فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
169 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان پسر 8 تا 12 ساله اتیسم مراکز درمانی شهر اراک در سال 1397 تشکیل دادند. در این پژوهش 16 کودک پسر اتیسم با عملکرد بالا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس بر اساس پرسشنامه سنجش دامنه طیف اتیسم به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش (8 نفر) و کنترل (8 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. از مقیاس تجدید نظر شده رفتارهای چالشی بودفیش، سیمونز، پارکر و لوییز (2000)، برای ارزیابی رفتارهای چالشی استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول یک ماه بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل چنین مداخله ای را دریافت نکردند. در پایان مجددا هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری سبب کاهش رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا می شود. از این رو می توان از بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری به عنوان یک روش مداخله ای موثر در حوزه اختلال طیف اتیسم سود جست.
طراحی و اعتبار یابی مدل یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه طراحی و اعتباریابی یک مدل یادگیری مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه بود. در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع اکتشافی استفاده شد. برای به دست آوردن اجزای مدل، تحلیل محتوای استقرایی انجام شد و برای اعتباریابی درونی مدل، از روش توصیفی نظرسنجی استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی مدل یادگیری شامل تمام مقالات، کتاب ها، گزارش ها و پایان نامه های مرتبط در زمینه رویکرد یادگیری تلفیقی برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ بود. نمونه آماری برای تعیین اجزاء مدل، ۲۳ مقاله ، ۷ پایان نامه و ۸کتاب و گزارش بود که به طور هدفمند انتخاب و تحلیل شدند . جامعه آماری برای اعتبارسنجی مدل شامل استادان دانشگاه در رشته های فنّاوری آموزشی، روانشناسی و آموزش ویژه بود. ۲۶ استاد دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته ۲۵ سوالی بود که ۲۳ گویه آن طبق مقیاس لیکرت ۷ امتیازی طراحی و تدوین شد و ۲ گویه آن بر اساس سوال باز پاسخ بود. روایی محتوایی پرسش نامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت و اعتبار آن با آلفای کرونباخ ۹۴/۰بود. با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی، شش مولفه اصلی بدست آمد. همچنین ۴۹ زیر مولفه برای اجزای اصلی استخراج شد. پس از تجزیه و تحلیل محتوا و استخراج کدها، اجزاء و زیرمولفه ها در قالب مدل یادگیری طراحی شد. ابتدا یک مدل مفهومی طراحی شد و سپس مدل روندی طراحی و توسعه داده شد. یافته های اعتبار درونی از نظر متخصصان نشان داد که مدل های مفهومی و روندی اعتبار درونی بالایی دارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این مدل ها به عنوان استراتژی های نوآورانه برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه استفاده شود.
بررسی و مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و واقعیت درمانی بر کاهش کمال گرایی و استرس تحصیلی دانش آموزان دختر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و واقعیت درمانی بر کاهش کمال گرایی و استرس تحصیلی انجام شد. پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی همراه با انتخاب و گمارش تصادفی آزمودنی ها، در گروه های آزمایش و کنترل به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم استعدادهای درخشان شهر خرم آباد بودند که ابتدا همه دانش آموزان پرسشنامه کمال گرایی و استرس تحصیلی را تکمیل کردند. سپس تعداد 45 نفر که بالاترین نمرات را در مقایسه با سایرین کسب کردند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه مداخلات روان درمانی مثبت گرا و گروه آزمایش دوم هم به مدت 8 جلسه مداخلات واقعیت درمانی را دریافت کردند، اما گروه کنترل طی این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با آزمون کواریانس یکطرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو روش منجر به کاهش معنادار کمال گرایی و استرس تحصیلی آزمودنی های گروه های آزمایش شدند. از بین دو نوع درمان، روان درمانی مثبت گرا تاثیر بیشتری در کاهش استرس تحصیلی داشت. اما بین دو روش در کاهش کمال گرایی تفاوت معناداری به دست نیامد. بر اساس نتایج، واقعیت درمانی و روان درمانی مثبت گرا می تواند به منظور کاهش کمال گرایی و استرس تحصیلی دانش آموزان تیزهوش مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی بازی درمانی بر مهارت های اجتماعی، اضطراب و پرخاشگری کودکان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی بر مهارت های اجتماعی، اضطراب و پرخاشگری کودکان مبتلا به سندرم داون انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به سندرم داون تحت حمایت اداره بهزیستی شهر کرمانشاه در سال 1396 بود. تعداد 30 نفر کودکان مبتلا به سندرم داون با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه مساوی آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه شرکت کردند در حالی که گروه کنترل شرکت نکردند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از الف: پرسشنامه های مهارت اجتماعی (ماتسون، 1983)،ب: پرسشنامه اضطراب کودکان (اسپنس، 1999)، و ج: پرسشنامه پرخاشگری (پرخاشگری باس و پری، 1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس و با نرم افزار 21- SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در نمرات مهارت اجتماعی و و هر یک از مؤلفه های آن شامل مهارت اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب، تکانشی/سرکشی، اطمینان زیاد به خود، و حسادت/گوشه گیری وجود دارد (05/0> P ). همچنین، بین میانگین نمرات پرخاشگری و اضطراب دوگروه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده گردید (05/0> P ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از بازی درمانی در کنار سایر روش های درمانی رفتاری می توان جهت افزایش مهارت اجتماعی و کاهش هیجانات منفی کودکان سندرم داون استفاده شود.
اثربخشی برنامه دلبستگی محورِ مادران بر شناخت اجتماعیِ نوجوانان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی برنامه دلبستگی محور مادران بر شناخت اجتماعیِ (نظریه ذهن عاطفی و شناختی) نوجوانان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم و مادران آنان بود که در 6 ماه دوم سال 1396 به پنج مرکز خدمات روان شناختی و مشاوره در شهر تهران مراجعه کرده بودند. از بین این افراد، 43 جفت مادر و نوجوان به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و کنترل (22 نفر) جای داده شدند. برنامه دلبستگی محور طی هشت جلسه و به صورت هفتگی برای مادران گروه آزمایش اجرا شد و مادران گروه کنترل در لیست انتظار جای گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (نظریه ذهن عاطفی) و آزمون باور کاذب سالی-آن (نظریه ذهن شناختی) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط نوجوانان مبتلا به اتیسم تکمیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه دلبستگی محورِ مادران منجر به افزایش نظریه ذهن عاطفی فرزندان مبتلا به اتیسم آنان شده است (25/7= F ، 009/0 p< )، اما اثری بر بعد شناختی نظریه ذهن نداشته است (53/0= F ، 46/0 < p ). بحث و نتیجه گیری: دلیل عمده اثربخشی برنامه دلبستگی محور بر نظریه ذهن عاطفی را می توان مربوط به اثرات این برنامه بر افزایش آگاهی مادر و فرزند از یکدیگر در سطح روان شناختی دانست.
اثربخشی برنامه آموزش حس عدد بر بهبود مهارت های عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دیرآموز پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی برنامه آموزش حس عدد بر بهبود مهارت های عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان پرداخته است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و از میان دو مدرسه ویژه دانش آموزان مرزی منطقه ۷ شهر تهران، ۲۰ دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و پس از همتاسازی به شیوه کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. به منظور ارزیابی مهارت های عددی، از فرم معلم آزمون حس عددی جردن (۲۰۰۷)، و برای ارزیابی میزان پیشرفت تحصیلی درس ریاضی، از یک آزمون محقق ساخته در دو فرم موازی، استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت ۵ هفته (۱۰جلسه ۴۵ تا ۶۰ دقیقه ای و ۲ بار در هفته) تحت آموزش یک برنامه حس عدد قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که برنامه مداخله آموزش حس عدد، بر مهارت های عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی آزمودنی های گروه آزمایش به گونه معنی داری تأثیر داشته و منجر به افزایش آن شده است (05/0p<). نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش حس عدد می تواند به عنوان یک روش مؤثر برای بهبود مهارت های عددی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز کلاس اول دبستان مورد استفاده قرار گیرد
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، اهداف پیشرفت و ادراک از جّو مدرسه در دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
127 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، اهداف پیشرفت و ادراک از جّو مدرسه در دانش آموزان تیزهوش دوره دوم متوسطه شهر اهواز بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که با استفاده ازروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 300دانش آموز تیزهوش (140تیزهوش پسر و 160 تیزهوش دختر) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ (1391)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی موریس (2001)، پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی و همکاران(1998) ، پرسشنامه ادراک از جّو مدرسه تریکت و موس (1973) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان داد بین درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و مولفه های اهداف پیشرفت تبحری و رویکردی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین اهداف اجتنابی از مولفه های اهداف پیشرفت و عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. از میان متغیرهای پیش بین به ترتیب خودکارآمدی تحصیلی، اهداف اجتنابی، اهداف تبحری و رویکردی، بهترین پیش بینی کننده برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بودند. سطح معنی داری 05/0 P < بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت خودکارآمدی تحصیلی، اهداف تبحری و رویکردی با عملکرد تحصیلی رابطه دارد و مهمترین پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی خودکارآمدی تحصیلی است.
عملکرد کودکان با اختلال یادگیری در حافظه کاری: نقش دو زبانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کارکرد حافظه فعال در کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان 60 فرد تک زبانه، 34 فرد مبتلا به اختلال یادگیری و 62 فرد دو زبانه بودند. که مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون وکسلر کودکان پیش دبستانی را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در نمرات حافظه فعال تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که کودکان دو زبانه از کودکان تک زبانه و اختلال یادگیری عملکرد بهتری در زمینه حافظه فعال داشتند. یادگیری زبان دوم با کارکردهای حافظه قویتری همراه است. هدف پژوهش حاضر کارکرد حافظه فعال در کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان 60 فرد تک زبانه، 34 فرد مبتلا به اختلال یادگیری و 62 فرد دو زبانه بودند. که مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون وکسلر کودکان پیش دبستانی را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در نمرات حافظه فعال تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که کودکان دو زبانه از کودکان تک زبانه و اختلال یادگیری عملکرد بهتری در زمینه حافظه فعال داشتند. یادگیری زبان دوم با کارکردهای حافظه قویتری همراه است.
تأثیر آموزش راهبردهای برنامه ریزی و نظارت در توان بخشی حافظه آینده نگر کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش راهبردهای برنامه ریزی و نظارت در توان بخشی حافظه آینده نگر کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالاست. روش: 9 کودک 7 تا 10 ساله مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا با روش هدفمند انتخاب شدند. پژوهش حاضر با روش آزمایشی از طریق طرح تک آزمودنی با مدل ABAB انجام شد. جمعاً هر شرکت کننده 12 جلسه آموزش راهبرد نظارت و برنامه ریزی را در هر هفته سه جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرده است. از ابزارهای تکلیف حافظه آینده نگرکرنز، پروتکل آموزش حافظه آینده نگر، ویراست چهارم آزمون هوشی وکسلر، پرسش نامه استاندارد سنجش دامنه اتیسم و مقیاس درجه بندی درخودماندگی گیلیام برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل بصری و اندازه اثر کوهن استفاده شده است. یافته ها: مطابق با یافته ها، شرکت کنندگان در گروهی که راهبردهای هر دو تکلیف را دریافت کرده بودند عملکرد بهتری داشتند و هر 9 شرکت کننده در تکلیف رویدادمحور اندازه اثر بالایی را نشان داده اند، ولی در تکلیف زمان محور فقط دو شرکت کننده گروه مختلط و دو شرکت کننده گروه زمان محور، اندازه اثر متوسطی را به دست آورده اند. نتیجه گیری: آموزش این راهبردها می تواند نقش مؤثری در بهبود حافظه آینده نگر کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا داشته باشد و نظارت و برنامه ریزی آنها را برای تکالیف روزمره بهبود بخشد.
مروری بر راهنمای طبقه بندی و تشخیصی سلامت روان و اختلالات تحولی دوران نوزادی و ابتدای کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از این مطالعه، معرفی راهنمای طبقه بندی و تشخیصی سلامت روان و اختلالات تحولی دوران نوزادی و ابتدای کودکی و مرور اجمالی تغییرات آن در آخرین ویراست است. برای این منظور این راهنما و مطالعات مربوط به آن با استفاده از روش مرور سیستماتیک در پایگاه های اطلاعاتی Direct, PubMed, Google scholar Science و با استفاده از کلید واژه های DC:0-5, infancy disorders, childhood disorders و classification مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری منابع، این راهنما از جنبه های تاریخچه ای و شیوه طبقه بندی با سایر نظام های رایج طبقه بندی اختلالات روانی یعنی ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( DSM ) و طبقه بندی بین المللی بیماری ها ( ICD ) مقایسه شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آخرین ویراست راهنمای طبقه بندی و تشخیصی سلامت روان و اختلالات تحولی دوران نوزادی و ابتدای کودکی نسبت به دو نظام تشخیصی دیگر مقایسه شده، دقت و جامعیت بیشتری در طبقه بندی اختلالات مربوط به 6 سال ابتدای کودکی دارد. همچنین امکان تطبیق این نظام های طبقه بندی وجود دارد که به دقت عمل متخصصان برای تشخیص اختلالات کمک می کنند.
اثربخشی فعالیت های موسیقیایی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی فعالیت های موسیقیایی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان با کم توانی ذهنی آموزش پذیر 14-11 ساله در دو مدرسه استثنایی شهر کرج در سال تحصیلی 96-1395بود. از میان جامعه آماری، 30 دانش آموز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. در طی مدت تحقیق 4 نفر از گروه آزمایش و 4 نفر از گروه گواه از ادامه مداخله انصراف دادند (11=N ). گروه آزمایش طی هشت هفته در 24 جلسه ی گروهی 1 ساعته فعالیت های موسیقیایی که هفته ای سه بار برگزار می شد، شرکت کردند. گروه گواه طی این مدت مداخله ای دریافت نکردند. همه شرکت کننده ها آزمون رایانه ای دسته بندی کارت ویسکانسین، برای ارزیابی انعطاف پذیری شناختی؛ آزمون برو/نرو برای ارزیابی کنترل مهاری؛ و خرده آزمون فراخنای ارقام از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان برای ارزیابی حافظه فعال را قبل و پس از اجرای مداخله انجام دادند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس، نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون در سطح 05/0= α تفاوت معنا داری وجود نداشت. بدین معنا که برنامه فعالیت های موسیقیایی مورد نظر بر بهبود عملکرد گروه آزمایش در آزمون های کارکردهای اجراییِ به کار رفته تأثیر معنا داری نداشته است.
اثر بخشی برنامه حضوری – مجازی درمان تعامل والد-کودک بر اساس رویکرد آیبرگ بر اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه حضوری- مجازی درمان والد- کودک براساس رویکرد آیبرگ بر کودکان با اختلالات رفتاری مراکز پیش دبستانی در شهر تهران انجام شده است. روش : این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با 30 مادر کودکان با اختلالات رفتاری پیش دبستانی (15 مادر گروه آزمایشی و 15 مادر گروه گواه) و با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. هر دو گروه قبل از برنامه ، سیاهه رفتاری کودکان آیبرگ (ECBI) (آیبرگ، پنگوس،1999، آیبرگ، رابینسون، 1993) سیاهه رفتاری کودکان (CBCL) آخن باخ و رسکولار(2000) آزمون ملاک های اختلالات رفتاری بر DSM5 (2013) ( را کامل کردند سپس برنامه را طی 14جلسه فقط برای گروه آزمایش اجرا شد وگروه گوا ه هیچ برنامه ای را دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل از آزمون T مستقل و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان دادکه برنامه حضوری – مجازی درمان تعامل والد- کودک براساس رویکرد آیبرگ به طور معناداری در کاهش اختلالات رفتاری موثر بوده است. بحث : الگوی کلی نتایج حاکی از آن است که این برنامه درکاهش اختلالات رفتاری اثربخش بوده ، بنابراین می توان از آن به عنوان یک الگوی درمانی در مراکز پیش دبستانی استفاده شود.
ساختار علّی پیشایندها و پسایندهای سبک زندگی تحصیلی سلامت محور در دانش آموزان سرآمد دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش واسطه ای رفتارهای تسهیل گر/بازدارنده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور در رابطه کمال گرایی و راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان با بهزیستی تحصیلی و هیجان های پیشرفت د انش آموزان تیزهوش دختر انجام شد. ۴۰۰ دانش آموز به سیاهه شناختارهای کمال گرایی چندبعدی (کابوری، 2006)، سیاهه هیجان های پیشرفت (عبدالله پور، 1394)، سیاهه مشغولیت تحصیلی (سالملا آرو و آپادایا، 2012)، سیاهه فرسودگی تحصیلی (سالملا آرو، کیورا، لسکینن و نورمی، 2009)، سیاهه راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده/بازدارنده سلامت تحصیلی (صالح زاده، شکری و فتح آبادی، 1396الف) پاسخ دادند. نتایج نشان داد مدل واسطه مندی کامل رفتارهای تسهیل گر/بازدارنده در رابطه کمال گرایی و راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان با بهزیستی تحصیلی و هیجان های پیشرفت با داده ها برازش مطلوبی داشت. در مدل مفروض تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند. در مجموع، نتایج نشان داد که بخشی از کنش وری هیجانی و بهزیستی تحصیلی نوجوانان تیزهوش در محیط های تحصیلی از طریق مشخصه های شناختی هیجانی رفتاری آن ها قابل تبیین است.
مقایسه میزان اثربخشی آموزش مدیریت استرس و ادراک حمایت های اجتماعی به شیوه شناختی رفتاری بر ابعاد کیفیت زندگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال طیف اُتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی است که با نقص پایدار در تعاملات اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتار های تکراری و ویژه مشخص می شود. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه های مداخله ای مبتنی بر مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی به شیوه شناختی-رفتاری برکیفیت زندگی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنی ها بر اساس ملاک های ورود غربال شدند، سپس۳۰ مادر دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم انتخاب شده و پس از همتا شدن، به طور تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جای گرفتند (۱۰ نفر در هر گروه). مادران در دو گروه مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی، ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت مداخله آموزشی قرار گرفتند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶)، در هر سه مرحله برای آزمودنی ها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، نشان داد که آموزش مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی، مؤلفه روابط اجتماعی (۰۰۱/۰>P)، و آموزش مدیریت استرس، مؤلفه سلامت جسمانیِ کیفیت زندگی (۰۰۱/۰>P)، را در مادران، بیش از سایر مولفه ها، بهبود بخشید. بر اساس یافته ها، پیشنهاد می شود در برنامه های حمایتی سازمان های متولی بهداشت روان در جامعه، در راستای تدوین بسته های آموزشی و اجرای دستورالعمل های مرتبط با توانمندسازی والدین دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم، تدابیری اتخاذ گردد.
بررسی مقایسه رضامندی زوجیت مادران دارای یک فرزند با آسیب بینایی با مادران دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و مادران کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه رضامندی زوجیت مادران دارای یک فرزند با آسیب بینایی با مادران دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و مادران کودکان عادی بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع علّی- مقایسه ای بود و جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل مادران کودکان عادی و مادران دارای دانش آموزان با آسیب بینایی شهر تهران و کرج در سال تحصیلی 96-1395 به تعداد 537 نفر بودند. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 224 نفر به دست آمد. از این تعداد در مجموع 120 نفر دارای یک فرزند با آسیب بینایی و 104 نفر نیز دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و 120 نفر نیز مادران کودکان عادی بودند. ابزار این تحقیق پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز (1395) بود. روش آماری مورد استفاده در پژوهش، تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) بود. نتایج نشان داد که بین سه گروه مادران در رضامندی زوجیت (نمره کل) در سطح معناداری (01/0>p) اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سه گروه مادران در خرده مقیاس های رضامندی زوجیت در سطح معناداری (01/0> p) اختلاف معنی داری وجود دارد. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که بین رضامندی زوجیت مادران دارای یک فرزند با آسیب بینایی با مادران دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و مادران کودکان عادی تفاوت معنادار وجود دارد و محققان می توانند با بررسی ویژگی های فوق، زمینه مداخلات روانشناختی را فراهم آورند.
آموزش مثبت نگری بر شفقت به خود و امید به زندگی مادران کودکان اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری بر شفقت به خود و امید به زندگی مادران کودکان اختلال طیف اتیسم سبزوار انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند اختلال طیف اتیسم سبزوار در سال تحصیلی 97-1396 بود. بدین منظور تعداد 36 مادر دارای فرزند مبتلا به اتیسم بر حسب شرایط ورود به پژوهش به عنوان نمونه انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش(18نفر) وکنترل (18نفر) جای دهی شدند. پس از انجام پیش آزمون به کمک پرسشنامه های شفقت به خود و پرسشنامه امید به زندگی، گروه آزمایشی ده جلسه (هرهفته یک جلسه) 75دقیقه ای برنامه آموزش مثبت-نگری را دریافت کرد. درحالی که گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان دوره آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمارتوصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیره) باکمک نرم افزار spss) ویراست 23) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش مثبت نگری بر شفقت به خود، امید به زندگی و مولفه های آن ها در مادران کودکان اختلال طیف اتیسم سبزوار تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین، آموزش مثبت نگری یک برنامه مداخله ای موثر برای کمک به مادران کودکان اختلال طیف اتیسم است.
مقایسه اثربخشی روش آموزشی سینا و ترکیب واج ها در اصلاح نارسانویسی کودکان دارای اختلال یادگیری پایه دوم و سوم ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی روش سینا و ترکیب واج ها در اصلاح نارسانویسی کودکان دارای اختلال یادگیری پایه دوم و سوم ابتدائی بود. روش: پژوهش از نوع آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان دارای اختلال یادگیری پایه دوم و سوم ابتدایی شهرستان تبریز بود که 45 نفر از آن ها به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه جایگذاری شدند (15 نفر در گروه مداخله به روش سینا، 15 نفر در گروه مداخله به روش ترکیب واج ها و 15 نفر در گروه کنترل بدون مداخله). آزمون دیکته نویسی سیف نراقی و نادری و آزمون هوش ریون بر روی کودکان اجرا شد. گروه های آزمایش در 15جلسه ی 45 دقیقه ای در عرض 3 ماه مورد مداخله قرار گرفتند و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. در پایان مداخلات مجدداً آزمون دیکته بروی دانش آموزان انجام گرفت و نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل در نمرات پس آزمون تفاوت معنادار وجود دارد (0/001 Sig= ). نتایج آزمون تعقیبی LSD نیز نشان داد که بین نمرات پس آزمون در گروه ترکیب واج ها و نمرات پس آزمون در گروه سینا تفاوت معنادار وجود دارد (0/01 Sig= ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هر دو روش آموزشی سینا و ترکیب واج ها در بهبود عملکرد کودکان نارسانویس اثربخش است، با این حال روش ترکیب واج ها در کمک به حل مشکلات این کودکان موثرتر است.
اثربخشی نرم افزار آموزشی خانواده محور بر مهارت های خواندن در دانش آموزان ابتدایی با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی نرم افزار آموزشی خانواده محور بر مهارت های خواندن در دانش آموزان ابتدایی با اختلال خواندن بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تما می دانش آموزان سال سوم ابتدایی مدارس اختلالات یادگیری شهر مشهد، که در سال تحصیلی 97-1396 مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش 32 نفر (دو گروه 16 نفره) را تشکیل می داد که با توجه به وجود 10 مرکز ناتوانی یادگیری در سطح مشهد به روش نمونه گیری تصادفی منظم از روی لیست دانش آموزان مراکز اختلال یادگیری پایه های سوم ابتدایی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق آزمون عملکرد خواندن نما (کر می ومرادی، 1384) به دست آمد. مداخله آموزشی شامل 10 جلسه بود که در خانواده های دانش آموزان با ناتوانی یادگیری در آغاز هر هفته تمرینات متناسب نرم افزار را از مربی دریافت می کردند و در طول هفته با فرزند خود کار می کردند. نتایج به دست آمده نشان داد آموزش مبتنی بر نرم افزار آموزشی خانواده محور بر مهارت های خواندن دانش آموزان با اختلال خواندن تاثیر معنادار دارد (05/0>P). بنابراین می توان گفت محتوای نرم افزار در کنار آموزش هایی که به خانواده ها برای استفاده آن در خانه داده شده بود توانسته روند بهبود مشکلات و ناتوانی های خواندن دانش آموزان با ناتوانی خواندن را تسریع بخشد.
تأثیر آموزش حافظه فعال رایانه محور بر بهبود مهارت های حل مسئله ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر ، تعیین اثربخشی تمرین برنامه های رایانه ای شناختیِ حافظه فعال بر بهبود عملکرد حل مسئله ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی می باشد . روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. به این منظور، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 180 دانش آموز پسرپایه چهارم ابتدایی انتخاب شدند، سپس از میان آنها 30 دانش آموز با مشکلات یادگیری ریاضی ، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. به منظور جمع آوری داده ها از آزمون تشخیصی ریاضیات ایران کی مت و آزمون ریاضی پژوهش گرساخته استفاده شد. . آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 20 جلسه 60 دقیقه ای ، برنامه آموزش راهبردهای حافظه فعال را به وسیله برنامه های مداخله ای رایانه ای "حافظه کاری" و "بهسازی و تقویت ذهن"، به صورت کاملاً انفرادی دریافت کردند و آزمودنی های گروه کنترل، برنامه آموزشی معمولی خود را توسط آموزگاران شان ادامه دادند. تحلیل آماری با استفاده از روش تحلیل کواریانس نشان داد که بین نمرات پیشرفت ریاضی دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد . یافته ها : بنابراین آموزش رایانه محور حافظه فعال می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در پیشرفت عملکرد مهارت های حل مسئله ریاضی و عملکرد تحصیلی در درس ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی ، مورد استفاده قرار گیرد..
تدوین برنامه مداخله حسی-حرکتی و بررسی اثر بخشی ان بر بهبود نیم رخ اجتماعی و علاقه اجتماعی کودکان با اختلال اتیسم عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تدوین برنامه مداخله حسی- حرکتی و بررسی اثر بخشی آن بر بهبود نیمرخ اجتماعی و علاقه اجتماعی کودکان با اختلال اتیسم عملکرد بالا انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلال اتیسم عملکرد بالا در شهر تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بودند. تعداد ۲۰ کودک ۶ تا ۱۲ سال به صورت نمونه دردسترس از مرکز اتیسم دوم آوریل انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۰ نفر) و کنترل (۱۰ نفر) تخصیص شدند. برنامه مداخله حسی حرکتی به مدت دو ماه و هفته ای دو جلسه و هر جلسه به مدت ۶۰ دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد. از پرسشنامه علاقه اجتماعی (علیزاده، اسماعیلی و سهیلی، 1394) و نیمرخ مهارت اجتماعی (اسکات بلینی، 2006) برای گرداوری اطلاعات استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که برنامه مداخله ای بر بهبود علاقه اجتماعی و نیمرخ اجتماعی کودکان موثر بود. با توجه به اثربخشی برنامه مداخله ا ی حسی حرکتی، آموزش این برنامه برای همه سطوح کودکان با اختلال اتیسم توصیه می شود.