فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
سول کریپکی (Saul Kripke) برای ارائه معناشناسی صوری منطق موجهات، از مفهوم جهانهای ممکن استفاده کرد، اما امروزه کاربرد مفهوم جهانهای ممکن در معناشناسی موجهات خلاصه نمیشود، بلکهاین مفهوم در پارهای نظریههای مربوط به حوزه فلسفه زبان یا فلسفه منطق ـ مانند برخی نظریهها در باره ماهیت گزاره ـ نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
با توجه به اهمیت روزافزون مفهوم جهانهای ممکن، مقاله حاضر به بررسی فشرده دیدگاه پارهای از فیلسوفان تحلیلی معاصر در باره هویت این جهانها و ویژگیهای آنها میپردازد. برای این منظور، ابتدا توضیح فشردهای از دیدگاههای متافیزیکی کریپکی درباره هویت جهانهای ممکن ارائه میشود و سپس دو رویکرد عمده به مسأله جهانهای ممکن تحت عنوان «محقَّقگرایی» و«انتزاعگرایی» طرح میگردد.
برای تأمین این هدف، دیدگاه دیوید لوئیس (David Levis) به عنوان نافذترین نماینده محقَّقگرایی و دیدگاه الوین پلنتینگا (Alvin Plantinga) به عنوان یکی از نمایندگان شاخص انتزاعگرایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تجربه دینى اسلامى
معرفی کتاب: ذهن, مغز و علم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خاستگاه تاریخى و روششناختى فلسفه دین هیوم
حوزههای تخصصی:
مطالعات هیوم در فلسفه دین، در پى سنجش دلایل اقامه شده بر درستى عقاید دینى و بررسى علل پدیدهاى به نام دین، در تاریخ و اجتماع است. وى براى انجام این دو کار، در اغلب مواقع، روش تحقیق واحدى را به کار گرفته، آن را «استدلال آزمایشى» و یا «استنتاج علّى» نامیده است. علت استفاده هیوم از این روش، تجربهباورى اوست. وى معتقد است داورى درباره همه امور واقع، از جمله مؤلفههاى باور دینى، همانند باور به وجود خدا یا بهوقوع معجزات، باید به روش استنتاج علّى صورت گیرد. مسائلى را که هیوم در فلسفه دین مورد بررسى قرار داده، از یکسو تحتتأثیر این دیدگاه روششناختى است و از سوى دیگر به اقتضاى موقعیت خاص تاریخى زمان اوست؛ زیرا در روزگار هیوم، دینطبیعى یا عقلانى و به ویژه مباحث خاصى همچون: برهان نظم و برهان معجزه، موردتوجه اندیشمندان بوده است. بر این اساس هیوم اینگونه مباحث را در اولویت تحقیقات خود در قلمرو فلسفه دین قرار داده است.
ذهنیت گرایی اخلاقی
حقوق علیه حقوق: نقدی کوتاه بر رویکردی اسلامی- ایرانی به حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
امکان شناخت و فهم یقینى از دین
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، کوشش مختصرى است جهت پاسخ به برخى پرسشهاى بنیادین و مبنائى در حوزه معرفت دینى.
پرسشهاى اصلى که نوشتار حاضر در صدد پاسخگویى به آنها مىباشد، عبارت است از این که: 1ـ آیا فهم و شناخت یقینى از دین امکانپذیر است؟ 2ـ آیا نفس الامر و حاق دین، قابل دسترسى است؟ 3ـ آیا شریعت عریان قابل وصول است؟ 4ـ و آیا...
اینها سؤالاتى است که در صورت پاسخ آنها، خیلى از شبهات و مسائل حساس در زمینه دین و معرفت دینى برطرف خواهد شد. از اینرو جهت پاسخ به سؤالات یاد شده، نخست لازم است اشارهاى هر چند گذرا به مباحث عام معرفتشناسى (امکان معرفت یقینى، انواع یقین، انواع شناخت، معیار صحت و سقم آنها و...) داشته باشیم. سپس با تحلیل معارف دینى و انواع آنها، به پاسخهاى اصلى دست یابیم. در معرفت دینى به این نتیجه رسیدیم که: اولاً، در تمامى آموزههاى دینى، قابلیت فهم و شناخت یقینى وجود دارد. ثانیا، در برخى معارف دینى، فهم یقینى از نوع منطقى نیز قابل تحقق است و در برخى دیگر، صرفا یقین روانشناختى بدست مىآید. ثالثا، با اثبات امکان یقین در معرفت دینى، واقعنمایى و معقولیت دین و گزارههاى دینى نیز اثبات مىگردد. رابعا، وقتى فهم یقینى از دین امکان دارد، این نشان از معنادارى گزارههاى دینى است.
خامسا، وقتى گزارههاى دینى معنادار، قابل فهم و یقینآور بود، به این نتیجه مىرسیم که ساختار زبانى گزارههاى دینى، متناسب با مکانیزم فهم عرف عقلا مىباشد.
مروری بر فلسفة زیستشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
ارتباط تکامل و فلسفه به قدمت خود نظریة تکامل است. مقالة حاضر علاوه بر اشاراتی به تعامل میان فلسفه و تکامل به ارتباط میان فلسفه با سایر بخشهای زیستشناسی از جمله ژنتیک و اکولوژی میپردازد. هیچ نظریهای در تاریخ علم به اندازة نظریة تکامل با تمامی جنبههای جامعه تعامل نداشته است بنابراین فلسفه به عنوان فعالیتی که به تفکر دربارة تمامی جنبههای جهان میپردازد از این نظریه غافل نمانده است. ارتباط زیستشناسی و فلسفه، ارتباطی دو سویه بوده است. از یک سو، فلسفه به ساختار زیستشناسی، ایضاح مفاهیم آن و مشخص کردن پیشفرضهای متافیزیکی و غیرتجربی آن میپردازد و از سوی دیگر زیستشناسی و خصوصاً نظریة بنیادین آن یعنی نظریة تکامل باعث ایجاد نحلههای فکری جدیدی در فلسفه شده است و پرسشهای فراوانی برای فلاسفه خصوصاً فیلسوفان اخلاق، علم، دین، علوم اجتماعی و معرفتشناسان ایجاد کرده است.
معرفت پیشینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
موزر در این نوشته با ذکر تمایز سهگانه، به اختصار دربارة هریک پرداخته است. نخست، تمایز معرفتشناختی است که از نظر نویسنده، ملاک این تمایز به توجیه آنها مربوط میشود. طبیعی است که در این صورت، بحث به قضایا منحصر میشود. در این باب، وی به مفهوم حداقلیِ آن باور دارد به این معنا که معرفت پیشینی مستلزم یقین (به هیچ یک از معانی آن) نیست. تمایز دوم، تمایز فلسفی آنها است که به بحث ضرورت و امکان ارتباط پیدا میکند. در این بحث به دیدگاههای لایبنیتس و شاؤل کریپکی اشاره میکند. تمایز سوم، تمایز میان حقایق تحلیلی و ترکیبی است. نویسنده با تعریف حقایق تحلیلی به اینکه منطقاً ضروری باشد، بحث درباره ضرورت و ترکیبی بودن را بیان میدارد، آنگاه به ذکر مهمترین دیدگاهها درباب علت و منشأ پیشینی شدن یک معرفت پرداخته است. نتیجهای که وی از این بحث میگیرد آن است که لازم است قبل از همه، یکی از دیدگاهها درباب منشأ پیشینی شدن معرفت را پذیرفت و آنگاه از خلط متافیزیکی فیزیکی و معرفتشناختی مساله اجتناب نمود.
گالیله ئو گالیله
راولز ؛ قرارداد و قواعد
استدلال مبتنی بر الگو: توضیحی بر ساختار نظریه در زیست - پزشکی
حوزههای تخصصی:
بررسی و تبیین برهان گودل
در دفاع از یک حکم جزمی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
اچ. پی. گریس (H. P. Grice)، عضو شورای مدیریت دانشکدة سنتجان دانشگاه آکسفورد و پیتر. اف. استراسون (Peter. F. Strawson) استاد فلسفة دانشگاه آکسفورد بودند، سمتهایی که تا هنگام بازنشستگی آنها ادامه داشت. گریس و استراوسون در این نوشتار درصدد ابطال عقیدة کواین (Quine) هستند. کواین بر این باور است که تمایز تحلیلی ترکیبی (analytic synthetic distinction) معتبر نیست. استدلال آنها در برابر کواین این است که اگر ایدة ترادف (the idea of synonymy) بیمعنا است، در این صورت ایدة معناداری نیز اساساً بیمعنا است. گریس و استراسون استدلال میکنند که کواین نتوانسته است اثبات کند مفهوم تحلیلیّت (analycity) بیهوده و بیمعنا است.
پروفسور کواین در مقاله «دو حکم جزمی تجربهگرایی» تمایز فرضشده میان گزارههای تحلیلی و ترکیبی (analytic and synthetic statements)و دیگر ایدههای مربوط به آنها را نقد میکند و میگوید قائل به چنین تمایزی نیستیم. قصد داریم اثبات کنیم که نقدهای وی از این تمایز، ردّیة او را توجیه نمیکند...
تأملات کلامی در باب پلورالیسم دینی
حوزههای تخصصی: