فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه مصرف مواد مختلف ممنوعه همچون موادمخدر، روان گردان و نیروزا به عنوان یک مساله اجتماعی نگرانیهای زیادی را در سطوح مختلف جوامع بشری ایجاد کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی شیوع مصرف موادمخدر و روان گردان در بین دانش آموزان و دانشجویان و شناسایی عوامل خطرزای مرتبط با مصرف این مواد در بین آن ها بود. روش: جامعه آماری این تحقیق توصیفی پیمایشی را کلیهی دانش آموزان و دانشجویان شهرستان خدابنده تشکیل میدادند. از بین افراد جامعهی آماری با روش نمونه گیری خوشه ای در دانش آموزان و دانشجویان 580 پرسشنامه توزیع شد که البته پس از حذف پرسشنامه های ناقص تعداد 480 پرسشنامه کدگذاری شد. یافته ها: مهم ترین دلایل مصرف موادمخدر گزارش شده توسط مصرفکنندگان این مواد به نقل از دانش آموزان و دانشجویان شهر خدابنده به ترتیب عبارت بودند از: لذت و کنجکاوی، قرار گرفتن در معرض محیط بد مثل دوستان و آشنایان مصرفکنندهی مواد، بیکاری، مشکلات اقتصادی، بیاطلاعی و کمبود محبت. نتیجه گیری: تحلیل نتایج این تحقیق نشان دهندهی شیوع بالای مصرف این مواد و ضرورت تدوین برنامه های پیشگیری برای این افراد است.
بررسی برخی از همبسته های جمعیت شناختی الگوهای شخصیت مرزی در نمونه های غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی تفاوت های جمعیت شناختی در شیوع شخصیت مرزی در جمعیت عمومی در تشخیص عواملی کمک کننده می باشد که سیر و سبب شناسی آن را تحت تاثیر قرار می دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برخی از مؤلفه های جمعیت شناختی از قبیل تحصیلات والدین، تعداد اعضاء خانواده، تاهل، سن و ترتیب تولد بر شخصیت مرزی بود. بدین منظور نمونه ای به حجم 749 نفر (380 نفرگروه مذکر و 369 نفر گروه مؤنث) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانشکده های مختلف دانشگاه شیراز انتخاب و با مقیاس شخصیت مرزی (STB) آزمون شدند. یافته ها نشان داد که صفات شبه روان گسستگی مرزی در میان فرزندان متعلق به پدران با تحصیلات پایین، خانواده های پر جمعیت و گروه مجرد بیشتر دیده می شود. همچنین، سن، تحصیلات مادر و ترتیب تولد با صفات مرزی رابطه ای نشان ندادند. این یافته ها نقش عوامل جمعیت شناختی به ویژه عوامل خانوادگی در پدیدآیی یا تشدید صفات مرزی را خاطرنشان می کند.
رابطه دوزبانگی و اختلال های گفتار وزبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متفاوتی در ایجاد یا تشدید اختلال های گفتار و زبان دخیل می باشند، دو زبانگی در کنار سایر عوامل می تواند چنین اختلالاتی را در افراد ایجاد نماید. دو زبانه بودن بدین معنا است که یک فرد یا مجموعه ای از افراد در یک جامعه زبانی از بیش از یک زبان در امر ارتباط استفاده می کنند. تاثیر دو زبانگی بر گفتار و زبان از جمله ایجاد تاخیر در رشد طبیعی آنها در مطالعات زیادی مورد توجه قرار گرفته است و زمینه ساز ایجاد دو رویکرد درمانی (تک زبانه یا دو زبانه بودن) گردیده است که در زیر به آن پرداخته می شود .
بررسی اثربخشی درمان کوتاه مدت متمرکز بر فراشناخت بر کاهش علائم اختلال هراس اجتماعی: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این مطالعه، اثربخشی یک روش جدید درمانی برای اختلال هراس اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس رویکرد فراشناختی، افکار و عقاید منفی در مورد خود اجتماعی، از سبک پردازش ایجاد شده به وسیله فراشناخت های فرد به وجود می آیند. بنابراین، درمان بر اصلاح سبک پردازش، قبل، در حین و بعد از رویارویی با موقعیت اجتماعی تمرکز می کند.
روش کار: در این تحقیق، طرح مطالعه موردی (1n=) با تکرار A-B همراه با خط پایه چندگانه و پیگیری سه ماهه به کار برده شد. نمونه مورد پژوهش از بین مراجعینی که از آبان ماه تا دیماه سال 1387 به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز مراجعه نمودند، انتخاب گردید. وی تحت 8 جلسه درمان فراشناختی قرار گرفت. در این تحقیق، از مقیاس های فراشناخت هراس اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی، اجتناب و آشفتگی اجتماعی و هراس اجتماعی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل نگاره ای و تعیین درصد بهبودی استفاده گردید.
یافته ها: در پایان درمان، نتایج حاکی از تغییر معنادار بالینی و آماری در نمرات به دست آمده از همه مقیاس های خاص هراس اجتماعی در مورد این بیمار بود؛ ضمن این که این نتایج در پیگیری نیز حفظ شد.
نتیجه گیری: درمان فراشناختی می تواند درمانی اثربخش و کوتاه مدت برای اختلال هراس اجتماعی باشد. با توجه به بدیع بودن این تحقیق، پر واضح است که ارزیابی های بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
مقایسه تاثیر روشهای درمان رفتاری ـ شناختی و رفتاری ـ فراشناختی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس ـ اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی درمان شناختی و فراشناختی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار بوده است.
روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شده است. گروه های آزمایشی شامل دو گروه رفتاری- شناختی (18n=) و رفتاری- فراشناختی (11n=) بودند. مداخله های رفتاری- شناختی و رفتاری- فراشناختی روی دو گروه آزمایشی انجام و سپس بیماران توسط پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی (MOCI) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: اندازه اثر درمان رفتاری- شناختی برابر 6/1 و اندازه اثر درمان رفتاری- فراشناختی برابر 4/1 به دست آمد که نشان دهنده میزان تاثیر زیاد درمانی هر دو گروه است. اما در مقایسه نتایج دو گروه با روش تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: مطابق یافته های این پژوهش تمرکز درمان روی تحریفات شناختی و باورهای فراشناخت هر دو منجر به کاهش علائم وسواس- اجبار در بیماران OCD می شود و میزان تاثیر دو روش رفتاری- شناختی و رفتاری- فراشناختی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارد.
ارتباط بین تفسیر انتقال با کاهش شدت افسردگی در روان درمانی روانپویشی کوتاه مدت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: تفسیر انتقال در رواندرمانی روانپویشی کوتاه مدت تکنیک مهمی به شمار میرود. هدف این پژوهش بررسی نقش تفسیر انتقال در پیامد شدت افسردگی 6 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی میباشد که با رواندرمانی روانپویشی کوتاه مدت تحت درمان قرار گرفتهاند. روش بررسی: در پژوهش حاضر با استفاده از طرح آزمایشی تک آزمودنی، 6 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی که به روش در دسترس انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. شدت افسردگی از طریق پرسشنامه افسردگی بک 3 بار قبل از درمان، 20 بار در دوره درمان بعد از هر جلسه و 4 بار در دوره پیگیری سنجیده شد. داده های تحقیق با استفاده از روش تحلیل میزان اثر (d کوهن) و نمودار بهطور چشمی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مقایسه تغییرات میانگین نمرات افسردگی دوره درمان با دوره قبل از درمان از طریق تحلیل میزان اثر نشان داد که از 6 بیمار مورد بررسی، 5 نفر کاهش شدت افسردگی از حد متوسط به خفیف داشتهاند. میزان اثر تغییر شدت افسردگی در دوره درمان در مقایسه با دوره قبل از درمان، در 4 مورد معادل میزان زیاد و 1 مورد معادل میزان متوسط بود. یکی از بیماران در دوره درمان در شدت افسردگی کاهش نشان نداد. تحلیل روند تغییرات از طریق نمودار حاکی از رخداد کاهش پایدار در نیمه دوم درمان بود. نتیجه گیری: در تفسیر انتقال، تمرکز بر روی یک الگوی غالب رابطه بین فردی، در کاهش علائم افسردگی در چارچوب رواندرمانی تحلیلی کوتاه مدت مؤثر میباشد.
بررسی و ارزیابی واژه های القاکننده ولع مصرف، در سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ولع مصرف، هسته اصلی مصرف مواد است و مت آمفتامین شیشه، یک ماده محرک رایج در ایران است که در مواجهه با نشانه های مصرف، ولع شدیدی ایجاد می کند. هدف اصلی این مطالعه، طراحی و ساخت ابزار سنجش ولع مصرف القاشده کلامی، در سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین است.
روش: در این مطالعه، ابتدا 15 سوءمصرف کننده، واژه هایی را که خواندن یا شنیدن آنها در ایشان ولع مصرف ایجاد می کرد، مشخص کردند. در مرحله بعد، این واژه ها که 133 عدد و در هفت طبقه مواد، وسایل مرتبط، ابزار، مکان ها، عملکردها، خلقیات، عواطف و اشخاص دسته بندی شده بودند، همراه با 16 کلمه خنثی، در قالب یک پرسشنامه لیکرتی پنج درجه ای، در اختیار 30 آزمودنی که به صورت تصادفی و بر اساس معیار تشخیصی DSM-IV-TR برای وابستگی به مت آمفتامین، از کلینیک مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران انتخاب شده بودند، قرار داده شدند. ابتدا اطلاعات جمعیت-شناختی و نیم رخ مصرف مت آمفتامین آزمودنی ها بر اساس مقیاس شدت اعتیاد- فرم لایت جمع آوری و سپس قدرت القاکنندگی این واژه ها ارزیابی شد. پس از آن، داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS-16، با استفاده از شاخص های توصیفی آنالیز آماری شد.
یافته ها: واژه های شیشه، مواد و جنس، پول، لوله شیشه ای و کیف پول، پایپ، فندک و زرورق، محل تهیه مواد، خانه مجردی و اتاق مصرف، دیدن دوستان، بحث خانوادگی، تحریک جنسی، وسوسه، عصبانیت و افسردگی و در نهایت هم مصرف، فروشنده شیشه و همبازی، بیشترین اثر القایی ولع مصرف را نشان دادند. به این ترتیب، فهرست واژه گان طراحی شد. سپس به منظور ارزیابی انحراف توجه و سنجش ولع مصرف، 24 واژه مؤثر، در چهار گروه شش واژه ای و دو گروه خنثی، برای استفاده در آزمون استروپ اعتیاد و نیز برنامه کامپیوتری سنجش انحراف توجه معرفی شد.
نتیجه گیری: ابزارهای بومی سنجش ولع مصرف، می توانند علاوه بر ایجاد امکان پژوهش در این حوزه، در طراحی و اجرای مداخلات روان شناختی پیشگیری از عود به کار روند. در این مطالعه، مجموعه ای از این واژگان و توانمندی آنها معرفی و تحلیل شد.
تأثیر تکنیک خودآموزش دهی در کاهش مشکلات خواندن و کاهش افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش راهبرد های شناختی- رفتاری (خود آموزش دهی) در بهبود عملکرد خواندن و کاهش میزان افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر اراک بود. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل شهر اراک تعداد 32 دانش آموز نارسا خوان همراه با اختلال افسردگی، پس از اجرای آزمون های تشخیصی (از جمله آزمون اختلال خواندن، آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه رفتاری راتر) به صورت نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش راهبرد خود آموزش-دهی قرار گرفتند. همزمان مادران همین آزمودنی ها هم به مدت 6 جلسه این راهبرد آموزشی را دریافت کردند تا با دانش آموز در خانه تمرین کنند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که عملکرد خواندن آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به میزان معناداری بهبود یافته و میزان افسردگی آنان نیز به میزان معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است.
مداخلات شناختی و شیوه های درمان و زیر سئوال بردن افکار اتوماتیک منفی
حوزههای تخصصی:
اثر توان بخشی شناختی؛ در کاهش نقایص شناختی سالمندان مبتلا به دمانس آلزایمر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
روش های نوین ترک سیگار
تاثیر زوج درمانی شناختی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زوج درمانی شناختی یکی از انواع درمان های متداول در کاهش مشکلات روان شناختی ازجمله افسردگی و بازسازی شناختی زوج ها در بین درمانگران و مشاوران خانواده است. هدف این پژوهش تاثیر زوج درمانی شناختی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده و مداخله در مجتمع بهزیستی فیاض بخش شهر اهواز بود.
روش: در این پژوهش 20 زوج زن و مرد از بین زوج مراجعه کننده به مرکز مشاوره فوق به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند و بعد آنها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. قبل از انجام مداخله ی آزمایشی (زوج درمانی شناختی) میزان افسردگی و رضایت زناشویی زوج ها در گروه های آزمایش و کنترل اندازه گیری شد. در مرحله ی بعد گروه تحت درمان 8 جلسه تحت زوج درمانی شناختی قرار گرفت و نه گروه کنترل. همچنین زوج های گروه آزمایش و کنترل دوباره دو هفته بعد از پایان آخرین جلسه ی درمانی، از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی (پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: تفاضل میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون تی-تست نشان داد که بین زوج های تحت زوج درمانی شناختی (گروه آزمایش) و زوج های بدون درمان (گروه کنترل) از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد (کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوج درمانی شناختی). همچنین میزان بهبودی و افزایش متغیرهای افسردگی و رضایت زناشویی در گروه آزمایش به طور نسبی 30/59% و 92/67% بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از روش زوج درمانی شناختی برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زوج ها استفاده نمایند
تأثیر خدمات کاردرمانی روانی – اجتماعی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلالات روانی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : ارتقاءء کیفیت زندگی هدفی مهم از مراقبتهای بهداشتی در روانپزشکی شناخته می شود. در تحقیق حاضر با انجام مداخلات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر روی بیماران دچار اختلالات روانی مزمن، به بررسی کیفیت زندگی آنها پرداخته شد. روش بررسی: این مطالعه مداخله ای به صورت شبه تجربی می باشد و بر روی 24 بیمار مبتلا به اختلالات روانی مزمن مراجعه کننده به مرکز روزانه سینا به عنوان گروه مداخله و 50 بیمار دارای اختلالات روانی مزمن که خدمات کاردرمانی دریافت نمی کردند به عنوان گروه مقایسه انجام شد. نمونه ها از طریق نمونه گیری ساده و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش «پرسشنامه کیفیت زندگی مُراجع ویسکانسین» بود که شامل ۸ خرده مقیاس میباشد. خدمات کاردرمانی که شامل گروه درمانی، فعالیت درمانی و هنردرمانی بود، طبق برنامه مرکز هفته ای 2 بار، به مدت ۹۰ دقیقه و به طول 3 ماه بر روی گروه مداخله انجام شد. در این مدت هر دو گروه تحت نظر روانپزشک و دارودرمانی قرار داشتند. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای تی مستقل و تی زوجی استفاده شد. یافته ها: قبل از مداخله در هیچ یک از حیطه ها و کیفیت زندگی کل بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت، ولی بعد از مداخله میانگین نمره رضایت از زندگی، فعالیت اشتغالی، سلامت و آسایش روانی، سلامت جسمانی و کیفیت زندگی کل (۰/۰۰۱>P) و همچنین روابط اجتماعی (۰/۰۰۵=P) و وضعیت مالی (۰/۰۰۳=P) دو گروه تفاوت معناداری داشت. میانگین نمره علائم (۰/۲۲۷=P) و فعالیت روزمره زندگی (۰/۰۲۰=P) دو گروه بعد از مداخله نیز تفاوت معناداری نشان نداد. نتیجه گیری: خدمات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر میزان رضایتمندی و کیفیت زندگی بیماران اختلالات روانی مزمن مؤثر است.
ارتباط ابعاد آلکسی تایمیا با افسردگی و اضطراب در مبتلایان به اختلالات گوارشی عملکردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آلکسی تایمیا یا مهار هیجانی، عامل خطر ساز مهمی برای اختلالات روان تنی از جمله بیماری های گوارشی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط ابعاد آلکسی تایمیا با افسردگی و اضطراب در مبتلایان به اختلالات گوارشی عملکردی (Functional Gastrointestinal Disorders یا FGID) است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش همبستگی بود. در این پژوهش 129 نفر بیمار مبتلا به FGID از بین بیماران مراجعه کننده به درمانگاه گوارش بیمارستان نور اصفهان (طی 5 ماه در سال 1387) انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو، معیار بیمارستانی اضطراب و افسردگی و مقیاس شدت علایم گوارشی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش های آماری توصیفی، ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که از سه بعد آلکسی تایمیا، تنها بین بعد دشواری در شناسایی احساسات با افسردگی، اضطراب و شدت علایم گوارشی در بیماران مبتلا به اختلالات گوارشی عملکردی همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد و این بعد پیش بینی کنندهی تغییرات مربوط به افسردگی، اضطراب و شدت علایم گوارشی است.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان دهنده نقش آلکسی تایمیا به ویژه بعد دشواری در شناسایی احساسات و پردازش شناختی ادراک هیجانی آن در درک و فهم بهتر آسیب شناسی روانی اختلالات گوارشی عملکردی است. بنابراین ارزیابی و توجه به آن به عنوان یک عامل مؤثر در فرایند درمان این بیماران ضروری به نظر می رسد.
نظریه ذهن در کودک در خود مانده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بیماران مبتلا به اختلالات طیف در خود ماندگی (Disorder Spectrum Autism یا ASD)، نقصی را در رشد نظریه ذهن نشان می دهند. آن ها نه تنها قادر به درک ذهن دیگران نیستند، بلکه در درک این نکته نیز ناتوانند که ذهن دیگران متفاوت بوده، رفتار ریشه در حالت های روانی فرد دارد. ادعا شده است که افراد مبتلا به ASD به دلیل ناتوانی در همدلی کردن، در پاسخ متناسب به تجربیات هیجانی دیگران شکست می خورند. نتایج حاکی از آن است که اگر چه کودکان مبتلا به ASD به سادگی می توانند بین دو شخصیت تمیز بگذارند، ساز و کارهای سازشی رمزگردانی چهره ایی در آن ها به شدت به خطر افتاده است. این نکته توضیحی است بر ناتوانی آن ها در ادراک چهره های قبلی که منجر به نقص اجتماعی در تعاملات آن ها شده است. محققین پیشنهاد می دهند که ساز و کار تحریکی درونی همچون نظام اعصاب، آیینه ای برای رشد طبیعی مهارت های تقلید، بازشناسی، نظریه ذهن، همدلی و زبان ضروری است. علاوه بر این، ایشان به کژ کنشی ساز و کار تحریکی اشاره داشته، ذکر می کنند که ممکن است زیر بنای نقص های ارتباطی و اجتماعی در مبتلایان به اختلال طیف در خود ماندگی باشد.