فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۶٬۳۴۸ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
45 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه سیستم های مغزی رفتاری بیان می کند سطح فعالیت این سیستم با طیف وسیعی از اختلالات هیجانی ازجمله افسردگی و اضطراب مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر بررسی افسردگی بیماران ام.اس براساس سیستم های مغزی رفتاری با میانجیگری انعطاف پذیری شناختی، اجتناب شناختی در قالب مدل علّی بود. روش: این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی از طریق مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران ام.اس. شهر مشهد بودند و نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد افسردگی بک (1972)، سیستم مغزی رفتاری کارور و وایت (1994)، انعطاف پذیری شناختی دنیس ووندروال (2010) و اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004)، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی ساختاری و نرم افزار 21Amos و 21SPSS استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد سیستم مغزی رفتاری فعال ساز و انعطاف پذیری شناختی رابطه منفی و معناداری با افسردگی دارند. سیستم مغزی رفتاری بازدارنده، اجتناب شناختی رابطه مثبت و معناداری با افسردگی دارند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که اثر غیرمستقیم استانداردشده سیستم رفتاری فعال ساز بر افسردگی معنادار است و سیستم بازدارنده نیز به واسطه انعطاف پذیری شناختی، اجتناب شناختی بر افسردگی اثر غیرمستقیم معناداری دارد. سیستم رفتاری فعال ساز به طور منفی و سیستم رفتاری بازدارنده به طور مثبت می تواند افسردگی را پیش بینی کند.
نگرش به مرگ و معنای زندگی در بیماران مبتلا به سرطان در آستانه مرگ: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوه مواجهه آدمی با مقوله مرگ تأثیر شگرفی بر شیوه زیستن او دارد به گونه ای که می تواند انسان را به سوی زندگی اصیل و معنادار سوق دهد یا موجب ناامیدی، پوچی و بی معنایی زندگی باشد. هدف پژوهش حاضر، دستیابی به نگرش این بیماران نسبت به مرگ و معنای زندگی بود. روش: در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. 11 نفر از بیماران تحت مراقبت تسکینی در بیمارستان فیروزگر و مرکز کنترل و پیشگیری از سرطان آلاء به روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تفسیر داده ها به روش کلایزی انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه در 6 خوشه اصلی "مرگ، گذاری به دنیایی جدید"، "مرگ، پلی رو به روشنایی"، "مرگ به مثابه عبور از حریم امن"، "مرگ، قطع دلبستگی از تعلقات"، "مرگ، آغاز یا پایان راه" و "نگرش به زندگی" و 13 خوشه فرعی دسته بندی شد. نتیجه گیری: زندگی دشوار همراه با بیماری و مرگ قریب الوقوع منجر به از بین رفتن معنای زندگی در بیماران می شود و بر نگرش آن ها نسبت به مرگ نیز تأثیر می گذارد؛ بنابراین، مرگ اندیشی و معنادرمانی جهت یافتن معنای زندگی و حل تعارضات وجودی در این بیماران ضروری جلوه می کند.
مدل ساختاری رابطه بین نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی با مدیریت بدن در افراد متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش با هدف تعیین رابطه بین نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی با مدیریت بدن انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه متقاضیان عمل جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک ها و بیمارستان های زیبایی شهر مشهد در سال 1398 می باشند و 212 نفر نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ادامه، داده ها با استفاده از سه پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن، مقیاس اصلاح شده وسواس فکری عملی یل- براون برای اختلال بدشکلی بدن و مدیریت بدن گردآوری و از طریق مدل یابی معادله های ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل و Spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد، متغیرهای نگرانی از تصویر بدن و مدیریت بدن به ترتیب پیش بینی کننده های قوی احتمال اقدام به جراحی زیبایی افراد بود. همچنین تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و در سطح معناداری حاکی از برازش بسیار مطلوب مدل داشت؛ یافته های مدل ساختاری نشان داد که مسیر متغیر وسواس فکری با نگرانی از تصویر بدن به طور مستقیم و با مدیریت بدن با میانجی گری نگرانی از تصویر بدن معنادار می باشد. نتیجه گیری: طبق یافته های بدست آمده، به منظور بهبود مدیریت بدن متقاضیان جراحی زیبایی می بایست به مؤلفه های نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی آن ها توجه بیشتری مبذول گردد.
Well-being of Emergency Room Nurses: Role of Neuroticism, Extraversion and Job Stress(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
9 - 18
حوزههای تخصصی:
Objective: To investigate whether neuroticism and extraversion predicted job-related affective wellbeing of people working under stressful conditions, notably emergency room nurses. Also, to investigate whether perceived job stress mediated the relationship between neuroticism, extraversion and job-related affective well-being. Methods: A cross-sectional survey design was administered to 242 nurses working at an emergency room in Tehran, Iran, recruited through census sampling, including two sub-scales of the NEO Five-Factor Inventory, the Job-Related Affective Well-Being Scale, and the Job Stress Questionnaire. Structural Equation Modelling was deployed for data analysis using SPSS Amos v22.0 and PROCESS macro for SPSS, setting significance threshold at p<.05. Results: Direct and statistically significant effects of neuroticism (β = -.17, p<.005) and extraversion (β = .41, p<.001) on perceived job stress were found, as well as a negative effect of extraversion on job-related affective well-being (β = -.27, p<.001). Perceived job stress was found to negatively predict job-related affective well-being (β = -0.60, p<.001). There was no significant relationship between neuroticism and job-related affective well-being. The mediating effect of perceived job stress was supported (p<.001). Conclusion: Results have theoretical implications for research about the relationship between personality traits and job-related well-being of employees working under stressful conditions. As for practical implications, hospital managers might implement workplace interventions to enhance nurses’ job-related affective well-being and reduce nurses’ job stress. In this context, extraversion and job stress should be understood as psychosocial risk factors, whereas neuroticism should be conceived as a protective factor against job stress.
Evaluation of Compliance with Preventive Behaviors of Corona Disease Based on Health Belief Model(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
19 - 28
حوزههای تخصصی:
Background: Following the pandemic of corona disease in Iran and around the world, the most important goal of health policies focused on compliance with prevention behaviors, and its evaluating. One of the most effective model based on social psychology is Health Belief Model that has been employed in many studies as different aspects of preventive behaviors. Objectives: The main purpose was study the relationship between compliance with preventive behaviors of corona disease with health belief model, and predicting the high level and low level of compliance with these behaviors based on health belief model variables. Methods: The present study was a descriptive-correlational study in terms of its method. The statistical population consisted of all adults aged +20 who lived in Tehran. 472 voluntary subjects were selected through online recall method. The instruments of the study included the compliance with preventive behaviors of corona scale (CPBC), and the corona health belief model inventory (CHBM). Both measures were developed and standardized by the researchers. Data were analyzed by using regression analysis. Results: The Means of CPBC in all participants was 3.38 ± 0.83, thereupon two groups were formed accordingly, as high group (4.18±0.17) and low group (1.92±0/28). The findings show that high level of compliance could be predict by severity, benefits; and barriers; and low level of compliance by age, benefits, and barriers. Conclusion: Since preventive behaviors were known as the best way to control of corona virus outbreak, there is a great value of identifying variables that might mitigate or exacerbate compliance could contribute greatly to the development of more effective health planning in Iranian society. Therefore, increase the benefits and reduce the barriers of prevention behaviors could be effective, and consequently, corona virus transmission could be decreased.
Investigating the role of gender moderator in the effectiveness of the Iranian positive youth development package on the components of social- emotional health(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
29 - 46
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the role of gender moderators in the effectiveness of the Iranian positive youth development package (IPYD) on the components of social-emotional health. Method: For this purpose, in a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up stage, 60 male and female adolescents aged 15-17 years studying in the academic year 2009-2010 were randomly selected in Isfahan. First, all members of the experimental and control groups completed the Zhou and Ee (2012) Emotional-Social Competency Questionnaire, and then the experimental groups were trained with a researcher-made package for 16 sessions of 45 minutes. In the meantime, the control group benefited from the daily training of the school. At the end of the sessions and 40 days later, all groups completed the questionnaire again. Result: Findings showed that the package of the positive development of Iranian adolescence in the short term has led to an increase in the dimensions of social and emotional health in self-awareness, self-management, social awareness, relationship management, and responsible decision-making in both genders, and in long term has caused an increase in all dimensions in girls (p<0.05). Conclusion: It seems that the Iranian adolescent positive development package is a suitable package to strengthen the components of positive development, achieve emotional-social health, and reduce problems and issues in different areas of developmental periods and the subsequent costs for adolescents, their families, and society. Keywords: Development, Emotional health, gender, Positive psychology, Social health.
ارتباط معنویت با سلامت جسمانی: مطالعه مقطعی در مراجعه کنندگان به مراکز جامع سلامت شرق شهر تهران در سال 1398(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
63-80
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: معنویت عاملی است که می تواند مبنایی برای اعتقادات و ذهنیت فرد باشد و از طریق تأثیر بر مغز و سیستم عصبی، غدد درون ریز و سیستم ایمنی موجب سلامت و یا بیماری فرد شود. مطالعه حاضر به منظور بررسی وضعیت سلامت معنوی و ارتباط آن با وضعیت سلامت جسمانی مراجعه کنندگان به مراکز جامع سلامت شرق شهر تهران در سال 98-1397 طراحی و اجرا شده است. روش کار: این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش تمامی مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی-درمانی شرق شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه گیری در سه مرکز جامع سلامت در بازه زمانی یک ماهه به صورت پوآسون و به شیوه دردسترس با رضایت مراجعان انجام شد. در پایان، 522 نفر در حضور محقق پرسش نامه ها را تکمیل کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه 20 سؤالی استاندارد سلامت معنوی پالوتزین و الیسون استفاده شد و داده ها با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون من ویتنی، آزمون کروسکال-والیس و آزمون کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد. درنهایت، مقدار 05/0 P< معنی دار در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، سلامت معنوی با تعداد دفعات سرماخوردگی افراد شرکت کننده در سال تفاوت معنی دار نشان داد (019/0P=). علاوه براین، بین امتیاز سلامت مذهبی با بیماری های مزمن شرکت کنندگان نیز تفاوت معنی دار بود (028/0P=). آزمون تعقیبی این تفاوت امتیاز را بین گروه بیماری قلبی -عروقی و هیپرلیپیدمی با گروه های دیگر نشان داد. به این صورت که میانگین امتیاز سلامت معنوی و سلامت مذهبی و وجودی در افراد مبتلا به بیماری های قلبی -عروقی و هیپر لیپیدمی کمتر از گروه های دیگر بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد سلامت جسمی می تواند با سلامت معنوی در ارتباط باشد و امکان ابتلا به بیماری در افرادی که از نظر سلامت معنوی در سطح بالایی ارزیابی شوند کمتر است. علت آن نیز تأثیر پذیری مغز و سیستم عصبی و اندوکرین و ایمنی بدن از ذهن است؛ مبنای ذهن و افکار انسان نیز نظام اعتقادی، باورها و فرهنگ او است.
مهارت های مقابله با استرس در نهج البلاغه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
170-183
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سالانه عده زیادی دچار اختلالات روانی ازجمله استرس می شوند که مشکلاتی را در زندگی برای آنان به وجود می آورد. راه های مقابله با این اختلالات از مسائلی است که اندیشمندان همیشه در فکر آن بوده اند. در کتاب گران قدر نهج البلاغه توصیه های مفیدی برای بهداشت روان و راهکارهای پیشگیری از اختلالات روانی به ویژه استرس بیان شده است که روان شناسان با توجه به این توصیه ها و عمل به آنها می توانند در جلسات مشاوره از این دستورها استفاده کنند و این آموزه ها و راهکارها را به مراجعان خود آموزش دهند. این پژوهش با هدف بررسی راه های مقابله با استرس با تکیه بر کلمات امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کتابخانه ای است که با جست وجوی واژگانی نظیر استرس، تنیدگی و اضطراب در کتب روان شناختی و واژه های عربی بَلیه (بلا) و مِحنه (اندوه) در نهج البلاغه و پایگاه معرفی مقالات تدوین شده است. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: جست وجوی مقالات نشان داده با اینکه بحث از استرس انسان، از کهن ترین مباحث روان شناسی به شمار می آید، بحث از موضوع استرس از منظر نهج البلاغه کمتر بررسی شده است. نهج البلاغه اصل بحث از استرس و زمینه های ایجاد و عوامل مقابله با آن را بیان نموده ولی از واژگان استرس یا مشتقات آن استفاده نکرده است. در این پژوهش با توجه به معنای اصطلاحی استرس جملات حضرت در سه عنوان کلی دسته بندی شده است: تغییر وضعیت و اجتناب از موقعیت های استرس زا، استفاده از فنون شناختی مقابله با استرس و روش عاطفی-رفتاری مقابله با استرس. نتیجه گیری: با دقت در کلمات حضرت علی (ع) می توان گفت از منظر ایشان استرس به سه عامل بستگی دارد: وجود شرایط محیطی استرس زا، ادراک استرس ناشی از این شرایط توسط فرد و ظرفیت نسبی فرد در رویارویی یا سازگاری با این شرایط. طبق این الگو، راه های مقابله با استرس با توجه به هدف ها و کارکردهای آن در سه عنوان کلی بحث شده است.
نقش اسلام در سلامت زنان باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
140-156
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بارداری و زایمان با باورها و اعمال مذهبی و سنتی در بسیاری از کشورها در ارتباط است. باورهای مذهبی به بهبود سلامتی، کیفیت زندگی و افزایش اتکا به خدا منجر می شود. رابطه ایمان و اعتقادات مذهبی با سلامت جسم و روان رابطه اثبات شده ای است. با توجه به این عقاید می توان به مادر کمک کرد تا با حداکثر سلامت در برابر اضطراب های دوران بارداری مقابله کند و دوران بارداری، زایمان و پس از زایمان ایمنی را پشت سر بگذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش اسلام در سلامت زنان باردار صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه از نوع مروری روایی است که در آن مروری جامع بر مقالات فارسی و انگلیسی با استفاده از پایگاه های بین المللی ساینس دایرکت، پاب مد، گوگل اسکولار و اس.آی.دی از سال 1940 تا 2019 صورت گرفته است. کلمات کلیدی انگلیسی شامل ,Islam Health ,Pregnant Women ,Spirituality و کلمات کلیدی فارسی شامل اسلام، سلامت، زنان باردار و معنویت بود. معیارهای ورود مطالعات بالینی، تجربی، کوهورت، مقطعی، مروری و فرضیات مطرح شده در زمینه سلامت زنان باردار و معیارهای خروج تکراری بودن و تناسب نداشتن متن مقالات با عنوان مربوطه بود. مؤلف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شادمانی در بارداری موجب کاهش افسردگی و اضطراب شد و هرچه مدت زمان انس با قرآن و فعالیت های مذهبی زنان باردار بیشتر بود، سطح شادمانی بالاتری داشتند. تلاوت و شنیدن صدای قرآن نیز موجب کاهش اضطراب و درد زایمان زنان باردار شد. همچنین مادران بارداری که معنویت بالاتری داشتند، اضطراب کمتری را تجربه کردند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در جامعه ما دین از مؤثرترین تکیه گاه های روانی به شمار می رود و در مواقع سخت و بحرانی کمکی مهم برای فرد است، جهت کاهش اضطراب و ترس از زایمان و موفقیت زایمان طبیعی می توان مراقبت های بارداری را همراه با رویکردهای اسلامی و با استفاده از عوامل قدرتمندی مانند ایمان به خدا، انس با قرآن، فعالیت های مذهبی و معنوی همراه کرد. معنویت عنصری اساسی برای آماده سازی زن برای مراحل زایمان است. آموزش های دوران بارداری بر مبنای آموزه های دینی موجب افزایش آگاهی های مادران باردار درباره مراقبت های دوران بارداری، زایمان و شیردهی می گردد.
شاخص هایی روان سنجی پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان، در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال در شهر یزد است. این پژوهش توصیفی از نوع مقطعی است. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال مدارس دولتی شهر یزد بودند.۳00 نفر دختر و پسر سنین ۱۸-۱۲ سال از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار های مورد مطالعه، شامل پرسشنامه های آزار جنسی کودکان (QCSA) و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان (GIDYQ–AA) بود. نتایج نشان داد که کلیه ضرایب همبستگی سوالات پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان با نمره کل و خرده مقیاس ها برای هر دو گروه معنادار است (01/0 p < ). ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای نمره کل مقیاس هویت جنسی برای نوجوانان کم توان ذهنی،۹۱/۰، با بهره هوش نرمال، ۹۳/۰ و ضریب آلفای کرانباخ در ارتباط با نمره کل مقیاس بررسی آزار جنسی، برای نوجوانان کم توان ذهنی،۹۴/۰، با بهره هوش نرمال، ۸۵/۰ و همچنین نمره های بدست آمده برای مولفه های آن به طور جداگانه، نشان دهنده همسانی درونی هر دو پرسشنامه است. در مجموع نتایج نشان داد که پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان از روایی و پایایی مطلوب و مناسب برخوردار است و برای نوجوانان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال قابل کاربرد می باشد.
بررسی وضعیت شیوع مصرف مواد مخدر در سربازان پادگان های سطح استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
35 - 51
حوزههای تخصصی:
برخورداری از اطلاعات کافی نسبت به شیوع مصرف موادمخدر، نوع موادمخدر مصرفی و مدت زمان وابستگی در سربازان می تواند نقش مهمی در پیشگیری از ابتلای سربازان و درمان آنها داشته باشد. لذا دراین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوع مصرف موادمخدر در سربازان پادگان های سطح استان لرستان انجام شده است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه موردمطالعه شامل کلیه سربازان پادگان ها در استان لرستان بود. براین اساس 400 نفر از سربازان پادگان ها با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای ارزیابی شیوع مصرف مواد در سربازان پادگان ها از پرسشنامه محقق ساخته در این زمینه استفاده شد. داده ها توسط آزمون آماری کای دو تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که فراوانی مصرف موادمخدر در دوران سربازی نسبت به قبل از سربازی به شکل معنی داری افزایش داشته است. اما نوع موادمخدر مصرفی و مدت زمان وابستگی در قبل و بعد از ورود به دوران خدمت سربازی تفاوت معنی داری نداشته اند. باتوجه به یافته های پژوهش، نتیجه گرفته می شود که دوران خدمت مقدس سربازی از اهمیت خاصی در سلامت جسمانی و روانی جوانان برخوردار بوده و توجه به شرایط و مشکلات جوانان در این دوران خطیر می تواند نقش مهمی در پیشگیری و حتی درمان اختلالات اعتیادی در آنها داشته باشد.
ارائه الگوی اسلامی کامیابی در کار براساس قرآن، کتب روایی و بیانات مقام معظم رهبری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کامیابی در کار، انرژی بخش و توانمندکننده برای انجام بهتر کار است. در متون اسلامی ریشه های کامیابی در کار قدمتی طولانی دارد، اما چند سالی است که در متون پژوهشی غربی بدان توجه شده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی اسلامی عوامل کامیابی در کار، براساس متون دینی شامل قرآن، کتب روایی و بیانات رهبر معظم انقلاب است. روش پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل محتوا است. مدیریت داده ها با نرم افزار MAXQDA-11 انجام شده است. براساس پژوهش، پنج کد هسته ای کامیابی در کار عبارت اند از: عمل خوب، علم آموزی، ارزش گذاری به زمان، تلاش و کوشش، پایداری و استقامت در مسیر اهداف. دو کد هسته ای متون پژوهشی غربی، یادگیری و سرزندگی است. با توجه به اینکه کدهای متون پژوهشی غربی زیرمجموعه ای از دو کد هسته ای علم آموزی و تلاش و کوشش هستند، در این کدها قابل ادغام می باشند. بر این اساس، الگوی اسلامی عوامل کامیابی در کار ارائه می شود.
رابطه بین معنای زندگی و امیدواری با سلامت روان و مقایسه آن در جانبازان و بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
31 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین معنای زندگی و امیدواری با سلامت روان و مقایسه آن در دو گروه جانبازان و بیماران مبتلا به سرطان انجام گرفت. روش: این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی از نوع همبستگی و علی مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق کلیه جانبازان بستری در بیمارستان ساسان که حداقل سابقه یک سال بستری داشته و بیماران سرطانی بیمارستان امام خمینی بودند که به صورت تصادفی تعداد 400 نفر انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های مقیاس نشانگان مرضی، مقیاس امید و مقیاس معنای زندگی اطلاعات لازم جمع آوری شد. نتایج با استفاده از تحلیل همبستگی و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که بین امید و معنای زندگی افراد موردمطالعه با میزان شیوع اختلالات روانی در آنان رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. (P>0.01) .همچنین میزان امیدواری جانبازان و معنای زندگی آنان به طور معنی داری مثبت تر از بیماران سرطانی است (P>0.01) و سطح سلامت روانی جانبازان بالاتر از بیماران سرطانی است .(P>0.01) بحث: وجود رابطه معنی دار بین امید و معنای زندگی نشان می دهد که با معنادرمانی و افزایش امید در جانبازان و بیماران سرطانی می توانیم در سطح مناسبی از شیوع اختلالات روانی در این دو گروه کم نماییم. همچنین ارزیابی های مقایسه ای حاکی از آن است که وجود دلایل معنوی در ابتلای جانبازان و ارزش گذاری اجتماعی برای این گروه توانسته است درحدزیادی بر معنای زندگی و درپی آن میزان امیدواری آنان تأثیر گذاشته و با کسب حمایت های اجتماعی از سلامت روانی بالاتری نسبت به بیماران سرطانی برخوردار شوند.
اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکرد تحلیل وجودی- معنویت بر کیفیت و معنای زندگی بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
95 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکردهای تحلیل وجودی و معنویت بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان به ام اس صورت پذیرفت . روش: پژوهش به روش تک شرکت کننده و طرح آزمایشی خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفته ای دو جلسه یک ساعته برگزار شد. جهت بررسی فرآیند و مکانیسم تغییرات از مقیاس های معنای زندگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به ام اس استفاده شد. بعد از به دست آوردن نمرات خط مبنا در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان طی شش مرحله در فرآیند مداخله و دو مرحله پیگیری به مقیاس ها پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درصد بهبودی در دو مقیاس در سه مرحله و برای 5 شرکت کننده محاسبه شد. میانگین درصد بهبودی در مرحله مداخله برای معنایابی زندگی 32/114% و برای کیفیت زندگی 14/79% به دست آمدو در مرحله پیگیری برای معنایابی زندگی 5/185% و برای کیفیت زندگی برابر با 28/123% برآورد شده است. مداخله بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان تأثیر مثبت و پایداری داشته، اما خرده مقیاس ها با مکانیسم متفاوتی تغییر کرده اند . نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر تحلیل وجودی و معنویت با تأثیرگذاری بر سطوح مختلف معنای زندگی، کیفیت زندگی مبتلایان را در دو سطح جسمی و روانی ارتقا بخشیده است؛ بنابراین در مداخلات روانشناختی برای مبتلایان به ام اس می توان از این رویکرد سود جست.
رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی کاری با عملکرد شغلی و اشتیاق کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی کاری با عملکرد شغلی و اشتیاق کاری بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی کارکنان شاغل در یک شرکت نفت و گاز بود که در سال 99-1398 در این شرکت مشغول به کار بودند. نمونه پژوهش شامل 250 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. از پرسشنامه های سرمایه اجتماعی سازمانی، اشتیاق کاری، کیفیت زندگی کاری و عملکرد شغلی به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی بنیادی و رگرسیون گام به گام انجام گرفت. نتایج حاصل از همبستگی بنیادی نشان داد که بین دو مجموعه متغیر پیش بین و ملاک همبستگی بنیادی معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که مؤلفه های محیط کار ایمن و بهداشتی، همکاری، قانون گرایی و قابلیت های انسانی، 11 درصد از واریانس عملکرد شغلی کارکنان را تبیین می کنند. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که مؤلفه های توسعه قابلیت های انسانی، ارزش و وابستگی اجتماعی، 21 درصد از واریانس اشتیاق کاری کارکنان را پیش بینی می کنند. با توجه به نتایج این پژوهش، به مدیران و مسئولان شرکت ها و سازمان ها پیشنهاد می شود که با اتخاذ مداخلات مناسبی که سعی در بهبود سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی کاری دارند، تا اندازه ای اشتیاق کاری و عملکرد شغلی کارکنان را افزایش بدهند.
رابطه افکار خودآیند مثبت، احساس کفایت اجتماعی و درک از تصمیم گیری بالینی با شادزیستی در پرستاران بیمارستان های نظامی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
51 - 61
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شادزیستی پرستاران مؤلفه ای مهم در سلامت روان آنان می باشد و در مراقبت مؤثر از بیماران ضروری است. پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه افکار خودآیند مثبت، احساس کفایت اجتماعی و درک از تصمیم گیری بالینی با شادزیستی در پرستاران بیمارستان های نظامی استان خوزستان بود. روش: جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه پرستاران بیمارستان نظامی استان خوزستان بود. از این تعداد 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های افکار خودآیند مثبت اینگرام و ویسنیکی (1988)، احساس کفایت اجتماعی فیلنر (1990) و درک از تصمیم گیری بالینی صالحی و همکاران (2005) و شادزیستی آرجیل و لو (1989) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد که بین افکار خودآیند مثبت، احساس کفایت اجتماعی و درک از تصمیم گیری بالینی با شادزیستی در پرستاران رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که از بین متغیرهای پیش بین متغیرهای افکار خودآیند مثبت و احساس کفایت اجتماعی به ترتیب پیش بینی کننده های مناسب تری برای متغیر ملاک شادزیستی در پرستاران بیمارستان بود (0001/0>P). بحث: تحقیق حاضر نشان داد که ارتقای افکار خودآیند مثبت، احساس کفایت اجتماعی و درک از تصمیم گیری بالینی، باعث افزایش میزان احساس شادزیستی پرستاران بیمارستان می شود.
مقایسه سیستم های مغزی رفتاری در سربازان دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی با سربازان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سیستم های مغزی رفتاری سربازان دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی با سربازان سالم انجام شد. روش: این تحقیق به شیوه توصیفی مقطعی از نوع علی مقایسه ای بود که در سال 1398 انجام شد. جامعه آماری اول پژوهش شامل کلیه سربازان مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی روان پزشکی بود که دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی بودند و جامعه آماری دوم متشکل از سربازان فاقد تشخیص و سالم به لحاظ روان شناختی بودند. حجم نمونه در هر گروه 106 نفر بود. پژوهش از نوع دردسترس بود و داده ها توسط پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس نظام های بازداری/فعال سازی رفتاری جمع آوری شد. داده های به دست آمده ازطریق شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با استفاده نسخه 25SPSS تحلیل شدند. نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که عملکرد سیستم فعال سازی رفتار و بازداری رفتار در سربازان سالم در مقایسه با
بررسی رابطه بین سلامت روان و جهت گیری مذهبی با راهکارهای شناختی-هیجانی در بین دانشجویان پزشکی کارآموز دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
57-70
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت روان و ارتقای آن در سطح جامعه از مهم ترین پیام ها و وظایفی است که سازمان بهداشت جهانی بر عهده همه دولت ها گذاشته است. همچنین جهت گیری مذهبی (درونی و بیرونی) یکی از عوامل تأثیرگذار بر رفتار و شناخت است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سلامت روان و جهت گیری مذهبی با راهکارهای شناختی-هیجانی در بین دانشجویان رشته پزشکی کارآموز دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. به این صورت که از بین 12 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پنج بیمارستان؛ و از بین تمام کلاس های آموزشی بیمارستان، دو کلاس و در هر کلاس دوسوم دانشجویان به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه های پژوهش بین 200 نفر از آنان توزیع و 150 پرسش نامه کامل و صحیح دریافت شد. ابزارهای استفاده شده شامل سنجش سریع علائم سطح اول DSM-5، پرسش نامه جهت گیری مذهبی و پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود و برای تحلیل داده ها نیز از روش های آماری توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سلامت روان با تنظیم شناختی-هیجانی رابطه منفی معنادار و بین جهت گیری مذهبی با تنظیم شناختی-هیجانی رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین سلامت روان با جهت گیری مذهبی و بین سلامت روان با جهت گیری مذهبی درونی نیز رابطه معناداری وجود داشت ولی بین سلامت روان با جهت گیری مذهبی بیرونی رابطه وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که سلامت روان و جهت گیری مذهبی عواملی مهم در رابطه با استفاده از راهکارهای شناختی-هیجانی هستند.
بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی بر مؤلفه های صبر و علایم اضطراب در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی، بر مؤلفه های صبر و علایم اضطراب در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با رویکرد اسلامی بود. طرح پژوهش به صورت شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل می باشد. به شیوه غربالگری، 34 دانشجو مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، از بین دانشجویان دانشگاه لرستان انتخاب شدند و در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل، به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی، در طول 8 جلسه، برای گروه آزمایش اجرا شد. از پرسش نامه اختلال اضطراب فراگیر و مقیاس صبر، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت بین میانیگن نمره اضطراب و مؤلفه های صبر در مرحله پس آزمون، در گروه آزمایش و کنترل با کنترل متغیر پیش آزمون، معنادار بوده است. با توجه به این نتایج، می توان از گروه درمانی معنوی، با رویکرد اسلامی برای کاهش علایم اضطراب و افزایش صبر در افراد با نشانگان بالینی اختلال اضطراب فراگیر استفاده نمود.
نقش تعهد سازمانی بر فرسودگی شغلی معلمان با میانجی گری شوخ طبعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی عامل اصلی کاهش کارایی و از دست رفتن نیروی انسانی است و پیامدهای منفی بر ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی بر جای می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی با میانجی گری شوخ طبعی در معلمان انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. نمونه پژوهش تعداد 213 نفر از معلمان مقطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم شهر مشهد در سال 1398 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های فرسودگی شغلی، تعهد سازمانی و مقیاس شوخ طبعی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادند بین تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، شوخ طبعی با فرسودگی شغلی رابطه منفی و معناداری دارد. علاوه بر این، مسیر تعهد سازمانی به فرسودگی شغلی با میانجی گری شوخ طبعی، معنی دار بود. براساس یافته های پژوهش، شوخ طبعی نقش میانجی بین تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی معلمان دارد؛ بنابراین، افزایش شوخ طبعی و ارتقای تعهد سازمانی در معلمان به منظور پیشگیری از فرسودگی شغلی پیشنهاد می شود.