فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش ادوارد دوبونو بر خود پنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی در پایه چهارم شهرستان تیران و کرون در سال تحصیلی 1399-1400 بود. روش : در این پژوهش روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان نارسا خوان شهرستان تیران و کرون در سال 1399-1400 بود . روش نمونه گیری دردسترس و تعداد نمونه 30 نفر انتخاب شد که بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفت. گروه آزمایش در طی 10 جلسه، هفته ای یکبار، آموزش گروهی تفکر خلاق به روش دوبونو را به صورت آنلاین دریافت کردند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه خودپنداره تحصیلی،( یی- هیسن چین، 2004 ) و پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ،( وانگ، وایلت و اسکلز، 2011) و آزمون تشخیصی نارساخوانی (حیدری و همکاران ،1395) بود. داده ها با استفاده از تحلیل وارایانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار spss23تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی عمومی درسطح معناداری 05/0> p ،F=42/32 و میزان تاثیر 0/60 ،خود پنداره تحصیلی آموزشگاهی با F=128/49 ، میزان تاثیر 0.82 و خودپنداره غیرآموزشگاهی با F=82/32 و میزان تاثیر 0/74 معنادار بود. همچنین آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر اشتیاق رفتاری درسطح معناداری 05/0> p ،F=801/44 و میزان تاثیر0/96 ، اشتیاق هیجانی F=197/25 ، میزان تاثیر0/87 و اشتیاق شناختی با F=273/22 و میزان تاثیر 0/90 نیز معنادار بود. همچنین آزمون تعقیبی نیز بیانگر تفاوت معناداری بین پس آزمون و آزمون پیگیری در گروه مداخله در هر دو متغیر را نشان داد. نتیجه گیری : براساس این نتایج می توان ابراز نمود که روش تفکر خلاق به روش دوبونو می تواند بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی موثر واقع شود .
بررسی اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر توجه پایدار دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
173 - 198
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر توجه پایدار دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. به منظور انجام این پژوهش، 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال خواندن که در سال تحصیلی 1399-1400 به مرکز اختلالات یادگیری شهر لارستان مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری یکپارچه (2018) به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه به عمل آمد. همچنین برنامه توالی واجی لیندامود به مدت 16 جلسه مداخله فشرده به گروه آزمایش ارائه گردید. بلافاصله پس از اتمام آموزش، مجدد آزمون فوق به عنوان پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد و یک ماه پس از انجام پس آزمون نیز دوره پیگیری برای هر دو گروه اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در توجه پایدار دیداری و شنیداری بین دو گروه وجود دارد بدین صورت که گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری عملکرد بهتری داشته است. به طورکلی نتایج حاکی از آن است که برنامه توالی واجی لیندامود منجر به بهبود توجه پایدار دیداری و شنیداری در دانش آموزان با اختلال خواندن شده است.
مداخله جاسپر برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم: ماهیت و کاربرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جاسپر یک مداخله هدفمند از طریق بازی است که از آن برای افزایش تعامل، بازی و مهارت های ارتباطی اجتماعی استفاده می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی ماهیت و کاربرد مداخله جاسپر برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: بررسی داد هها در پژوهش حاضر ب هصورت مروری نظا ممند انجام گرفت. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر گردآوری، طبق هبندی و خلاصه کردن یافت ههای مقالات علمی پژوهشی مرتبط با مداخله جاسپر بین سال های 2006 تا 2020 بود که از طریق جستجو در پایگا ههای اطلاعاتی خارجی شامل اریک، ابسکو، گوگل اسکولار، اسکوپوس، ساینس دایرکت و پاب مد با واژه های کلیدی مداخله، جاسپر، کودکان با اختلال طیف اُتیسم و واژ ههای مرتبط صورت گرفت. در جستجوی اولیه، 70 مقاله انتخاب شد که از بین آنها 5 مقاله ب هعلت مروری بودن، 3 مقاله به علت تکراری بودن در چند پایگاه اطلاعاتی و 51 مقاله به علت عدم تناسب با مداخله جاسپر و عدم تناسب با موضوع پژوهش حذف شد. در پایان 11 مقاله جهت بررسی انتخاب شد. یافته ها: نتایج پژوهش ها نشان داد مداخله جاسپر منجر به تنوع بیشتری در بازی، شروع توجه مشترک، تعامل مشترک و تنظیم هیجان کودکان با اختلال طیف اُتیسم می شود. نتیجه گیری: با بررسی مطالعات انجام گرفته، می توان نتیجه گرفت که مداخله جاسپر انعطاف پذیری خوبی با سایر مداخله ها دارد و این انعطاف پذیری به جاسپر اجازه می دهد تا به آسانی در محیط های مختلف مانند کلاس های آموزش فرا گیر، ویژه و فعالیت های روزمره درخانه، گنجانده شود. همچنین، نتایج نشان داد که مداخله جاسپر مشکلات توجه مشترک، بازی، شناخت، زبان و تعامل بهتر با والدین را بهبود می بخشد.
اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چالش هایی ناشی از مراقبت، نگهداری و حمایت های مداوم از کودک با اختلال طیف اُتیسم بر روابط
اجتماعی مادران این کودکان تأثیر می گذارد و به دلیل رفتار نامناسب فرزندشان و درک نادرست این کودکان توسط جامعه
دچار احساس حقارت و ناتوانی، خودسرزنش گری و مقاومت در برابر تجربیات منفی می شوند. بنابراین، این پژوهش با هدف
تعیین اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی
در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم انجام گرفت.
روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه بود. جامعه آماری
مطالعه حاضر، شامل مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم بود که در کلینیک روان شناسی شهر یزد حضور داشتند. سی
نفر از افراد واجد شرایط به شیوه ی نمونه گیری هدفمند براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی
در دو گروه گواه ) 15 نفر ( و آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه خودشفقتی ذهن آ گاهانه را به صورت
گروهی دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس احساس تنهایی راسل و پیلوا و
کورتونا ) 1993 (، شرم درونی شده کوک ) 1993 (، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی گریگو و همکاران ) 2008 ( بود. تجزیه و
تحلیل داده های پژوهش، از طریق آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره با نرم افزار spss24 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که خودشفقتی ذهن آ گاهانه در بهبود احساس تنهایی، شرم درونی شده و
مؤلفه های آن از قبیل عزت نفس و کم رویی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی مؤثر است ) ۰01 / .)p> 0
نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده، می توان گفت، خودشفقتی ذهن آ گاهانه روش کارآمدی در بهبود احساس
تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم است. بنابراین،
این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این مادران درنظر گرفت.
نقش میانجی گر حس عاملیت در تبیین اثر نگرش به زمان و امید به اشتغال بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر حس عاملیت در تبیین اثر نگرش به زمان و امید به اشتغال بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا بود. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و به لحاظ هدف نیز کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی افراد نابینا و کم بینا بین سنین 21 تا 35 سال عضو انجمن نابینایان استان خوزستان در سال 1401 بود که دارای تحصیلات دانشگاهی ) کاردانی تا دکتری( بودند. 233 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه کیفیت زندگی نابینایان )فورست، 2000 (، پرسش نامه نگرش به زمان )میللو و وورل، 2010 (، پرسش نامه امید به اشتغال )قریشی راد، 1387 ( و پرسش نامه احساس عاملیت نابینایان فراهانی و همکاران ) 1396 ( بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ضریب مسیر غیر مستقیم بین امید به اشتغال و کیفیت زندگی ) 001 / β=0/182 ،P=0 ( مثبت و ضریب مسیر غیر مستقیم بین نگرش منفی به زمان و کیفیت زندگی ) 001 / β=-0/159 ،P=0 ( منفی و معنا دار بود. اما ضریب مسیر غیر مستقیم بین نگرش مثبت به زمان و کیفیت زندگی معنا دار نبود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که حس عاملیت، اثر نگرش منفی به زمان بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا را به صورت منفی و اثر امید به اشتغال بر کیفیت زندگی آنان را به صورت مثبت و معنا دار میانجی گری می کند.
اثربخشی توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی در افراد با ناتوانی های یادگیری ریاضی و خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی در افراد با ناتوانی های یادگیری ریاضی و خواندن بود. بدین منظور از بین جامعه ی آماری شهر تبریز، یعنی کلیه ی دانش آموزان با ناتوانی های ریاضی و خواندن مراجعه کننده به مرا کز اختلال های یادگیری در سال تحصیلی 95 - 94 بود. هدف: تعداد 30 دانش آموز با ناتوانی های ریاضی و خواندن که در دامنه ی سنی 8 تا 12 سال بودند، به عنوان نمونه، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی ریاضی و خواندن قرار گرفتند. سپس هر دو گروه از نظر امواج آلفا و تتا مورد ارزیابی قرار گرفتند )پیش آزمون( و بعد گروه آزمایشی به مدت 20 جلسه ی 30 تا 45 دقیقه ای، با نسخه ی فارسی نرم افزار آموزشی SOUND SMART شرکت BRAIN TRAIN ، آموزش های مرتبط را دریافت کردند و در پایان هم به منظور ارزیابی تفاوت های صورت گرفته، آزمون فوق، دوباره یر روی هر دو گروه آزمایشی اجرا شد )پس آزمون(. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار Neuroguid مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آنجایی که روش پژوهش حاضر یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود، برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی از روش تحلیل واریانس چند متغیره نیز استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده های پژوهش حاضر نشان داد که توان بخشی عصب روان شناختی بر الگوی امواج مغزی آلفا و تتا هیچ گونه تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: بر مبنای یافته های پژوهش حاضر می توان ادعا کرد که آموزش توان بخشی تأثیرهای دیرهنگامی بر جای می گذارد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سلامت روان و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم در ایران: مرور نظا م مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به طور کلی سطح سالمت روان مادران کودکان با اختالل طیف اُتیسم در قیاس با والدین کودکان عادی پایین تر است و از باورهای غیرمنطقی بیشتری استفاده می کنند. یکی از روش های پرکاربرد برای بهبود ا کثر ویژگی های روان شناختی، درمان شناختی رفتاری است. این مطالعه با هدف برآورد تأثیر درمان شناختی رفتاری بر س المت روان و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان با اخت الل طیف اُتیسم به روش مرور نظام مند انجام گرفت. روش: در این مطالعه جستجو با استفاده از کلید واژه های معتبر در بانک های اطلاعاتی بدون محدودیت زمانی تا سال 1400 انجام گرفت. در نهایت 6 مقاله که ملاک های ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. به منظور ارزیابی ناهمگنی مطالعات از آزمون Q و شاخص I2 استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Medcalc مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در 6 مطالعه مورد تحلیل با حجم نمونه 204 نفر، میانگین تفاوت استاندارد شده نمره س المت روانی در گروه مداخله با فاصله اطمینان 95 درصد ) 340 / 1 تا 427 / 0(، 883 / 0 واحد از گروه گواه بیشتر است. همچنین میانگین تفاوت استاندارد شده نمره باورهای غیرمنطقی در گروه مداخله با فاصله اطمینان 95 درصد ) 273 / 0- تا 751 / 0(، 122 / 0 واحد بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر س المت روان مادران کودکان اُتیستیک مؤثر است ولی بر باورهای غیرمنطقی آنها تأثیری ندارد. لذا درمان شناختی رفتاری به عنوان روشی مؤثر و مکمل بر س المت روان مادران کودکان اُتیستیک توصیه می شود.
طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان با اختلال طیف اُتیسم، کودکانی هستند که با کودکان عادی در زمینه تعاملات اجتماعی، ارتباطات، بازی و علایق تفاوت دارند. هدف: هدف این پژوهش، مطالعه نظام مند برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم است. در این پژوهش، یک برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی از تمام جوانب مورد بررسی قرار گرفت. روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد فرا ترکیب بود. برای یافتن ویژگی ها و مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی، پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب شدند. جامعه مورد مطالعه پژوهش های انجام شده در 15 سال اخیر است که طی وا کاوی محتوایی، دسته بندی و غربالگری شدند و 32 پژوهش واجد شرایط با معیارهای مدنظر به صورت هدفمند انتخاب شدند، کدگذاری و طبقه بندی صورت گرفت و الگوها، پایه های نظری و مضامین اصلی استخراج شدند. یافته ها: با استفاده از تحلیل محتوا 4 بُعد شناسایی شد که شامل 12 زیرطبقه به شکل بُعد اهداف برنامه درسی در 3 زیرطبقه، بُعد محتوای برنامه درسی در 3 زیرطبقه، بُعد فرایند یاددهی-یادگیری در 3 زیرطبقه، بُعد ارزشیابی در برنامه درسی در 3 زیرطبقه می باشد. نتیجه گیری: براساس یافته های مطالعه حاضر، می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی اجتماعی دانش آموزان در دانش آموزان با اختلال طیف اُتیسم مؤثر است.
تأثیر آموزش حباب های فکر بر نظریه ذهن کودکان دختر مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا: مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
157 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش حباب های فکر بر نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 78 نفر از کودکان دختر 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به 2 مرکز درمانی شهر تهران (به آرا و دوست اتیسم) در شش ماهه اول سال 1398 تشکیل دادند. از بین آنها 26 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج به مطالعه، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به-صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) گمارش شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزشی جباب های فکر را در 8 جلسه 45 دقیقه ای (در هرهفته یک جلسه) به صورت انفرادی دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از آزمون نظریه ذهن استیممن (1999)، استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره تحلیل شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه های آزمایش و کنترل در نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود داشت. باتوجه به نتایج پژوهش، کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در کسب نظریه ذهن دچار مشکل هستند و رویکرد حباب های فکر می تواند از طریق تکالیف باورهای غلط به بهبود و تسریع رشد نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم مؤثر باشد.
مقایسه رویکردهای یادگیری و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان عادی و نابینا در دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه رویکردهای یادگیری و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان عادی و نابینا دوره متوسطه دوم شهر خوی در سال تحصیلی 1399-1400 انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش، علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر خوی تشکیل دادند. نمونه شامل 60 دانش آموز (30 نفر دانش آموز نابینا و 30 نفر دانش آموز عادی) بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه رویکردهای یادگیری میلر و همکاران (1999) و آزمون اهمال کاری تاکمن (1991) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها از راه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب، 912/0 و 847/0 به دست آمد. برای تعیین وضعیت نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف بهره گرفته شد. با توجه به نرمال بودن توزیع داده ها از روش آماری آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیره برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در رویکردهای یادگیری میزان اهداف عملکردی و ارزش گذاری بیرونی در دانش آموزان عادی بالاتر از دانش آموزان نابینا هستند. همچنین میزان اهداف ابزاری/ آینده و ارزش گذاری درونی در دانش آموزان نابینا بالاتر از دانش آموزان عادی هستند، در مؤلفه های اهداف یادگیری و ادراک از توانایی تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که اهمال کاری تحصیلی و مؤلفه های آن (اهمال کاری عمدی، اهمال کاری ناشی از خستگی و اهمال کاری ناشی از بی برنامگی) در دانش آموزان عادی و نابینا دوره متوسطه دوم تفاوت معناداری ندارند. نتیجه گیری: به طور کلی دانش آموزان نابینا با توجه به شرایط خاص خود از رویکردهای یادگیری ویژه و مطلوبی استفاده می کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر مؤلفه های هوش هیجانی و حرمت خود دانش آموزان دختر نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نابینایی تغییرات زیادی در زندگی فرد به وجود می آورد و باعث بروز برخی مشکلات روان شناختی و اجتماعی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر هوش هیجانی و حرمت خود دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش، آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نابینای تلفیقی فرا گیر مدارس پذیرا و استنثنایی شهر ساری بود که در سال تحصیلی 98 - 1397 و در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل بودند که با روش نمونه گیری هدف دار انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جایگزین شدند. در پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها، با استفاده از پرسشنامه حرمت خود کوپر اسمیت ) 1967 ( و هوش هیجانی شرینگ ) 1996 ( مورد ارزیابی قرار گرفتند. به گروه آزمایشی در 12 جلسه 90 دقیقه ای مهارت های اجتماعی -هیجانی آموزش داده شد. در این مدت گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله بعد از مداخله میانگین نمرات هوش هیجانی و حرمت خود گروه آزمایشی به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود ) 0001 / .)P>0 نتیجه گیری: برنامه آموزشی باعث بهبود هوش هیجانی و حرمت خود نوجوانان نابینا شد؛ بنابراین توجه به متغیرهای هوش هیجانی و حرمت خود ضروری است و برنامه ریزی برای ارائه آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی به این گروه از افراد اهمیت ویژه دارد.
تحلیل دشواری های نظام آموزش مجازی مبتنی بر سامانه آموزشی شاد برای دانش آموزان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بحران جهانی کووید- ۱۹ فرصتی منحصر به فرد برای تجدیدنظر در مورد نیاز به آموزش در دسترس و فرا گیر برای کودکان و افراد توان خواه فراهم کرده است. شبکه شاد با وجود چشم انداز خوب برای آموزش از راه دور، مشکلاتی برای دانش آموزان و معلمان آموزش و پرورش استثنایی ایجاد کرده است. بنابراین هدف این پژوهش تحلیل دشواری های نظام آموزش مجازی مبتنی بر سامانه آموزشی شاد برای دانش آموزان با نیازهای ویژه است. روش: این پژوهش از نظر رویکرد پژوهشی، از نوع کیفی، از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و از نظر زمان، مقطعی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل خبرگان و صاحبنظران حوزه آموزش از دور و مسئولان و کارشناسان آموزش و پرورش استثنایی و همچنین مدیران و معلمان مدارس آموزش استثنایی کشور در سال تحصیلی 1401 - 1400 بود. سی نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به قاعده اشباع نظری داده ها انتخاب شدند و تعداد 530 نفر نیز به صورت کتبی به پرسش های پرسشنامه نیمه ساختارمند جواب دادند. ضمن توجه به شاخص های روان سنجی در انجام مصاحبه ها و جمع آوری مکتوب داده ها، تلخیص و تحلیل متن مصاحبه ها و پاسخ های مکتوب مشارکت کنندگان در پژوهش مطابق با روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه با شرکت کنندگان در پژوهش نشان داد که ابعاد و مولفه های مناسب برای سیاستگذاری آموزش مجازی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه از الگوی مفهومی ویژه ای تبعیت می کند که با الگوی آسیب شناسی کریک پاتریک شامل چهار سطح وا کنش، یادگیری، رفتار و نتایج انطباق دارد. همچنین دشواری های آموزش مجازی مبتنی بر شاد به تفکیک برای معلمان به عنوان یک گروه و برای مدیران مدارس و کارشناسان ادارات آموزش و پرورش استثنایی به عنوان گروه دیگر و همچنین دشواری های آموزش مجازی مبتنی بر شاد برای دانش آموزان به تفکیک طیف ُُمعلولیت آنان شامل چندمعلولیتی، اختلال طیف اتیسم، آسیب دیده بینایی، آسیب دیده شنوایی، کم توان ذهنی، آسیب دیده جسمی حرکتی و اختلالات یادگیری همراه با درصد فراوانی پاسخ مشارکت کنندکان در پژوهش احصا و ارائه شده است. نتیجه گیری: بررسی یافته ها دلالت بر این دارد که سامانه آموزشی شاد نیازمند تغییرات زیادی است تا بتواند آموزش مجازی مناسبی را برای دانش آموزان با نیازهای ویژه ارائه دهد.
اثربخشی آموزش برنامه بخشایش گری بر کاهش تنیدگی مادران دارای فرزند با لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: لکنت زبان یکی از رایج ترین اختلالات گویایی است. والدین دارای فرزند با لکنت زبان اغلب نگران وا کنش های جامعه، بستگان و نزدیکان هستند. درنتیجه، با تنیدگی و اضطراب بیشتری روبه رو هستند. این وضعیت منبع افزایش تنیدگی بوده و بر سلامت روانی آنها تأثیر می گذارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش برنامه بخشایش گری بر کاهش تنیدگی مادران دارای فرزند با لکنت زبان بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه انجام گرفت. جامعه ی آماری مطالعه ی حاضر، شامل مادران دارای فرزند با لکنت زبان شهر کرج در سال 1401 - 1400 بود. 30 نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه ) 15 نفر ( و آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی 13 جلسه برنامه بخشایش گری را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه تنیدگی والدینی آبیدین ) 1983 ( استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که برنامه بخشایش گری در کاهش آشفتگی والدینی، تعامل نا کارآمد والد-کودک، ویژگی های فرزند مشکل آفرین و نمره کلی تنیدگی مؤثر است ) ۰۰۱/ .)p>0 نتیجه گیری: نتایج تحلیل نشان داد که تنیدگی، آشفتگی والدینی، تعامل نا کارآمد بین والد-کودک و ویژگی های فرزند مشکل آفرین مادران دارای فرزند با لکنت زبان در گروهی که برنامه بخشایش گری را دریافت کرده بودند، به صورت معناداری پایین تر از گروهی بودند که برنامه بخشایش گری را دریافت نکرده بودند.
تأثیر مداخله ی زودهنگام در کسب مهارت های آمادگی تحصیلی نو آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان دیرآموز در عملکرد تحصیلی خود نسبت به همسالانشان به کندی پیش می روند و نیاز به تمرین و تکرار فراوان دارند، لذا هدف این پژوهش تأثیر آموزش مهارت های لازم برای ورود به دبستان در قالب بسته ی آموزشی مداخله ی زودهنگام بر نوآموزان دیرآموز بود. روش: جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دیرآموز 6 و 7 ساله ی پایه ی اول ) ۲۷ نفر( مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 97 - 96 در شهر مریوان بود که در طرح سنجش بدو ورود به دبستان نمره ی هوشی مرزی ) 85 - 70 ( را کسب کرده بودند. تعداد 19 نفر به روش نمونه ی در دسترس، طی 20 جلسه تحت مداخله قرار گرفتند. این پژوهش شبه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه انجام شد. ابزار پژوهش شامل آزمون سنجش ورود به دبستان و بسته ی مداخله ی زودهنگام سازمان آموزش و پرورش استثنایی ) ۱۳۹۴ ( بود. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نرم افزار spss استفاده شد. همچنین جهت اثربخشی دوره از آزمون t )هتلینگ و استودنت زوجی( با توجه به نرمال بودن، توزیع داده ها استفاده شد. یافته ها: بین میانگین پیش آزمون و پس آزمونِ خرده مهارت های تقویت شده، تفاوت معناداری در سطح 0001 / 0 وجود داشت. مقادیر اندازه ی اثر: 94 / 0 و 78 / 0 و ۹۸/ ۸ به دست آمد که نقش متغیر مستقل بر وابسته را نشان داد. نتیجه گیری: توجه بیشتر به افزایش مهارت های مختلف نوآموزان دیرآموز و مداخله های مناسب و زودهنگام در سنین پایین، زمینه ی لازم برای پیشرفت و آموزش این افراد را فراهم می سازد.
مقایسه اثربخشی تقویت حافظه کاری و آموزش تفکرانتقادی بر راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی تقویت حافظه ی کاری و آموزش تفکر انتقادی بر راهبرهای تنظیم هیجان کودکان با اخت الل یادگیری خاص بود. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش نیمه تجربی باطرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان 9 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز مشکلات یادگیری خاص ناحیه 3 تبریز در نیمه دوم سال تحصیلی 1400 بود. از این بین، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارش تصادفی شدند. ابزارهای مورد استفاده پژوهش، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی نسخه کودکان به همراه شیوه نامه اجرایی مداخ الت تقویت حافظه ی کاری و آموزش تفکر انتقادی بود. جهت تحلیل داده ها از کوواریانس و کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: بررسی اندازه اثر نشان داد که بیشترین تفاوت در راهبرد ارزیابی مجدد مثبت با ضریب 347 / 0 و راهبرد تمرکز مجدد مثبت با ضریب 254 / 0 است. بررسی میانگین های تعدیل شده نشان داد میانگین تعدیل شده ی 2 مؤلفه تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت در گروه تفکر انتقادی به طور معنا داری بیشتر از گروه تقویت حافظه ی کاری بود و همچنین میانگین 3 مؤلفه ی سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه انگاری در گروه تفکر انتقادی به طور معنا داری کمتر از گروه تقویت حافظه ی کاری بود ) 05 / .)p>0 نتیجه گیری: در گروه تفکر انتقادی به کارگیری راهبردهای سازگارانه (تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت) به میزان معناداری افزایش پیدا کرده و تفاوت قابل توجهی میان اثربخشی آموزش تفکر انتقادی و تقویت حافظه ی کاری بر افزایش به کارگیری راهبردهای سازگارانه و کاهش به کارگیری راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان وجود داشت.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر ساز ش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناتوان هوشی با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از بارز ترین شیوه های تغییر رفتار در کودکان، بازی درمانی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر سازش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناتوان هوشی با آسیب بینایی انجام شد. روش: در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح A-B-A استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ناتوان هوشی با آسیب بینایی دوره ابتدایی در شهر اصفهان در سال 1400 بود که از بین آنها 3 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مادران دانش آموزان پس از 3 جلسه خط پایه، طی 10 جلسه 120 دقیقه ای برنامه بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک را دریافت کردند و 1 ماه پس از پایان مداخله، طی 3 جلسه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه سازش یافتگی اجتماعی کالیفرنیا و پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، اندازه اثر، درصد داده های همپوش و غیر همپوش استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر سازش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناتوان هوشی-آسیب دیده بینایی اثربخش بوده است. درصد غیر همپوشی داده های سازش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی در 2 موقعیت خط پایه و مداخله برای 3 آزمودنی به ترتیب 88 % و 100 % و شاخص درصد بهبودیداری به ترتیب 04 / 14 و 41 / 22 بود. این اثربخشی در مرحله پیگیری 30 روزه همچنان مشهود بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک می تواند نقش مهمی در افزایش سازش یافتگی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناتوان هوشی با آسیب بینایی ایفا کند.
پیش بینی پرخاشگری کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بر اساس سبک های والدگری و صبر مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی پرخاشگری کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بر اساس سبک های والدگری و صبر مادران بود. روش: این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمام مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود که در سال 1400- 1399 در مدارس ابتدایی شهر تهران مشغول به تحصیل بود که از بین آنها تعداد 108 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس صبر (خرمایی و همکاران، 1393)، سیاهه رفتار سازگار کودک (کوان و همکاران، 1995)، پرسشنامه سبک های والدگری (بامریند، 1991) و پرسشنامه رفتاری کودکان فرم والدین (اخنباخ و رسکورلا، 2001) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد سبک والدگری مقتدر و صبر مادران با پرخاشگری کودکان رابطه منفی معنادار و سبک های والدگری مستبد و سهل گیر با پرخاشگری کودکان رابطه مثبت معنادار داشتند (01/0P <). همچنین بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام سبک والدگری مقتدر، شکیبایی مادران و سبک والدگری مستبد در کل 48 درصد از واریانس پرخاشگری کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای را تبیین کردند. نتیجه گیری: با توجه به نقش سبک های والدگری و صبر مادران در پیش بینی پرخاشگری کودکان، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای سبک های والدگری و صبر مادران ضروری به نظر می رسد.
مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۹)
۱۲۲-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. نمونه آماری شامل 45 دانش آموز پایه سوم ابتدایی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و در 3 گروه آموزش کارکردهای اجرایی، بازی درمانی و گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش آزمون ریاضی کی-مت بود. شرکت کنندگان گروه های آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی، بر یادگیری مفاهیم ریاضی تفاوت معناداری وجود ندارد (P<0/01). همچنین بین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی، بر یادگیری مفاهیم ریاضی تفاوت معناداری وجود ندارد (P<0/01). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو مداخله کارکردهای اجرایی و بازی درمانی آثار سومندی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان مبتلا به یادگیری ریاضی دارند.
تدوین مدل علّی احساس تنهایی با خودناتوان سازی تحصیلی در دانش آموزان دختر تیزهوش دوره دوم دبیرستان: نقش واسطه ای خودبیگانگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در دوره کرونا تنهایی به عنوان یک مشکل اساسی گریبان گیر بسیاری از خانوده ها و نوجوانان آنها شد که همین عامل، زمینه ای برای بروز مشکلات تحصیلی را پدید آورد. پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای از خودبیگانگی تحصیلی در رابطه بین احساس تنهایی با خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش در زمان آموزش الکترونیکی انجام شد. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دبیرستان فرزانگان مقطع متوسطه دوم (340 نفر) شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 170 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام گرفت. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش احساس تنهایی (راسل و همکاران، 1978)، پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی (جونز ورودوالت، 1982) و پرسشنامه خود بیگانگی تحصیلی (دیلون و گراوت، 1976) بود. تحلیل داده ها به روش آماری مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (08/0=RMSEA، 97/0=GFI، 98/0=CFI). به طورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (01/0>P)؛ همچنین نتایج غیرمستقیم مدل پژوهش نشان داد که احساس تنهایی از راه میانجی گری خودبیگانگی تحصیلی اثر غیرمستقیم بر خودناتوان سازی تحصیلی دارد (01/0>P). نتیجه گیری: براساس یافته ها با تأکید بر روش های کاهش خودبیگانگی تحصیلی دانش آموزان و افزایش علاقه مندی به تحصیل از راه برگزاری کلاس های آموزشی، کارگاه ها و با انجام مشاوره های فردی و گروهی در سطح مدرسه می توان زمینه های کاهش احساس تنهایی و خودناتوان سازی را فراهم کرد.
اثربخشی روش درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم اتیستیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام کودکان با اختلال ها طیف اتیسم شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بودند که به منظور دریافت درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم به مراکز این درمان (مدرسه سگ های گروه کار sk9) مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود به این صورت که تعداد نمونه 20 نفر جامعه آماری مذکور انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 1 ساعت و به صورت هفته ای یک جلسه درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه مشکلات رفتاری و نیمرخ مهارت های اجتماعی اُتیسم استفاده شد. داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزارآماری spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم تأثیر معناداری بر بهبود مهارت های ارتباطی (01/0p<) و کاهش رفتارهای کلیشه ای (01/0p<) کودکان با اختلال ها طیف اتیسم داشت. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده اثربخشی درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم بود. بنابراین برای درمان مشکلات ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم می توان از این روش درمانگری استفاده کرد.