فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی (مدل MI) بر پیش بینی عود زنان وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر پیشگیری از عود زنان وابسته به مواد مخدر بود. روش: این پژوهش به روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری، شامل تمامی زنان معتاد مراجعه کننده برای ترک اعتیاد به مرکز بازتوانی کمپ اعتیاد آینده روشن شهر اصفهان در تابستان 1391 بود. نمونه پژوهش30 نفر از زنان معتاد بودند که از میان معتادان ساکن در کمپ انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده پرسشنامه آگاهی از بازگشت مجدد به مصرف مواد بود.گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای جلسات مصاحبه انگیزشی شرکت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که جلسات مشاوره به سبک مصاحبه انگیزشی اثرگذار بود. نتیجه گیری: می توان گفت مصاحبه انگیزشی در کاهش عود مصرف مواد مخدر مفید و مؤثر است.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی در پیش گیری از گرایش دانش آموزان به سوءاستفاده از مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی در پیشگیری از گرایش دانش-آموزان به سوء استفاده از مواد مخدر می باشد. روش: روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری را دختران پیش دانشگاهی شهر اردبیل بود که از میان آن ها ابتدا 240 دانش آموز به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند سپس از بین آن ها 60 نفر با گرایش بالا به مواد انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند.گروه آزمایش به طور منظم به مدت 3هفته در طی 4جلسه در دوره آموزش هوش هیجانی حضور یافتند و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس پذیرش اعتیاد واستعداد اعتیاد استفاده شد. یافته ها: نتایج حکایت از اثربخشی معنادار آموزش هوش هیجانی داشت. نتیجه گیری: هوش هیجانی و ارتقا آن می تواند در پیشگیری از گرایش افراد به سوء استفاده از موادتأثیر گذار باشد.
نقش میانجی ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی در رابطه بین گرایش به اعتیاد و عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر به بررسی نقش میانجی ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی در رابطه بین نگرش به اعتیاد و عملکرد تحصیلی دانشجویان، می پردازد. روش : در یک پژوهش همبستگی که در مقوله طرح های توصیفی قرار دارد، 106 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال تحصیلی 1390 به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به سوالات خرده مقیاس وظیفه شناسی پرسشنامه شخصیتی نئو و پرسشنامه نگرش سنج نسبت به اعتیاد پاسخ دادند. آخرین معدل کل اکتسابی دانشجویان به عنوان عملکرد تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. یافته ها: درگام اول، رگرسیون عملکرد تحصیلی از روی گرایش به اعتیاد معنی دار بود، اما با ورود متغیر میانجی وظیفه شناسی در گام دوم، کاهش چشمگیری در ضریب β گرایش به اعتیاد دیده شد و معنی داری خود را ازدست داد. به این معنا که متغیرمیانجی وظیفه شناسی در رابطه بین گرایش به اعتیاد و عملکرد تحصیلی نقش میانجی را دارد. نتیجه گیری: افراد وظیفه شناس به دلیل ویژگی هایی چون خودنظم دهی، سختکوشی و مقاومت در برابر تکانه های آسیب رسان از پیشر فت تحصیلی بالاتر و گرایش کمتر نسبت به اعتیاد برخوردارند. بنابراین ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی می تواند با ایفای یک نقش محافظتی، اثرمخرب گرایش به اعتیاد را بر عملکرد تحصیلی دانشجویان خنثی نماید.
مقایسه همدلی در افراد افسرده غیر بالینی و افراد بهنجار
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر سلامت روان در میزان همدلی، این پژوهش با هدف مقایسه همدلی و زیرمقیاس های آن در افراد افسرده غیر بالینی و افراد بهنجار صورت گرفته است. در این راستا از طریق مطالعه علی مقایسه ای 20 نفر از افراد افسرده غیر بالینی مراجعه کننده به کلینیک روان شناسی استان گیلان و 20 نفر از افراد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و آزمون تصاویر (آزمون رفتاری محقق ساخته) و پرسشنامه واکنش های بین فردی دیویس (IRI) جهت سنجش همدلی و مقیاس افسردگی بک (BDI) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل داده ها با آزمون U من ویتنی نشان داد تفاوت دو گروه افسرده غیر بالینی و بهنجار در نمره کلی همدلی و زیر مقیاس های آن اعم از دیدگاه گیری، خیال، توجه همدلانه و ناراحتی شخصی معنادار نیست (05/0< P). یافته های مطالعه حاضر بیانگر این نکته است که در جمعیت ایرانی، ویژگی های روان شناختی افراد افسرده غیر بالینی در توانایی همدلی آنان اختلال ایجاد نکرده و عمدتاً همدلی تحت تأثیر عوامل دیگر تعدیل می یابد.
بررسی زمینه ها و آسیب های اعتیاد در جامعه دانشجویی کشور
حوزههای تخصصی:
اعتیاد پدیده ای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که عامل های مختلفی از جمله فردی، خانوادگی، محیطی و اجتماعی در رشد و گسترش آن دخالت دارد. در وقوع اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی عظیم، نقش و اهمیت عامل های اجتماعی، فقر، مهاجرت، رشد سریع جمعیت، جهل، ناآگاهی، بی سوادی و ...، برجسته تر از سایر علل بروز می کند. بررسی این مشکلات با توجه به افول جمعیت جوان و نیل هرم جمعیتی کشور به میان سالی و پیری اهمیت دوچندانی می یابد. در این مقاله به روش کتابخانه ای به بررسی زمینه ها و آسیب های اعتیاد در جامعه دانشجویی کشور پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد که مجموعه ای از عامل های خطر، قبل و حین تحصیل، ضعف های شخصیتی، بی معنایی در انجام کارها، نداشتن قدرت بدنی مناسب، بیزاری فرهنگی، از خودبیزاری، بالارفتن سن ازدواج، فشار درس و ...، از عامل های بروز اعتیاد در بین دانشجویان هستند. گسترش اعتیاد در بین دانشجویان باعث تضعیف نیروهای کار توانمند، هدر رفتن سرمایه، به خطر افتادن آینده کاری بخش های تولید، صنعت و خدمات کشور شده و در کنار آن، ناهنجاری هایی مانند طلاق، گسترش فساد و خودفروشی، سرقت، زورگیری، پرخاشگری و آسیب های روانی و اجتماعی گسترده را در پی دارد.
تأثیر درمان دیدگاه زمان بر شدت علائم وسواس و اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به محدویت های درمان های مواجهه ای در کاهش شدت علائم وسواس-اجبار، بررسی در مورد کاربندی روش های درمانی غیر مواجهه ای جدید ضروری به نظر می رسد. بر همین اساس هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان دیدگاه زمان، بر شدت علائم وسواس و علائم اجبار بیماران مبتلا به اختلال وسواس-اجبار بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری است. تعداد 30 بیمار که بر اساس ملاک های راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص اختلال وسواس- اجبار دریافت می کردند، با استفاده از روش نمونه گیری سهل الوصول از بین سه مرکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان در نیمه دوم سال 1392 انتخاب گردید. آزمودنی ها به صورت تصادفی در 2 گروه قرار گرفتند. این طرح شامل یک متغیر مستقل کاربندی درمان، در سطح 1-درمان دیدگاه زمان و 2-لیست انتظار بود. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس وسواس-اجبار ییل براون(Y-BOCS)جهت اندازه گیری شدت علائم وسواس و اجبار بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد درمان دیدگاه زمان باعث کاهش شدت علائم وسواس در مرحله پس آزمون می شود(05/0>P) ولی این اثر پایدار نیست. همچنین، درمان دیدگاه زمان بر شدت علائم اجبار اثربخش نبود (05/0P>). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها درمان دیدگاه زمان می تواند برای درمان علائم وسواس بکار برده شود. ولی با توجه به عدم تأثیر این شیوه بر کاهش علائم اجبار می توان اینگونه بیان کرد که با رفع محدودیت های پژوهش حاضر و انجام تغییرات لازم، از درمان دیدگاه زمان می توان به عنوان یک روش درمانی جدید و غیر مواجهه ای در زمینه کاهش شدت علائم وسواس و اجبار استفاده کرد.
بررسی میزان اثر بخشی زوج درمانی یکپارچه نگر بر کاهش افسردگی، علایم استرس پس از سانحه و افزایش گذشت و روابط صمیمانه پس از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر بر کاهش آسیب های ناشی از خیانت همسر صورت گرفت.
روش تحقیق نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل زوجینی بود که به دلیل مشکل خیانت همسر (مرد) به یکی از مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 29 زوج بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (14 زوج) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه-گیری، پرسشنامه های افسردگی بک، استرس پس از سانحه، صمیمیت زوجین و انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب بود. گروه آزمایش 8 جلسه زوج درمانی یکپارچه نگر دریافت کردند. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) تجزیه وتحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که زوج درمانی یکپارچه نگر افسردگی و علایم استرس پس از سانحه را کاهش داده است و باعث افزایش بخشودگی و صمیمیت شده است. بر اساس نتایج این مطالعه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر بر کاهش افسردگی و علایم استرس پس از سانحه و افزایش گذشت و صمیمیت در زوجین مواجه با خیانت زناشویی تایید شد.
رویکردهای نظری و کاربردی در اختلال های اضطرابی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مروری با مراجعه به مقالات و منابع روانشناختی مرتبط با موضوع و مطالعه و کنکاش آنها به جمع بندی و نتیجه گیری در مورد اختلال های اضطرابی در کودکان، علل به وجود آمدن این اختلال ها و روش های مداخله اقدام شده است. اختلال های اضطرابی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی هستند که بسیاری از درمان گران به آن توجه ویژه داشته اند. برای مداخله در این اختلال ها دو نظریه شناختی- رفتاری و نظریه آدلری دو شیوه مطرح در این ارتباط هستند. شیوه ی شناختی- رفتاری که راهبردهایی را برای مقابله با اختلال های اضطرابی ارایه می دهد بیشتر جنبه ی درمانی و نظریه آدلری از این نظر که به شیوه های فرزند پروری و نوع الگو سازی والدین می پردازد بیشتر جنبه ی پیشگیرانه دارد.
چگونه می توانم رایانه را به وسیله روش های خلاق به کودکان کم توان ذهنی آموزش دهم؟ (اقدام پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در دنیای کنونی یادگیری رایانه یکی از متغیرهای سواد محسوب می شود. از آنجا که آموزش استفاده از رایانه به کودکان کم توان ذهنی متفاوت از افراد عادی می باشد. هدف از این پژوهش، طراحی و اجرای روش های مبتکرانه برای آموزش رایانه به کودکان کم توان ذهنی و بررسی میزان اثربخشی این روش ها است. روش: پژوهش حاضر پژوهشی کیفی و از نوع اقدام پژوهی می باشد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان استثنایی گروه کم توان ذهنی استان همدان بودند؛ که با روش نمونه گیری هدفمند، 10 دانش آموز از پایه اول تا پنجم انتخاب و در گروه آزمایش قرار گرفتند. روش های استفاده شده برای آموزش رایانه در این اقدام پژوهی شامل: ساده ساختن مفاهیم و موضوعات آموزشی، استفاده از روش های مجسّم و عینی، استفاده از نرم افزارهای گوناگون، بازی ها و سرگرمی های مختلف، روش های متنوّع تکرار و تمرین و تلفیق مفاهیم درسی همراه با آموزش رایانه می باشند و برای آموزش دانش آموز معلول فلج مغزی هم از دو روش اختصاصی آموزش چندحسی و به کاربردن وسایل توان بخشی مخصوص استفاده شد. عملکرد دانش آموزان در شواهد یک و دو به صورت چک لیست اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد. یافته ها: در تحلیل یافته ها مشخّص شد که روش های آموزشی معرفی شده، برای آموزش رایانه به کودکان کم توان ذهنی حدود 53 درصد مؤثر بوده اند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش های معرفی شده برای آموزش رایانه به دانش آموزان کم توان ذهنی و کودکان عادی زیر 7 سال قابل استفاده می باشد.
پروفایل شخصیتی بیماران وابسته به مت آمفتامین بر اساس آزمون رورشاخ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه در مورد ویژگی های شخصیتی و سبک عاطفی افراد سوء مصرف کننده ی مواد، اطلاعاتی در مورد عوامل زیربنایی و تداوم دهنده ی رفتار اعتیاد، به دست می دهد. با توجه به رشد چشمگیر مصرف مواد محرک به ویژه مت آمفتامین در سال های اخیر، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی پاسخ های فرافکن گروه وابسته به مت آمفتامین در آزمون رورشاخ انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس در سال 91-1390 در 40 مرد وابسته به مت آمفتامین در کمپ های ترک اعتیاد یاران، امید، نوین، امید رهایی و نجات و 40 نفر گروه شاهد در شهرستان یزد انجام شد. دو گروه از نظر سن و جنس همتا و از نظر تحصیلات، همگن شده بودند. آزمون رورشاخ در شرکت کنندگان اجرا شد. اعتبار بین نمره گذاران از طریق همبستگی بین دو نمره گذار مستقل به دست آمد. داده ها با مدل رگرسیون لجستیک و با نرم افزار spssv19 تحلیل شدند.
یافته ها: پاسخ های منفی انسانی و پاسخ های رنگ– شکل در آزمون رورشاخ، قادرند به طور معنی داری (05/0P<) افراد وابسته به مت آمفتامین را از گروه شاهد تفکیک نمایند. با یک مدل رگرسیون لجستیک، 70 درصد افراد به درستی طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: فراوانی پاسخ های فرافکن منفی انسانی در گروه وابسته به مت آمفتامین نشان می دهد که این گروه به علت شخصیت خودشیفته، تا حدی در مورد کمال شخصی نامطمئن بودند و تمایل داشتند با حالت تدافعی موقعیت هایی را که با ارزش خود چالش انگیز می یابند، خنثی یا کنترل نمایند. هم چنین کاهش پاسخ های رنگ- شکل شاخصی از پیشرفت درمان صورت گرفته در کمپ ترک اعتیاد، در گروه وابسته به مت آمفتامین است.
اثربخشی الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال های طیف اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال های طیف اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی تک آزمودنی بود. جامعه آماری شامل همه کودکان با اختلال های طیف اتیستیک شهر تبریز بود. نمونه شامل چهار کودک (2 پسر و 2 دختر) 6 تا 10 سال با اختلال های طیف اتیستیک بودند که به شیوه در دسترس از مرکز ویژه کودکان اتیستیک انتخاب شدند. از طرح خطوط پایه چندگانه برای هر آزمودنی استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها، از تحلیل نموداری استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که روش الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی آزمودنی ها تأثیر دارد.
مقایسه ابعاد مشکلات بین شخصی در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده، تغییر جنسیت نداده و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه ابعاد مشکلات بین شخصی در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده، تغییر جنسیت نداده و افراد عادی بود.
روش: سی و پنج فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی مذکر به مؤنث (بیست فرد تغییر جنسیت نداده و پانزده فرد تغییر جنسیت داده) و بیست فرد مؤنث عادی در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس مشکلات بین شخصی (IIP-60) را تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بالاترین نمرات به دست آمده در ابعاد مشکلات بین شخصی به ترتیب مربوط به افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت نداده، افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده و افراد عادی بود. تفاوت بین تغییر جنسیتی ها و افراد عادی در مشکلات بین شخصی معنادار نبود (05/0≥ p).
نتیجه گیری: تغییر جنسیت افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی می تواند مشکلات بین شخصی آنها را تا حدی کاهش دهد.
بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس افسرده و غیرافسرده در مقایسه با افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تاکنون پژوهش های متعددی به بررسی وضعیت حافظه در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ام.اس.) پرداخته اند. با این حال حافظه سرگذشتی کمتر از سایر جنبه های حافظه مورد توجه قرار گرفته است. از این رو با توجه به تاثیر پذیری حافظه سرگذشتی از افسردگی و نیز با توجه به شیوع بالای افسردگی در بیماران مبتلا به ام.اس، هدف از پژوهش حاضر بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران مبتلا به ام.اس. افسرده و غیر افسرده و مقایسه آن ها با افراد سالم می باشد.
مواد و روش ها: به این منظور 52 بیمار مبتلا به ام. اس. (26 بیمار افسرده و 26 بیمار غیر افسرده ) و 26 فرد سالم که از نظر سن با بیماران همتا بودند به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) و آزمون حافظه سرگذشتی (AMT) ارزیابی شدند. اطلاعات به دست آمده با کنترل متغیر میزان تحصیلات از طریق آماره کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج، بیانگر تفاوت معنادار بین سه گروه مورد مطالعه در عملکرد حافظه سرگذشتی بود. به گونه ای که بیماران مبتلا به ام.اس. افسرده کمترین بازیابی خاطرات خاص، بیشترین بازیابی خاطرات عام و بیشترین تأخیر زمانی برای بازیابی خاطرات را داشتند و گروه سالم بیشترین بازیابی خاطرات خاص، کمترین بازیابی خاطرات عام و کمترین تأخیر زمانی را داشتند.
نتیجه گیری: با اینکه عملکرد حافظه سرگذشتی بیماران مبتلا به ام. اس. افسرده نسبت به دو گروه دیگر آسیب شدیدتری را نشان می دهد، اما تفاوت بین عملکرد حافظه سرگذشتی بیماران غیر افسرده با افراد سالم نیز معنادار است که می تواند بیانگر اثر متغیر/متغیرهایی به جز افسردگی باشد.
اثر بخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به افسردگی انجام شده است. روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه آماری شامل تعداد 48 نفر از دانش آموزان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر نوشهر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در گروههای آزمایش (خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان) و کنترل گمارده شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر، شامل پرسشنامه افسردگی و کیفیت زندگی بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل در بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان افسرده مؤثر بود. همچنین آموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان، بر بهبود افسردگی دانش آموزان افسرده مؤثرتر بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، می توان گفت که آموزش خود-دلسوزی عامل تأثیرگذار مهمی بر کیفیت زندگی و افسردگی می باشد.
اوتیسم و محیط: چگونه با مدیریت عوامل محیطی احتمال اوتیسم شدن کودک خود را به حداقل برسانیم؟(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اوتیسم یک ناتوانی تکاملی با سن شروع در دوران کودکی (زیر 3 سال) است که از طریق نواقص مشخصی در برقراری روابط اجتماعی، اختلال در تکلم و الگوهای تکراری رفتاری شناخته می شود. در دهه های اخیر به علت بروز پیشرونده ی این بیماری، تحقیقات بسیاری پیرامون شناخت عوامل اتیولوژیک مربوطه صورت گرفته است و مشخص شده که نقش عوامل محیطی در سبب شناسی اوتیسم، اگر بیشتر از عوامل ژنتیکی نباشدکمتر نیست. به همین منظور در این مقاله مروری تلاش شده است تا مجموعه ای از عوامل محیطی دخیل در بروز اوتیسم گردآوری شود و در انتها دستورالعملی کاربردی جهت به حداقل رساندن احتمال ابتلای کودکان به این اختلال ویران کننده، در قالب پیشنهاداتی مشخص و عملی ارایه شود.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی معتادان در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش های مهارت های زندگی بر بهبود عزت نفس و رضایت زناشویی در بین معتادان متأهل در حال ترک شهر قزوین انجام شد. روش: در این مطالعه شبه آزمایشی دو گروه 12 نفری از مردان معتاد در حال ترک شهر قزوین که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه) استفاده شد. آموزش در 10 جلسه، به شکل کارگاه پرسش و پاسخ و ایفای نقش توسط اساتید مجرب انجام شد. در گروه گواه نیز در انتظار آموزش ماندند. پس از اتمام آموزش، از هردو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج نشان دادند که آموزش موجب بهبود و ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی معتادان در حال ترک می شود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی تأثیر مثبتی بر ارتقاء عزت نفس و رضایت زناشویی افراد جامعه، به ویژه معتادان خواهد داشت؛ مهارت های زندگی فرد را توانمند می کند تا دانش، نگرش ها و ارزش هایش را به فعلیت برساند و او را قادر می سازد تا انگیزه و رفتار سالم داشته باشد که این اثر مهم تأثیر زیادی بر روابط وی با همسرش خواهد داشت.