فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: اعتیاد والدین (یا والد) می تواند منجر به پیدایش یا افزایش میزان اختلالات رفتاری در کودکان شود (12). پژوهش حاضر به بررسی میزان اختلالات رفتاری در کودکان دارای پدر معتاد و مقایسه آن با میزان این اختلالات در کودکان دارای پدر غیرمعتاد اختصاص دارد.
مواد و روش تحقیق: اختلالات رفتاری در 250 دانشآموز متشکل از 125 دانش آموز با پدر معتاد و 125 دانش آموز با پدر غیر معتاد با استفاده از پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر ویژه معلمان مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میزان اختلالات رفتاری در کودکان دارای پدرمعتاد بیشتر از کودکان دارای پدر غیرمعتاد بود. میزان اختلالات رفتاری در پسران بیشتر از دختران بود. میزان تحصیلات پدر با میزان اختلالات رفتاری فرزندان رابطه داشت؛ با افزایش تحصیلات پدر میزان اختلالات رفتاری فرزندان کاهش می یافت. میزان غیبت از مدرسه و تعداد دفعات ارجاع به مشاور مدرسه در کودکان دارای پدر معتاد نسبت به کودکان دارای پدر غیر معتاد بیشتر بود. بین اختلالات رفتاری و پیشرفت تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود داشت.
بحث و نتیجه گیری: بین اعتیاد پدر و اختلالات رفتاری در کودکان رابطه وجود دارد.
"
کارکردهای شناختی، نوروپسیکولوژیک، و نورولوژیک بیماران وسواسی باو بدون علایم افسردگی در مقایسه با هم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی کارکردهای شناختی و نوروپسیکولوژیک و نرم نشانه های عصبی در بیماران مبتلا به وسواس بود.
روش: در این پژوهش که از نوع مقطعی - تحلیلی بود، 46 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی - اجباری (OCD) (21 بیمار وسواسی توام با علایم افسردگی و 25 بیمار وسواسی بدون علایم افسردگی) و 25 فرد سالم که از نظر سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت تاهل و دامنه هوشی همتا گردیده بودند، انتخاب شدند. با استفاده از آزمون های بالینی وسواس و افسردگی (BDI-II، MOCI، CAC)، آزمون های نوروپسیکولوژیک (BD، WMS، TOH، WCST) و آزمون های نورولوژیک (EHI، NES) سه نوع ارزیابی به کار گرفته شد.
یافته ها: تفاوت گروه OCD و گروه کنترل سالم در آزمون های بالینی وسواس و نوروپسیکولوژیک معنی دار بود، اما در مورد نرم نشانه های عصبی تفاوت معنی دار آماری میان این دو گروه به دست نیامد. هم چنین در تفکیک بیماران وسواسی به دو گروه افسرده و غیر افسرده، در مورد آزمون های نوروپسیکولوژیک (به جز WMS) و آزمون های نورولوژیک (به جز خرده مقیاس ادغام حسی) تفاوت معنی دار آماری به دست نیامد.
نتیجه گیری: چنین می توان نتیجه گرفت که گروه OCD و گروه کنترل سالم از لحاظ مشخصات نوروپسیکولوژیک با هم تفاوت دارند و احتمالا مدارهای اوربیتوفرونتال در بروز، تداوم و / یا تشدید این علایم در OCD دخالت دارند. اما در تعامل وسواس و افسردگی تعیین ویژگی های فوق بر اساس آزمون های به کار رفته، دشوار و نیازمند روش های جامع تر و دقیق تری است.
آیا افراد کمرو فاقد مهارتهای ارتباطیاند؟
حوزههای تخصصی:
"
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة بین کمرویی و مهارتهای ارتباطی، مقایسه این دو سازه در دو جنس و مقایسه سطح مهارتهای ارتباطی افراد کمرو و عادی شکل گرفت. 115 دختر و 69 پسر از دانشجویان دانشگاه شیراز به سؤالهای آزمون تجدیدنظر شده مهارتهای ارتباطی (کوئین دام، 2004) و مقیاس کمرویی (چیک و باس، 1981) پاسخ دادند. یافتهها یک همبستگی منفی معنادار بین مهارتهای ارتباطی و کمرویی نشان دادند (0001/0 P < و 35/0- = r). تفاوت بین دو جنس در مقیاس کمرویی معنادار بود (02/0 P < و 3/2- = t)، بدین معنا که دختران کمروتر از پسران بودند، اما در مهارتهای ارتباطی معنادار نبود. مقایسه تفاوتهای مهارتهای ارتباطی در گروه کمرو و عادی نیز معنادار بود (0001/0 P < ، 25/4 = t).
"
بررسی حافظه سرگذشتی و شواهد عصب روان شناختی در اختلالات وسواسی – اجباری و اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نقایص عصب روان شناختی در سبب شناسی اختلال وسواسی-اجباری با شواهد فراینده ای روبه روست. هدف پژوهش حاضر سنجش و مقایسه حافظه سرگذشتی در اختلالات وسواسی ـ اجباری و اضطراب فراگیراست.
روش: آزمودنی های این بررسی مقطعی-تحلیلی سه گروه 22 نفری از مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری، اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بودند که پس از همتاسازی در متغیرهای سن، جنسیت، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل وارد مطالعه شدند. ابزار: داده های این مطالعه با استفاده از آزمون های تشخیصی اضطراب بک، افسردگی بک II، مقیاس وسواسی- اجباری ییل- براون و مصاحبه ساختاریافته حافظه سرگذشتی به دست آمدند و به وسیله روش های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میانگین های مورد مقایسه گروه ها در سنجش حافظه سرگذشتی بود. به این ترتیب که گروه وسواسی نسبت به دو گروه دیگر عملکرد ضعیف تری نشان داد (05/0< p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که وجود نقایص عصب روان شناختی در اختلال وسواسی- اجباری، به عملکرد ضعیف تر حافظه سرگذشتی این بیماران در مقایسه با مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بینجامد.
رضایت مندی از زندگی و بهداشت روان در خانواده بیماران افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مطالعات مربوط به عواقب مراقبت از بیماران روانپزشکی بیشتر به اسکیزوفرنی محدود بوده است. بر اساس شواهد، زندگیکردن با بیمار افسرده نیز میتواند مشکلات روانپزشکی در افراد مراقب ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان سلامت روان و رضایتمندی از زندگی در مراقبان افراد افسرده و اعضای خانوادههای غیرافسرده انجام شد.
روش: این مطالعه ؟؟ مقطعی در سال 1386 روی 70 فرد از مراقبان بیماران افسرده و 70 فرد از خانوادههای بدون بیمار افسرده انجام شد. مراقبان بیماران افسرده با نمونهگیری تصادفی ساده از بین مراجعهکنندگان مراکز اعصاب و روان بیمارستانهای حافظ و ابنسینای شهر شیراز و گروه کنترل از بین کارکنان و دانشجویان بیمارستانهای فوقالذکر انتخاب شدند. دادهها با مقیاس رضایتمندی ادواری از زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی که روایی و پایایی هردو مورد تایید بود، جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پیرسون، T وابسته و تحلیل واریانس طرحهای تکراری با تصحیح بنفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS 10 تحلیل شد.
یافتهها: همبستگی معنیداری بین میزان رضایتمندی از زندگی و سلامت روان خانوادههای افسرده و غیرافسرده وجود داشت. خانوادههای افراد افسرده رضایتمندی بیشتری از زندگی گزارش کردند. تفاوت معنیداری بین سلامت عمومی در دو گروه وجود نداشت. مراقبان افراد افسرده علایم افسردگی بیشتری نشان دادند. بیشترین رضایتمندی مربوط به آینده و کمترین مقدار مربوط به گذشته بود.
نتیجهگیری: مراقبت از فرد افسرده میتواند باعث افزایش رضایتمندی از زندگی شود، ضمن آن که علایم افسردگی را درمیان مراقبان افزایش میدهد. مراقبت از بیمار افسرده دارای جنبههای مثبت و منفی است و بهطور همزمان طاقتفرسا و رضایتبخش است.
نقش خودکار آمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت در تنیدگی، اضطراب و افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
تأثیرآموزش گروهی والدین کودکان 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقصان توجه – بیش فعالی بر اختلالات رفتاری فرزندانشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف :اختلال نقص توجه – بیش فعالی شایعترین اختلال عصبی رفتاری دوران کودکی می باشد که برای بهبود تعاملات اجتماعی و عاطفی ایشان به مداخلات روانی اجتماعی نیاز است و یکی از تأثیرگذارترین این برنامه ها آموزش گروهی والدین می باشد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر برنامه آموزش گروهی والدین بر میزان اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه- بیشفعالی می باشد. روش بررسی : در این مطالعه شبه تجربی 54 کودک 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه- بیشفعالی، از بین مراجعهکنندگان به 7 مرکز کاردرمانی سطح شهر تهران بهروش ساده و در دسترس انتخاب و به طور تصادفیتعادلی به دو گروه شاهد و مداخله اختصاص یافتند. علاوه بر برنامه های کاردرمانی و دارودرمانی مشترک در هر دو گروه، به مادران کودکان گروه مداخله، به مدت 8 جلسه دو ساعته و بهصورت هفتگی برنامه آموزش گروهی والدین طبق دستورالعمل فرزندپروری مثبت ساندرز (2005) ارائه شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه 48 سئوالی مقیاس ردهبندی والدین کانرز بود. دادههای حاصل به وسیله آزمون های آماری مجذور خی، تی زوجی، تی مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شد. یافته ها : علی رغم بهبود معنادار هر دو گروه در ارزیابی درونگروهی قبل و بعد، میزان کاهش نمرات خرده مقیاس های رفتاری سلوک (00۱/0>P)، اضطراب (00۱/0>P)، شاخص بیش فعالی (016/0 =P) و نمره کل پرسشنامه (00۱/0>P) در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد معنادار بود. در حالی که در خرده مقیاس های یادگیری(052/0 =P)، تکانشی بیش فعالی (267/0 =P) و مشکلات روانتنی(526/0=P) تغییر معناداری ایجاد نشد. نتیجه گیری : آموزش گروهی والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیشفعالی در کاهش میزان اختلالات رفتاری و اضطرابی ایشان تأثیر گذار است و این مداخله می تواند در کنار برنامه های دارودرمانی و کاردرمانی سودمند واقع شود.
سامانه فعال ساز مغزی و سامانه مهاری مغزی در اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع گسترده اختلال شخصیت مرزی و پیامدهای مخرب اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی آن، لزوم توجه بیشتر به این اختلال و عوامل زمینه ساز آن را برجسته می نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و وجوه تمایز این سیستم ها در افراد بیمار با افراد عادی بود.
مواد و روش ها: بدین منظور 30 فرد بیمار که با تشخیص اختلال شخصیت مرزی در بیمارستان رازی تبریز بستری بودند، پرسش نامه BIS/BAS Carver و White را تکمیل نمودند. گروه شاهد شامل 30 فرد فاقد سابقه تشخیص روان پزشکی بود.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که دو گروه مورد مطالعه در متغیرهای سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال ساز رفتاری و خرده مقیاس جستجوی لذت تفاوت معنی دار با یکدیگر دارد (01/0 < P). در این میان عامل جستجوی لذت با مقدار Wilk's Lambda (42/0) و سیستم فعال ساز رفتاری با Wilk's Lambda (53/0) در تمایزگذاری دو گروه نقش قابل توجهی داشت.
نتیجه گیری: فعالیت بالای سیستم بازداری رفتاری زمینه ساز اضطراب دایمی و احساسات منفی تجربه شده در فرد بود و فعالیت بالای سیستم فعال ساز رفتاری می تواند عامل زیربنایی تکانشگری باشد که از مؤلفه های هسته ای اختلال شخصیت مرزی است. این مطالعه هماهنگ با سایر مطالعات مبتنی بر بررسی چگونگی تأثیر عوامل زیستی- عصبی در بروز اختلال شخصیت مرزی می تواند راه گشای فهم دقیق تر این اختلال و به پیرو آن ایجاد راه کارهای مناسب جهت پیش بینی احتمال بروز بیماری و پیش گیری های نخستین و نیز گسترش روش های درمانی مؤثرتر باشد.
اثربخشی آموزش جرات¬ورزی و ایمن¬سازی در مقابل تنیدگی بر احساس غربت دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: پژوهـش حاضر به بررسی اثربخـشی روش آمـوزش جراتورزی و ایمنسازی در مقابل تنیدگی بر احساس غربت دانشجویان دختر، با توجه به ویژگی شخصیت و سبک دلبستگی آنان پرداخته است.
روش: 249 دانشجوی دختر سال اول مراکز تربیت معلم، با محدوده سنی 17 تا 35 سال، از طریق پرسشنامههای احساس غربت، سبک دلبستگی و ویژگیهای شخصیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. 90 دانشجو بر اساس اکتساب نمره بالاتر از میانگین (1 واحد انحراف معیار بالاتر) و 30 نفر بر اساس اکتساب نمره پایینتر از میانگین (1 واحد انحراف معیار پایینتر) در پرسشنامه ""احساس غربت"" انتخاب شدند. سپس گروه نمونه (کسانی که نمره احساس غربت آنان 1 واحد انحراف معیار بالاتر از میانگین بود)، بهطور تصادفی به 3 گروه دستهبندی شده و در دو گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت شیوههای آموزشی قرار گرفتند. پس از آموزش، احساس غربت 3 گروه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج آزمون t نشان داد که شیوههای آموزشی بهکاررفته در تغییر احساس غربت دانشجویان موثر بوده است. احساس غربت با ویژگیهای نوروزگرایی بالا و برونگرایی پایین تعیین گردید. میان سبک دلبستگی و احساس غربت تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: برنامههای آموزش جراتورزی و ایمنسازی در کاهش احساس غربت و استرس ناشی از حادثه انتقال موثر است. "
تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر عملکرد هوشی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی روش نوروفیدبک و مقایسه آن با ریتالین و درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین توأم در کاهش علائم اختلال بیش فعالی / کمبود توجه انجام شده، یعنی اثربخشی این روشهای درمانی را بر افزایش نمرات هوشی آزمودنیها مد نظر قرار داده است.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی که به شکل (Case series) انجام شد، تعداد 16 نفر آزمودنی مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه نوع مرکب که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، در 4 گروه مختلف به مدت 10 هفته تحت درمان با هر یک از سه رویکرد فوق قرارگرفتند. گروه چهارم هیچ درمانی نگرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین در هر 4 آزمودنی موجب افزایش هوشبهر شده است. درمان با ریتالین به تنهایی نیز در هر 4 آزمودنی موجب افزایش نمرات هوشی گردید، اما این میزان در برخی موارد خیلی قابل توجه نبود. روش درمانی نوروفیدبک نیز در 3 نفر از آزمودنیها موجب افزایش نمره هوشبهر گردید. در گروه چهارم تغییراتی حاصل نشد.
نتیجه گیری: اثربخشی درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین در افزایش نمرات کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی / نقص توجه در آزمون هوشی تجدید نظر شده وکسلر کودکان بیشتر از هریک از دو روش دیگر به تنهایی است. "
بررسی همه گیرشناسی ناتوانی یادگیری املاء در دانش آموزان دختر و پسر دوره ابتدائی شهر اهواز و اثر درمان چند حسی در کاهش ناتوانی یادگیری املاء در آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناتوانی یادگیری نوشتن یکی از اختلالات یادگیری بخصوص است که به درک با استفاده از زبان نوشتاری مربوط می شود. برای تشخیص این اختلال باید مهارتهای نوشتن کودک به طور قابل توجهی زیر سن تقویمی، هوش و عملکرد تحصیلی وی باشد. این اصطلاح اصولا افرادی را که به واسطه معلولیتهای دیداری، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده اند، شامل نمی شود. این پژوهش با هدف بررسی همه گیرشناسی ناتوانی یادگیری املاء در بین دانش آموزان دوره ابتدائی و بررسی تاثیر روش ترمیمی چند حسی در کاهش این ناتوانی انجام پذیرفته است. در این پژوهش روش آزمایشی میدانی به کار رفته است که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروههای آزمایشی، گواه و گواه بهنجار استفاده شده است. نمونه مربوط به همه گیرشناسی 160 کلاس (شامل 4000 دانش آموز پسر و دختر) دبستانهای اهواز بود که به صورت نمونه گیری مرحله ای انتخاب شدند. همچنین 180 دانش آموز به طور تصادفی ساده برای آزمون فرضیه ها گزینش شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمونهای تشخیصی اختلال املاء، ماتریسهای پیشرونده ریون، آزمون املاء و بررسی پرونده تحصیلی دانش آموز استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که میزان همه گیرشناسی ناتوانی یادگیری املاء 7 درصد است. میزان همه گیرشناسی ناتوانی یادگیری املاء در دانش آموزان پسر نسبت به دختر (7.6 درصد در مقابل 6.4 درصد) بیشتر است. نتایج حاصل از اجرای آزمایش روش ترمیمی چند حسی نشان داد که استفاده از این روش به صورت معنی داری باعث کاهش اختلال املاء می گردد و پس از یک ماه پیگیری نتایج حاصل از مداخله نسبتاً پایدار بودند.
نقش ویژگی های شخصیت و راهبردهای مقابله ای در خود- مراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت به عنوان یک بیماری مزمن به رفتارهای خود- مراقبتی ویژه ای تا پایان عمر نیاز دارد. عوامل روان شناختی نقش مهمی در پیروی از برنامه های خود- مراقبتی در بین بیماران مبتلا به دیابت دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش ویژگی های شخصیت و راهبردهای مقابله ای در خود- مراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
روش: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 320 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 با روش نمونه گیری در دسترس از انجمن دیابت و بیمارستان سینای شهر تبریز انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو، پرسشنامه مقابله لازاروس- فولکمن و مقیاس رفتارهای خود- مراقبتی دیابت مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه شناسی توانستند رفتارهای خود- مراقبتی را در بین بیماران دیابتی نوع 2 پیش بینی کنند و هر دو راهبرد مقابله ای هیجان- مدار و مسأله- مدار قادر به تعدیل روابط بین ویژگی های شخصیت و رفتارهای خود- مراقبتی بودند.
نتیجه گیری: راهبردهای مقابله ای رابطه بین ویژگی های شخصیت و خود- مراقبتی را در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تحت تأثیر قرار می دهند. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در برنامه ریزی های پیشگیرانه و شناسایی بیماران در معرض خطر بالا در تبعیت ضعیف از برنامه های خود- مراقبتی و طراحی مداخله های روان شناختی مفید باشد.
عملکرد حافظه بیماران مبتلاء به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از جنگ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
جنگ به عنوان یکرویداد تنیدگی زا دارای پیامد های درازمدت بسیار، از جمله بروز اختلالات روان شناختی نظیر اختلال استرس پس ازسانحه (PTSD) می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد حافظه بازماندگان دفاع مقدس مبتلا به PTSD انجام شده است.
روش: تعداد 30 نفر از بازماندگان جنگ مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه و 30 نفر از بازماندگان جنگ بدون اختلال استرس پس از سانحه و 30 نفر از افراد بهنجار که در متغیرهای سن، هوش و جنس همتا شده بودند، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و در این مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک، مقیاس تجدیدنظرشده اثر رویداد و آزمون حافظه وکسلر بود. داده های به دست آمده با روش های آماری تحلیل واریانس یکراهه، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر تفاوت معنادار بین بازماندگان جنگ با اختلال PTSD ، با دو گروه دیگر در متغیر حافظه بود و افراد مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه از عملکرد ضعیف تری برخوردار بودند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر در راستای یافته های سایر پژوهش ها می باشد که نشان می دهند افراد مبتلاء به PTSD علاوه بر داشتن مشکلات در بخشهای مختلف حافظه مانند حافظه شرح حال، حافظه مربوط به آینده، حافظه کاری در حافظه کلی نیز از نقص برخوردار است که در بازتوانی ها و درمان باید مد نظر قرار گیرد.
بررسی مصرف مواد در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان ابن سینا مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه :مبتلا به اسکیزوفرنیی یک اختلال شدید روانی است که تقریباً 1% جمعیت را مبتلا میسازد. توأم شدن مبتلا به اسکیزوفرنی ومصرف مواد شایع است و شاخص پیش آگهی بد تلقی میشود. با توجه به این که تاکنون بررسی در مورد مصرف مواد در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مشهد انجام نشده است بر آن شدیم تا میزان مصرف مواد و نوع ماده ی مصرفی را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان ابن سینا در سال 85 بررسی نمائیم.روش کار: این مطالعه یک تحقیق توصیفی– مقطعی است، 100 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان ابن سینا مشهد در سال 85 که بر اساس مصاحبه بالینی روان پزشک بر مبنای ملاک های تشخیصیDSM VI مبتلا به اسکیزوفرنی بودند، با روش نمونه گیری آسان (در دسترس) انتخاب شدند. پرسش نامه مربوط به مصرف مواد با توجه به اطلاعات ثبت شده در پرونده ها و مصاحبه بالینی روان پزشک تکمیل گردید. اطلاعات جمعیت شناختی بیماران نیز در پرسش نامه ثبت شد، سپس نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.نتایج : از 100 بیمار مورد مطالعه 68 نفر مرد و 32 نفر زن بودند. میانگین سنی بیماران 42 سال بود. 47% بیماران سابقه ی خانوادگی اختلال روان پزشکی داشتند. در بیش از نیمی از بیماران سن آغاز بیماری زیر 25 سال بوده 58% بیماران سابقه ی مصرف مواد داشتند که 5/46% مصرف یک ماده و 5/53% مصرف همزمان چند ماده را ذکر میکردند. سن شروع مصرف مواد 21 تا 31 سال بود. بیشترین ماده مورد مصرف سیگار (98/73%) بود پس از سیگار مصرف تریاک و حشیش شیوع بیشتری داشت. بین جنس ومصرف مواد ارتباط معناداری وجود داشت(05/0p<) اما بین سن، شغل، نوع ماده ی مصرفی، مدت شروع بیماری و مصرف مواد ارتباط معنا داری وجود نداشت (05/0< p). یک سوم بیماران زن و دو سوم بیماران مرد سابقه ی مصرف مواد داشتند.بحث: شیوع مصرف مواد در بیماران مورد بررسی 58% بود. با توجه به این که مصرف مواد در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی میتواند باعث افزایش شدت علایم، بستری شدن های مکرر، بیماری های عفونی، خشونت، جرم، بی خانمانی، عدم مصرف دارو و در نتیجه پاسخ ضعیف به درمان های دارویی شود، همچنین بار مالی و هیجانی بالایی برای بیمار- خانواده و سیستم بهداشت روان دارد، لازم است به مصرف مواد و درمان آن در این بیماران توجه بیشتری شود.
"
مقایسه رابطه افسردگی مادران و هوش هیجانی دختران نوجوان شنوا و ناشنوای شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه رابطه نمرات افسردگی مادران و هوش هیجانی دختران نوجوان شنوا و ناشنوای شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی انجام شد. 30 دانش آموز دختر و مادرانشان از مدرسه شنوایان و 30 دانش آموز دختر و مادرانشان از مدرسه ناشنوایان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای از مقطع سوم راهنمایی ناحیه 3 آموزش و پرورش با رعایت سطح تحصیلات دیپلم و وضعیت اقتصادی در حد متوسط برای والدین انتخاب شدند. اطلاعات به کمک پرسش نامه افسردگی Beck برای مادران و پرسش نامه هوش هیجانی برای دانش آموزان جمع آوری گردید و آن گاه داده ها با آزمون های t و ضریب همبستگی Pearson مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: آزمون میانگین دو گروه مستقل نشان داد که جز عامل خوش بینی، بین بقیه عوامل هوش هیجانی در دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین میانگین نمرات افسردگی مادران تفاوت معنی داری وجود دارد. در آخر نیز نتایج همبستگی Pearson نشان داد که میانگین نمرات افسردگی مادران دو گروه با میانگین نمرات هوش هیجانی فرزندانشان رابطه معکوس دارد.
نتیجه گیری: نتایج میتواند حاکی از آن باشد که ناشنوایی فرزند با میانگین نمرات افسردگی مادر مرتبط بوده، از طرف دیگر میانگین نمرات افسردگی مادر با هوش هیجانی فرزند رابطه دارد. میانگین نمرات افسردگی بیشتر مادر به دلیل برقراری رابطه عاطفی منفی با هوش هیجانی پایین و میانگین نمرات افسردگی پایین به دلیل برقراری رابطه عاطفی مناسب با هوش هیجانی بالای نوجوان شنوا رابطه دارد.