فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابوالفضل میبدی در مقدّمه اش بر کشف الأسرار و عُدّه الأبرار نوشته است که تفسیر وی بسط یافتهٔ تفسیر خواجه عبداللّه انصاری است. مقالهٔ حاضر نخست دو فرضیهٔ اصلی را دربارهٔ هویّت مؤلّف تفسیری که منبع اصلی میبدی در تألیف کشف الأسرار بوده است شرح می دهد و شواهدی به نفع فرضیهٔ دوم عرضه می کند. در ادامه، ضمن توصیف فرضیهٔ تأثیرپذیری ترجمه های قرآنی نوبت اوّلِ کشف الأسرار از کهن ترین ترجمهٔ قرآن به فارسی (ضمن تفسیر فارسی موسوم به ترجمهٔ تفسیر طبری )، یادآور می شود که شاعرانگی های متن میبدی در ترجمه های نوبت اوّل و تصرّف در تحریرهای نخستین ترجمهٔ قرآن به فارسی غالباً از خواجه عبداللّه انصاری است و، به این ترتیب، میبدی را بیشتر باید ناقل دانست نه مبتکر. در دو بخش پایانیِ مقاله، نویسنده با بررسی و تحلیل ترجمهٔ آیهٔ 85 سورهٔ یوسف و آیهٔ 118 سورهٔ أعراف در بخشی از تفسیری کهن به پارسی و کشف الأسرار از یک سو و مقایسه و تطبیق آن ها با متن قرآنی از سوی دیگر، از نحوهٔ تصرّف میبدی و کاتبان کشف الأسرار در عبارات تفسیر انصاری سخن می گوید و می کوشد بر اساس نمونهٔ نخست، علّت اضطراب متن میبدی را در ترجمهٔ آیهٔ 85 سورهٔ یوسف نشان دهد و بر اساس نمونهٔ دوم، یکی از کارکردهای شناسهٔ « یذ» ( ید) را در گویش قدیم هروی توضیح دهد.
واکاوی نشانه-معناشناسی نظام های گفتمانی آیه پانزدهم سوره حج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل های زبان شناختی از رویکردهای نوین مواجهه با متون دینی، ازجمله قرآن کریم است که با استخراج مؤلفه های فرهنگیِ زبان، ساحت های انسان شناختیِ آن را ترسیم و با کشف تعاملات زبان با ساختارهای فکری اجتماعی در متون، بسیاری از ابهامات معنایی را مرتفع می نماید. برداشت های معنایی متفاوت و نیز شبهه ناک نظیر القای مفهوم خودکشی پیرامون آیه پانزدهم سوره حج، ضرورت بازخوانی آیه مذکور را دو چندان می کند. لذا در نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش شد، با ارائه خوانشی هدفمند از آیه پانزدهم سوره حج و با تحلیل نظام های گفتمانی مستتر در آیه روشن سازیم که برداشت های موجود از آیه و شبهاتی که نسبت به آن مطرح است، چگونه توجیه می شود. یافته های پژوهش نشان داد شبکه گفتمانی ای که با عنایت به سیاق درون متنی و بافت برون زبانی، شکل می گیرد حاکی از لجاجت مخالفان گفتمان توحیدی قرآن است که با حق مجادله می کنند. در آیات ابتدایی سوره حج با یک نظام هوشمند از نوع القایی مواجه هستیم که تلاش دارد توانش مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد. آیه در پاسخ به این گفتمان در مقام تجویز کنشی ناشدنی است و برای این که توانش مخاطب را به جهت نفی کنش، تحریک کند، از فشاره تنشی-عاطفی بهره می برد تا در نهایت گفتمان مشیت الهی را ثابت کند. این نظام گفتمانی تابع تغییر وضعیت از شرایط اولیه یعنی نقش انگیزه بخشی به شرایط ثانویه یا نقشِ معرفتی است. شرایط اولیه ظن نسبت به نصرت الهی و شرایط ثانویه باور به گفتمان مشیت الهی است. در این جا گفته پرداز قصد دارد، گفته یاب را به نفی کنش (عدم سوء ظن نسبت به نصرت الهی) سوق دهد.
بررسی افعال حرکتی در سوره یس بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی تالمی
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی به عنوان علمی نوین در حوزه های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است و یکی از حوزه های نوین آن، زبان شناسی شناختی می باشد که در آن زبان الگوی اندیشه و الگوهای ذهن انسان را منعکس می نماید و فعل به عنوان مؤلفه ای مؤثر نقشی مهم در ایجاد افعال حرکتی دارد، چنان که فعل یکی از ارکان اساسی در جمله به شمار می رود. قرآن کریم دارای امور عینی و انتزاعی بسیاری می باشد. پژوهش حاضر به بررسی این افعال در سوره یس و با روش توصیفی تحلیلی بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی تالمی اختصاص یافته است، از آن جا که این سوره دارای افعال حرکتی متعدد است تحلیل آن ها ضروری به نظر می رسد به این جهت این مقاله به چگونگی روند و سیر این گونه افعال بر اساس نظریه تالمی می پردازد و آن ها را از جهات پیکر، زمینه، حرکت و جهت مورد بررسی تحلیلی قرار می دهد و به این نتیجه دست می یابد که بررسی این افعال برطبق دیدگاه نوین زبان شناسی شناختی باعث درک فراتر و شامل تر از آیات با استفاده از تصورات ذهنی می شود.
پیشینه، سیر دگرگونی و کاربرد یک ضرب المثل: «مثل چنبر دف حلقه به گوش»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۱۷۳-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
یکی از نمودهای هر فرهنگی ادبیات عامیانه آن است و یکی از کهن ترین نمونه های ادبیات عامیانه، مَثل است. مَثل ها دربردارنده تفکرات، جهان بینی و آداب ورسوم هرقوم و ملتی هستند. ریشه پیدایش آنان به طور قطع معلوم نیست، اما مردمان در طول زمان مَثَلی را که محصول یک واقعه، افسانه، اسطوره، شعر و... است برمی گزینند و مطابق با ذوق و پسند خود آن را دگرگون می سازند. «مثل چنبر دف حلقه به گوش» از ضرب المَثل هایی است که در کتاب های مربوط به امثال ضبط شده و در این پژوهش به دنبال پیشینه، سیر دگرگونی و کاربرد آن هستیم. با روش توصیفی تحلیلی و کاربست مطالعات کتابخانه ای ابتدا زمینه های پیدایش مَثل را بررسی کردیم و سپس پیشینه آن را کاویدیم و پس از آن سیر کاربردش را در متون گوناگون تا عصر حاضر جست وجوکردیم و درنهایت دریافتیم که پیشینه این مَثل حداقل به سده ششم هجری بازمی گردد و در متون شعر بروز یافته است. گمان است که تا سده ششم مَثَلی رایج بوده که به شعر شاعران این سده وارد شده و یا از شعر شاعران این دوره خصوصاً خاقانی شروانی به ادبیات عامیانه آمده و غالباً بر مضمون بنده و خدوم بودن دف، در جایگاه لفظ مستعار تکیه داشته و رفته رفته با دگردیسی شرایط اجتماعی در عصر حاضر و تغییر نگاه عمومی نسبت به موسیقی و ساز دف به سوی ورافتادگی پیش رفته است.
بررسی تطبیقی شخصیت کوراوغلی قهرمان حماسی آذربایجان با عنتره بن شدّاد دلاور سوار عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۸۴-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های مهم ادبیات، «ادبیات تطبیقی» یا «ادب المقارنه» است. ادبیات تطبیقی درواقع روشی برای دستیابی به رویکردهای جدید ادبی است؛ روشی که از افق های تنگ و محدود مرزهای ملی، قومی، سیاسی، زبانی، زمانی و مکانی فراتر می رود و به بررسی و مقایسه ادبیات ملل مختلف می پردازد، چراکه در ادبیات ملل مختلف، عناصر و اساطیر مشترکی وجود دارد که دلیل این عناصر و اساطیر علاوه بر داشتن فطرت مشترک انسان ها ممکن است تأثیر و تأثّر باشد، ازاین رو گاه شخصیت هایی در میان ملل ظهور می کنند که گویی داستان زندگی شان از آبشخور واحدی سرچشمه گرفته اند. کوراوغلی، جنگاور خنیاگر ملل ترک که زمان و مکان زندگی اش در هاله ای از ابهام قرار دارد و عنتره بن شدّاد، شاعر سوارکار دوره جاهلیت عرب، از این دسته اند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی بر مبنای مکتب آمریکایی به بررسی تطبیقی شخصیت این دو قهرمان می پردازد تا روشن کند که تعاملات بیناانسانی و تبادلات میان فرهنگیِ متوازن، بیانگر وحدت اندیشه انسانی در عین تنوع است. عناصری چون داشتن معشوقی از رده اجتماعی بالاتر، جنگاوری، شاعری و خنیاگری، رادمردی و فتوت، اسب و شمشیر اسطوره ای، مقایسه شخصیت این دو قهرمان را از دو ملیت متفاوت میسّر ساخته است.
تأثیر جنسیت بر رفتارهای سوگواری در مرثیه های شخصی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
1 - 30
حوزههای تخصصی:
سوگ سروده های شخصی در میان گونه های غنایی، بسیار به حسیّات طبیعی و عواطف راستین انسانی نزدیک است. ظهور فردیت شاعر در مرثیه های شخصی، امکان مطالعات روان شناختی/ مؤلف محور را در این گونه ی ادبی فراهم کرده است. مسئله ی اصلی این تحقیق میان رشته ای، سنجش اثرگذاری متغیّر جنسیت بر رفتارهای سوگواری در مرثیه های شخصی شاعران زن و مرد است. برای انجام پژوهش از روش تحقیق ترکیبی (توصیفی- تحلیل قیاسی- آماری) استفاده شده. جامعهی آماری تحقیق، شامل مراثی شخصی (سوگ همسر/ معشوق- فرزند) از هفت شاعر مرد و هفت شاعر زن (درمجموع 16 مرثیه) است که این نتایج به دست آمد: زنان در رثای فرزندانشان بیشتر واکنش های عاطفی و فیزیکی از خود نشان می دهند؛ واکنش های ارتباطی و معنوی کمتر در این دسته مرثیه های زنان وجود دارد. مردان در سوگ فرزندانشان، واکنش های احساسی و فیزیکی به میزان فراوان، اما متفاوت تر و کمتر نسبت به زنان بازتاب می دهند؛ همچنین مردان واکنش های معنوی، ارتباطی و رفتاری بیشتری انعکاس داده اند، به گونه ای که خشم، آمریت و روی گردانی از ارزش ها با جلوه ای برون گرایانه و فرادستانه در مراثی مردان قابل توجه است. زنان و مردان در سوگ همسر، واکنش های فیزیکی و احساسی کمتر و درعوض واکنش های معنوی بیشتری نشان می دهند. این امر از بار عاطفی و فردیت بازتاب یافته در مراثی سروده شده برای همسر در میان سوگ سروده های شاعران زن و مرد کاسته است. مطابق داده های پژوهش، هرچقدر بر میزان آزادی های اجتماعی و فرهنگی زنان افزوده شده، واکنش های معنوی و رفتاری در مراثی آنان نمود بیشتری یافته است؛ بنابراین می توان تفاوت رفتارهای سوگواری در سوگ سروده های شخصی را متأثر از متغیر/ عامل جنسیت به شمار آورد.
دگراندیشی در اشعار اسماعیل شاهرودی(از 1332 تا 1357 هجری شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
144 - 172
حوزههای تخصصی:
دگراندیشی، شیوه نگرش متفاوت و ناسازگار با اصول حاکمیت، باورهای دینی و سنّت های اجتماعی است که با رویکردی تعقلی و تخیّلی، دیدگاهی تازه بیان می دارد. این رویکرد با سلطه استبداد، استمرار جهل و تحجّر جهت گیری متضاد دارد و جنبه های ستیزه جویانه آن مؤلّفه های متنوّعی در افکار شاعران نوپرداز پدید می آورد. با تحلیل و توصیف محتوای مجموعه اشعار اسماعیل شاهرودی به روش کتابخانه ای مشخص خواهد شد که در زمینه های فکری این شاعر به ظاهر گمنام چه اندیشه ها و آرمان های تأثیرگذار و برجسته اخلاقی و تعلیمی وجود دارد. در نتیجه متناسب با تأثیرات حوادث مهم تاریخی از وی، مبارزی عدالت طلب، آزادی خواه و الهام بخش تصویر می گردد. او مبارزه را برای مساوات، آگاهی را برای آزادی خواهی و دانایی را برای گذار از کاستی های سنّت به کار می بندد. با مطالعه زمینه های فکری مساوات جو، فساد ستیز، ضد استعماری، جهل ستیز، صلح طلب و انسان مدار شاهرودی در مقایسه با شاعران غیر متعهد، لذت طلب، وابسته به حاکمیت و فردگرا، کارکرد ارزش های اخلاقی و انسانی ازیادرفته برجسته می گردد و پیوند تاریخی اصالت های فکری فرهنگ ایرانی پایدار می ماند. افکار دگراندیشانه شاهرودی، نواقص سنّت های اجتماعی را نمودار می سازد، ریشه های ساختار حاکمیت استبداد را بر ملا می نماید و توانمندی های نهاد دین را برای هماهنگی با نیازهای روزآمد آشکار می کند.
کنش گری و کنش پذیری در نمایشنامه های رادی و بیضایی با رویکرد فلسفی نیچه (مطالعه موردی پهلوان اکبر می میرد و آمیز قلمدون)
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
91 - 116
حوزههای تخصصی:
در مطالعات تطبیقی و بینامتنی آثار ادبی، تحلیل متون با مبانی و رویکردی فلسفی می تواند به عنوان شاخه ای قدرتمند از نقد ادبی موضوعیت یابد. در این میان، نظام اندیشگانی نیچه با توجه به خاستگاه و عطف نظر او به هنر و درام، توانسته است به عنوان مبنای نظری جذابی بر پژوهش های ادبی- هنری قرار گیرد. در میان نظریات او جایگاه و مفهومِ کنش و ارتباطِ آن با قهرمان، خواست و اراده ی او و اخلاق والاتباران و فرومایگان در ذیل نظریه ی ابرانسان، می تواند در روایت شناسی و تحلیل فلسفه ی درام به نتایج بسیار گسترده ای منتج شود. لذا این پژوهش بر آن است تا با روشی توصیفی- و با توجه به نظریات نیچه در محورهای اراده، کنش و انسانِ کنش گر و واکنش گر و بازخوانی دو نمایش نامه ی ایرانی پهلوان اکبر می میرد از بیضایی و آمیز قلمدون از رادی، به تحلیلی فلسفی از چونی و چرایی قهرمان و ضدقهرمان در این روایت ها بپردازد. نتایج این پژوهش می دهد که نقشِ قهرمان به عنوان عاملِ کنش گر در درام، دچارِ نارسایی است و نظام باورها و ارزش های سنتی و عیاری سبب شده اند تا او بیشتر در پوششِ قربانی و شخصیتِ کنش پذیر نمایان شود و روایت ها نموداری از استیلایِ ضد قهرمان های کنش گر بر قهرمان های کنش پذیر و منفعل خواهد بود؛ و برخلاف انتظار از نظام ساختاری روایت، قهرمانان از تبار فرودستان و شخصیت-های فرعی دارای ویژگی های والاتباران هستند.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری مادرانه در رمان پسااستعماری (مطالعه موردی: رمان های «دلبند» و «هزاران خورشید تابان »)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
135 - 164
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی تحقیق پیشرو همتافتی و پویایی مقاومت مادرانه شخصیت های سته و مریم در رمان های «دلبند» و «هرازان خورشید تابان» اثر تونی موریسون و خالد حسینی است که در برابر گستره گفتمان روایی پسااستعماری به تصویر کشیده شده است. پرسش اصلی تحقیق این است که نمودهای پایداری در این دو رمان پسااستعماری چه است و نویسندگان این دو رمان چگونه پایداری مادرانه را پردازش کرده اند. هدف این جستار بررسی قدرت مقاومت به عنوان یک سازوکار فرهنگی سازنده، نقش محوری سته و مریم در حک کردن هویت های خودمختار که زیر سایه ظلم ناشی از نظام مردسالاری و گفتمان نواستعماری آمریکا قرار دارند، بررسی می شود. با پیوند مفهومی تأثیر مادر در ایجاد پایداری منسجم، شخصیت سته و مریم را می توان به عنوان یک معمار تعیین کننده در یک صدایی روایت های مخالف و ضد هژمونیک استعمار نو که برای زایش هویت فردی و نسلی حیاتی است، برجسته کنیم. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و با الهام از نظریه های گایاتری اسپیواک و مفهوم مقاومت از دیدگاه او و بر مبنای ادبیات تطبیقی مکتب امریکایی به ارزیابی تجربیات قهرمانان این دو رمان سته و مریم در مواجهه با ظلم مضاعف استعمار نو و نقش مادر در ایجاد بنیاد هویت برای فرزند دلبند و عزیزه می پردازد. همان طور که از نام فرزندان پیداست، در هر دو رمان هر دو عزیزه و دلبند هستند و این انتخاب تعمدی بوده است و حاکی از آن است که در برابر استعمار باید از فرزندان دلبند خود دفاع کنیم. عنصر مقاومت در این مقاله از طریق یک تحلیل مقایسه ای دقیق، بر قدرت دگرگون کننده شخصیت های سته و مریم و ریشه یابی آگاهی جمعی نسبت به مقاومت تأکید می کند و به یک الگوی نوظهور از شکل گیری هویت اشاره می کند و در پایان به این نتیجه می رسد که همانند مریم، سته نیز تحت تأثیر عشقی پایدار، ساختارهای اجتماعی برخاسته از سیاست های نوین استعمار نو را بازخواست می کند و جوهر آزادی، زندگی و هویت را مورد پرسش قرار می دهد؛ درحالی که اقدام فداکارانه مریم به دنبال محافظت از آینده ای نوبنیاد است، سته با کشتن دلبند قصد دارد آینده ای تاریک را از صحنه زندگی دلبند حذف کند؛ آینده ای از ذلت و خواری زیر چکمه های استعمار. حرکت سته به مفهوم واقعی کلمه همان هیهات منّا الذلّه است. این اقدام سته اوج عزت نفس و مقاومت وی در برابر استعمار است.
تحلیل شگردهای روایی در گفتمان های انتقادی رمان «جزیره سرگردانی» دانشور بر اساس سطح توصیف (تحلیل زبان شناختی و بلاغی) رویکرد نورمِن فِرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
180 - 199
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است که زبان را به عنوان شکلی از کارکرد اجتماعی بررسی می کند و بر نحوه بازتولید قدرت اجتماعی و سیاسی به وسیله متن و گفتگو تأکید می کند. تحلیل گفتمان یا تحلیل کلام به مطالعاتی اطلاق می شود که زبان نوشتاری، گفتاری یا نشانه ای را مورد تحلیل قرار می دهند. ژانر «داستان» جدّی ترین قالب از نظر درآمیختگی با ابعاد انسانی، فرهنگی و اجتماعی به شمار می آید. بنابراین می توان ادعا کرد که ظرفیّت داستان از حیث تناسب با تحلیل گفتمان، تا حدّی است که بتوان داستان ها را ظرفِ گفتمانروزگارِ نویسنده و آیینه جامعه او دانست؛ یکی از مؤلفه های مهم در گفتمان انتقادی، الگوی نورمن فرکلاف است که با بهره گرفتن از مؤلفه های او می توان ویژگی هایی را در متن یافت که با قرائت عادی نادیده گرفته می شوند. رمان «جزیره سرگردانی» به دلیل ماهیّت منحصر به فرد و پیوندهای نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی با روش تحلیل گفتمانی و کشف عناصر سبکی ویژه آن سنخیّت زیادی دارد؛ که می توان با تأمّل و بازخوانی آن ، به حوادث مهّم و جریان ساز سیاسی ایران و بزرگ ترین مسائل در ذهن شخصیّت های رمان پی برد. در این پژوهش نحوه تعامل و ارتباط بینامتنی گفتمان های رمان «جزیره سرگردانی» اثر دانشور،با مسائل سیاسی- اجتماعی، مختصه های زبانی و فرازبانی مؤثر و روابط منطقی بین واژه ها، مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه با بررسی های صورت گرفته شده، این نتایج حاصل شد که تمامی شگردهای بلاغی و دستوری از جمله انواع لایه های معنایی، استعارات و کاربرد پویا سازی آن ها، انتخاب واژگان متناسب با شخصیت ها، فرایند مدل سازی و تبیین استعاری، گزینش زاویه دید سوم شخص، کاربرد قیدها به عنوان (یکی از مهم ترین نمایه های زبان شناختی که مبیّن میزان و شدّت جهان بینی هستند) و... همگی در خدمت هدف نویسنده- بیان واقعیّت های تاریخی، اوضاع فرهنگی، فکری و اجتماعی معاصر ایران و دغدغه های روحی و روانی زندگی شخصی خود- هستند.
حضور فرشتگان در شعر حافظ و امام خمینی با رویکرد بینامتنیت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
154 - 176
حوزههای تخصصی:
فرشتگان موجوداتی نامحسوس هستند که خداوند آنان را خلق کرده تا در راسته فرامین وی انجام وظیفه نمایند. سویی دیگر بینامتنیت قرار دارد که روش همگرایی متون با توجّه به اثرپذیری از متون قبل و تأثیرگذاری بر متون بعد است. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای و با هدف بررسی حضور فرشتگان در شعر حافظ شیرازی و امام خمینی با تکیه بر بینامتنیت قرآنی تدوین گردیده است. حافظ و امام خمینی هر دو دارای گرایش هایی عرفانی بوده و با عنایت به اینکه ایشان آشنایی کامل به کلام حق داشته اند، بنابراین مضمون غالب اشعار این دو بر مبنای عرفان است. فرشتگان به عنوان مجریان اوامر خداوند که بیشتر از هویت تکوینی برخوردار هستند به خوبی مورد توجه حافظ و امام خمینی قرار گرفته اند. ایشان به طیف گسترده ای از فعالیت های فرشتگان اشاره کرده اند؛ هم جوانب رحمت، هم جوانب غضب و هم بینابین که بسته به واکنش به رفتار انسان، مورد توجه بوده است.
حذف و مؤلفه های آن در کتاب «نفرین زمین» آل احمد براساس نظریه «ون لیوون»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
255 - 280
حوزههای تخصصی:
رمان نفرین زمین از آثار در خور توجه از لحاظ مطالعات اجتماعی (تحلیل گفتمان) مربوط به دهه 40 است. پژوهش حاضر این رمان را از دیدگاه گفتمان انتقادی براساس مؤلفه حذف در الگوی «ون لیوون» بررسی کرده است. هدف این پژوهش نمایاندن پیوند میان دیدگاه های اجتماعی و فکری با ساخت های گفتمان مدار در متون داستانی است تا اهمیت ساختارهای زبانی در ایجاد گفتمان های اجتماعی و رابطه آن با قدرت و سلطه نشان داده شود. در این گفتار با به کارگیری روش توصیف و تحلیل، براساس مؤلفه های «جامعه شناختی- معنایی» در الگوی بازنمایی کنش گران اجتماعی لیوون نحوه استفاده نویسنده از شیوه های حذف و دلایل آن را در مجموع 3600 عبارت گفتمان مدار نفرین زمین بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نویسنده در این داستان با انتخاب ساختارهای خاص زبانی از جمله: جملات کوتاه همراه با انواع حذف، ترجیح ساخت های مجهول بر معلوم، استفاده از ساخت های مصدری و صفت سازی در عبارات گفتمانی سعی در پنهان سازی نقش کنشگران اجتماعی داشته و این، مستقیم با نهادهای اجتماعی و جامعه نویسنده علی الخصوص «نهاد قدرت و سیاست» مرتبط است. در نفرین زمین تأثیر مسائل سیاسی بر نهادهای اجتماعی، اقتصادی و مردمی آن دوره مشهود است و آل احمد با گزینش های زبانی و سبک خاص خود مظاهر تجدد و تحولات اجتماعی و برهم خوردن توازن قدرت را در جامعه تبیین کرده است.
کاربست اسطوره در شعر نو عربی و کُردی؛ بررسی موردی شعر ادونیس و شیرکو بیکه س(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره به عنوان اولین نظام فکری بشر، بخشی از تجارب ذهنی ملل است و شعر تداوم بخش آن بوده است؛ زیرا تخیل در اسطوره ماهیتی متناسب با صور خیال در شعر دارد. آشنایی شاعران با اسطوره ها، کارکرد مطلوب اسطوره ها در بیان موضوعات و غنای زبان از عوامل گرایش شاعران کُرد و عرب به آن است. ادونیس و بیکه س با ذهنیتی انضمامی انتزاعی و در هم شکستن فرم های کلاسیک نوآوری کرده و با تصرف و باز آفرینی در اسطوره ها و نمادهای اسطوره ای، آن را در خدمت بیان مضامین قرار داده اند. پژوهش حاضر به شیوه تحلیل محتوا و بر مبنای رویکرد تطبیقی در مکتب آمریکا، کاربست اسطوره در شعر نو عربی و کُردی را با تأکید بر اشعار ادونیس و شیرکو بررسی کرده تا وجوه بنیادین نمادهای اسطوره ای شعر آنها را تبیین نماید. اسطوره در همه موضوعات اصلی شعر ادونیس و شیرکو به کار رفته و دلالت های ضمنی مفاهیم اساطیری بیش از دلالت های آشکار است. ققنوس، عیسی، مریم، شهرزاد، قابیل و هابیل، مهیار و حلاج، سیزیف، نوح وسندباد از جمله اسطوره های مشترک در شعر آنهاست. شیرکو بیشتر به اسطوره های شرقی و ایرانی و ادونیس اغلب به اسطوره های یونانی و رومی گرایش دارد. بسط راهبردهای معنایی، استفاده از ظرفیت مفهوم سازی و سیلان مضامین اسطوره ای و تلفیق آن با مفاهیم ذهنی و شناخت تاریخ از عوامل توفیق هر دو شاعر در کاربست اسطوره است. آنها با تلفیق مفاهیم، نقاب سازی از شخصیت های اسطوره ای، تقویت کارکردهای ساختاری و مفهومی زبان، تبیین ابعاد ذهنی و عینی زمان و مکان و تلمیح به روایت ها و شخصیت ها بر غنای معنایی شعر افزوده اند.
از تربیت (Erziehung) به فرهنگ (Bildung) در تجربه مدرنیته نزد صادق هدایت (جامعه شناسی شکل نگارِ تجربه زمان در بوف کور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
157 - 188
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم فرهنگی صادق هدایت به تکوین سوژگی ای فرهیختار می انجامد که می توان گفت، مایه جامعه شناسی تاریخیِ تجربه مدرنیته در ایران است. با رجوع به تجربه ادبی هدایت به تفاوت مفهومی بین Bildung و Erziehung پی می بریم، به اینکه Bildung نزد او از مواجهه انتقادی با ایدئولوژی شکل می گیرد و Erziehung نیز برای او نوعی باریک اندیشی انتقادی ست که از خلال درگیری با «دیگری» به فرهیختگی می رسد. ناکارکردنِ پارادایم حسانیِ مدرنیته ایرانی اما کنشی ست اجتماعی که تنها با کُدگشاییِ زمان آن ممکن است و از این روست که فرم روایی بوف کور چنین آشفته می شود. اگر می خواهیم از تجربه مدرنیته هدایت بگوییم و این معنی را در بوف کور بیابیم، راهی نیست غیر از جُستنِ واقعیت پذیریِ «جُز-من» و «دیگری» در این رمان. هدایت در بوف کور با تعلیق بازنماییِ ایدئولوژی ها و قالب گونه های ذهنی، به تصویرپردازی واقعیتی می نشیند که در محاق رفته است. و روشی که به فراخورِ این دقیقه پیش می رود، باری، منظومه است. در بوف کور تربیتِ کوچگرانه از پیِ توجه به مکان ها شکل می گیرد، از مواجهه واپس نگرانه با خاطره ها، و نیروهای پویایی که قادرند تغییراتی در توسعه سوبژکتیویته ایجاد کنند. بوف کور شرح ساختمندِ بی نظمیِ تجربه مدرن در ایران است؛ نقشه راهِ دگرستانی که به هند می رسد، «دیگری»ای که می توان گفت در جوف «خود»ی حضور دارد؛ در مقام یک وعده.
ملاحظات بینامتنی در شعر و زندگی خاقانی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین رویکردهای ادبی در نقد ادبی جدید، بینامتنیت یا رویکرد میان متنی است؛ این اصطلاح را ژولیا کریستوا در حدود پنجاه سال قبل مطرح کرد و باب تازه ای برای تحلیل متون گشود. در بینامتنیت، بر خلاف دیدگاه های کلاسیک که متون را حاصل نبوغ شاعر یا کاتب می پنداشتند، بحث بر سر آن است که متون بر یکدیگر تأثیر می گذارند و از این رهگذر، آثار جدید خلق می شود. به عبارت دیگر، بن مایه جنبه هایی از آثار متأخر، آثار متقدم است و هر اثری می تواند ضمن تأثیرپذیری از آثار پیشین، بر آثار پسین نیز مؤثر باشد. در تحلیل های بینامتنی، هدف عمده، نشان دادن مشابهت های موجود در متون ادبی، اعم از نظم یا نثر است. در ادبیات و بویژه، متون شعری، می توان وجوه تشابه قابل توجهی در بین آثار ادبی یافت و نشان دادن این همانندی ها می تواند برای درک نکته های غامض یا روشن کردن ابعادی از این متون، سودمند باشد. نگاهی به اشعار ملک الشعراء بهار (1265-1330)، شاعر، ادیب و سبک شناس معاصر -با وجود ادعای خود او در داشتن سبکی نو- گویای آن است که بهار، در زمینه های تعبیرات و مضامین ... از سرایندگان کهن و بویژه خاقانی شروانی(520-595 ﻫ .ق)، متأثّر بوده است. این مقاله کوششی است برای نشان دادن این تأثیرپذیری و نمایاندن همانندی های این دو سراینده و بازنمودِ توجه بهار به سراینده نامدار شروان، و سرانجام آن که بهار تا چه میزان در بسیاری از مضامین شعری خود از خاقانی شروانی بهره گرفته است.
رمان تاریخی فارسی و اجتماع ملی در عصر مشروطه: پیوند دین و هویت ملی در رمان شمس و طغرا
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
70 - 87
حوزههای تخصصی:
بررسی مناسبات برون متنی در تحلیل رمان فارسی از مواردی است که به شناخت بیش تر جامعه ایرانی کمک می رساند. با توجه به اهمیت مسئله هویت ملی در جهان امروز و به ویژه در ایران معاصر و همچنین با توجه به اهمیّت دین در جامعه ایرانی، در این پژوهش، رمان سه جلدی شمس و طغرا نوشته میرزا محمد باقر خسروی از نویسندگان دوره مشروطه از جهت ارتباط دین و هویت ملی در کانون بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده این پژوهش تحلیل محتوای جهت دار با استفاده از رویکرد تاریخی تلفیقی به هویت ملی بوده است. تحلیل این رمان، که زمان رویدادهای آن سده ششم هجری است، در نهایت نشان می دهد که رویکرد دین محور به هویت ملی در آن غالب است. البته، در این رویکرد دین محور عمدتاً با نگاه فراملی مواجه هستیم اما هیچ تضاد و تقابلی میان اسلام و ایران دیده نمی شود و در این رمان، دین اسلام و ایران کاملاً سازگار هستند.
تحلیل استعاره های مفهومیِ مثنوی معنوی؛ با تکیه بر استعاره های جهتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رابطه زبان با ذهن و اینکه زبان انعکاس دهنده ذهن است، از موضوعات مهم مطالعات زبان شناسی شناختی است؛ «استعاره مفهومی» که خود از نتایج دانش زبان شناسی شناختی است، به این موضوع می پردازد. این نوع استعاره در زندگی روزمره مردم، جاری است و به کمک آن، مفاهیم انتزاعی، عینی و ملموس می شود. در استعاره مفهومی، حوزه مفهومی مقصد که انتزاعی و مجرّد است با کمک تجربیات روزمره و به تأثیر از فرهنگ در حوزه مبدأ به صورت عینی تبیبن می شود. «استعاره جهتی» که یکی از گونه های استعاره مفهومی است، با استفاده از جهت های مکانی (بالا، پایین، درون، برون، پیش، پس، سطح، عمق و...) بعضی از مفاهیم انتزاعی را مکانمند و فهم پذیرتر می کند. تجربیات عرفانی، اغلب مسائل انتزاعی است و عارف با کمک زبان، آن را برای مخاطبان خود درک پذیرتر می کند.
روش: در این پژوهش، استعاره های مفهومیِ مثنوی معنوی با تکیه بر استعاره های جهتی، با تمرکز بر دفتر اول مثنوی معنوی بررسی و تحلیل می شود.
یافته ها و نتایج: مولانا در دفتر اول مثنوی با کمک گرفتن از جهت های مکانی، برخی از مفاهیم انتزاعی را به صورت عینی مفهوم سازی کرده است؛ ازجمله اینکه مقام معنوی در جایگاه بالا قرار دارد و اینکه تأثیر موسیقی، سخنان اولیا و تأثیرپذیری از این سخنان باعث رشد و حرکت رو به سمت بالا (تعالی) می شود و نیز شادی و آزادی، حرکتی به سمت بالا دارد؛ بنابراین مسائل مثبت و ایدئال، جهتی رو به بالا دارند. غرور و سرمستی از مسائل منفی است که آنها نیز به بالا گرایش دارند. درمقابل، ناشکری، خواری و حقارت که مسائل منفی است، به جهت پایین گرایش دارند. تواضع و فروتنی که از ویژگی های مثبت اخلاقی است، برخلاف ویژگی های استعاره مفهومی، به سمت پایین می روند. درون، بیرون، پس، پیش، عمق و سطح نیز از جهت های مکانی است که دردفتر اولِ مثنوی به صورت استعاره مفهومی به کار رفته است و در این مقاله بررسی، دسته بندی و تحلیل می شود.
معانی متفاوت واژه ها و ترکیبات عامیانه در مقالات جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
159 - 199
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد (1302-1348) از نویسندگانی است که در آثارش برای بیداری مردم و افشای دردهای آنان کوشش می کند. او بر آن است تا جامعه را از جمود و خمود به در آورد و به تلاش و تکاپو وادارد. از آنجا که مخاطبان آل احمد عموم مردم هستند، او اغلب، از زبان عامّه مردم به عنوان مهم ترین عامل ارتباط با آنان بهره می گیرد.در زبان و از آن میان، زبان عامیانه، لفظ برای رساندن مفهوم به کار می رود و به عبارت دیگر، زبان در اصل، بیانگر مقصود نویسنده یا گوینده است. آل احمد لغات و ترکیبات عامیانه را علاوه بر معنای رایج در معنا و مفهوم متفاوت که یا قصد بیان آن را داشته به کار برده است. این معانی متفاوت، شامل آن دسته از لغات و ترکیباتی می شود که یا در فرهنگ ها ثبت و ضبط شده و این نویسنده آنها را در معنا و مفهوم جدید استفاده کرده و یا مربوط به لغات و ترکیباتی است که در فرهنگ ها ثبت و ضبط نشده و آل احمد همه را در معنا ومفهوم عامیانه غیر رایج به کار برده است. در این مقاله، واژه ها و ترکیبات عامیانه آل احمد از این دیدگاه، در مقالات او در سه کتاب «هفت مقاله»، «کارنامه سه ساله» و «ارزیابی شتاب زده» جمع آوری، دسته بندی و از منظر علم بلاغت (معانی، بیان، بدیع) تحلیل شده و با ارائه آمار مربوط به هر مدخل به صورت دقیق، نشان داده شده که آل احمد در محور جانشینی و همنشینی کلام در به کارگیری لغات و ترکیبات عامیانه در معانی متفاوت ، توفیق فراوانی بدست آورده است.
بررسی سبک زندگی اجتماعی رمان اینترنتی دلواپس توام مبتنی بر سبک زندگی ایرانی- اسلامی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
41 - 56
حوزههای تخصصی:
رمان های اینترنتی می توانند در تعریف و ترویج سبک زندگی در اجتماعِ عصر حاضر، جایگاه مهمّی داشته باشند؛ از این رو بررسی وضعیت رمان دلواپس توام، یکی از پرمخاطب ترین رمان های اینترنتی از اهداف این پژوهش است. برای رسیدن به این هدف به طرح و بررسی این پرسش پرداخته ایم که وضعیت شاخص های احصاشده سبک زندگی ایرانی اسلامی در رمان دلواپس توام چگونه است؟» از این رو، جهت پاسخ به سؤال تحقیق با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای به احصای شاخص های قابل تعریف و تحلیل سبک زندگی اسلامی ایرانی پرداختیم که در مجموع به پنج شاخص کلّی و هشت شاخص قابل اندازه گیری رسیدیم. سپس با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی، به کدبندی و مقوله بندی رمان های اینترنتی پرداختیم. استنتاج به دست آمده نشان داد که در این رمان، در مقوله های علم آموزی، عدم تبلیغ تجمل، تلاش برای کسب روزی حلال و مقولات حوزه خانواده و ارتباط همراه با تکریم اعضای یک جامعه، همسویی وجود داشته، اما به مقوله خداباوری و توجه به معنویّات اشاره ای نشده است. همچنین در مسئله ارتباط میان نامحرم با معیار های سبک زندگی ایرانی اسلامی، همسو نبوده است.
تحلیل نقش اَسنادی ادبیات جنگ برای مطالعات جامعه شناختی و سیاست گذاری اجتماعی (بررسی موردی چند رمان منتخب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
۷۵-۵۵
حوزههای تخصصی:
مسأله این پژوهش، بررسی نقش و کارکرد ادبیات جنگ در عرضه اسناد برای تحلیلها و سیاستگذاریهای اجتماعی است. بر همین اساس، در سه موضوع «وضعیت اجتماعی مردم شهرهای جنوب»، «تحکیم یا تهدید هویت ملی » و «زنان»، نمونه هایی را از این کارکرد متن ادبی نشان می دهد. برای بررسی موضوع، از میان جامعه آماری رمانهای جنگ، چند نمونه از داستانهایی که به این مسائل پرداخته اند، انتخاب شده و محتوای روایت آنها در مواجهه با مسائل اجتماعی مرتبط با مسائل مذکور احصاء شده است. این پژوهش نشان می دهد که روایت داستانی جنگ چگونه توانسته است درباره مواجهه روزمره مردم شهرهای جنوب با مسائل اجتماعی ناشی از جنگ به ثبت وقایع نگارانه بپردازد و از این نظر، مخاطب متخصص، با انواع مسأله ها و موضوعات اجتماعی ناشی از جنگ آشنا می شود و در حل مسائل و سیاستگذاریهای اجتماعی از آن بهره می برد. در روایتهای منتخب، دگردیسیهای اجتماعی و تزلزل در بنیان خانواده ها به سبب جنگ، روابط اجتماعی مردم با هم و مردم با دولت، آوارگی و مهاجرت ناشی از جنگ و پیامدهای اجتماعی آن برای آوارگان و شهرهای مقصد، نگرش به زنان و هویت های قومی و اثرپذیری آنها از جنگ برجسته است.