فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی گروهی بر ترک اعتیاد و سنجش پایداری اثر آن صورت گرفت. روش: نوع پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تبریز در نیمه دوم سال 1392 و نیمه اول سال 1393 بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 50 نفر (مداخله فراشناختی 25 نفر و کنترل 25 نفر) انتخاب شد. مقیاس های افکار اعتیاد مک مولین، مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد و نگرش نسبت به اعتیاد در گروه نمونه اجرا شد. روش درمانی فراشناختی گروهی در 8 جلسه یک ساعته اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان فراشناختی گروهی باعث کاهش نگرش نسبت به اعتیاد و افزایش تمایل به تغییر و درمان اعتیاد می شود. نتیجه گیری: درمان فراشناختی گروهی از روش های درمانی تاثیرگذار بر نگرش نسبت به اعتیاد وتمایل به تغییر و درمان می باشد.
نقش ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در پیش بینی علایم روان شناختی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: افزایش استرس، اضطراب و افسردگی در دانشجویان رشته های پزشکی علاوه بر مشکلاتی که در طول تحصیل برای آنها ایجاد می کند، سبب تداخل با نقش حرفه ای آنها در آینده نیز می شود. نقش ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان به عنوان فرآیندهایی تاثیرگذار بر سلامت انسانی، در اقشار مختلف و در مورد علایم روحی مختلف، سودمند گزارش شده است. هدف این پژوهش، بررسی نقش تفکیکی دو متغیر ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در پیش بینی علایم روان شناختی دانشجویان علوم پزشکی بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال تحصیلی 94-1393 به روش تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه پنج وجهی ذهن آگاهی، پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS 20 و با استفاده از ماتریس همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.
یافته ها: بین راهبردهای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی با افسردگی، اضطراب و استرس رابطه معنی دار وجود داشت (01/0p<). 25% تغییرات واریانس مربوط به افسردگی توسط راهبردهای شناختی منفی (12%) و مثبت تنظیم هیجان (9%) و ذهن آگاهی (4%) تبیین شد. 17% تغییرات واریانس مربوط به اضطراب نیز توسط دو متغیر راهبردهای شناختی منفی (12%) و مثبت تنظیم هیجان (5%) تبیین شد. همچنین راهبردهای شناختی منفی (17%) و مثبت تنظیم هیجان (3/2%) توانستند 3/19% تغییرات واریانس متغیر استرس را پیش بینی نمایند (05/0p<).
نتیجه گیری: راهبردهای شناختی تنظیم هیجان خصوصاً راهبردهای شناختی منفی تنظیم هیجان در مقایسه با ذهن آگاهی، نقش بیشتر و پررنگ تری در تبیین علایم روان شناختی در دانشجویان رشته های پزشکی دارند.
بررسی تفاوت نمرات نفرات برتر گروه های آزمایشی ریاضی، تجربی و علوم انسانی در کنکور سراسری 1390 بر اساس سطوح شناختی بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف سنجش میزان دانش، دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان ازنا از بازی های رایانه ای انجام گرفته است. روش این پژوهش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان ازنا در سال تحصیلی 1390-1391 بود که با مراجعه به جدول کوهن نمونه این تحقیق 217 دانش آموز شد که به طور تصادفی ساده از میان جامع آماری انتخاب گردیدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی نشان داد که دانش دانش آموزان ششم ابتدایی نسبت به بازی های رایانه ای بالاتر از میزان میانگین است، همچنین بررسی ها نشان داد که بین دانش امور واقعی و دانش امور روندی دانش آموزان نسبت به بازی های رایانه ای با میزان استفاده آنان از این بازی ها رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد اما بین دانش امور مفهومی آنان با میزان استفاده از بازی های رایانه ای این رابطه برقرار نیست، چنانچه هر مقدار دانش امور مفهومی آنان نسبت به بازی های رایانه ای بالاتر نشان داده شد میزان استفاده آنان از این بازی ها به شکلی منظم، کنترل شده و صحیح تر بود.
آگاهی فراشناختی دانشجویان پسر و دختر آموزش زبان انگلیسی سطح متوسط که فکورانه عمل می کنند و آنان که با محرک آنی عمل می نمایند از کاربرد استراتژی خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه احتمالی بین آگاهی فراشناختی دانشجویان پسر و دختر آموزش زبان انگلیسی سطح متوسط که فکورانه عمل می کنند و آنان که با محرک آنی عمل می نمایند از کاربرد استراتژی خواندن می باشد. بدین منظور 95 نفر از دانشجویان آموزش زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل بعنوان شرکت کنندگان اولیه در نظر گرفته شدند. نخست جهت اطمینان از همگن بودن شرکت کنندگان از نظر خواندن بخش خواندن امتحان پت به آنها داده شد. سپس از شرکت کنندگان خواسته شد پرسشنامه مارسی را جهت بررسی آگاهی فراشناختی دانشجویان از کاربرد استراتژی خواندن آنها پر کنند. در نهایت پرسشنامه دیگری جهت تمیز دانشجویانی که فکورانه عمل می کنند و آنان که با محرک آنی عمل می نمایند توسط شرکت کنندگان پر شد. نتایج آنالیز همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه ای بین عملکرد آنی و عملکرد فکورانه دانشجویان و آگاهی فراشناختی آنها از کاربرد استراتژی خواندن در میان دانشجویان دختر و پسر وجود دارد. بدین معنا که دانشجویان فکور بیشتر از دانشجویانی که با محرک آنی عمل می کنند از کاربرد استراتژی خواندن خود آگاهی فراشناختی دارند ( همبستگی مثبت). بویژه نتیجه تحقیق نشان داد که هر چه دانشجویان دختر و پسر هردو فکورانه تر عمل می کردند آگاهی فراشناختی آنها از کاربرد استراتژی خواندن بیشتر بود.
مقایسه نظریه ذهن در کودکان بد سرپرست و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه نظریه ذهن در کودکان بد سرپرست و عادی بود. روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای و جامعه آماری مشتمل بر کودکان 9 تا 12 ساله که دارای شرایط بدسرپرستی یا عادی که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل در شهر اصفهان بودند. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بود که از بین مدارس پسرانه نواحی ششگانه شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نظریه ذهن هاپ (1994) بود و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه کودکان بدسرپرست و عادی در سطح کلی و سه سطح جزیی (سطح اول، دوم و سوم) نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود دارد (P
تأثیر یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی دانش آموزان متوسطه دوم در درس ریاضی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی درس ریاضی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان قائم شهر انجام گرفت. جامعه پژوهش را دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 94-93 به تعداد 6263 نفر که در 42 مدرسه مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دادند. از میان مدارس مجهز به فناوری اطلاعات و ارتباطات، یک مدرسه و در آن دو کلاس پایه دوم به روش تصادفی ساده به عنوان گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه خودکارآمدی ماتیاس جروسلم و رالف شوارز و نظامی بود که جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در دو گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. ابتدا از دانش آموزان پیش آزمون گرفته شد و سپس، محتوای درسی در طول نیمه اول سال تحصیلی و طی 8 هفته در کنار استفاده از شبکه اجتماعی و همچنین به روش سنتی به ترتیب برای کلاس های گروه آزمایش و کنترل ارائه گردید. پس از آموزش، هر دو گروه ازنظر میزان خودکارآمدی مورد آزمون قرار گرفتند. آزمون پیگیری دو ماه از آموزش به عمل آمد. تجزیه وتحلیل نتایج تحقیق با استفاده از اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری در خودکارآمدی در مقایسه با گروه کنترل ایجاد شد (001/0 P ). گروه آزمایش بعد از دو ماه پس از آموزش برتری خود را حفظ کردند. نتایج پژوهش، بیانگر تأثیر مثبت استفاده از یادگیری تلفیقی مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر خودکارآمدی بود.
مقایسه رشد تفکر انتقادی، تفکر خلاق و توانایی تشخیص غیرمنطقی در نوجوانان دختر دوره متوسطه شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه نحوه رشد شناختی همواره جزو علاقمندی های پژوهشگران بوده است. زیرا با کاوش عمیق در این مسیر می توان علل افت و خیز آن را شناسایی نموده و در راستای بهبود این مهارت ها برنامه ریزی کرد. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی تحول تفکر انتقادی، تفکر خلاق و توانایی ارزیابی غیرمنطقی در مرحله نوجوانی بود. در این راستا، هدف نمونه ای به تعداد 300 نفر از دانش آموزان دختر مقطع تحصیلی دوم راهنمایی، اول دبیرستان و سوم دبیرستان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. دانش آموزان به پرسش نامه های گرایش تفکر انتقادی، کالیفرنیا (CTDI) تفکر خلاق تورنس و پرسش نامه ارزیابی غیرمنطقی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه از نظر مؤلفه های تفکر انتقادی حقیقت جویی، تفکر خلاق و انعطاف پذیری با توجه به دوره تحصیلی تفاوت معنی دار وجود دارند.
مقایسه تصورات یادگیری و عادت های مطالعه در بین دانشجویان با استعدادهای درخشان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصورات یادگیری وعادت های مطالعه دانشجویان با استعداهای درخشان و دانشجویان عادیانجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعة آماری شامل همه دانشجویان با استعدادهای درخشان و عادی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 91-1390 بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 242 نفر (141 نفر دانشجوی با استعدادهای درخشان و 141 نفر دانشجوی عادی) به روش هدفمند انتخاب شدند و به پرسش نامه های تصورات یادگیری (پردی و هاتی، 2002) و عادت های مطالعه (پالسانی و شارما، 1989) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین دو گروه از نظر تصورات یادگیری کلی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0P>). با وجود این، میانگین نمره دانشجویان عادی در خرده مقیاس های یادگیری به عنوان به دست آوردن اطلاعات، یادگیری به عنوان یادآوری و استفاده از اطلاعات، به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان با استعدادهای درخشان بود (05/0P<)، میانگین نمره دانشجویان با استعدادهای درخشان در خرده مقیاس های یادگیری به عنوان تغییر شخصی، یادگیری به عنوان فرآیندی که به زمان و مکان محدود نیست و یادگیری به عنوان رشد قابلیت اجتماعی به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی بود (01/0P<) و در خرده مقیاس یادگیری به عنوان وظیفه بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0P>). افزون بر این یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمره عادت های مطالعه کلی دانشجویان با استعدادهای درخشان به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی است (01/0P<). همچنین در خرده مقیاس های تقسیم بندی زمان، وضعیت فیزیکی، توانایی خواندن، یادداشت کردن و انگیزش یادگیری میانگین نمره دانشجویان با استعدادهای درخشان به طور معنی دار بالاتر از دانشجویان عادی بود (01/0P<) اما در خرده مقیاس های حافظه، برگزاری امتحانات و تندرستی بین دو گروه تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0P>). با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت که عادت های مطالعه مناسب مستلزم تصورات یادگیری عمیق تر است. بنابراین پیشنهاد می شود آموزش و یادگیری کاربردی تر شود تا تصورات یادگیری دانشجویان عمیق تر شود و از این طریق عادت های مطالعه آن ها بهبود یابد.
تاثیر تقسیم توجه و دستگاه حسی مورد استفاده در مرحله مطالعه بر میزان یادآوری کاذب در مدل دیز- رودیگر- مک درموت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از نظریه های مربوط به حافظه کاذب، برقراری رابطه معنایی بین اقلام آموختنی را که باعث افزایش آسیب پذیری فرد می شود، در سبب شناسی این خطای حافظه دخیل می دانند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روش منحرف ساختن توجه افراد از طریق تقسیم توجه در دو دستگاه حسی دیداری و شنیداری طراحی و اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 462 دانشجو (355 دختر، 107 پسر) بودند که با استفاده از مدل دیز- رودیگر- مک درموت (DRM) مورد آزمون حافظه کاذب قرار گرفتند. مجموعه مرجع دیز- رودیگر- مک درموت شامل فهرست هایی از کلمات است که واژه های هر فهرست با یک کلمه تله که در فهرست موجود نیست ارتباط معنایی بالایی دارند و یادآوری کلمه تله به هنگام آزمون حافظه نشان دهنده حافظه کاذب است. نتایج نشان داد که میزان یادآوری کاذب گروه تقسیم توجه کمتر از گروه کنترل بود، اما بین دو گروه تقسیم توجه و تمرکز توجه تفاوتی مشاهده نشد. به علاوه، میزان یادآوری کاذب در فهرست هایی که به صورت دیداری ارایه شده بودند کمتر از فهرست هایی بود که به شکل شنیداری ارایه شدند. نتایج هم چنین تعامل معنا داری بین تقسیم توجه و نحوه ارایه فهرست ها نشان داد. به این نحو که تفاوت در میزان یادآوری کاذب در ارایه شنیداری و دیداری فقط در شرایطی قابل مشاهده بود که فرد با توجه کامل درگیر تکلیف شده باشد. نتایج پژوهش نشان داد که تقسیم توجه در مرحله مطالعه می تواند به عنوان یکی از راه-های موثر کاهش یادآوری کاذب در دو دستگاه حسی دیداری و شنیداری مورد توجه قرار گیرد.
رابطه راهبردهای مطالعه و یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: کنکاش در مورد راهبرد های یادگیری و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی، منجر به حرکت در جهت یادگیری مطلوب می شود. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین راهبرد های یادگیری با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بابل بود.
ابزار و روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی که در سال 93-1392 در دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شد، 199 نفر (90 پسر و 109 دختر) از دانشجویان رشته های پزشکی، دندان پزشکی و پیراپزشکی به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با تکمیل پرسش نامه راهبرد های مطالعه و یادگیری استاندارد لاسی و میانگین معدل تحصیلی دانشجویان جمع آوری و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز رگرسیون چندگانه، آزمون Tمستقل و آنووا با کمک نرم افزار SPSS 18 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: میانگین تمامی زیرمولفه های اشتیاق، مهارت و خودنظم دهی در دختران به طور معنی داری از پسران بیشتر بود (05/0p<). تمامی مولفه های راهبرد های مطالعه به جز مهارت پردازش اطلاعات با پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط مثبت معنی دار داشتند. زیرمولفه های ایده اصلی (343/0=B)، پردازش اطلاعات (278/0=B) و راهبردهای آزمون (229/0=B) قوی ترین پیشگویی کننده مثبت پیشرفت تحصیلی بودند. همچنین این مدل، 7/24% واریانس معدل تحصیلی را پیش بینی کرد. دانشجویان با پیشرفت تحصیلی بالاتر نسبت به دانشجویان با پیشرفت تحصیلی پایین تر، در تمامی مولفه های راهبرد های یادگیری به جز مولفه پردازش اطلاعات، میانگین نمره بالاتری داشتند (05/0p<).
نتیجه گیری: راهبردهای مطالعه و یادگیری نقش زیادی در پیشگویی پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارند.
بررسی تأثیرالقای استرس بر ظرفیت حافظهکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر اِعمال استرس بر ظرفیت حافظهکاری بررسی شد. این مطالعه در چهارچوب یک طرح شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل طراحی شد. 28 نفر از دانشجویان دختر خوابگاه دانشگاه الزهراء تهران با میانگین سنی 20سال، بر اساس روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف، پس از اعمال متغیرهای کنترل به وسیله آزمون های غربالگری انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در فاصله بین پیش آزمون و پس آزمون برای القای استرس به عنوان متغیر مستقل، به مدت 20 دقیقه به انجام دادن تکالیف استرس زای شناختی مشغول شدند، در حالی که گروه کنترل در این فاصله استراحت کردند. داده ها برای سنجش ظرفیت حافظهکاری و علائم فیزیولوژیک، به ترتیب با کمک آزمون گستره لغات و دستگاه فشارسنج گردآوری شدند و از طریق آزمون کوواریانس و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس نشان داد که تفاوت بین دو گروه در میزان ظرفیت حافظهکاری معنادار نیست (5/0=F، 05/0< P). همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، در مقایسه تغییرات فشارخون دیاستول، در طی اجرای مجموعه تکالیف نشان داد که بین دو گروه در میزان تغییرات فشارخون دیاستول در طی اجرای مجموعه تکالیف، تفاوت معناداری وجود دارد (05/0< , P 418/4=F). نتایج نشان داد که مجموعه تکالیف استرس زا سبب القای استرس شد. با وجوداین در ظرفیت حافظهکاری بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
بررسی رابطه ی ذهن آگاهی و راهبردهای فراشناخت با سبک های یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی رابطه جهت گیری فراشناختی کلاس درس با آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه جهت گیری فراشناختی کلاس درس با آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، نمونه ای مشتمل بر 213 دانش آموز دبیرستانی (107 پسر و 106دختر) با میانگین سنی 88/16 سال از شهر شیراز انتخاب شد. این افراد به مقیاس جهت گیری فراشناختی محیط های یادگیری (توماس، 2003) و پرسشنامه آگاهی فراشناختی (اسکراو و دنیسون، 1994) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که رابطه ای مثبت و معنی دار میان ابعاد مقیاس جهت گیری فراشناختی محیط های یادگیری با متغیرهای آگاهی فراشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد (01/0P<) و آگاهی فراشناختی دانش آموزان به ترتیب از طریق تعامل درون کلاسی، خواسته ای فراشناختی کلاس و حمایت و تشویق معلم پیش بینی می شود. همچنین، بهترین پیش بینهای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب شامل تعامل درون کلاسی، خواست های فراشناختی کلاس و حمایت عاطفی هستند. علاوه بر این، براساس نتایج آزمون تی، تنها در متغیر پیشرفت تحصیلی تفاوت معنا دار میان نمرات دو جنس وجود دارد.
بررسی اثربخشی آموزش یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران
تعلیم و تربیت را متوجه خودکرده است، یادگیری مشارکتی است. پژوهش حاضر با هدف
بررسی اثربخشی یادگیری مشارکتی از نوع جیگ ساو بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان
ابتدایی طراحی و اجرا شد.این مطالعه ی شبه آزمایشی در بین دانش آموزان پسر
دبستان های شهر همدان در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد. 64 دانش آموز (32 نفر گروه آزمایش و 32 نفر
گروه کنترل) از دو کلاس یک مدرسه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در گروه
آزمایش از روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو و در گروه کنترل از روش سنتی سخنرانی
استفاده شد. پیش آزمون قبل از اعمال متغیرهای مداخله و پس آزمون پس از اعمال
آزمایشی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد و
پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی هارتر استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی
شامل گزارش میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس به
کمک نرم افزار spss20 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد بین دو
گروه از لحاظ وجود متغیر خودتنظیمی و متغیر انگیزش تحصیلی تفاوت معنی دار وجود
داشت. به عبارتی نتایج پژوهش حاضر نشان داد یادگیری مشارکتی جیگ ساو، خودتنظیمی و
انگیزش تحصیلی را در دانش آموزان به طور معنی داری افزایش می دهد و در رشد مؤلفه های
این دو متغیر در دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. به طور کلی یافته های مطالعه نشان
دادروش یادگیری مشارکتی جیگ ساو نسبت به روش های سنتی تدریس در رشد مهارت
خودتنظیمی و افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان مؤثرتر است.
بررسی تأثیر نوع سؤال و سطح پردازش سؤالات در آزمون های بازشناسی و یادآوری بر عملکرد حافظه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های آزمون، در کنار ویژگی های شخصیتی پاسخ گویان می تواند باعث بهبود بازیابی مطالب باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سطح پردازش سؤالات در آزمون های بازشناسی و یادآوری بر عملکرد حافظه دانشجویان است. روش تحقیق آزمایشی با دو عامل (نوع سؤال و سطح پردازش سؤال) است. تعداد 128 نفر به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده به چهار گروه آزمایشی منتسب شدند. گروه ها از نظر تست حافظه بالینی وکسلر تفاوتی با هم نداشتند. ابزار تحقیق شامل محتوای آموزشی درباره فیزیک کوانتومی بود. هر یک از گروه ها به تناسب یکی از سؤالات (بازشناسی- سطحی، بازشناسی - عمقی، یادآوری - سطحی، یادآوری - عمقی ) را دریافت کردند. روایی و پایایی متن و آزمون ها تأیید شد. نتایج نشان داد که تأثیر عامل پردازش سؤال بر عملکرد حافظه معنادار است (05/0P<& 344/3f=). عملکرد حافظه در سؤالات با پردازش عمیق بهتر از عملکرد در سؤالات با پردازش سطحی بود. پیشنهاد می شود طراحان آزمون از سؤالات با پردازش عمقی تر مخصوصاً در آزمون های بازشناسی استفاده نمایند.
بهره گیری از کارکرد برنامه درسی پنهان به منظور رشد تفکر انتقادی دانشجویان در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابتدایی ترین اقدام برای بهبود کیفیت تفکر انتقادی دانشجویان، بالا بردن انگیزه استفاده از فکر کردن به عنوان کلیدی ترین عامل کسب موفقیت در تحصیل و زندگی است؛ چرا که کسب مهارت های درگیر در تفکر انتقادی در جریان برنامه درسی رسمی، به تنهایی نمی تواند ضامن معتبری برای پرورش این مهارت ها و در نهایت، کاربست آن در موقعیت های مختلف باشد. بنابراین، یکی از مؤثرترین اقدامات در این راستا، بهبود جنبه های نگرشی تفکر انتقادی، توجه به کارکرد برنامه درسی پنهان در آموزش عالی است که می تواند با اهداف برنامه درسی رسمی همسو نباشد. از این رو، مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، ضمن تبیین جایگاه برنامه درسی پنهان در آموزش عالی و بررسی نسبت آن با تفکر انتقادی، به تشریح سازوکار تأثیرگذاری و کاربست های برنامه درسی پنهان آموزش عالی در جهت رشد تفکر انتقادی می پردازد. با توجه به کارکرد بیشتر برنامه درسی پنهان در آموزش عالی که به دلیل آزادی عمل برنامه درسی رسمی است، نسبت برنامه درسی پنهان با بعد نگرشی تفکر انتقادی و نیز توجه به برنامه درسی پنهان در تعلیم و تربیت آزاد در جهت ایجاد گرایش به تفکر انتقادی بحث شده است. در ادامه، برنامه درسی پنهان حاصل از روش تدریس دیالکتیکی به منظور رشد تفکر انتقادی فراگیران تشریح شده است.
کارکردهای شناختی، پیش مهارتهای شنیداری و توانش های زبانی در کودکان تک زبانه و دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارکردهای شناختی، پیش مهارتهای شنیداری و توانش های زبانی در کودکان تک زبانه و دو زبانه است. طرح پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است. نمونه پژوهش حاضر را 30 نفر از کودکان دو زبانه ی 6 تا 12 سال مرکز چند زبانه های ایران و 30 نفر از کودکان تک زبانه 6 تا 12 سال مرکز خلاقیت تشکیل می دهند. نمونه گیری به شیوه در دسترس و هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش آزمون رشد زبان، آزمون هوش کلامی وکسلر و آزمون پیش مهارت های شنیداری بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین کارکردهای شناختی، پیش مهارت های شنیداری و توانش های زبانی کودکان تک زبانه و دو زبانه تفاوت معنی داری وجود دارد. براساس نتایج پژوهش حاضر، والدین و نهاد های آموزشی باید برنامه های موثر و متنوعی به منظور بهبود مهارت های شناختی لازم برای یادگیری زبان ایجاد کنند.
رابطه سواد فن آوری اطلاعات با تفکر انتقادی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد فن آوری اطلاعات با مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی می باشد . این پژوهش از لحاظ ماهیت توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری بود. از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 331 نفر از آنها به صورت تصادفی ساده ، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی و پرسش نامه محقق ساخته سواد فن آوری اطلاعات است که روایی آنان از نظر متخصصان گروه علوم تربیتی بررسی و تأیید شد. پایایی پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک گروه 30 نفری ، برای پرسش نامه سواد فن آوری اطلاعات 0/93 و برای پرسش نامه تفکر انتقادی 0/80 محاسبه گردید. با عنایت به این که مفروضه های آمار پارامتریک برقرار بود، جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین سواد فن آوری اطلاعات با مهارت های تفکر انتقادی (خلاقیت ، بالیدگی و تعهد) در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی رابطه ای وجود ندارد. لذا، نتایج نشان دهنده آن است که داشتن سواد فن آوری اطلاعات در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی، دلیلی بر وجود تفکر انتقادی در بین آنان نمی باشد. شاید بتوان، بهترین دوران پرورش تفکر افراد با استفاده از فن آوری اطلاعات را، دوران قبل از ورود آنان به آموزش عالی دانست.
کارکرد افتراقی سئوال های پایه هشتم آزمون ریاضی تیمز 2011 در بین دانش آموزان دختر و پسر با استفاده از رویکرد نظریه سئوال – پاسخ (IRT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عمده ترین نگرانی که در ناعادلانه بودن آزمون ها مطرح می شود امکان وجود سوگیری یا کارکرد -افتراقی است، زیرا سوگیری باعث می شود که روایی آزمون مورد شک و تردید قرار گیرد. در این پژوهش کارکرد افتراقی سوالهای ریاض پایه هشتم تیمز 2011 در بین دو گروه دانش آموزان دختر(گروه هدف) و پسر(گروه مرجع) ایرانی بر اساس رویکرد IRT مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور ابتدا مفروضه تک بعدی بودن سوال های هر کدام از بلوکها با استفاده از نرم افزار NOHARM بررسی گردید. در گام تحلیلها نشان داد که از بین 3 مدل یک، دو و سه پارامتری، مدل دو پارامتری از بهترین برازش با سوالهای هر بلوک برخوردار است و لذا این مدل به عنوان مدل پایه انتخاب گردید. سپس با استفاده از نرم افزار IRTLRDIF (تیسن، 2001) سوالهای دارای DIF شناسایی گردیدند. یافته ها نشان می دهد که از 219 سئوال آزمون ریاضی پایه هشتم تیمز 2011، 144 سئوال لنگر(فاقد DIF) و 75 سوال دارای DIF است. از بین این 75 سوال، 56 سوال دارای DIF یکنواخت و 19 سوال دارای DIF غیر یکنواخت است. در واقع یافته ها نشان می دهد که 56 سوال به ضرر دانش آموزان دختر عمل می کنند.