فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۴۱ تا ۴٬۰۶۰ مورد از کل ۶٬۳۴۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مروری بر مقالات: کمال گرایی و سبک های مقابله با تنیدگی
حوزههای تخصصی:
وبلاگ های شادکامی
مقایسة اثرات نوع تمرین بر عملکرد و یادگیری برنامة حرکتی تعمیم یافته و پارامتر زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر روش های مختلف تمرین بر یادگیری و انتقال برنامة حرکتی تعمیم یافته و پارامتر زمان در یک تکلیف زنجیره ای انجام گرفت. به منظور اجرای این طرح، 80 آزمودنی داوطلب مرد (با دامنة سنی 23-19 سال) به طور تصادفی در چهار گروه تمرینی قالبی، تصادفی و ترکیبی (قالبی – تصادفی و تصادفی – قالبی) قرار گرفتند. آزمایش شامل اجرای تکالیف زنجیره ای با برنامة حرکتی تعمیم یافتة متفاوت (تغییر ابعاد فضایی) و پارامتر زمان متغیر بود. آزمودنی ها پس از آشنایی با آزمون و انجام 108 کوشش، براساس گروه تمرینی، در آزمون های یادداری و انتقال شرکت کردند. پس از مراحل مختلف آزمایش، مقدار خطای زمان بندی نسبی (شاخص کارایی برنامة حرکتی تعمیم یافته) و خطای زمان بندی مطلق (شاخص دقت و کارایی پارامتر) محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام گرفت. نتایج اختلاف معنی داری (05/0 ? P). را بین روش های مختلف تمرین در مرحلة اکتساب نشان داد، ولی در مراحل یادداری و انتقال، با وجود برتری نسبی طرح های تمرینی ترکیبی بر مقدار خطاهای زمان بندی نسبی و مطلق، تفاوت بین گروه های تمرینی معنی دار نبود. بنابراین نتایج تحقیق با اثر تداخل زمینه ای و نظریة شی و کهل و ایندرمیل (1990)، لندین و هبرت (1997) و لی و سیمون (2004) مبنی بر سودمندی طرح تمرین ترکیبی بر یادگیری مغایر است.
پیش بینی نشانه های سلامت عمومی (جسمانی سازی، اضطراب و افسردگی) بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مـدل های شـناختی در تبیین اختلالات روان شـناختی به اثر طرحواره های مـنفی موثـر در شکل گیری علائم آسیب شناسی روانی اشاره دارد. هدف این پژوهش پیش بینی علائم سلامت روان با استفاده از طرحواره های ناسازگار اولیه بود. به این منظور دو پرسشنامه ی فرم کوتاه طرحوره یانگ (SQ) در چارچوب نظریه ی درمانی مبتنی بر طرحواره ی جفری یانگ و پرسشنامه ی سلامت روان(GHQ) بر 159 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا گردید. تحلیل نتایج این پژوهش با استفاده از نسخه 17 نرم افزار SPSS با روش تحلیل رگرسیون چـندگانه صورت گرفت. نتایج بیانگر رابـطه ی معنادار طرحواره هـای ناسازگار اولیه و علائم سه گانه ی جسمانی سازی، اضطراب و افسردگی بود. در این میان طرحواره نقص/ شرم به طرز معناداری (01/0>P ) هر سه علامت را پیش بینی کرد. از طرفی بخشی از واریانس هر اختلال توسط طرحواره های خاصی به صورت معنادار پیش بینی شد. نتایج به دست آمده با بررسی های پیشین همخوان بوده و بیانگر این است که این چارچوب نظری تلویحات درمانی و تبیینی مهمی در رابطه با اختلالات روانشناختی دارد. بر این اساس می توان نیمرخ خاصی از طرحواره های ناسازگار مربوط به هر اختلال را ترسیم کرد.
هیپنوتیزم ورزشی
تعارض و تضاد سازمانی
آن فیلم لعنتی
حوزههای تخصصی:
الگوی مصرف مواد در معتادان گمنام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسائی الگوی مصرف مواد در جامعه و همه گیر شناسی آن از مهمترین اقدامات لازم جهت ارزیابی، پیگیری و کنترل مصرف این مواد محسوب می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی سوء مصرف داروها و روشهای مصرف آنها در گروه معتادان گمنام می باشد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی– تحلیلی، به روش تمام شمار، 300 نفر از معتادان مراجعه کننده به یک مرکز درمانی معتادان گمنام شهر تهران (که به صورت در دسترس انتخاب شده بود) شرکت کرده و اطلاعات لازم شامل مشخصات دموگرافیک افراد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنان و نوع و نحوه مصرف مواد، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از آنان اخذ و دادههای حاصل با استفاده از آزمون مجذور خی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: ۸۰ درصد از جمعیت معتادان گمنام را مردان و حدود 2/65% از این جمعیت را افراد دارای سنین کمتر از 40 سال تشکیل میدادند. بیش از دو سوم افراد مورد مطالعه دارای مشاغل آزاد بوده و 2/21 درصد از آنان بیکار بودند. 32% از بیماران واجد تحصیلات دانشگاهی و شایعترین مواد مصرفی در افراد مورد مطالعه به ترتیب شامل تریاک (88%)، سیگار (7/76%) و الکل (63%) بوده و 34% افراد مواد را از طریق تزریق مصرف می نمودند. مصرف الکل ، حشیش ، کوکائین و اکستازی به طور معناداری در گروه کمتر از 40 سال بیشتر از افراد مسن تر بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که روند مصرف مواد در قشر جوان و تحصیل کرده در حال افزایش است. الگوی مصرف در جوانان بیشتر به سمت مواد روانگردان از قبیل کوکائین، حشیش و اکستازی می باشد.
برجستگی مرگ و حرمت خود: یک مطالعه آزمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های مدیریت وحشت (گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1986) و ذهن پردازشگر هیجانی (لانگز، 2004) معتقدند که تهدید مرگ بنیادی ترین و مهمترین منبع ساختارهای روان شنـاختی سازش یافته و سازش نایافته مانـند حرمت خود بالا و پایین است. در این پـژوهش تاثیر روش برجستگی مـرگ (روزنبلات و دیگران، 1989) بر حرمت خود بررسی شد. یک نمونه شامل 91 دختر و 128 پسر دانشجوی دانشگاه تهران به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به دو پرسش در باره موضوع برجستگی مرگ و گروه کنترل به دو پرسش غیرمرتبط با موضوع برجستگی مرگ (پیزینسکی و دیگران، 1999) پاسخ دادند. سپس هر دو گروه مقیاس حرمت خود روزنبرگ (روزنبرگ، 1965) را تکمیل کردند. یافته ها آشکار ساختند که حرمـت خود گروه آزمایشی به طور معناداری از گروه کنترل بالاتر بود (03/0=P). نتایج براساس نقش مرگ در ساختار روان شناختی فرد بحث شدند.
بررسی رابطه بین میزان برخورداری شرکت سایپا یدک از ویژگی های سازمان های یادگیرنده با میزان هوش سازمانی در این شرکت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین میزان برخورداری شرکت سایپا یدک از ویژگی های سازمان های یادگیرنده با میزان هوش سازمانی در این شرکت بوده است. روش: روش پژوهش از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی (همبستگی) و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران شرکت سایپا یدک به تعداد (104N=) نفر بوده است. ابزار گردآوری داده ها، دو پرسشنامه محقق ساخته سازمان یادگیرنده و پرسشنامه استاندارد هوش سازمانی «آلبرخت» بوده است. نتایج: نتایج استخراج شده از پرسشنامه ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داده است که بین میزان برخورداری از مولفه های سازمان های یادگیرنده با مولفه های هوش سازمانی مدیران در شرکت سایپا یدک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون نیز نشان داده است که از میان مولفه های سازمان یادگیرنده، به ترتیب مهارت های تفکر سیستمی، چشم انداز مشترک، مهارت های فردی، یادگیری تیمی و در نهایت مدل های ذهنی پیش بینی کننده های مناسبی برای هوش سازمانی مدیران شرکت سایپا یدک خواهند بود. نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است که بین میزان برخورداری از مولفه های سازمان یادگیرنده با مولفه های هوش سازمانی مدیران در شرکت سایپا یدک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
دست یابی به موفقیت
وبلاگ های شادکامی
رابطه عدالت توزیعی، رویه ای و همانندسازی سازمانی با همکاری در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه عدالت توزیعی، رویه ای و همانندسازی سازمانی با همکاری در بین معلمان در شهر اصفهان به مرحله اجرا درآمد. از جامعه آماری پژوهش، 389 نفر معلم (شامل 112 مرد، 277 زن) برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عدالت توزیعی (DJQ)، پرسشنامه عدالت رویه ای (PJQ)، پرسشنامه همانندسازی سازمانی (OIQ) و پرسشنامه همکاری (CQ) بودند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که عدالت توزیعی با عدالت رویه ای، عدالت رویه ای با همانندسازی سازمانی و همکاری با همانندسازی سازمانی دارای رابطه معنادار هستند. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که در مرحله اول از بین عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و همانندسازی سازمانی، فقط همانندسازی سازمانی قادر به پیش بینی همکاری در معلمان است. در مرحله دوم و سوم با افزوده شدن جملات تعامل دو طرفه و سه طرفه، هیچ یک از این جملات قادر به تعدیل رابطه همانند سازی سازمانی با همکاری در معلمان نبودند. از یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که همانندسازی سازمانی همکاری را تحت تأثیر قرار می دهد.
تأثیر «عمره مفرده» بر «سلامت روان، شادکامی و عمل به باورهای دینی» دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های عبادی با سلامت و بهزیستی افراد رابطه دارند. دین علاوه بر نگرش، ایمان و محبت، دارای جنبه عملی و عبادی نیز هست و حج عمره یکی از این وجوه عبادی است.
جامعه آماری این تحقیق کلیه کاروانهای دانشجویی زیارت حج عمره در تیرماه سال 1383 شهر تهران بودهاند. نمونه آماری این پژوهش 234 دانشجو بودهاند که به روش نمونهگیری خوشهای از بین دو کاروان دانشجویی زیارت عمره انتخاب شدند. یکی مربوط به دختران دانشجو با 123 نفر و میانگین سنی 5/21 سال (3 SD=) و دیگری مربوط به پسران دانشجو با 111 نفر و میانگین سنی 5/22 (5 =SD) بوده اند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه عمل به باورهای دینی (معبد)، پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) بودهاند.
نتایج پژوهش نشان میدهد که شرکت در حج عمره دانشجویی موجب افزایش شادکامی و کاهش اختلال در سلامت روانی، نشانههای بدنی، اضطراب، اختلال کنشوری اجتماعی و افسردگی وخیم گردیده است.
رابطه بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی است که به بررسی رابطة بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی می پردازد. نمونة آماری شامل 216 نفر از کارکنان واحدهای مختلف دانشگاه به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامة استرس شغلی دیویس و هوش هیجانی بار- اون استفاده شده است. یافته های آماری نشان داد که بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان دانشگاه رابطة منفی (3130/- r =) معناداری (01/0 ) وجود دارد و بین استرس شغلی و مؤلفه های هوش هیجانی به خصوص اعتماد به نفس، روابط بین فردی، واقعیت آزمایی، انعطاف پذیری، کنترل تکانه و شادکامی همبستگی منفی معناداری
(01/0 ) وجود دارد. روش تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عزت نفس و شادکامی بهترین پیش بینیکننده های استرس شغلی هستند.
بررسی مقایسه ای میزان مهارت های زندگی دانشجویان رشته های فلسفی و غیرفلسفی دانشکده های علوم انسانی دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه مهارت های زندگی دانشجویان رشته های مختلف فلسفی و غیرفلسفی علوم انسانی است تا میزان تاثیر مطالعات فلسفی بر رشد مهارت های زندگی دانشجویان فلسفی تعیین و تفاوت این دو گروه مشخص شود روش پژوهش، توصیفی- مقایسه ای است و جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دوره های روزانه و شبانه مشغول به تحصیل در سال 87-1386 دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند. حجم نمونه در گروه غیرفلسفی 90 نفر و در گروه فلسفی 49 نفر تعیین شد. ابزار پژوهش، فرم مقیاس سنجش مهارت های زندگی دانشجویان بوده که برای اولین بار در ایران توسط محقق ساخته و اعتباریابی شده است. روایی مقیاس، مورد تایید صاحبنظران و پایایی آن نیز با محاسبه آلفای کرونباخ در هر یک از مقیاس های فرعی و نهایتاً در مجموع نه مقیاس مهارت زندگی، 94/. بدست آمد. داده های حاصل با دو دسته آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد دانشجویان گروه فلسفی و غیرفلسفی در مهارت های بهداشت و سلامت جسم و روان، حرفه ای، داشتن هدف در زندگی، خودآگاهی و تصمیم گیری تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند. اما در مهارت های روابط بین فردی و اجتماعی، حل مساله و تفکر انتقادی و شهروند مسئول بودن با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری دارند، به عبارت دیگر مهارت دانشجویان رشته های فلسفی در این چهار بعد از دانشجویان رشته های غیرفلسفی بیشتر است. همچنین مشخص شد که بین مهارت های زندگی دانشجویان گروه فلسفی و غیرفلسفی بطور کل نیز تفاوت معنی دار وجود دارد و میانگین امتیاز مهارت های زندگی دانشجویان رشته های مختلف فلسفی از غیرفلسفی بیشتر است. مقایسه به تفکیک جنس در دو گروه نشان داد که در گروه فلسفی زنان و مردان از نظر میزان برخورداری از مهارت های زندگی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند ولی در گروه غیرفلسفی زنان در دو مهارت تفکر انتقادی و حرفه ای از مردان نمره بالاتری کسب کردند.
نقد و بررسی کتاب: روان شناسی رشد 1 و 2، با نگرش به منابع اسلامی؛ مؤلف: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه
بررسی ساختار عاملی، روایی، اعتبار و هنجاریابی مقیاس ابعاد سازمان یادگیرنده در دانشگاه: مقیاس دانشگاه یادگیرنده
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی خصوصیات روان سنجی و به دست آوردن هنجار بومی مقیاس ابعاد سازمان یادگیرندهدر دانشگاه بود. بدین منظور، نمونه ای به حجم 730 نفر(شامل570 دانشجو و 160 عضو هیئت علمی) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از دانشگاه های دولتی شهر اصفهان انتخاب و به پرسشنامه ای متشکل از مقیاس ابعاد سازمان یادگیرنده، مقیاس مدیریت دانش و دموگرافیک پاسخ دادند. نتایج تحلیل عامل(به روش استخراج مؤلفه های اصلی) گویه های سازمان یادگیرنده بیانگر آن بود که بیش از 37/49 درصد واریانس نمرات سازمان یادگیرنده توسط مقیاس تحت اعتباریابی، تبیین می شود. پس از 9دور چرخش عوامل، همبستگی میان هرگویه با هر عامل در بهترین حالت مشخص شد و براساس آن سه عامل مطرح شده توسط سازندگان مقیاس، استخراج و نامگذاری گردید. علاوه بر این، برای مقیاس سازمان یادگیرندهروایی همزمان و همبستگی خرده مقیاس ها با کل مقیاس و یکدیگر (از 56/0 تا 85/0) و دو نوع اعتبار (بازآزمایی90/0 و همسانی درونی 96/0) گزارش شدکه همگی حاکی از خصوصیات مطلوب روان سنجی این مقیاس در نمونه دانشگاهی ایرانی بود. اطلاعات هنجاری مقیاس سازمان یادگیرنده نیز در نمونه 724 نفری به تفکیک دوگروه اساتید و دانشجویان گزارش شده است. در نهایت می توان از این مقیاس برای سنجش ابعاد یادگیری سازمانی کلاس، دانشکده و دانشگاه استفاده کرد و با کشف ضعف ها و قوت های یادگیری این سیستم ها، عوامل رشد دهنده را اصلاح و بازسازی کرد و دانشگاه ها را به سازمان هایی یادگیرنده تبدیل نمود.