فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مولفه های سهل انگاری اجتماعی و هویت اجتماعی با عملکرد تحصیلی در دانشجویان بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی و نمونه شامل 200 دانشجوی دانشگاه پیام نور مرکزبوکان بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های سهل انگاری اجتماعی، هویت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سهل انگاری اجتماعی با هویت اجتماعی همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. هر دو زیر مقیاس آن بعد فردی و بعد جمعی هویت با سهل انگاری همبستگیمنفی و معنی داری وجود دارد. سهل انگاری اجتماعی با عملکرد تحصیلی همبستگی منفی و معنادارحاصل شد، بی تفاوتی بعنوان یکی از مؤلفه های سهل انگاری اجتماعی نیز باعملکرد تحصیلی همبستگی منفی و معنادار بدست آمد، اما بعد دیگر سهل انگاری اجتماعی بنام توجه به خود با عملکرد تحصیلی رابطه معنادار حاصل نشد.همچنین هویت اجتماعی با عملکرد تحصیلی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد و همچنین بین بعد جمعی و فردی هویت با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که سهل انگاری اجتماعی رابطه منفی و معناداری با هویت اجتماعی و عملکرد تحصیلی دارد، در حالی که هویت اجتماعی رابطه مثبت و معنادار با عملکرد تحصیلی دارد.
تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:نظریه ذهن یکی از مهمترین مباحث شناخت اجتماعی می باشد و از آنجا که پیش نیازی برای درک محیط اجتماعی و درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت آمیز است، در عرصه روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستاهدف اساسی پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان بود. روش: پژوهش از نوع پژوهش های آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است که جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دخترعادی 9-8 سال شهر کرمانشاه بوده است. برای این منظور30 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی گمارش شدند. آزمون 38 سؤالی نظریه ذهن به عنوان ابزار جهت به دست آوردن داده ها استفاده گردید. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های ارتباطی طی هفت جلسه قرار گرفتند.داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی و آمار استنباطی(تحلیلکوواریانس چند متغیره) تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون از لحاظ میزان نظریه ذهن تفاوت معناداری در سطح (001/0>p) وجود داشت. نتیجه گیری: آموزش مهارت های ارتباطی موجب ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان شدو از آنجا که فعالیت های آموزش داده شده براساس روش درمانی عقلانی هیجانی عاطفی آلبرت آلیس بود و بین شناخت اجتماعی و هیجان ارتباط نزدیک وجود دارد تأثیرات قابل مشاهده بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن کودکان گروه آزمایش قابل تبیین است.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش پرخاشگری کلامی و غیرکلامی دانش آموزان پسر با کم توانی ذهنی
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بین فردی بر افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مهارت حل مسئله بر افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان انجام شد. مطالعه از نوع طرح های تک آزمودنی است که به صورت پیش آزمون، پس آزمون و مرحله پیگیری بر روی پنج دانش آموز پسر پایه اول انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (فرم والدین و معلم) استفاده شد که مادران و معلم، طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و 40 روز بعد از آموزش به عنوان پیگیری پاسخ دادند. همچنین، چهار رفتار مشکل ساز پرخاشگری، زورگویی و تهدید، شکایت کردن، بحث و مجادله در کلاس مشاهده شد. ابتدا طی 10 جلسه، وقوع رفتارهای هدف، مشاهده و ثبت شد (خط پایه). سپس طی 30 جلسه 50 دقیقه ای، سه جلسه در هر هفته، برنامه حل مسئله (شور، 2000) به صورت گروهی آموزش داده شد. اطلاعات مرحله پیگیری در طی 10 جلسه بعد از پایان برنامه مداخله جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که برنامه مداخله در افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری، از نظر درجه بندی مادران و معلم مؤثر بوده و تفاوت میانگین ها به لحاظ آماری معنادار است. همچنین نتایج مربوط به مشاهده رفتارهای مشکل ساز نیز نشان داد که تفاوت میانگین ها در سه مرحله مشاهده معنادار است و آموزش به کاهش این رفتارها منجر شده است.
رابطه ساده و چندگانه اندازه شبکه اجتماعی و احساس تنهایی با سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ساده و چندگانه اندازه شبکه اجتماعی و سلامت عمومی با احساس تنهایی در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول بود. به این منظور نمونه ای به تعداد 307 نفر (122دختر و 185پسر) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب و به وسیله پرسشنامه های حمایت اجتماعی نوربک، سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) و احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی بزرگسالان (SELSA-S) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین اندازه شبکه اجتماعی و سلامت عمومی رابطه مثبت معنادار و بین احساس تنهایی و سلامت عمومی رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که اندازه شبکه اجتماعی و احساس تنهایی پیش بینی کننده های سلامت عمومی هستند. سطح معناداری در این پژوهش 05/0 p< بود.
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش رفتارهای خود-آسیب رسان نوجوانان بزهکار مقیم کانون اصلاح و تربیت تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین میزان اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش رفتارهای خود-آسیب رسان نوجوانان بزهکار مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران بود. این مطالعه نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه این پژوهش را 30 نوجوان خود-آسیب رسان 12 تا 18 سال مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران تشکیل دادند. از سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن جهت جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد.بعد از اجرای پیش آزمون ، گروه آزمایش تحت درمان برنامه رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت گروهی قرار گرفت. این برنامه در 10 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای 1 جلسه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی ( طبقه بندی و توصیف اطلاعات) از تحلیل کواریانس استفاده شد.
نتایج تحقیق نشان داد که برنامه رفتار درمانی دیالکتیک به روش گروهی بر کاهش رفتار های خود-آسیب رسان نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت موثر است. همچنین تاثیر رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش کارکردهای درون فردی و بین فردی رفتار های خود-آسیب رسان نوجوانان مقیم کانون اصلاح و تربیت موثر است.
رابطه بین تجربه خشونت در دوران کودکی و خشونت علیه زنان در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نقش تجربه خشونت در دوران کودکی باخشونت علیه زنان بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی و جامعه آماری تمام زنان متأهل شهر کوهدشت به تعداد 22819نفر بودند که از میان آن ها با توجه به فرمول کوکران تعداد194نفر با روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته داده ها جمع آوری شد. سپس داده ها با نرم افزارSPSS21 تجزیه و تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد از بین ابعاد خشونت، میزان خشونت روانی با میانگین 28/29 بیش ترین و خشونت جنسی با میانگین22/13 کم ترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند و تجربه خشونت در دوران کودکی مرد با میانگین 45/31، همبستگی مثبت و رابطه معناداری با خشونت علیه زنان دارد. همچنین متغیرهای وضعیت اشتغال و درآمد رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان نداشتند. در نتیجه اینکه هرچه فرد در دوران کودکی شاهد خشونت والدین نسبت به همدیگر یا نسبت به خود باشد او نیز در آینده دست به خشونت نسبت به همسر و فرزندان خود می زند. لذا توصیه می شود ، از طریق آموزش های قبل از ازدواج و رسانه های جمعی به والدین آموزش داده شود تا از رفتار خشونت آمیز در حضور کودکان اجتناب کنند.
نقش والدین، همسالان، محیط آموزشی و رسانه ها در رشد هویّت ملّی نوجوانان و جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه رشد ابعاد هویّت ملّی و معرفی جنبه رفتاری آن به عنوان بعدی جدید و مقایسه روند تحولی این ابعاد و همچنین سنجش نقش والدین، همسالان، محیط آموزشی و رسانه ها در پیش بینی هویّت ملّی در اوایل و اواخر نوجوانی و اوایل جوانی بود. در این پژوهش که به شیوه پیمایشی انجام شد700 نفر دانش آموز مقطع راهنمایی و دبیرستان و دانشجوی کارشناسی شهر تهران شامل 358 پسر و 342 دختر، به شکل خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته هویّت ملّی، شناخت آثار و علائم ملّی و نقش خانواده، دوستان، محیط آموزشی و رسانه ها در رشد هویّت ملّی استفاده شد. نتایج نشان داد که هویّت ملّی دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. رشد هویّت ملّی از اوایل نوجوانی تا اوایل جوانی، روندی کاهشی، اما شناخت علائم و نمادهای ملّی روندی افزایشی را نشان داد. خانواده،استفاده از رادیو و تلویزیون، همسالان، ماهواره و کتب و مجلات غیردرسی پیش بینی کننده هویّت ملّی و شناخت نمادها و علائم ملّی بوده اند.
رویکرد فرایند استرس در جامعه شناسی سلامت روان: مطالعه جامعه شناختی استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد فرایند استرس، هم سو با مطالعة تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد و توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس، در دهة 1980 شکل گرفت و از همان زمان تاکنون سیطرة خود را در مطالعات جامعه شناسی سلامت روان حفظ کرده است. الگوی فرایند استرس شامل سه مولفة اصلی است: منابع اجتماعی تولید استرس، عوامل روانی- اجتماعی تعدیل کننده یا میانجی استرس و واکنش به استرس. این رویکرد دارای این پیش فرض اساسی است که تمام رویدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی منبع تولید استرس هستند؛ گرچه به لحاظ تداوم زمانی، می توان پیوستاری از ضربه های شدید روانی (تروما) تا استرس زاهای مزمن را ترسیم کرد. همچنین، مهم ترین عوامل تعدیل کنندة تأثیر استرس، حمایت اجتماعی (ساختاری یا کارکردی) و نیز شیوه های مقابلة فردی هستند. درنهایت، واکنش به استرس، تحت تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی، ازقبیل فرهنگ های عواطف، هنجارهای اجتماعی و فرایند یادگیری اجتماعی چگونگی بروز عواطف شکل می گیرد. تمرکز رویکرد فرایند استرس به مثابة چارچوبی جامعه شناختی، بر نقش ساختارهای کلان و بافت اجتماعی در تولید الگوهای غیرتصادفی توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس است. نوشتار حاضر لزوماً به دنبال برداشتن گام هایی عملی به منظور فهم جامعه شناختی استرس نیست، بلکه هدف اصلی آن، اشاره به مسائلی است که به هنگام مطالعة اجتماعی استرس باید کانون توجه جامعه شناسان قرار بگیرد. ازآنجاکه راهبرد اساسی پژوهش های اجتماعی، شناسایی حلقه های اتصال سامانه های اجتماعی با استرس فردی است، این مقاله سعی کرده است با پیشنهاد چارچوبی مفهومی و تحلیلی، به گسترش حوزة جامعه شناسی استرس کمک کند.
تفاوت های جنسیتی در برآوردهای شخصی از هوش های چندگانه در جامعه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تفاوت های جنسیتی در برآوردهای شخصی از هوش های چندگانه در جامعه دانشجویان بود. بدین منظور تعداد 268 نفر (184 زن و 84 مرد) از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای به شیوه تصادفی انتخاب شدند و برای گردآوری اطلاعات از دانشجویان گروه نمونه خواسته شد تا پرسشنامه هوش های چندگانه که شامل 8 خرده مقیاس هوش زبانی یا کلامی، منطقی- ریاضی، فضایی، موسیقایی، بدنی-جنبشی، درون فردی، میان فردی و طبیعت گرایانه بود، تکمیل کنند. داده ها با استفاده از روش تحلیل چندمتغیری کوواریانس (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پس از کنترل آماری اثر سن، تفاوت های معنی داری بین برآورد های شخصی دانشجویان زن و مرد در هوش زبانی یا کلامی، هوش بدنی- جنبشی، هوش میان فردی، هوش درون فردی و هوش طبیعت گرایانه وجود داشت. میانگین نمره های دانشجویان مرد در تمامی این خرده مقیاس ها بیشتر دانشجویان زن بود. در این مقاله نتایج پژوهش حاضر مورد بحث قرار گرفت.
اثربخشی آموزش برنامه درسی مهارت های اجتماعی والکر به شیوه شناختی رفتاری بر افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به این که یکی از مشکلات جدی دانش آموزان مبتلا به رفتارهای پرخاشگرانه، نارسائی در زمینه مهارت های اجتماعی است؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه درسی مهارت های مؤثر کودکان والکر (1983) با شیوه شناختی رفتاری بر افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان پرخاشگر انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح به کار رفته در این پژوهش، طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و همچنین مرحله پیگیری دوماهه است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی مبتلا به پرخاشگری شهر لنگرود در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. از سیاهه رفتاری کودک و مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون استفاده شد.برنامه آموزش مهارت های مؤثر کودکان والکر در طی 17 جلسه به مدت دو ماه برای افراد گروه آزمایش ارائه گردید. جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و گواه، در میزان نشانه های مهارت های اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: بنابراین برنامه درسی مهارت های اجتماعی والکر به عنوان یک برنامه مداخله اولیه مؤثر برای دانش آموزان در معرض خطر رفتارهای پرخاشگرانه معرفی می گردد.
پیش بینی سطح سازگاری نوجوانان بر اساس ویژگی های روان شناختی با استفاده از مدل های رگرسیون و شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر یک بررسی در رابطه با ویژگی های روان شناختی نوجوانان و سطوح سازگاری آنها می باشد. با توجه به مبانی نظری در مورد روابط متقابل بین این مفاهیم از یک مدل سنتی مبتنی بر همبستگی و یک مدل نوین مبتنی بر پردازش موازی داده ها استفاده شده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی توانمندی هر یک از مدل های یاد شده در پیش بینی سطوح سازگاری از طریق اندازه های مربوط به ویژگی های روان شناختی نوجوانان است. روش: داده های اولیه مربوط به 18 ویژگی روان شناختی و 5 سطح سازگاری از طریق اجرای آزمون های CPI و AISS بر روی 456 دانش آموز پسر دبیرستانی شهر تهران به دست آمد. از مدل های همبستگی و تحلیل عاملی به منظور استخراج مؤلفه های اصلی، به عنوان عوامل پیش بینی کننده استفاده شد. بر این اساس یک ترکیب چهار عاملی از ویژگی های روان شناختی و پنج ویژگی مستقل به عنوان ترکیب بهینه در پیش بینی سطوح سازگاری با قابلیتی معادل ترکیب اولیه هجده عاملی شناسایی شدند. همچنین با توجه به انبوه عوامل اثرگذار و پیچیدگی های موجود در روابط میان آنها از مدل شبکه های عصبی مصنوعی نیز برای پیش بینی استفاده شد و توانمندی آن با مدل رگرسیون مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل شبکه های عصبی مصنوعی در پیش بینی پنج سطح سازگاری توانمندتر از مدل رگرسیون می باشد و در صورت کاهش تعداد سطوح سازگاری به سه سطح، این قابلیت به نفع مدل رگرسیون تغییر می کند (0.001α<). بحث و نتیجه گیری: بر این اساس ویژگی های منحصر به فرد شبکه های عصبی مصنوعی نظیر پردازش موازی و تشخیص الگوهای ارتباط غیرخطی و پیچیده از طریق یادگیری و تجربه و قابلیت اختصاصی مدل رگرسیون در پیش بینی بر اساس اولویت بندی نقش هر یک از عوامل پیش بینی کننده از عوامل اصلی موفقیت هر یک از آنها تلقی می شود.
همه گیرشناسی همسرآزاری در زنان ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:همسرآزاری عبارت است ازسوءرفتار با زن که به اشکال مختلف بوده و گسترهی وسیعی از صدمات روانی- جسمی تا مرگ را به دنبال دارد. با توجه به اهمیت موضوع و عدم انجام مطالعه در منطقه بر آن شدیم که موارد همسرآزاری ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد را مورد بررسی قرار دهیم.
روشکار: در یک مطالعهی مقطعی تحلیلی درطی سالهای 1385 تا 1386، 816 نفر از زنان مراجعهکننده به مراکز پزشکی قانونی مشهد با استفاده از روش نمونهگیری غیر احتمالی (آسان) و روش جمعآوری اطلاعات بر اساس تکمیل پرسشنامه وارد مطالعه گردیدند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخهی 13 ثبت و جهت بیان نتایج از آمار توصیفی و برای تحلیل یافتهها از آزمونهای آماری تی و مجذور خی استفاده گردید.
یافتهها:در کل 816 نفر با میانگین سن زنان 83/4 ±34/27 سال و مردان 23/8 ±77/32 سال و میانگین مدت ازدواج در 98/3 ±24/8 سال وارد مطالعه گردیدند. بیشتر زنان آسیبدیده درسنین 20 تا 35 و مردان نیز اکثرا کمتر از 40 سال بودند و اکثرا نیز در سالهای اولیهی ازدواج اقدام به همسرآزاری کرده بودند. تقریبا نیمی ازمردان همسرآزار، اعتیاد به مواد مخدر داشتند و در حدود 80 درصد، موارد سابقهی خشونت قبلی وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که اعتیاد به مواد مخدر و پایین بودن سطح سواد همسر از عوامل مهم در بروز خشونت علیه زنان بود، لزوم اتخاذ تدابیر لازم در راستای پیشگیری از اعتیاد زوجین از راهکارهای مهم پیشگیری از خشونت علیه زنان خواهد بود.
اثربخشی مداخله التقاطی (رویکردهای بازسازی شناختی، مهارت های مقابله ای شناختی- رفتاری) برابر از وجود و خود کارامدی بین فردی در دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افراد دارای ابراز وجود پایین در موقعیت های اجتماعی خودکارامدی بین فردی لازم را نشان نمی دهند. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان التقاطی (با رویکردهای بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی- رفتاری) بر ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی دانشجویان انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی(طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه هدف 32 نفر از دانشجویان بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین 278 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان انتخاب شدند. ابتدا دو پرسش نامه خودکارامدی بین فردی و ابراز وجود بین دانشجویان توزیع شد سپس از بین آن هادانشجویانی که دارای خودکارامدی بین فردی و ابراز وجود پایین بودند به طور تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. درمان التقاطی در بهار 1390 طی ده جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پرسش نامه ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از شیوه تحلیل کواریانس تکراری استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس تکراری بیانگرتفاوت معنی دار میزان ابراز وجود و نیز خودکارامدی بین فردی در دو گروه آزمایش و کنترل و تفاوت معنی دار بین ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بود. نتایج آزمون LSD (کمترین تفاوت معنی دار) تفاوت معنی داری را بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون، و نیزبین پیش آزمون و پیگیری نشان داد. هم چنین این نتایج بیانگر ثبات تغییرات در مرحله پیگیری بود.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان التقاطی (بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی- رفتاری) برای افزایش ابراز وجود و خودکارامدی بین فردی دانشجویان مؤثر است.
بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان در دو گروه از کودکان پرخاشگر و گوشه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان است. این بررسی از نوع علی ـ مقایسه ای بود. نمونه شامل 137 دانش آموز (53 دختر و 84 پسر) پایه چهارم و پنجم مدارس ابتدایی است که در دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر طبقه بندی شدند و با استفاده از آزمون ترسیم داستان سیلور مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر در تصویر خود معنادار (04/0> p) است و در محتوای عاطفی معنادار نیست. گروه پرخاشگر به طور معنادار تصویر خود قوی تری را نسبت به گروه گوشه گیر ارائه دادند. پسران پرخاشگر قوی ترین و پسران گوشه گیر ضعیف ترین تصویر خود را بروز دادند (04/0>p). دختران پرخاشگر و گوشه گیر در محتوای عاطفی نمرات بالاتری از پسران داشتند و پسران پرخاشگر ضعیف ترین محتوای عاطفی را ارائه دادند (02/0> p). فراوانی طیف مثبت تا منفی محتوای عاطفی در گروه پرخاشگر و گوشه گیر، معنی دار بود و هر دو گروه دارای بیشترین فراوانی محتوای عاطفی در طیف منفی متوسط بودند. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه پرخاشگر معنادار و طیف مثبت و قوی دارای بیشترین فراوانی بود. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه گوشه گیر نیز معنادار و طیف نامطبوع و منفی دارای بیشترین فراوانی بود. تحلیل محتوای داستان های گروه پرخاشگر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های پرخاشگری در داستان ها با بالاترین فراوانی مؤلفه تصورات قتل و کشتن بود و در گروه گوشه گیر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های گوشه گیری با بالاترین فراوانی مؤلفه های تنهایی و ترس و اضطراب بود. آزمون ترسیم داستان سیلور دارای روایی قابل قبول برای استفاده در گروه کودکان پرخاشگر و گوشه گیر است.
مطالعه بین نسلی رابطه نگرش به طلاق و کارکرد های خانواده در زنان شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر صعودی طلاق در ایران، به ویژه در دهه های اخیر، معلول عوامل روان شناختی و جامعه شناختی است ؛ که نیازمند پژوهشی جدی، با توجه به تأثیر پیامدهای ناگوار طلاق بر ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی است. پژوهش حاضر این پدیده را از جنبه جامعه شناختی و فقط از منظر زنان بررسی کرد؛ با این هدف که اولاً نشان دهد تغییر نگرش زنان، در ارتباط با کارکردهای خانواده بر طرز تلقی آن ها نسبت به طلاق، تأثیر گذاشته و در نتیجه سبب افزایش میزان طلاق در ایران شده است و ثانیاً حساسیت نهادها و ارگان های فرهنگی کشور را برای چاره اندیشی برانگیزد. پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی بود و به شیوه پیمایشی انجام شد. جامعه آماری تمامی بانوان ساکن تهران و جامعه نمونه، شامل 500 نفر بود که به شیوه تصادفی هدفمند از 5 منطقه (شمال، جنوب، مرکز، شرق، غرب) شهر تهران، برای تکمیل پرسشنامه محقق ساخته در ارتباط با ارزش های مرتبط با همسرگزینی و کارکردهای خانواده انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان دهنده آن بود که ارزش های مرتبط با نقش های خانوادگی و کارکردهای خانواده دستخوش تغییر شده است؛ به این معنا که بین دیدگاه دو نسل، در ارتباط با کارکرد های اساسی خانواده، شکاف عمیقی وجود دارد. همچنین تلقی نسل جوان از طلاق، متفاوت از نسل گذشته است، به طوری که از نظر در صد جالب توجهی از بانوان نسل جوان، طلاق امری مذموم و ناپسند به شمار نمی آید.
بررسی رابطه حساسیت کارکنان به رعایت عدالت سازمانی و مرتبه سرمایه اجتماعی آنان در سازمان (مطالعه موردی بیمارستان طالقانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رعایت عدالت در سازمان ها یکی از موضوعات مهم مدیریتی است که از سال هاست توجه پژوهشگران زیادی را در سراسر جهان به خود جلب نموده است. بیش از سی سال تحقیق بر روی مبحث عدالت در سازمان ها، نشان می دهد که افراد به شدت نسبت به رعایت عدالت در تخصیص پیامدها، رویه هایی که به موجب آنها پیامدها تخصیص می یابند و رفتارهایی که با آنها صورت می گیرد، حساس هستند. که این امر به وبه خود تأثیر بسزایی بر سرمایه اجتماعی سازمان ها خواهد داشت. سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمان ها و جوامع ایفا می کند و امروزه در جامعه شناسی و اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گستردهای مورد استفاده قرار گرفته است. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه های سازمانی اثر بخشی خود را از دست می دهند و از آنها به طور بهینه استفاده نخواهد شد. لذا آگاهی از میزان سرمایه اجتماعی درسازمان ضروری و مهم به نظر می رسد. روش: در این پژوهش برای بررسی اهمیت رعایت عدالت سازمانی و تأثیر آن بر سرمایه اجتماعی کارکنان، پرسشنامه ای شامل دو بخش سؤالات عمومی و سؤالات اختصاصی تدوین شد. سپس از میان 215 کارمند گروه پیراپزشکی بیمارستان آیت اله طالقانی دارای مدرک کارشناسی یا بالاتر، 95 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از توزیع پرسشنامه، تجزیه و تحلیل با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t صورت گرفته است. یافته ها: نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهد که میان حساسیت کارکنان به رعایت عدالت (رویه ای، عدالت توزیعی، عدالت سازمانی) و مرتبه سرمایه اجتماعی آنان در سازمان رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین رعایت عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای و ایجاد اعتماد در سازمان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتوانمند سازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی بود.
روش: از جامعه آماری دانش آموزان پسر 13 تا 15 ساله با اختلال ریاضی که در سال تحصیلی 91-1390 در مراکز اختلال یادگیری شهرستان های تهران مشغول به تحصیل بودند، 40 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و در یکی از 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 9 جلسه 50 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) در زمینه مهارت های زندگی آموزش دریافت کرد؛ ولی گروه کنترل در این جلسات شرکت نکردند. تمامی آزمودنی ها پیش و پس از مداخله آموزشی، پرسشنامه خودتوانمندسازی اجتماعی را تکمیل کردند. داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های زندگی اثر معناداری بر خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان با اختلال ریاضی دارد. همچنین نتایج، بیانگر اثر مثبت و معنادار آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های شناختی، رفتاری، کفایت هیجانی و آمایه انگیزشی در دانش آموزان با اختلال ریاضی بود.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی می تواند خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی را بهبود بخشد.
اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خوداثرمندی اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام انجام پذیرفته است. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بوده که با استفاده از پرسشنامه خود کارآمدی اجتماعی گادیانو و هربرت و تابآوری کانرو و دیویدسون 30 نفر از معتادان گمنام که خودکارآمدی اجتماعی و تابآوری پایینی داشتند، بهطور تصادفی انتخاب و بهطور داوطلبانه در دوگروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروهآزمایشی10 جلسه، هفتهای یک جلسه، مهارت تفکر انتقادی را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از آموزش، مجدداً خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری هر دوگروه، مورد اندازهگیری قرار گرفت. یافته: از تحلیل کوواریانس یک طرفه (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد، F به دست آمده در خود کارآمدی اجتماعی (96/37) و تاب آوری (69/32) درسطح بین گروه آزمایشی و کنترل 0001/0>P معنی دار میباشد. به عبارت دیگر، آموزش گروهی تفکر انتقادی موجب افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام شده است. نتیجه گیری: این مطالعه، اهمیت روش آموزش تفکر انتقادی را در افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام نشان می دهد. یافته های این پژوهش با یافته های سایر پژوهش همسوئی دارد. همه این تحقیقات نشان می دهند، با افزایش تفکر انتقادی می توان موجبات خود کارآمدی اجتماعی و تابآوری بالا را فراهم ساخت.
پدیدارشناسی تجربیات مادران جایگزین در زمینه اجاره رحم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مادر جایگزین یا رحم جایگزین از جدیدترین تکنیک های باروری است که در درمان زنانی به کار می رود که به نوعی به نگهداری جنین در رحم خود قادر نیستند. در این روش پس از لقاح اسپرم و تخمک، جنین به رحم مادر جایگزین منتقل می شود و او در طی 9 ماه وظیفه نگهداری از جنین را برعهده گرفته و پس از تولد، نوزاد را به والدین اصلی تحویل می دهد. بر این اساس در این پژوهش، محققان به دنبال درک معنا و تجربه این پدیده به کمک افرادی بودند که رحم جایگزین را تجربه کرده اند. این مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدار شناسی و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند انجام شد . به این منظور، مصاحبه های عمیق و بدون ساختار با 9 مادر جایگزین انجام شد که به مرکز باروری ناباروری اصفهان مراجعه کرده بودند.داده ها با روش 7 مرحله ای کولیزی تجزیه و تحلیل شد، که حاصل آن استخراج پنج تم اصلی از یافته ها بود که که عبارت بودند از: «دلایل اقدام»، «رابطه مادر جایگزین با مادر درخواست کننده»، «اطرافیان»، «احساس مادران جایگزین» و «روند تصمیم گیری».. نتایج حاکی از آن بود که دلیل اصلی اقدام مادران به اجاره رحم مشکلات مالی است، ولی حس انسان دوستانه نیز در این بین بی تأثیر نبوده است. روابط مادران جایگزین و درخواست کننده معطوف به زمان بارداری است و اکثراً ترجیح می دادند که این رابطه بعد از زایمان به طور کامل قطع شود. وابستگی عاطفی شدیدی هم میان مادران جایگزین و فرزند در رحم آن ها مشاهده نشد.