از مشاوره ی گروهی، تفاوت معناداری وجود ندارد(p<0.0.5). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که معنادرمانی تأثیر معناداری بر افزایش امید به زندگی سالمندان دارد، از این رو، می تواند در نقش مداخله گر درمانی، مشکل های روانی مرتبط با نبود معنا و امید در زندگی مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه ی هوش معنوی وخودانضباطی پرستاران زن و مرد در بخش های ویژه و عمومی بیمارستان های شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از هوش معنوی و خودانضباطی تأثیر بسزایی در خدمات رسانی کادر درمانی به بیماران دارد و دارا بودن این ویژگی در پرستاران بخش ویژه از اهمیت بیش تری برخوردار است . بنابراین در این پژوهش به بررسی هوش معنوی و خودانضباطی در مردان و زنان پرستارشاغل در بخش های ویژه و عمومی بیمارستان های شهر تهران پرداخته شده است. مواد و روش ها: مطالعه به صورت توصیفی- مقایسه یی است که بر روی 180 نفر از پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستان های دانشگاهی تهران، به صورت تصادفی- خوشه یی چند مرحله یی انجام شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ی خودانضباطی و پرسش نامه ی هوش معنوی استفاده شد. در نهایت، تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چندمتغیری(MANOVA) انجام پذیرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین پرستاران بخش ویژه و عمومی، از نظر هوش معنوی و خودانضباطی وجود ندارد(p<0.05). همچنین، تفاوت گروه های زن و مرد از نظر هوش معنوی معنی دار نیست(p<0.05)؛ اما تفاوت دو گروه زن و مرد پرستار، از نظر متغیرهای خودانضباطی معنی دار است(p<0.05) و زنان از خودانضباطی بالاتری برخوردارند. نتیجه گیری: با توجه به نتیجه های پژوهش حاضر، می توان گفت که خودانضباطی و هوش معنوی در کار با بیماران در بخش های درمانی، از متغیرهای روان شناختی مؤثر است و در امر آموزش و به کارگماری پرستاران باید به این موردهای خاص، توجه ویژه داشت.
عامل های مادی طول عمر انسان از دیدگاه آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
52-63
حوزههای تخصصی:
داشتن عمر طولانی و صرف آن در اطاعت الهی، از دیدگاه آموزه های اسلامی نشانه ی سعادت و خوشبختی معرفی شده است. گرچه امروزه طرفداران طول عمر، بیش تر به تحقیق های دانشمندان علوم تجربی چشم دوخته اند، این نوشتار، عامل های مادی طول عمرِ انسان را از دیدگاه اسلام تبیین کرده است. مدت عمر انسان را خدای متعال تعیین می کند، ولی خدای متعال به انسان فرصت داده تا نقش خود را ایفا کند و در طول اراده ی خدای قادر، در کوتاه کردن عمر خویش و یا طولانی شدن آن، این نقش را بازی کند و عمر خود را کوتاه یا طولانی گرداند. نقش انسان در مقدارِ عمرِ خویش، این است که با انجام اعمالی، مدتِ مشخص شده و طبیعی عمر خویش را، زندگی کند یا زودتر و یا دیرتر از دنیا برود؛ بنابراین، عامل های مؤثر در افزایش و کاهش عمر انسان، از دیدگاه منبع های اسلامی از دو جنبه(عامل های مادی و معنوی) قابل بررسی است. این پژوهش با روش کتابخانه یی عامل های مادی و طبیعی مؤثر در طول عمر را بررسی نموده، با معرفی پانزده عاملِ مادی فزونیِ عمر انسان از دیدگاه آیه ها و روایت ها، در نهایت به این نتیجه رسیده است که بیش ترِ عامل های معرفی شده در آیه ها و روایت ها تجربیِ افزایش عمر با این عوامل هماهنگ و همسو است؛ در چند مورد نیز دیدگاه مطرح شده در روایت، مسئله ی جدیدی برای تحقیق پژوهشگران علوم پزشکی مطرح می نماید.
مدل یابی ساختاری مصرف مواد در دانشجویان: نقش فعالیت مذهبی، الگوگیری اجتماعی، بهزیستی معنوی و نگرش به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده\nمصرف مواد از مهمترین مشکلات حوزه سلامت در جهان است .هدف پژوهش حاضر ارزیابی روابط ساختاری بین فعالیت مذهبی،نگرش به مواد، الگوگیری اجتماعی، بهزیستی معنوی و مصرف سیگار و قلیان در دانشجویان بود . تعداد 504 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاه خوارزمی، پردیس کشاورزی دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامه بهزیستی معنوی، مقیاس فعالیت مذهبی، پرسشنامه الگوگیری اجتماعی، پرسشنامه عقاید منفی درباره مواد و بخش دخانیات پرسشنامه رفتارهای پرخطر پاسخ دادند. نتایج نشان داد که اثر فعالیت مذهبی بر مصرف سیگار و قلیان از طریق عقاید منفی\nدرباره مواد، الگوگیری اجتماعی و بهزیستی معنوی میانجی گری میشود. نتایج از وجود مکانیسمهایی خبر میدهد که از طریق آن مذهب بر مصرف دخانیات تاثیر میگذارد. لذا، توجه به این عوامل در برنامههای پیشگیرانه برای مصرف مواد به ویژه دخانیات شامل سیگار و قلیان به عنوان دروازه ورود به مصرف الکل و مواد دیگر می تواند