فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101-119
حوزههای تخصصی:
اهداف: محوطه های پویای میراث فرهنگی جهانی، مجموعه ای از منابع میراثی غیرقابل جایگزین در ابعاد ملموس و ناملموس، در نتیجه فرآیندهای تولید فرهنگی- اجتماعی و تجربیات در بستر زمانی و مکانی شکل یافته اند و در حال گذراندن تحولات در گذر زمان می باشند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی وضعیت حفاظت محوطه های پویای میراث فرهنگی جهانی به عنوان یکی از اساسی ترین موضوعات در فرایند نظارت بر میراث می باشد، که این فرایند ارزیابی باید با مشارکت ذینفعان مختلف مرتبط با بستر فرهنگی مربوطه در طول زمان محقق شود. روش ها: پژوهش از نوع کاربردی- توسعه ای است و در دو بخش مطالعات نظری و عملی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در بخش نظری از روش استدلال منطقی و تکنیک تحلیل محتوا و استنتاج منطقی و در بخش عملی از روش پیمایشی و تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده است. یافته ها: دستیابی به ارزیابی کارامد وضعیت حفاظت محوطه های پویای میراث فرهنگی جهانی، مبتنی بر معیار "حفاظت، پایداری و انتقال برجستگی و منزلت فرهنگی سایت میراثی" تحت تاثیر زیر معیارهای "یکپارچگی" و "اصالت" و همچنین معیار "تجربه سایت میراثی" تحت تاثیر زیر معیارهای "ادراک برجستگی و منزلت فرهنگی" و "تجربه اصالت" محقق می گردد. نتیجه گیری: شاخص "حس دلبستگی مکانی" به عنوان مهم ترین عامل در مدل ارزیابی وضعیت حفاظت محوطه میراث فرهنگی جهانی محسوب می شود. بهره گیری به طور ادواری از این مدل پیشنهادی در فرایند نظارت، می تواند بستر مناسبی را برای سنجش میزان کارآمدی سیستم مدیریت محوطه پویای میراث جهانی مورد مطالعه فراهم سازد و می تواند با ابتکار اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران به کار رود.
ارزیابی آسیب پذیری بافت فرسوده با رویکرد پدافند غیرعامل با استفاده از روش IHWP (نمونه موردی محله خوبخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
66 - 78
حوزههای تخصصی:
افت های فرسوده باتوجه به بافت ارگانیک و نامنظم، تراکم بالای جمعیتی، عرض کم معابر، دسترسی های مناسب و غیره، نسبت سایر مناطق شهری در هنگام وقوع تهدیدات انسان ساخت عمدی از آسیب پذیری بیشتری برخوردار هستند. هدف از این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری محله شهید خوب بخت منطقه 15 شهر تهران از دیدگاه پدافندغیرعامل می باشد. تحقیق حاضر از نظر نوع تحقیق در زمره تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت تحقیق در زمره تحقیقات توصیفی-تحلیلی محسوب می شود. از روش کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهده (کیفی) بهره برده شده و به منظور ارزیابی آسیب پذیری محله نیز از روش پرسش نامه دلفی (کمّی) استفاده می شود. روش تجزیه و تحلیل این تحقیق عبارت از روش فازی IHWP در نرم افزار GIS می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ آسیب پذیری محله در بخش مرکزی و جنوب شرقی و خیابان شهید ابراهیمی و خیابان شهید بنی هاشم زیاد می باشد و کمترین آسیب پذیری محله در شمال آن در حد فاصل خیابان قربانی و حاشیه بزرگراه امام علی می باشد. از دلایل آسیب پذیری محله می توان به کیفیت نامطلوب و فرسوده بافت محله، نبود مراکز چندمنظوره جهت کارکرد پناهگاهی و انبار اقلام ضروری و نبود فضاهای سبز کافی جهت اسکان موقت در مرکز و جنوب محله، عرض معابر کم و تراکم جمعتی بالا در جنوب شرقی محله اشاره نمود
هویت و اثر بخشی به معماری معاصر ایران با بررسی مفهوم فرم، تحلیل مجموعه فرهنگی هنری ۱۳۳۰
حوزههای تخصصی:
فرم یکی از مفاهیم بنیادین در معماری معاصر ایران است که معماران ایران زمین از گذشته های دور تاکنون تلاش کرده اند آن را در آثار معماری خود به کار گیرند. به وجود آمدن گرایش های جدید در معماری باعث شده توجه به فرم، در معماری معاصر نیز امتداد یابد. در این راستا، نوشتار حاضر به مفهوم فرم و جایگاه ان در معماری معاصر پرداخته است و هدف از نگارش این مقاله بیان هویت و اثر بخشی به معماری معاصر ایران با بررسی مفهوم و جایگاه فرم، با بررسی و تحلیل مجموعه فرهنگی،هنری ۱۳۳۰ در مهاباد به عنوان نمونه موفق در این زمینه معرف کرده ایم.
در جست وجوی معنای خانه: تبیین مؤلفه های کالبدی تجلی بخش معنا با استفاده از مفاهیم نظری پدیدارشناسی مطالعه موردی: خانه های حیاط دار همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
79 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : خانه به عنوان بستری برای زندگی انسان که با تمام ابعاد زندگی او در ارتباط است، در طی چند دهه گذشته، به صورت قفسی بی روح درآمده و برای ساکنان خود مفهومی از خانه را تداعی نکرده است. در این راستا شناخت مؤلفه های کالبدی معنابخش به خانه به عنوان یک مکان، می تواند در ایجاد مکان های معنادار برای انسان مفید واقع شود. هدف پژوهش : هدف تحقیق، بازگشت به معنای خانه و شناسایی مؤلفه های کالبدی تجلی بخش معنا با استفاده از رهیافت پدیدارشناسی و کاربست مفاهیم آن به منظور کیفیت بخشی به خانه های امروزی است. روش پژوهش : این مقاله با رویکردی کیفی و به روش گرانددتئوری انجام شده و داده ها با استفاده از اجماع سه شیوه گردآوری شده است. در این راستا ابتدا با تکیه بر اسناد کتابخانه ای، به مطالعه مفاهیم، نظریه های مرتبط با معنای مکان در پدیدارشناسی و ابعاد هستی انسان پرداخته شده است. در ادامه به منظور تبیین مؤلفه های کالبدی معنابخش به خانه با استفاده از مفاهیم نظری پدیدارشناسی و بر پایه مطالعه هستی شناسانه، داده های به دست آمده، در محیط نرم افزار 20 MAXQDA تحلیل شده، سپس با استفاده از کدگذاری های باز، محوری و انتخابی، داده ها به مفاهیم، مقوله و سپس مؤلفه تبدیل شده است. براساس مصاحبه ها، 197 کد استخراج شده است. مصاحبه شوندگان شامل سه گروه بوده اند و داده های به دست آمده پس از مصاحبه با جمعاً 35 نفر به اشباع نظری رسیده است. نتیجه گیری : با توجه به مطالعات انجام شده، پنج مؤلفه شامل فضا، حیاط، تزیینات، نور و مبلمان از عوامل کالبدی تجلی بخش معنا در خانه هستند که هر کدام اشاره به معنایی دارند. با توجه به پایه هستی شناسانه این مقاله، خانه برای انسان، زمانی مفهوم خانه را می دهد که فراتر از بعد کالبدی، بازنمایی از هستی او که همانا توجه به بعد حرکت، زمان، خدا، آسمان و زمین است، باشد و معانی مختلفی که ریشه در هستی او دارد را در خود جای دهد.
مطالعه تطبیقی تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخص کالبدی به معنای مجموعه صفاتی است که برای هر فضا معنای خاصی به وجود می آورد، آنچه به کالبد تشخص می دهد، همان ویژگی هایی است که آن را از غیر خود متمایز می کند و فضا را نسبت به سایرین ممتاز و ارجح می کند. خانه یکی از ابتدایی ترین و در عین حال اصلی ترین گونه ی معماری است و معماران در تلاشند، با ارجاع به مفاهیم و بهره گیری از بناهای تاریخی ارزشمند، به کیفیت مطلوبی از خانه ها دست یابند. مطالعه ی حاضر در پی یافتن عوامل موثر بر تشخص کالبدی خانه هاست تا به این منظور چارچوب مشخصی جهت بررسی سیر تحول تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز ارائه دهد. در این پژوهش، از روش توصیفی تحلیلی برای شناسایی مولفه های موثر بر تشخص کالبدی و روش مقایسه تطبیقی، جهت بررسی تحولات تشخص کالبدی خانه های تاریخی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل موثر بر تشخص کالبدی را می توان به عامل کالبدی (عوامل متمایزکننده ی کالبد) و عوامل انسانی (معمار، ساکنین و صاحبین) تقسیم کرد. عوامل کالبدی بر پایه نظریه ی شولتز در سه سطح مواجهه با آن (گونه شناسی، سیماشناسی، موضع شناسی) مورد بررسی قرار گرفت که در این بررسی تشخص کالبدی در گونه ی پهلوی اول از لحاظ سیماشناسی و موضع شناسی نسبت به گونه ی قاجار کاهش یافته است. نتایج به دست آمده از بررسی عوامل انسانی، تاییدی بر این مدعاست که در مجموع خانه های قاجار محدوه ای از منطقه فرهنگی تاریخی تبریز نسبت به خانه های پهلوی اول آن منطقه متشخص تر است و سیر تحول خانه ها به سمت سادگی و عدم تشخص گرویده است.
تدوین و اولویت بندی سیاست های طراحی مسکن حداقل اکولوژیک؛ مطالعه موردی: جزیره مینو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۷۰-۵۷
حوزههای تخصصی:
سال هاست که طراحی مسکن ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد در کشورهای توسعه یافته و جهان سوم موضوعیت دارد و تولید مسکن ارزان و مناسب برای گروه های کم درآمد یکی از برنامه های محوری دولت ها برای برقراری عدالت اجتماعی و کمک به گروه های محروم است. تأمین مسکن ایمن و راحت و ارزان با درنظرگرفتن توان مالی خانوارهای فاقد مسکن، از جمله اهداف این طرح بوده است؛ اما متأسفانه مسکن های حداقل ساخته شده موجود، مسکن های کوچکی اند که در آن ها فقط به جنبه های کمی و کاهش ابعاد فضاها توجه شده است و به دلیل دارانبودن استانداردهای معیشتی لازم، سکونت پذیر نیستند. همچنین در آن ها موضوع توجه به مسائل بومی و فرهنگی به صورت کامل محقق نشده است و سازگاری با محیط زیست به طور کامل به دست فراموشی سپرده شده است. با توجه به پتانسیل های اکولوژیک موجود در جزیره مینو و همچنین توجه به ویژگی های معیشتی مردم ساکن در جزیره مینو، لزوم تدوین سیاست هایی برای عملیاتی نمودن توأمان ایده های اکولوژیک و اقتصادی در طراحی مسکن مشهود است. هدف از این پژوهشف دستیابی به مهم ترین سیاست های طراحی مسکن حداقل اکولوژیک در جزیره مینو است تا از این طریق، توجه تصمیم گیران دولتی و انبوه سازان و بومیان را به ساخت مسکنی جلب نماید که ضمن توجه به مسائل بومی و زیست محیطی و دارابودن استانداردهای معیشتی قابل قبول، مطابق با اقتصاد خانوار بومی آن منطقه طراحی شود. این پژوهش سعی دارد با جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی و بر اساس قضاوت خبرگان مبتنی بر روش گلوله برفی و با استفاده از ابزار پرسش نامه وتحلیل شبکه ای ANP به وسیله نرم افزار SUPER DECISION، سیاست های طراحی مسکن حداقل اکولوژیک را در جزیره مینو تدوین و اولویت بندی کند. بر اساس نتایج این پژوهش، اولویت دارترین سناریو، «بهره برداری از بازیافت» به دست آمده است.
رضایت و دیدگاه کارکنان ساختمان های اداری از نگاه معمار و غیرمعمار؛ نمونه موردی: شهر تهران و خرم آباد
حوزههای تخصصی:
رضایت کاربر از نظر کیفیت محیط داخلی از عوامل اساسی در طراحی معماری است. با توجه به آنکه معمار و غیرمعمار با توجه به آموزش هایی که در دانشگاه دیده اند، تفاوت های دیدگاهی را در معماری و زیبایی شناسی و درنتیجه رضایت بخشی دارند. چگونگی تفاوت کاربران معمار و غیر معمار از دغدغه های این پژوهش است. هدف این مقاله تعیین مرزهای همگرایی و واگرایی معماران و غیر معماران از نظر عامل رضایت کاربر با توجه به یک مطالعه موردی جامع است. در این پژوهش، از روش کمی استفاده شده و تعداد کافی پرسشنامه توسط کارمندان ایرانی در تهران و خرم آباد پر شده اند. داده های بدست آمده توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که دیدگاه های معماران و غیر معماران در رضایت کاربر همگراست، که به طور خاص کیفیت، لذت بخشی، تمیزی، ایمنی و بهره وری را به دنبال دارد. از نظر معماران، بهره وری انرژی برای ساختمان ها از عناصر دیگر اهمیت بیشتری داشت. علاوه بر این، افراد غیر معمار (از هر دو جنسیت) طراحی سازگار با محیط زیست را دارای اهمیت تر از معماران دانستند. از نظر شغل و جنسیت، میزان رضایت کاربر از مردان در هر دو گروه معمار و غیر معمار بیشتر از زنان است. از این نظر، با توجه به نقاط واگرایی و همگرایی معماران و غیرمعماران می تواند طراحی بهتری را انجام داد. این تحقیق می تواند بینش جدیدی در مورد دیدگاه طراحی فضاهای اداری توسط معماران را ایجاد کند.
کاشی های هفت رنگ مزار در زیارتگاه های سلطان عطابخش و سلطان امیراحمد کاشان (سده دهم تا سیزدهم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
5 - 26
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کاشی های هفت رنگ با کاربرد لوح مزار از اواخر قرن دهم تا اوایل قرن سیزدهم هجری قمری که در دو زیارتگاه سلطان عطابخش و سلطان امیراحمد کاشان بر جای مانده، بررسی شده است. اولین نمونه متعلق به مزاری صندوقه ای از اواخر قرن دهم در دو رنگ مایه لاجوردی بر زمینه ای سفید است. از قرن یازدهم، دست کم چهار لوح مزار باقی مانده که با نقوش گیاهی بر زمینه ای به رنگ زرد تزیین شده اند و جالب توجه اینکه برخی از آن ها فاقد متن هستند. نمونه های اوایل سده دوازدهم شامل تعدادی لوح قبر تشکیل شده از چهار کاشی خشتی است که قابی محرابی دارند. معدود آثار باقی مانده از دوره قاجار، یا از کاشی های آبی و سفید ساخته شده اند، یا از کاشی های هفت رنگ با نقوش گل فرنگ. تمام داده های پژوهش به صورت میدانی برداشت شده و به شیوه تفسیری تاریخی تحلیل شده اند. از مهم ترین مسئله های این مقاله، نحوه شکل گیری و تکامل کاشی هفت رنگ مزارهای کاشان و تفاوت فرمی و محتوایی آن با لوح های سفالین زرین فام اوایل صفوی این شهر است. یافته ها نشان می دهد که از لحاظ محتوایی، توجه به مرثیه سرایی فارسی چشمگیر بوده و جایگزین عبارت های عربی دوره های قبل شده است. از نظر فرمی نیز به سبب ظرفیت های نقاشانه کاشی هفت رنگ، تأکید بیشتری بر نقوش تزیینی گیاهی و هندسی رنگارنگ به چشم می خورد، درحالی که در نمونه های زرین فام، متن اهمیت بیشتری داشت.
تحلیل فناور ی ساخت بنای سد تاریخی کُریت طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
135 - 151
حوزههای تخصصی:
مطالعه سد و بندهای تاریخی به منظور ارزیابی تاریخ احداث بنا و تحلیل فناوری و خلاقیت به کاررفته در طراحی آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و در پژوهش های انجام شده تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است. سد تاریخی کُریت طبس در حاشیه کویر مرکزی ایران و در فاصله 56 کیلومتری شهر طبس در استان خراسان جنوبی قرار گرفته است. در این پژوهش که از طریق بررسی های میدانی، آزمایش های آزمایشگاهی و مطالعات کتابخانه ای انجام شده، برای اولین بار ابعاد و نقشه های دقیق وضع موجود بنا برداشت شده و برای تعیین عمر و دوره های ساخت به وسیله نمونه برداری از بخش های مختلف بدنه سد، فناوری به کاررفته برای احداث آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پژوهش انجام شده نشان می دهد که این سد قوسی با مصالح بنایی، از نظر فناوری اجرای بدنه سد بدون احداث تونل انحراف آب در رودخانه، ساخت مرحله ای و تعبیه تمام عناصر ضروری یک سد، به عنوان یک رکورد تاریخی در موضوع افزایش ارتفاع سدها به شمار می رود. بر اساس نتایج مطالعات سال یابی به روش ترمولومینسانس، این سد با قدمت بیش از 700 سال در چند مرحله با فواصل زمانی مختلف تکمیل شده و در انتهای هر مرحله و پس از پایان عمر مفید سد به علت پر شدن مخزن از رسوبات، مرحله بعدی افزایش ارتفاع آن انجام شده و ارتفاع نهایی آن از بستر رودخانه به ۴/۵۴ متر رسیده است. بخش اول بدنه سد با ارتفاع ۸/۱۶ متر از بستر رودخانه در سال 685 هجری شمسی احداث شده و در مراحل دوم، سوم و چهارم که هرکدام به ترتیب با فاصله حدود 50، 350 و 100 سال از مرحله قبل انجام شده، بنای اولیه به اندازه ۲/۱۹، 9 و ۴/۹ متر افزایش ارتفاع داده شده است. این سد که فناوری ساخت آن در این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته، از مصالح سنگی نامنظم و منظم و همچنین آجر ساخته شده و حدود هفت قرن توسط ساکنان منطقه مورد استفاده قرار گرفته است.
تأثیر ویژگی مصالح مختلف مورداستفاده در سطوح شهری بر ایجاد جزیره حرارتی در اقلیم گرم و خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصالح قابلیت جذب، انباشت و انتقال پرتوهای خورشید به جو را دارند. بدین معنا که مصالح مورداستفاده در پوسته شهر، نقشی کلیدی در تغییر خرداقلیم شهرها و ایجاد اثر جزیره حرارتی دارد. برای شناسایی تأثیر مصالح مختلف پوسته شهری بر افزایش دمای هوای مجاور سطوح، یک مطالعه تجربی بر روی 30 نمونه از مصالح رایج مورداستفاده در پیاده راه، خیابان و بام در شهر تهران انجام شده است. در این پژوهش با هدف بررسی تأثیر خواص ترموفیزیکی و تابشی مصالح و با بهره گیری از ابزارهایی چون ترمومتر تماسی، دوربین مادون قرمز و طیف سنج، عملکرد حرارتی و نوری نمونه ها موردمطالعه قرار گرفت. با استفاده از روش های آماری، خصوصیات فیزیکی نمونه ها چون رنگ، جنس و بافت سطح و اثر هر یک بر تغییرات دمای سطوح به کمک داده های جمع آوری شده مشخص گردید. نتایج نشان می دهد که در اکثر نمونه ها، بیشینه دمای سطح بالاتر از oC 54 و شاخص بازتاب خورشیدی(SRI) و آلبیدوی کمتر از 50% است که در افزایش دمای هوای مجاور نقش به سزایی دارند. لذا استفاده از مصالح با رنگ روشن و صیقلی و همچنین آلبیدو بالا، به شرط کنترل خیرگی، از مؤثر ترین راهکارهای کنترل افزایش دمای هوای مجاور است. این مطالعه می تواند در انتخاب هرچه بهتر مصالح مناسب، کاهش اثر جزیره حرارتی و در نتیجه بهبود شرایط آسایش حرارتی در محیط های خارجی در ایران مؤثر باشد.
بازخوانی ربع قرن تجربه منظر فرهنگی در اسناد مرکز میراث جهانی یونسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
309 - 324
حوزههای تخصصی:
علیرغم گذشت بیش از یک قرن از نخستین کاربرد اصطلاح «منظر فرهنگی»، با تدوین دستورالعمل نحوه ورود مناظر فرهنگی به لیست میراث جهانی در شانزدهمین جلسه مرکز میراث جهانی یونسکو در سال 1992، این عبارت در اسناد بین المللی جایگاهی ویژه یافت. بررسی تاثیر متقابل انسان و طبیعت در گذر زمان به منظور تقویت و محافظت از آنها و باز شناخت تنوع مناظر فرهنگی، اقدامی موثر در ثبت این آثار ارزشمند می باشد. مرکز میراث جهانی یونسکو نخستین و مهم ترین نهاد بین المللی حفاظت از منظرهای فرهنگی می باشد. لذا هدف این مقاله تبیین تجربیات منظر فرهنگی در بازه زمانی 1992-2017 در اسناد مرکز مذکور است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی با روش مطالعه کتابخانه ای می باشد. این مقاله ضمن بررسی مفهوم منظر فرهنگی و معیارهای آن در مدارک منتشر شده مرکز میراث جهانی، به واکاوی نشست های برگزار شده و سیر تحول مفهوم مذکور و بررسی تنوع تاثیرات متقابل انسان و محیط می پردازد. تغییر معیارهای ثبت مناظر فرهنگی، تدوین دسته بندی مناظر و بررسی نشست های تخصصی به صورت موضوعی و موضعی از یافته های این پژوهش می باشد. به عنوان مثال در بخش نشست های موضعی، مناظر فرهنگی قاره های مختلف کنکاش شده یا در بخش موضوعی، منظر فرهنگی آبراهه ها، جاده ها، کوه ها، بیابان ها، تاکستان ها، تراسهای برنج مورد توجه قرار گرفته اند. بررسی آثار ثبت شده در 6 منطقه تعریف شده بیانگر عدم تناسب ثبت آثار بوده و منطقه اروپا حدود 50 درصد آثار را به خود اختصاص داده است.
فناوری ساخت و تحولات معماری دخمه زرتشتیانِ ترک آباد در اردکانِ یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان باغات روستای ترک آباد و دیلُم در حوالی شهر اردکان خرابه دخمه زرتشتیان واقع شده است. دخمه بنای ویژه ای با حصار بلندِ گرد به سان یک استوانه است. چیدمان فضایی آن به این نحو است حیاطی گِرد در میان دخمه قرار دارد و اتاق هایی گرداگردِ کنار هم قرار گرفته اند. این فضاها آرامگاه های جمعی برای نگهداری استخوان مردگان بودند. اکنون طرح گرد و حجم استوانه بنا تشخیص داده می شود، اما فرسایش و ویرانی در آن راه یافته و به سان خرابه ای می نماید. فضاهای حدود غربی، به یاری کاوش باستان شناسی، اکنون وضوح بیشتری دارد. این دخمه از این نظر که مربوط به سده میانه هجری و کهن تر از دیگر دخمه های یزد است، اهمیت دارد. هدف از انجام این پژوهش، شناخت کلیات و جرئیات معماری بنای دخمه زرتشتیان با مطالعه و برداشت جزئیات اجرایی ساخت بناست. پرسش این است که، جزئیات اجرایی و مهندسی ساخت بنا چیست و در طرح معماری، کارکرد و دوام بنا چه اثری داشته است؟ تحقیق با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به انجام رسید. علاوه بر مراجعه به اسناد کتابخانه ای، داده های پژوهش عمدتاً از داده های میدانی فراهم شد. نقشه جزئیات برداشت شده در جریان مطالعات میدانی شامل: وضع بستر، چگونگی ساخت دیوارها و اقسام آن، نحوه ساخت باربرها، برپایی طاق، سبک سازی بام، کف سازی و دیگر موارد است. تمهید مهندسی خاص به کار رفته در این بنا، که با نهادن یک لایه شن در زیر بنا پیش بینی شده، برای ایجاد ایزولاسیون لرزه ای بوده است. این بنا که با کارکرد ویژه برای نگهداری اجساد و بقایای مردگان ساخته شده، هم چون بنایی که در خدمت زندگان بوده، از اهمیت برخوردار بوده و با طرح معماری و مهندسی قدیم طرح اندازی شد. هرچند فناوری ساخت آن به طور عام در ذیل فرهنگ معماری خشت و گلین منطقه یزد قرار می گیرد، لیکن در زمره بناهایی است که می تواند تنوع این نوع معماری را نشان دهد. بنا به گزارش های تاریخی، سابقه ساخت این دخمه به احتمال به پیش از سده هشتم هجری می رسد.
تحلیل دگردیسی فضاهای شهری بافت تاریخی - فرهنگی کلان شهر تبریز با رویکرد معاصرسازی با تأکید بر حفظ هویت تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
261 - 279
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: آنچه معاصرسازی بافت های تاریخی شهرها را در فرایند دگردیسی شهری ضروری می کند، دگرگونی های شهری هستند که معمولاً اثرات ناگواری بر بافت تاریخی شهرها در طی زمان وارد می کنند و قاعدتاً دلیل مجاب کننده به کارگیری رهیافت معاصر سازی عکس العمل در قِبل دگرگونی ها شهری می باشد، بافت تاریخی شهر تبریز که نماد هویت چند هزارساله آن است، در دوران معاصر از یک سو با پیدایش نیازها و عملکردهای جدید و از سوی دیگر با پیدایش تمنایی برای دگرگونی ها، هویت و کارکرد فضاهای تاریخی آن دچار دگرگونی اساسی شده است. هدف: این پژوهش، نقش مؤلفه های معاصرسازی را در جریان دگردیسی شهری در عرصه بافت تاریخی- فرهنگی شهر، با تأکید بر حفظ هویت مورد تحلیل قرار می دهد. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر، تحلیلی- توصیفی است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های گالموگراف اسمیرونف و دوربین- واتسون انجام گرفت. جهت رتبه بندی مؤلفه ها از تحلیل رنکینگ و الماس بر اساس روش پرامتی بهره گرفته شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که تمام مؤلفه های در نظر گرفته شده، در ارتباط تنگاتنگ باهم، اما با ضریب تأثیر متفاوت از هم در معاصرسازی بافت تاریخی کلان شهر تبریز دخالت دارند و مؤلفه کالبدی و اقتصادی در اولویت بالایی نسبت به بقیه مؤلفه ها قرارگرفته است. با توجه به تجارب برگرفته از انجام این پژوهش، بررسی موانع معاصرسازی بافت های تاریخی، ایجاد عملکردهای نسبتاً فعال در بافت ازجمله راهکارهای پیشنهادی می باشد. کلید واژه ها: دگردیسی، معاصرسازی، بافت تاریخی- فرهنگی، هویت، کلان شهر تبریز نکات برجسته: با توجه به خلاء های مطالعاتی خصوصاً در زمینه دگردیسی فضاهای شهری بافت های تاریخی با رویکرد معاصرسازی، ضرورت چنین مطالعاتی جهت راهبردهای کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در فضاهای شهری معاصر اهمیت می یابد. دگردیسی شهری باعث ایجاد تفاوت های ماهوی در شکل و ماهیت فضاهای شهری می شود. عدم درک این مفهوم، سبب می شود که برنامه ریزی انسجام فکری مطلوب نداشته باشد.
ارزیابی میزان تأثیرگذاری عوامل موثر بر توسعه اکوتوریسم در نواحی روستایی (مطالعه موردی: مسیر گردشگری اورامانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۲۸-۱۵
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم، یکی از گونه های مهم گردشگری است و در میان سایر بخش های توریسم با سرعت بیشتری در حال رشد است. اکوتوریسم بهترین روشی است که می تواند برای ساکنان آن مفید بوده و منجر به حفاظت از طبیعت شود. استفاده از منابع طبیعی به عنوان جاذبه های گردشگری بدون آسیب رساندن به آن، مقوله ای ایده آل در راستای توسعه پایدار نواحی روستایی به شمار می آید. با نیل به این هدف، مسئله اصلی پژوهش ارزیابی میزان تأثیرگذاری عوامل مؤثر بر توسعه اکوتوریسم در نواحی روستایی واقع در محور گردشگری سروآباد- پاوه با پتانسیل های بالای گردشگری طبیعی، فرهنگی، تاریخی و مذهبی می باشد. پژوهش کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری مشتمل بر 100 نفر از محققین، مسئولین، کارشناسان و نخبگان حوزه گردشگری آگاه و آشنا با محدوده مطالعاتی می باشد. جمع آوری نظرات و دیدگاه های از طریق روش میدانی و به کمک پرسش نامه انجام گرفت. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیره، تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزارهای SPSS و Amos استفاده شد. یافته ها نشان داد شش عامل بهره گیری از پتانسیل های طبیعی، تاریخی و مذهبی، تأمین زیرساخت ها، تبلیغات و بازاریابی، پایداری در تأمین زیرساخت ها و حفظ آثار معماری ارزشمند، سرمایه گذاری، مشارکت و آگاهی بخشی به اهالی، پتانسیل های فرهنگی- هنری و مرزی بودن منطقه به طور متوسط 63.85 درصد بر توسعه پایدار نواحی روستایی تأثیرگذار می باشند. از این میان عامل پتانسیل های بالقوه طبیعی، تاریخی و فرهنگی محدوده موردمطالعه با بار عاملی 18.31 رتبه اول را در بین عوامل موردبررسی به خود اختصاص داده است. بر اساس برازش مناسب الگوی مفهومی پژوهش، همخوانی الگوی مفهومی با داده های گردآوری شده موردتأیید واقع می شود؛ بنابراین توجه به اکوتوریسم علاوه بر مزیت های مختلف در سطح منطقه ای و ملی امکان تحول نواحی محروم و منزوی غرب کشور که به عنوان حافظان سنتی پیرامون خود ایفای نقش می کنند را نیز ممکن می سازد. ازسوی دیگر گردشگری و اکوتوریسم همانند هر فعالیت دیگری اشتغال زا و منبع درآمد است و زنجیره ای از فعالیت های اقتصادی و خدماتی را به وجود می آورد و می تواند راهبردی برای توسعه ی همه جانبه دولت از نظر اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی باشد.
یکپارچگی در توسعه شهری و برنامه ریزی حمل و نقل
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶
97-108
حوزههای تخصصی:
در شهرسازی نوین در نظرگیری ارتباط توسعه شهر و حمل و نقل باعث ارتقای معیار های کیفی شهر می شود. توسعه شهر ها با بهره گیری از پتانسیل های عناصر ترابری شهری همواره در طول تاریخ مورد توجه بوده و در دوره های زمانی مختلف با اهداف و روش های گوناگونی صورت پذیرفته است. در این زمینه آنچه در هزاره سوم بر آن تأکید می شود، یکپارچگی در توسعه شهری و برنامه ریزی حمل و نقل است. هدف از این پژوهش بررسی مؤلفه های توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی و بررسی اندرکنش توسعه شهری و حمل و نقل عمومی و نتایج جهانی این رویکرد است. بدین منظور پس از معرفی و مزایای رویکرد توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی، اثر مکان و چگالی توسعه، اختلاط کاربری زمین، شرایط دوچرخه سواری و پیاده روی، کیفیت و نزدیکی حمل و نقل همگانی، مدیریت پارکینگ، محدودیت در حرکت خودروی شخصی و مدیریت تقاضای سفر بر رفتار سفر افراد واکاوی می شود. در انتها تأثیر در نظرگیری یکپارچگی در توسعه شهری و حمل و نقل در سه شهر موفق بیان می گردد.
تدوین الگوی مدیریت یکپارچه حوزه مادر شهری با تأکید بر حکمروایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف دستیابی به الگوی مناسب مدیریت یکپارچه حوزه مادر شهری مشهد با در نظر گرفتن جایگاه تمامی کنشگران انجام شده است. روش تحقیقی مقاله از نوع از روش کیفی تحلیل محتوای مضمون بوده و از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری خبرگان و متخصصین حوزه مدیریت شهری درنظرگرفته شده اند. نمونه گیری از ترکیب دو روش معیاری و گلوله برفی استفاده شده است. روش تحلیل داده های مصاحبه نیز به صورت تفسیری بوده و از نرم افزار Atlas-ti.7 استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که حوزه مادر شهری مشهد متشکل از چهار شهرستان مشهد، چناران، فریمان و بینالود است که به صورت مجزا مدیریت می شوند. بازیگران ساختار مدیریت در سه بخش دولتی، عمومی و خصوصی شناسایی شدند. پیشنهاد می شود یک نهاد یکپارچه مدیریت مادر شهری شکل گیرد که بر کل حوزه تسلط دارد. این نهاد متشکل از شورای مادر شهر است که وظیفه قانون گذاری، تصمیم گیری و تهیه طرح را بر عهده دارد. اعضای شورا ترکیبی از نمایندگان تمام کنشگران می باشد که با قانون گذاری و انتخاب شهردار در مدیریت حوزه دخیل می شوند.
بررسی پیکربندى ساختار فضایی کاروانسرای شاه عباسی در کرج به روش نحو فضا
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
85 - 96
حوزههای تخصصی:
چیدمان فضا مجموعه ای از روش ها و تئوری هایی است که به مطالعه چگونگی اثر متقابل ساختار پیکربندی فضا و سازمان و رفتارهای اجتماعی می پردازد. بررسی چیدمان فضایی یکی از راهکارهای اساسی ارزیابی کاربری های هر بنایی است. این موضوع به ویژه در بناهای تاریخی نمود خاصی می یابد زیرا تکنیک چیدمان فضا و ترسیم نمودار های توجیهی، امکان تحلیل روابط فضایی بناهای معماری را میسر می سازد. کاروانسرای شاه عباسی از تاریخچه چند قرنی برخوردار است که در مقاطع مختلف از کاربری های مختلف برخوردار بوده است. این مقاله به بررسی چیدمان فضایی کاروانسرای شاه عباسی کرج در دوره های زمانی صفویه و قاجاریه با استفاده از تکنیک اسپیس سینتکس یا همان چیدمان فضا می پردازد و باتوجه به تغییر کاربری کاروانسرای شاه عباسی به مدرسه در دوره قاجار به دنبال پاسخ دادن به این سؤال اصلی است که کاربری جدید به چه اندازه با روابط فضایی کاروانسرای شاه عباسی انطباق داشته است؟ و مزایا و معایب تغییر این کاربری چیست؟ برای پاسخ گویی به این سؤال ابتدا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی به بررسی چیدمان فضایی کاروانسرای شاه عباسی در دو دوره صفویه و قاجار پرداخته شده است. در ادامه ترسیم نمودار های توجیهی با استفاده از تکنیک نحو فضا و تحلیل آن ها بر اساس عوامل گوناگون اثرگذار انجام گرفت. نتیجه تحقیق با تحلیل داده ها و مقایسه نمودار توجیهی با نمودارهای مدارس در دوره قاجار حاکی از آن است که چیدمان فضایی جدید کاروانسرای شاه عباسی در عصر قاجار که در نتیجه تغییر کاربری از کاروانسرا به مدرسه صورت پذیرفته بود علی رغم برخی معایب همچون کم توجهی به سلسله مراتب دسترسی مناسب و تهویه و تناسبات، به مقدار زیادی با روابط فضایی مدارس آن زمان انطباق دارد.
تحلیل گفتمان ابعاد فضاسازانه و ایدئولوژیک طرح های شهری اراضی عباس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
77-103
حوزههای تخصصی:
اهداف: اراضی عباس آباد از مکان و موقعیت ویژه ای در شهر تهران برخوردار است و به همین دلیل در طول نیم قرن گذشته همواره مورد توجه تصمیم سازان، تصمیم گیران، برنامه ریزان و طراحانِ شهری قرار گرفته است. طرح های شهری ارائه شده برای این اراضی، علاوه بر جنبه های طراحانه-فضاسازانه ، حاوی ابعاد ایدئولوژیک ویژه ای است که شاید در نگاه اول آشکار نشود. فهم و تبیین این ابعاد هدف عمده ی مقاله ی پیش روست. روش ها: در جهت فهم بهتر این دو جنبه، از روش تحلیل گفتمان استفاده می شود. بهره گیری از این شیوه در کنار تعریف مفهوم ایدئولوژی و رابطه ی درهم تنیده ی آن با گفتمان و نیز کاربست آن در نظام دانشی شهرسازی، راه را برای رسیدن به مطلوب هموارتر می کند. بر این اساس با تکیه بر رویکردی ساختارگرایانه مبتنی بر آموزه های زبان شناسانه در مواجهه با اسناد موجود، دو بخش عوامل درون زبانی و برون زبانی در مقابل یکدیگر قرار می گیرد. یافته ها: بر مبنای رویکرد روش شناسانه ی مقاله، از یک سو عوامل درون زبانی دربردارنده ی جنبه های طراحانه-فضاسازانه طرح هاست و از سوی دیگر عوامل برون زبانی ناظر بر جنبه های ایدئولوژیک آن ها. بر همین اساس نشان داده می شود ایده های موجود در ابعاد طراحانه-فضاسازانه ی هر یک از طرح های پیشنهادی، تلاشی در جهت تحقق بخشی بر بعد ایدئولوژیک این طرح هاست؛ که از قضا در چشم انداز های نخستین آن ها قابل مشاهده است. نتیجه گیری : علیرغم وجود تفاوت های صوری-ظاهری موجود در ابعاد فضاسازانه ی طرح های شهری اراضی عباس آباد در دو بازه ی زمانی مدنظر مقاله، هر یک از این طرح ها از منطق ایدئولوژیک خاص و منحصربه فرد خود پیروی می کند؛ که به شکلی مشخص به چشم انداز های اولیه ی طرح ها گره می خورد.
تحلیل غنای حسی با استفاده از تکنیک حس گردی و یاداشت برداری حسی (نمونه موردی: پارک آزادی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
153 - 169
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر و فضاهای شهری به دلیل محل گردهم آیی مردم و داشتن تعاملات اجتماعی، نقشی اساسی در شکل دادن به زندگی اجتماعی و هویت جامعه ایفا می کنند. ادرک این فضاها نتیجه تجربه حسی انسان از محیط است که از طریق کانال های متعدد حسی نظیر بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه برداشت می گردد. تجربه حسی گسترده و عمیق حاصل از تمامی حواس، تحت عنوان غنای حسی خوانده می شود. کیفیت محیط با پارامتر های متفاوتی سنجیده می شود که یکی از آنها غنای حسی است. با شبیه تر شدن مکان ها به هم، امروزه فضاهای شهری در انزوای حواس به سر می برند. توجه به امر اغنای حواس در طراحی، در مهیا کردن تجربه مکانی متمایز برای افراد، توان بالقوه دارد. پارک آزادی از جمله بوستان های فعال در شهر شیراز می باشد که علاوه بر دارا بودن عناصر فضایی مثبت، طیف گسترده ای از عناصر فضایی منفی را در خود جای داده که همین امر در افول کیفت غنای حسی تأثیر گذار است. در راستای حل این مشکل اولین اقدام موثر شناخت و ثبت محرک های حسی متنوع است که بتوان با نگاهی جامع کاستی های مربوطه را رفع نمود. هدف: این پژوهش با هدف آشکار سازی اهمیت غنای حسی در فضاهای شهری، عوامل تعیین کننده آن و تحلیل غنای حسی پارک آزادی شیراز تبیین شده است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و با به کاربست نسخه تعدیل شده تکنیک یادداشت برداری حسی و حس گردی، غنای حسی در بوستان آزادی شیراز مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : یافته های تحقیق حاکی از آن است که میزان تاثیرگذاری مولفه های حسی در بوستان در حد متوسطی قرار دارد و در طراحی آن توجهی به عناصر محرک کلیه حواس صورت نگرفته است که این امر بر تجربه و ادراک افراد تاثیری منفی می گذارد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد آن بخش از فضاهای شهری که توانسته است حس های بیشتری از شهروندان را درگیر کند، تجربه کاملتری از فضا را در ذهن مردم ایجاد کرده است؛ شهروندان در نتیجه این تجربه، آگاهی و لذت بیشتری از فضا خواهند داشت. از این رو تمرکز بر به کارگیری مولفه های تمامی حواس راهی مطلوب برای بهبود غنای حسی این بوستان محسوب می شود.
تحلیل محتوای متن شهر مبتنی بر کاربست اصطلاحات عامیانه زبان در ارزش گذاری محله و مسکن: مورد پژوهی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان و اصطلاحات عامیانه از قدیمی ترین عناصر متن شهر هستند. هدف از این پژوهش، استفاده از مفاهیم زبانشناسی و اصطلاحات عامیانه زبان در تحلیل محتوای متن شهر می باشد. روش مورداستفاده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است. به منظور جمع آوری اطلاعات، 37 مشاور املاک از مناطق 22 گانه تهران به روش نمونه گیری در دسترس برای مصاحبه انتخاب شدند. از آنان خواسته شد تا اصطلاحات عامیانه زبان که در مقوله معاملات مسکن و معرفی محلات کاربرد فراوان دارند را بیان کنند. همچنین با مراجعه به آگهی های مسکن در سایت های اینترنتی دیوار و شیپور و نیز صفحات مشاوران املاک در اپلیکیشن اینستاگرام، اصطلاحات مشابه، استخراج شدند. در ادامه، فرآیند کدگذاری و مقوله بندی این اصطلاحات انجام شد، به این صورت که همه اصطلاحاتی که دارای درون مایه معنایی مشترک بودند در یک مقوله قرار گرفتند. بر این اساس، 8 مقوله تأثیرگذار بر ارزش گذاری مسکن و محله مبتنی بر اصطلاحات عامیانه زبان به دست آمد که به ترتیب درصد تکرار عبارت اند از: 1- ویژگی های جغرافیایی زمین ساختمان در محله و شهر؛ 2- ویژگی های حقوقی؛ 3- امکانات رفاهی ساختمان؛ 4- ویژگی های طبیعی، اقلیمی و شرایط محیطی ساختمان؛ 5- ویژگی های مصالح و عمر بنا؛ 6- ویژگی های عامیانه؛ 7- امکانات خدماتی ساختمان؛ و 8- ویژگی های مهندسی ساختمان. ازنظر ارزش گذاری مسکن و محله در متن شهر، 5 مقوله تحریف شده، نادرست یا بیش از ارزش ذاتی هستند و فقط 3 مقوله دارای ارزش گذاری هم تراز ارزش ذاتی می باشند.