فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: تفکر انتقادی دارای دو جنبه ""مهارت"" و ""گرایش"" است که بدون گرایش نسبت به تفکر انتقادی، بُعد مهارتی آن به وقوع نمی پیوندد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر روش های یادگیری مبتنی بر حل مساله و پرسش و پاسخ بر گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان انجام گرفت.
ابزار و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 دانشجوی رشته بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی البرز در سال 1392 به شیوه سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. شاخص های گرایش به تفکر انتقادی به وسیله پرسش نامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا، قبل و پس از مداخله ارزیابی شد. به گروه یادگیری مبتنی بر حل مساله (14 نفر)، سناریوهایی برای مطالعه و تحقیق ارایه و برای گروه پرسش و پاسخ (13 نفر)، چهار جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون های T مستقل و T زوجی و به کمک نرم افزار SPSS 17 تحلیل شدند.
یافته ها: بین نمره کلی گرایش به تفکر انتقادی در گروه یادگیری مبتنی بر پرسش و پاسخ، قبل (20/7±00/276) و بعد (32/16±62/306) از مداخله و همچنین در گروه یادگیری مبتنی بر حل مساله، قبل (14/28±00/278) و بعد (80/13±29/309) از مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). هر دو روش باعث افزایش معنی دار قدرت تحلیل، سازمان دهی اطلاعات و خوداعتمادی در دانشجویان شد (05/0p<).
نتیجه گیری: با استفاده از هر دو روش یادگیری ""پرسش و پاسخ"" و ""مبتنی بر حل مساله"" می توان گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان را بهبود بخشید.
اثر مداخله روان شناسی مثبت نگر به شیوه گروهی بر عزت نفس، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر تجدیدی پایه اول دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدید شدن دانش آموزان در یک درس یا بیشتر تجربه ای است بحران زا که در کنار بحران های دوره بلوغ می تواند بر مشکلات روانی و شخصیتی و تحصیلی این دانش آموزان تاثیر ماندگاری بگذارد. بهمین خاطر، بررسی تاثیر مداخله های مختلف بر ویژگی-های روانی و تحصیلی این دسته از دانش آموزان مورد توجه روانشناسان تربیتی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی اثر مداخله روان شناسی مثبت نگر بر عزت نفس، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای تجدیدی است. بنابراین، تعداد 29 دانش آموز دختر پایه اول دبیرستان شهر سمنان که حداقل در یک درس در سال تحصیلی 1390 – 1391 تجدید شده بودند، به شیوه تصادفی ساده انتحاب شدند و با انتساب تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی یا کنترل قرار گرفتند. طرح پژوهشی از نوع آزمایشی بود که آزمودنی ها پس از مداخله به سوالات پرسشنامه عزت نفس و خودپنداره پاسخ دادند. برای اندازه-گیری پیشرفت تحصیلی میانگین نمرات دروسی آزمودنی ها در امتحانات خرداد ماه که در کارنامه تحصیلی آزمودنی ها به عنوان تجدید (زیر 10) قید شده بود به عنوان نمره پیش آزمون پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. و میانگین نمرات همان دروس (دروسی که در کارنامه خرداد ماه دانش آموز در آن ها نمره زیر 10 گرفته بود) در امتحانات شهریور ماه، به عنوان نمرات پس-آزمون پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. تحلیل آماری نشان داد میانگین پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و بعضی از خرده مقیاس های خودپنداره آزمودنی های گروه آزمایشی به گونه ای معنادار بالاتر از میانگین این متغیرها در آزمودنی های گروه کنترل بود
پیش بینی باورهای خودکارآمدی دانشجویان علوم انسانی از طریق کیفیت تدریس اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت تدریس اساتید در باورهای خودکارآمدی دانشجویان صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 91-90 بوده اند (مجموعاً 7553 نفر). تعداد 366 نفر از این دانشجویان طبق جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی با توجه به حجم هر دانشکده، انتخاب و پرسشنامه های کیفیت تدریس سراج و خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کردند. داده های حاصل نیز با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. کیفیت تدریس، قادر به پیش بینی باورهای خودکارامدی دانشجویان (000/0p=،12/30=(364،1)F) و 8 درصد از واریانس باورهای خودکارامدی دانشجویان از طریق کیفیت تدریس اساتید، قابل تبیین بود.از بین مؤلفه های چهارگانه کیفیت تدریس، ارزشیابی تدریس (003/0, p=008/3 t=) و روابط بین فردی (029/0, p=197/2t=) پیش بینی کننده مثبت و طرح درس (001/0, p=329/3- t=) پیش بینی کننده منفی خودکارآمدی دانشجویان بود. همچنین، مولفه اجرای تدریس (356/0, p=924/0- t=) در پیش بینی خودکارآمدی دانشجویان مورد بررسی سهمی نداشت (356/0, p=924/0- t=). بنابراین با توجه به اینکه در مطالعه حاضر، اجرای تدریس در باورهای خودکارآمدی دانشجویان نقشی نداشت، استفاده از روش های تدریس مساله محور که دانشجو را درگیر فرآیند آموزش می نماید، توصیه می گردد.
ارائه مدل علّی برای انگیزش پیشرفت بر اساس ابعاد الگوی یادگیری با واسطه خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت، ابعاد الگوی یادگیری و خودکارآمدی در قالب یک مدل علّی است. جامعه ی آماری این تحقیق، دانش آموزان دوره متوسطه (مدارس دولتی روزانه) شهر تهران در سال تحصیلی 92-93 بود، که از میان آنها نمونه ای شامل 734 دانش آموز (374 دختر، 360 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب، مقیاس خودکارآمدی شرر و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس بود. مدل فرضی با استفاده از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل گردید. بنابراین، بر اساس مبانی نظری و تجربی روابط علی بین سازه های ابعاد الگوی یادگیری (متغیر مستقل بیرونی)، خودکارآمدی (متغیر مستقل درونی) و انگیزش پیشرفت (متغیر ملاک) از طریق تدوین مدل مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس آزمون مدل نهایی معلوم شد همه شاخص های برازندگی در دامنه مورد قبول قرار دارند و مدل مفروض به طور کاملی با داده های نمونه برازش دارد. و در مجموع، حدود 35 درصد از واریانس ان انگیزش پیشرفت و 90 درصد از واریانس خودکارآمدی توسط متغیرهای موجود در مدل تبیین شدند.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر مدیریت زمان و خود کارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر بهبود مدیریت زمان و خودکارآمدی دانش آموزان دختر بود. جامعة آماری کلیة دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان هیر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 91-90 بودند. از این جامعه آماری دو کلاس 20 نفری جمعاً 40 دانش آموز دختر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مطالعه شدند. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه های ناهمسان بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مدیریت زمان بارلینگ، کلوی و چونگ، خودکارآمدی اسکوارتز و جروسالم و هوش هیجانی برادبری و گریوز استفاده شد. داده های به دست آمده با تکنیک کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد افرادی که در دورة آموزشی هوش هیجانی شرکت کردند بیش تر از افرادی که در این دوره شرکت نکردند، زمان خود را مدیریت می کنند و احساس خودکارآمدی بیش تری می کنند. همچنین معلوم شد که آموزش هوش هیجانی قسمت بیش تری از واریانس مدیریت زمان کوتاه مدت را در مقایسه با ورایانس مدیریت زمان بلند مدت و خودکارآمدی تبیین می کند. پژوهش حاضر ضمن بسط ادبیات پژوهشی مدیریت زمان، خودکارآمدی و هوش هیجانی، به توجه ویژة مشاوران مدارس به هوش هیجانی دانش آموزان تأکید می کند.
مقایسه خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر با رفتارهای پرخاشگرانه و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از اختلالات رفتاری که شیوع آن به طور هشداردهنده ای بالا است، پرخاشگری است. کودکان دارای رفتارهای پرخاشگرانه خانواده، مدرسه و اجتماع را با مسائل گوناگونی مواجه می کنند که آن ها را در برابر آشفتگی های روانی-اجتماعی دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی آسیب پذیر می سازد. هدف این پژوهش مقایسه خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در دانش آموزان پسر پرخاشگر و عادی پایه های پنجم و ششم دوره ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 94-1393 بود. روش: نمونه این پژوهش شامل 250 دانش آموز پسر (125 دانش آموز پرخاشگر و 125 دانش آموز عادی) بود که به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش، علی-مقایسه ای بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی کودکان در تعامل با همسالان، مقیاس شایستگی اجتماعی و پرسشنامه پرخاشگری کودک در مدرسه بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از لحاظ خودکارآمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد. به علاوه، میزان خودکار آمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی در گروه پرخاشگر نسبت به گروه عادی کمتر بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه ی حاضر، نقصان در خودکار آمدی در تعامل با همسالان و شایستگی اجتماعی می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مورد توجه قرار گیرد.
نقش آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی 14-10 سال در کلینیک یوسف آباد تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکارآمدی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری زمینه پژوهشی مهمی می باشد. کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی به خاطر شکست های متعدد در زندگی، اعتماد به نفس پایینی داشته و بسیاری از توانایی های خود را نادیده گرفته و فراموش کرده اند؛ لذا این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون) با گروه گواه بود که به شکل مقطعی در مدت 2 ماه اجرا گردید. از میان 60کودک دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در کلینیک روان شناسی پیوند و مرکز اختلالات یادگیری ویژه یوسف آباد تهران به صورت تصادفی، 20 نفر(10 نفر دختر و 10 نفر پسر) در هر یک از گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. میانگین سنی دختران در گروه آزمایش33/10 و در گروه گواه 30/9 و میانگین سنی پسران در گروه آزمایش 9 و در گروه گواه 10 بود. برنامه آموزشی در طول 10 جلسه 60-45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید؛ در طول این مدت، گروه گواه، برنامه عادی خود را دنبال کرد. هر دو گروه با فاصله زمانیِ4 هفته، 2 بار مورد ارزیابی (پیش آزمون و پس آزمون) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه آزمون خودکارامدی شرر بود. مقیاس شرر یک پرسش نامه 17 ماده ای 5 گزینه ای لیکرت می باشد( ضریب الفای کورنباخ نسخه فارسی= 79/0 ). فرضیه های این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 20 بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درون-برون گروهی بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نگارگری، خودکارآمدی را در سطح معنی داری 05/0 P≤ افزایش داد.
نتیجه گیری: ساده کردن و قابل فهم کردن اصول نقاشی در بالا بردن خودکارآمدی کودکان دارای اختلال یادگیری موثر می باشد، از این رو استفاده از این تکنیک برای افراد دارای اختلال یادگیری توصیه می شود. هم چنین مطالعات بیشتر با گروه کنترل و آزمایش بیشتر، به منظور بررسی تأثیر هنردرمانی برای کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی ضروری می باشد.
نقش جهت گیری اهداف در موفقیت تحصیلی دانش آموزان (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه بررسی آگاهانه عوامل مرتبط با عملکرد تحصیلی می تواند به بهبود بخشی کارایی دانش آموزان و در نتیجه افزایش بهره وری تحصیلی آنان کمک کند؛ پژوهش حاضر با هدف نقش اهداف پیشرفت در موفقیت تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر مشهد بودند (سال تحصیلی 93-92). تعداد 332 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و مقیاس جهت گیری هدف را تکمیل کردند. داده های پژوهش با آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: 1. رابطه اهداف عملکردی - گرایشی ...
ارزشیابی آمادگی تحصیلی و عملکرد نهایی هنرجویان در رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تبیین میزان آمادگی هنرجویان و عملکرد آنان به منزله ورودی های رشته الکتروتکنیک برای کسب مهارتهای عملی و نظری و نگرش پیش بینی شده در برنامه درسی و مقایسه آن با هدف های قصد شده برنامه درسی است. مقاله با بهره گیری از بخشی از یافته های تحقیق انجام شده با عنوان ارزشیابی جامع از برنامه درسی رشته الکتروتکنیک با هدف کلی بررسی میزان هماهنگی وانطباق برنامه های درسی اجرا شده و کسب شده نوشته شده است. پرسش های اصلی آن عبارت اند از: 1) هنرجویان رشته الکتروتکنیک تا چه اندازه دارای شرایط و آمادگی لازم برای تحصیل در این رشته هستند؟ 2) میزان دانش،مهارت و نگرش کسب شده هنرجویان تا چه اندازه است؟این پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی و ارزشیابی و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری شامل همه مدیران،هنرآموزان دروس تخصصی،مربیان و هنرجویان شاغل در هنرستانهای دارای رشته الکتروتکنیک در شهر تهران و شهرستانهای تهران است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. برای گردآوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها از رویکرد مثلثی کردن یا ترکیبی بهره گرفته شده است. ابزارهای مورد استفاده در گردآوری داده ها برای پاسخ به سؤالات این بخش پرسشنامه محقق ساخته،آزمون درسی و مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده است.یافته ها نشان می دهند از نظر مدیران هنرستانها میزان «آمادگی و علاقه هنرجویان» نسبت به رشته الکتروتکنیک به طور کلی در حد متوسط است،در حالی که از نظر هنرآموزان در حد کمتر از متوسط است. با توجه به هدفهای پیش بینی شده برای درسهای تخصصی، هنرجویان «توانایی تحصیلی» مناسبی ندارند. به سخن دیگر،تواناییهای علمی هنرجویان متناسب با برنامه های پیش بینی شده برای این رشته نیست. در داوری کلی می توان گفت در اجرای این برنامه حداقل شاخصهای نگرشی برنامه مصوب،محقق شده است.
نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی با بهزیستی هیجانی در نوجوانان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی و بهزیستی هیجانی در نوجوانان تیزهوش و عادی انجام شد. به این منظور، تعداد 680 نوجوان (325 نفر عادی و 355 نفر تیزهوش) به نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNES)، مقیاس استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (AESI) و مقیاس های بهزیستی ذهنی (SSW) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در کل نمونه و در هر دو گروه نمونه نوجوانان تیزهوش و عادی، الگوی مفروض نقش واسطه ای استرس تحصیلی در رابطه بین ترس از ارزیابی منفی و بهزیستی هیجانی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج تخصیص گروهی روابط ساختاری بین متغیرهای چندگانه نشان داد که روابط بین ترس از ارزیابی منفی، استرس تحصیلی و بهزیستی هیجانی در دو گروه نوجوانان تیزهوش و عادی هم ارز بودند. در نهایت، نتایج نشان داد که در مدل کلی و مدل های مربوط به هر یک از دو گروه تیزهوش و عادی، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیش بین بین 15 تا 18 درصد از پراکندگی متغیر عاطفه منفی و بین 13 تا 21 درصد از پراکندگی متغیر عاطفه مثبت را تبیین کردند. پژوهش حاضر نشان داد که بخشی از تمایز در میزان تجارب هیجانی مثبت و منفی نوجوانان تیزهوش و عادی در مواجهه با بدکارکردی های بین فردی در موقعیت های تحصیلی، از طریق تفاوت در سطح استرس ادراک شده آنها در پاسخ به مطالبات زندگی تحصیلی قابل تبیین است.
بررسی کنترل شناختی، حل مساله اجتماعی و عزت نفس بین دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی کنترل شناختی، حل مساله اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان دوزبانه ی کرد- فارس زبان و تک زبانه ی فارس زبان انجام شد. این پژوهش از نظر روش پژوهشی از نوع علی- مقایسه ای بوده است. جامعه ی پژوهش شامل تمامی دانش آموزان تک زبانه ی فارس زبان و دوزبانه ی کرد- فارس زبان پایه هشتم مقطع متوسطه اول در سال تحصیلی 95-1394 بوده اند. نمونه ی مورد نظر متشکل از 80 دانش آموز( 40 دانش آموز تک زبانه و 40 دانش آموز دوزبانه) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مرتب کردن کارت ویسکانسین گرانت و برگ(1948)، پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی حل مساله اجتماعی دیزریلا و همکاران(2002) و عزت نفس کوپراسمیت(1967)،استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تی برای دو گروه مستقل تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه از نظر کنترل شناختی و عزت نفس تفاوت معناداری وجود داشت و عملکرد دوزبانه ها بهتر از عملکرد تک زبانه ها بود، ولی در زمینه حل مساله اجتماعی برخلاف پژوهش های پیشین تفاوت معناداری وجود نداشت. با توجه به نتایج می توان گفت که چون دوزبانه ها با دو نظام از قواعد زبانی مواجه اند و دانش آنها نسبت به زبان بیشتر از یک زبانه ها می باشد، پس از نظر شناختی برتری دارند، و اینکه هر زبان دارای بار فرهنگی مخصوص به خود می باشد که این بار فرهنگی تجارب گسترده ای از اطلاعات و حمایت ها را دارد و این بر عزت نفس تاثیر مثبت دارد، و در زمینه حل مساله اجتماعی احتمالاً نوع دوزبانگی، تبحر و مهارت افراد در زبان دوم، غنای محیط، فرصت فراهم شده برای دو زبان و روش شناسی ها موجب تقویت یا تضعیف یادگیری زبان دوم شده و اثرات متفاوتی به دنبال داشته است
تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر انگیزش تحصیلی مفاهیم ریاضی دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با ناتوانی یادگیری ریاضی بود. به همین منظور با اجرای یک پژوهش آزمایشی از بین تمامی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی مدارس شهر خرم آباد، 40 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی به دوگروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه انگیزشی ولرند بود. پیش آزمون انگیزش تحصیلی در هر دو گروه آزمایش و کنترل توسط پژوهش گر اجرا شد. در گروه آزمایش، نخست معلم درس خود را ( چهار عمل اصلی) به طور کامل به دانش آموزان ارایه داد و از بازی رایانه ای به عنوان مکملی برای مفهوم آموزش داده شده استفاده کرد. اما معلم در گروه کنترل برای آموزش مفاهیم ریاضی، به روش مرسوم خود ادامه داد. سپس پس آزمون انگیزش تحصیلی توسط پژوهش گر اجراء شد. تحلیل داده ها با استفاده از اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری در انگیزش تحصیلی گروه آزمایشی درمقایسه با گروه کنترل ایجاد شد(001/0 p≥). نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از بازی های رایانه ای آموزشی ریاضی در مفهوم جمع، تفریق، ضرب و تقسیم باعث افزایش انگیزش تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی می شود. براساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که در آموزش مفاهیم ریاضی از فناوری های نوین آموزشی به ویژه بازی های رایانه ای استفاده شود.
نقش خودکار آمدی، تحول زبانی و مهارت های اجتماعی در مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی با رهیافت ر گرسیون فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی یکی از عمده ترین مسائل جوامع بشری و از پیچیده ترین و دشوارترین مشکلات در کودکان و نوجوانان می باشد که تا سن بزرگسالی نیز باقی می ماند. از سوی دیگر پژوهش های مربوط به مشکلات رفتاری به طور عمده در قالب الگوهای کلاسیک آماری انجام گرفته است؛ درحالی که رابطه ی بین متغیرهای روان شناختی یک رابطه ی نادقیق است. مقاله حاضر به بررسی نقش خودکارآمدی، تحول زبانی و مهارت های اجتماعی در مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی براساس گزارش معلم برپایه روش های منعطف انجام شده است. بدین منظور همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 92-91 به عنوان جامعه آماری پژوهش حاضر انتخاب شد و از بین آن ها 28 دانش آموز پسر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و معلم مربوطه چهار پرسشنامه (خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، تحول رشد زبان نیوکامبر و هامیل، مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت و مشکلات رفتاری راتر) را برای هر دانش آموز تکمیل کرد. نتایج رگرسیون خطی فازی پژوهش نشان داد که تحول زبان به طور تقریبی نقشی در مشکلات رفتاری دانش آموزان ندارد اما متغیر خودکارآمدی عمومی و مهارت های اجتماعی به طور تقریبی سبب کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی می شود. از این یافته ها می توان در زمینه ی رفع مشکلات رفتاری دانش آموز کم توان ذهنی استفاده کرد.
نقش تعلل ورزی و خودتنظیمی انگیزشی در پیش بینی اشتیاق رفتاری دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شناخت عوامل موثر بر اشتیاق رفتاری به عنوان یک میانجی مهم در ارتقای سطح عملکرد تحصیلی و انگیزشی دانشجویان، از اهمیت خاصی برخوردار است. این تحقیق با هدف تبیین نقش تعلل ورزی و خودتنظیمی انگیزشی در پیش بینی اشتیاق رفتاری دانشجویان انجام شد.
ابزار و روش ها: در این پژوهش مقطعی- توصیفی از نوع همبستگی، 311 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری دردسترس و با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان، مقیاس خودتنظیم گری انگیزشی و مقیاس اشتیاق رفتاری استفاده شد. داده های به دست آمده به کمک نرم افزار SPSS 19 و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: متغیر تعلل ورزی بالاترین همبستگی و متغیر کنترل محیط پایین ترین همبستگی را با اشتیاق رفتاری داشت (05/0p<). بین متغیرهای خودتنظیم گری و اشتیاق رفتاری، ارتباط مثبت و معنی دار و بین متغیرهای تعلل ورزی و اشتیاق رفتاری، ارتباط منفی و معنی دار وجود داشت (001/0p<). 10% واریانس اشتیاق رفتاری دانشجویان مجموعاً از طریق متغیرهای تعلل ورزی (233/0-=β) و خودتنظیمی انگیزشی (238/0=β) تبیین شد (102/0=R2؛ 001/0p<).
نتیجه گیری: کاهش تعلل ورزی و افزایش خودتنظیمی انگیزشی می تواند اشتیاق رفتاری را در دانشجویان افزایش دهد.
اثر بخشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه اثر بخشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان در مدارس شهرستان همدان بود. نمونه آماری شامل 60 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند، در این پژوهش 20 نفر آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی، 20 نفر آموزش به شیوه نقشه مفهومی فردی دریافت کردند، 20 نفر در گروه کنترل بودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انگیزش تحصیلی و آزمون پیشرفت تحصیلی بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر بهبود انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثراست (p<0.001). کاربرد نتایج پژوهش ها برای معلمان این است که به منظور افزایش انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، باید به نقش عوامل انگیزشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و آموزش به روش نقشه مفهومی فردی توجه نمایند.
نقش خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی مردانگی و زنانگی در سرسختی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین نقش خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی در سرسختی روانشناختی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 192 دانشجوی دوره کارشناسی ارشد از گروه های تحصیلی سخت (ریاضی محض، علوم کامپیوتری و فیزیک) و نرم (علوم تربیتی، ادبیات انگلیسی، ادبیات فارسی و اقتصاد) در دانشگاه مازندران انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس اندازه گیری سرسختی روان شناختی، مقیاس خودکارآمدی عمومی و مقیاس نقش جنسیتی بم جمع آوری گردید. یافته ها نشان داد بین سرسختی روان شناختی با خودکارآمدی عمومی و نقش های جنسیتی مردانگی و زنانگی به ترتیب همبستگی 55/0، 037/0-097/0- وجود دارد. تحلیل رگرسی ون نیز نشان داد ت نها متغیرخودکارآمدی ع مومی م ی تواند 5/31 درصد واریانس سرسختی روان شناختی را تبیین نماید و این نمایانگر آن است صرف نظر از پذیرش نقش های جنسیتی مردانه و زنانه، بین مواجهه مؤثر با چالش های زندگی و تصور فرد از قابلیت ها و کارآیی شخصی ارتباط وجود دارد.
نقش میانجی سبک های هویت در رابطه بین تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان دبیرستان های غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی سبک های هویت در رابطه بین تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان دبیرستان های غیردولتی شیراز بود. از جامعه مورد نظر 336 دانش آموز (174 دختر، 162 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی، تمایز یافتگی خود اسکاورون و فریدلند و اعتیاد به اینترنت یانگ را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی، معنی دار و بین سبک هویت سردرگم- اجتنابی و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت، معنی دار وجود دارد. بین ابعاد تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت رابطه معنی داری یافت نشد. بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با تمایز یافتگی خود رابطه منفی معنی دار به دست آمد. سبک های هویت نقش واسطه ای بین ابعاد تمایز یافتگی خود و اعتیاد به اینترنت ایفا می کند.
مدل علّی پیش بینی راهبردهای یادگیری خود تنظیمی دانشجویان دانشگاه پیام نور: نقش باورهای هوشی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط بین متغیرهای باورهای هوشی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت با یکدیگر و نیز نقش آنها بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(راهبردهای شناختی و فراشناختی) دانشجویان دانشگاه پیام نور در قالب مدل علّی و به روش تحلیل مسیر می باشد. به منظور آزمون فرضیه ها، نمونه ای شامل 600 نفر دانشجو از مراکز دانشگاه پیام نور کل کشور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و روش نمونه گیری طبقه ای بطور تصادفی انتخاب و به پرسشنامه خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های باورهای هوشی، اهداف پیشرفت و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن است که مدل علّی مفروض، پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار بوده و متغیرهای پژوهش در مجموع 34 و 30 درصد از کل واریانس راهبردهای شناختی و فراشناختی را تبیین نمودند. بطور کلی، نتایج نشان داد که باورهای هوشی علاوه بر تأثیر مستقیم، به واسطه اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی، بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان تأثیر غیرمستقیم نیز دارند. یافته ها نشان داد که باورهای هوشی دانشجویان بخصوص باورهای هوشی افزایشی، می توانند از طریق واسطه گری اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی فراگیران و نهایتاً عملکرد تحصیلی آنها موثر باشند. لذا، ضروری است که زمینه لازم جهت ارتقاء این باورها از طریق غنی تر کردن محیط زندگی و محیط یادگیری و آموزش فراهم گردد.
بررسی تأثیر استفاده از چندرسانه ای آموزشی بر میزان یادگیری و انگیزه پیشرفت در درس فیزیولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از چندرسانه ای آموزشی بر میزان یادگیری و انگیزه پیشرفت در درس فیزیولوژی رشته هوشبری دانشگاه علوم پزشکی همدان بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان رشته هوشبری دانشگاه علوم پزشکی همدان بودند. به منظور انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. تعداد حجم نمونه 40 نفر بود که در دو کلاس 20 نفره حضور داشتند. در این پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل آزمون های یادگیری محقق ساخته (دارای پایایی پیش آزمون یادگیری 90/؛ و پس آزمون یادگیری 88/.)، چندرسانه ای محقق ساخته (با پایایی 83/0) و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمانس بود.یافته های این پژوهش نشان داد که 1- میزان یادگیری دانشجویانی که درس فیزیولوژی را به شیوه چندرسانه ای آموزشی، آموزش دیده بودند نسبت به دانشجویانی که درس فیزیولوژی را به صورت سنتی آموزش دیده بودند، بیشتر است. 2- میزان انگیزه پیشرفت دانشجویان در دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت. با توجه به تأثیر چندرسانه ای آموزشی بر یاد گیری دانشجویان، به نظر می رسد که استفاده از این شیوه آموزشی در دانشگاه های علوم پزشکی مفید است
مقایسه ی تأثیر روش آموزش بایبی و گانیه بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه ی تأثیر روش آموزش مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی بایبی و الگوی طراحی آموزشی گانیه بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان سال اول دبیرستان در درس علوم بود. تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه است. جامعه ی مورد مطالعه ی این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی اول دبیرستان شهر شیراز که در سال تحصیلی93-92 مشغول به تحصیل بوده اند، تشکیل می دهد. حجم نمونه در این پژوهش 54 نفر از دانش آموزان دختر پایه ی اول دبیرستان بودند که نمونه گیری به دلیل محدودیت اجرا به صورت نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت هرمنس و آزمون یادگیری محقق ساخته بود و به منظور محاسبه ی پایایی پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت، از آلفای کرونباخ استفاده شد، و میزان پایایی آن 87/. بدست آمد و به منظور محاسبه ی پایایی آزمون یادگیری از کودرریچاردسون20 استفاده شد و میزان پایایی آزمون یادگیری 73/. به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده از آزمون آماری کوواریانس استفاده شد و این نتایج حاصل شد که روش مبتنی بر الگوی گانیه و بایبی تفاوتی در میزان تأثیر بر میزان انگیزش ندارند، اما مشخص شد که بین روش های آموزشی گانیه و بایبی از نظر میزان یادگیری تفاوت معنا داری وجود دارد و روش مبتنی بر الگوی گانیه بر یادگیری دانش آموزان اثربخش تر است.