فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۸۱ تا ۲٬۹۰۰ مورد از کل ۵٬۴۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
خواستگاه های علم نوین
ابزارى بودن منطق(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر، درصدد بررسى جایگاه دانش منطق در میان دیگر دانشهاست. از آنجا که بررسى تمایز علوم و تقسیمهاى علم نقش بسزایى در روشن شدن مسئله مورد بحث دارد، در آغاز، بحث مختصرى در باره دو نکته مزبور مطرح کرده، سپس به اثبات ابزارى بودن منطق مىپردازیم. بدین امر نیز توجه داده مىشود که در باب منطق دو دیدگاه مىتوان داشت: یکى نگاه فىنفسه، و دیگرى در قیاس با دیگر علوم، که غرض اصلى از علم منطق جهت دوم است. ازهمین دیدگاه است که منطق، دانشى ابزارى به شمار آمده که همه دانشها بدان نیازمندند. در بخش پایانیِ مقاله، معناى ابزارى بودن منطق بررسى شده و روشن مىشود که منطق ضمانت صحت فکر، از نظر صورت و ماده را بر عهده دارد. ولى در منطق، بحث از ماده فکر، به طور کلى صورت مىگیرد و این علم به مواد خاص و جزئى که در افکار گوناگون به کار مىرود، نمىپردازد.
کانت و بحران شناخت در عصر روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه شناخت، حاصل عصر روشنگری را به اعتباری می توان در دو امر خلاصه کرد: 1ـ نقادی بر بنیاد عقل 2ـ تلقی مکانیکی از طبیعت. در سایه دو نگاه مذکور، روشنگری دچار بحران شد. در کمین نقادی شکاکیت نشسته بود و در کمین تلقی مکانیکی از طبیعت، اصالت ماده. شکاکیت باورهای متعارف انسان را در خصوص واقعیت مستقل از خویش سست می کرد و اصالت ماده باور به آزادی، خلود نفس و مانند آن را تهدید می کرد. لذا مسأله این بود که نقادی از شکاکیت و اصالت طبیعت از اصالت ماده نجات یابد. کانت با ایده آلیسم استعلایی، یعنی با ایجاد نسبتی بین عینیت و علیت، درصدد گذشت از این مسأله بود. تقلا و تمنای کانت با همه سترگی آن در زمان خویش، مورد پرسش قرار گرفت. مقاله حاضر بعد از مقدمه و طرح مسأله به بررسی این امر پرداخته است.
فلسفه پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزههای تخصصی:
تاریخ تأملات فلسفی در موضوعات پزشکی پیشینهای به اندازة پزشکی و فلسفه دارد. در هر عصری متفکرین منتقد هم در پزشکی و هم در فلسفه درصدد فهم سطوحی از پزشکی و عمل آن بودند که از طریق روششناسی خود پزشکی بدست نمیآمد. در این سالها (مخصوصاً در این سی سال اخیر) مباحثی مطرح شده بر این مبنا که آیا حوزهای مناسب از پژوهش و تحقیق به نام فلسفة پزشکی (philosophy of medicine) وجود دارد و یا میتواند وجود داشته باشد؟ و اگر وجود دارد چه مباحثی را شامل میشود؟ و یا خود حوزهای مجزا است یا شاخهای از فلسفة علم است؟ ارتباط این حوزه با قلمرو تکوینیافتة اخلاق پزشکی چیست؟ این سؤالات و سؤالاتی نظیر آن تا سالها محور عمدة مباحث پیرامون «فلسفة پزشکی» بود و اگر چه تا به امروز اجماعی در این زمینه حاصل نشده اما متفکرین مختلف هر یک با تعریفی از این رشته ساختاری را برای آن مشخص کردهاند. فلسفه پزشکی را میتوان کاربردی ترین نوع فلسفههای مضاف دانست، چون مفاهیمی که در آن مورد بررسی قرار میگیرد بهطور کامل تمام حوزههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه را در بر میگیرد. این مقاله به بررسی تاریخ و موضوعات مهم این رشته می پردازد.
قلمرو پنهان رازورزی، نگاهی به فلسفه دین لودویک ویتگنشتاین
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
رویکرد انتقادى مکینتایر به مبانى لیبرالیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر روش شناختى مبتنى بر این اصل است که تمامى نظریههاى سیاسى اجتماعى بر مبناى تلقى خاصى از ماهیت بشر استوار شده است. بر این مبنا در این پژوهش خواهیم کوشید که از خلال آثار مکینتایر تصویر «انسان لیبرال» را که مبناى نظریههاى سیاسى اجتماعى لیبرال است انتزاع کنیم.
از سده هفدهم میلادى تدریجاً تلقى جدیدى از عقل، محوریت یافت که بر اساس آن انسان مىتواند بدون وساطت هیچ گونه نظریهاى با عالم واقع رابطه برقرار کند و به شناخت آن و تبویب قوانینى جهان شمول درباره آن بپردازد. بر این مبنا مفاهیمى چون قوه، فعلیت، ماهیت و غایت مفاهیمى منسوخ و مرتبط با فلسفه مدرسى تلقى مىشد. بدین ترتیب رویکرد غایت انگار به ماهیت انسان به حاشیه رانده شد و زمینه ظهور فردیت فرد مهیا شد. با انکار رویکرد غایت انگار و استقلال مفهومى - که اخلاق به تدریج پیدا مىکرد - توجیه معقول اخلاق محوریت یافت. لکن با نفى و انکار غایت آفاقى از ماهیت بشر آموزههاى احساسگرایى بر جامعه مدرن سلطه پیدا کرد که بر اساس آن ترجیحات فرد است که صبغه ارزشى و اخلاقى به خود مىگیرد.
فلسفه مطلق نداریم (طرح یک فلسفه میان فرهنگی)
حوزههای تخصصی:
اصل علیت و تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا اواخر سده نوزدهم، قاطبه فیلسوفان و دانشمندان، قوانین اساسی فیزیک را ضروری تلقی میکردند و تحلیل آماری را مبتنی بر ناآگاهی ما یا وسیلهای عملی برای کارکردن با دستگاههای پیچیده میشمردند. آنها بر این باور بودند که اگر ما از تمام پارامترها و عوامل مؤثر در تکوین یک پدیدار باخبر باشیم، دیگر نیازی به تحلیل آماری نیست. این برداشت از فرمالیسم مکانیک نیوتنی که مبتنی بر عمومیت اصل علیت است، بیش از سه قرن بر ذهن فلاسفه مسلط بود. اینشتاین تا آخر عمرش از این طرز تلقی دست بر نداشت و هنوز هم جمع کثیری از فیلسوفان چنین میاندیشند. در تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی ضرورت اصل علیت مورد شک قرار میگیرد. هیوم قرنها قبل همین کار را کرده بود. با کشف نظریه کوانتومی در قرن گذشته، دوباره فیلسوفان به هیوم روی آوردند و کارهای تحقیقی بارزی درباره او انجام دادند. بهاینترتیب، عمومیت اصل علیت و کارایی مطلق آن رد شد. ما در بررسی پدیدارهای اتمی، به قوانینی بر میخوریم که قطعیت و ضرورت منطقی ندارند و این عدم قطعیت از ناآگاهی ما ناشی نمیشود، بلکه مبیّن ساختار اساسی عالم است. نقد و تحلیل فلسفی نشان میدهد که فیزیکدانان محافظهکاری که نمیتوانند تعبیر کپنهاگی را بپذیرند، میخواهند عادات ذهنی خود را به واقعیت عینی تحمیل کنند. اعتقاد جازم به عمومیت اصل علیت یک خرافه است
ر
تبکیت در تبکیت - پاسخ نقد نظریه برهان ناپذیری گزاره ضرور ازلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
مفهوم صدق از دیدگاه ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق فلسفه منطق نظریه های صدق
ویتگنشتاین از زبان تصویری تا زبان تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه ویتگنشتاین پژواکی از تحولات زبانی است که از اواخر سده نوزدهم پدیدار گشت. زبان در این دوره نخست تبدیل به موضوعی فلسفی شد و سپس با رویکرد تألیفی ظهور کرد که امروزه از آن به فلسفه زبان تعبیر میکنیم. در فلسفه ویتگنشتاین هر دو کارکرد زبان شکل می گیرد. او در رساله منطقی ـ فلسفی که به سال 1921 انتشار داد، از «نظریه تصویری زبان» سخن می گوید اما در دوره فترت که فلسفه را رها کرد، به نظریه دوم می اندیشید و با بازگشت به فلسفه، پژوهشهای فلسفی را تدوین کرد که دو سال پس از درگذشت وی به سال 1953 منتشر گردید. ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آراء و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است (Wittgenstein1961: 4.0031). در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین می کند و زبان نمی تواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آنچنان ژرف صورتبندی و معماری شده بود که راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، رهیافت نخست را مورد انتقاد، طرد قرار داده و نظریه «زبان، بنیاد جهان» را طرح کرد و از زبان بهمثابه دانش و ابزار فاهمه و نه صرف ابزار و میانجی (instrument) سخن گفت. هدف این پژوهش مطالعه سه مسأله اساسی در فلسفه زبانی ویتگنشتاین است: 1ـ عناصر بنیادین در دو نظریه زبان چیست؟ 2ـ اسبابگذار فکری ویتگنشتاین از زبان تصویری به زبان تألیفی کدام است؟ 3ـ اهمیت نظریه دوم در فلسفه زبانی متأخر و معاصر چیست؟
استقراء در نظر ابن هیثم
حوزههای تخصصی:
کثرت ادیان از چشم انداز عرفان ابن عربی و شوان
حوزههای تخصصی: