فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۵٬۴۳۱ مورد.
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
رویکردها به تکثر ادیان
حوزههای تخصصی:
عقل گرایی و تجربه گرایی: نگرش هایی متفاوت به پزشکی نوین
حوزههای تخصصی:
زلزله و سایه اش
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۹
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی دیدگاه دیویس درباره تجربه دینی وحیانی (الهامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جربه های وحیانی (الهامی) یکی از انواع مهم تجربه دینی است که صاحبانش آن را به یقین رسیدن ناگهانی، الهام، وحی، روشنگری، مشاهده عرفانی و بارقه بصیرت مینامند. از نظر دیویس علایم مشخصه این تجربه ها عبارتند از: 1. ناگهانی و کوتاه مدت بودن در غالب موارد؛ 2. دستیابی به معرفتی جدید از غیر طریق استدلال یا ادراک حسی؛ 3. دریافت این معرفت از سوی عاملی بیرونی به نحوی سیل آسا و رگبارگونه در غالب موارد؛ 4. همراهی با یقین مطلق؛ 5. بیان ناپذیر بودن در بسیاری موارد. این مقاله میکوشد ضمن ارائه دقیق آنچه دیویس از منظر فلسفه دین مسیحی درباره این دسته از تجربه های دینی بیان کرده، آرای او را از دیدگاه عرفان اسلامی نقد و بررسی کند. در این مطالعه تطبیقی و انتقادی معلوم میشود، آنچه دیویس تجربه دینی وحیانی نامیده است، با آنچه در عرفان اسلامی کشف معنوی خوانده میشود، ارتباطی تنگاتنگ دارد و در منابع عرفانی ما به گونه ای عمیق تر و دقیق تر بررسی شده است. تمایز میان وحی رسالی با دیگر مصادیق تجربه دینی وحیانی و بیان تفاوت های اساسی این دو، از جمله نکاتی است که مورد توجه خاص عارفان مسلمان بوده است.
دین و تجدد
درآمدی بر تحول پارادایمی معرفت و تکوین انگارة پلورالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگارة پلورالیسم، در فرایند تحول پارادایمی معرفت مدرن، نضج و گسترش یافته است. تغییر در عناصر پارادایمی، موجب جابه جایی های پارادایمی شده است و در رهگذر این جابه جایی ها، از پارادایم های عینی گرا به پارادایم های نسبی گرا، انتقادی و ترکیبی، انگارة پلورالیسم تکوین یافته و در خوانش های متفاوت هر یک از مقولة کثرت، صورت بندی مختص به خود را پیدا کرده است. در دورة اثبات گرایی، مقدمات رویش پلورالیسم به نحو سلبی فراهم آمده است، در دورة پسااثبات گرایی نهال آن در بستر مدرنیته نهاده شده، در دورة خردگرایی انتقادی رشد و نمو یافته و در دورة تسلط پارادایم های نسبی گرا به درختی تنومند تبدیل می شود.
با بررسی سیر تاریخ تحول پارادایمی معرفت در پهنة مغرب زمین، می توان به این نتیجه رسید که به هر میزان، گرایش به هستی شناسی رئالیستی، معرفت شناسی عینی یا مطلق گرا و روش شناسی کمیت باور شدت می گیرد، عباراتی نظیر «مرکزیت باوری»، «کلیت نگری»، «بنیادگرایی»، «وحدت باوری»، «اصول گرایی»، «قطعیت گرایی» و «جزمیت معرفتی» نیز غلظت یافته و میزان انقیاد به انگارة پلورالیسم مدرن کاهش می یابد؛ و متقابلاً به هر میزان، تمایلات به هستی شناسی ایدئالیستی، معرفت شناسی ذهنی یا نسبی گرا و روش شناسی کیفی ترکیبی، شدت می یابد؛ عبارت هایی نظیر «مرکزیت گریزی»، «جزئی نگری»، «ساختارزدایی»، «کثرت باوری»، «تصلب گریزی»، «نسبیت گرایی» و «شکاکیت معرفتی» نیز پررنگ تر شده و میزان تقید به انگارة پلورالیسم مدرن افزایش می یابد.
بررسی پیامدهای تربیتی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف این مقاله، بررسی پیامد های تربیتی مبتنی بر مبنای فلسفی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که علامه طباطبایی در تعلیم و تربیت به هر دو بنیاد فلسفی ثبات، تغییر و هم چنین توحید محوری توجه دارد. به باور وی بین امور ثابت و متغیر و خداشناسی ارتباط انکار ناپذیری وجود دارد؛ این در حالی است که نیچه با توجه افراطی و یکجانبه به امور متغیر از اهمیت بنیان ثابت و نیز توحید محوری غافل مانده است. از مبانی هستی شناسی نیچه، نهیلیسم، طبیعت مادی، عدم حاکمیت اساسی خداوند بر نظام هستی، تغییر و صیرورت جهان هستی و خیر بنیادین و بنیاد خیر نبودن خداوند و نیز اصول آموزش پوچگرایی، پاسخگویی به نیاز جسمانی، عدم اعتقاد به چشم انداز و آینده نگری و تغییر پشتوانه های تاریخی و فرهنگی استنباط شده و با دیدگاه علامه طباطبایی(ره) مورد نقد قرار گرفته است. تربیت مد نظر علامه دارای ویژگیهایی چون تأکید بر مبنای فلسفی ثبات ضمن اعتقاد به تغییرات، دینگرایی، اراده و اختیار اعتقاد به بنیانهای استواری از جمله توحیدمحوری است؛ این موارد می تواند به عنوان شاخصهای نقد تعلیم و تربیت نیچه مورد استفاده قرار بگیرد؛ بدین منظور این مقاله از روش عقلانی منطقی بهره می گیرد. هم چنین نقد دیدگاه نیچه نشان می دهد که دیدگاه علامه به دلیل توجه همزمان به بعد تغییر و ثبات و توحیدمحوری، دیدگاه غنی تر و همه-جانبه تری نسبت به تعلیم و تربیت فراگیران دارد.
رهیافت ساختاری به فلسفه توصیفی علم
منبع:
فرهنگ ۱۳۶۷ شماره ۲ و ۳
حوزههای تخصصی:
وحشت از مرگ
حوزههای تخصصی:
ملاک عقلانیت باور نزد آنتونی کنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مسأله که کدامیک از باورهای ما موجه است، یکی از مسائل مهم و مورد بحث در معرفت شناسی است. این مسأله پیشینه ای دیرینه دارد اما در عصر حاضر بیش از هر زمانی مورد توجه فیلسوفان معرفت شناس قرار گرفته است. تلاش این فیلسوفان معطوف به ارائه ملاک برای مقبولیت باورهاست. پلنتینجا و آنتونی کنّی آرای جدیدی در این زمینه دارند. اعتقاد به وجود خدا یکی از باورهای مورد بحث این دو فیلسوف بزرگ است. پلنتینجا این باور را پایه می داند و التزام به آن را برای معتقدان به خدا کاملاً معقول می شمارد. اما کنّی که دربارة وجود خدا فیلسوفی شکاک است، چنین باوری را پایه نمی داند. بنابراین از نظر او معتقدان به وجود خدا باید برای غیر معتقدان دلیل اقامه کنند. این مقاله به بررسی چالش میان این دو رأی می پردازد.
مکان نااقلیدسی در فلسفه و فیزیک نوین
منبع:
علامه ۱۳۸۴ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
در اطراف فلسفه داروین: حلقه مفقوده
حوزههای تخصصی:
ایده آلیسم از آغاز تا امروز
حوزههای تخصصی:
ناسازگاری نظریه با نوع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا هر رویکرد نقد ادبی قابلیت بررسی هر اثر ادبی را دارد؟ و از آن فراتر، آیا هر نظریه روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی و... قابلیت بررسی هر متنی را دارد؟ به صِرف مشاهده چند شباهت یا نشانه ای ضعیف و کوچک از بحث های موجود در یک نظریه می توان آن را برای تفسیر و تحلیل هر متن ادبی مناسب دانست؟ آیا نمی باید اصولا میان متن و نظریه ای که قرار است تحلیل گر و گشاینده رمز و راز و پیچیدگی های متن باشد، نوعی ارتباط و سازگاری و همگونی وجود داشته باشد؟ و در چه صورتی می توان گفت منتقد در ارایه خوانش تازه ای از مثلا یک متن کهن بنا بر یک نظریه علوم انسانی توفیق یافته است؟ شاید البته اگر منتقد برداشت و تحلیل جدیدی را از متن به دست دهد، اگر از راز و رمز اثر پرده بردارد، اگر بتواند فراروی درون مایه اثر را با اندیشه ها و نظرهای جدید نشان دهد، اگر با ارایه آگاهی های تازه درک ما را درباره متن دگرگون کند و در نهایت بتواند به کشف لایه ای ناشناخته از متن یا به شناخت جدیدی از آن دست یابد.