فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر پژوهشی است در حد توان درباره جست وجوی معنای زندگی از دیدگاه کرکگور. پرسش معنای زندگی در عصر وی به طور آشکار مطرح نبوده است، ولی آثارش سرشارند از نظرهایی که دست به دست هم، معنای زندگی را می سازند. کرکگور نواندیشی دینی و فیلسوفی وجودی نگر محسوب می شود، بنابراین آرای وی معطوف به انسان و ویژگی های وجودی آن شکل می گیرد. زندگی نیز فرایندی است که انسان آن را طی می کند و در فلسفه وجودی، نه به عنوان یک مفهوم انتزاعی، بلکه به منزله واقعیتی انضمامی (که احوال، افعال و افکار زینده آن را می سازد) لحاظ می شود. از این رو معنای زندگی در نسبتی برابر با معنای زینده یعنی انسان قرار می گیرد و مؤلفه های درون مایه معنای زندگی، متناظر با ویژگی های وجودی انسان رقم می خورد. این ویژگی های وجودی عبارتند از صیرورت، فردانیت، تناقض، رنج، عشق، هراس و نومیدی. کیفیت تحقق این ویژگی ها و در نتیجه معنایی که در زندگی پیدا می کنند، در کنار هم معنای زندگی را رقم می زند. هرچه این مؤلفه ها از معنای ارزنده تر و شایسته تری برخوردار باشند، به همان نسبت زندگی فرد معنادار خواهد بود. نکته دیگر آنکه از نظر کرکگور مؤلفه های وجودی همه به یک منظور در انسان گرد آمده اند و آن «انسان اصیل» شدن یا «خود شدن» است. به این ترتیب معنای زندگی نزد وی در گرو تحقق بخشیدن به خود اصیل انسانی است و این امر مستلزم تحقق ویژگی های وجودی انسان در معنای اصیلشان خواهد بود.
اسلام و نظریه جنگ عادلانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قبض و بسط تئوریک شریعت-3
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از انقلاب اسلامی تا به امروز
ماهیت صنعت فرهنگ و رسانه های فنی از دیگاه اندیشه و نظریه انتقادی
حوزههای تخصصی:
شرح و بیان صنعت فرهنگ از زبان تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر نویسندگان کتاب دیالکتیک روشنگری ـ مبتنی بر این گزارش است که عقل ابزار اندیش روشنگری (Aufklarung) که بر همسان سازی و این همانی بنیاد دارد گرچه بنا بود آزادی را از ترس از مراجع اساطیری ایمن دارد، خود از سلطه سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی تمامیت خواهانه ای سر در آورد که آدمیان را از آزادی و خلاقیت فردی محروم می سازد و هم فرد و هم جامعه را قلب به شیء می کند. آدورنو و هورکهایمر برآنند که رسانه های فرهنگ ساز، به مدد بازتولید تکنیکی انبوه، در سرمایه داری پسین در خدمت شاکله سازی از پیش تعیین کننده کلیه محصولات فرهنگی عمل می کنند. این کارکرد، کلیه تنوعات و تکثرات را به گونه ای استانده می کند که اطاعت و آزادی دیگر از هم تمیز داده نمی شوند. بدینسان، در نظام مبتنی بر ارزش مبادله صنعت فرهنگ هر ابژه ای را مبدل به کالا می کند؛ تفاوت نمی کند که این ابژه اقتصادی باشد یا فرهنگی. این مقاله روایتی است از چگونگی توجیه آدورنو و هورکهایمر در باب این سرکوب فاجعه بار که در جریان اتمیزه کردن، همه انسانها و سلایق و خلاقیت های آنها را همسطح می سازد. همزمان، این مقاله به اجمال آموزه یاد شده را در بوته ارزیابی انتقادی می نهد.
فلسفه مکان جغرافیایی (کیفیت اولیه در جغرافیا)
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
دراین نوشته براساس مسئلة «تمیز» یا «تحدید» که از مباحث مهم در فلسفة علم بهشمار میرود ,تلاش به عمل آمده تا موضوع«مکان» به عنوان موضوع اصلی ومحوری دانش جغرافیا معرفی وتعیین گردد . سپس با ارائة آرا ونظرات تنی چنداز فلاسفه ودانشمندان دراین خصوص , نهایتاً براساس دیدگاه ما مکان به عنوان یکی از عوارض ذاتی اشیا ومعادل ابعاد هندسی اجسام مادی درنظر گرفته شده است که اوّلاً: مفهومی کاملاً عینی ومحسوس تلقی شده وثانیا : شناخت مکان وابسته به شناخت اشیا ( جواهر ) درنظر گرفته شده است که این باعث می گردد تا مکان قابل تحویل به اشیای مادّی شده وبراین اساس, علم جغرافیا که این علم مکان است , در ردیف علوم طبیعی وتجربی قرار بگیرد واز آنجا که همه مکانها تابع ومشمول قوانین و اصول ثابت وجهان شمولی می باشند , لذا علم جغرافیا علمی قانونمند محسوب خواهد شد .
اخلاق مسأله محور
منبع:
ارغنون ۱۳۷۹ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
اتحاد یا تمایز جوهری ذهن و بدن در مابعدالطبیعه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک ۱۳۸۸ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
در مابعدالطبیعه دکارت در جهان مخلوقات تنها دو نوع جوهر وجود دارند که از اساس با یکدیگر متفاوتند؛ این دو عبارتند از: جوهر «اندیشنده» و جوهر «ممتد» یا نفس و ماده. نزد دکارت نه تنها باید نفس انسانی را از نفوس حیوانات جدا کرد، بلکه باید آنها را دارای دو حیطه متفاوت اندیشه و حرکات مادی دانست. نفس در فلسفه دکارت معادل ذهن است و جوهری اندیشنده به شمار می رود و همین جوهر غیر مادی، اصل انسان تلقی می شود. بدن که جزو مادیات محسوب می شود، جوهری ممتد دارد و کاملا متمایز از نفس است. پس نفس، هم وجود دارد و هم می تواند قبل از شناخت بدن شناخته شود و چون اصلا جسمانی نیست، می تواند پس از مرگ انسان نیز باقی بماند. از این رو، دکارت با اصل تمایز جوهری می تواند بقای انسان را اثبات نماید. از طرف دیگر، دکارت به عنوان یک تنکارشناس [/فیزیولوژیست] و روان شناس، در حقیقت معتقد به تعامل و اتحاد واقعی بین ذهن و بدن است، زیرا که برخی اندرکنش های علی میان ذهن و بدن، نشان دهنده اتحاد جوهری بین آنهاست. در این مقاله نشان داده می شود که جمع بین اتحاد و تمایز جوهری ذهن و بدن، دکارت را با مشکلی جدی رو به رو می کند و، علی رغم تلاشهای او در ارایه راه حل هایی چون انگاره روح بخاری یا هر انگاره دیگری مثل قلب یا غده صنوبری، این اشکال همچنان باقی می ماند. از این رو، به نظر می رسد که چون دکارت نمی تواند از تنها دلیل اثبات بقای نفس آدمی صرف نظر کند، مجبور است از لحاظ نظری تمایز جوهری ذهن و بدن را در مابعدالطبیعه خود نگه دارد. در واقع، دکارت ترجیح می دهد در مقابله با پارادوکسی که از یک طرف تمایز جوهری و از طرف دیگر، اتحاد جوهری ذهن و بدن را درست می داند، جانب تمایز جوهری ذهن و بدن را بگیرد.
استحاله های طرح داستان
منبع:
ارغنون ۱۳۷۵ شماره ۹ و ۱۰
حوزههای تخصصی:
دیالکتیک انزوا
نظریه دینی اوانس پریچارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی پدیده های دینی و بازتاب آن در جنبه های گوناگون زندگی، دانشمندان دیگر علوم را به خود مجذوب ساخته است. مورخان، فلاسفه، جامعه شناسان و مردم شناسان، هر یک با روشهای خاص خود به تحلیل آن پرداخته اند. تأمل در باورهای دینی، تاریخی طولانی دارد اما بررسی مردم شناسانه آن از قرن نوزدهم میلادی آغاز شد و در مورد پیدایش دین، اشکال اولیه آن و مراحل تاریخی شکل گیری اندیشه های دینی، نظریه های گوناگونی مطرح گردید. از جمله کسانی که به پژوهشهای مهمی در این خصوص پرداخت اوانس پریچارد بود. وی مطالعة ادیان ابتدایای را جهت شناخت ماهیت دین و تعیین ویژگی های اصلی پدیده های دینی ضروری می دانست. او ضمن نقل و تبیین نظریه های ارائه شده دربارة دین ابتدایی، به نقد منصفانه آنها می پردازد و پیشنهادهایی برای رسیدن به نظریه کاملی از دین ارائه می دهد.
هرمنوتیک و تأویل از نگاه علامه طباطبایی و مارتین هایدگر (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
تبیین سه رویکرد اخلاقی جدید به «میزان مطالبه اخلاق» وتحلیل ونقد رویکرد اخلاقی اعتدال گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«میزان مطا لبه اخلاق» یکی از مباحث جدیدی است که با وجود سابقه پیشین درفلسفه اخلاق، در دهه های آخر قرن بیستم به صورت مبحثی جدی و مستقل در فلسفه اخلاق مطرح شد.این مفهوم، غالبا بر اساس سه مولفه شمول،اولویت و شدت سنجیده می شود و سه رویکرد کلی مطالب اساسی آن وجود دارند که عبارتند از اخلاق حد اکثرگرا، اخلاق اعتدال گرا و اخلاق حداقل گرا. این مقاله ، علاوه بر تحلیل «میزان مطالبه اخلاق » بر اساس آن سه مولفه و تبیین مطالب اساسی این سه رویکرد به آن، با توجه به قرابت اخلاق اعتدال گرا با اخلاق رایج و متداول، سعی می کند با تبیین تحلیل و نقد دلایل اصلی این رویکرد اخلاقی نشان دهد که آنچه بشر امروز از آن با عنوان اخلاق یاد می کند، ممکن است بسیار آسان گیرانه تر از مطالبات واقعی اخلاق، در این روزگارباشد. اخلاق اعتدال گرای رایج با چالش های جدی ای مواجه است که در صورت عدم پاسخ گویی به آن ها داعیه معصومیت و اخلاق بودن بشر در دوره جدید فرو خواهد ریخت.
الهیات ایجابی و سلبی درنظر مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحثِ «الهیات ایجابی و سلبی»، دو جریان متقابلی که در طول تاریخ تفکرِفلسفی در باب خدا هر یک متفکران بزرگی را از آنِ خود کرده اند، بحث از یکی از مهم ترین وجوه رابطة
معرفت شناختی انسان و خداست. مقالة حاضر به بحث از تلقی ""مایستر اکهارت""
(Meister Eckhart) (حدود1260-1328م)، عارف بزرگ مسیحی، در باب این دو رویکرد ایجابی و سلبی می پردازد. در این مقاله، در ابتدا باتوجه به تعابیر اکهارت هر دو الگوی سلبی و ایجابی در منظومة فکری این متفکر اجمالاً برجسته می شود. سپس برای هماهنگ کردن این دو سنخ تعبیر متعارض پیشنهاداتی طرح و مورد ارزیابی قرار می گیرد. پس از آن، از آنجا که جمع شایستة میان این تعابیر متعارض تکلف آمیز می نماید، هر دو الگو در منظومة فکری اکهارت به رسمیت شناخته شده، و سپس در دو بخش بعدی مقاله هر یک از این دو رویکرد سلبی و ایجابی تفصیلاً مورد بحث و ارزیابی انتقادی قرار می گیرد. پس از آن در بخش
«جمع بندی و خاتمه» از وجهه نظر تبیینی دیگری برای تبیین این تعارض ها از طرقی مانند تفکیک تاریخی و تفکیک میان مقام های بحث تلاش می شود. در پایان نیز به آبشخورهای فکری مختلف و علائق و تعلقات متفاوتی اشاره می شود که ازجمله این دو رویکردِ متعارض اکهارت ریشه در آن ها دارند.
نومینالیسم، رئالیسم و فیزیکالیسم در ریاضیات
حوزههای تخصصی: