فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۲۱ تا ۵٬۲۴۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
علیت؛ عینیت یا ذهنیت) بررسی تطبیقی آرای ملاصدرا و هیوم((مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۴ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
رویارویی با مطلق
فلسفه دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزههای تخصصی:
خود بنیادی و تجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشخصه تجدد نفی حجیت اقوال و خود بنیادی است. در عالم قدیم آدمی در سلسله مراتب موجودات جایگاه ویژه ای داشت که تعلق او را به عالم و به مدینه و امت متعین می کرد. در عالم اسلام حکمای مسلمان کوشیده اند که میان عقل و نقل سازگاری ایجاد کنند. به این ترتیب بطور اولی (a priori) حکم عقل و حکم شرع در انطباق و سازگاری با یکدیگر قرار می گرفتند و آنچه باقی می ماند عبارت بود از اینکه بطور تجربی و غیر اولی نیز این سازگاری حتی الامکان به اثبات برسد. در دوره جدید این نظم و نظام به هم ریخت و بشر خود را مالک و متصرف در همه امور یافت و به عالم به عنوان متعلق شناسایی و تصرف خویش نظر کرد. این انذیشه همان خود بنیادی است که در این مقاله سعی بر آنست که معنای آن با قیاس با گذشته قدری روشن شود. آثار و تبعاتی که بر این اندیشه مترقب شد و در بسط تجدد به منصه ظهور رسید مطلبی است علیحده که رسیدگی بدان ما را به شناسائی اصول تجدد و تزلزل آن در ما بعد تجدد رهنمون خواهد گردید.
آن سوی حکمت ظاهری
تحلیلى فلسفى از ماهیت شادى و بررسى انتقادى ارتباط آن با هدفمندى و معنادارى زندگى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث شادى که از مباحث فلسفى یونان آغاز شده بود، در فلسفه اسلامى دنبال شد. ماهیت شادى ترکیبى از ابعاد شناختى و تجربه احساسى دانسته مى شد که با تعاریف امروزین در روان شناسىِ شادى تطبیق پذیر است. توجه به دو سطح شادى هیجانى و شادى معنوى با دو اصطلاح فرح و بهجت در مباحث ابن سینا و پیوند شادى و معنویت، از دستاوردهاى معرفتى فلسفه اسلامى است. در مباحث روان شناسى مثبت نگر و فرقه هایى چون لامائیزم، ارتباط شادى با هدفمندى و معنادارى زندگى چنان تنگاتنگ شده است که شادى به منزله هدف زندگى همه انسان ها و مؤلفه اصلى معنادارى معرفى مى شود؛ اما در تحلیلى عمیق تر روشن مى شود که شادى معلول هدفمندى و نه علت آن است و زمانى مى تواند در معنادارى زندگى دخیل شود که با معنویت و اهداف کمالى برتر پیوند یابد و به منزله نتیجه و میوه این پیوند کانون توجه قرار گیرد. مباحث رویکرد هدف ساز شادى، تنها فرمالیزمى از شادى ارائه کرده و بعد غایت شناختى آن را بدون توجه به ساحت ارزش شناختى کانون توجه قرار داده است.
مسئله الهیات و زیباشناسی
فلسفه سیاسی
حوزههای تخصصی:
تبیین ناتورالیستیِ رؤیای صادقه: ارسطو و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه روانشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تبیین ناتورالیستی از رؤیای صادقه یعنی آنکه این پدیده با صرف نظر از عوامل ماورالطبیعی تبیین شود. ارسطو در طبیعات کوچکو کارل گوستاو یونگ در آثار خود رؤیابینی را با رهیافت ناتورالیستی توضیح داده اند. این نوشتار بر آن است که با تدقیق در نظریات این دو متفکر، چگونگی نگرش ناتورالیستی به رؤیا را که برای اهل مابعدالطبیعه امری غریب است، نشان دهد. ارسطو و یونگ علیرغم اینکه هر یک به بستر تاریخی متفاوتی تعلق دارند، از حیث روش ناتورالیستی به معنای عام کلمه، وجه اشتراک دارند و به لحاظ محتوایی هر دو از مفهوم «مقارنت» برای تبیین رؤیای صادقه استفاده می کنند که به معنای انطباق تصادفی رویدادهای عینی با امور روان شناختی است. همچنین به نظر می رسد مفهوم یگانه انگاری خنثی نزد یونگ با نظریه ماده-صورت در نفس شناسی ارسطو، از برخی جهات قابل تطبیق است و این امر زمینه را برای رویکرد ناتورالیستی به رؤیا به عنوان یکی از صور آگاهی فراهم می سازد.
فلسفه سیاسی: کنشی لذت بخش یا فعالیتی حقیقت یابانه؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد تا از منظری متفاوت به نقد بخشی از سنت فلسفه سیاسی فیلسوفان معاصر بپردازد. در این راستا آنچه مورد تاکید است روی آوردن فلسفه و فلسفه سیاسی به آن چیزی است که از آن به کنش لذت بخش تابیر گردیده است. چنین کنشی ریشه های دراز تاریخی دارد و به روزگار یونان باستان و فیلسوفان پیشا سقراطی باز میگردد. به باور ما در هم آمیختگی مرزهای فلسفه و ادبیات و ارایه شدن سخن فلسفی یونانیان در قالب بلاغت و سخنوری و غلبه این ویژگی بر ارزش های معرفتی فلسفه که به اهنمام فیلسوفانی همانند سقراط و افلاطون از سخن فلسفی کمابیش رخت بسته بود بار دیگر با تاکید بر اصالت زبان و احیای آنچه روح دیونیزیوسی فلسفه خوانده می شود توسط نیچه به گفتار فلسفی باز گردید و به مبنایی رادیکال برای نقد سوبژیکتیویته و معرفت باوری فلسفی مبدل شد. فرض ما بر این است که فلسفه با اتخاذ کنشی لذت بخش و نزدیک گردیدن به سخن ادبی و هنری از تعهد اصیل خود در انکشاف حقیقت دور گردیده است. به دنبال این امر فلسفه سیاسی برخی از فیسوفان و اندیشمندان معاصر نیز دستخوش گرایش به کنشهای ذوقی-ادبی شده، از نقادی مثمر ثمر ایدئولوژی ها و تمهید عمل رهایی بخشی باز مانده است. این مقاله برای تایید مدعای خود، ضمن بررسی تاثیرات فلسفه نیچه بر چنین چرخشی، با ارایه تصویری کوتاه از دستاوردهای فروید ولاکان در متداول ساختن مفهوم لذت در اندیشه فلسفی، نشان می دهد که گرایش فلسفه سیاسی به کنش لذت بخش یا لیبیدوئیزه شدن فلسفه سیاسی چگونه نقادی سیاسی را از اهتمام به رهایی بخشی مثمر ثمر منصرف ساخته و به دلخوشی های روشن فکرانه، ذوقی و ادبی مبدل ساخته است. در این راستا اندیشمندانی چون رولان بارت، زیل دلوز واسلاوی ژیژک از همین منظر مورد توجه اند.
سالشمار زندگی و آثار
تناقض مطلق
نظریه بازی های تکاملی و ارزیابی مجدد از ایده«پیشرفت در نظریه بازی ها»؛ بررسی از منظر روش شناسی علم اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد پیدایش نظریه بازی های تکاملی و گسترش بهره گیری از آن بیانگر گونه ای تغییر در ابزارهای مورد استفاده متخصصان نظریه بازی ها و اقتصاددانان باشد؛ چه آنکه برخی به این نظریه در برابر نظریه بازی های کلاسیک به عنوان نوعی پیشرفت می نگرند.این مقاله در پی آن است که نخست تفاوت های مبنایی مطرح میان نظریه بازی های کلاسیک و نظریه بازی های تکاملی را به تصویر کشانده و دوم اینکه به این پرسش پاسخ دهد که «آیا نظریه بازی های تکاملی را می توان نوعی پیشرفت در برابر با نظریه بازی های کلاسیک تلقی نمود؟» این پژوهش بر پایه رویکرد نظری و با تمرکز بر برخی آثار موجود در حوزه فلسفه علم اقتصاد، روش شناسیِ علمِ اقتصاد، تاریخ نظریه بازی ها و فلسفه علم صورت گرفته است.نتیجه مقاله قابل تفکیک به دو ایده به هم مرتبط است؛ نخست آنکه پیدایش نظریه بازی های تکاملی و تداوم بهره گیری از آن در پژوهش های اقتصادی، در چارچوب رویکردهای خوش تعریف فلسفه علم قابل تحلیل نیست. ثانیاً، به نظر می آید تبیین های فایرابند و مک لاسکی در این موضوع از ‘روایی’ بهتری برخوردار باشد.