فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه شایعه پراکنی اینترنتی و خودشیفتگی در بین کاربران فیسبوک با کاربران اینترنت و افراد غیر کاربر اینترنت در بین ساکنین شهر تهران است. روش: از میان کاربران اینترنت شهر تهران نمونه ای 500 نفری به صورت تصادفی خوشه ای از مناطق 22 گانه شهر تهران انتخاب شد. این گروه نمونه شامل 183 نفر کاربر اینترنت و 163 نفر کاربر فیس بوک و 110 نفر از افرادی که هیچ گونه اطلاعاتی از اینترنت ندارند و مطلقاً از اینترنت استفاده نمی کنند، در سطح جامعه است. 44 پرسشنامه به دلیل ناقص بودن از پژوهش حاضر حذف گردید که در مجموع حجم نمونه این تحقیق 456 نفر است. این پژوهش از پرسشنامه شخصیت خودشیفته (راسکین و تری، 1988)، پرسشنامه شایعه پراکنی اینترنتی (جانگ هیون کیم و ووباک، 2010) و پرسشنامه فیسبوک (راس و همکارن، 2009) به عنوان ابزارهای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه متغیرها و از آزمون تحلیل واریانس برای مقایسه گروه ها و مؤلفه های پرسشنامه ها استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دادند که بین خودشیفتگی و استفاده از فیس بوک رابطه مثبت معنی داری وجود دارد و خودشیفتگی می تواند 28/0 استفاده از فیس بوک را پیش بینی کند. در حالی که بین مدت زمان استفاده از اینترنت و شایعه پراکنی رابطه معنی داری وجود ندارد. از دیگر نتایج پژوهش حاضر می توان بیان کرد که مؤلفه خودشیفتگی در بین کاربران فیس بوک، اینترنتی و گروه بدون اینترنت تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در مورد مؤلفه های خودشیفتگی نیز نتایج به دست آمده نشان داد بین مؤلفه های اقتدار، خودنمایی، برتری جویی، محق بودن و خودبینی بین سه گروه مورد پژوهش تفاوت معنی دار وجود دارد درحالی که دو مؤلفه بهره کشی و خودبسندگی از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین گروه های مورد پژوهش ندارد. همچنین این پژوهش نشان داد میان شایعه پراکنی و مؤلفه های آن بین گروه کاربران فیس بوک و کاربران اینترنتی تفاوت معنی داری نیست. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر با کاهش مدت زمان استفاده از فیس بوک می توان به ارتقاء بهزیستی جامعه کمک کرد. همچنین بررسی و تمهیدات لازم آموزشی در خصوص اصلاح و تغییر سبک زندگی و ویژگی شخصیتی خودشیفتگی که در بهبود روابط بین فردی و اجتماعی مؤثر است، پیشنهاد می گردد.
مقایسه اثربخشی آرام سازی پیش رونده عضلانی و آرام سازی مبتنی بر تصویرسازی بر سطوح کورتیزول، اضطراب رقابتی و اعتماد به نفس ورزشکاران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو شیوه آرام سازی پیش رونده عضلانی و آرام سازی مبتنی بر تصویرسازی ذهنی بر پاسخ های روانی فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی (سطح کورتیزول) و اعتماد به نفس ورزشکاران نخبه بود. بدین منظور 36نفر از ووشوکاران نخبه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. در پیش آزمون (مسابقه اول) اضطراب رقابتی و اعتماد به نفس و نیز کورتیزول بزاقی در هر سه گروه سنجیده شدند. گروه های تجربی به مدت 4هفته دو روش آرام سازی را انجام دادند و پس آزمون (مسابقه دوم) بعد از مداخله به عمل آمد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بعد از مداخله آرام سازی به روش پیش رونده عضلانی، اضطراب جسمانی و کورتیزول بزاقی کاهش بیشتری نسبت به مداخله آرام سازیِ مبتنی بر تصویرسازی داشته است. همچنین، بعد از مداخله آرام سازی مبتنی بر تصویرسازی در مقایسه با مداخله آرام سازی پیش رونده عضلانی، اضطراب شناختی کاهش بیشتری پیدا کرد. به علاوه، اعتماد به نفس ورزشکاران بعد از این مداخله بیشتر شد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تمرین انواع مختلف آرام سازی می تواند راهبردی برای کاهش پاسخ های روانی فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی و بهبود اعتماد به نفس باشد.
تنش، سازگاری و رشد
منبع:
تربیت ۱۳۷۳ شماره ۹۳
حوزههای تخصصی:
مداخلات زودهنگام برای کودکان دارای ناتوانی (3)
حوزههای تخصصی:
تاثیر هوش اخلاقی و سلامت روان بر شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تاثیر هوش اخلاقی بر سلامت روان و شادکامی در بین دانشجویان بود که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا 226 نفر انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل شاخصه های اخلاقی لنیکوکیل، سلامت روان گلدبرگ و شادکامی اکسفورد آرجیل ، مارتین و لو بودند. داده پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که اثر مستقیم هوش اخلاقی بر شادکامی و اثر مستقیم سلامت روان بر شادکامی مثبت و معنادار بود. همچنین اثر مستقیم هوش اخلاقی بر سلامت روان مثبت و معنادار بود. علاوه بر این اثر غیر مستقیم هوش اخلاقی بر شادکامی با نقش میانجی سلامت روان معنی دار بود. بنابراین، بر اساس نتایج می توان گفت درصورت برنامه ریزی پیرامون هوش اخلاقی و سلامت روان دانشجویان،می توان میزان شادکامی دراین گروه را افزایش داد.
پیش بینی قدردانی بر اساس سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و استرس در دختران نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، پیش بینی قدردانی بر اساس سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و استرس در دختران نوجوان شاهین شهر بررسی شد. طرح پژوهش همبستگی بود و 337 دختر نوجوان به شیوه تصادفی مستقل انتخاب شدند و پرسش نامه های قدردانی، سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و مقیاس استرس، اضطراب، افسردگی (DASS-21) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که قدردانی با سلامت معنوی و سه بعد حمایت اجتماعی روابط مثبت معنادار (01/0p<) و با استرس رابطه منفی معنادار دارد (01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ادراک حمایت از جانب خانواده، سلامت معنوی و ادراک حمایت از جانب دوستان، توان پیش بینی قدردانی را دارند. این نتایج، بیانگر این است که قدردانی از حمایت اجتماعی، سلامت معنوی و استرس اثر می پذیرد. لازم است برای ارتقای حس قدردانی، برنامه های مداخله ای تدوین کرد.
رابطه برون گرایی و نورزگرایی با افشاگری تخلف سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افشاگران افرادی هستند که اشتباه کاری ها یا رفتارهای غیر اخلاقی موجود در سازمان را افشا می کنند. به نظر می رسد شخصیت افراد یکی از دلایلی است که برخی از کارکنان بیش از سایرین افشاگری می کنند. سنجش شخصیت به شکل کوتاه دامنه، نمی تواند روابط معنا دار را به خوبی آشکار کند. بنابراین در این پژوهش سنجش های لایه ای برای دو بعد شخصیت با مقیاس های متعدد به کار رفت. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه افشاگری تخلف سازمانی و شخصیت (دو مقیاس برون گرایی و نورزگرایی) به اجرا در آمد. به این منظور 1228 نفر از کارکنان یک شرکت مادر در تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند. دو مقیاس برون گرایی و نورزگرایی مقیاس شخصیتی آیسنک (EPP) و نیز پرسشنامه افشاگری تخلف (WBQ) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین زیرمقیاس های خودابرازی و پرخاشگری با افشاگری تخلف سازمانی رابطه مثبت معنادار و بین حرمت خود پایین و اضطراب و احساس گناه و وابستگی با افشاگری تخلف سازمانی رابطه منفی معنادار وجود دارد. بنابراین برخی ویژگی های شخصیتی با رفتار اخلاقی افشاگری رابطه دارند و از این رو می توان در گزینش های خاص سازمان ها از این یافته ها بهره جست. پژوهش حاضر نشان می دهد که چگونه باید تسهیل گرانی را که پایه گذاران کدهای اخلاقی در سازمان هستند، براساس شخصیت آنان و ویژگی های خاصی انتخاب کرد که از خطا یا رفتارهای ضد تولیدی بازداری کنند و به محض وقوع چنین رفتارهایی هشدار دهند.
رابطه عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی با هوش اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: یکی از عواملی که نقش چشمگیری در موفقیت و عدم موفقیت افراد دارد، هوش اجتماعی است. اعضای هیات علمی باید برای بهبود یادگیری دانشجویان و بالابردن عملکرد خود به توانایی های هوش اجتماعی واقف بوده و سعی در پرورش آن بنمایند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین هوش اجتماعی و مولفه های آن (پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی و آگاهی اجتماعی) با عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه بود.
روش ها: این مطالعه، کاربردی به روش توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی است که در سال 1393 روی 242 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شد. نمونه های پژوهش با روش نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس هوش اجتماعی ترومسو بود. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS 18 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون های T مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام) انجام شد.
یافته ها: میانگین نمرات هوش اجتماعی در زنان و مردان، تفاوت آماری معنی داری نداشت. بین عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه با هوش اجتماعی و ابعاد آن یعنی پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی و آگاهی اجتماعی، رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت. همچنین کل مقیاس هوش اجتماعی، 8% واریانس کل عملکرد اساتید را پیش بینی کرد.
نتیجه گیری: همه ابعاد هوش اجتماعی (پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی و آگاهی اجتماعی)، میزان عملکرد اساتید را تبیین می کنند.
"صدا درمانی و بهداشت روان "
حوزههای تخصصی:
مراحل فرآیند ارزیابی
مطالعه قوم نگارانه ی هنجارها و توصیه های عامیانه تشویق کننده مصرف مواد مخدر (مورد مطالعه: قوم عرب شهرستان اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه خرده فرهنگ ها یکی از مهمترین شیوه ها برای شناخت و بررسی آسیب های اجتماعی می باشد. سهم مردم نگاری، در زمینه پژوهش در مواد مخدر، تمرکز بر روابط اجتماعی با محوریت استفاده از مواد مخدر است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی خرده فرهنگ های قومی (قوم عرب شهرستان اهواز) و هنجارها و توصیه های عامیانه ی تشویق کننده مصرف مواد مخدر است. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش قوم نگاری انجام شد. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد. برای رسیدن به کفایت نمونه از اشباع نظری استفاده شد. قلمرو این بررسی، خرده فرهنگ قوم عرب بود. برای تحلیل داده های پژوهش، از روش کدگذاری سه مرحله ای بهره گرفته شد. مرحله ی اول، کدگذاری باز بود که مفاهیم مهم استخراج شد. در مرحله ی کدگذاری محوری، کدهای محوری از تلخیص مفاهیم مقولات مهم بیرون کشیده شد. یافته ها: علل گرایش به باورها و آداب و رسوم، تعلیم نادرست والدین با توجه به بعد نسبتا بالای خانواده های اعراب، تبلیغات غلط فرهنگی، علم نداشتن، نبودن امکانات رفاهی، بیکاری، سطح پایین کیفیت زندگی و تبعیت از آداب و رسوم قومی در زمینه مصرف مواد مخدر بود. در خصوص باورهای عامیانه تشویق کننده مواد مخدر یافته ها نشان داد درک و ارزش های مشترک می تواند قواعد روشنی برای استفاده کنندگان مواد مخدر باشد. دانش در مورد مصرف مواد مخدر از طریق یک شبکه به هم پیوسته اجتماعی، که بیشتر نشان دهنده وجود یک خرده فرهنگ مواد مخدر است، منتقل می شود. نتیجه گیری: می توان استدلال کرد که باورها و هنجارهای تشویق کننده مصرف مواد مخدر، برای درمان و یا کاهش درد ناشی از بیماری ها از قدیم الایام در طب سنتی رواج داشته است.
از خداآگاهی تا خودمهارگری؛ آزمون یک مدل با کاربرد تحلیل مسیر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف شناسایی رابطه و مدل ارتباط علّی بین خداآگاهی و خودمهارگری با میانجی گری خودآگاهی و حرمت خود در میان زنان و مردان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که از روش تحلیل مسیر، برای تجزیه و تحلیل داده های چهار مقیاس خداآگاهی، خودکنترلی، خودشناسی انسجامی و حرمت خود که به-طور هم زمان بر روی 322 نفر از دانشجویان جامعة المصطفی و جامعة الزهرا با روش نمونه گیری خوشه ای اجرا شده بود، استفاده شد. یافته ها حاکی از وجود رابطه معنادار و مثبت بین خداآگاهی و خودمهارگری با میانجی گری خودآگاهی و حرمت خود و برازش مطلوب مدل علّی ارائه شده و الگوی تحلیل مسیر خداآگاهی تا خودمهارگری از طریق میانجی-گری خودآگاهی و حرمت خود بود. بنابراین، تأثیر خداآگاهی و ذکر و یاد خداوند در خودمهارگری از طریق فرایندهای خودآگاهی و حرمت خود، تبیین پذیر است.
"تحقیقی: تلویزیون و اثرش بر اختلالات فردی و اجتماعی (تلوزیون و انحراف اندیشه) "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۴ شماره ۷۴
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب
Comparison of Quality of Life and Mental Well-Being in Myocardial Infarction Patients and Healthy People(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Quality of life and mental well-being are some of the issues that can play an important role in the disease and its treatment. The purpose of this study was to compare the quality of life and mental well-being of myocardial infarction patients and healthy people. Methods: This is a causal-comparative study with parallel groups. The statistical population of this study was all myocardial infarction patients in Sina hospital in Tehran in 2019. 69 myocardial infarction patients and 72 healthy people were selected by the available sampling method. Data collected to use the Quality of Life Questionnaire (QoL, SF-36) and Psychological Wellbeing Scale (PWB). Data were analyzed by descriptive statistical methods, Mann-Whitney U test, and one-way variance analysis (ANOVA). Results: In terms of quality of life, healthy people were at a higher level compared with patients (F=49.90, P<0.05), but the score of total quality of life by sex was not significant in healthy and patient groups (F=1.74, P>0.05). Also, the dimensions of mental well-being were higher in healthy subjects than in myocardial infarction patients (F=4.41, P<0.05) and there was no difference between the two sexes (F=0.01, P>0.05). Conclusion: Myocardial infarction patients have a lower quality of life and subjective well-being than healthy people. Based on the results, it is necessary to pay more attention to two variables quality of life and subjective well-being in the design of interventions to reduce the psychological problems, patients with MI.
رابطه مذهب گرایی و عوامل جمعیت شناختی با سوء مصرف مواد در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پ ژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة مذهب گرایی و عوامل جمعیت شناختی با سوء مصرف مواد انجام شده است. همه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران که در سال تحصیلی 1388-1389 مشغول به تحصیل بوده اند، جامعة آماری این پژوهش را تشکیل میدهند. گروه نمونه، شامل 182 دانشجو بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار پژوهش «مقیاس مذهب گرایی، بسطامی و بهرامی احسان، 1387)» و «پرسش نامه رفتارهای پرخطر(نسخه 2007)» بوده است. ضریب پایایی مقیاس مذهب گرایی 96/0و ضریب پایایی پرسش نامه رفتار های پرخطر 67/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شده است. نتایج نشان میدهد. که بین دانشجویان دختر و پسر در متغیر های مذهب گرایی، مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر تفاوت معنادار وجود داشته و همچنین مذهب گرایی با مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر همبستگی منفی دارد. نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که جنسیّت، مذهب گرایی و تأهل حدود 144/0 از واریانس مصرف سیگار را تبیین میکنند. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که جنسیّت و مذهب گرایی توانسته اند در دو گام به ترتیب حدود 146/0و 088/0 واریانس مصرف الکل و مواد مخدر را تبیین کنند.
وضعیت سلامت روان در دانش آموزان ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در مطالعه حاضر، نوجوانان شنوا و ناشنوای دختر و پسر شهر تبریز از نظر سلامت عمومی مورد مقایسه قرار گرفته اند. روش: نمونه پژوهش شامل 100 دانش آموز ناشنوا و شنوای دختر و پسر مدارس ناشنوایان و شنوایان شهر تبریز می باشد. برای سنجش متغیر سلامت عمومی (نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، نارسا کنش وری اجتماعی و افسردگی وخیم) از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (28- GHQ) استفاده شد. روش آماری مورد استفاده تحلیل واریانس یک راهه بود. یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان شنوا و ناشنوا در متغیر سلامت عمومی تفاوت معنا داری دارند و سطح سلامت عمومی نوجوانان ناشنوا از نوجوانان شنوا و پسران ناشنوا از دختران ناشنوا پایین تر است. نتیجه گیری: نوجوانان ناشنوا نسبت به نوجوانان شنوا، نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی و نارساکنش وری اجتماعی بیشتری دارند. اما در متغیر افسردگی وخیم بین دو گروه تفاوت معنادار مشاهده نشد.